بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۴ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۵: | خط ۵: | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
'''[[تولی]]''' به معنای کاری را عهدهدار شدن و قبول [[ولایت]] و '''[[تبری]]''' به معنای دوری از [[عیب]] و نقص و [[بیزاری جستن]] از چیزی آمده است و در اصطلاح عبارت است از [[دوستی]] [[خدا]] و [[دوستان]] [[خدا]] و [[دشمنی]] با [[دشمنان]] [[خدا]]. [[مسلمان]] موظّف است نسبت به [[خدا]] و [[پیامبر]] و [[امامان]] [[همبستگی]] داشته باشد و از [[بت]] و [[شرک]] و [[کافران]] و [[دشمنان]] و [[طاغوت]] [[تبرّی]] بجوید. کمال [[دین]] در [[ولایت]] [[اهل بیت]] و [[برائت]] از [[دشمنان]] آنان است. | |||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
خط ۱۹: | خط ۲۱: | ||
در اصطلاح، این هیئت ترکیبی (تولی و تبری) در مفاهیم [[دوستی]] [[خدا]]، [[دوستی]] با [[دوستان]] [[خدا]]، [[پیامبران]]، [[امامان معصوم]] و [[مؤمنان]] و [[دشمنی]] با [[دشمنان]] [[خدا]] و [[دشمنان]] [[انبیا]] و [[اولیای الهی]] و نیز [[اعتقاد]] به [[ولایت]] [[اهل بیت]] [[محمد]] {{صل}} و [[دوستی]] با آنان و [[دشمنی]] با [[دشمنان]] آنان<ref>المیزان، ج۵، ص۱۹۶؛ صراط النجاة، ج۳، ص۴۵۲؛ معجم الفاظ الفقه الجعفری، ص۱۳۰.</ref> و [[حب]] و [[بغض]] در [[راه خدا]]<ref>اخلاق در قرآن، ج۱، ص۳۶۶.</ref> استعمال شده است<ref>[[سید سعید حسینی|حسینی، سید سعید]]، [[تولی و تبری ۱ (مقاله)|مقاله «تولی و تبری»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵]]؛ [[ابراهیم شفیعی سروستانی|شفیعی سروستانی، ابراهیم]]، [[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]، ص ۸۵-۹۴.</ref>. | در اصطلاح، این هیئت ترکیبی (تولی و تبری) در مفاهیم [[دوستی]] [[خدا]]، [[دوستی]] با [[دوستان]] [[خدا]]، [[پیامبران]]، [[امامان معصوم]] و [[مؤمنان]] و [[دشمنی]] با [[دشمنان]] [[خدا]] و [[دشمنان]] [[انبیا]] و [[اولیای الهی]] و نیز [[اعتقاد]] به [[ولایت]] [[اهل بیت]] [[محمد]] {{صل}} و [[دوستی]] با آنان و [[دشمنی]] با [[دشمنان]] آنان<ref>المیزان، ج۵، ص۱۹۶؛ صراط النجاة، ج۳، ص۴۵۲؛ معجم الفاظ الفقه الجعفری، ص۱۳۰.</ref> و [[حب]] و [[بغض]] در [[راه خدا]]<ref>اخلاق در قرآن، ج۱، ص۳۶۶.</ref> استعمال شده است<ref>[[سید سعید حسینی|حسینی، سید سعید]]، [[تولی و تبری ۱ (مقاله)|مقاله «تولی و تبری»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵]]؛ [[ابراهیم شفیعی سروستانی|شفیعی سروستانی، ابراهیم]]، [[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]، ص ۸۵-۹۴.</ref>. | ||
