تعاون در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخهها
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
== شاخصهای [[تعاون]] == | == شاخصهای [[تعاون]] == | ||
#''' | #'''رسیدگی به بینوایان''': [[پیامبر اسلام]] فرمود: [[بهترین]] [[کارها]] در نزد خداوند آن است که [[انسان]] [[بینوایی]] را [[سیر]] کند، یا [[قرض]] او را بپردازد یا زحمتی را از او برطرف کند: {{متن حدیث|أَحَبُّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ مَنْ أَطْعَمَ مِنْ جُوعٍ أَوْ دُفِعَ عَنْهُ مَغْرَماً أَوْ كُشِفَ عَنْهُ كَرْباً}}<ref>نهج الفصاحه، حدیث ۷۶.</ref>. | ||
#'''[[تعاون]] در [[کارهای نیک]]''': ساختن [[مسجد]]، مدرسه، کتابخانه، چاپ و نشر کتابهای [[دینی]] احداث و تعمیر راه، پل درمانگاه و بیمارستان، کمک به نیاز مندان (مانند سیلزدگان، مصیبتدیدگان، بیسرپرستان، قشر کمدرآمد [[مردم]] و...) از کارهای نیک هستند که نیاز به تعاون دارند. [[پیامبر گرامی اسلام]] همواره در کارهای نیک، مانند احداث مسجد، [[جهاد]]، [[راهنمایی]] مردم و... پیشگام بود.<ref>[[محمد جواد برهانی|برهانی، محمد جواد]]، [[سیره اجتماعی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره اجتماعی پیامبر اعظم]] ص ۹۱.</ref> | #'''[[تعاون]] در [[کارهای نیک]]''': ساختن [[مسجد]]، مدرسه، کتابخانه، چاپ و نشر کتابهای [[دینی]] احداث و تعمیر راه، پل درمانگاه و بیمارستان، کمک به نیاز مندان (مانند سیلزدگان، مصیبتدیدگان، بیسرپرستان، قشر کمدرآمد [[مردم]] و...) از کارهای نیک هستند که نیاز به تعاون دارند. [[پیامبر گرامی اسلام]] همواره در کارهای نیک، مانند احداث مسجد، [[جهاد]]، [[راهنمایی]] مردم و... پیشگام بود.<ref>[[محمد جواد برهانی|برهانی، محمد جواد]]، [[سیره اجتماعی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره اجتماعی پیامبر اعظم]] ص ۹۱.</ref> | ||
== [[تعاون]] و [[همیاری]] == | == [[تعاون]] و [[همیاری]] == | ||
[[پیامبر اسلام]]، [[مسلمانان]] را به [[همکاری]] و تعاون سفارش میکرد و خود نیز مروّج این [[فرهنگ]] بود. با آنکه [[اصحاب]] آن | [[پیامبر اسلام]]، [[مسلمانان]] را به [[همکاری]] و تعاون سفارش میکرد و خود نیز مروّج این [[فرهنگ]] بود. با آنکه [[اصحاب]] آن حضرت همواره آماده بودند تا به جای ایشان [[کارها]] را انجام دهند، ولی وی نمیپذیرفت. این [[روحیه]] حتی پیش از [[بعثت رسول الله]] {{صل}} هم در وجود ایشان دیده میشد. [[پیش از بعثت]]، [[مردم]] [[مکه]] [[فقر]] و فشار [[اقتصادی]] شدیدی را [[تحمل]] میکردند. [[ابوطالب]]، بزرگ [[طایفه]] [[بنی هاشم]] به جهت پرتعداد بودن خانوادهاش زیر فشار [[مالی]] بود. [[حضرت محمد]] {{صل}} با دیدن این وضع آرام نگرفت و سراغ عموی دیگرش [[عباس]] که وضع بهتری داشت، رفت و گفت: ای عباس، عائله برادرت ابوطالب زیاد است و در فشار و [[سختی]] به سر میبرد. بیا با هم برویم و عائلهاش را کم کنیم. یکی از بچه هایش را من تحویل میگیرم و یکی را هم تو تحویل بگیر. عباس هم پذیرفت و رفتند. [[پیامبر اکرم]] {{صل}}، علی {{ع}} را همراه خود برد و عباس، جعفر را. با این کار خداپسندانه، دو نفر از عائله ابوطالب کم شد<ref>سیره ابن هشام، ج۲، ص۲۶۳.</ref>. | ||
