فضایل اخلاقی حضرت فاطمه زهرا‌: تفاوت میان نسخه‌ها

 
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = فضایل حضرت فاطمه زهرا
| موضوع مرتبط = فضایل حضرت فاطمه
| عنوان مدخل  = [[فضایل اخلاقی حضرت فاطمه زهرا‌]]
| عنوان مدخل  =  
| مداخل مرتبط = [[فضایل اخلاقی حضرت فاطمه زهرا‌ در حدیث]]
| مداخل مرتبط =  
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}
خط ۸: خط ۸:
[[حضرت زهرا]] {{س}} دارای [[اخلاقی]] نیکو بود، دستی سخاوتمند و بسیار [[بخشنده]] و دلی بی‌پروا و [[شجاع]] داشت، از هر گونه [[عجب]] و [[خودپسندی]] فاصله داشت، [[خودبینی]] و غرور او را فرانمی‌گرفت. بانویی [[شکیبا]] و باوقار و [[مهربان]] بود و متانت و عفّت و [[خویشتن‌داری]] را در خود داشت. در [[زندگی]]، فوق‌العاده [[اهل]] [[قناعت]] بود و به زندگی ساده [[راضی]] بود و در برابر سختی‌های زندگی [[پایداری]] می‌کرد.
[[حضرت زهرا]] {{س}} دارای [[اخلاقی]] نیکو بود، دستی سخاوتمند و بسیار [[بخشنده]] و دلی بی‌پروا و [[شجاع]] داشت، از هر گونه [[عجب]] و [[خودپسندی]] فاصله داشت، [[خودبینی]] و غرور او را فرانمی‌گرفت. بانویی [[شکیبا]] و باوقار و [[مهربان]] بود و متانت و عفّت و [[خویشتن‌داری]] را در خود داشت. در [[زندگی]]، فوق‌العاده [[اهل]] [[قناعت]] بود و به زندگی ساده [[راضی]] بود و در برابر سختی‌های زندگی [[پایداری]] می‌کرد.


==مقدمه==
== مقدمه ==
[[زهرای اطهر]] دارای [[اخلاقی]] نکو و [[پسندیده]]، ملکاتی [[شریف]] و طبیعتی نجیب بود، از احساسی والا و فهمی سریع و [[ذهنی]] سرشار برخوردار، مروّتی خارج الوصف، فضایلی تحسین‌برانگیز، و دستی سخاوتمند و بسیار [[بخشنده]] داشت. دلی بی‌پروا و [[شجاع]] در سینه‌اش می‌تپید، زیر بار [[زور]] نمی‌رفت، از هر گونه [[عجب]] و [[خودپسندی]] فاصله داشت، [[خودبینی]] و [[غرور]] او را فرانمی‌گرفت، در برابر قلدران [[متکبّر]] سر [[تعظیم]] فرود نمی‌آورد<ref>اهل البیت، ص۱۳۲- ۱۳۴.</ref>.
[[زهرای اطهر]] دارای [[اخلاقی]] نکو و پسندیده، ملکاتی [[شریف]] و طبیعتی نجیب بود، از احساسی والا و فهمی سریع و ذهنی سرشار برخوردار، مروّتی خارج الوصف، فضایلی تحسین‌برانگیز، و دستی سخاوتمند و بسیار [[بخشنده]] داشت. دلی بی‌پروا و [[شجاع]] در سینه‌اش می‌تپید، زیر بار [[زور]] نمی‌رفت، از هر گونه [[عجب]] و [[خودپسندی]] فاصله داشت، [[خودبینی]] و [[غرور]] او را فرانمی‌گرفت، در برابر قلدران [[متکبّر]] سر [[تعظیم]] فرود نمی‌آورد<ref>اهل البیت، ص۱۳۲- ۱۳۴.</ref>.


[[فاطمه]] در کنار [[جمال]] ظاهر و اندام موزون، به [[کمالات معنوی]] نیز آراسته بود و از نهایت [[بزرگواری]] و [[نرم‌خویی]] و وسعت صدر، برخوردار و بانویی [[شکیبا]] و باوقار و سنگین و [[مهربان]] و نستوه بود و [[متانت]] و [[عفّت]] و [[خویشتن‌داری]] را در خود جمع داشت.
[[فاطمه]] در کنار [[جمال]] ظاهر و اندام موزون، به کمالات معنوی نیز آراسته بود و از نهایت [[بزرگواری]] و [[نرم‌خویی]] و وسعت صدر، برخوردار و بانویی [[شکیبا]] و باوقار و سنگین و [[مهربان]] و نستوه بود و [[متانت]] و [[عفّت]] و [[خویشتن‌داری]] را در خود جمع داشت.


