تربیت: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۶ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = اخلاق اسلامی | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[تربیت در لغت]] - [[تربیت در قرآن]] - [[تربیت در معارف دعا و زیارات]] - [[تربیت در معارف و سیره نبوی]] - [[تربیت در معارف و سیره علوی]] - [[تربیت در معارف و سیره سجادی]] - [[تربیت در معارف و سیره فاطمی]] - [[تربیت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] - [[تربیت در فقه سیاسی]] | پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = اخلاق اسلامی | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[تربیت در لغت]] - [[تربیت در قرآن]] - [[تربیت در معارف دعا و زیارات]] - [[تربیت در معارف و سیره نبوی]] - [[تربیت در معارف و سیره علوی]] - [[تربیت در معارف و سیره سجادی]] - [[تربیت در معارف و سیره فاطمی]] - [[تربیت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] - [[تربیت در فقه سیاسی]] | پرسش مرتبط = }} | ||
خط ۲۶: | خط ۲۵: | ||
[[امام علی]]{{ع}} در [[ستایش]] [[انصار]] میفرماید: {{متن حدیث|هُمْ وَ اللَّهِ رَبَّوُا الْإِسْلَامَ كَمَا يُرَبَّى الْفِلْوُ}}؛ «به [[خدا]] آنان (انصار)، [[اسلام]] را پروراندند، چنان که کره اسب از شیر گرفته را پرورش میدهند»<ref>نهج البلاغه، حکمت ۴۶۵.</ref>. در [[روایت]] اول تربیت به معنای تربیت معنوی انسان و در روایت دوم تربیت به معنای مطلق پرورش، اعم از مادی و معنوی و انسان و غیر انسان به کار رفته است؛ چراکه در مورد اسلام [[رشد]] و نمو معنوی و در مورد دوم (کره اسب) پرورش مادی و جسمی مراد است؛ یعنی انصار پیامبر{{صل}} کسانی بودند که با تلاش و [[جهاد]] و مبارزهشان، زمینه رشد و [[پیشرفت]] اسلام را فراهم ساختند<ref>[[محمد احسانی|احسانی، محمد]]، [[سیره اخلاقی و تربیتی معصومین (کتاب)|سیره اخلاقی و تربیتی معصومین]]، ص ۲۲.</ref>. | [[امام علی]]{{ع}} در [[ستایش]] [[انصار]] میفرماید: {{متن حدیث|هُمْ وَ اللَّهِ رَبَّوُا الْإِسْلَامَ كَمَا يُرَبَّى الْفِلْوُ}}؛ «به [[خدا]] آنان (انصار)، [[اسلام]] را پروراندند، چنان که کره اسب از شیر گرفته را پرورش میدهند»<ref>نهج البلاغه، حکمت ۴۶۵.</ref>. در [[روایت]] اول تربیت به معنای تربیت معنوی انسان و در روایت دوم تربیت به معنای مطلق پرورش، اعم از مادی و معنوی و انسان و غیر انسان به کار رفته است؛ چراکه در مورد اسلام [[رشد]] و نمو معنوی و در مورد دوم (کره اسب) پرورش مادی و جسمی مراد است؛ یعنی انصار پیامبر{{صل}} کسانی بودند که با تلاش و [[جهاد]] و مبارزهشان، زمینه رشد و [[پیشرفت]] اسلام را فراهم ساختند<ref>[[محمد احسانی|احسانی، محمد]]، [[سیره اخلاقی و تربیتی معصومین (کتاب)|سیره اخلاقی و تربیتی معصومین]]، ص ۲۲.</ref>. | ||
== | == تعلیم و تربیت یکی از فلسفههای بعثت == | ||
{{اصلی|فلسفه بعثت}} | {{اصلی|تعلیم و تربیت|فلسفه بعثت}} | ||