با ورود [[پیامبر اعظم]] {{صل}} به [[مدینه]]، وجود [[مسجد]] برای انجام [[امور عبادی]]، [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] مسلمانان ضروری جلوه میکرد. ازاین رو، پیشنهاد ساختن مسجد از جانب [[رسول خدا]] {{صل}} مطرح و با استقبال مسلمانان روبه رو شد. پس از اینکه [[زمین]] مسجد را خریدند، [[شور]] و [[شوق]] ساختن مسجد میان مردم فزونی گرفت. همه دست به کار ساختن مسجد شدند و [[پیامبر]] هم در این [[امر خیر]] کمک و همکاری میکرد. اُسَیْد بن حقیر میگوید: پیامبر سنگی را در بغل گرفته بود و میآورد. گفتم: یا [[رسول الله]]! سنگ را بدهید من میبرم. آن حضرت فرمود: نه، برو سنگ دیگری را بیاور<ref>بحارالانوار، ج۹، ص۱۱۱.</ref>. | با ورود [[پیامبر اعظم]] {{صل}} به [[مدینه]]، وجود [[مسجد]] برای انجام [[امور عبادی]]، [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] مسلمانان ضروری جلوه میکرد. ازاین رو، پیشنهاد ساختن مسجد از جانب [[رسول خدا]] {{صل}} مطرح و با استقبال مسلمانان روبه رو شد. پس از اینکه [[زمین]] مسجد را خریدند، [[شور]] و [[شوق]] ساختن مسجد میان مردم فزونی گرفت. همه دست به کار ساختن مسجد شدند و [[پیامبر]] هم در این [[امر خیر]] کمک و همکاری میکرد. اُسَیْد بن حقیر میگوید: پیامبر سنگی را در بغل گرفته بود و میآورد. گفتم: یا [[رسول الله]]! سنگ را بدهید من میبرم. آن حضرت فرمود: نه، برو سنگ دیگری را بیاور<ref>بحارالانوار، ج۹، ص۱۱۱.</ref>. | ||
در یکی از مسافرتها، همین که پیامبر اکرم {{صل}} و یارانش از مرکبهای خویش فرود آمدند و بارها را بر زمین نهادند، [[تصمیم]] گرفتند برای [[غذا]]، گوسفندی را [[ذبح]] کنند و بپزند. یکی از [[اصحاب]] گفت: من گوسفند را [[ذبح]] میکنم. دیگری گفت: کندن پوست آن با من. سومی گفت: پختن گوشت گوسفند با من. [[رسول خدا]] {{صل}} هم فرمود: جمع کردن هیزم از صحرا با من. [[جمعیت]] گفتند: یا [[رسول الله]]! شما [[زحمت]] نکشید و راحت بنشینید. ما خودمان با کمال [[افتخار]] همه این [[کارها]] را انجام میدهیم. [[پیامبر]] فرمود: میدانم شما انجام میدهید، ولی [[خداوند]] [[دوست]] ندارد بندهاش را در میان یارانش با وضعی ممتاز ببیند که برای خود نسبت به دیگران امتیازی قائل شده باشد. سپس به صحرا رفت و مقداری خار و خاشاک جمع کرد و آورد<ref>کحل البصر، ص۶۸؛ برگرفته از: همت سهرابپور، الگوی کامل نگاهی به سیره اخلاقی پیامبر اکرم {{صل}}، ص۹۱ - ۹۳.</ref>. | در یکی از مسافرتها، همین که پیامبر اکرم {{صل}} و یارانش از مرکبهای خویش فرود آمدند و بارها را بر زمین نهادند، [[تصمیم]] گرفتند برای [[غذا]]، گوسفندی را [[ذبح]] کنند و بپزند. یکی از [[اصحاب]] گفت: من گوسفند را [[ذبح]] میکنم. دیگری گفت: کندن پوست آن با من. سومی گفت: پختن گوشت گوسفند با من. [[رسول خدا]] {{صل}} هم فرمود: جمع کردن هیزم از صحرا با من. [[جمعیت]] گفتند: یا [[رسول الله]]! شما [[زحمت]] نکشید و راحت بنشینید. ما خودمان با کمال [[افتخار]] همه این [[کارها]] را انجام میدهیم. [[پیامبر]] فرمود: میدانم شما انجام میدهید، ولی [[خداوند]] [[دوست]] ندارد بندهاش را در میان یارانش با وضعی ممتاز ببیند که برای خود نسبت به دیگران امتیازی قائل شده باشد. سپس به صحرا رفت و مقداری خار و خاشاک جمع کرد و آورد<ref>کحل البصر، ص۶۸؛ برگرفته از: همت سهرابپور، الگوی کامل نگاهی به سیره اخلاقی پیامبر اکرم {{صل}}، ص۹۱ - ۹۳.