زهرا جبینی [[نورانی]] و چهره‌ای گشاده و لبی خندان داشت و تا آن هنگام که [[پدر]] بزرگوارش [[رسول خدا]]{{صل}} در قید [[حیات]] بود، هیچ‌گاه تبسّمی شیرین از لبانش برداشته نشد.
زهرا جبینی [[نورانی]] و چهره‌ای گشاده و لبی خندان داشت و تا آن هنگام که پدر بزرگوارش [[رسول خدا]] {{صل}} در قید [[حیات]] بود، هیچ‌گاه تبسّمی شیرین از لبانش برداشته نشد.


بر زبانش جز [[حق]] و [[راستی]] جاری نمی‌شد و هیچ‌کسی را به [[زشتی]] یاد نمی‌کرد، [[دهان]] به [[غیبت]] و [[سخن‌چینی]] [[آلوده]] نمی‌کرد، دلش گنجینه [[اسرار]] و پای بند [[وفای به عهد]] و [[پیمان]] بود. در [[مشورت]] [[صداقت]] داشت و از [[گناه]] و [[لغزش]] بدخواهان می‌گذشت و عذر آنها را می‌پذیرفت، بسیار اتّفاق می‌افتاد که از لغزش و [[رفتار]] زشتکاران صرف‌نظر می‌فرمود و بدی‌هایشان را با [[بردباری]] و گذشت، پاسخ می‌داد، از [[اعمال ناشایسته]] گریزان و به [[کارهای نیک]] فوق‌العاده رغبت و [[تمایل]] داشت، در گفتارش بسیار [[راستگو]] و در [[نیّت]] و [[وفاداری]] صادقانه بود، در بلندای قلّه عفّت و [[پاکدامنی]] جای داشت، برخوردار از دامنی پیراسته و چشمی [[پاک]] بود و [[هوای نفس]] بر او [[فرمان]] نمی‌راند زیرا از تبار [[پیامبری]] بود که [[خداوند]] در شأنشان [[آیه تطهیر]] نازل کرد و آنان را از [[پلیدی‌ها]] دور، و پیراسته گرداند. به جهت پاکدامنی و خویشتن‌داری هرگاه قصد داشت با فردی سخن بگوید و یا در جمع مردان [[خطابه]] ایراد کند، پرده‌ای میان او و آنان حائل بود، [[عفّت]] و خویشتن‌داری‌اش به اندازه‌ای شگفت‌آور بود که حتی در [[اندیشه]] پوشیدگی اندام خود پس از [[مرگ]] نیز بود، و می‌گفت: چه‌کار [[زشتی]] است بر جنازه [[زنان]] پوششی می‌افکنند که اندام او را به [[درستی]] نمی‌پوشاند<ref>اهل البیت، ص۱۳۲- ۱۳۴.</ref>.
بر زبانش جز [[حق]] و [[راستی]] جاری نمی‌شد و هیچ‌کسی را به [[زشتی]] یاد نمی‌کرد، [[دهان]] به [[غیبت]] و [[سخن‌چینی]] [[آلوده]] نمی‌کرد، دلش گنجینه [[اسرار]] و پای بند [[وفای به عهد]] و [[پیمان]] بود. در [[مشورت]] [[صداقت]] داشت و از [[گناه]] و [[لغزش]] بدخواهان می‌گذشت و عذر آنها را می‌پذیرفت، بسیار اتّفاق می‌افتاد که از لغزش و [[رفتار]] زشتکاران صرف‌نظر می‌فرمود و بدی‌هایشان را با [[بردباری]] و گذشت، پاسخ می‌داد، از [[اعمال ناشایسته]] گریزان و به کارهای نیک فوق‌العاده رغبت و [[تمایل]] داشت، در گفتارش بسیار [[راستگو]] و در [[نیّت]] و [[وفاداری]] صادقانه بود، در بلندای قلّه عفّت و [[پاکدامنی]] جای داشت، برخوردار از دامنی پیراسته و چشمی پاک بود و [[هوای نفس]] بر او [[فرمان]] نمی‌راند زیرا از تبار [[پیامبری]] بود که [[خداوند]] در شأنشان [[آیه تطهیر]] نازل کرد و آنان را از [[پلیدی‌ها]] دور، و پیراسته گرداند. به جهت پاکدامنی و خویشتن‌داری هرگاه قصد داشت با فردی سخن بگوید و یا در جمع مردان [[خطابه]] ایراد کند، پرده‌ای میان او و آنان حائل بود، [[عفّت]] و خویشتن‌داری‌اش به اندازه‌ای شگفت‌آور بود که حتی در [[اندیشه]] پوشیدگی اندام خود پس از [[مرگ]] نیز بود، و می‌گفت: چه‌کار [[زشتی]] است بر جنازه [[زنان]] پوششی می‌افکنند که اندام او را به درستی نمی‌پوشاند<ref>اهل البیت، ص۱۳۲- ۱۳۴.</ref>.