[[مسلمان]] موظّف است نسبت به [[خدا]] و [[پیامبر]] و [[امامان]] و [[قرآن]] و [[حق]] و [[اسلام]]، [[ولایت]] و [[همبستگی]] داشته باشد و از [[بت]] و [[شرک]] و [[کافران]] و [[دشمنان]] و [[طاغوت]] و [[باطل]]، [[تبرّی]] بجوید. این همان [[تولّی و تبرّی]] است، یعنی موضع داشتن، متعهدانه [[زندگی]] کردن، در صفِ [[حق]] بودن و از گروه [[باطل]] جدا گشتن. مصداق روشن این جبههگیری، نسبت به [[اهل بیت پیامبر]] و [[دشمنان]] آنان است. کمال [[دین]] در [[ولایت]] [[اهل بیت]] و [[برائت]] از [[دشمنان]] آنان است. در [[دعاها]] و [[زیارتنامهها]] تأکید فراوان بر [[تولّی]] نسبت به [[ائمه]] و [[تبرّی]] از [[دشمنان]] آنان است و [[ولایت]] [[علی]] {{ع}} و [[خاندان پیامبر]]، از شاخصههای یک مسلمانِ | [[مسلمان]] موظّف است نسبت به [[خدا]] و [[پیامبر]] و [[امامان]] و [[قرآن]] و [[حق]] و [[اسلام]]، [[ولایت]] و [[همبستگی]] داشته باشد و از [[بت]] و [[شرک]] و [[کافران]] و [[دشمنان]] و [[طاغوت]] و [[باطل]]، [[تبرّی]] بجوید. این همان [[تولّی و تبرّی]] است، یعنی موضع داشتن، متعهدانه [[زندگی]] کردن، در صفِ [[حق]] بودن و از گروه [[باطل]] جدا گشتن. مصداق روشن این جبههگیری، نسبت به [[اهل بیت پیامبر]] و [[دشمنان]] آنان است. کمال [[دین]] در [[ولایت]] [[اهل بیت]] و [[برائت]] از [[دشمنان]] آنان است. در [[دعاها]] و [[زیارتنامهها]] تأکید فراوان بر [[تولّی]] نسبت به [[ائمه]] و [[تبرّی]] از [[دشمنان]] آنان است و [[ولایت]] [[علی]] {{ع}} و [[خاندان پیامبر]]، از شاخصههای یک مسلمانِ راستین است. [[تولی]] و [[تبرّی]] در همه زمانها نسبت به همه [[اهل حق]] و [[اهل باطل]] ضروری است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۶۳.</ref>. | ||
== تولی و تبری در [[قرآن]] == | == تولی و تبری در [[قرآن]] == | ||
{{اصلی|تولی و تبری در قرآن}} | {{اصلی|تولی و تبری در قرآن}} | ||
تولی و تبری با این هیئت ترکیبی در [[قرآن]] نیامده؛ ولی ماده "ولی" و مشتقات آن در مفهوم [[دوستی]] و [[سرپرستی]] و [[یاری]] و واژه [[تبری]] و [[برائت]] به معنای [[بیزاری]] و دوری جستن، در آیاتی به کار رفته است. برخی [[مفسران]] [[آیات]] دیگری را نیز به تولی و تبری [[تفسیر]] کردهاند؛ مانند اینکه در [[آیه]] {{متن قرآن|...فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«... پس کسانی که به او ایمان آورده و او را بزرگ داشته و بدو یاری رساندهاند و از نوری که همراه وی فرو فرستاده شده است پیروی کردهاند رستگارند» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.</ref>، {{متن قرآن|عَزَّرُوهُ}} را به [[تبری از دشمنان]] [[پیامبر]] {{صل}} و {{متن قرآن|نَصَرُوهُ}} را به [[تولی]] [[پیامبر]] {{صل}} معنا کردهاند<ref>بیان السعاده، ج۲، ص۲۱۱.</ref>.<ref>[[سید سعید حسینی|حسینی، سید سعید]]، [[تولی و تبری ۱ (مقاله)|مقاله «تولی و تبری»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵]].