</ref>. | ||
[[پیامبر گرامی اسلام]] در تمام [[مشکلات]] و [[سختیها]] در کنار دیگر [[مسلمانان]] بود. چنان که در آخرین روزهای [[حیات]] خویش که در بستر [[بیماری]] بود، به گوشهای از آنها اشاره فرمود و این زمانی بود که به [[بلال]] فرمود تا [[مردم]] را فرا بخواند. آنگاه به [[مسجد]] آمد و به [[منبر]] رفت و فرمود: ای گروه اصحابم، چگونه [[پیامبری]] برای شما بودم؟ آیا همراه شما به [[جهاد]] نپرداختم؟ آیا دندانم نشکست؟ آیا چهرهام غبارآلود نشد؟ آیا [[خون]] بر صورتم جاری نشد تا آنجا که محاسنم را فراگرفت. آیا از [[گرسنگی]] سنگ بر شکم نبستم؟ اصحاب گفتند: آری یا رسول الله {{صل}}، همانا تو [[صابر]] بودی. [[خدا]] [[برترین]] [[جزا]] را به تو [[عنایت]] کند. | [[پیامبر گرامی اسلام]] در تمام [[مشکلات]] و [[سختیها]] در کنار دیگر [[مسلمانان]] بود. چنان که در آخرین روزهای [[حیات]] خویش که در بستر [[بیماری]] بود، به گوشهای از آنها اشاره فرمود و این زمانی بود که به [[بلال]] فرمود تا [[مردم]] را فرا بخواند. آنگاه به [[مسجد]] آمد و به [[منبر]] رفت و فرمود: ای گروه اصحابم، چگونه [[پیامبری]] برای شما بودم؟ آیا همراه شما به [[جهاد]] نپرداختم؟ آیا دندانم نشکست؟ آیا چهرهام غبارآلود نشد؟ آیا [[خون]] بر صورتم جاری نشد تا آنجا که محاسنم را فراگرفت. آیا از [[گرسنگی]] سنگ بر شکم نبستم؟ اصحاب گفتند: آری یا رسول الله {{صل}}، همانا تو [[صابر]] بودی. [[خدا]] [[برترین]] [[جزا]] را به تو [[عنایت]] کند. حضرت نیز فرمود: خداوند هم به شما جزای خیر عنایت کند.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[مروارید نبوت (کتاب)|مروارید نبوت]] ص ۶۲.</ref> | ||
== [[همکاری]] در [[امور خیر]] == | == [[همکاری]] در [[امور خیر]] == | ||
[[خداوند]] در آیهای از [[قرآن]] در این باره میفرماید: {{متن قرآن|وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ}}<ref>«و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید» سوره مائده، آیه ۲.</ref>. بر این اساس، [[تعاون]] از جمله ویژگیهای برجسته [[تمدن]] [[رسول گرامی اسلام]] بود. آن | [[خداوند]] در آیهای از [[قرآن]] در این باره میفرماید: {{متن قرآن|وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ}}<ref>«و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید» سوره مائده، آیه ۲.