[[تعلیم و تربیت]] پایه همه [[کمالات انسانی]] است؛ و هیچ [[انسانی]] بدون [[آگاهی]] و [[معرفت]] و تربیت صحیح به هیچ کمالی نمیرسد. البتّه برای رسیدن به هر نوع کمالی لازم است [[انسان]] علاوه بر [[شناخت]] تواناییهای خود آنها را در جهت [[هدف]] خاص خویش قرار دهد و از هدر رفتن آنها جلوگیری کند. منظور از تربیت، هدفمند کردن تواناییهای | [[تعلیم و تربیت]] پایه همه [[کمالات انسانی]] است؛ و هیچ [[انسانی]] بدون [[آگاهی]] و [[معرفت]] و تربیت صحیح به هیچ کمالی نمیرسد. البتّه برای رسیدن به هر نوع کمالی لازم است [[انسان]] علاوه بر [[شناخت]] تواناییهای خود آنها را در جهت [[هدف]] خاص خویش قرار دهد و از هدر رفتن آنها جلوگیری کند. منظور از تربیت، هدفمند کردن تواناییهای جسم و [[روح]] و متمرکز کردن در جهت و هدفی است که موجب کمال و [[سعادت انسان]] است. [[هدف از خلقت انسان]] [[عبادت]] و [[بندگی]] [[خداوند متعال]] است. پس باید [[تعلیم و تربیت]] او نیز دور این محور بچرخد. [[انسان]] باید بداند که دوری از آن موجب [[تباهی]] و تیره روزی اوست و چون این امر اهمیّت فراوانی دارد و ممکن است [[انسان]] به خاطر عدم [[تعلیم و تربیت]] درست از راهِ [[بندگی]] و [[عبادت]] [[خداوند متعال]] [[منحرف]] گردد؛ [[خداوند متعال]] پیامبرانش را پی در پی به سوی بندگانش گسیل داشته تا آنان را از دشواریها و [[مشکلات]] این راه [[آگاه]] سازند، اسباب لازم برای رسیدن به اوج [[کمال انسانی]] را به او یاد آوری کنند و شیوههای تربیت و [[تزکیه نفس]] را به او بیاموزند. تا او با رام کردن نفس خویش و قرار دادن آن در مسیر [[هدف]] انسانیاش، به سوی آیندهای روشن در حرکت باشد. [[خدای تعالی]] میفرماید: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِى بَعَثَ فىِ الْأُمِّيِّنَ رَسُولًا مِّنهُمْ يَتْلُواْ عَلَيهِمْ ءَايَاتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الحِكْمَةَ وَ إِن كاَنُواْ مِن قَبْلُ لَفِى ضَلَالٍ مُّبِين}}<ref> اوست که در میان نانویسندگان (عرب)، پیامبری از خود آنان برانگیخت که بر ایشان آیاتش را میخواند و آنها را پاکیزه میگرداند و به آنان کتاب (قرآن) و فرزانگی میآموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند؛ سوره جمعه، آیه:۲.</ref>، {{متن قرآن|رَبَّنَا وَ ابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِّنهُمْ يَتْلُواْ عَلَيهِمْ ءَايَاتِكَ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الحِكْمَةَ وَ يُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الحَكِيمُ}}<ref>پروردگارا! و در میان آنان از خودشان پیامبری را که آیههایت را برای آنها میخواند و به آنان کتاب (آسمانی) و فرزانگی میآموزد و به آنها پاکیزگی میبخشد، برانگیز! بیگمان تویی که پیروزمند فرزانهای؛ سوره بقره، آیه:۱۲۹.</ref>. هرچند این [[آیات]] درباره [[پیامبر گرامی اسلام]] {{صل}} نازل شده، اما روشن است این امر اختصاص به ایشان ندارد و در مورد همه [[پیامبران]] و [[رسولان الهی]] صادق است و شکّی نیست که یکی از [[وظایف]] مهمّ همه آنها [[تعلیم و تربیت]] بوده است<ref>[[محمد بیابانی اسکوئی]]، [[نبوت (کتاب)|نبوت]]، ص۱۰۷.</ref>. | ||
== اصول تربیتی == | |||
{{اصلی|اصول تربیتی}} | |||
اصل به معنای بنیاد و پایه در مفاهیم تربیتی عبارت از مفاهیم، نظریهها و قواعد نسبتاً کلی است که در بیشتر موارد [[صادق]] است و باید راهنمای مربیان و اولیای [[فرهنگ]] در همه [[اعمال]] [[تربیتی]] باشد. در زمینه مسائل [[تربیتی]] [[خانواده]] به برخی از اصول اشاره شده است که عبارتاند از: اصل کنترل و [[هدایت]]؛ اصل [[تقوا]]؛ اصل [[تذکر]]؛ اصل [[زهد]]؛ اصل بازگشت یا تغییر [[رفتار]]؛ اصل [[عزت]]؛ اصل [[توکل]]؛ اصل [[اعتدال]]؛ اصل تدرج و تمکّن و اصل تسهیل و تیسیر<ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص۹۴ ـ ۱۰۲؛ [[مصطفی دلشاد تهرانی|دلشاد تهرانی، مصطفی]]، [[سیره نبوی ج۴ (کتاب)|سیره نبوی ج۴]]، ص۱۵۱ ـ ۱۵۷.</ref>. | |||
