دعبل خزاعی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '''']].' به '''']]')
 
(۳۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۹ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{خرد}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[دعبل خزاعی در معارف مهدویت]] - [[دعبل خزاعی در معارف و سیره رضوی]] - [[دعبل خزاعی در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{امامت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[دعبل در تاریخ اسلامی]] | [[دعبل در حدیث]] | [[دعبل در کلام اسلامی]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[دعبل (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


[[پرونده:1100803.jpg|بندانگشتی|مرقد دعبل خزاعی در شهر شوش (استان خوزستان)]]


'''دعبل خزاعی''' شاعر متعهد [[شیعه]] که در زمان [[امام رضا]]{{ع}} می‌زیست، هنر خویش را در راه احیای [[حق]] [[آل محمد]]{{عم}}، و ذکر و یاد شهدای [[عترت]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} و بیان فضایل [[اهل بیت]]{{عم}} قرار داده بود و نزد [[ائمه]] [[شیعه]]{{عم}}، منزلتی داشت<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۸۰-۸۲.</ref>.
== آشنایی اجمالی ==
==مقدمه==
[[ابوعلی دعبل بن علی بن رزین خزاعی کوفی]] از شعرای مشهور [[شیعه]]، و [[قصیده تائیه]] او از قدیم زبان‌زد بوده است. [[دعبل]] [[لقب]] اوست و نامش را «حسن»، «عبدالرحمان» و «محمد» گفته‌اند،<ref>تاریخ بغداد، ج۸، ص ۲۸۳؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۱۹، ص ۱۷۶.</ref> اما به هیچ یک از این نام‌ها شناخته شده نیست. درباره [[نسب]] او پس از جدش «رزین» [[اختلاف]] نظر وجود دارد. افرادی همانند [[نجاشی]] و [[خطیب]] نسب او را به [[عبدالله بن بدیل بن ورقاء]] می‌‌رسانند.<ref>رجال النجاشی، ج۱، ص ۳۷۱؛ تاریخ بغداد، ج۸، ص ۲۸۳.</ref> عبدالله [[صحابی رسول خدا]]{{صل}} و [[امیر مؤمنان]]{{ع}} بود که در [[جنگ صفین]] به [[شهادت]] رسید.<ref>الاصابه، ج۴، ص ۱۸.</ref> اما [[ابوالفرج]] نسب وی را به گونه دیگر بیان کرده است<ref>الاغانی، ج۲۰، ص ۱۲۰.</ref> و [[یاقوت حموی]] اولی را قول اکثر می‌‌داند.<ref>معجم الادباء، ج۱۱، ص ۱۰۰.</ref>  
*روزی در مرو، به حضور [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} رسید و عرض کرد: ای فرزند [[پیامبر خاتم|پیامبر]]! درباره شما قصیده ای سروده‌ام و عهد کرده‌ام که قبل از شما آن را برای کسی نخوانم. حضرت اجازه فرمود تا دعبل شعرش را بخواند و او هم خواند. قصیده بلند و بالای دعبل، که به «قصیده تائیّه» یا «مدارس آیات» معروف است، از پرمحتواترین قصایدی است که در بیان حق و فضایل این دودمان پاک و یادآوری از شهدای [[آل محمد]]{{عم}} می‌باشد. در این قصیده، که یکصد و بیست و یک بیت است، در فضایل سرشار از معنویت و خاطره‌های پر سوز و گداز، جریان خاندان [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} را از آغاز، همراه شهادت‍‌ها و رنج‌ها بیان می کند. از خانه‌ها و مدارس و منازلی یاد می کند، که- به خاطر ستم‌های امویان و عباسیان- متروک و خالی مانده است. خانه‌ها و مراکزی در خیف، منا، [[مسجد الحرام]]، عرفات، جمرات که پایگاه [[وحی]] بوده است، دیاری که برای [[آل محمد|آل رسول الله]]{{عم}}، [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}}، [[امام حسن|حسن]] و [[امام حسین|حسین]]{{عم}}، جعفر و عبدالله و فضل، حمزه و [[امام