</ref>. بر این اساس، [[تعاون]] از جمله ویژگیهای برجسته [[تمدن]] [[رسول گرامی اسلام]] بود. آن حضرت دوشادوش دیگر [[مسلمانان]] و همانند یک [[انسان]] عادی کار میکرد و هرگز اجازه نمیداد دیگران کارهای ایشان را انجام دهند. این [[روحیه]] حتی [[پیش از بعثت]] نیز وجود داشت. برای مثال، زمانی که عمویش، [[ابوطالب]] به دلیل عایلهمندی با مشکل [[اقتصادی]] روبه رو بود، حضرت خود داوطلبانه [[سرپرستی]] [[حضرت علی]] {{ع}} را به عهده گرفت و عمویش حضرت [[حمزه]] را نیز به این کار [[تشویق]] کرد و حضرت حمزه نیز سرپرستی [[جعفر بن ابی طالب]] را به عهده گرفت<ref>سیره ابن هشام، ج۲، ص۲۶۳، به نقل از: سیدحسین اسحاقی، ملکوت اخلاق، ص۲۴۶.</ref>. | ||
همچنین نقل است آن حضرت در یکی از سفرها هنگام توقف کاروان، [[مسئولیت]] جمعآوری هیزم را برای تهیه [[غذا]] به عهده گرفت و دوشادوش دیگران به کار و فعالیت پرداخت. آن حضرت مسلمانان را به رسیدگی به [[درماندگان]] و بینوایان سفارش میکرد. [[اصحاب صفه]] که در [[تاریخ اسلام]] [[شهرت]] فراوان دارند، از نمونه اقدامهای [[پیامبر]] برای رسیدگی به [[نیازمندان]] است. این افراد به [[برکت]] [[عنایت ویژه]] رسول گرامی اسلام، از [[بیت المال]] [[تغذیه]] میشدند. | همچنین نقل است آن حضرت در یکی از سفرها هنگام توقف کاروان، [[مسئولیت]] جمعآوری هیزم را برای تهیه [[غذا]] به عهده گرفت و دوشادوش دیگران به کار و فعالیت پرداخت. آن حضرت مسلمانان را به رسیدگی به [[درماندگان]] و بینوایان سفارش میکرد. [[اصحاب صفه]] که در [[تاریخ اسلام]] [[شهرت]] فراوان دارند، از نمونه اقدامهای [[پیامبر]] برای رسیدگی به [[نیازمندان]] است. این افراد به [[برکت]] [[عنایت ویژه]] رسول گرامی اسلام، از [[بیت المال]] [[تغذیه]] میشدند. | ||
[[حضرت محمد]] {{صل}} درباره [[احسان]]، [[تعاون اجتماعی]] و [[کمک به نیازمندان]] چنین میفرماید: | [[حضرت محمد]] {{صل}} درباره [[احسان]]، [[تعاون اجتماعی]] و [[کمک به نیازمندان]] چنین میفرماید: | ||
خداوند بندگانی دارد که [[مردم]] برای رفع نیازمندیهای خود به آنها [[پناه]] میبرند. آنان همان کسانی هستند که از [[عذاب]] [[خدا]] در امانند<ref>تحف العقول، ص۵۲.</ref>.<ref>[[سید رشید صمیمی|صمیمی، سید رشید]]، [[اصول و شاخصههای تمدن نبوی (کتاب)|اصول و شاخصههای تمدن نبوی]]، ص ۱۰۵.</ref> | خداوند بندگانی دارد که [[مردم]] برای رفع نیازمندیهای خود به آنها [[پناه]] میبرند. آنان همان کسانی هستند که از [[عذاب]] [[خدا]] در امانند<ref>تحف العقول، ص۵۲.</ref>.<ref>[[سید رشید صمیمی|صمیمی، سید رشید]]، [[اصول و شاخصههای تمدن نبوی (کتاب)|اصول و شاخصههای تمدن نبوی]]، ص ۱۰۵.</ref> | ||
== پرسش مستقیم == | == پرسش مستقیم == |
نسخهٔ کنونی تا ۱۸ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۳۴
مقدمه
رسول اکرم فرمود: مردم عیال خدایند و بهترین آنان نزد خدا سودمندترین ایشان است برای عیال خدا و کسی که در میان خانوادهای شادی بیافریند: « الْخَلْقُ عِيَالُ اللَّهِ فَأَحَبُّ الْخَلْقِ إِلَى اللَّهِ مَنْ نَفَعَ عِيَالَ اللَّهِ وَ أَدْخَلَ عَلَى أَهْلِ بَيْتٍ سُرُوراً»[۱]. از امام صادق (ع) روایت شده است که روزی از رسول خدا سؤال شد: محبوبترین فرد نزد خدا کیست؟ حضرت پاسخ داد: کسی که برای مردم بیشترین نفع را داشته باشد: « سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) مَنْ أَحَبُّ النَّاسِ إِلَى اللَّهِ؟ قَالَ: أَنْفَعُ النَّاسِ لِلنَّاسِ»[۲]. در حدیثی نبوی آمده است: بهترین مردم کسی است که نفعش به مردم برسد: « خَيْرُ النَّاسِ مَنِ انْتَفَعَ بِهِ النَّاسُ»[۳].[۴]