در [[زندگی]]، فوق‌العاده [[اهل]] [[قناعت]] و بر این [[باور]] بود که [[حرص]] و [[طمع]]، [[دل‌ها]] را جدا و [[کارها]] را نابسامان می‌سازد او، سخن [[پدر]] ارجمندش [[رسول خدا]]{{صل}} را همواره به خاطر داشت که فرمود: [[فاطمه]] [[جان]]! در [[مشکلات]] [[دنیا]] [[شکیبایی]] کن تا به نعمت‌های جاودان [[الهی]] دست یابی.
در [[زندگی]]، فوق‌العاده [[اهل]] [[قناعت]] و بر این [[باور]] بود که [[حرص]] و [[طمع]]، [[دل‌ها]] را جدا و [[کارها]] را نابسامان می‌سازد او، سخن پدر ارجمندش [[رسول خدا]] {{صل}} را همواره به خاطر داشت که فرمود: [[فاطمه]] [[جان]]! در [[مشکلات]] [[دنیا]] [[شکیبایی]] کن تا به نعمت‌های جاودان [[الهی]] دست یابی.


به [[زندگی ساده]] [[راضی]] بود و در برابر سختی‌های زندگی [[پایداری]] می‌کرد و به روزی اندک [[حلال]]، قناعت می‌ورزید و راضی به نظر می‌رسید. هرگز آزمند [[مال]] دیگران نبود و به آن‌چه که [[حق]] او نبود، [[چشم]] نمی‌دوخت. هیچ‌گاه با خواهش از دیگران، خویش را کوچک و [[خوار]] نمی‌ساخت و سمبل [[بی‌نیازی]] نفس بود زیرا پدر بزرگوارش فرمود: بی‌نیازی [[واقعی]]، بی‌نیازی طبع [[آدمی]] است.
به زندگی ساده [[راضی]] بود و در برابر سختی‌های زندگی [[پایداری]] می‌کرد و به روزی اندک [[حلال]]، قناعت می‌ورزید و راضی به نظر می‌رسید. هرگز آزمند [[مال]] دیگران نبود و به آن‌چه که [[حق]] او نبود، چشم نمی‌دوخت. هیچ‌گاه با خواهش از دیگران، خویش را کوچک و خوار نمی‌ساخت و سمبل [[بی‌نیازی]] نفس بود زیرا پدر بزرگوارش فرمود: بی‌نیازی واقعی، بی‌نیازی طبع [[آدمی]] است.


آن مخدّره، [[بتول]] [[لقب]] یافت، یعنی بانویی که از دنیا گسسته و به خدای خود پیوسته و از زرق و برق و [[تمایلات]] به دور است، او [[دل]] از خوشی‌ها برکنده و به [[نیرنگ]] و [[فریب]] و آفات این [[جهان]] [[آگاه]] بود و در راستای انجام مسئولیت‌هایش [[شکیبا]] بود و با اینکه از زندگی محنت‌باری [[رنج]] می‌برد، ولی همواره زبان در ذکر و [[سپاس]] خدای خود داشت.
آن مخدّره، [[بتول]] [[لقب]] یافت، یعنی بانویی که از دنیا گسسته و به خدای خود پیوسته و از زرق و برق و [[تمایلات]] به دور است، او [[دل]] از خوشی‌ها برکنده و به [[نیرنگ]] و [[فریب]] و آفات این [[جهان]] [[آگاه]] بود و در راستای انجام مسئولیت‌هایش [[شکیبا]] بود و با اینکه از زندگی محنت‌باری [[رنج]] می‌برد، ولی همواره زبان در ذکر و [[سپاس]] خدای خود داشت.


