خزانه الهی در قرآن: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←پانویس) |
||
(۱۰ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲: | خط ۲: | ||
| موضوع مرتبط = خزانه الهی | | موضوع مرتبط = خزانه الهی | ||
| عنوان مدخل = خزانه الهی | | عنوان مدخل = خزانه الهی | ||
| مداخل مرتبط = [[خزانه الهی در قرآن]] | | مداخل مرتبط = [[خزانه الهی در قرآن]] - [[خزانه الهی در حدیث]] | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
== | == مقدمه == | ||
به [[خزائن الهی]] در سه [[آیه]] تصریح شده: {{متن قرآن|قُل لاَّ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا يُوحَى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَفَلاَ تَتَفَكَّرُونَ}}<ref> بگو: من به شما نمیگویم که گنجینههای خداوند نزد من است و غیب نمیدانم و به شما نمیگویم که من فرشتهام؛ جز از آنچه به من وحی میشود پیروی نمیکنم؛ بگو: آیا نابینا و بینا برابر است پس آیا نمیاندیشید؟؛ سوره انعام، آیه۵۰.</ref>، {{متن قرآن|وَلاَ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلاَ أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلاَ أَقُولُ إِنِّي مَلَكٌ وَلاَ أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَن يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْرًا اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِي أَنفُسِهِمْ إِنِّي إِذًا لَّمِنَ الظَّالِمِينَ}}<ref> و من به شما نمیگویم که گنجینههای خداوند نزد من است؛ و غیب نمیدانم، و نمیگویم که من فرشتهام و درباره کسانی که در چشم شما خوارند نمیگویم که خداوند هیچگاه به آنان خیری نمیرساند، خداوند از درون آنان آگاهتر است (اگر جز این بگویم) در آن صورت از ستمگران خواهم بود؛ سوره هود، آیه۳۱.</ref>، {{متن قرآن|أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَبِّكَ أَمْ هُمُ الْمُصَيْطِرُونَ }}<ref> یا مگر گنجینههای پروردگار تو نزد ایشان است یا آنان چیرهاند؟؛ سوره طور، آیه۳۷.</ref> و در دو [[آیه]] سخن از [[خزائن]] [[رحمت]] [[پروردگار]] به میان آمده{{متن قرآن|قُل لَّوْ أَنتُمْ تَمْلِكُونَ خَزَائِنَ رَحْمَةِ رَبِّي إِذًا لَّأَمْسَكْتُمْ خَشْيَةَ الإِنفَاقِ وَكَانَ الإِنسَانُ قَتُورًا}}<ref> بگو: اگر شما گنجینههای بخشایش پروردگارم را میداشتید باز از ترس از دست رفتن دارایی تنگچشمی پیشه میکردید و آدمی تنگچشم است؛ سوره اسراء، آیه ۱۰۰.</ref>؛ {{متن قرآن|أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ}}<ref> یا گنجینههای بخشایش پروردگار پیروز بخشنده تو نزد آنان است؟؛ سوره ص، آیه۹.</ref> و در یک [[آیه]] [[خزائن]] [[آسمانها]] و [[زمین]] برای [[خدا]] دانسته شده است: {{متن قرآن|هُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ لا تُنفِقُوا عَلَى مَنْ عِندَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى يَنفَضُّوا وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لا يَفْقَهُونَ}}<ref> آنان همان کسانند که میگویند: به آنان که نزد پیامبر خدایند چیزی ندهید تا (از کنار او) پراکنده شوند با آنکه گنجینههای آسمانها و زمین از آن خداوند است امّا منافقان درنمییابند؛ سوره منافقون، آیه۷.</ref> و بر اساس آیهای که میتوان آن را محوریترین در این موضوع دانست، هر چیزی دارای خزائنی نزد خداست: {{متن قرآن|وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ }}<ref> و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینههای آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمیفرستیم؛ سوره حجر، آیه۲۱.</ref> به [[خزائن خدا]] در [[احادیث]]<ref>مسند ابی یعلی، ج۱۳، ص ۵۲۱؛ بحار الانوار، ج ۶۹، ص ۴۷؛ ج ۷۰، ص ۱۶۹.</ref> و [[ادعیه]]<ref>دلائل الامامه، ص ۵۴۴؛ صحیفه سجادیه، دعاء ۸، ۷۷؛ اقبال الاعمال، ج ۱، ص ۱۳۹.</ref> نیز اشاره شده است. حکیمان و [[عارفان]] نیز مباحث گوناگونی را درباره [[خزائن الهی]] یاد کردهاند؛ مانند [[تبیین]] [[حقیقت]] [[خزائن]]<ref>اسفار، ج ۸، ص ۱۲۶- ۱۲۷.</ref>، اقسام و مصادیق آنها<ref>شرح فصوص الحکم، ص ۴۸۶-۴۸۷؛ الانسان الكامل، ص ۲۰۸، ۳۴۵-۳۴۸.</ref>، سنجش [[خزائن]] با یکدیگر<ref>الفتوحات المكيه، ج ۱۱، ص ۱۵۶-۱۵۹.</ref>، ارتباط [[خزائن]] با انسان کامل<ref>شرح فصوص الحکم، ص ۳۵۸-۳۶۳.</ref> و ذکر کلید [[خزائن]]<ref>الانسان الكامل، ص ۱۰۴، ۲۰۸ - ۲۰۹.</ref>.<ref>[[احمد جمالی|جمالی، احمد]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)| دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲]]، ص۸۸- ۹۳.</ref> | |||
== معناشناسی == | |||
"خِزانه" به معنای مکان نگهداری و [[حفظ]] اشیا است<ref>لسان العرب، ج ۴، ص ۸۷، «خزن»؛ المصباح، ج ۱ - ۲، ص ۱۶۸، «خزنت»؛ مجمع البیان، ج ۳ - ۴، ص ۴۷۰.</ref>. و جمع این واژه "[[خزائن]]" است. اصل در آن، جمع و ضبط اشیا در مکان خاصّ است، اعمّ از اینکه مخزون، مادّی باشد یا [[معنوی]] و مخزن، جسمانی باشد یا [[روحانی]] [[مال]] باشد یا [[علوم]] و صفات<ref>التّحقیق، ج ۳، ص ۴۷، «خزن».</ref>. مقصود از [[خزائن خدا]]، جمیع ذخایر و کنوز غیبیهای است که مخلوقات از آنها روزی داده میشوند و در اصلِ پیدایش و استمرار بقاء و رفع نقائص خویش از آنها بهره میبرند<ref>المیزان، ج ۱۰، ص ۲۰۹.</ref>.<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/farhangbooks/Books/12/26.htm، فرهنگ قرآن، ج۱۲، ص۵۱۶ - ۵۱۸.]</ref> | |||
"[[خزائن]]" جمع "[[خزانه]]" و [[خزانه]] در لغت به معنای مکانی است که هر چیزی<ref>العین، ج ۴، ص۲۰۹؛ لسان العرب، ج ۴، ص ۸۷؛ تاج العروس، ج۹، ص۱۹۱، «خزن».</ref> یا [[اموال]] گرانبها<ref>روح المعانی، ج ۱۴، ص ۴۴.</ref> را در آن نگهداری میکنند. [[خزائن خدا]]، مرتبهای از هستی است که در آن مرتبه، اشیاء در ظرف [[علم]] به صورت غیر مقدَّر موجودند و هنوز تقديرات و حدود مرحله قَدَر بر آنها عارض نشدهاند<ref>الميزان، ج ۲، ص ۳۳۹؛ ج ۱۲، ص ۱۴۴ - ۱۴۵.</ref>.<ref>[[احمد جمالی|جمالی، احمد]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)| دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲]]، ص۸۸- ۹۳.</ref> | |||
== [[خزائن خدا]] و مراتب آن == | == [[خزائن خدا]] و مراتب آن == | ||
همه اشیای عالم طبیعت، جز وجود طبیعی، دو مرتبه دیگر نیز دارند: مرتبه [[خزائن الهی]]؛ مرتبه قَدَر<ref>المیزان، ج ۱۲، ص ۱۴۴ - ۱۴۵، ج ۱، ص ۲۹۱؛ ج۷، ص ۱۲۷ - ۱۲۸.</ref> {{متن قرآن|وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ }}<ref> و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینههای آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمیفرستیم؛ سوره حجر، آیه۲۱.</ref> از جمله پایانی [[آیه]] برداشت میشود که [[خدا]] به هر چیزی با همه حدود و تقدیراتش، پیش از آنکه وجود خارجی یابد، [[علم]] دارد که این همان قَدَر اشیاست. [[آیات]] دیگری نیز بر این مطلب دلالت دارند؛ مانند {{متن قرآن|وَكُلُّ شَيْءٍ عِندَهُ بِمِقْدَارٍ}}<ref>و هر چیز نزد او اندازهای دارد؛ سوره رعد، آیه۸.</ref> و {{متن قرآن|قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا}}<ref>و بیگمان خداوند برای هر چیز، اندازهای نهاده است؛ سوره طلاق، آیه۳.</ref>. بنابراین قَدَر هر چیزی به حسب [[علم]] و [[مشیت]] بر وجود آن چیز، نوعی تقدّم دارد، گرچه در وجود با آن مقارن است و از آن جدا نیست<ref>الميزان، ج ۱۲، ص ۱۴۴.</ref>. | |||
از این مرتبه در [[آیات]] دیگری با عناوینی همچون [[کتاب مبین]]: {{متن قرآن|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا وَلاَ حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الأَرْضِ وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ }}<ref> و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ (هیچ کس) جز او آنها را نمیداند؛ و او آنچه را در خشکی و دریاست میداند و هیچ برگی فرو نمیافتد مگر که او آن را میداند و هیچ دانهای در تاریکیهای زمین و هیچتر و خشکی نیست جز آنکه در کتابی روشن آمده است؛ سوره انعام، آیه۵۹.</ref>، [[ام الكتاب]] {{متن قرآن|يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاء وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ}}<ref> خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک میکند و (یا در آن) مینویسد و لوح محفوظ نزد اوست؛ سوره رعد، آیه۳۹.</ref>، [[لوح محفوظ]]: {{متن قرآن|فِي لَوْحٍ مَّحْفُوظٍ}}<ref> در لوحی نگهداشته؛ سوره بروج، آیه۲۲.</ref> و [[کتاب حفیظ]]: {{متن قرآن|قَدْ عَلِمْنَا مَا تَنقُصُ الأَرْضُ مِنْهُمْ وَعِندَنَا كِتَابٌ حَفِيظٌ}}<ref> همانا ما میدانیم که زمین از آنان چه خواهد کاست و نزد ما کتابی نگهدارنده (ی همه چیز) است؛ سوره ق، آیه۴.</ref> یاد شده است<ref>الميزان، ج ۷، ص ۱۲۶- ۱۲۸.</ref>؛ همچنین نک: {{متن قرآن|إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ}}<ref> ما هر چیزی را به اندازهای آفریدهایم؛ سوره قمر، آیه۴۹.</ref>؛ {{متن قرآن|الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ يَكُن لَّهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيرًا}}<ref> همان که فرمانفرمایی آسمانها و زمین او راست و فرزندی نگزیده است و در فرمانفرمایی او را انبازی نیست و هر چیز را آفرید آنگاه آن را به شایستگی اندازه نهاد؛ سوره فرقان، آیه۲.</ref>؛ {{متن قرآن|وَالَّذِي قَدَّرَ فَهَدَى}}<ref> و آنکه اندازه کرد و راه نمود؛ سوره اعلی، آیه۳.</ref>؛ {{متن قرآن|مَا أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٍ فِي الأَرْضِ وَلا فِي أَنفُسِكُمْ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مِّن قَبْلِ أَن نَّبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ}}<ref> هیچ گزندی در زمین و به جانهایتان نمیرسد مگر پیش از آنکه آن را پدید آوریم، در کتابی (آمده) است؛ این بر خداوند آسان است؛ سوره حدید، آیه۲۲.</ref>؛ {{متن قرآن|مَا أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَمَن يُؤْمِن بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref> هیچ بلایی (به کسی) نمیرسد مگر به اذن خداوند و هر کس به خداوند ایمان آورد (خداوند) دلش را راهنمایی میکند و خداوند به هر چیزی داناست؛ سوره تغابن، آیه۱۱.</ref>.<ref>الميزان، ج ۱، ص ۷۷ – ۷۸.</ref> | |||