سیره عملی تعاون پیامبر اعظم (ص)
جابر که در غزوات فراوانی همراه پیامبر بود، میگوید: در یکی از غزوات نیمه شبی شترم واماند و خوابید. من کنار شترم متحیر مانده بودم و نزدش ایستادم. شیوه رسول (ص) این بود که همیشه در عقب لشکر حرکت میکرد تا به ضعفا و واماندگان رسیدگی و کمک کند. پیامبر اسلام اگر یک نفر از قافله بازمیماند وی را پشت سر (ردیف) خود سوار میکرد و هرگاه بیش از یک نفر بود ایشان را به همراهان تقسیم میکرد. وی هنگامی که به من رسید پیاده شد و شتر را حرکت داده مرا سوار کرد و به اتفاق راه افتادیم. در ادامه، جابر سئوالهایی را نقل میکند که پیامبر از او در مورد زندگی، ازدواج، همسر و... میپرسید[۵].
روزی رسول خدا (ص) سراغ مردی را گرفت، گفتند: مدتی است رنجور و چون مرغ پر شکسته شده و به سختی زندگی میکند. حضرت به قصد عیادت وی برخاست و به منزل او رفت. حضرت حال بیمار را که دید، فرمود: آیا در حق خودت نفرین کردهای؟ بیمار گفت: بله، همینطور است. من در مقام دعا گفته بودم: پروردگارا! اگر بناست در جهان آخرت مرا به خاطر گناهانم عذاب کنی، از تو میخواهم که در کیفر من تعجیل فرمایی و آن را در همین جهان قرار دهی.
حضرت فرمود: ای مرد، چرا در حق خود چنین دعایی کردهای؟ مگر چه میشد از پروردگار هم سعادت دنیا و هم آخرت را خواستار میشدی و در نیایش خود این آیه را میخواندی: ﴿رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ﴾[۶]. مرد مبتلا آن دعا را خواند و شفا یافت و با سلامتی همراه حضرت از منزل خود خارج شد[۷].
روزی رسول خدا با حذیفه یمانی در بیرون مدینه میخواستند غسل کنند، حذیفه جامهای را به دو دست گرفت و حایل قرار داد تا حضرت غسل کند. سپس آن حضرت جامه را گرفت و برای حذیفه حایل کرد تا غسل کند، حذیفه گفت: پدر و مادرم قربانت چنین مکن! رسول خدا (ص) نپذیرفت، جز اینکه غسل کند و او را حایل شود و فرمود: دو نفری که همراه باشند، هر کدام رفیق بهتری باشد، نزد خدا محبوبتر است[۸]. روزی رسول خدا (ص) در سفری امر فرمود: برای طعام، گوسفندی ذبح کنند. شخصی گفت: ذبح کردن آن با من، دیگری گفت: پوست کندن آن با من سومی گفت: پختن آن با من. حضرت فرمود: جمع کردن هیزمش نیز بر عهده من است. اصحاب عرض کردند: یا رسول الله! ما هیزم جمع میکنیم و به زحمت شما نیازی نیست. حضرت فرمود: میدانم، اما خوش ندارم که خود را برتر از شما بدانم؛ زیرا خداوند دوست ندارد ببیند، بندهاش خود را از رفقایش برتر دانسته است[۹].[۱۰]
شاخصهای تعاون
- رسیدگی به بینوایان: پیامبر اسلام فرمود: بهترین کارها در نزد خداوند آن است که انسان بینوایی را سیر کند، یا قرض او را بپردازد یا زحمتی را از او برطرف کند: «أَحَبُّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ مَنْ أَطْعَمَ مِنْ جُوعٍ أَوْ دُفِعَ عَنْهُ مَغْرَماً أَوْ كُشِفَ عَنْهُ كَرْباً»[۱۱].