</ref> | تولی و تبری با این هیئت ترکیبی در [[قرآن]] نیامده؛ ولی ماده "ولی" و مشتقات آن در مفهوم [[دوستی]] و [[سرپرستی]] و [[یاری]] و واژه [[تبری]] و [[برائت]] به معنای [[بیزاری]] و دوری جستن، در آیاتی به کار رفته است. برخی [[مفسران]] [[آیات]] دیگری را نیز به تولی و تبری [[تفسیر]] کردهاند؛ مانند اینکه در [[آیه]] {{متن قرآن|...فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«... پس کسانی که به او ایمان آورده و او را بزرگ داشته و بدو یاری رساندهاند و از نوری که همراه وی فرو فرستاده شده است پیروی کردهاند رستگارند» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.</ref>، {{متن قرآن|عَزَّرُوهُ}} را به [[تبری از دشمنان]] [[پیامبر]] {{صل}} و {{متن قرآن|نَصَرُوهُ}} را به [[تولی]] [[پیامبر]] {{صل}} معنا کردهاند<ref>بیان السعاده، ج۲، ص۲۱۱.</ref>.<ref>[[سید سعید حسینی|حسینی، سید سعید]]، [[تولی و تبری ۱ (مقاله)|مقاله «تولی و تبری»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵]].</ref> | ||
خط ۳۳: | خط ۳۴: | ||
در پاسخ این پرسش باید گفت در [[قرآن کریم]] و [[روایات معصومین]] {{عم}} به صراحت در مورد کسانی که باید [[مؤمنان]] به [[دوستی]] و [[ولایت]] آنها گردن نهند و همچنین کسانی که نباید [[مؤمنان]] در پی [[دوستی]] و [[ولایت]] آنها باشند سخن گفته شده است که در اینجا به مواردی از آنها اشاره میکنیم: | در پاسخ این پرسش باید گفت در [[قرآن کریم]] و [[روایات معصومین]] {{عم}} به صراحت در مورد کسانی که باید [[مؤمنان]] به [[دوستی]] و [[ولایت]] آنها گردن نهند و همچنین کسانی که نباید [[مؤمنان]] در پی [[دوستی]] و [[ولایت]] آنها باشند سخن گفته شده است که در اینجا به مواردی از آنها اشاره میکنیم: | ||
# '''[[قرآن]]''': | # '''[[قرآن]]''': [[قرآن کریم]] در [[آیات]] متعددی به معرفی "ولی" [[مؤمنان]] پرداخته است مانند: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref>. [[خداوند متعال]] در ادامه این [[آیه]]، کسانی را که [[ولایت]] [[خدا]]، [[رسول خدا]] {{صل}} و [[ولی خدا]] را گردن مینهند، به عنوان "حزب [[الله]]" میستاید<ref>{{متن قرآن|وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ}}، «و هر کس سروری خداوند و پیامبرش و آنان را که ایمان دارند بپذیرد (از حزب خداوند است) بیگمان حزب خداوند پیروز است» سوره مائده، آیه ۵۶.</ref>. براساس [[آیه]] یاد شده، تنها [[خدا]]، [[پیامبر]] و [[جانشین پیامبر]] که در پایان [[آیه]] به کنایه از وی یاد شده است ـ و همه میدانیم که او کسی جز [[امیر مؤمنان علی]] {{ع}} نیست ـ صلاحیت [[ولایت]] بر [[مؤمنان]] را دارند<ref>ر.ک: البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۲، صص ۴۷۵ - ۴۸۷.