زهرا{{س}} در اندیشه [[جهانی]] دیگر بسر می‌برد و فریفته زخارف دنیا نمی‌شد چراکه او خود، می‌دید پدر بزرگوارش از دنیا و [[لذائذ]] و خوشی‌های آن‌رو گردان است. آن بانوی بزرگ بر [[بردباری]] و [[صبر]] بر [[گرفتاری]] و [[شکر]] و سپاس [[خدا]] در [[رفاه]] و [[آسایش]] و راضی بودن به مقدّرات الهی، معروف بود زیرا از پدر بزرگوارش [[روایت]] کرده بود که فرمود: [[خداوند]]، هر بنده‌ای را که [[دوست]] بدارد به [[بلا]] مبتلایش می‌سازد، اگر شکیبایی کند او را از دیگران متمایز و اگر به رضای [[حق]] [[راضی]] و [[خشنود]] باشد، او را [[بنده]] [[برگزیده]] خویش قرار خواهد داد<ref>اهل البیت، ص۱۳۷.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۳ (کتاب)|پیشوایان هدایت]] ج۳ ص ۴۳.</ref>
زهرا {{س}} در اندیشه [[جهانی]] دیگر بسر می‌برد و فریفته زخارف دنیا نمی‌شد چراکه او خود، می‌دید پدر بزرگوارش از دنیا و [[لذائذ]] و خوشی‌های آن‌رو گردان است. آن بانوی بزرگ بر [[بردباری]] و [[صبر]] بر [[گرفتاری]] و [[شکر]] و سپاس [[خدا]] در [[رفاه]] و [[آسایش]] و راضی بودن به مقدّرات الهی، معروف بود زیرا از پدر بزرگوارش [[روایت]] کرده بود که فرمود: [[خداوند]]، هر بنده‌ای را که [[دوست]] بدارد به [[بلا]] مبتلایش می‌سازد، اگر شکیبایی کند او را از دیگران متمایز و اگر به رضای [[حق]] [[راضی]] و [[خشنود]] باشد، او را [[بنده]] برگزیده خویش قرار خواهد داد<ref>اهل البیت، ص۱۳۷.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۳ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۳]]، ص۴۳.</ref>


==مهر و [[محبّت]] [[حضرت زهرا]]{{س}}‌==
== مهر و [[محبّت]] [[حضرت زهرا]] {{س}}‌==
[[فاطمه زهرا]]{{س}} [[احساس]] مهر و [[محبت]] و علاقه و [[دلسوزی]] را از [[پدر]] بزرگوار خویش دریافت، وی بیش از همه به پدر [[عزیز]] خویش محبّت می‌ورزید، «نسبت به وی [[دوستی]] و محبّت و مهر و وفایی خالصانه داشت و وجود [[مقدس]] او را بر خویشتن ترجیح می‌داد، [[اداره امور]] [[خانه]] پدر را بر عهده داشت. آن‌چه را موجب [[آسایش]] وی می‌شد، انجام می‌داد و در او [[آرامش]] و سکون به وجود می‌آورد، در انجام هر کاری که سبب [[خشنودی]] پدر می‌شد، [[شتاب]] می‌کرد، آب بر [[بدن]] [[مطهّر]] پدر می‌ریخت تا [[حضرت]] بدنش را شستشو دهد، برای پدر بزرگوار خویش [[غذا]] آماده می‌کرد و لباس‌هایش را می‌شست.
[[فاطمه زهرا]] {{س}} [[احساس]] مهر و [[محبت]] و علاقه و [[دلسوزی]] را از [[پدر]] بزرگوار خویش دریافت، وی بیش از همه به پدر [[عزیز]] خویش محبّت می‌ورزید، «نسبت به وی [[دوستی]] و محبّت و مهر و وفایی خالصانه داشت و وجود [[مقدس]] او را بر خویشتن ترجیح می‌داد، [[اداره امور]] [[خانه]] پدر را بر عهده داشت. آن‌چه را موجب [[آسایش]] وی می‌شد، انجام می‌داد و در او [[آرامش]] و سکون به وجود می‌آورد، در انجام هر کاری که سبب [[خشنودی]] پدر می‌شد، [[شتاب]] می‌کرد، آب بر [[بدن]] [[مطهّر]] پدر می‌ریخت تا [[حضرت]] بدنش را شستشو دهد، برای پدر بزرگوار خویش [[غذا]] آماده می‌کرد و لباس‌هایش را می‌شست.