- تعاون در کارهای نیک: ساختن مسجد، مدرسه، کتابخانه، چاپ و نشر کتابهای دینی احداث و تعمیر راه، پل درمانگاه و بیمارستان، کمک به نیاز مندان (مانند سیلزدگان، مصیبتدیدگان، بیسرپرستان، قشر کمدرآمد مردم و...) از کارهای نیک هستند که نیاز به تعاون دارند. پیامبر گرامی اسلام همواره در کارهای نیک، مانند احداث مسجد، جهاد، راهنمایی مردم و... پیشگام بود.[۱۲]
تعاون و همیاری
پیامبر اسلام، مسلمانان را به همکاری و تعاون سفارش میکرد و خود نیز مروّج این فرهنگ بود. با آنکه اصحاب آن حضرت همواره آماده بودند تا به جای ایشان کارها را انجام دهند، ولی وی نمیپذیرفت. این روحیه حتی پیش از بعثت رسول الله (ص) هم در وجود ایشان دیده میشد. پیش از بعثت، مردم مکه فقر و فشار اقتصادی شدیدی را تحمل میکردند. ابوطالب، بزرگ طایفه بنی هاشم به جهت پرتعداد بودن خانوادهاش زیر فشار مالی بود. حضرت محمد (ص) با دیدن این وضع آرام نگرفت و سراغ عموی دیگرش عباس که وضع بهتری داشت، رفت و گفت: ای عباس، عائله برادرت ابوطالب زیاد است و در فشار و سختی به سر میبرد. بیا با هم برویم و عائلهاش را کم کنیم. یکی از بچه هایش را من تحویل میگیرم و یکی را هم تو تحویل بگیر. عباس هم پذیرفت و رفتند. پیامبر اکرم (ص)، علی (ع) را همراه خود برد و عباس، جعفر را. با این کار خداپسندانه، دو نفر از عائله ابوطالب کم شد[۱۳].
با ورود پیامبر اعظم (ص) به مدینه، وجود مسجد برای انجام امور عبادی، سیاسی و اجتماعی مسلمانان ضروری جلوه میکرد. ازاین رو، پیشنهاد ساختن مسجد از جانب رسول خدا (ص) مطرح و با استقبال مسلمانان روبه رو شد. پس از اینکه زمین مسجد را خریدند، شور و شوق ساختن مسجد میان مردم فزونی گرفت. همه دست به کار ساختن مسجد شدند و پیامبر هم در این امر خیر کمک و همکاری میکرد. اُسَیْد بن حقیر میگوید: پیامبر سنگی را در بغل گرفته بود و میآورد. گفتم: یا رسول الله! سنگ را بدهید من میبرم. آن حضرت فرمود: نه، برو سنگ دیگری را بیاور[۱۴].
در یکی از مسافرتها، همین که پیامبر اکرم (ص) و یارانش از مرکبهای خویش فرود آمدند و بارها را بر زمین نهادند، تصمیم گرفتند برای غذا، گوسفندی را ذبح کنند و بپزند. یکی از اصحاب گفت: من گوسفند را ذبح میکنم. دیگری گفت: کندن پوست آن با من. سومی گفت: پختن گوشت گوسفند با من. رسول خدا (ص) هم فرمود: جمع کردن هیزم از صحرا با من. جمعیت گفتند: یا رسول الله! شما زحمت نکشید و راحت بنشینید. ما خودمان با کمال افتخار همه این کارها را انجام میدهیم. پیامبر فرمود: میدانم شما انجام میدهید، ولی خداوند دوست ندارد بندهاش را در میان یارانش با وضعی ممتاز ببیند که برای خود نسبت به دیگران امتیازی قائل شده باشد. سپس به صحرا رفت و مقداری خار و خاشاک جمع کرد و آورد[۱۵]. پیامبر گرامی اسلام در تمام مشکلات و سختیها در کنار دیگر مسلمانان بود. چنان که در آخرین روزهای حیات خویش که در بستر بیماری بود، به گوشهای از آنها اشاره فرمود و این زمانی بود که به بلال فرمود تا مردم را فرا بخواند. آنگاه به مسجد آمد و به منبر رفت و فرمود: ای گروه اصحابم، چگونه پیامبری برای شما بودم؟ آیا همراه شما به جهاد نپرداختم؟ آیا دندانم نشکست؟ آیا چهرهام غبارآلود نشد؟ آیا خون بر صورتم جاری نشد تا آنجا که محاسنم را فراگرفت. آیا از گرسنگی سنگ بر شکم نبستم؟ اصحاب گفتند: آری یا رسول الله (ص)، همانا تو صابر بودی. خدا برترین جزا را به تو عنایت کند. حضرت نیز فرمود: خداوند هم به شما جزای خیر عنایت کند.[۱۶]