</ref>. همچنین [[خداوند]] در مورد کسانی که [[مؤمنان]] باید از [[دوستی]] کردن با آنها و پذیرش [[سرپرستی]] و [[ولایت]] شان خودداری کنند، در [[قرآن کریم]] میفرماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! کافران را به جای مؤمنان دوست نگیرید، آیا برآنید تا برای خداوند بر خویش حجّتی روشن قرار دهید؟» سوره نساء، آیه ۱۴۴.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! یهودیان و مسیحیان را دوست مگیرید که آنان (در برابر شما) هوادار یکدیگرند و هر کس از شما آنان را دوست بگیرد از آنان است؛ بیگمان خداوند گروه ستمگران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۵۱.</ref>. | ||
# '''[[روایات]]''': با توجه به اهمیت و نقش [[ولایتورزی]] و [[برائتجویی]] در زندگی فردی و [[اجتماعی]] اهل [[ایمان]]، [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[امامان معصوم]] {{عم}} در موارد متعددی، درباره دو موضوع یاد شده بحث کردهاند. آنان در مورد کسانی که شایسته است [[مؤمنان]] آنها را [[دوست]] و [[سرپرست]] خود برگزینند و همچنین کسانی که سزاوار است ایشان از پذیرش [[دوستی]] و [[ولایت]] آنها خودداری کنند، به تفصیل سخن گفتهاند تا آنجا که در برخی از مجموعههای روایی [[شیعه]]، بابی با عنوان {{متن حدیث|اَلْحُبُّ فِي اللَّهِ وَ الْبُغْضُ فِي اللَّهِ}}؛ "[[دوستی]] و [[دشمنی]] در [[راه خدا]]" به این موضوع اختصاص یافته است<ref>ر.ک: الکافی، ج ۲، صص ۱۲۴ - ۱۲۷؛ بحارالأنوار، ج ۶۶، صص ۲۳۶ - ۲۵۳.</ref>. با بررسی اجمالی روایاتی که در این زمینه از [[پیامبر گرامی اسلام]] و [[ائمه معصومین]] {{عم}} وارد شده است، به روشنی درمییابیم که در [[اندیشه]] [[اسلامی]] [[پذیرش ولایت]] و [[سرپرستی]] [[اهل بیت]]، محور همه دوستیها و [[مخالفت]] با [[ولایت]] آنها محور همه دشمنیهاست. از این رو، اهل [[ایمان]] موظفند با هر کس که [[ولایت]] و [[سرپرستی]] [[اهل بیت]] {{عم}} را پذیرفته است، [[دوستی]] و با هر کس که از در [[دشمنی]] با این [[خاندان]] وارد شده است، [[دشمنی]] کنند. | # '''[[روایات]]''': با توجه به اهمیت و نقش [[ولایتورزی]] و [[برائتجویی]] در زندگی فردی و [[اجتماعی]] اهل [[ایمان]]، [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[امامان معصوم]] {{عم}} در موارد متعددی، درباره دو موضوع یاد شده بحث کردهاند. آنان در مورد کسانی که شایسته است [[مؤمنان]] آنها را [[دوست]] و [[سرپرست]] خود برگزینند و همچنین کسانی که سزاوار است ایشان از پذیرش [[دوستی]] و [[ولایت]] آنها خودداری کنند، به تفصیل سخن گفتهاند تا آنجا که در برخی از مجموعههای روایی [[شیعه]]، بابی با عنوان {{متن حدیث|اَلْحُبُّ فِي اللَّهِ وَ الْبُغْضُ فِي اللَّهِ}}؛ "[[دوستی]] و [[دشمنی]] در [[راه خدا]]" به این موضوع اختصاص یافته است<ref>ر.ک: الکافی، ج ۲، صص ۱۲۴ - ۱۲۷؛ بحارالأنوار، ج ۶۶، صص ۲۳۶ - ۲۵۳.