از مجموع [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ }}<ref> و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینههای آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمیفرستیم؛ سوره حجر، آیه۲۱.</ref> چنین برداشت میشود که هر چیزی پیش از نازل شدن به مرتبه قَدَر، دارای خزائنی است که مقدّر و محدود به حدود مرتبه قَدَر نیست. جمع بودن این [[خزائن]] به حسب عدد نیست، زیرا عدد، خود بر شیء محدود عارض میشود، بلکه جمع بودن [[خزائن]] به [[اختلاف]] مراتب آن باز میگردد و بدین معناست که هرچیزی پیش از مرحله قَدَر دارای مراتبی است که بر یکدیگر مترتباند، به گونهای که هر مرتبهای از آن مراتب، محدود به حد مرتبه پایینتر نیست و مجموع آنها نیز به حدّی که شیء در نشئه طبیعی دارد محدود نیستند، بنابراین بالاترین [[خزانه]] هر چیزی که مطلق از هرگونه تقدیر و اندازهای است، شروع به فرود آمدن میکند و در هر مرتبهای که نازل میشود، [[امر]] جدیدی از قَدَر بر آن عارض میگردد که پیشتر وجود نداشت، تا آنکه در مرحله نهایی، [[قدر]] از هر سو بر آن احاطه مییابد.<ref>الميزان، ج ۱۲، ص ۱۴۴ - ۱۴۵.</ref> از آيه نخست [[سوره انسان]] چنین فهمیده میشود که [[انسان]] در مرتبهای از مراتب دهر "پیش از وارد شدن به مرحله [[قدر]]" نوعی ثبوت داشت؛ ولی به گونهای نبود که از آن یاد شود: {{متن قرآن|هَلْ أَتَى عَلَى الإِنسَانِ حِينٌ مِّنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُن شَيْئًا مَّذْكُورًا }}<ref>آیا بر آدمی پارهای از روزگار گذشت که چیزی سزیده یادکرد نبود؟؛ سوره انسان، آیه۱.</ref>.<ref>المیزان، ج۱۲، ص ۱۴۵.</ref>، ازاینرو بر پایه آموزههای [[قرآن کریم]]، [[آفرینش]] موجودات به معنای نازل کردن آنها از [[خزائن]] [[غیب]] و ظاهر کردنشان از [[غیب]] به [[شهادت]] است<ref>المیزان، ج ۱۵، ص۳۱۶؛ ج۱۷، ص۲۳۸؛ ج۱۹، ص ۱۷۲.</ref>. | |||
از [[خزائن الهی]] به "مفاتح [[غیب]]" یاد شده است: {{متن قرآن|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا وَلاَ حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الأَرْضِ وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ }}<ref> و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ (هیچ کس) جز او آنها را نمیداند؛ و او آنچه را در خشکی و دریاست میداند و هیچ برگی فرو نمیافتد مگر که او آن را میداند و هیچ دانهای در تاریکیهای زمین و هیچتر و خشکی نیست جز آنکه در کتابی روشن آمده است؛ سوره انعام، آیه۵۹.</ref> اگر {{متن قرآن|مَفَاتِحُ}} جمع "مَفتح" باشد<ref>غريب القرآن، ص ۱۷۲؛ تفسیر جلالین، ص ۱۷۱؛ الصافی، ج ۲، ص ۱۲۵.</ref>؛ ولی برخی احتمال دادهاند که جمع "مِفتح" به معنای کلید باشد، پس مفاتح [[غیب]] به معنای کلیدهای [[خزائن الهی]] است نه خود [[خزائن]]<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص ۸؛ الصافی، ج ۲، ص ۱۲۵.</ref> از این [[آیه]] برمیآید که [[خزائن الهی]] از قبیل [[علم]] است<ref>الميزان، ج ۷، ص ۱۲۴، ۱۲۹.</ref>؛ یعنی همه موجودات در این مرتبه با [[علمی]] غیر مقدّر معلوماند و به دیگر سخن، در ظرف [[علم]] به صورت غیر مقدّر موجودند<ref>الميزان، ج ۲، ص ۳۳۹.</ref>؛ لکن این [[علم]] از سنخ [[علم]] معمولی نیست که نزد [[بشر]] شناخته شده است؛ یعنی دانشی نیست که از اشیاء پس از وجود خارجی آنها اخذ میشود، بلکه مراد [[علم]] به اشیاء پیش از وجود خارجی آنهاست؛ یعنی این علم نامتناهی است و هیچگونه انفعالی از معلوم نمیپذیرد<ref>المیزان، ج ۷، ص ۱۲۹.</ref> به تعبير برخی، [[خزائن الهی]] همان [[غیوب]] خداست که به جهت غموض و پوشیدگی به آن [[خزائن]] گفته شده است<ref>غريب القرآن، ص ۵۳۸؛ مجمع البحرین، ج ۱، ص۶۴۳، «خزن»؛ زادالمسیر، ج ۴، ص ۸۱.</ref>. | |||
همچنین با تعبیرات دیگری، مانند اسماء<ref>الميزان، ج ۱، ص ۱۱۷ - ۱۱۸.</ref>{{متن قرآن|وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأَسْمَاء هَؤُلاء إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ }}<ref> و همه نامها را به آدم آموخت سپس آنان را بر فرشتگان عرضه کرد و گفت: اگر راست میگویید نامهای اینان را به من بگویید؛ سوره بقره، آیه۳۱.</ref>، [[عرش]]<ref>المیزان، ج ۲، ص ۳۳۹؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص ۱۴ - ۱۵.</ref>{{متن قرآن|فَإِن تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ}}<ref> پس اگر رو بگردانند بگو: خداوندی که خدایی جز او نیست مرا بس؛ بر او توکّل دارم و او پروردگار اورنگ سترگ (فرمانفرمایی جهان) است؛ سوره توبه، آیه۱۲۹.</ref>، کلمه کُن<ref>الدر المنثور، ج ۴، ص ۹۵؛ الصافی، ج ۲، ص ۱۲۲؛ الميزان، ج ۷، ص ۹۵.</ref>{{متن قرآن|إِنَّمَا قَوْلُنَا لِشَيْءٍ إِذَا أَرَدْنَاهُ أَن نَّقُولَ لَهُ كُن فَيَكُونُ}}<ref> سخن ما برای (پدید آمدن) چیزی چون آن را اراده کنیم تنها این است که بدان میگوییم: باش! بیدرنگ خواهد بود؛ سوره نحل، آیه۴۰.</ref>، مقاليد [[آسمانها]] و [[زمین]]<ref>المیزان، ج ۱۷، ص ۲۸۹.</ref>{{متن قرآن|لَهُ مَقَالِيدُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ أُوْلَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ}}<ref> کلیدهای آسمانها و زمین از آن اوست و آنان که به آیات خداوند انکار ورزیدند زیانکارند؛ سوره زمر، آیه۶۳.</ref>، [[ملکوت]] اشیاء<ref>التبیان، ج ۷، ص ۳۸۸؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۱۸۳.</ref>{{متن قرآن|قُلْ مَن بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ يُجِيرُ وَلا يُجَارُ عَلَيْهِ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref> بگو: اگر میدانید، کیست که گستره (فرمانفرمایی) هر چیز در کف اوست و او پناه میدهد و در برابر (خواست) وی (به کسی) پناه داده نمیشود؟؛ سوره مؤمنون، آیه۸۸.</ref>، نزد [[خدا]] بودن<ref>مجمع البیان، ج ۵، ص ۲۸۲.</ref>{{متن قرآن|مُّسَوَّمَةً عِندَ رَبِّكَ وَمَا هِيَ مِنَ الظَّالِمِينَ بِبَعِيدٍ}}<ref> که (هر یک) نزد پروردگارت نشان داشت و آن (عذاب) از ستمگران دور نیست؛ سوره هود، آیه۸۳.</ref> و امر [[حکیم]]<ref>الميزان، ج ۱۸، ص ۱۳۲.</ref>{{متن قرآن|فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ }}<ref> در آن (شب)، هر کار استواری را (که اجمال دارد) جدا میکنند (و تفصیل میدهند)؛ سوره دخان، آیه۴.</ref> به مرتبه [[خزائن الهی]] اشاره شده است. | |||
گرچه [[آیات]] پیش گفته با صراحت میرسانند که تمام اشیاء از نزد [[خدا]] نازل شدهاند، آیاتی به نزول برخی اشیاء خاص، مانند چارپایان{{متن قرآن|خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَأَنزَلَ لَكُم مِّنْ الأَنْعَامِ ثَمَانِيَةَ أَزْوَاجٍ يَخْلُقُكُمْ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ خَلْقًا مِن بَعْدِ خَلْقٍ فِي ظُلُمَاتٍ ثَلاثٍ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ}}<ref> شما را از تنی یگانه آفرید سپس از او همسرش را پدید آورد و از چارپایان هشت تا (نر و ماده) آفرید؛ شما را در شکم مادرانتان با آفرینشی از پس آفرینشی دیگر در تاریکیهایی سهگانه میآفریند؛ این خداوند پروردگار شماست که فرمانفرمایی از آن اوست؛ هیچ خدایی جز او نیست پس چگونه (از حق) بازگردانده میشوید؟؛ سوره زمر، آیه۶.</ref>، آهن{{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ}}<ref> ما پیامبرانمان را با برهانها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری میکند؛ بیگمان خداوند توانمندی پیروزمند است؛ سوره حدید، آیه۲۵.</ref>، [[لباس]]: {{متن قرآن|يَا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاسًا يُوَارِي سَوْآتِكُمْ وَرِيشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَىَ ذَلِكَ خَيْرٌ ذَلِكَ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ}}<ref> ای فرزندان آدم! برای شما جامهای را فرو فرستادهایم که شرمگاههای شما را میپوشاند و (نیز) جامهای را که زینت است و لباس پرهیزگاری، باری، بهتر است؛ این از آیات خداوند است باشد که آنان در یاد گیرند؛ سوره اعراف، آیه۲۶.</ref> و روزی{{متن قرآن|وَفِي السَّمَاء رِزْقُكُمْ وَمَا تُوعَدُونَ}}<ref> و روزی شما و آنچه به شما نوید میدهند در آسمان است؛ سوره ذاریات، آیه۲۲.</ref> از پیش [[خدا]] تصريح دارند<ref>المیزان، ج ۱، ص ۲۹۱؛ ج ۱۵، ص۳۱۶؛ ج ۱۸، ص ۳۷۵.</ref>. | |||
به گفته برخی، [[خزائن الهی]]، مرتبه [[قضاء]] به معنای وجود اجمالی همه موجودات در عالم [[عقلی]] به صورت [[ابداع]] است و مراد از نازل کردن [[خزائن]]، مرتبه قَدَر به معنای وجود تفصیلی اشیاء، یکی پس از دیگری در مواد خارجی آنهاست<ref>شرح مئة كلمه، ص ۱۸۰؛ اسفار، ج ۷، ص ۷۵؛ المظاهر الالهيه، ص ۴۸ - ۴۹.</ref>، بنابراین نازل کردن به معنای ایجاد اشیاء در [[عالم شهادت]] با شکل، زمان و مکان خاصی است که مقتضای استعداد آنهاست<ref>روح المعانی، ج ۱۴، ص ۸۰.</ref>. | |||
برخی، [[خزائن الهی]] را همان [[ام الکتاب]]: {{متن قرآن|يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاء وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ}}<ref> خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک میکند و (یا در آن) مینویسد و لوح محفوظ نزد اوست؛ سوره رعد، آیه۳۹.</ref> دانستهاند که عبارت است از آنچه قلم اعلا به صورت کلی بر [[لوح]] [[قضاء]] که از هرگونه تبدیلی محفوظ است، مینگارد و نازل کردن آن عبارت است از آنچه به صورت جزئی بر [[لوح]] قَدَر جاری میشود که تبدیل، محو و اثباتپذیر است و سپس از [[لوح]] [[قدر]] فرود آمده و در [[عالم شهادت]] ظاهر میشود<ref>الصافی، ج ۳، ص ۱۰۵.</ref>. در برابر گفتههای یاد شده که رتبه [[خزائن الهی]] را بالاتر از عالم طبیعت دانستهاند، بعضی مصداق آن را اموری طبیعی به شمار آوردهاند، چنان که گفته شده است: [[خزائن الهی]] اشاره به عناصر اصلی عالم طبیعت است که از ترکیب خاصی میان آنها، نعمتهای گوناگون [[خدا]] به دست میآید؛ برای نمونه [[خزائن]] اصلی [[آب]]، ذرات هیدروژن و اکسیژن هستند که [[آب]] از آنها شکل یافته است<ref>فی ظلال القرآن، ج ۴، ص ۲۱۳۴.</ref>. | |||
همچنین بیشتر [[مفسران]] متقدم از [[اهل سنت]] در [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ }}<ref> و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینههای آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمیفرستیم؛ سوره حجر، آیه۲۱.</ref> [[خزائن]] را [[آب]] [[باران]] دانستهاند که سبب پیدایی روزیهای [[بندگان]] است<ref>التفسير الكبیر، ج ۱۹، ص ۱۷۴؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص ۱۴؛ فتح القدیر، ج ۳، ص ۱۲۶.</ref> بر این اساس، معنای فرو فرستادن [[خزائن]] با تقدیر مشخص که در ادامه [[آیه]] به آن اشاره شده است نیز تفاوت خواهد کرد. در همین جهت، [[نقل]] شده است که [[باران]] هیچ سالی کمتر از سال دیگر نیست و تنها مکان باریدن آن عوض میشود<ref>جامع البیان، ج ۱۴، ص ۲۶؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص ۱۴؛ الدر المنثور، ج ۴، ص۹۶.</ref> برخی این نظریّه را مخالف عمومیت [[آیه]]<ref>زادالمسیر، ج ۴، ص ۲۸۷ - ۲۸۸؛ التفسير الكبير، ج۱۹، ص ۱۷۴؛ فتح القدیر، ج ۳، ص ۱۲۶.</ref> و مصداق تخصیص اکثر<ref>الميزان، ج ۱۲، ص ۱۴۱.</ref> دانسته و بعضی این معنا را تفسير ظاهری [[آیه]] به شمار آورده<ref>الصافی، ج ۳، ص ۱۰۵.</ref> و برخی نیز مساوی بودن [[باران]] هر سال را نپذیرفتهاند<ref>التفسير الكبير، ج ۱۹، ص ۱۷۴.</ref>. | |||