سجاد]]{{ع}} ... بوده است. منازل پاکی و طهارت و نماز و تقوا و نیکی که در جایْ جایِ آن سرزمین‌ها دایر بوده است و سرگذشتِ شهادت‌ها، ستم‌ها، خون‌ها. و در جایی از قصیده، خطاب به مادر [[امامان]]، [[فاطمه زهرا|حضرت زهرا]]{{س}} می‌گوید. اگر در خیال هم [[امام حسین|حسین]] را آغشته به خون می‌دیدی که از تشنگی، کنار فرات جان داد، بر صورت خویش سیلی می‌زدی و اشک از دیدگان بر چهره جاری می‌کردی، ای فاطمه! ای دختر نیکی! برخیز و ندبه کن، که ستاره‌های آسمان، بر دشت و هامون افتاده است .... آنگاه، یاد از قبرهایی می‌کند که از این دودمان، در سرزمین [[کوفه]]، [[مدینه]]، [[مکه]]، فخّ، جوزجان، بغداد، طوس، [[کربلا]] ... قرار دارد و از شهدایی چون شهید فخّ، [[یحیی بن زید]]، [[ابراهیم بن عبدالله]]، [[موسی بن جعفر]] و شهدای کربلا ... یاد می‌کند ....<ref>قصیده دعبل که با بیتِ «مدارس آیاتٍ خلت من تلاوهٍ ...» معروفیت دارد، به صورت‌های گوناگون، کم و زیاد، در منابع مختلفی نقل شده است که مفصل ترین صورت نقل این قصیده، در کتابِ کشف الغمه، اربلی، جلد۳، ص۱۰۸ به بعد نقل شده است که حدود۱۲۱ بیت می‌باشد.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۸۰-۸۲.</ref>.
*نقل شده است که وقتی دعبل، در شمارش این زمین‌های نورانی و مرقدهای پاک، به آن جانِ مطهر و ارزشمندی که در بغداد مدفون است رسید (یعنی [[امام کاظم]]{{ع}} [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} فرمود که این را هم اضافه کند:{{عربی|" وَ قَبْرٌ بِطُوسٍ‏ يَا لَهَا مِنْ‏ مُصِيبَة ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}، که یادی بود از قبری مصیبت بار و اندوه آور که در خاکِ طوس است. دعبل پرسید: این قبر، قبر کیست که در طوس است؟ [[امام]]{{ع}} فرمود: قبر من است. روزها و شب‌هایی چند نمی‌گذرد، مگر این که طوس، محلّ رفت و آمد شیعیان و زائران من می‌گردد. هرکس مرا در غربتم در سرزمین طوس زیارت کند، با من خواهد بود و گناهش در قیامت بخشوده خواهد شد. آنگاه [[امام]]{{ع}} برخاست و صله و هدیه‌هایی به عنوانِ تقدیر، به دعبل عطا کرد<ref> الغدیر، علامه امینی، ج۲، ص۳۶۱.</ref> دعبل، با این قصیده خویش که دفاعی جانانه و استوار از خطّ [[اهل بیت]]{{عم}}، بود، حق را زنده کرد و دشمنان حق را کوبید و حتی مأمون را به شدت به خشم آورد و [[امام رضا|علی بن موسی الرضا]]{{ع}} را خشنود ساخت<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۸۰-۸۲.</ref>.
*می‌بینیم که شاعر آگاه و بلند اندیشه‌ای چون دعبل، با آن موقعیت ادبی و شعر استوارش، در احیای شهدای [[آل محمد]] چگونه از جان مایه می‌گذارد و یکایک قبور مطهّر به خون خفتگان [[عترت]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]] را بر می‌شمارد و نام شهیدان [[آل علی]] را یاد می‌کند و مجموعه‌ای از این «فرهنگ» را در شعر خویش، یکجا می‌آورد.[[امام]] هم، برای تکمیل قصیده بلند او، که تمام قبور و مزارات شهدای مظلوم فرزندان [[فاطمه زهرا|فاطمه]] را داراست، از قبر خویش که در طوس خواهد بود یاد می‌کند و دو بیت، به قصیده‌اش می‌افزاید. این، خط کلیّ و درخشان [[ائمه]]{{عم}} است که مردم را با این مزارها و مدفونین آنها آشنا کنند، تا از این طریق، مردم، راه هدایت و نجات را بیابند و در بیراهه‌های ظلمانی نیفتند. شاعران آیین دیگری جز کمیت هم، سهم مهمی در احیای فرهنگ [[اهل بیت]]{{عم}} و یاد شهدای آل رسول داشتند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۸۰-۸۲.</ref>.


==دعبل خزاعی در موعودنامه==
الندیم [[خانواده]] وی را شاعر دانسته<ref>الفهرست (الندیم)، ص ۱۸۳.</ref> و نجاشی ذیل [[ترجمه]] دعبل، او را شاعر معروف [[امامیه]] و مؤلف خوانده و ذیل ترجمه برادرش، شرح حال دعبل را آورده و به نقل از فرزند برادرش، ولادت وی را سال ۱۴۸ه‍ نوشته است.<ref>رجال النجاشی، ج۱، ص ۳۷۱ و ج۲، ص۱۱۴.</ref>
*"دعبل بن علی بن رزین بن عثمان بن عبد الله بن بدیل بن ورقاء خزاعی کوفی" معروف به دعبل خزاعی، شاعری بلیغ، سخنوری ادیب و دانشمندی والامقام بوده که عمر خود را در مدیحه‌سرایی و ذکر فضایل [[اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]] {{عم}} سپری کرده است. مرحوم [[شیخ طوسی]] و نجاشی او را از یاران [[امام رضا|حضرت رضا]] {{ع}} به شمار آورده‌اند. این شاعر توانای سده سوّم هجری (متوفای ٢٤٦) در قصیده‌ای که در خدمت [[امام رضا]] {{ع}} خواند، چنین سروده است: ترجمه: "اگر آن‌چه را امروز یا فردا امید وقوع آن را دارم نمی‌بود، دلم از حسرت و اندوه بر ایشان -[[اهل بیت]] {{عم}}- پاره‌پاره می‌شد. -و آن امید به- قیام امامی است که بدون تردید قیام خواهد کرد-که-با نام خدا و همراه با برکات الهی قیام می‌فرماید. -و او- در میان ما حق و باطل را از هم جدا می‌سازد، و پاداش و کیفر می‌دهد". هنگامی که "دعبل" این ابیات را به عرض رساند، [[امام رضا]] {{ع}} سر برداشت و فرمود: "ای خزاعی! این اشعار را روح القدس، بر زبان تو جاری ساخته است". آن‌گاه فرمود: آیا می‌دانی آن امام کیست‌؟ دعبل عرض کرد: نمی‌دانم، فقط‍‌ شنیده‌ام که امامی از دودمان شما خروج می‌فرماید و زمین را پر از عدل و داد می‌سازد. فرمود: ای دعبل! امام بعد از من پسرم محمد ([[امام جواد]]) و بعد از او پسرش علی ([[امام هادی]]) و بعد از او پسرش حسن ([[امام عسکری]]) است، و پس از حسن، پسرش حجّت قائم است که در [[غیبت]] او انتظارش را می‌برند و به هنگام ظهور مطاع خواهد بود، و اگر از دنیا جز یک روز باقی نمانده باشد، خدا آن روز را طولانی می‌سازد تا قائم {{ع}} خروج نماید و زمین را پر از عدل و داد سازد، چنان‌که از جور پر شده است<ref>الفصول المهمه، ص ۲۵۱؛ پیشوای دوازدهم، هیأت تحریریه مؤسسه در راه حق، ص ۱۳.</ref><ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۳۳۱.</ref>.
== پرسش‌های وابسته ==
* [[چه کسانی درباره امام مهدی شعر سروده‌اند؟ (پرسش)]]


{{جستارهای وابسته}}
اصل دعبل از [[کوفه]] و به قولی [[قرقیسیاء]]، از شهرهای [[شام]] بود و در یک جا سکونت نمی‌کرد، بلکه پیوسته از شهری به شهری دیگر منتقل می‌‌شد، گرچه بیشتر سکونتش در [[بغداد]] بود.<ref>تاریخ بغداد، ج۸، ص ۳۸۲.</ref> او [[امام کاظم]]{{ع}} را دیده و از [[امام رضا]]{{ع}} [[روایت]] کرده است.<ref>رجال النجاشی، ج۲، ص ۱۱۵.</ref> همچنین از [[مالک بن انس]]، [[واقدی]]، شعبه، [[سفیان ثوری]] و [[مأمون]] [[خلیفه عباسی]] روایت کرده و [[ابن ابی دؤاد]] [[قاضی القضات]]، [[محمد بن موسی]] و برادرانش علی و اسماعیل از او [[نقل حدیث]] کرده‌اند.<ref>تاریخ الاسلام، ج۱۸، ص ۲۵۹؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۱۹، ص ۱۷۶.</ref> خطیب [[روایات]] او از مالک و دیگران را نادرست می‌‌داند و می‌‌گوید که آن [[احادیث]] را فرزند برادرش اسماعیل ساخته است.<ref> تاریخ بغداد، ج۸، ص ۳۸۳.</ref> دعبل مدتی [[والی]] سمنگان، از شهرهای افغانستان و مدتی والی اسوان، از شهرهای [[مصر]] بود.<ref>معجم البلدان، ج۲۰، ص ۱۶۱.</ref> وی را [[شاعری]] پیش کسوت، خوش ذوق، بسیار [[هجوکننده]] و تندگو وصف کرده و گفته‌اند که هیچ یک از [[خلفا]] و [[وزرا]] و فرزندانشان از جانب او آسوده نبوده‌اند.<ref>الاغانی، ج۲۰، ص ۱۲۰.</ref> در [[شجاعت]] و [[بی‌باکی]] او همین بس که خود گفته است: پنجاه سال است چوبه دارم را بر دوش می‌‌کشم، ولی کسی را نمی‌یابم که مرا بر آن بیاویزد.<ref>وفیات الاعیان، ج۲، ص ۲۶۶.</ref> او [[مأمون]]، [[معتصم]]، [[واثق]] و [[متوکل]] را هجو کرد و چون معتصم قصد کشتنش را نمود، به [[ایران]] گریخت.<ref>الاغانی، ج۲۰، ص ۱۴۰ ـ ۱۴۶.</ref> مشهورترین [[شعر]] [[دعبل]]، تائیه ای است که برای [[امام رضا]]{{ع}} خواند و در آن، از [[مصائب]] [[خاندان پیامبر]] و [[محبت اهل بیت]]{{ع}} سخن گفته است. این قصیده حدود شصت [[بیت]] است که دو بیت مشهور آن چنین است:
==منابع==
{{شعر}}
* [[پرونده:81.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|'''فرهنگ زیارت''']]
{{ب|''مدارسُ آیات خلت من تِلاوة''|2=''ومنزلُ وحی مُقفرُ العَرَصاتِ''}}
* [[پرونده:29873800.jpg|22px]] [[مجتبی تونه‌ای|مجتبی تونه‌ای]]، [[موعودنامه (کتاب)|'''موعودنامه''']]
{{ب|''خُروجُ إمامٍ لامَحالَةَ خارِجٌ ''|2=''یَقومُ عَلی اسمِ اللَّهِ والبَرَکاتِ''}}
{{پایان شعر}}
پس از آنکه دعبل به [[قبر]] [[امام کاظم]]{{ع}} اشاره کرد، امام رضا{{ع}} دو بیت به قصیده دعبل افزود که مصرع اول آن چنین است: {{عربی|"و قبر بطوس یا لها من مصیبة"}} و برای او توضیح داد که به زودی در آنجا از [[دنیا]] می‌‌رود.<ref>عیون اخبار الرضا، ص ۲۶۳.</ref> [[امام]] [[انگشتر عقیق]] و درهم‌هایی منقوش به نام خود را به او بخشید و فرمود: از [[قم]] عبور کن که اینها به کار تو خواهد آمد. همچنین پیراهنی از خز به او داد و فرمود: از آن [[مراقبت]] کن که در آن هزار شب هزار رکعت [[نماز]] خوانده ام و هزار [[ختم قرآن]] کرده‌ام.<ref>رجال النجاشی، ج۲، ص ۱۱۴.</ref> درباره [[برکات]] این [[لباس]] و سرانجام آن و درباره اصل قصیده و حضور دعبل نزد [[امام هشتم]]، [[منابع شیعه]] و [[اهل سنت]] به تفصیل سخن گفته‌اند. درباره [[شهادت]] این شاعر دلسوخته [[اهل بیت]] نوشته اند: چون دعبل مالک بن طوق [[حاکم]] [[دمشق]] را هجو کرد، در پی او فرستاد، اما دعبل به [[بصره]] گریخت. پس مالک شخصی را [[تطمیع]] کرد تا [[دعبل]] را هر جا که هست بیابد و به [[قتل]] برساند. [[قاتل]] سرانجام وی را در یکی از روستاهای [[شوش]] پیدا کرد و شبانگاه با عصایی [[مسموم]]، ضربه ای به او زد که از [[دنیا]] رفت و در اطراف شوش [[دفن]] شد.<ref>الاغانی، ج۲۰، ص ۱۸۶.</ref> درباره [[مرگ]] دعبل و [[مدفن]] او اقوال دیگری نیز هست. [[سال]] [[وفات]] وی را ۲۴۵ هـ<ref>رجال النجاشی، ج۲، ص ۱۱۵.</ref> یا یک سال قبل یا بعد از آن نوشته‌اند.<ref>اعیان الشیعه، ج۶، ص ۴۰۰.</ref> وی علاوه بر اشعار فراوانی که بر جای گذاشته و با عنوان [[دیوان]] دعبل چاپ شده است، کتابی در موضوع [[خوبی‌ها]] و بدی‌های [[عرب]] به نام الواحده و کتابی با عنوان طبقات الشعراء تألیف کرده است.<ref>الفهرست (الندیم)، ص ۱۸۳؛ رجال النجاشی، ج۱، ص ۳۷۲.</ref> اثر دیگری با عنوان کتاب فی اخبار ملوک الیمن و وصایاهم الی ابنائهم آل البیت را به او نسبت داده‌اند<ref>المستدرک علی معجم المؤلفین، ص ۲۴۳.</ref>.<ref>جمعی از پژوهشگران، [[فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی (کتاب)|فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی]] ج۱، ص۳۲۹- ۳۳۰.</ref>


==پانویس==
== مدارس آیات ==
{{یادآوری پانویس}}
عنوان قصیدۀ معروف دعبل خزاعی ([[شاعر]] [[شیعی]] متوفای ۲۴۶ق) است. وی این قصیدۀ ولایی و [[ظلم‌ستیز]] و افشاگر مظالم [[طاغوت‌ها]] را در محضر [[حضرت رضا]]{{ع}} در [[خراسان]] خواند و در آن از [[غصب خلافت]] و [[شهادت]] اولاد علی و [[فاطمه]]{{عم}} و مظلومیّت [[خاندان رسالت]] و ستایشی از [[حضرت مهدی]]{{ع}} داشت و مورد [[ستایش]] و دعای آن حضرت قرار گرفت و خلعت و جایزه‌ای از [[امام]] دریافت کرد. این قصیدۀ تائیّه که بارها از سوی اهل علم و [[ادب]] شرح و ترجمه شده است، چون یکی از مصرع‌هایش {{عربی|مدارس آیات خلت من تلاوة}} است به قصیدۀ "[[مدارس آیات]]" [[شهرت]] یافته که با [[حسرت]] از مکتب اهل بیت و خانه‌های نزول [[آیات قرآن]] که مهجور و متروک مانده است سخن می‌گوید<ref>ر.ک: «دعبل خزاعی، شاعر دار بر دوش»، مصطفی قلیزاده، ص۶۳.</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۵۳۱.</ref>
{{پانویس2}}
 
{{امام مهدی}}
== منابع ==
{{زیارت}}
{{منابع}}
[[رده:امام مهدی]]
# [[پرونده: IM009687.jpg|22px]] جمعی از پژوهشگران، [[فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۱''']]
[[رده:زیارت]]
# [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']]
[[رده:دعبل]]
{{پایان منابع}}
[[رده:مدخل فرهنگ زیارت]]
 
[[رده:مدخل موعودنامه]]
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
[[رده:اعلام]]
[[رده:راویان امام رضا]]
[[رده:اصحاب امام رضا]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۰۵

مرقد دعبل خزاعی در شهر شوش (استان خوزستان)

آشنایی اجمالی

ابوعلی دعبل بن علی بن رزین خزاعی کوفی از شعرای مشهور شیعه، و قصیده تائیه او از قدیم زبان‌زد بوده است. دعبل لقب اوست و نامش را «حسن»، «عبدالرحمان» و «محمد» گفته‌اند،[۱] اما به هیچ یک از این نام‌ها شناخته شده نیست. درباره نسب او پس از جدش «رزین» اختلاف نظر وجود دارد. افرادی همانند نجاشی و خطیب نسب او را به عبدالله بن بدیل بن ورقاء می‌‌رسانند.[۲] عبدالله صحابی رسول خدا(ص) و امیر مؤمنان(ع) بود که در جنگ صفین به شهادت رسید.[۳] اما ابوالفرج نسب وی را به گونه دیگر بیان کرده است[۴] و یاقوت حموی اولی را قول اکثر می‌‌داند.[۵]

الندیم خانواده وی را شاعر دانسته[۶] و نجاشی ذیل ترجمه دعبل، او را شاعر معروف امامیه و مؤلف خوانده و ذیل ترجمه برادرش، شرح حال دعبل را آورده و به نقل از فرزند برادرش، ولادت وی را سال ۱۴۸ه‍ نوشته است.[۷]

اصل دعبل از کوفه و به قولی قرقیسیاء، از شهرهای شام بود و در یک جا سکونت نمی‌کرد، بلکه پیوسته از شهری به شهری دیگر منتقل می‌‌شد، گرچه بیشتر سکونتش در بغداد بود.[۸] او امام کاظم(ع) را دیده و از امام رضا(ع) روایت کرده است.[۹] همچنین از مالک بن انس، واقدی، شعبه، سفیان ثوری و مأمون خلیفه عباسی روایت کرده و ابن ابی دؤاد قاضی القضات، محمد بن موسی و برادرانش علی و اسماعیل از او نقل حدیث کرده‌اند.[۱۰] خطیب روایات او از مالک و دیگران را نادرست می‌‌داند و می‌‌گوید که آن احادیث را فرزند برادرش اسماعیل ساخته است.[۱۱] دعبل مدتی والی سمنگان، از شهرهای افغانستان و مدتی والی اسوان، از شهرهای مصر بود.[۱۲] وی را شاعری پیش کسوت، خوش ذوق، بسیار هجوکننده و تندگو وصف کرده و گفته‌اند که هیچ یک از خلفا و وزرا و فرزندانشان از جانب او آسوده نبوده‌اند.[۱۳] در شجاعت و بی‌باکی او همین بس که خود گفته است: پنجاه سال است چوبه دارم را بر دوش می‌‌کشم، ولی کسی را نمی‌یابم که مرا بر آن بیاویزد.[۱۴] او مأمون، معتصم، واثق و متوکل را هجو کرد و چون معتصم قصد کشتنش را نمود، به ایران گریخت.[۱۵] مشهورترین شعر دعبل، تائیه ای است که برای امام رضا(ع) خواند و در آن، از مصائب خاندان پیامبر و محبت اهل بیت(ع) سخن گفته است. این قصیده حدود شصت بیت است که دو بیت مشهور آن چنین است:

مدارسُ آیات خلت من تِلاوةومنزلُ وحی مُقفرُ العَرَصاتِ
خُروجُ إمامٍ لامَحالَةَ خارِجٌ یَقومُ عَلی اسمِ اللَّهِ والبَرَکاتِ

پس از آنکه دعبل به قبر امام کاظم(ع) اشاره کرد، امام رضا(ع) دو بیت به قصیده دعبل افزود که مصرع اول آن چنین است: "و قبر بطوس یا لها من مصیبة" و برای او توضیح داد که به زودی در آنجا از دنیا می‌‌رود.[۱۶] امام انگشتر عقیق و درهم‌هایی منقوش به نام خود را به او بخشید و فرمود: از قم عبور کن که اینها به کار تو خواهد آمد. همچنین پیراهنی از خز به او داد و فرمود: از آن مراقبت کن که در آن هزار شب هزار رکعت نماز خوانده ام و هزار ختم قرآن کرده‌ام.[۱۷] درباره برکات این لباس و سرانجام آن و درباره اصل قصیده و حضور دعبل نزد امام هشتم، منابع شیعه و اهل سنت به تفصیل سخن گفته‌اند. درباره شهادت این شاعر دلسوخته اهل بیت نوشته اند: چون دعبل مالک بن طوق حاکم دمشق را هجو کرد، در پی او فرستاد، اما دعبل به بصره گریخت. پس مالک شخصی را تطمیع کرد تا دعبل را هر جا که هست بیابد و به قتل برساند. قاتل سرانجام وی را در یکی از روستاهای شوش پیدا کرد و شبانگاه با عصایی مسموم، ضربه ای به او زد که از دنیا رفت و در اطراف شوش دفن شد.[۱۸] درباره مرگ دعبل و مدفن او اقوال دیگری نیز هست. سال وفات وی را ۲۴۵ هـ[۱۹] یا یک سال قبل یا بعد از آن نوشته‌اند.[۲۰] وی علاوه بر اشعار فراوانی که بر جای گذاشته و با عنوان دیوان دعبل چاپ شده است، کتابی در موضوع خوبی‌ها و بدی‌های عرب به نام الواحده و کتابی با عنوان طبقات الشعراء تألیف کرده است.[۲۱] اثر دیگری با عنوان کتاب فی اخبار ملوک الیمن و وصایاهم الی ابنائهم آل البیت را به او نسبت داده‌اند[۲۲].[۲۳]

مدارس آیات

عنوان قصیدۀ معروف دعبل خزاعی (شاعر شیعی متوفای ۲۴۶ق) است. وی این قصیدۀ ولایی و ظلم‌ستیز و افشاگر مظالم طاغوت‌ها را در محضر حضرت رضا(ع) در خراسان خواند و در آن از غصب خلافت و شهادت اولاد علی و فاطمه(ع) و مظلومیّت خاندان رسالت و ستایشی از حضرت مهدی(ع) داشت و مورد ستایش و دعای آن حضرت قرار گرفت و خلعت و جایزه‌ای از امام دریافت کرد. این قصیدۀ تائیّه که بارها از سوی اهل علم و ادب شرح و ترجمه شده است، چون یکی از مصرع‌هایش مدارس آیات خلت من تلاوة است به قصیدۀ "مدارس آیات" شهرت یافته که با حسرت از مکتب اهل بیت و خانه‌های نزول آیات قرآن که مهجور و متروک مانده است سخن می‌گوید[۲۴].[۲۵]

منابع

پانویس

  1. تاریخ بغداد، ج۸، ص ۲۸۳؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۱۹، ص ۱۷۶.
  2. رجال النجاشی، ج۱، ص ۳۷۱؛ تاریخ بغداد، ج۸، ص ۲۸۳.
  3. الاصابه، ج۴، ص ۱۸.
  4. الاغانی، ج۲۰، ص ۱۲۰.
  5. معجم الادباء، ج۱۱، ص ۱۰۰.
  6. الفهرست (الندیم)، ص ۱۸۳.
  7. رجال النجاشی، ج۱، ص ۳۷۱ و ج۲، ص۱۱۴.
  8. تاریخ بغداد، ج۸، ص ۳۸۲.
  9. رجال النجاشی، ج۲، ص ۱۱۵.
  10. تاریخ الاسلام، ج۱۸، ص ۲۵۹؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۱۹، ص ۱۷۶.
  11. تاریخ بغداد، ج۸، ص ۳۸۳.
  12. معجم البلدان، ج۲۰، ص ۱۶۱.
  13. الاغانی، ج۲۰، ص ۱۲۰.
  14. وفیات الاعیان، ج۲، ص ۲۶۶.
  15. الاغانی، ج۲۰، ص ۱۴۰ ـ ۱۴۶.
  16. عیون اخبار الرضا، ص ۲۶۳.
  17. رجال النجاشی، ج۲، ص ۱۱۴.
  18. الاغانی، ج۲۰، ص ۱۸۶.
  19. رجال النجاشی، ج۲، ص ۱۱۵.
  20. اعیان الشیعه، ج۶، ص ۴۰۰.
  21. الفهرست (الندیم)، ص ۱۸۳؛ رجال النجاشی، ج۱، ص ۳۷۲.
  22. المستدرک علی معجم المؤلفین، ص ۲۴۳.
  23. جمعی از پژوهشگران، فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۱، ص۳۲۹- ۳۳۰.
  24. ر.ک: «دعبل خزاعی، شاعر دار بر دوش»، مصطفی قلیزاده، ص۶۳.
  25. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۳۱.