</ref>. با بررسی اجمالی روایاتی که در این زمینه از [[پیامبر گرامی اسلام]] و [[ائمه معصومین]] {{عم}} وارد شده است، به روشنی درمییابیم که در [[اندیشه]] [[اسلامی]] [[پذیرش ولایت]] و [[سرپرستی]] [[اهل بیت]]، محور همه دوستیها و [[مخالفت]] با [[ولایت]] آنها محور همه دشمنیهاست. از این رو، اهل [[ایمان]] موظفند با هر کس که [[ولایت]] و [[سرپرستی]] [[اهل بیت]] {{عم}} را پذیرفته است، [[دوستی]] و با هر کس که از در [[دشمنی]] با این [[خاندان]] وارد شده است، [[دشمنی]] کنند. | ||
[[پیامبر خاتم]] {{صل}} در این زمینه میفرماید: هر که [[دوست]] دارد بر کشتی نجات بنشیند و به دستگیره [[استوار]] چنگ آویزد و ریسمان محکم [[خدا]] را بگیرد، باید پس از من [[علی]] را [[دوست]] بدارد و با دشمنش، [[دشمنی]] ورزد و از [[پیشوایان]] [[هدایت]] که از | [[پیامبر خاتم]] {{صل}} در این زمینه میفرماید: هر که [[دوست]] دارد بر کشتی نجات بنشیند و به دستگیره [[استوار]] چنگ آویزد و ریسمان محکم [[خدا]] را بگیرد، باید پس از من [[علی]] را [[دوست]] بدارد و با دشمنش، [[دشمنی]] ورزد و از [[پیشوایان]] [[هدایت]] که از نسل اویند، [[پیروی]] کند<ref>محمد بن علی بن حسین شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا {{ع}}، ۲ ج. تحقیق: مؤسسة الإمام الخمینی، چاپ اول: مشهد، المؤتمر العالمی للإمام الرضا ۷، ۱۴۱۳ ه-. ق، ج ۱، ص ۲۹۲، ح ۴۳، به نقل از: محمد محمدی ریشهری، میزان الحکمة (همراه با ترجمه فارسی)، ترجمه: حمیدرضا شیخی، چاپ دوم: قم، دارالحدیت، ۱۳۷۷، ج ۲، صص ۹۷۴ و ۹۷۵.</ref>. | ||
در [[روایت]] دیگری، [[امام باقر]] {{ع}} در پاسخ کسی که از آن حضرت خواسته بود او را از [[دینی]] که خود و اهل بیتش بر آنند، [[آگاه]] سازد، فرمود: [[گواهی]] به اینکه خدایی جز [[خدای یکتا]] نیست و اینکه [[محمد]] - [[درود]] بر او و خاندانش باد - فرستاده خداست؛ [[اقرار]] به آنچه از سوی [[خدا]] آمده است؛ [[دوستی]] [[دوستان]] ما؛ [[بیزاری جستن]] از [[دشمنان]] ما [[تسلیم]] شدن در برابر [[فرمان]] ما؛ چشم به راه بودن [[قائم]] ما؛ تلاش در راه [[اطاعت خدا]] و [[پاکدامنی]] و [[پرهیزکاری]]<ref>بحارالأنوار، ج ۶۶، ص ۱۴، ح ۱۵.</ref>. اگر به این [[آیات]] و [[روایات]] فراتر از زاویه نگاه محدود مذهبی و فرقهای توجه شود، میتوانند معیار تشخیص [[دوستان]] و [[دشمنان]] ما در عصر حاضر و تعیین حدود دوستیها و دشمنیهای ما باشند. بنابراین، میتوان گفت از آنجا که عصر حاضر، عصر [[امامت]] و ولایت [[امام مهدی]] {{ع}} است و ایشان [[حجت الهی]] در زمان هستند، از یک سو [[وظیفه]] داریم به ریسمان ولایت مهدوی چنگ زنیم و همه مناسبات فردی و [[اجتماعی]] خود را بر اساس خواست و [[رضایت]] او سامان دهیم. از سوی دیگر، مکلفیم از تمسک به [[ولایت]] [[دشمنان]] آن حضرت خودداری کنیم و از هر آنچه در تقابل با این [[ولایت]] است، بیزاری جوییم. این موضوع، مبنا