[[خزائن خدا]] بر پایه آیاتی دیگر{{متن قرآن|هُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ لا تُنفِقُوا عَلَى مَنْ عِندَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى يَنفَضُّوا وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لا يَفْقَهُونَ}}<ref> آنان همان کسانند که میگویند: به آنان که نزد پیامبر خدایند چیزی ندهید تا (از کنار او) پراکنده شوند با آنکه گنجینههای آسمانها و زمین از آن خداوند است امّا منافقان درنمییابند؛ سوره منافقون، آیه۷.</ref> [[خزائن]] روزی [[بندگان]]<ref>معانی القرآن، ج ۲، ص ۴۲۸؛ فتح القدیر، ج ۲، ص ۴۹۴؛ روح المعانی، ج ۲۷، ص ۵۸؛ ج ۲۸، ص ۱۶۹.</ref>، [[اموال]]<ref>التبیان، ج ۵، ص ۴۷۶.</ref> و [[نعمتهای الهی]] دانسته شده است<ref>التبیان، ج 6، ص ۵۲۵؛ زادالمسیر، ج ۵، ص ۶۴- ۶۵؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص ۳۳۵.</ref>. | |||
عدهای نیز [[خزائن]] را نه امری طبیعی و نه ماوراء طبیعی، امری تمثیلی<ref>الكشاف، ج ۲، ص ۵۷۴؛ التفسير الكبير، ج ۱۹، ص ۱۷۴؛ فتح القدیر، ج ۳، ص ۱۲۶.</ref> و کنایه از [[قدرت الهی]]<ref>مفردات، ص ۱۴۶، «خزن»؛ الكشاف، ج ۲، ص ۵۷۴؛ فتح القدیر، ج ۲، ص ۱۱۸.</ref> یا مقدورات [[خدا]]<ref>مجمع البیان، ج ۶، ص ۱۱۰؛ تفسیر قرطبی، ج ۶، ص ۴۳۰؛ مجمع البحرین، ج ۱، ص ۶۴۳، «خزن».</ref> دانسته و گفتهاند: [[خدا]] بر هر چیزی توانا است؛ ولی تنها چیزهایی را میآفریند که در آنها مصلحتی باشد<ref>التبیان، ج 6، ص ۳۲۷؛ الكشاف، ج ۲، ص ۵۷۴.</ref>. برخی این نظریّه را به شدت ردّ کردهاند<ref>الصافی، ج ۳، ص ۱۰۴؛ المیزان، ج ۱۲، ص ۱۴۱.</ref> در روایتی، [[خزائن الهی]] بر [[اهل بیت]] {{عم}} تطبیق شده است<ref>نورالثقلین، ج ۵، ص ۳۴۰.</ref> و بعضی آن را بر [[آیات قرآن]]<ref>زادالمسیر، ج ۴، ص ۸۱.</ref> یا قلبهای [[عارفان]]<ref>کشف الاسرار، ج ۵، ص ۳۱۰؛ روح المعانی، ج ۱۴، ص ۸۰.</ref> تطبیق کردهاند<ref>[[احمد جمالی|جمالی، احمد]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)| دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲]]، ص۸۸- ۹۳.</ref>. | |||
== اوصاف [[خزائن خدا]] == | == اوصاف [[خزائن خدا]] == | ||
[[خزائن الهی]] دارای سه ویژگی مهماند. | |||
# '''اختصاص به [[خدا]]:''' [[خزائن]] [[آسمانها]] و [[زمین]] از آنِ خداست، گرچه [[منافقان]] این مطلب را نمیفهمند: {{متن قرآن|وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لا يَفْقَهُونَ}} | # '''اختصاص به [[خدا]]:''' [[خزائن]] [[آسمانها]] و [[زمین]] از آنِ خداست، گرچه [[منافقان]] این مطلب را نمیفهمند: {{متن قرآن|وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لا يَفْقَهُونَ}}<ref>سوره منافقون، آیه ۷.</ref>. نیز [[قدرت]] تصرف در [[خزائن الهی]] از غیر [[خدا]] [[نفی]] شده است: {{متن قرآن|وَمَا أَنتُمْ لَهُ بِخَازِنِينَ}}<ref>الكشاف، ج ۲، ص ۵۷۵؛ فتح القدیر، ج ۳، ص ۱۲۷. سوره حجر، آیه ۲۲.</ref>؛ {{متن قرآن|أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَبِّكَ}}، {{متن قرآن|أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَبِّكَ أَمْ هُمُ الْمُصَيْطِرُونَ}}<ref> یا مگر گنجینههای پروردگار تو نزد ایشان است یا آنان چیرهاند؟؛ سوره طور، آیه۳۷.</ref>؛ نیز {{متن قرآن|أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ}}<ref> یا گنجینههای بخشایش پروردگار پیروز بخشنده تو نزد آنان است؟؛ سوره ص، آیه۹.</ref>، چنان که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[حضرت نوح]] {{ع}} نیز آنچه را نداشتند ادّعا نکرده و [[خزائن خدا]] را نزد خود نمیدانستند<ref>التبیان، ج ۵، ص ۴۷۶؛ مجمع البیان، ج ۴، ص ۵۹؛ تفسیر قرطبی، ج ۹، ص ۲۶-۲۷.</ref>{{متن قرآن|وَلاَ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلاَ أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلاَ أَقُولُ إِنِّي مَلَكٌ وَلاَ أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَن يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْرًا اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِي أَنفُسِهِمْ إِنِّي إِذًا لَّمِنَ الظَّالِمِينَ}}<ref> و من به شما نمیگویم که گنجینههای خداوند نزد من است؛ و غیب نمیدانم، و نمیگویم که من فرشتهام و درباره کسانی که در چشم شما خوارند نمیگویم که خداوند هیچگاه به آنان خیری نمیرساند، خداوند از درون آنان آگاهتر است (اگر جز این بگویم) در آن صورت از ستمگران خواهم بود؛ سوره هود، آیه۳۱.</ref>. [[اعتقاد]] به اینکه [[خزائن]] عالم تنها نزد خداست، [[انسان]] را به [[حقیقت]] [[توکل]] فرا خوانده، در نتیجه وی [[طمع]] از جز [[خدا]] بریده و برای رفع نیازهایش تنها به [[خدا]] روی میآورد<ref>روح المعانی، ج ۱۴، ص ۸۰.</ref>. | ||
# '''ثبوت و تجرّد:''' [[خزائن الهی]]، اموری ثابت و نامتغيرند، زیرا [[خدا]] این [[خزائن]] را نزد خود دانسته{{متن قرآن|وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ }}<ref> و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینههای آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمیفرستیم؛ سوره حجر، | # '''ثبوت و تجرّد:''' [[خزائن الهی]]، اموری ثابت و نامتغيرند، زیرا [[خدا]] این [[خزائن]] را نزد خود دانسته{{متن قرآن|وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ }}<ref> و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینههای آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمیفرستیم؛ سوره حجر، آیه۲۱.</ref> و آنچه نزد خداست، ثابت و نابود نشدنی است: {{متن قرآن|مَا عِندَكُمْ يَنفَدُ وَمَا عِندَ اللَّهِ بَاقٍ وَلَنَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُواْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ}}<ref>آنچه نزد شماست پایان مییابد و آنچه نزد خداوند است پایاست و البته ما پاداش شکیبایان را نیکوتر از آنچه انجام میدادند خواهیم داد؛ سوره نحل، آیه۹۶.</ref>.<ref>الميزان، ج ۱۲، ص ۱۴۵.</ref> و از آنجا که موجودات عالم طبیعت همگی متغیر و فانی هستند: {{متن قرآن|كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ}}<ref>هر که روی آن (زمین) است از میان رفتنی است؛ سوره الرحمن، آیه۲۶.</ref>، [[خزائن الهی]] فوق عالم طبیعت هستند<ref>الميزان، ج ۱۲، ص ۱۴۵.</ref>. | ||
# '''کم نشدن با [[بخشش]]:''' از آنجا که [[خزائن الهی]] نامحدود و نامقدّرند، با [[بخشش]] چیزی از آنها کم نمیشود و این امر به [[خدا]] اختصاص دارد، زیرا جز [[خدا]] هرکه باشد، محدود و آنچه نزد وی است مقدّر است و هر مقدار که ببخشد، به همان اندازه از آن کم میشود<ref>الميزان، ج ۷، ص ۹۵.</ref> کم نشدن [[خزائن الهی]] را از اسم{{متن قرآن|وَاسِعٌ }} [[خدا]] {{متن قرآن|وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}} <ref>خداوند نعمتگستری داناست؛ سوره بقره، | # '''کم نشدن با [[بخشش]]:''' از آنجا که [[خزائن الهی]] نامحدود و نامقدّرند، با [[بخشش]] چیزی از آنها کم نمیشود و این امر به [[خدا]] اختصاص دارد، زیرا جز [[خدا]] هرکه باشد، محدود و آنچه نزد وی است مقدّر است و هر مقدار که ببخشد، به همان اندازه از آن کم میشود<ref>الميزان، ج ۷، ص ۹۵.</ref> کم نشدن [[خزائن الهی]] را از اسم: {{متن قرآن|وَاسِعٌ}} [[خدا]]: {{متن قرآن|وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}} <ref>خداوند نعمتگستری داناست؛ سوره بقره، آیه۲۶۸.</ref>. نیز میتوان برداشت کرد<ref>مجمع البیان، ج ۲، ص ۱۹۳.</ref> گرچه [[خزائن الهی]] کاستی ناپذیرند، بر فرض که [[کافران]] مالک آن باشند، باز هم از [[ترس]] [[فقر]] بر اثر بخلشان از [[انفاق]] آن خودداری میکنند: {{متن قرآن|قُل لَّوْ أَنتُمْ تَمْلِكُونَ خَزَائِنَ رَحْمَةِ رَبِّي إِذًا لَّأَمْسَكْتُمْ خَشْيَةَ الإِنفَاقِ وَكَانَ الإِنسَانُ قَتُورًا}}<ref>بگو: اگر شما گنجینههای بخشایش پروردگارم را میداشتید باز از ترس از دست رفتن دارایی تنگچشمی پیشه میکردید و آدمی تنگچشم است؛ سوره اسراء، آیه۱۰۰.</ref>.<ref>زادالمسیر، ج ۵، ص ۶۵؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص ۳۳۵؛ تفسیر ابنکثیر، ج ۳، ص ۷۰.</ref>.<ref>[[احمد جمالی|جمالی، احمد]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)| دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲]]، ص۸۸- ۹۳.</ref> | ||
== [[خزائن]] [[رحمت الهی]] == | == [[خزائن]] [[رحمت الهی]] == | ||
{{اصلی|رحمت در قرآن}} | {{اصلی|رحمت در قرآن}} | ||
در [[آیات]] {{متن قرآن|قُل لَّوْ أَنتُمْ تَمْلِكُونَ خَزَائِنَ رَحْمَةِ رَبِّي إِذًا لَّأَمْسَكْتُمْ خَشْيَةَ الإِنفَاقِ وَكَانَ الإِنسَانُ قَتُورًا }}<ref> بگو: اگر شما گنجینههای بخشایش پروردگارم را میداشتید باز از ترس از دست رفتن دارایی تنگچشمی پیشه میکردید و آدمی تنگچشم است؛ سوره اسراء، آیه۱۰۰.</ref> و {{متن قرآن|أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ}}<ref> تا دور شوند و آنان عذابی پایا خواهند داشت؛ سوره ص، آیه۹.</ref> از [[خزائن]] [[رحمت الهی]] یاد شده که مراد همان منبع [[فیض الهی]] است که هستی و آثارش را به هر چیزی افاضه میکند. از [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}<ref> فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو میگوید: باش! بیدرنگ خواهد بود؛ سوره یس، آیه۸۲.</ref> برداشت میشود که مصدر آن کلمه {{متن قرآن|كُنْ}} است که از مقام عظمت و کبریا صادر میگردد و چه بسا مراد از [[خزائن]] [[الله]] در آیاتی مانند {{متن قرآن|لاَّ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ}}<ref> من به شما نمیگویم که گنجینههای خداوند نزد من است؛ سوره انعام، آیه۵۰.</ref> نیز همین [[خزائن]] [[رحمت]] باشد<ref>المیزان، ج ۷، ص ۹۵.</ref> که همه فیوضات [[الهی]] را در بر دارد و مراتب وجود و [[عوالم]] هستی، همگی از تجلیات و مظاهر [[رحمت الهی]] به شمار میآیند و به جهت تنوع و فراوانی این مظاهر با وجود مفرد بودن [[رحمت]]، در [[آیات]] یاد شده از آن با لفظ جمع ([[خزائن]]) یاد شده است<ref>التحقیق، ج ۳، ص ۴۷ - ۴۸، «خزن».</ref> به نظری، [[خزائن]] [[رحمت]]، قدرتی است که با آن [[نعمت]] به دیگران عطا میشود<ref>التبیان، ج ۸، ص ۵۴۶.</ref>. در [[آیه]] {{متن قرآن|مَا يَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحْمَةٍ فَلا مُمْسِكَ لَهَا وَمَا يُمْسِكْ فَلا مُرْسِلَ لَهُ مِن بَعْدِهِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}}<ref> خداوند در هر بخشایشی را بر مردم بگشاید کس را یارای بستن آن نیست و چون فرو بندد پس از او گشایندهای ندارد و او پیروزمند فرزانه است؛ سوره فاطر، آیه۲.</ref> بهرهمند ساختن از [[رحمت]] را با تعبیر {{متن قرآن|مَا يَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحْمَةٍ}} بیان فرمود، زیرا تعبیر {{متن قرآن|فْتَحِ}} با [[خزائن]] مناسبتر است. با اینکه دادن [[نعمت]] مراد است و باید از آن به ارسال [[رحمت]] تعبیر میکرد - چنان که در جمله دوم فرمود {{متن قرآن|فَلا مُرْسِلَ}} - تعبیر یاد شده نشان میدهد رحمتی که [[خدا]] [[آدمیان]] را از آن برخوردار میکند، در خزائنی است که [[مردم]] را در بر گرفته و بهرهمند شدن آنان از آن فقط در گرو آن است که این [[خزائن]] گشوده گردند<ref>المیزان، ج ۱۷، ص ۱۵.</ref>. گفتنی است بر اساس [[آیه]] یاد شده، گشودن و امساک [[رحمت]] و افاضه [[نعمت]] و خودداری از آن، فقط کار [[خدای متعال]] است و در [[آیه]] پیش از آن، همراه یادآوری نعمتهای بزرگ آسمانی و زمینی و [[تدبیر]] متقن همه [[جهان]] بهویژه [[انسانها]] به واسطههایی اشاره میکند که [[رحمت]] و [[نعمت]] را از [[خدا]] گرفته و به [[خلق]] میرسانند و آنان [[ملائکه]] هستند، که واسطههای میان [[خدا]] و خلقاند{{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ جَاعِلِ الْمَلائِكَةِ رُسُلا أُولِي أَجْنِحَةٍ مَّثْنَى وَثُلاثَ وَرُبَاعَ يَزِيدُ فِي الْخَلْقِ مَا يَشَاء إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ }}<ref> سپاس خداوند را، آفریننده آسمانها و زمین، همان که فرشتگان دارنده دو دو، و سه سه، و چهار چهار، بال را پیامرسان گمارده است؛ در آفرینش هر چه بخواهد میافزاید، بیگمان خداوند بر هر کاری تواناست؛ سوره فاطر، آیه۱.</ref><ref>المیزان، ج ۱۷، ص ۵.</ref>. [[ولیّ]] بودن [[ملائکه]] نسبت به [[مؤمنان]] نیز که [[آیه]] {{متن قرآن|نَحْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الآخِرَةِ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَشْتَهِي أَنفُسُكُمْ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَدَّعُونَ}}<ref> ما دوستان شما در این جهان و در جهان واپسینیم و در آنجا هر چه دلتان بخواهد هست و هر چه درخواست کنید دارید؛ سوره فصلت، آیه۳۱.</ref> آن را میرساند، به این معناست که آنان وسائط [[رحمت الهی]] هستند<ref>المیزان، ج ۱۷، ص۳۹۰.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)| دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳]]، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref> | |||
== [[باران]] و [[خزانه الهی|خزائن خدا]] == | == [[باران]] و [[خزانه الهی|خزائن خدا]] == | ||
'''نزول [[باران]] به اندازه معین، از [[خزانه الهی]]:''' {{متن قرآن|وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ وَأَرْسَلْنَا الرِّيَاحَ لَوَاقِحَ فَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاء مَاء فَأَسْقَيْنَاكُمُوهُ وَمَا أَنتُمْ لَهُ بِخَازِنِينَ}}<ref> و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینههای آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمیفرستیم. و بادها را بارورکننده فرستادیم آنگاه از آسمان آبی فرو فشاندیم و شما را از آن سیراب کردیم و شما گنجور آن نیستید؛ سوره حجر، آیه ۲۱ - ۲۲.</ref>.<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/farhangbooks/Books/12/26.htm، فرهنگ قرآن، ج۱۲، ص۵۱۶ - ۵۱۸.]</ref> | |||
== [[خزانه الهی|خزائن خدا]] و [[انسانها]] == | == [[خزانه الهی|خزائن خدا]] و [[انسانها]] == | ||
دسترسی نداشتن [[انسانها]]، به [[خزائن]] [[پروردگار]]: {{متن قرآن|أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ}}<ref> یا گنجینههای بخشایش پروردگار پیروز بخشنده تو نزد آنان است؟؛ سوره ص، آیه۹.</ref><ref>استفهام در آیه، برای انکار است؛ تفسیر التحریر و التنویر، ج ۱۱، جزء ۲۳، ص ۲۱۵.</ref>، {{متن قرآن|أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَبِّكَ أَمْ هُمُ الْمُصَيْطِرُونَ}}<ref> یا مگر گنجینههای پروردگار تو نزد ایشان است یا آنان چیرهاند؟ سوره طور، آیه۳۷.</ref>. | |||
'''خودداری انسانهای [[بخیل]] از [[انفاق]]، حتی با مالک شدن [[خزائن]] [[رحمت]] [[پروردگار]]:''' {{متن قرآن|قُل لَّوْ أَنتُمْ تَمْلِكُونَ خَزَائِنَ رَحْمَةِ رَبِّي إِذًا لَّأَمْسَكْتُمْ خَشْيَةَ الإِنفَاقِ وَكَانَ الإِنسَانُ قَتُورًا}}<ref> بگو: اگر شما گنجینههای بخشایش پروردگارم را میداشتید باز از ترس از دست رفتن دارایی تنگچشمی پیشه میکردید و آدمی تنگچشم است؛ سوره اسراء، آیه۱۰۰.</ref>.<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/farhangbooks/Books/12/26.htm، فرهنگ قرآن، ج۱۲، ص۵۱۶ - ۵۱۸.]</ref> | |||
== [[خزانه الهی|خزائن خدا]] و مظاهر وجود == | == [[خزانه الهی|خزائن خدا]] و مظاهر وجود == | ||
'''مظاهر وجود و نعمتهای هستی، دارای [[خزائن]] و منابعی نزد [[پروردگار]]:''' {{متن قرآن|قُل لاَّ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا يُوحَى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَفَلاَ تَتَفَكَّرُونَ}}<ref> بگو: من به شما نمیگویم که گنجینههای خداوند نزد من است و غیب نمیدانم و به شما نمیگویم که من فرشتهام؛ جز از آنچه به من وحی میشود پیروی نمیکنم؛ بگو: آیا نابینا و بینا برابر است پس آیا نمیاندیشید؟؛ سوره انعام، آیه۵۰.</ref>، {{متن قرآن|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا وَلاَ حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الأَرْضِ وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ}}<ref> و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ (هیچ کس) جز او آنها را نمیداند؛ و او آنچه را در خشکی و دریاست میداند و هیچ برگی فرو نمیافتد مگر که او آن را میداند و هیچ دانهای در تاریکیهای زمین و هیچتر و خشکی نیست جز آنکه در کتابی روشن آمده است؛ سوره انعام، آیه۵۹.</ref>، {{متن قرآن|وَلاَ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلاَ أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلاَ أَقُولُ إِنِّي مَلَكٌ وَلاَ أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَن يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْرًا اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِي أَنفُسِهِمْ إِنِّي إِذًا لَّمِنَ الظَّالِمِينَ}}<ref> و من به شما نمیگویم که گنجینههای خداوند نزد من است؛ و غیب نمیدانم، و نمیگویم که من فرشتهام و درباره کسانی که در چشم شما خوارند نمیگویم که خداوند هیچگاه به آنان خیری نمیرساند، خداوند از درون آنان آگاهتر است (اگر جز این بگویم) در آن صورت از ستمگران خواهم بود؛ سوره هود، آیه۳۱.</ref>، {{متن قرآن|وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ }}<ref> و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینههای آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمیفرستیم؛ سوره حجر، آیه۲۱.</ref>، {{متن قرآن|لَهُ مَقَالِيدُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ أُوْلَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ}}<ref> کلیدهای آسمانها و زمین از آن اوست و آنان که به آیات خداوند انکار ورزیدند زیانکارند؛ سوره زمر، آیه۶۳.</ref>، {{متن قرآن|أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَبِّكَ أَمْ هُمُ الْمُصَيْطِرُونَ }}<ref> یا مگر گنجینههای پروردگار تو نزد ایشان است یا آنان چیرهاند؟؛ سوره طور، آیه۳۷.</ref>، {{متن قرآن|هُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ لا تُنفِقُوا عَلَى مَنْ عِندَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى يَنفَضُّوا وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لا يَفْقَهُونَ}}<ref> آنان همان کسانند که میگویند: به آنان که نزد پیامبر خدایند چیزی ندهید تا (از کنار او) پراکنده شوند با آنکه گنجینههای آسمانها و زمین از آن خداوند است امّا منافقان درنمییابند؛ سوره منافقون، آیه۷.</ref>.<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/farhangbooks/Books/12/26.htm، فرهنگ قرآن، ج۱۲، ص۵۱۶ - ۵۱۸.]</ref> | |||
== [[خزانه الهی|خزائن خدا]] و [[نبوت]] == | == [[خزانه الهی|خزائن خدا]] و [[نبوت]] == | ||
'''اعطای [[نبوت]] به پیامبر {{صل}}، از [[خزانه الهی|خزائن خدا]]وند:''' {{متن قرآن|فَذَكِّرْ فَمَا أَنتَ بِنِعْمَتِ رَبِّكَ بِكَاهِنٍ وَلا مَجْنُونٍ}}<ref> بنابراین پند بده که تو، به (برکت) نعمت پروردگارت نه پیشگویی و نه دیوانه؛ سوره طور، آیه۲۹.</ref>، {{متن قرآن|أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَبِّكَ أَمْ هُمُ الْمُصَيْطِرُونَ }}<ref> یا مگر گنجینههای پروردگار تو نزد ایشان است یا آنان چیرهاند؟؛ سوره طور، آیه۳۷.</ref><ref>در معنای "أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ" گفته شده است: آیا نزد آنان خزینههای رزق است تا [[نبوت]] را به هر که بخواهند بدهند؟؛ الکشّاف، ج ۴، ص ۴۱۴.</ref>.<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/farhangbooks/Books/12/26.htm، فرهنگ قرآن، ج۱۲، ص۵۱۶ - ۵۱۸.]</ref> | |||
== [[درک]] [[خزانه الهی|خزائن خدا]] == | == [[درک]] [[خزانه الهی|خزائن خدا]] == | ||
'''[[ناتوانی]] [[منافقان]]، از [[درک]] انحصار [[مالکیت]] [[خداوند]]، بر [[خزائن]] [[آسمانها]] و [[زمین]]:''' {{متن قرآن|هُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ لا تُنفِقُوا عَلَى مَنْ عِندَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى يَنفَضُّوا وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لا يَفْقَهُونَ}}<ref> آنان همان کسانند که میگویند: به آنان که نزد پیامبر خدایند چیزی ندهید تا (از کنار او) پراکنده شوند با آنکه گنجینههای آسمانها و زمین از آن خداوند است امّا منافقان درنمییابند؛ سوره منافقون، آیه۷.</ref>.<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/farhangbooks/Books/12/26.htm، فرهنگ قرآن، ج۱۲، ص۵۱۶ - ۵۱۸.]</ref> | |||
== روزی از [[خزانه الهی|خزائن خدا]] == | == روزی از [[خزانه الهی|خزائن خدا]] == | ||
'''عطای روزی [[انسانها]]، از [[خزانه الهی]]:''' {{متن قرآن|لَهُ مَقَالِيدُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاء وَيَقْدِرُ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref> کلیدهای آسمانها و زمین از آن اوست، روزی را برای هر کس که بخواهد فراخ یا تنگ میدارد که او به هر چیزی داناست؛ سوره شوری، آیه۱۲.</ref>.<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/farhangbooks/Books/12/26.htm، فرهنگ قرآن، ج۱۲، ص۵۱۶ - ۵۱۸.]</ref> | |||
== [[پیامبر|محمد]] {{صل}} و [[خزانه الهی|خزائن خدا]] == | == [[پیامبر|محمد]] {{صل}} و [[خزانه الهی|خزائن خدا]] == | ||
'''[[اقرار]] [[پیامبر]] {{صل}} به عدم دسترسی بر [[خزانه الهی|خزائن خدا]]:''' {{متن قرآن|قُل لاَّ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا يُوحَى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَفَلاَ تَتَفَكَّرُونَ}}<ref> بگو: من به شما نمیگویم که گنجینههای خداوند نزد من است و غیب نمیدانم و به شما نمیگویم که من فرشتهام؛ جز از آنچه به من وحی میشود پیروی نمیکنم؛ بگو: آیا نابینا و بینا برابر است پس آیا نمیاندیشید؟؛ سوره انعام، آیه۵۰.</ref>.<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/farhangbooks/Books/12/26.htm، فرهنگ قرآن، ج۱۲، ص۵۱۶ - ۵۱۸.]</ref> | |||
== | == نزول از [[خزانه الهی|خزائن خدا]] == | ||
'''نزول هر چیزی از [[خزانه]] [[خداوند]]، بر اساس تقدیر:''' {{متن قرآن|وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ }}<ref> و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینههای آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمیفرستیم؛ سوره حجر، آیه۲۱.</ref>.<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/farhangbooks/Books/12/26.htm، فرهنگ قرآن، ج۱۲، ص۵۱۶ - ۵۱۸.]</ref> | |||