== روشهای تربیتی == | |||
{{اصلی|روشهای تربیتی}} | |||
روشهای تربیتی، دستورهای جزئی است که مبتنی بر اصولاند و در واقع، شیوههای عملی انجام عمل [[تربیتی]] به شمار میآیند. برخی از روشهای تربیتی عبارتاند از: روش [[الگوگیری]]؛ روش [[محبت]]؛ روش [[تشویق]] و [[تنبیه]]؛ روش [[توبه]]؛ روش تفضل (نه استحقاق [[بنده]])؛ روش [[تبشیر]]؛ روش [[نیکی]] در برابر بدی؛ روش تأخیر در [[کیفر]]؛ روش [[موعظه]]؛ روش یادآوری [[نعمت]]؛ روش شناساندن [[حمد]] و [[ستایش]]؛ روش ابراز تواناییها؛ روش [[حسن ظن]]؛ روش عذرپذیری؛ روش عیبپوشی؛ روش [[رفق و مدارا]] و روش کم شمردن خوبیها و زیاد شمردن بدیها<ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص۱۰۲ ـ ۱۱۷؛ [[مصطفی دلشاد تهرانی|دلشاد تهرانی، مصطفی]]، [[سیره نبوی ج۴ (کتاب)| سیره نبوی ج۴]]، ص ۱۶۰.</ref>. | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
خط ۳۸: | خط ۴۳: | ||
# [[پرونده:1100662.jpg|22px]] [[محمد بیابانی اسکوئی|بیابانی اسکوئی، محمد]]، [[نبوت (کتاب)|'''نبوت''']] | # [[پرونده:1100662.jpg|22px]] [[محمد بیابانی اسکوئی|بیابانی اسکوئی، محمد]]، [[نبوت (کتاب)|'''نبوت''']] | ||
# [[پرونده:1100662.jpg|22px]] [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|'''فرهنگ مطهر''']] | # [[پرونده:1100662.jpg|22px]] [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|'''فرهنگ مطهر''']] | ||
# [[پرونده:1379218.jpg|22px]] [[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|'''مکارم اخلاق در صحیفه''']] | |||
# [[پرونده: 1100685.jpg|22px]] [[مصطفی دلشاد تهرانی|دلشاد تهرانی، مصطفی]]، [[سیره نبوی ج۴ (کتاب)|'''سیره نبوی ج۴''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
نسخهٔ کنونی تا ۱۵ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۰۲
تربیت به معنای پروردن و پرورانیدن و تهذیب است. تربیت یعنی برانگیختن و پرورش استعدادها و قوای گوناگون انسان برای رسیدن به کمال. تعلیم و تربیت پایه همه کمالات انسانی است و هیچ انسانی بدون آگاهی و معرفت و تربیت صحیح به هیچ کمالی نمیرسد.
معناشناسی
معنای لغوی
واژه «تربیت» در لغت، به معنای رشد، نمو، زیاد شدن و افزایش یافتن و اصلاح چیزی آمده است. ابن منظور در لسان العرب میگوید: تربیت از ربو، به معنای زیادتی، رشد، نمو و نگهداری میباشد[۱]. راغب اصفهانی تربیت را، تغییر تدریجی امری، به گونهای که آن چیز به حد تمام برسد، میداند[۲].[۳]
در تفاوت بین تعلیم و تربیت میتوان گفت "تربیت" معنایی دامنهدار و گسترده دارد، در حالی که واژه "تعلیم" از نظر مدلول، جزئی از تربیت یا وسیلهای از وسایل آن است. تربیت یعنی برانگیختن و پرورش استعدادها و قوای گوناگون انسان که باید با کوشش خود متربّی نیز توأم گردد تا به منتهای کمال خود برسد. تعلیم با مفهوم محدود آن عبارت است از تلقین و ایصال و انتقال معلومات به اذهان شاگردان[۴]، بر این اساس اگر تربیت به صورت مطلق و به تنهایی به کار رود مفهوم تعلیم را نیز در برمیگیرد؛ اما وقتی با تعلیم همراه گردد معنای آن محدود و متمایز میشود، به هر روی، عطف تعلیم و تربیت بر این نکته دلالت میکند که تحقّق هریک از این دو و سودمند بودن آن برای بشر، منوط به تحقّق دیگری است، از همینرو در حوزه معنایی علم در قرآن، از سویی حلم را دربرمیگیرد و از سوی دیگر با واژههایی نظیر معرفت، فقه، حکمت و شعور مرتبط میشود[۵].