افزون بر آن، برای حمل مواد غذایی، آب [[آشامیدنی]]، [[سیراب کردن]] زخمی‌ها در میدان [[نبرد]]، با [[زنان]] [[مسلمان]] تشریک مساعی داشت، در [[جنگ احد]] وقتی دید [[خونریزی]] بدن نازنین پدر قطع نمی‌شود، زخم‌های او را مداوا نمود و برای جلوگیری از خونریزی، قطعه حصیری را برگرفت و سوزاند و به خاکستر که تبدیل شد آن را بر زخم بدن پدر نهاد و [[خون]] بند آمد... در ماجرای حفر [[خندق]] قرص نانی [[خدمت]] پدر بزرگوار آورد و تقدیم او نمود [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: «[[فاطمه]] [[جان]]! چه برایم آورده‌ای؟» عرضه داشت: «قرص نانی است که برای غذای فرزندانم تهیه کرده بودم ولی آرامش نیافتم و آن را خدمت شما آوردم تناول کنی». رسول خدا{{صل}} فرمود: «دخترم! این قرص نان نخستین خوراکی است که پس از سه [[روز]] وارد دهان پدرت می‌شود»<ref>اهل البیت، ص۱۴۱- ۱۴۲.</ref>.
افزون بر آن، برای حمل مواد غذایی، آب [[آشامیدنی]]، [[سیراب کردن]] زخمی‌ها در میدان [[نبرد]]، با [[زنان]] [[مسلمان]] تشریک مساعی داشت، در [[جنگ احد]] وقتی دید [[خونریزی]] بدن نازنین پدر قطع نمی‌شود، زخم‌های او را مداوا نمود و برای جلوگیری از خونریزی، قطعه حصیری را برگرفت و سوزاند و به خاکستر که تبدیل شد آن را بر زخم بدن پدر نهاد و [[خون]] بند آمد... در ماجرای حفر [[خندق]] قرص نانی [[خدمت]] پدر بزرگوار آورد و تقدیم او نمود [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: «[[فاطمه]] [[جان]]! چه برایم آورده‌ای؟» عرضه داشت: «قرص نانی است که برای غذای فرزندانم تهیه کرده بودم ولی آرامش نیافتم و آن را خدمت شما آوردم تناول کنی». رسول خدا {{صل}} فرمود: «دخترم! این قرص نان نخستین خوراکی است که پس از سه [[روز]] وارد دهان پدرت می‌شود»<ref>اهل البیت، ص۱۴۱- ۱۴۲.</ref>.


زهرای [[اطهر]]{{س}} توانسته بود خلا [[عاطفی]] [[رسول اکرم]]{{صل}} را که در پی از دست دادن پدر و مادرش در اوان [[زندگی]] و [[همسر]] باوفایش [[خدیجه کبری]] در دشوارترین شرایط دوران [[رسالت الهی]] و [[جهاد]] و [[مبارزه]] در [[راه خدا]] به وجود آمده بود، جبران نماید.
زهرای [[اطهر]] {{س}} توانسته بود خلا [[عاطفی]] [[رسول اکرم]] {{صل}} را که در پی از دست دادن پدر و مادرش در اوان [[زندگی]] و [[همسر]] باوفایش [[خدیجه کبری]] در دشوارترین شرایط دوران [[رسالت الهی]] و [[جهاد]] و [[مبارزه]] در [[راه خدا]] به وجود آمده بود، جبران نماید.