همکاری در امور خیر
خداوند در آیهای از قرآن در این باره میفرماید: ﴿وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ﴾[۱۷]. بر این اساس، تعاون از جمله ویژگیهای برجسته تمدن رسول گرامی اسلام بود. آن حضرت دوشادوش دیگر مسلمانان و همانند یک انسان عادی کار میکرد و هرگز اجازه نمیداد دیگران کارهای ایشان را انجام دهند. این روحیه حتی پیش از بعثت نیز وجود داشت. برای مثال، زمانی که عمویش، ابوطالب به دلیل عایلهمندی با مشکل اقتصادی روبه رو بود، حضرت خود داوطلبانه سرپرستی حضرت علی (ع) را به عهده گرفت و عمویش حضرت حمزه را نیز به این کار تشویق کرد و حضرت حمزه نیز سرپرستی جعفر بن ابی طالب را به عهده گرفت[۱۸].
همچنین نقل است آن حضرت در یکی از سفرها هنگام توقف کاروان، مسئولیت جمعآوری هیزم را برای تهیه غذا به عهده گرفت و دوشادوش دیگران به کار و فعالیت پرداخت. آن حضرت مسلمانان را به رسیدگی به درماندگان و بینوایان سفارش میکرد. اصحاب صفه که در تاریخ اسلام شهرت فراوان دارند، از نمونه اقدامهای پیامبر برای رسیدگی به نیازمندان است. این افراد به برکت عنایت ویژه رسول گرامی اسلام، از بیت المال تغذیه میشدند.
حضرت محمد (ص) درباره احسان، تعاون اجتماعی و کمک به نیازمندان چنین میفرماید: خداوند بندگانی دارد که مردم برای رفع نیازمندیهای خود به آنها پناه میبرند. آنان همان کسانی هستند که از عذاب خدا در امانند[۱۹].[۲۰]
پرسش مستقیم
منابع
پانویس
- ↑ سیره نبوی، ج۱، ص۳۴۵.
- ↑ نهج الفصاحه، حدیث ۱۵۰۲.
- ↑ سیره نبوی، ج۱، ص۳۴۶.
- ↑ برهانی، محمد جواد، سیره اجتماعی پیامبر اعظم ص ۸۶.
- ↑ غررالحکم، ۱۳۲۸، ۷۹.
- ↑ «پروردگارا! در این جهان به ما نکویی بخش و در جهان واپسین هم نکویی ده و ما را از عذاب آتش نگاه دار» سوره بقره، آیه ۲۰۱.
- ↑ بحارالانوار، ج۱۷، ۲۹۳.
- ↑ قلب سلیم، ص۵۴۴ (به نقل از: سفینة البحار).
- ↑ قلب سلیم، ص۵۴۳.
- ↑ برهانی، محمد جواد، سیره اجتماعی پیامبر اعظم ص ۸۷.
- ↑ نهج الفصاحه، حدیث ۷۶.
- ↑ برهانی، محمد جواد، سیره اجتماعی پیامبر اعظم ص ۹۱.
- ↑ سیره ابن هشام، ج۲، ص۲۶۳.
- ↑ بحارالانوار، ج۹، ص۱۱۱.
- ↑ کحل البصر، ص۶۸؛ برگرفته از: همت سهرابپور، الگوی کامل نگاهی به سیره اخلاقی پیامبر اکرم (ص)، ص۹۱ - ۹۳.
- ↑ اسحاقی، سید حسین، مروارید نبوت ص ۶۲.
- ↑ «و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید» سوره مائده، آیه ۲.
- ↑ سیره ابن هشام، ج۲، ص۲۶۳، به نقل از: سیدحسین اسحاقی، ملکوت اخلاق، ص۲۴۶.
- ↑ تحف العقول، ص۵۲.
- ↑ صمیمی، سید رشید، اصول و شاخصههای تمدن نبوی، ص ۱۰۵.