معنای اصطلاحی
تربیت در اصطلاح، تعریف واحدی ندارد، بلکه دانشمندان، هر کدام بر اساس دیدگاه خود در باب هستیشناسی، انسانشناسی، معرفتشناسی و به طور کلی فلسفه تربیتی خویش، تعریفی از تربیت ارائه دادهاند. شهید مطهری تربیت را پرورش استعدادهای درونی بالقوه و به فعلیت رساندن آن دانسته است[۶]. برخی دیگر، تربیت را پرورش استعدادهای مادی و معنوی و هدایت آن به سوی کمالاتی که خداوند در وجود آدمی قرار داده، تعریف کردهاند[۷]. تعریف نسبتاً جامع و کامل تربیت، چنین است: «فرایند کمک و یاریرسانی به متربی برای ایجاد تغییر تدریجی در گستره، زمان، در یکی از ساحتهای بدنی، ذهنی، روحی و رفتاری که به واسطه عامل انسانی دیگر به منظور دستیابی وی به کمال انسانی و شکوفاسازی استعدادهای او یا بازدارندگی و اصلاح صفات و رفتارهای اوست»[۸].
هر چند تعریف اخیر از تربیت، نسبت به دو تعریف پیشین، جامعتر بوده و به جنبههای گوناگون تربیت توجه کرده است، ولی چون به اراده و تصمیم متربی تصریح نشده و همچنین فرایند تربیت را در مقام اجرا به یکی از ساحتهای آن منوط کرده است، از این رو با نظر به آیات و یافتههای اندیشمندان مسلمان میتوان گفت تربیت عبارت است از: «فرایند منظم و هدفمندی که به منظور فراهم ساختن زمینه رشد همه جانبه متربی در ساحتهای مختلف انجام میگیرد؛ به گونهای که خود وی با اراده و اختیار خویش در مسیر تکامل مادی و معنوی گام بردارد و به هدف نهایی که همان تقرب به خداست، نائل گردد».
ویژگیهای این تعریف عبارت است از اینکه: اولاً، تربیت به این معنا میتواند به صورت مستقیم و غیر مستقیم، رسمی و غیر رسمی و به شیوههای مختلف اجرا شود که روش آن، عمدتاً بر اساس مبانی، اهداف، اصول، امکانات و ابزار موجود، تعیین میگردد؛ ثانیاً، فرایند تربیت به همه ابعاد وجودی متربّی توجه دارد، نه به بُعد خاصی از وی؛ ثالثاً، تربیت باید دارای برنامهریزی و نظم و قانون باشد تا فعالیتهای تربیت، به نتیجه مطلوب برسد؛ رابعاً، حصول چنین چیزی نمیتواند دفعی باشد؛ بلکه فرایند تربیت نیازمند زمان نسبتاً طولانی است و تدریجاً به سامان میرسد. خامساً: متربی باید استعدادهای لازم برای تربیتپذیری را داشته باشد، و گرنه تلاش و فعالیت مربی، مؤثر نخواهد بود. افزون بر این، پرورش واقعی در صورتی محقق میشود که جریان تربیت بر اساس فطرت و سرشت متربی انجام گیرد[۹].
تربیت در آیات و روایات
ماده «ربب» یا «ربو» در قرآن به شکلهای فراوان دیگر در آیات مختلف به کار رفته که در اغلب آنها به معنای ربوبیت تکوینی و تشریعی[۱۰] و زیادت و فزونی در امور مادی[۱۱] میباشد. در تمام قرآن دو مورد به معنای تربیت انسان آمده است: یکی به شکل فعل ماضی: ﴿رَبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا﴾[۱۲]. دوم، در قالب فعل جحد: ﴿قَالَ أَلَمْ نُرَبِّكَ فِينَا وَلِيدًا وَلَبِثْتَ فِينَا مِنْ عُمُرِكَ سِنِينَ﴾[۱۳].
تربیت، به همین هیئت، به معنای تربیت روحی و معنوی انسان در روایات بسیاری به کار رفته است. از جمله امام زین العابدین(ع) در صحیفه سجادیه با زبان دعا عرض میکند: «وَ أَعِنِّي عَلَى تَرْبِيَتِهِمْ وَ تَأْدِيبِهِمْ، وَ بِرِّهِمْ»؛ «[پروردگارا] مرا یاری فرما که فرزندانم را بپرورم و ادب نمایم و به آنان مهربانی کنم»[۱۴].
امام علی(ع) در ستایش انصار میفرماید: «هُمْ وَ اللَّهِ رَبَّوُا الْإِسْلَامَ كَمَا يُرَبَّى الْفِلْوُ»؛ «به خدا آنان (انصار)، اسلام را پروراندند، چنان که کره اسب از شیر گرفته را پرورش میدهند»[۱۵]. در روایت اول تربیت به معنای تربیت معنوی انسان و در روایت دوم تربیت به معنای مطلق پرورش، اعم از مادی و معنوی و انسان و غیر انسان به کار رفته است؛ چراکه در مورد اسلام رشد و نمو معنوی و در مورد دوم (کره اسب) پرورش مادی و جسمی مراد است؛ یعنی انصار پیامبر(ص) کسانی بودند که با تلاش و جهاد و مبارزهشان، زمینه رشد و پیشرفت اسلام را فراهم ساختند[۱۶].
تعلیم و تربیت یکی از فلسفههای بعثت
تعلیم و تربیت پایه همه کمالات انسانی است؛ و هیچ انسانی بدون آگاهی و معرفت و تربیت صحیح به هیچ کمالی نمیرسد. البتّه برای رسیدن به هر نوع کمالی لازم است انسان علاوه بر شناخت تواناییهای خود آنها را در جهت هدف خاص خویش قرار دهد و از هدر رفتن آنها جلوگیری کند. منظور از تربیت، هدفمند کردن تواناییهای جسم و روح و متمرکز کردن در جهت و هدفی است که موجب کمال و سعادت انسان است. هدف از خلقت انسان عبادت و بندگی خداوند متعال است. پس باید تعلیم و تربیت او نیز دور این محور بچرخد. انسان باید بداند که دوری از آن موجب تباهی و تیره روزی اوست و چون این امر اهمیّت فراوانی دارد و ممکن است انسان به خاطر عدم تعلیم و تربیت درست از راهِ بندگی و عبادت خداوند متعال منحرف گردد؛ خداوند متعال پیامبرانش را پی در پی به سوی بندگانش گسیل داشته تا آنان را از دشواریها و مشکلات این راه آگاه سازند، اسباب لازم برای رسیدن به اوج کمال انسانی را به او یاد آوری کنند و شیوههای تربیت و تزکیه نفس را به او بیاموزند. تا او با رام کردن نفس خویش و قرار دادن آن در مسیر هدف انسانیاش، به سوی آیندهای روشن در حرکت باشد. خدای تعالی میفرماید: ﴿هُوَ الَّذِى بَعَثَ فىِ الْأُمِّيِّنَ رَسُولًا مِّنهُمْ يَتْلُواْ عَلَيهِمْ ءَايَاتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الحِكْمَةَ وَ إِن كاَنُواْ مِن قَبْلُ لَفِى ضَلَالٍ مُّبِين﴾[۱۷]، ﴿رَبَّنَا وَ ابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِّنهُمْ يَتْلُواْ عَلَيهِمْ ءَايَاتِكَ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الحِكْمَةَ وَ يُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الحَكِيمُ﴾[۱۸]. هرچند این آیات درباره پیامبر گرامی اسلام (ص) نازل شده، اما روشن است این امر اختصاص به ایشان ندارد و در مورد همه پیامبران و رسولان الهی صادق است و شکّی نیست که یکی از وظایف مهمّ همه آنها تعلیم و تربیت بوده است[۱۹].
