اثبات امامت امام علی: تفاوت میان نسخهها
(←کتاب) |
|||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
==== کتاب ==== | ==== کتاب ==== | ||
{{اصلی|اثبات امامت امام علی در قرآن}} | {{اصلی|اثبات امامت امام علی در قرآن}} | ||
===== آیههای [[تبلیغ]] و اکمال ===== | ===== آیههای [[تبلیغ]] و اکمال ===== | ||
[[قرآن کریم]] در آیههای تبلیغ و [[اکمال دین]] به معرفی مصداق کامل امام [[معصوم]]{{ع}} و جانشین بلافصل [[پیامبر اسلام]]{{صل}} پرداخته است. در این زمینه روایت کردهاند، هنگامی که [[آیه تبلیغ]]: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ}}<ref> «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرساندهای» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref> بر [[رسول اکرم]]{{صل}} نازل شد و او را به [[طور]] صریح [[فرمان]] داد تا [[جانشین]] خود را رسماً معرفی کند، آن حضرت در [[حجة الوداع]] در [[روز غدیر خم]] ([[هجدهم ذیحجه]]) [[مردم]] را برای اطلاع از [[نصب علی]]{{ع}} بر خلافتطلبیده، و فرمان داد همه مردم گرد هم آیند، سپس برخاست، و علی{{ع}} را نیزطلبید، آنگاه بازوی او را گرفت و بلند کرد، تا حدی که مردم سفیدی زیر بغل پیامبر{{صل}} را مشاهده کردند و آن حضرت [[فرمان الهی]] را درباره [[امامت علی]]{{ع}} به [[مردم]] [[ابلاغ]] کرد و هنوز مردم پراکنده نشده بودند که این [[آیه]] نازل شد و فرمود: {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}}<ref>«امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.</ref>. در این هنگام [[رسول اکرم]]{{صل}} فرمود: [[الله اکبر]] بر (این) [[اکمال دین]]، و اتمام نعمت و [[خشنودی پروردگار]] به [[رسالت]] من و [[ولایت]] (و [[امامت]]) برای [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} بعد از من<ref>نهج الحق و کشف الصدق، علامه حلی، ص۱۹۲؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص۱۵۶؛ تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۱۴.</ref>.<ref>[[عبدالله ابراهیمزاده آملی|ابراهیمزاده آملی، عبدالله]]، [[امامت و رهبری - ابراهیمزاده آملی (کتاب)| امامت و رهبری]]، ص۱۰۶-۱۰۷.</ref> | [[قرآن کریم]] در آیههای تبلیغ و [[اکمال دین]] به معرفی مصداق کامل امام [[معصوم]]{{ع}} و جانشین بلافصل [[پیامبر اسلام]]{{صل}} پرداخته است. در این زمینه روایت کردهاند، هنگامی که [[آیه تبلیغ]]: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ}}<ref> «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرساندهای» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref> بر [[رسول اکرم]]{{صل}} نازل شد و او را به [[طور]] صریح [[فرمان]] داد تا [[جانشین]] خود را رسماً معرفی کند، آن حضرت در [[حجة الوداع]] در [[روز غدیر خم]] ([[هجدهم ذیحجه]]) [[مردم]] را برای اطلاع از [[نصب علی]]{{ع}} بر خلافتطلبیده، و فرمان داد همه مردم گرد هم آیند، سپس برخاست، و علی{{ع}} را نیزطلبید، آنگاه بازوی او را گرفت و بلند کرد، تا حدی که مردم سفیدی زیر بغل پیامبر{{صل}} را مشاهده کردند و آن حضرت [[فرمان الهی]] را درباره [[امامت علی]]{{ع}} به [[مردم]] [[ابلاغ]] کرد و هنوز مردم پراکنده نشده بودند که این [[آیه]] نازل شد و فرمود: {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}}<ref>«امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.</ref>. در این هنگام [[رسول اکرم]]{{صل}} فرمود: [[الله اکبر]] بر (این) [[اکمال دین]]، و اتمام نعمت و [[خشنودی پروردگار]] به [[رسالت]] من و [[ولایت]] (و [[امامت]]) برای [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} بعد از من<ref>نهج الحق و کشف الصدق، علامه حلی، ص۱۹۲؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص۱۵۶؛ تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۱۴.</ref>.<ref>[[عبدالله ابراهیمزاده آملی|ابراهیمزاده آملی، عبدالله]]، [[امامت و رهبری - ابراهیمزاده آملی (کتاب)| امامت و رهبری]]، ص۱۰۶-۱۰۷.</ref> |
نسخهٔ ۱۴ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۱۷
دلایل شیعه بر اثبات خلافت بلافصل علی(ع)
شیعه برای اثبات امامت علی(ع) و یازده فرزندش دلایل زیادی از عقل و کتاب و سنت دارد، که به تبیین برخی از آنها میپردازیم.
دلایل عقلی
لزوم عصمت امام و انحصار عصمت در علی(ع)
شیعه، امامت را متمم نبوّت و امام را تداومبخش رسالت برای تحقق اهداف عالی اسلام و قرآن میداند. از اینرو، همه شئون پیامبر(ص) به جز شأن نبوت و ابلاغ وحی الهی را برای امام ضروری میشمارد که مهمترین آن شئون عبارتند از: زعامت و رهبری، مرجعیت و کارشناسی دینی و قضاوت و داوری.
همچنین به همان دلیلی که پیامبر(ص) برای امامت و رهبری صحیح و هدایت مردم، و نیز برای ابلاغ پیام آسمانی اسلام و بیان احکام الهی، بهویژه برای قضاوت و داوری عدل، و پیریزی حکومتی بر پایه عدل و قسط اسلامی، ضرورت داشت از هر جهت معصوم باشد، به همان دلیل ضرورت دارد که امام جانشین او نیز دارای ویژگی مهم عصمت باشد؛ زیرا دور از عقل است که بگوییم بعد از پیامبر(ص) دیگر آن ملاکها و معیارهای ارزشی و الهی در گزینش جانشین او از اعتبار ساقط است، و هر کس که از هر راهی توانسته خلافت و جانشینی پیامبر(ص) را تصاحب کند او خلیفه مسلمین است!
بنابر همین دلایل است که شیعه میگوید بعد از رسول خدا(ص) جز علی(ع) نه کسی دارای ویژگی عصمت بوده، و نه شایسته مقام امامت است، و نه میتواند آن را ادعا کند؛ زیرا غیر علی(ع) نه کسی ادعای عصمت کرده است و نه دلیلی بر عصمت کسی غیر از علی(ع) و فرزندان بزرگوارش وجود دارد.
خلفای سهگانه نیز مدعی عصمت خودشان نبودند، بلکه به طور صریح بارها به اشتباهات خود اعتراف کردند، و از سوی دیگر اهل سنت نیز قائل به عصمت آنان نبوده و نیستند؛ چون آنان مسئله امامت و خلافت را به حد حکومت سیاسی بر مردم تنزل دادهاند، و در حاکم سیاسی نیز مدعیاند لازم نیست که گناه نکند و خطا نیز مرتکب نشود[۱].
اما شیعه میگوید: آیات[۲] و روایات قطعی[۳] و صریح وجود دارد که در آنها بر عصمت حضرت علی(ع) و امامان بعد از او تصریح شده است[۴].
لزوم برتری امام
هر گاه امام را با دیگران بسنجیم سه صورت قابل تصور خواهیم داشت. یا او با دیگران مساوی است، و یا پایینتر از آنان، با برتر از آنها میباشد. در صورت اول، دلیلی بر ترجیحش بر دیگران وجود ندارد و ترجیح بدون مرجح هم نامعقول است و در صورت دوم ترجیح مفضول بر فاضل است که آن نیز از نظر عقل باطل میباشد. پس فقط صورت سوم باقی میماند که به مقتضای آن امام باید در علم، دینداری، کرم، بزرگواری، شجاعت، سیاستمداری، حکومت، مردمداری و بلکه در جمیع صفات نیک و فضایل نفسانی و بدنی از همگان برتر باشد[۵].
بنابراین، ادعای امامت مفضول با وجود افضل از جمیع جهات[۶]، ادعای بدون دلیل بوده و پشتوانه عقلی و منطقی ندارد.
به اتفاق علمای اسلام و بر مبنای اسناد و مدارک موجود، علی و همسر و فرزندان پاکش(ع) از همه مسلمانان و صحابه پیامبر(ص) برتر و بالاتر میباشند و بهویژه در این جهت کسی به پایه شخص علی(ع) نمیرسد، و این فضایل و برتریها فراتر از آن است که بشود آنها را بر شمرد[۷].[۸]
دلیل نقلی
کتاب
آیههای تبلیغ و اکمال
قرآن کریم در آیههای تبلیغ و اکمال دین به معرفی مصداق کامل امام معصوم(ع) و جانشین بلافصل پیامبر اسلام(ص) پرداخته است. در این زمینه روایت کردهاند، هنگامی که آیه تبلیغ: ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ﴾[۹] بر رسول اکرم(ص) نازل شد و او را به طور صریح فرمان داد تا جانشین خود را رسماً معرفی کند، آن حضرت در حجة الوداع در روز غدیر خم (هجدهم ذیحجه) مردم را برای اطلاع از نصب علی(ع) بر خلافتطلبیده، و فرمان داد همه مردم گرد هم آیند، سپس برخاست، و علی(ع) را نیزطلبید، آنگاه بازوی او را گرفت و بلند کرد، تا حدی که مردم سفیدی زیر بغل پیامبر(ص) را مشاهده کردند و آن حضرت فرمان الهی را درباره امامت علی(ع) به مردم ابلاغ کرد و هنوز مردم پراکنده نشده بودند که این آیه نازل شد و فرمود: ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا﴾[۱۰]. در این هنگام رسول اکرم(ص) فرمود: الله اکبر بر (این) اکمال دین، و اتمام نعمت و خشنودی پروردگار به رسالت من و ولایت (و امامت) برای علی بن ابی طالب(ع) بعد از من[۱۱].[۱۲]
سنت
منابع
پانویس
- ↑ اقتباس از کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۳۹۲؛ امامت و رهبری، ص۹۸ - ۱۰۰.
- ↑ مانند آیه ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾ «جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ رسول اکرم(ص) را در احادیث زیادی عصمت اهل بیت خویش را گواهی کرده است. در اینجا حدیث دیگری علاوه بر حدیث ارائه شده پیشینی میآوریم. آن حضرت فرمود: «من و علی و حسن و حسین و نه تن از فرزندان حسین(ع) پاکیزگان معصوم هستیم». (بحارالانوار، ج۲۵، ص۲۰۱) نظیر همین حدیث در ینابیع المودة، ص۸۵، چاپ هشتم نیز آمده است.
- ↑ ابراهیمزاده آملی، عبدالله، امامت و رهبری، ص۱۰۱-۱۰۲.
- ↑ کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، به شرح علامه حلی، ص۳۹۲.
- ↑ ر.ک: شرح مقاصد، تفتازانی، ج۵، ص۲۴۷.
- ↑ از جمله آنها به نقل خود اهل سنت این برتریها است: پیامبر(ص) تنها علی(ع) را درِ شهر خویش و داناترین مردم بعد از خود اعلام کرده است (شرح مقاصد، ج۵، ص۲۹۷؛ و شرح مواقف، ج۸، ص۳۷۰ - ۳۷۱)؛ و تنها علی(ع) را به فرمان الهی شایسته اعلان برائت از مشرکان معرفی کرد (سیره ابن هشام، ج۴، ص۱۹۰)؛ و فقط او را به برادری با خویشتن برگزیده بود (سیره ابن هشام، ج۲، ص۱۵۰؛ سیره حلبیه، ج۲، ص۹۱)؛ و نیز او اولین ایمانآورنده به پیامبر(ص) از مردان بود (تاریخ طبری، ج۲، ص۳۱۲- ۳۱۳؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۳، ص۱۹۷)؛ و هموست که در دامن آن حضرت تربیت یافته و شاهد وحی او بوده است (سیره ابن هشام، ج۱، ص۲۶۲)؛ و در قضاوت (شرح مقاصد، ج۵، ص۲۹۶؛ و شرح مواقف، ج۸، ص۳۷۰) و زهد و تقوا بینظیر بود (شرح مواقف، ج۸ ص۳۷۱)؛ و در شجاعت کسی به پایه او نمیرسید، و همو بود که توانست دژهای مستحکم یهودیان خیبر را گشوده و آنها را به شکست نهایی دچار کند (مغازی واقدی، ج۲، ص۶۵۳ - ۶۵۴)؛ و تنها علی(ع) شایسته همسری با یگانه بانوی جهان اسلام، دخت گرامی پیامبر(ص) فاطمه(س) بوده است، و تنها او و همسرش و حسن و حسین(ع) فرزندان عزیزش شایسته همراهی پیامبر(ص) در روز مباهله بودهاند (صحیح مسلم، ج۱۵، ص۱۷۶)؛ و نیز برخوردار از بهترین نسب قریش «بنیهاشم» میباشند (مستدرک، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۰۸)؛ و هموست که به فرموده خودش «صدیق اکبر» است، و هیچکس به این نام مفتخر نشده و نخواهد شد (سنن ابن ماجه، ج۱، ص۴۴)؛ و تنها فرزندان برومند او، حسن و حسین سیّد و سرور جوانان اهل بهشتند (سنن ابن ماجه، ج۱، ص۴۴)؛ و سرانجام خوب است حسن ختام ذکر فضایل امیرمؤمنان را گفتار برخی دانشمندان بزرگ اهل سنت قرار دهیم: احمد بن حجر الهیتمی» گفت: «فضایل علی(ع) بسیار زیاد و مشهور است، تا جایی که احمد بن حنبل گفت: برای هیچ کس از صحابه فضایل به اندازه فضایل علی(ع) نیامده است، و اسماعیل قاضی و نسایی و ابوعلی نیشابوری گفتهاند: آنچه از فضایل در حق علی(ع) به سندهای معتبر و نیکو آمده، در حق هیچکس از صحابه پیامبر(ص) نیامده است (الصواعق المحرقه، ص۱۲۰ - ۱۲۱؛ نظیر همین عبارت در مستدرک حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۰۷ نیز آمده است).
- ↑ ابراهیمزاده آملی، عبدالله، امامت و رهبری، ص۱۰۲-۱۰۳.
- ↑ «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرساندهای» سوره مائده، آیه ۶۷.
- ↑ «امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.
- ↑ نهج الحق و کشف الصدق، علامه حلی، ص۱۹۲؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص۱۵۶؛ تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۱۴.
- ↑ ابراهیمزاده آملی، عبدالله، امامت و رهبری، ص۱۰۶-۱۰۷.