[[رفتار]] مادرانه‌ای که از فاطمه زهرا{{س}} در مورد پدر بزرگوارش سرمی‌زد و [[تاریخ]] به نقل فرازی از آن پرداخته، تأکید دارد که [[فاطمه]]{{س}} توانست در این راستا به موفقیّت بزرگی دست یابد و منبع [[عاطفی]] [[رسول اکرم]]{{صل}} را که بی‌تردید در جهت [[تحمّل]] دشواری‌های [[رسالت]] بزرگش، مددکار آن [[حضرت]] بود، یک‌بار دیگر بدو بازگرداند. از همین رهگذر به [[راز]] تکرار این جمله بر زبان [[مبارک]] [[رسول خدا]]{{صل}} پی می‌بریم که می‌فرمود:
[[رفتار]] مادرانه‌ای که از فاطمه زهرا {{س}} در مورد پدر بزرگوارش سرمی‌زد و [[تاریخ]] به نقل فرازی از آن پرداخته، تأکید دارد که [[فاطمه]] {{س}} توانست در این راستا به موفقیّت بزرگی دست یابد و منبع [[عاطفی]] [[رسول اکرم]] {{صل}} را که بی‌تردید در جهت [[تحمّل]] دشواری‌های [[رسالت]] بزرگش، مددکار آن [[حضرت]] بود، یک‌بار دیگر بدو بازگرداند. از همین رهگذر به [[راز]] تکرار این جمله بر زبان [[مبارک]] [[رسول خدا]] {{صل}} پی می‌بریم که می‌فرمود:
{{متن حدیث|فاطمة امّ أبيها}}<ref>اسد الغابه، ج۵، ص۵۲۰؛ استیعاب، ج۴، ص۳۸۰.</ref>؛ فاطمه، [[مادر]] [[پدر]] خویش است.
{{متن حدیث|فاطمة امّ أبيها}}<ref>اسد الغابه، ج۵، ص۵۲۰؛ استیعاب، ج۴، ص۳۸۰.</ref>؛ فاطمه، [[مادر]] [[پدر]] خویش است.


چرا که [[رفتار]] فاطمه را با پدر بزرگوارش [[رفتاری]] مادرانه می‌بینیم. پدر دست دختر را می‌بوسد و در بازگشت به [[مدینه]]، ابتدا به [[دیدار]] [[زهرا]] می‌رود، همان‌گونه که در تمام سفرها و جنگ‌هایش، آخرین لحظه با زهرا خداحافظی و از نزد او بیرون می‌رفت. رسول خدا{{س}} برای [[سفر]] خود از این منبع زلال، توشه عاطفی برمی‌گرفت، چنان‌که در [[رفتار پیامبر]] [[اکرم]] ملاحظه می‌کنیم آن حضرت در حالات گوناگون [[رنج]] و [[گرفتاری]] و [[گرسنگی]] و ورود میهمان، مکرّر بر زهرای خود وارد می‌شد. فاطمه نیز در مقابل چونان [[مادری]] نسبت به فرزندش، از وجود [[مقدس]] [[پیامبر]] [[مراقبت]] می‌کرد و او را در آغوش می‌گرفت و از رنج و ناراحتی‌اش می‌کاست و به [[خدمتگزاری]] او می‌پرداخت و از وی [[اطاعت]] می‌کرد<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۳ (کتاب)|پیشوایان هدایت]] ج۳ ص ۵۳.</ref>.
چرا که [[رفتار]] فاطمه را با پدر بزرگوارش [[رفتاری]] مادرانه می‌بینیم. پدر دست دختر را می‌بوسد و در بازگشت به [[مدینه]]، ابتدا به [[دیدار]] [[زهرا]] می‌رود، همان‌گونه که در تمام سفرها و جنگ‌هایش، آخرین لحظه با زهرا خداحافظی و از نزد او بیرون می‌رفت. رسول خدا {{س}} برای [[سفر]] خود از این منبع زلال، توشه عاطفی برمی‌گرفت، چنان‌که در [[رفتار پیامبر]] [[اکرم]] ملاحظه می‌کنیم آن حضرت در حالات گوناگون [[رنج]] و [[گرفتاری]] و [[گرسنگی]] و ورود میهمان، مکرّر بر زهرای خود وارد می‌شد. فاطمه نیز در مقابل چونان [[مادری]] نسبت به فرزندش، از وجود [[مقدس]] [[پیامبر]] [[مراقبت]] می‌کرد و او را در آغوش می‌گرفت و از رنج و ناراحتی‌اش می‌کاست و به [[خدمتگزاری]] او می‌پرداخت و از وی [[اطاعت]] می‌کرد<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۳ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۳]]، ص۵۳.</ref>.


==منابع==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:151917.jpg|22px]] [[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۳ (کتاب)|'''پیشوایان هدایت ج۳''']]
# [[پرونده:151917.jpg|22px]] [[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۳ (کتاب)|'''پیشوایان هدایت ج۳''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:فضایل اخلاقی حضرت فاطمه زهرا‌]]
[[رده:حضرت فاطمه]]
۱۰۷٬۱۹۴

ویرایش