و اساس [[انتظار]] در [[تفکر]] [[شیعه]] است. بدون [[تردید]]، امروز [[فرهنگ]] و [[تمدن]] برخاسته از "[[اومانیسم]]"، "سکولاریسم" و "لیبرالیسم" غربی که با [[خوی]] استکباری و برتریطلبی خود در پی [[حاکمیت]] بخشیدن ولایتش بر سراسر [[جهان]] است، در تقابل جدی با [[فرهنگ]] ولایتمحور [[شیعی]] و آرمان "[[حقیقت]] مدار"، "معنویتگرا" و "[[عدالت]] محور" مهدوی قرار دارد. از این رو، همه [[منتظران واقعی]] و هواخواهان ولایت مهدوی باید از این [[فرهنگ]] و [[تمدن]] بیزاری جویند و با سلطهطلبی آن مقابله کنند<ref>[[ابراهیم شفیعی سروستانی|شفیعی سروستانی، ابراهیم]]، [[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]، ص ۸۵-۹۴.</ref>. | در [[روایت]] دیگری، [[امام باقر]] {{ع}} در پاسخ کسی که از آن حضرت خواسته بود او را از [[دینی]] که خود و اهل بیتش بر آنند، [[آگاه]] سازد، فرمود: [[گواهی]] به اینکه خدایی جز [[خدای یکتا]] نیست و اینکه [[محمد]] - [[درود]] بر او و خاندانش باد - فرستاده خداست؛ [[اقرار]] به آنچه از سوی [[خدا]] آمده است؛ [[دوستی]] [[دوستان]] ما؛ [[بیزاری جستن]] از [[دشمنان]] ما [[تسلیم]] شدن در برابر [[فرمان]] ما؛ چشم به راه بودن [[قائم]] ما؛ تلاش در راه [[اطاعت خدا]] و [[پاکدامنی]] و [[پرهیزکاری]]<ref>بحارالأنوار، ج ۶۶، ص ۱۴، ح ۱۵.</ref>. اگر به این [[آیات]] و [[روایات]] فراتر از زاویه نگاه محدود مذهبی و فرقهای توجه شود، میتوانند معیار تشخیص [[دوستان]] و [[دشمنان]] ما در عصر حاضر و تعیین حدود دوستیها و دشمنیهای ما باشند. بنابراین، میتوان گفت از آنجا که عصر حاضر، عصر [[امامت]] و ولایت [[امام مهدی]] {{ع}} است و ایشان [[حجت الهی]] در زمان هستند، از یک سو [[وظیفه]] داریم به ریسمان ولایت مهدوی چنگ زنیم و همه مناسبات فردی و [[اجتماعی]] خود را بر اساس خواست و [[رضایت]] او سامان دهیم. از سوی دیگر، مکلفیم از تمسک به [[ولایت]] [[دشمنان]] آن حضرت خودداری کنیم و از هر آنچه در تقابل با این [[ولایت]] است، بیزاری جوییم. این موضوع، مبنا و اساس [[انتظار]] در [[تفکر]] [[شیعه]] است. بدون [[تردید]]، امروز [[فرهنگ]] و [[تمدن]] برخاسته از "[[اومانیسم]]"، "سکولاریسم" و "لیبرالیسم" غربی که با [[خوی]] استکباری و برتریطلبی خود در پی [[حاکمیت]] بخشیدن ولایتش بر سراسر [[جهان]] است، در تقابل جدی با [[فرهنگ]] ولایتمحور [[شیعی]] و آرمان "[[حقیقت]] مدار"، "معنویتگرا" و "[[عدالت]] محور" مهدوی قرار دارد. از این رو، همه [[منتظران واقعی]] و هواخواهان ولایت مهدوی باید از این [[فرهنگ]] و [[تمدن]] بیزاری جویند و با سلطهطلبی آن مقابله کنند<ref>[[ابراهیم شفیعی سروستانی|شفیعی سروستانی، ابراهیم]]، [[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]، ص ۸۵-۹۴.</ref>. | ||
== ضرورت ولایتورزی و [[برائتجویی]] == | == ضرورت ولایتورزی و [[برائتجویی]] == | ||