== [[حضرت نوح]] {{ع}} و [[خزانه الهی|خزائن خدا]] == | == [[حضرت نوح]] {{ع}} و [[خزانه الهی|خزائن خدا]] == | ||
'''[[اقرار]] [[حضرت نوح]] {{ع}}، به عدم دسترسی بر [[خزانه الهی|خزائن خدا]]وند:''' {{متن قرآن|وَلاَ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلاَ أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلاَ أَقُولُ إِنِّي مَلَكٌ وَلاَ أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَن يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْرًا اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِي أَنفُسِهِمْ إِنِّي إِذًا لَّمِنَ الظَّالِمِينَ}}<ref> و من به شما نمیگویم که گنجینههای خداوند نزد من است؛ و غیب نمیدانم، و نمیگویم که من فرشتهام و درباره کسانی که در چشم شما خوارند نمیگویم که خداوند هیچگاه به آنان خیری نمیرساند، خداوند از درون آنان آگاهتر است (اگر جز این بگویم) در آن صورت از ستمگران خواهم بود؛ سوره هود، آیه۳۱.</ref>.<ref>این کلام [[حضرت نوح]] {{ع}} در مقابل قوم خویش است که میگفتند: تو که ادّعای [[نبوت]] و رسالت میکنی، بر ما هیچ برتری نداری و مثل ما بشری و هیچ قدرت فوق العادهای نداری. [[حضرت نوح]] {{ع}} هم در جواب آنها گفت: من چنین ادّعایی نکردهام که خزائن و مقدورات خداوند پیش من است و به هر چیزی قدرت دارم؛ مجمع البیان، ج ۵ ـ ۶، ص ۲۳۷.</ref>.<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/farhangbooks/Books/12/26.htm، فرهنگ قرآن، ج۱۲، ص۵۱۶ - ۵۱۸.]</ref> | |||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۷۳: | خط ۸۶: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:خزانه الهی]] | ||
[[رده:مدخلهای قرآنی دانشنامه]] | [[رده:مدخلهای قرآنی دانشنامه]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۸ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۴۵
مقدمه
به خزائن الهی در سه آیه تصریح شده: ﴿قُل لاَّ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا يُوحَى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَفَلاَ تَتَفَكَّرُونَ﴾[۱]، ﴿وَلاَ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلاَ أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلاَ أَقُولُ إِنِّي مَلَكٌ وَلاَ أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَن يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْرًا اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِي أَنفُسِهِمْ إِنِّي إِذًا لَّمِنَ الظَّالِمِينَ﴾[۲]، ﴿أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَبِّكَ أَمْ هُمُ الْمُصَيْطِرُونَ ﴾[۳] و در دو آیه سخن از خزائن رحمت پروردگار به میان آمده﴿قُل لَّوْ أَنتُمْ تَمْلِكُونَ خَزَائِنَ رَحْمَةِ رَبِّي إِذًا لَّأَمْسَكْتُمْ خَشْيَةَ الإِنفَاقِ وَكَانَ الإِنسَانُ قَتُورًا﴾[۴]؛ ﴿أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ﴾[۵] و در یک آیه خزائن آسمانها و زمین برای خدا دانسته شده است: ﴿هُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ لا تُنفِقُوا عَلَى مَنْ عِندَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى يَنفَضُّوا وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لا يَفْقَهُونَ﴾[۶] و بر اساس آیهای که میتوان آن را محوریترین در این موضوع دانست، هر چیزی دارای خزائنی نزد خداست: ﴿وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ ﴾[۷] به خزائن خدا در احادیث[۸] و ادعیه[۹] نیز اشاره شده است. حکیمان و عارفان نیز مباحث گوناگونی را درباره خزائن الهی یاد کردهاند؛ مانند تبیین حقیقت خزائن[۱۰]، اقسام و مصادیق آنها[۱۱]، سنجش خزائن با یکدیگر[۱۲]، ارتباط خزائن با انسان کامل[۱۳] و ذکر کلید خزائن[۱۴].[۱۵]
معناشناسی
"خِزانه" به معنای مکان نگهداری و حفظ اشیا است[۱۶]. و جمع این واژه "خزائن" است. اصل در آن، جمع و ضبط اشیا در مکان خاصّ است، اعمّ از اینکه مخزون، مادّی باشد یا معنوی و مخزن، جسمانی باشد یا روحانی مال باشد یا علوم و صفات[۱۷]. مقصود از خزائن خدا، جمیع ذخایر و کنوز غیبیهای است که مخلوقات از آنها روزی داده میشوند و در اصلِ پیدایش و استمرار بقاء و رفع نقائص خویش از آنها بهره میبرند[۱۸].[۱۹]
"خزائن" جمع "خزانه" و خزانه در لغت به معنای مکانی است که هر چیزی[۲۰] یا اموال گرانبها[۲۱] را در آن نگهداری میکنند. خزائن خدا، مرتبهای از هستی است که در آن مرتبه، اشیاء در ظرف علم به صورت غیر مقدَّر موجودند و هنوز تقديرات و حدود مرحله قَدَر بر آنها عارض نشدهاند[۲۲].[۲۳]
خزائن خدا و مراتب آن
همه اشیای عالم طبیعت، جز وجود طبیعی، دو مرتبه دیگر نیز دارند: مرتبه خزائن الهی؛ مرتبه قَدَر[۲۴] ﴿وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ ﴾[۲۵] از جمله پایانی آیه برداشت میشود که خدا به هر چیزی با همه حدود و تقدیراتش، پیش از آنکه وجود خارجی یابد، علم دارد که این همان قَدَر اشیاست. آیات دیگری نیز بر این مطلب دلالت دارند؛ مانند ﴿وَكُلُّ شَيْءٍ عِندَهُ بِمِقْدَارٍ﴾[۲۶] و ﴿قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا﴾[۲۷]. بنابراین قَدَر هر چیزی به حسب علم و مشیت بر وجود آن چیز، نوعی تقدّم دارد، گرچه در وجود با آن مقارن است و از آن جدا نیست[۲۸].
از این مرتبه در آیات دیگری با عناوینی همچون کتاب مبین: ﴿وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا وَلاَ حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الأَرْضِ وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ ﴾[۲۹]، ام الكتاب ﴿يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاء وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ﴾[۳۰]، لوح محفوظ: ﴿فِي لَوْحٍ مَّحْفُوظٍ﴾[۳۱] و کتاب حفیظ: ﴿قَدْ عَلِمْنَا مَا تَنقُصُ الأَرْضُ مِنْهُمْ وَعِندَنَا كِتَابٌ حَفِيظٌ﴾[۳۲] یاد شده است[۳۳]؛ همچنین نک: ﴿إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ﴾[۳۴]؛ ﴿الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ يَكُن لَّهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيرًا﴾[۳۵]؛ ﴿وَالَّذِي قَدَّرَ فَهَدَى﴾[۳۶]؛ ﴿مَا أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٍ فِي الأَرْضِ وَلا فِي أَنفُسِكُمْ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مِّن قَبْلِ أَن نَّبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ﴾[۳۷]؛ ﴿مَا أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَمَن يُؤْمِن بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ﴾[۳۸].[۳۹]
از مجموع آیه ﴿وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ ﴾[۴۰] چنین برداشت میشود که هر چیزی پیش از نازل شدن به مرتبه قَدَر، دارای خزائنی است که مقدّر و محدود به حدود مرتبه قَدَر نیست. جمع بودن این خزائن به حسب عدد نیست، زیرا عدد، خود بر شیء محدود عارض میشود، بلکه جمع بودن خزائن به اختلاف مراتب آن باز میگردد و بدین معناست که هرچیزی پیش از مرحله قَدَر دارای مراتبی است که بر یکدیگر مترتباند، به گونهای که هر مرتبهای از آن مراتب، محدود به حد مرتبه پایینتر نیست و مجموع آنها نیز به حدّی که شیء در نشئه طبیعی دارد محدود نیستند، بنابراین بالاترین خزانه هر چیزی که مطلق از هرگونه تقدیر و اندازهای است، شروع به فرود آمدن میکند و در هر مرتبهای که نازل میشود، امر جدیدی از قَدَر بر آن عارض میگردد که پیشتر وجود نداشت، تا آنکه در مرحله نهایی، قدر از هر سو بر آن احاطه مییابد.[۴۱] از آيه نخست سوره انسان چنین فهمیده میشود که انسان در مرتبهای از مراتب دهر "پیش از وارد شدن به مرحله قدر" نوعی ثبوت داشت؛ ولی به گونهای نبود که از آن یاد شود: ﴿هَلْ أَتَى عَلَى الإِنسَانِ حِينٌ مِّنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُن شَيْئًا مَّذْكُورًا ﴾[۴۲].[۴۳]، ازاینرو بر پایه آموزههای قرآن کریم، آفرینش موجودات به معنای نازل کردن آنها از خزائن غیب و ظاهر کردنشان از غیب به شهادت است[۴۴].
از خزائن الهی به "مفاتح غیب" یاد شده است: ﴿وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا وَلاَ حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الأَرْضِ وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ ﴾[۴۵] اگر ﴿مَفَاتِحُ﴾ جمع "مَفتح" باشد[۴۶]؛ ولی برخی احتمال دادهاند که جمع "مِفتح" به معنای کلید باشد، پس مفاتح غیب به معنای کلیدهای خزائن الهی است نه خود خزائن[۴۷] از این آیه برمیآید که خزائن الهی از قبیل علم است[۴۸]؛ یعنی همه موجودات در این مرتبه با علمی غیر مقدّر معلوماند و به دیگر سخن، در ظرف علم به صورت غیر مقدّر موجودند[۴۹]؛ لکن این علم از سنخ علم معمولی نیست که نزد بشر شناخته شده است؛ یعنی دانشی نیست که از اشیاء پس از وجود خارجی آنها اخذ میشود، بلکه مراد علم به اشیاء پیش از وجود خارجی آنهاست؛ یعنی این علم نامتناهی است و هیچگونه انفعالی از معلوم نمیپذیرد[۵۰] به تعبير برخی، خزائن الهی همان غیوب خداست که به جهت غموض و پوشیدگی به آن خزائن گفته شده است[۵۱].
همچنین با تعبیرات دیگری، مانند اسماء[۵۲]﴿وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأَسْمَاء هَؤُلاء إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴾[۵۳]، عرش[۵۴]﴿فَإِن تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ﴾[۵۵]، کلمه کُن[۵۶]﴿إِنَّمَا قَوْلُنَا لِشَيْءٍ إِذَا أَرَدْنَاهُ أَن نَّقُولَ لَهُ كُن فَيَكُونُ﴾[۵۷]، مقاليد آسمانها و زمین[۵۸]﴿لَهُ مَقَالِيدُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ أُوْلَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ﴾[۵۹]، ملکوت اشیاء[۶۰]﴿قُلْ مَن بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ يُجِيرُ وَلا يُجَارُ عَلَيْهِ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ﴾[۶۱]، نزد خدا بودن[۶۲]﴿مُّسَوَّمَةً عِندَ رَبِّكَ وَمَا هِيَ مِنَ الظَّالِمِينَ بِبَعِيدٍ﴾[۶۳] و امر حکیم[۶۴]﴿فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ ﴾[۶۵] به مرتبه خزائن الهی اشاره شده است.
گرچه آیات پیش گفته با صراحت میرسانند که تمام اشیاء از نزد خدا نازل شدهاند، آیاتی به نزول برخی اشیاء خاص، مانند چارپایان﴿خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَأَنزَلَ لَكُم مِّنْ الأَنْعَامِ ثَمَانِيَةَ أَزْوَاجٍ يَخْلُقُكُمْ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ خَلْقًا مِن بَعْدِ خَلْقٍ فِي ظُلُمَاتٍ ثَلاثٍ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ﴾[۶۶]، آهن﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ﴾[۶۷]، لباس: ﴿يَا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاسًا يُوَارِي سَوْآتِكُمْ وَرِيشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَىَ ذَلِكَ خَيْرٌ ذَلِكَ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ﴾[۶۸] و روزی﴿وَفِي السَّمَاء رِزْقُكُمْ وَمَا تُوعَدُونَ﴾[۶۹] از پیش خدا تصريح دارند[۷۰].
