دوران سی ساله خلافت: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵، مرحله دوم)
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
==مقدمه==
{{مدخل مرتبط
در برخی [[کتب حدیث]] [[اهل‌سنت]]، از [[پیامبر گرامی]]{{صل}} [[روایت]] شده است: “دوران خلافت پس از من سی سال خواهد بود و پس از آن، دوران [[پادشاهی]] فرا می‌رسد”<ref>{{متن حدیث|الخلافة فی امتی ثلاثون سنة، ثم ملک بعد ذلک}} (سنن ترمذی، ج۳، ص۲۴۱، باب ما جاء فی الخلافه، حدیث ۲۲۶)؛ {{متن حدیث|خلافة النبوة ثلاثون سنة ثم یؤتی الله الملک من یشاء}} (سنن ابی‌داود، ص۷۳۲، حدیث ۴۶۴۶ و ۴۶۴۷).</ref>. [[بکریه]] و برخی علمای اهل‌سنت، این [[حدیث]] را [[دلیل]] بر [[خلافت ابوبکر]] و [[دو خلیفه]] پس از وی دانسته و آن را [[نص]] معارض با [[نصوص]] [[شیعه]] مبنی بر [[امامت بلافصل علی]]{{ع}} به شمار آورده‌اند<ref>المغنی، ج۲۰، قسمت اول، ص۱۸۹؛ شرح المواقف، ج۸، ص۳۶۵؛ شرح المقاصد، ج۵، ص۲۶۶.</ref>.
| موضوع مرتبط = خلافت ابوبکر
| عنوان مدخل  =  
| مداخل مرتبط =  
| پرسش مرتبط  =
}}


وجه [[استدلال]]، این است که دوران خلافت پس از [[رحلت پیامبر]]{{صل}} تا [[شهادت حضرت علی]]{{ع}} حدود سی سال است، بنابراین [[پیامبر]]{{صل}} خلافت در این دوران را [[تأیید]] کرده است؛ در نتیجه خلافت آنان [[مشروعیت]] دارد. بر این اساس، [[ابوبکر]]، نخستین [[خلیفه پیامبر]] و [[علی]]{{ع}} چهارمین [[خلیفه]] خواهد بود و این، با دیدگاه اهل‌سنت مطابقت دارد، نه با دیدگاه شیعه.
== مقدمه ==
در برخی کتب حدیث [[اهل‌سنت]]، از [[پیامبر گرامی]] {{صل}} [[روایت]] شده است: “دوران خلافت پس از من سی سال خواهد بود و پس از آن، دوران [[پادشاهی]] فرا می‌رسد”<ref>{{عربی|"الخلافة فی امتی ثلاثون سنة، ثم ملک بعد ذلک"}}، سنن ترمذی، ج۳، ص۲۴۱، باب ما جاء فی الخلافه، حدیث ۲۲۶؛ {{عربی|"خلافة النبوة ثلاثون سنة ثم یؤتی الله الملک من یشاء"}} سنن ابی‌داود، ص۷۳۲، حدیث ۴۶۴۶ و ۴۶۴۷.</ref>. [[بکریه]] و برخی علمای اهل‌سنت، این [[حدیث]] را [[دلیل]] بر [[خلافت ابوبکر]] و دو خلیفه پس از وی دانسته و آن را [[نص]] معارض با [[نصوص]] [[شیعه]] مبنی بر امامت بلافصل علی {{ع}} به شمار آورده‌اند<ref>المغنی، ج۲۰، قسمت اول، ص۱۸۹؛ شرح المواقف، ج۸، ص۳۶۵؛ شرح المقاصد، ج۵، ص۲۶۶.</ref>.
 
وجه [[استدلال]]، این است که دوران خلافت پس از [[رحلت پیامبر]] {{صل}} تا [[شهادت حضرت علی]] {{ع}} حدود سی سال است، بنابراین [[پیامبر]] {{صل}} خلافت در این دوران را [[تأیید]] کرده است؛ در نتیجه خلافت آنان [[مشروعیت]] دارد. بر این اساس، [[ابوبکر]]، نخستین [[خلیفه پیامبر]] و [[علی]] {{ع}} چهارمین [[خلیفه]] خواهد بود و این، با دیدگاه اهل‌سنت مطابقت دارد، نه با دیدگاه شیعه.


'''نقد'''
'''نقد'''
#این حدیث، [[خبر واحد]] است و نمی‌تواند با نصوص [[متواتر]] [[امامت علی]]{{ع}} معارضه کند.
# این حدیث، خبر واحد است و نمی‌تواند با نصوص متواتر [[امامت علی]] {{ع}} معارضه کند.
#این حدیث فقط از طریق اهل‌سنت روایت شده است، و نمی‌تواند با نصوص [[امامت امیرالمؤمنین]]{{ع}} که از طریق شیعه و اهل‌سنت روایت شده، معارضه کند.
# این حدیث فقط از طریق اهل‌سنت روایت شده است، و نمی‌تواند با نصوص [[امامت امیرالمؤمنین]] {{ع}} که از طریق شیعه و اهل‌سنت روایت شده، معارضه کند.
# [[سعید بن جمهان]] که دو حدیث مزبور را از [[سفینه]]، خدمتگزار پیامبر{{صل}} [[نقل]] کرده است، از سوی برخی رجال‌شناسان اهل‌سنت قدح شده و حدیث او مورد [[اعتماد]] آنان قرار نگرفته است<ref>{{عربی|قال أبو حاتم: یکتب حدیثه و لایحتج به و قال البخاری: فی حدیثه عجائب، یروی یحیی بن سعید أنه سئل عنه فلم برضه، فقال: “باطل و غضب” و قال الساجی: “لا یتابع علی حدیثه”}}، تهذیب التهذیب، ج۳، ص۳۰۸، ش۲۳۵۳.</ref>. مضمون این حدیث را [[احمد بن حنبل]] نیز روایت کرده است<ref>مسند احمد بن حنبل، ج۱۵، ص۲۳۳-۲۳۴، ح۲۰۳۸۳.</ref>. در [[سند]] وی [[علی]] بن [[زید]] است که وی نیز قدح شده است<ref>تهذیب التهذیب، ج۵، ص۶۸۶-۶۸۷، ش۴۸۷۸.</ref>.
# [[سعید بن جمهان]] که دو حدیث مزبور را از [[سفینه]]، خدمتگزار پیامبر {{صل}} [[نقل]] کرده است، از سوی برخی رجال‌شناسان اهل‌سنت قدح شده و حدیث او مورد [[اعتماد]] آنان قرار نگرفته است<ref>{{عربی|قال أبو حاتم: یکتب حدیثه و لایحتج به و قال البخاری: فی حدیثه عجائب، یروی یحیی بن سعید أنه سئل عنه فلم برضه، فقال: “باطل و غضب” و قال الساجی: “لا یتابع علی حدیثه”}}، تهذیب التهذیب، ج۳، ص۳۰۸، ش۲۳۵۳.</ref>. مضمون این حدیث را [[احمد بن حنبل]] نیز روایت کرده است<ref>مسند احمد بن حنبل، ج۱۵، ص۲۳۳-۲۳۴، ح۲۰۳۸۳.</ref>. در [[سند]] وی [[علی]] بن [[زید]] است که وی نیز قدح شده است<ref>تهذیب التهذیب، ج۵، ص۶۸۶-۶۸۷، ش۴۸۷۸.</ref>.
شاید به [[دلیل]] همین ملاحظات بوده که [[بخاری]] و مسلم این [[حدیث]] را [[روایت]] نکرده، و به جای آن، حدیث [[اثناعشر]] [[خلیفه]] (خلفای [[دوازده‌گانه]]) را روایت کرده‌اند.
شاید به [[دلیل]] همین ملاحظات بوده که [[بخاری]] و مسلم این [[حدیث]] را [[روایت]] نکرده، و به جای آن، حدیث [[اثناعشر]] [[خلیفه]] (خلفای [[دوازده‌گانه]]) را روایت کرده‌اند.


===روایاتی دیگر===
=== روایاتی دیگر ===
[[روایات]] دیگری نیز به عنوان [[نصوص]] معارض با [[نصوص امامت علی]]{{ع}} [[نقل]] شده است که عبارت‌اند از:
[[روایات]] دیگری نیز به عنوان [[نصوص]] معارض با [[نصوص امامت علی]] {{ع}} [[نقل]] شده است که عبارت‌اند از:
#از [[انس]] روایت شده که [[پیامبر]]{{صل}} [[ابوبکر]] را به [[بهشت]] و به [[خلافت]] پس از خود [[بشارت]] داده است، چنان‌که [[عمر]] را به بهشت و به خلافت پس از ابوبکر بشارت داده است.
# از [[انس]] روایت شده که [[پیامبر]] {{صل}} [[ابوبکر]] را به [[بهشت]] و به [[خلافت]] پس از خود [[بشارت]] داده است، چنان‌که [[عمر]] را به بهشت و به خلافت پس از ابوبکر بشارت داده است.
#از [[جبیر بن مطعم]] روایت شده است که زنی نزد پیامبر{{صل}} آمد و درباره مسائلی با آن [[حضرت]] گفت‌و‌گو کرد. پیامبر{{صل}} به او [[دستور]] داد تا بار دیگر نزد وی آید. [[زن]] گفت: “ای [[رسول خدا]]! اگر باز گشتم و تو را نیافتم، به چه کسی [[رجوع]] کنم؟” پیامبر{{صل}} فرمود: “اگر مرا نیافتی، نزد ابوبکر برو”.
# از [[جبیر بن مطعم]] روایت شده است که زنی نزد پیامبر {{صل}} آمد و درباره مسائلی با آن [[حضرت]] گفت‌و‌گو کرد. پیامبر {{صل}} به او [[دستور]] داد تا بار دیگر نزد وی آید. [[زن]] گفت: “ای [[رسول خدا]]! اگر باز گشتم و تو را نیافتم، به چه کسی [[رجوع]] کنم؟ ” پیامبر {{صل}} فرمود: “اگر مرا نیافتی، نزد ابوبکر برو”.
#از [[ابومالک]] اشجعی و او از ابوعریض که از اهالی [[خیبر]] بود و هر سال نزد پیامبر{{صل}} می‌آمد و آن حضرت صد بار شتر خرما به او [[عطا]] می‌کرد، نقل کرده که گفت: یک بار به پیامبر گفتم: “می‌ترسم که پس از تو این [[عطایا]] به من اعطا نشود”. پیامبر{{صل}} فرمود: “به تو اعطا خواهد شد”. به علی{{ع}} برخورد کردم و مطلب را به او گفتم. علی{{ع}} به من گفت: “نزد پیامبر باز گرد و بپرس چه کسی عطایا را به تو خواهد داد؟” من نزد پیامبر بازگشتم و از او پرسیدم: “پس از شما چه کسی این عطایا را به من می‌دهد؟” پیامبر{{صل}} فرمود: “ابوبکر”.
# از [[ابومالک]] اشجعی و او از ابوعریض که از اهالی [[خیبر]] بود و هر سال نزد پیامبر {{صل}} می‌آمد و آن حضرت صد بار شتر خرما به او [[عطا]] می‌کرد، نقل کرده که گفت: یک بار به پیامبر گفتم: “می‌ترسم که پس از تو این [[عطایا]] به من اعطا نشود”. پیامبر {{صل}} فرمود: “به تو اعطا خواهد شد”. به علی {{ع}} برخورد کردم و مطلب را به او گفتم. علی {{ع}} به من گفت: “نزد پیامبر باز گرد و بپرس چه کسی عطایا را به تو خواهد داد؟ ” من نزد پیامبر بازگشتم و از او پرسیدم: “پس از شما چه کسی این عطایا را به من می‌دهد؟ ” پیامبر {{صل}} فرمود: “ابوبکر”.
#از [[شعبی]] روایت شده است که [[بنی‌مصطلق]]، مردی را نزد پیامبر{{صل}} فرستادند تا بپرسد [[صدقات]] خود را پس از آن حضرت به چه کسی بدهند. وی نزد پیامبر{{صل}} رفت و سؤال را مطرح کرد. پیامبر{{صل}} فرمود: “صدقات را پس از من، به ابوبکر و پس از او به عمر بدهید”<ref>المغنی، ج۲۰، جزء اول، ص۱۸۹.</ref>.
# از [[شعبی]] روایت شده است که [[بنی‌مصطلق]]، مردی را نزد پیامبر {{صل}} فرستادند تا بپرسد [[صدقات]] خود را پس از آن حضرت به چه کسی بدهند. وی نزد پیامبر {{صل}} رفت و سؤال را مطرح کرد. پیامبر {{صل}} فرمود: “صدقات را پس از من، به ابوبکر و پس از او به عمر بدهید”<ref>المغنی، ج۲۰، جزء اول، ص۱۸۹.</ref>.


'''نقد'''
'''نقد'''
# [[انحراف فکری]] [[انس بن مالک]] درباره [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} معروف است. وی از [[شهادت]] دادن به [[حدیث غدیر]] برای امیرالمؤمنین{{ع}} [[امتناع]] ورزید؛ آن‌گاه که [[حضرت علی]]{{ع}} از حاضران خواست تا به [[سخن پیامبر]]{{صل}} درباره او در [[غدیر خم]] شهادت دهند، وی [[فراموشی]] خود به واسطه سالخوردگی را بهانه قرار داد، و به [[نفرین]] امیرالمؤمنین{{ع}} به [[بیماری]] برص [[مبتلا]] شد<ref>الغدیر، ج۱، ص۳۸۸-۳۹۲.</ref>. همچنین در جریان [[حدیث طیر مشوی]] سه بار از گشودن در به روی امیرالمؤمنین{{ع}} خودداری کرد<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۴۲، حدیث ۴۶۵۰ و ۴۶۵۱.</ref>. روشن است که [[روایت]] چنین فردی در مسئله‌ای که با [[امامت علی]]{{ع}} معارضه دارد اعتبار ندارد.
# [[انحراف فکری]] [[انس بن مالک]] درباره [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} معروف است. وی از [[شهادت]] دادن به [[حدیث غدیر]] برای امیرالمؤمنین {{ع}} [[امتناع]] ورزید؛ آن‌گاه که [[حضرت علی]] {{ع}} از حاضران خواست تا به [[سخن پیامبر]] {{صل}} درباره او در [[غدیر خم]] شهادت دهند، وی [[فراموشی]] خود به واسطه سالخوردگی را بهانه قرار داد، و به [[نفرین]] امیرالمؤمنین {{ع}} به [[بیماری]] برص [[مبتلا]] شد<ref>الغدیر، ج۱، ص۳۸۸-۳۹۲.</ref>. همچنین در جریان [[حدیث طیر مشوی]] سه بار از گشودن در به روی امیرالمؤمنین {{ع}} خودداری کرد<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۴۲، حدیث ۴۶۵۰ و ۴۶۵۱.</ref>. روشن است که [[روایت]] چنین فردی در مسئله‌ای که با [[امامت علی]] {{ع}} معارضه دارد اعتبار ندارد.
#در خبر [[جبیر بن مطعم]]، اشاره‌ای نشده است که مقصود آن [[زن]] از نیافتن [[پیامبر]]{{صل}} [[وفات]] آن [[حضرت]] بوده است. احتمال دارد مقصود، نیافتن آن حضرت در آن مکان و در حال [[حیات]] باشد. بنابراین، مدلول روایت، مجمل است و قابل [[احتجاج]] نیست.
# در خبر [[جبیر بن مطعم]]، اشاره‌ای نشده است که مقصود آن [[زن]] از نیافتن [[پیامبر]] {{صل}} [[وفات]] آن [[حضرت]] بوده است. احتمال دارد مقصود، نیافتن آن حضرت در آن مکان و در حال [[حیات]] باشد. بنابراین، مدلول روایت، مجمل است و قابل [[احتجاج]] نیست.
#از دو خبر دیگر به دست نمی‌آید کسی که پس از پیامبر{{صل}} ابوعریض یا [[بنی‌مصطلق]]، [[صدقات]] را به او می‌دهند، [[خلیفه]] [[شرعی]] پیامبر{{صل}} است یا نه تنها معنایی که از این دو خبر به دست می‌آید، این است که [[ابوبکر]]، عهده‌دار [[مقام خلافت]] خواهد بود و به مقتضای آن [[مقام]]، صدقات به او داده خواهد شد، و عطایایی را که پیامبر{{صل}} به عنوان [[رهبر]] [[جامعه اسلامی]] به افراد می‌داده است، ابوبکر به آنان خواهد داد. این خبر - بر فرض صحت - از [[اخبار غیبی]] پیامبر{{صل}} است، مانند [[اخبار]] او به [[عایشه]] که با امیرالمؤمنین{{ع}} خواهد جنگید و سگ‌های [[حوأب]] به وی پارس خواهند کرد<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۴۸۵.</ref> و مانند اخبار او از [[خوارج]] و [[جنگ]] کردن آنان با [[علی]]{{ع}}<ref>البدایه و النهایه، ج۷، ص۲۹۷ و ۳۰۳؛ ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۲۶۷.</ref> و نظایر آنکه در [[کتاب‌های حدیث]] و [[تاریخ]] [[نقل]] شده است.
# از دو خبر دیگر به دست نمی‌آید کسی که پس از پیامبر {{صل}} ابوعریض یا [[بنی‌مصطلق]]، [[صدقات]] را به او می‌دهند، [[خلیفه]] [[شرعی]] پیامبر {{صل}} است یا نه تنها معنایی که از این دو خبر به دست می‌آید، این است که [[ابوبکر]]، عهده‌دار [[مقام خلافت]] خواهد بود و به مقتضای آن [[مقام]]، صدقات به او داده خواهد شد، و عطایایی را که پیامبر {{صل}} به عنوان [[رهبر]] [[جامعه اسلامی]] به افراد می‌داده است، ابوبکر به آنان خواهد داد. این خبر - بر فرض صحت - از [[اخبار غیبی]] پیامبر {{صل}} است، مانند [[اخبار]] او به [[عایشه]] که با امیرالمؤمنین {{ع}} خواهد جنگید و سگ‌های [[حوأب]] به وی پارس خواهند کرد<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۴۸۵.</ref> و مانند اخبار او از [[خوارج]] و [[جنگ]] کردن آنان با [[علی]] {{ع}}<ref>البدایه و النهایه، ج۷، ص۲۹۷ و ۳۰۳؛ ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۲۶۷.</ref> و نظایر آنکه در [[کتاب‌های حدیث]] و [[تاریخ]] [[نقل]] شده است.
# اخبار مربوط به [[منصوص بودن]] [[خلافت ابوبکر]] با [[اخبار صحیح]] از نظر [[اهل‌سنت]]- که بر [[نفی]] [[نص]] بر [[خلافت]] او دلالت می‌کند-<ref>صحیح بخاری، بحاشیة السندی، ج۴، ص۲۴۸، کتاب الاحکام، باب الاستخلاف؛ صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۵۴، کتاب المارة، باب الاستخلاف، حدیث ۱۸۲۳، و ۲۳۸۵.</ref> معارض است. اکثر [[اهل‌سنّت]]، [[اخبار]] دسته دوم را [[برگزیده]] و [[خلافت ابوبکر]] را از [[راه]] [[بیعت]] و [[اجماع]] [[اثبات]] کرده‌اند<ref>متکلمان اشعری عدم نص بر خلافت ابوبکر را مسلم دانسته و اثبات خلافت او را منحصر در بیعت دانسته‌اند. ر.ک: تمهید الاوائل، ص۴۴۲؛ شرح المواقف، ج۸، ص۳۵۱؛ شرح المقاصد، ج۵، ص۲۵۵؛ ابکار الافکار، ج۳، ص۴۵۷.</ref>. طبق این دیدگاه، اخبار دال بر [[منصوص بودن]] خلافت ابوبکر (اگر دلالت آنها تمام باشد) فاقد اعتبار است. با صرف‌نظر از این مطلب، این دو دسته [[روایات]] اهل‌سنّت بر اثر [[تعارض]] از اعتبار ساقط می‌شوند، در نتیجه، [[نصوص]] [[امامت امیرالمؤمنین]]{{ع}} معارض نخواهد داشت.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]، ص ۳۸۶-۳۹۰.</ref>
# اخبار مربوط به [[منصوص بودن]] [[خلافت ابوبکر]] با [[اخبار صحیح]] از نظر [[اهل‌سنت]]- که بر [[نفی]] [[نص]] بر [[خلافت]] او دلالت می‌کند-<ref>صحیح بخاری، بحاشیة السندی، ج۴، ص۲۴۸، کتاب الاحکام، باب الاستخلاف؛ صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۵۴، کتاب المارة، باب الاستخلاف، حدیث ۱۸۲۳، و ۲۳۸۵.</ref> معارض است. اکثر [[اهل‌سنّت]]، [[اخبار]] دسته دوم را [[برگزیده]] و [[خلافت ابوبکر]] را از [[راه]] [[بیعت]] و [[اجماع]] [[اثبات]] کرده‌اند<ref>متکلمان اشعری عدم نص بر خلافت ابوبکر را مسلم دانسته و اثبات خلافت او را منحصر در بیعت دانسته‌اند. ر. ک: تمهید الاوائل، ص۴۴۲؛ شرح المواقف، ج۸، ص۳۵۱؛ شرح المقاصد، ج۵، ص۲۵۵؛ ابکار الافکار، ج۳، ص۴۵۷.</ref>. طبق این دیدگاه، اخبار دال بر [[منصوص بودن]] خلافت ابوبکر (اگر دلالت آنها تمام باشد) فاقد اعتبار است. با صرف‌نظر از این مطلب، این دو دسته [[روایات]] اهل‌سنّت بر اثر [[تعارض]] از اعتبار ساقط می‌شوند، در نتیجه، [[نصوص]] [[امامت امیرالمؤمنین]] {{ع}} معارض نخواهد داشت.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]، ص ۳۸۶-۳۹۰.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
خط ۴۱: خط ۴۸:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:دوران سی ساله خلافت]]
[[رده:خلفا]]
۱۱۷٬۸۳۵

ویرایش