اصول تربیتی
اصل به معنای بنیاد و پایه در مفاهیم تربیتی عبارت از مفاهیم، نظریهها و قواعد نسبتاً کلی است که در بیشتر موارد صادق است و باید راهنمای مربیان و اولیای فرهنگ در همه اعمال تربیتی باشد. در زمینه مسائل تربیتی خانواده به برخی از اصول اشاره شده است که عبارتاند از: اصل کنترل و هدایت؛ اصل تقوا؛ اصل تذکر؛ اصل زهد؛ اصل بازگشت یا تغییر رفتار؛ اصل عزت؛ اصل توکل؛ اصل اعتدال؛ اصل تدرج و تمکّن و اصل تسهیل و تیسیر[۲۰].
روشهای تربیتی
روشهای تربیتی، دستورهای جزئی است که مبتنی بر اصولاند و در واقع، شیوههای عملی انجام عمل تربیتی به شمار میآیند. برخی از روشهای تربیتی عبارتاند از: روش الگوگیری؛ روش محبت؛ روش تشویق و تنبیه؛ روش توبه؛ روش تفضل (نه استحقاق بنده)؛ روش تبشیر؛ روش نیکی در برابر بدی؛ روش تأخیر در کیفر؛ روش موعظه؛ روش یادآوری نعمت؛ روش شناساندن حمد و ستایش؛ روش ابراز تواناییها؛ روش حسن ظن؛ روش عذرپذیری؛ روش عیبپوشی؛ روش رفق و مدارا و روش کم شمردن خوبیها و زیاد شمردن بدیها[۲۱].
منابع
پانویس
- ↑ لسان العرب (ماده ربو).
- ↑ المفردات فی غرایب القرآن، (ماده رب).
- ↑ احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۲۲؛ کریمی، محمود، تعلیم و تربیت، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷، ص ۶۴۹.
- ↑ اسلام و تعلیم و تربیت، ص۱۵.
- ↑ کریمی، محمود، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷، ص ۶۴۹.
- ↑ تعلیم و تربیت در اسلام، ص۶.
- ↑ پژوهشی در تعلیم و تربیت اسلامی، ص۱۱.
- ↑ فقه تربیتی، ج۱، ص۲۸.
- ↑ احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۲۲؛ زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۲۳۶.
- ↑ مواردی که این ماده درباره خدای تعالی به کار رفته نظیر: ﴿رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾، ﴿رَبِّي وَرَبُّكُمْ﴾، ﴿رَبَّنَا﴾....
- ↑ مواردی که ماده مذکور در مورد ربا به کار رفته است، مانند: ﴿مِنْ رِبًا لِيَرْبُوَ﴾، ﴿رَبْوَةٍ﴾، ﴿رِبَا﴾....
- ↑ «پروردگارا! بر آنان بخشایش آور چنان که آنها مرا در کودکی پروردند» سوره اسراء، آیه ۲۴.
- ↑ «(فرعون) گفت: آیا در کودکی تو را نزد خود نپروردیم و سالهایی از عمرت را نزد ما نگذراندی؟» سوره شعراء، آیه ۱۸.
- ↑ صحیفه سجادیه، ص۱۳۸.
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۴۶۵.
- ↑ احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۲۲.
- ↑ اوست که در میان نانویسندگان (عرب)، پیامبری از خود آنان برانگیخت که بر ایشان آیاتش را میخواند و آنها را پاکیزه میگرداند و به آنان کتاب (قرآن) و فرزانگی میآموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند؛ سوره جمعه، آیه:۲.
- ↑ پروردگارا! و در میان آنان از خودشان پیامبری را که آیههایت را برای آنها میخواند و به آنان کتاب (آسمانی) و فرزانگی میآموزد و به آنها پاکیزگی میبخشد، برانگیز! بیگمان تویی که پیروزمند فرزانهای؛ سوره بقره، آیه:۱۲۹.
- ↑ محمد بیابانی اسکوئی، نبوت، ص۱۰۷.
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۹۴ ـ ۱۰۲؛ دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی ج۴، ص۱۵۱ ـ ۱۵۷.
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۱۰۲ ـ ۱۱۷؛ دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی ج۴، ص ۱۶۰.