به گفته برخی، خزائن الهی، مرتبه قضاء به معنای وجود اجمالی همه موجودات در عالم عقلی به صورت ابداع است و مراد از نازل کردن خزائن، مرتبه قَدَر به معنای وجود تفصیلی اشیاء، یکی پس از دیگری در مواد خارجی آنهاست[۷۱]، بنابراین نازل کردن به معنای ایجاد اشیاء در عالم شهادت با شکل، زمان و مکان خاصی است که مقتضای استعداد آنهاست[۷۲].
برخی، خزائن الهی را همان ام الکتاب: ﴿يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاء وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ﴾[۷۳] دانستهاند که عبارت است از آنچه قلم اعلا به صورت کلی بر لوح قضاء که از هرگونه تبدیلی محفوظ است، مینگارد و نازل کردن آن عبارت است از آنچه به صورت جزئی بر لوح قَدَر جاری میشود که تبدیل، محو و اثباتپذیر است و سپس از لوح قدر فرود آمده و در عالم شهادت ظاهر میشود[۷۴]. در برابر گفتههای یاد شده که رتبه خزائن الهی را بالاتر از عالم طبیعت دانستهاند، بعضی مصداق آن را اموری طبیعی به شمار آوردهاند، چنان که گفته شده است: خزائن الهی اشاره به عناصر اصلی عالم طبیعت است که از ترکیب خاصی میان آنها، نعمتهای گوناگون خدا به دست میآید؛ برای نمونه خزائن اصلی آب، ذرات هیدروژن و اکسیژن هستند که آب از آنها شکل یافته است[۷۵].
همچنین بیشتر مفسران متقدم از اهل سنت در آیه ﴿وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ ﴾[۷۶] خزائن را آب باران دانستهاند که سبب پیدایی روزیهای بندگان است[۷۷] بر این اساس، معنای فرو فرستادن خزائن با تقدیر مشخص که در ادامه آیه به آن اشاره شده است نیز تفاوت خواهد کرد. در همین جهت، نقل شده است که باران هیچ سالی کمتر از سال دیگر نیست و تنها مکان باریدن آن عوض میشود[۷۸] برخی این نظریّه را مخالف عمومیت آیه[۷۹] و مصداق تخصیص اکثر[۸۰] دانسته و بعضی این معنا را تفسير ظاهری آیه به شمار آورده[۸۱] و برخی نیز مساوی بودن باران هر سال را نپذیرفتهاند[۸۲].
خزائن خدا بر پایه آیاتی دیگر﴿هُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ لا تُنفِقُوا عَلَى مَنْ عِندَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى يَنفَضُّوا وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لا يَفْقَهُونَ﴾[۸۳] خزائن روزی بندگان[۸۴]، اموال[۸۵] و نعمتهای الهی دانسته شده است[۸۶].
عدهای نیز خزائن را نه امری طبیعی و نه ماوراء طبیعی، امری تمثیلی[۸۷] و کنایه از قدرت الهی[۸۸] یا مقدورات خدا[۸۹] دانسته و گفتهاند: خدا بر هر چیزی توانا است؛ ولی تنها چیزهایی را میآفریند که در آنها مصلحتی باشد[۹۰]. برخی این نظریّه را به شدت ردّ کردهاند[۹۱] در روایتی، خزائن الهی بر اهل بیت (ع) تطبیق شده است[۹۲] و بعضی آن را بر آیات قرآن[۹۳] یا قلبهای عارفان[۹۴] تطبیق کردهاند[۹۵].
اوصاف خزائن خدا
خزائن الهی دارای سه ویژگی مهماند.
- اختصاص به خدا: خزائن آسمانها و زمین از آنِ خداست، گرچه منافقان این مطلب را نمیفهمند: ﴿وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لا يَفْقَهُونَ﴾[۹۶]. نیز قدرت تصرف در خزائن الهی از غیر خدا نفی شده است: ﴿وَمَا أَنتُمْ لَهُ بِخَازِنِينَ﴾[۹۷]؛ ﴿أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَبِّكَ﴾، ﴿أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَبِّكَ أَمْ هُمُ الْمُصَيْطِرُونَ﴾[۹۸]؛ نیز ﴿أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ﴾[۹۹]، چنان که پیامبر اکرم (ص) و حضرت نوح (ع) نیز آنچه را نداشتند ادّعا نکرده و خزائن خدا را نزد خود نمیدانستند[۱۰۰]﴿وَلاَ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلاَ أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلاَ أَقُولُ إِنِّي مَلَكٌ وَلاَ أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَن يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْرًا اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِي أَنفُسِهِمْ إِنِّي إِذًا لَّمِنَ الظَّالِمِينَ﴾[۱۰۱]. اعتقاد به اینکه خزائن عالم تنها نزد خداست، انسان را به حقیقت توکل فرا خوانده، در نتیجه وی طمع از جز خدا بریده و برای رفع نیازهایش تنها به خدا روی میآورد[۱۰۲].
- ثبوت و تجرّد: خزائن الهی، اموری ثابت و نامتغيرند، زیرا خدا این خزائن را نزد خود دانسته﴿وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ ﴾[۱۰۳] و آنچه نزد خداست، ثابت و نابود نشدنی است: ﴿مَا عِندَكُمْ يَنفَدُ وَمَا عِندَ اللَّهِ بَاقٍ وَلَنَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُواْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ﴾[۱۰۴].[۱۰۵] و از آنجا که موجودات عالم طبیعت همگی متغیر و فانی هستند: ﴿كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ﴾[۱۰۶]، خزائن الهی فوق عالم طبیعت هستند[۱۰۷].
- کم نشدن با بخشش: از آنجا که خزائن الهی نامحدود و نامقدّرند، با بخشش چیزی از آنها کم نمیشود و این امر به خدا اختصاص دارد، زیرا جز خدا هرکه باشد، محدود و آنچه نزد وی است مقدّر است و هر مقدار که ببخشد، به همان اندازه از آن کم میشود[۱۰۸] کم نشدن خزائن الهی را از اسم: ﴿وَاسِعٌ﴾ خدا: ﴿وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ﴾ [۱۰۹]. نیز میتوان برداشت کرد[۱۱۰] گرچه خزائن الهی کاستی ناپذیرند، بر فرض که کافران مالک آن باشند، باز هم از ترس فقر بر اثر بخلشان از انفاق آن خودداری میکنند: ﴿قُل لَّوْ أَنتُمْ تَمْلِكُونَ خَزَائِنَ رَحْمَةِ رَبِّي إِذًا لَّأَمْسَكْتُمْ خَشْيَةَ الإِنفَاقِ وَكَانَ الإِنسَانُ قَتُورًا﴾[۱۱۱].[۱۱۲].[۱۱۳]
خزائن رحمت الهی
در آیات ﴿قُل لَّوْ أَنتُمْ تَمْلِكُونَ خَزَائِنَ رَحْمَةِ رَبِّي إِذًا لَّأَمْسَكْتُمْ خَشْيَةَ الإِنفَاقِ وَكَانَ الإِنسَانُ قَتُورًا ﴾[۱۱۴] و ﴿أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ﴾[۱۱۵] از خزائن رحمت الهی یاد شده که مراد همان منبع فیض الهی است که هستی و آثارش را به هر چیزی افاضه میکند. از آیه ﴿إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ﴾[۱۱۶] برداشت میشود که مصدر آن کلمه ﴿كُنْ﴾ است که از مقام عظمت و کبریا صادر میگردد و چه بسا مراد از خزائن الله در آیاتی مانند ﴿لاَّ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ﴾[۱۱۷] نیز همین خزائن رحمت باشد[۱۱۸] که همه فیوضات الهی را در بر دارد و مراتب وجود و عوالم هستی، همگی از تجلیات و مظاهر رحمت الهی به شمار میآیند و به جهت تنوع و فراوانی این مظاهر با وجود مفرد بودن رحمت، در آیات یاد شده از آن با لفظ جمع (خزائن) یاد شده است[۱۱۹] به نظری، خزائن رحمت، قدرتی است که با آن نعمت به دیگران عطا میشود[۱۲۰]. در آیه ﴿مَا يَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحْمَةٍ فَلا مُمْسِكَ لَهَا وَمَا يُمْسِكْ فَلا مُرْسِلَ لَهُ مِن بَعْدِهِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ﴾[۱۲۱] بهرهمند ساختن از رحمت را با تعبیر ﴿مَا يَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحْمَةٍ﴾ بیان فرمود، زیرا تعبیر ﴿فْتَحِ﴾ با خزائن مناسبتر است. با اینکه دادن نعمت مراد است و باید از آن به ارسال رحمت تعبیر میکرد - چنان که در جمله دوم فرمود ﴿فَلا مُرْسِلَ﴾ - تعبیر یاد شده نشان میدهد رحمتی که خدا آدمیان را از آن برخوردار میکند، در خزائنی است که مردم را در بر گرفته و بهرهمند شدن آنان از آن فقط در گرو آن است که این خزائن گشوده گردند[۱۲۲]. گفتنی است بر اساس آیه یاد شده، گشودن و امساک رحمت و افاضه نعمت و خودداری از آن، فقط کار خدای متعال است و در آیه پیش از آن، همراه یادآوری نعمتهای بزرگ آسمانی و زمینی و تدبیر متقن همه جهان بهویژه انسانها به واسطههایی اشاره میکند که رحمت و نعمت را از خدا گرفته و به خلق میرسانند و آنان ملائکه هستند، که واسطههای میان خدا و خلقاند﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ جَاعِلِ الْمَلائِكَةِ رُسُلا أُولِي أَجْنِحَةٍ مَّثْنَى وَثُلاثَ وَرُبَاعَ يَزِيدُ فِي الْخَلْقِ مَا يَشَاء إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴾[۱۲۳][۱۲۴]. ولیّ بودن ملائکه نسبت به مؤمنان نیز که آیه ﴿نَحْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الآخِرَةِ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَشْتَهِي أَنفُسُكُمْ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَدَّعُونَ﴾[۱۲۵] آن را میرساند، به این معناست که آنان وسائط رحمت الهی هستند[۱۲۶].[۱۲۷]
باران و خزائن خدا
نزول باران به اندازه معین، از خزانه الهی: ﴿وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ وَأَرْسَلْنَا الرِّيَاحَ لَوَاقِحَ فَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاء مَاء فَأَسْقَيْنَاكُمُوهُ وَمَا أَنتُمْ لَهُ بِخَازِنِينَ﴾[۱۲۸].[۱۲۹]
خزائن خدا و انسانها
دسترسی نداشتن انسانها، به خزائن پروردگار: ﴿أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ﴾[۱۳۰][۱۳۱]، ﴿أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَبِّكَ أَمْ هُمُ الْمُصَيْطِرُونَ﴾[۱۳۲].
خودداری انسانهای بخیل از انفاق، حتی با مالک شدن خزائن رحمت پروردگار: ﴿قُل لَّوْ أَنتُمْ تَمْلِكُونَ خَزَائِنَ رَحْمَةِ رَبِّي إِذًا لَّأَمْسَكْتُمْ خَشْيَةَ الإِنفَاقِ وَكَانَ الإِنسَانُ قَتُورًا﴾[۱۳۳].[۱۳۴]
خزائن خدا و مظاهر وجود
مظاهر وجود و نعمتهای هستی، دارای خزائن و منابعی نزد پروردگار: ﴿قُل لاَّ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا يُوحَى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَفَلاَ تَتَفَكَّرُونَ﴾[۱۳۵]، ﴿وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا وَلاَ حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الأَرْضِ وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ﴾[۱۳۶]، ﴿وَلاَ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلاَ أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلاَ أَقُولُ إِنِّي مَلَكٌ وَلاَ أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَن يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْرًا اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِي أَنفُسِهِمْ إِنِّي إِذًا لَّمِنَ الظَّالِمِينَ﴾[۱۳۷]، ﴿وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ ﴾[۱۳۸]، ﴿لَهُ مَقَالِيدُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ أُوْلَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ﴾[۱۳۹]، ﴿أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَبِّكَ أَمْ هُمُ الْمُصَيْطِرُونَ ﴾[۱۴۰]، ﴿هُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ لا تُنفِقُوا عَلَى مَنْ عِندَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى يَنفَضُّوا وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لا يَفْقَهُونَ﴾[۱۴۱].[۱۴۲]
خزائن خدا و نبوت
اعطای نبوت به پیامبر (ص)، از خزائن خداوند: ﴿فَذَكِّرْ فَمَا أَنتَ بِنِعْمَتِ رَبِّكَ بِكَاهِنٍ وَلا مَجْنُونٍ﴾[۱۴۳]، ﴿أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَبِّكَ أَمْ هُمُ الْمُصَيْطِرُونَ ﴾[۱۴۴][۱۴۵].[۱۴۶]
درک خزائن خدا
ناتوانی منافقان، از درک انحصار مالکیت خداوند، بر خزائن آسمانها و زمین: ﴿هُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ لا تُنفِقُوا عَلَى مَنْ عِندَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى يَنفَضُّوا وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لا يَفْقَهُونَ﴾[۱۴۷].[۱۴۸]
روزی از خزائن خدا
عطای روزی انسانها، از خزانه الهی: ﴿لَهُ مَقَالِيدُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاء وَيَقْدِرُ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ﴾[۱۴۹].[۱۵۰]
محمد (ص) و خزائن خدا
اقرار پیامبر (ص) به عدم دسترسی بر خزائن خدا: ﴿قُل لاَّ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا يُوحَى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَفَلاَ تَتَفَكَّرُونَ﴾[۱۵۱].[۱۵۲]
نزول از خزائن خدا
نزول هر چیزی از خزانه خداوند، بر اساس تقدیر: ﴿وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ ﴾[۱۵۳].[۱۵۴]
حضرت نوح (ع) و خزائن خدا
اقرار حضرت نوح (ع)، به عدم دسترسی بر خزائن خداوند: ﴿وَلاَ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلاَ أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلاَ أَقُولُ إِنِّي مَلَكٌ وَلاَ أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَن يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْرًا اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِي أَنفُسِهِمْ إِنِّي إِذًا لَّمِنَ الظَّالِمِينَ﴾[۱۵۵].[۱۵۶].[۱۵۷]
منابع
پانویس
- ↑ بگو: من به شما نمیگویم که گنجینههای خداوند نزد من است و غیب نمیدانم و به شما نمیگویم که من فرشتهام؛ جز از آنچه به من وحی میشود پیروی نمیکنم؛ بگو: آیا نابینا و بینا برابر است پس آیا نمیاندیشید؟؛ سوره انعام، آیه۵۰.
- ↑ و من به شما نمیگویم که گنجینههای خداوند نزد من است؛ و غیب نمیدانم، و نمیگویم که من فرشتهام و درباره کسانی که در چشم شما خوارند نمیگویم که خداوند هیچگاه به آنان خیری نمیرساند، خداوند از درون آنان آگاهتر است (اگر جز این بگویم) در آن صورت از ستمگران خواهم بود؛ سوره هود، آیه۳۱.
- ↑ یا مگر گنجینههای پروردگار تو نزد ایشان است یا آنان چیرهاند؟؛ سوره طور، آیه۳۷.
- ↑ بگو: اگر شما گنجینههای بخشایش پروردگارم را میداشتید باز از ترس از دست رفتن دارایی تنگچشمی پیشه میکردید و آدمی تنگچشم است؛ سوره اسراء، آیه ۱۰۰.
- ↑ یا گنجینههای بخشایش پروردگار پیروز بخشنده تو نزد آنان است؟؛ سوره ص، آیه۹.
- ↑ آنان همان کسانند که میگویند: به آنان که نزد پیامبر خدایند چیزی ندهید تا (از کنار او) پراکنده شوند با آنکه گنجینههای آسمانها و زمین از آن خداوند است امّا منافقان درنمییابند؛ سوره منافقون، آیه۷.
- ↑ و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینههای آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمیفرستیم؛ سوره حجر، آیه۲۱.
- ↑ مسند ابی یعلی، ج۱۳، ص ۵۲۱؛ بحار الانوار، ج ۶۹، ص ۴۷؛ ج ۷۰، ص ۱۶۹.
- ↑ دلائل الامامه، ص ۵۴۴؛ صحیفه سجادیه، دعاء ۸، ۷۷؛ اقبال الاعمال، ج ۱، ص ۱۳۹.
- ↑ اسفار، ج ۸، ص ۱۲۶- ۱۲۷.
- ↑ شرح فصوص الحکم، ص ۴۸۶-۴۸۷؛ الانسان الكامل، ص ۲۰۸، ۳۴۵-۳۴۸.
- ↑ الفتوحات المكيه، ج ۱۱، ص ۱۵۶-۱۵۹.
- ↑ شرح فصوص الحکم، ص ۳۵۸-۳۶۳.
- ↑ الانسان الكامل، ص ۱۰۴، ۲۰۸ - ۲۰۹.
- ↑ جمالی، احمد، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲، ص۸۸- ۹۳.
- ↑ لسان العرب، ج ۴، ص ۸۷، «خزن»؛ المصباح، ج ۱ - ۲، ص ۱۶۸، «خزنت»؛ مجمع البیان، ج ۳ - ۴، ص ۴۷۰.
- ↑ التّحقیق، ج ۳، ص ۴۷، «خزن».
- ↑ المیزان، ج ۱۰، ص ۲۰۹.
- ↑ فرهنگ قرآن، ج۱۲، ص۵۱۶ - ۵۱۸.
- ↑ العین، ج ۴، ص۲۰۹؛ لسان العرب، ج ۴، ص ۸۷؛ تاج العروس، ج۹، ص۱۹۱، «خزن».
- ↑ روح المعانی، ج ۱۴، ص ۴۴.
- ↑ الميزان، ج ۲، ص ۳۳۹؛ ج ۱۲، ص ۱۴۴ - ۱۴۵.
- ↑ جمالی، احمد، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲، ص۸۸- ۹۳.
- ↑ المیزان، ج ۱۲، ص ۱۴۴ - ۱۴۵، ج ۱، ص ۲۹۱؛ ج۷، ص ۱۲۷ - ۱۲۸.
- ↑ و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینههای آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمیفرستیم؛ سوره حجر، آیه۲۱.
- ↑ و هر چیز نزد او اندازهای دارد؛ سوره رعد، آیه۸.
- ↑ و بیگمان خداوند برای هر چیز، اندازهای نهاده است؛ سوره طلاق، آیه۳.
- ↑ الميزان، ج ۱۲، ص ۱۴۴.
- ↑ و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ (هیچ کس) جز او آنها را نمیداند؛ و او آنچه را در خشکی و دریاست میداند و هیچ برگی فرو نمیافتد مگر که او آن را میداند و هیچ دانهای در تاریکیهای زمین و هیچتر و خشکی نیست جز آنکه در کتابی روشن آمده است؛ سوره انعام، آیه۵۹.
- ↑ خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک میکند و (یا در آن) مینویسد و لوح محفوظ نزد اوست؛ سوره رعد، آیه۳۹.
- ↑ در لوحی نگهداشته؛ سوره بروج، آیه۲۲.
- ↑ همانا ما میدانیم که زمین از آنان چه خواهد کاست و نزد ما کتابی نگهدارنده (ی همه چیز) است؛ سوره ق، آیه۴.
- ↑ الميزان، ج ۷، ص ۱۲۶- ۱۲۸.
- ↑ ما هر چیزی را به اندازهای آفریدهایم؛ سوره قمر، آیه۴۹.
- ↑ همان که فرمانفرمایی آسمانها و زمین او راست و فرزندی نگزیده است و در فرمانفرمایی او را انبازی نیست و هر چیز را آفرید آنگاه آن را به شایستگی اندازه نهاد؛ سوره فرقان، آیه۲.
- ↑ و آنکه اندازه کرد و راه نمود؛ سوره اعلی، آیه۳.
- ↑ هیچ گزندی در زمین و به جانهایتان نمیرسد مگر پیش از آنکه آن را پدید آوریم، در کتابی (آمده) است؛ این بر خداوند آسان است؛ سوره حدید، آیه۲۲.
- ↑ هیچ بلایی (به کسی) نمیرسد مگر به اذن خداوند و هر کس به خداوند ایمان آورد (خداوند) دلش را راهنمایی میکند و خداوند به هر چیزی داناست؛ سوره تغابن، آیه۱۱.
- ↑ الميزان، ج ۱، ص ۷۷ – ۷۸.
- ↑ و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینههای آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمیفرستیم؛ سوره حجر، آیه۲۱.
- ↑ الميزان، ج ۱۲، ص ۱۴۴ - ۱۴۵.
- ↑ آیا بر آدمی پارهای از روزگار گذشت که چیزی سزیده یادکرد نبود؟؛ سوره انسان، آیه۱.
- ↑ المیزان، ج۱۲، ص ۱۴۵.
- ↑ المیزان، ج ۱۵، ص۳۱۶؛ ج۱۷، ص۲۳۸؛ ج۱۹، ص ۱۷۲.
- ↑ و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ (هیچ کس) جز او آنها را نمیداند؛ و او آنچه را در خشکی و دریاست میداند و هیچ برگی فرو نمیافتد مگر که او آن را میداند و هیچ دانهای در تاریکیهای زمین و هیچتر و خشکی نیست جز آنکه در کتابی روشن آمده است؛ سوره انعام، آیه۵۹.
- ↑ غريب القرآن، ص ۱۷۲؛ تفسیر جلالین، ص ۱۷۱؛ الصافی، ج ۲، ص ۱۲۵.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص ۸؛ الصافی، ج ۲، ص ۱۲۵.
- ↑ الميزان، ج ۷، ص ۱۲۴، ۱۲۹.
- ↑ الميزان، ج ۲، ص ۳۳۹.
- ↑ المیزان، ج ۷، ص ۱۲۹.
- ↑ غريب القرآن، ص ۵۳۸؛ مجمع البحرین، ج ۱، ص۶۴۳، «خزن»؛ زادالمسیر، ج ۴، ص ۸۱.
- ↑ الميزان، ج ۱، ص ۱۱۷ - ۱۱۸.
- ↑ و همه نامها را به آدم آموخت سپس آنان را بر فرشتگان عرضه کرد و گفت: اگر راست میگویید نامهای اینان را به من بگویید؛ سوره بقره، آیه۳۱.
- ↑ المیزان، ج ۲، ص ۳۳۹؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص ۱۴ - ۱۵.
- ↑ پس اگر رو بگردانند بگو: خداوندی که خدایی جز او نیست مرا بس؛ بر او توکّل دارم و او پروردگار اورنگ سترگ (فرمانفرمایی جهان) است؛ سوره توبه، آیه۱۲۹.
- ↑ الدر المنثور، ج ۴، ص ۹۵؛ الصافی، ج ۲، ص ۱۲۲؛ الميزان، ج ۷، ص ۹۵.
- ↑ سخن ما برای (پدید آمدن) چیزی چون آن را اراده کنیم تنها این است که بدان میگوییم: باش! بیدرنگ خواهد بود؛ سوره نحل، آیه۴۰.
- ↑ المیزان، ج ۱۷، ص ۲۸۹.
- ↑ کلیدهای آسمانها و زمین از آن اوست و آنان که به آیات خداوند انکار ورزیدند زیانکارند؛ سوره زمر، آیه۶۳.
- ↑ التبیان، ج ۷، ص ۳۸۸؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۱۸۳.
- ↑ بگو: اگر میدانید، کیست که گستره (فرمانفرمایی) هر چیز در کف اوست و او پناه میدهد و در برابر (خواست) وی (به کسی) پناه داده نمیشود؟؛ سوره مؤمنون، آیه۸۸.
- ↑ مجمع البیان، ج ۵، ص ۲۸۲.
- ↑ که (هر یک) نزد پروردگارت نشان داشت و آن (عذاب) از ستمگران دور نیست؛ سوره هود، آیه۸۳.
- ↑ الميزان، ج ۱۸، ص ۱۳۲.
- ↑ در آن (شب)، هر کار استواری را (که اجمال دارد) جدا میکنند (و تفصیل میدهند)؛ سوره دخان، آیه۴.
- ↑ شما را از تنی یگانه آفرید سپس از او همسرش را پدید آورد و از چارپایان هشت تا (نر و ماده) آفرید؛ شما را در شکم مادرانتان با آفرینشی از پس آفرینشی دیگر در تاریکیهایی سهگانه میآفریند؛ این خداوند پروردگار شماست که فرمانفرمایی از آن اوست؛ هیچ خدایی جز او نیست پس چگونه (از حق) بازگردانده میشوید؟؛ سوره زمر، آیه۶.
- ↑ ما پیامبرانمان را با برهانها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری میکند؛ بیگمان خداوند توانمندی پیروزمند است؛ سوره حدید، آیه۲۵.
- ↑ ای فرزندان آدم! برای شما جامهای را فرو فرستادهایم که شرمگاههای شما را میپوشاند و (نیز) جامهای را که زینت است و لباس پرهیزگاری، باری، بهتر است؛ این از آیات خداوند است باشد که آنان در یاد گیرند؛ سوره اعراف، آیه۲۶.
- ↑ و روزی شما و آنچه به شما نوید میدهند در آسمان است؛ سوره ذاریات، آیه۲۲.
- ↑ المیزان، ج ۱، ص ۲۹۱؛ ج ۱۵، ص۳۱۶؛ ج ۱۸، ص ۳۷۵.
- ↑ شرح مئة كلمه، ص ۱۸۰؛ اسفار، ج ۷، ص ۷۵؛ المظاهر الالهيه، ص ۴۸ - ۴۹.
- ↑ روح المعانی، ج ۱۴، ص ۸۰.
- ↑ خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک میکند و (یا در آن) مینویسد و لوح محفوظ نزد اوست؛ سوره رعد، آیه۳۹.
- ↑ الصافی، ج ۳، ص ۱۰۵.
- ↑ فی ظلال القرآن، ج ۴، ص ۲۱۳۴.
- ↑ و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینههای آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمیفرستیم؛ سوره حجر، آیه۲۱.
- ↑ التفسير الكبیر، ج ۱۹، ص ۱۷۴؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص ۱۴؛ فتح القدیر، ج ۳، ص ۱۲۶.
- ↑ جامع البیان، ج ۱۴، ص ۲۶؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص ۱۴؛ الدر المنثور، ج ۴، ص۹۶.
- ↑ زادالمسیر، ج ۴، ص ۲۸۷ - ۲۸۸؛ التفسير الكبير، ج۱۹، ص ۱۷۴؛ فتح القدیر، ج ۳، ص ۱۲۶.
- ↑ الميزان، ج ۱۲، ص ۱۴۱.
- ↑ الصافی، ج ۳، ص ۱۰۵.
- ↑ التفسير الكبير، ج ۱۹، ص ۱۷۴.
- ↑ آنان همان کسانند که میگویند: به آنان که نزد پیامبر خدایند چیزی ندهید تا (از کنار او) پراکنده شوند با آنکه گنجینههای آسمانها و زمین از آن خداوند است امّا منافقان درنمییابند؛ سوره منافقون، آیه۷.
- ↑ معانی القرآن، ج ۲، ص ۴۲۸؛ فتح القدیر، ج ۲، ص ۴۹۴؛ روح المعانی، ج ۲۷، ص ۵۸؛ ج ۲۸، ص ۱۶۹.
- ↑ التبیان، ج ۵، ص ۴۷۶.
- ↑ التبیان، ج 6، ص ۵۲۵؛ زادالمسیر، ج ۵، ص ۶۴- ۶۵؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص ۳۳۵.
- ↑ الكشاف، ج ۲، ص ۵۷۴؛ التفسير الكبير، ج ۱۹، ص ۱۷۴؛ فتح القدیر، ج ۳، ص ۱۲۶.
- ↑ مفردات، ص ۱۴۶، «خزن»؛ الكشاف، ج ۲، ص ۵۷۴؛ فتح القدیر، ج ۲، ص ۱۱۸.
- ↑ مجمع البیان، ج ۶، ص ۱۱۰؛ تفسیر قرطبی، ج ۶، ص ۴۳۰؛ مجمع البحرین، ج ۱، ص ۶۴۳، «خزن».
- ↑ التبیان، ج 6، ص ۳۲۷؛ الكشاف، ج ۲، ص ۵۷۴.
- ↑ الصافی، ج ۳، ص ۱۰۴؛ المیزان، ج ۱۲، ص ۱۴۱.
- ↑ نورالثقلین، ج ۵، ص ۳۴۰.
- ↑ زادالمسیر، ج ۴، ص ۸۱.
- ↑ کشف الاسرار، ج ۵، ص ۳۱۰؛ روح المعانی، ج ۱۴، ص ۸۰.
- ↑ جمالی، احمد، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲، ص۸۸- ۹۳.
- ↑ سوره منافقون، آیه ۷.
- ↑ الكشاف، ج ۲، ص ۵۷۵؛ فتح القدیر، ج ۳، ص ۱۲۷. سوره حجر، آیه ۲۲.
- ↑ یا مگر گنجینههای پروردگار تو نزد ایشان است یا آنان چیرهاند؟؛ سوره طور، آیه۳۷.
- ↑ یا گنجینههای بخشایش پروردگار پیروز بخشنده تو نزد آنان است؟؛ سوره ص، آیه۹.
- ↑ التبیان، ج ۵، ص ۴۷۶؛ مجمع البیان، ج ۴، ص ۵۹؛ تفسیر قرطبی، ج ۹، ص ۲۶-۲۷.
- ↑ و من به شما نمیگویم که گنجینههای خداوند نزد من است؛ و غیب نمیدانم، و نمیگویم که من فرشتهام و درباره کسانی که در چشم شما خوارند نمیگویم که خداوند هیچگاه به آنان خیری نمیرساند، خداوند از درون آنان آگاهتر است (اگر جز این بگویم) در آن صورت از ستمگران خواهم بود؛ سوره هود، آیه۳۱.
- ↑ روح المعانی، ج ۱۴، ص ۸۰.
- ↑ و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینههای آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمیفرستیم؛ سوره حجر، آیه۲۱.
- ↑ آنچه نزد شماست پایان مییابد و آنچه نزد خداوند است پایاست و البته ما پاداش شکیبایان را نیکوتر از آنچه انجام میدادند خواهیم داد؛ سوره نحل، آیه۹۶.
- ↑ الميزان، ج ۱۲، ص ۱۴۵.
- ↑ هر که روی آن (زمین) است از میان رفتنی است؛ سوره الرحمن، آیه۲۶.
- ↑ الميزان، ج ۱۲، ص ۱۴۵.
- ↑ الميزان، ج ۷، ص ۹۵.
- ↑ خداوند نعمتگستری داناست؛ سوره بقره، آیه۲۶۸.
- ↑ مجمع البیان، ج ۲، ص ۱۹۳.
- ↑ بگو: اگر شما گنجینههای بخشایش پروردگارم را میداشتید باز از ترس از دست رفتن دارایی تنگچشمی پیشه میکردید و آدمی تنگچشم است؛ سوره اسراء، آیه۱۰۰.
- ↑ زادالمسیر، ج ۵، ص ۶۵؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص ۳۳۵؛ تفسیر ابنکثیر، ج ۳، ص ۷۰.
- ↑ جمالی، احمد، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲، ص۸۸- ۹۳.
- ↑ بگو: اگر شما گنجینههای بخشایش پروردگارم را میداشتید باز از ترس از دست رفتن دارایی تنگچشمی پیشه میکردید و آدمی تنگچشم است؛ سوره اسراء، آیه۱۰۰.
- ↑ تا دور شوند و آنان عذابی پایا خواهند داشت؛ سوره ص، آیه۹.
- ↑ فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو میگوید: باش! بیدرنگ خواهد بود؛ سوره یس، آیه۸۲.
- ↑ من به شما نمیگویم که گنجینههای خداوند نزد من است؛ سوره انعام، آیه۵۰.
- ↑ المیزان، ج ۷، ص ۹۵.
- ↑ التحقیق، ج ۳، ص ۴۷ - ۴۸، «خزن».
- ↑ التبیان، ج ۸، ص ۵۴۶.
- ↑ خداوند در هر بخشایشی را بر مردم بگشاید کس را یارای بستن آن نیست و چون فرو بندد پس از او گشایندهای ندارد و او پیروزمند فرزانه است؛ سوره فاطر، آیه۲.
- ↑ المیزان، ج ۱۷، ص ۱۵.
- ↑ سپاس خداوند را، آفریننده آسمانها و زمین، همان که فرشتگان دارنده دو دو، و سه سه، و چهار چهار، بال را پیامرسان گمارده است؛ در آفرینش هر چه بخواهد میافزاید، بیگمان خداوند بر هر کاری تواناست؛ سوره فاطر، آیه۱.
- ↑ المیزان، ج ۱۷، ص ۵.
- ↑ ما دوستان شما در این جهان و در جهان واپسینیم و در آنجا هر چه دلتان بخواهد هست و هر چه درخواست کنید دارید؛ سوره فصلت، آیه۳۱.
- ↑ المیزان، ج ۱۷، ص۳۹۰.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینههای آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمیفرستیم. و بادها را بارورکننده فرستادیم آنگاه از آسمان آبی فرو فشاندیم و شما را از آن سیراب کردیم و شما گنجور آن نیستید؛ سوره حجر، آیه ۲۱ - ۲۲.
- ↑ فرهنگ قرآن، ج۱۲، ص۵۱۶ - ۵۱۸.
- ↑ یا گنجینههای بخشایش پروردگار پیروز بخشنده تو نزد آنان است؟؛ سوره ص، آیه۹.
- ↑ استفهام در آیه، برای انکار است؛ تفسیر التحریر و التنویر، ج ۱۱، جزء ۲۳، ص ۲۱۵.
- ↑ یا مگر گنجینههای پروردگار تو نزد ایشان است یا آنان چیرهاند؟ سوره طور، آیه۳۷.
- ↑ بگو: اگر شما گنجینههای بخشایش پروردگارم را میداشتید باز از ترس از دست رفتن دارایی تنگچشمی پیشه میکردید و آدمی تنگچشم است؛ سوره اسراء، آیه۱۰۰.
- ↑ فرهنگ قرآن، ج۱۲، ص۵۱۶ - ۵۱۸.
- ↑ بگو: من به شما نمیگویم که گنجینههای خداوند نزد من است و غیب نمیدانم و به شما نمیگویم که من فرشتهام؛ جز از آنچه به من وحی میشود پیروی نمیکنم؛ بگو: آیا نابینا و بینا برابر است پس آیا نمیاندیشید؟؛ سوره انعام، آیه۵۰.
- ↑ و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ (هیچ کس) جز او آنها را نمیداند؛ و او آنچه را در خشکی و دریاست میداند و هیچ برگی فرو نمیافتد مگر که او آن را میداند و هیچ دانهای در تاریکیهای زمین و هیچتر و خشکی نیست جز آنکه در کتابی روشن آمده است؛ سوره انعام، آیه۵۹.
- ↑ و من به شما نمیگویم که گنجینههای خداوند نزد من است؛ و غیب نمیدانم، و نمیگویم که من فرشتهام و درباره کسانی که در چشم شما خوارند نمیگویم که خداوند هیچگاه به آنان خیری نمیرساند، خداوند از درون آنان آگاهتر است (اگر جز این بگویم) در آن صورت از ستمگران خواهم بود؛ سوره هود، آیه۳۱.
- ↑ و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینههای آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمیفرستیم؛ سوره حجر، آیه۲۱.
- ↑ کلیدهای آسمانها و زمین از آن اوست و آنان که به آیات خداوند انکار ورزیدند زیانکارند؛ سوره زمر، آیه۶۳.
- ↑ یا مگر گنجینههای پروردگار تو نزد ایشان است یا آنان چیرهاند؟؛ سوره طور، آیه۳۷.
- ↑ آنان همان کسانند که میگویند: به آنان که نزد پیامبر خدایند چیزی ندهید تا (از کنار او) پراکنده شوند با آنکه گنجینههای آسمانها و زمین از آن خداوند است امّا منافقان درنمییابند؛ سوره منافقون، آیه۷.
- ↑ فرهنگ قرآن، ج۱۲، ص۵۱۶ - ۵۱۸.
- ↑ بنابراین پند بده که تو، به (برکت) نعمت پروردگارت نه پیشگویی و نه دیوانه؛ سوره طور، آیه۲۹.
- ↑ یا مگر گنجینههای پروردگار تو نزد ایشان است یا آنان چیرهاند؟؛ سوره طور، آیه۳۷.
- ↑ در معنای "أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ" گفته شده است: آیا نزد آنان خزینههای رزق است تا نبوت را به هر که بخواهند بدهند؟؛ الکشّاف، ج ۴، ص ۴۱۴.
- ↑ فرهنگ قرآن، ج۱۲، ص۵۱۶ - ۵۱۸.
- ↑ آنان همان کسانند که میگویند: به آنان که نزد پیامبر خدایند چیزی ندهید تا (از کنار او) پراکنده شوند با آنکه گنجینههای آسمانها و زمین از آن خداوند است امّا منافقان درنمییابند؛ سوره منافقون، آیه۷.
- ↑ فرهنگ قرآن، ج۱۲، ص۵۱۶ - ۵۱۸.
- ↑ کلیدهای آسمانها و زمین از آن اوست، روزی را برای هر کس که بخواهد فراخ یا تنگ میدارد که او به هر چیزی داناست؛ سوره شوری، آیه۱۲.
- ↑ فرهنگ قرآن، ج۱۲، ص۵۱۶ - ۵۱۸.
- ↑ بگو: من به شما نمیگویم که گنجینههای خداوند نزد من است و غیب نمیدانم و به شما نمیگویم که من فرشتهام؛ جز از آنچه به من وحی میشود پیروی نمیکنم؛ بگو: آیا نابینا و بینا برابر است پس آیا نمیاندیشید؟؛ سوره انعام، آیه۵۰.
- ↑ فرهنگ قرآن، ج۱۲، ص۵۱۶ - ۵۱۸.
- ↑ و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینههای آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمیفرستیم؛ سوره حجر، آیه۲۱.
- ↑ فرهنگ قرآن، ج۱۲، ص۵۱۶ - ۵۱۸.
- ↑ و من به شما نمیگویم که گنجینههای خداوند نزد من است؛ و غیب نمیدانم، و نمیگویم که من فرشتهام و درباره کسانی که در چشم شما خوارند نمیگویم که خداوند هیچگاه به آنان خیری نمیرساند، خداوند از درون آنان آگاهتر است (اگر جز این بگویم) در آن صورت از ستمگران خواهم بود؛ سوره هود، آیه۳۱.
- ↑ این کلام حضرت نوح (ع) در مقابل قوم خویش است که میگفتند: تو که ادّعای نبوت و رسالت میکنی، بر ما هیچ برتری نداری و مثل ما بشری و هیچ قدرت فوق العادهای نداری. حضرت نوح (ع) هم در جواب آنها گفت: من چنین ادّعایی نکردهام که خزائن و مقدورات خداوند پیش من است و به هر چیزی قدرت دارم؛ مجمع البیان، ج ۵ ـ ۶، ص ۲۳۷.
- ↑ فرهنگ قرآن، ج۱۲، ص۵۱۶ - ۵۱۸.