در فرهنگ شیعی، [[امامان معصوم]] {{عم}} مظهر همه | در فرهنگ شیعی، [[امامان معصوم]] {{عم}} مظهر همه خوبیها و [[دشمنان]] آنها مظهر همه بدیها هستند و به طور طبیعی کسی که در پی خوبیها و دوری از بدی هاست، راهی جز [[دل]] بستن به حضرات [[معصومین]] و [[برائت]] (دوری) از [[دشمنان]] آنها ندارد. [[امام صادق]] {{ع}} در این زمینه میفرماید: ما ریشه همه خوبیهاییم و همه خوبیها از شاخ و برگ ماست. از جمله خوبیها یگانهپرستی، [[نماز]]، [[روزه]] و... است. [[دشمن]] ما ریشه همه بدیهاست و همه [[اعمال]] [[زشت]] و ناشایست از شاخ و برگ آنهاست که دروغگویی، تنگنظری، [[سخنچینی]] و.... از آن جمله است<ref>الکافی، ج ۸، ص ۳۰۳، ح ۳۳۶.</ref>. در [[روایت]] دیگری که از [[امام]] [[موسی کاظم]] {{ع}} در [[تفسیر]] [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ}}<ref>«بگو جز این نیست که پروردگارم زشتکاریهای آشکار و پنهان و گناه و افزونجویی ناروا را حرام کرده است» سوره اعراف، آیه ۳۳.</ref>، [[نقل]] شده، این موضوع با عبارت دیگری بیان گردیده است: برای [[قرآن]] ظاهری است و [[باطنی]]. همه آنچه را [[خداوند]] در [[قرآن]] [[حرام]] کرده، ظاهر [[قرآن]] است و [[باطن]] آن [[پیشوایان]] ستمکارند و همه آنچه را [[خدای تعالی]] در [[قرآن]] [[حلال]] فرموده ظاهر [[قرآن]] است و [[باطن]] آن [[پیشوایان]] [[حق]] ([[ائمه معصومین]] {{عم}}) هستند<ref>الکافی، ج ۱، ص ۳۷۴، ح ۱۰.</ref>. بنابراین، برای همه کسانی که طالب [[هدایت]] و رستگاریاند، به ویژه برای کسانی که سر در گرو [[ولایت]] [[آخرین امام]] از سلسله [[اولیای خدا]]، [[حضرت مهدی]] {{ع}} دارند، ضروری است که [[دوستان]] و [[دشمنان]] اهل [[ایمان]] را بشناسند. اینان تا ولایت مهدوی را که استمرار [[ولایت الهی]]، ولایت محمدی و [[ولایت علوی]] است، و نیز کسانی را که در تقابل با جریان ولایت مهدوی هستند، چنان که بایسته است، نشناسند، نمیتوانند چنان که شایسته است، به ریسمان ولایت مهدوی در آویزند و از [[دشمنان]] این [[ولایت]] بیزاری جویند. در این زمینه گفته شده است: شرط ورود به [[صراط]] [[نعمت]] [[حق]]، [[برائت]] و دوری از [[صراط]] [[گمراهان]] است که در همه سطوح و [[جوامع اسلامی]] باید پیاده شود<ref>صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۱۱۴.</ref>. با توجه به مطالب یاد شده میتوان گفت [[ولایتورزی]] و [[برائتجویی]] دو رکن اساسی [[انتظار]] هستند و تنها کسانی را میتوان از جمله [[منتظران واقعی]] برشمرد که در دوران غیبت [[تولی]] و [[تبری]] را به مفهوم کامل آن، پیشه خود سازند<ref>[[ابراهیم شفیعی سروستانی|شفیعی سروستانی، ابراهیم]]، [[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]، ص ۸۵-۹۴.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == |