تربت امام حسین: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۶۸: خط ۶۸:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:سیره معصوم]]
[[رده:تربت]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۱۶

مقدمه

خاک قبر امام حسین(ع). تربت به معنای مقبره هم آمده است. در فارسی هم “رفتن سر خاک” به معنای زیارت قبر است. خداوند، به پاس فداکاری عظیم امام حسین(ع) و شهادتش در راه احیای دین، آثار ویژه و احکام خاصّی در تربت مقدّس سید الشهدا و خاک کربلا قرار داده است. تربت خونین کربلا که در برگیرنده آن پیکر پاک است، الهام بخش فداکاری و عظمت و یادآور جان باختن در راه ارزش‌های الهی است. از این رو، هم سجده بر آن تربت مستحبّ است، هم ذکر گفتن با تسبیح تربت، فضیلت بسیار دارد، هم شفا دهنده بیماری است، هم شایسته است که هنگام دفن میّت، اندکی تربت همراه او گذاشته شود یا با حنوط مخلوط شود، هم دفن شدن در کربلا ثواب دارد و ایمنی از عذاب می‌آورد و هم نجس ساختن آن حرام است و اگر در بیت الخلا بیفتد باید از آنجا پرهیز کرد یا از آنجا در آورد و احکام و آثار دیگر که در فقه مطرح است[۱]. رسول خدا(ص) مقداری تربت کربلا به “امّ سلمه” داد و فرمود: هرگاه دیدی این خاک، تبدیل به خون شد، بدان که حسین(ع) کشته شده است[۲]. گرچه خوردن خاک، حرام است، امّا خوردن اندکی از خاک قبر سید الشهدا به نیّت شفا گرفتن (استشفاء) جایز، بلکه مؤکّد است و آداب و حدودی دارد[۳]. امام رضا(ع) فرمود: «كُلُّ طِينٍ حَرَامٌ كَالْمَيْتَةِ وَ الدَّمِ وَ مَا أُهِلَّ لِغَيْرِ الله بِهِ مَا خَلاَ طِينَ قَبْرِ الْحُسَيْنِ(ع) فَإِنَّهُ شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ دَاءٍ»[۴] هر خاکی حرام است، مثل مردار، خون و ذبح شده بی‌نام خدا، مگر خاک قبر حسین(ع) که درمان هر درد است. امام صادق(ع) فرمود: «فِي طِينِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ(ع) شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ هُوَ الدَّوَاءُ الْأَكْبَرُ»[۵]. در خاک قبر حسین(ع) شفای هر درد است و آن دوای بزرگ‌تر است. روایت است که از فضیلت‌های ویژه حسین بن علی(ع) این است: «اَلشِّفَاءُ فِي تُرْبَتِهِ وَ الْإِجَابَةُ تَحْتَ قُبَّتِهِ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ»[۶]. امام صادق(ع) دستمال زردی داشت که در آن تربت حضرت سید الشهدا بود. وقت نماز که می‌‌شد همان تربت را در موضع سجودش میریخت و بر آن سجده میکرد[۷]. و نیز آن حضرت فرمود: «اَلسُّجُودُ عَلَى تُرْبَةِ الْحُسَيْنِ(ع) يَخْرِقُ الْحُجُبَ السَّبْعَ»[۸]. سجده بر تربت حسینی، حجاب‌های هفت‌گانه را کنار میزند. همچنین روایت شده است که امام صادق(ع) جز بر تربت سید الشهدا سجده نمی‌کرد، به عنوان فروتنی و تواضع در برابر خداوند: «كَانَ الصَّادِقُ(ع) لاَ يَسْجُدُ إِلاَّ عَلَى تُرْبَةِ الْحُسَيْنِ(ع) تَذَلُّلاً لِلَّهِ وَ اِسْتِكَانَةً إِلَيْهِ»[۹] نسبت به برداشتن کام نوزادان با تربت کربلا نیز احادیث فراوانی است، از جمله از امام صادق(ع) روایت است که: «حَنِّكُوا أَوْلاَدَكُمْ بِتُرْبَةِ الْحُسَيْنِ فَإِنَّهُ أَمَانٌ»[۱۰] کام فرزندان خود را با تربت حسین(ع) بردارید، که این تربت، امان است. در سنّت‌های چاوش خوانی، اشاره به سیب بهشتی[۱۱] و بوی سیب از تربت امام حسین(ع) می‌کردند و میخواندند: (بوی سیب).

آنچه به تربت سید الشهدا قداست و کرامت بخشیده، همان خون حسین(ع) و شهادت ثار الله است که الهام بخش حریّت و راد مردی و فداکاری در راه خداست. به تعبیر امام خمینی: “همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت، مزار عاشقان و عارفان و دل‌سوختگان و دار الشّفای آزادگان خواهد بود”[۱۲]. به همین جهات، هم “شفا خواهی” از تربت سید الشهدا(ع) و هم “شفایابی” در آستانه و حرم حسینی جزء فرهنگ شیعه و مستند به روایات است.

علامه امینی می‌نویسد: “آیا بهتر آن نیست که سجده گاه، از خاکی قرار داده شود که در آن، چشمه‌های خونی جوشیده است که رنگ خدایی داشته است؟ تربتی آمیخته با خون کسی که خداوند، او را پاک قرار داده و محبّت او را اجر رسالت محمّدی(ص) قرار داده است؟ خاکی که با خون سرور جوانان بهشت و ودیعه محبوب پیامبر و خدا عجین گشته است؟... ”[۱۳].

چه رازی در “تربت کربلا” نهفته است؟ تربت کربلا، خاکی آمیخته با “خون خدا”ست و شگفت نیست که خون، به خاک، اعتبار بخشد و شهادت، در زمین و در و دیوار، آبرو و قداست بیافریند و خاک کربلا، مهر نماز عارفان گردد و در سجّاده، عطر شهادت از تربت حسین(ع) به مشام عاشقان برسد و شفابخش دردها شود. درس گرفتن از تربت و فرات، تنها در مکتب زیارت میسّر است و سخن خاک را با دل، تنها گوش حسینیان کربلایی میشنود. “...در آنجا تربتی است، گویا معدن مغناطیس، که افراد عاشق را که قابل جذب‌اند، مانند ذرّات کوچک آهن، به سوی خود جذب می‌کند. آنجا مضجع مقدّس سرباز فداکاری است که رؤسای جمهور و پادشاهان، قبل از آنکه رسم سرباز گمنام و نهادن دسته گل معمول گردد، عصاره گل، بهترین عطر را آوردند و بوسیدند و بوییدند و پاشیدند و آرزوی این کردند که کاش در برابرش جنگیده و اسلام را یاری می‌کردند و کشته می‌شدند[۱۴].

شهید مطهری می‌نویسد: “... تو که خدا را عبادت میکنی، سر بر روی هر خاکی بگذاری نمازت درست است، ولی اگر سر بر روی آن خاکی بگذاری که تماس کوچکی، قرابت کوچکی، همسایگی کوچکی با شهید دارد و بوی شهید می‌دهد، اجر و ثواب تو صد برابر می‌شود”[۱۵]. در کربلا، خاندان معیّنی بودند که متصدّی تهیّه مهر و تسبیح از تربت سید الشهدا بودند و همه ساله مبلغ هنگفتی به والی بغداد می‌پرداختند تا همچنان از این امتیاز برخوردار باشند[۱۶].[۱۷]

بزرگ‌ترین دارو

ابن شهرآشوب از پیامبر(ص)، خطاب به حسین(ع) نقل کرده است: شفای امّت من، در تربت مزار توست و امامان(ع)، از نسل تو هستند[۱۸]. سلیمان بصری از امام صادق(ع) نقل می‌کند: در گلِ مزار حسین(ع)، شفای هر دردی است و آن، بزرگ‌ترین داروست[۱۹].[۲۰]

شرط شفا یافتن با تربت امام(ع)

از ابن ابی یعفور نقل است که: به امام صادق(ع) گفتم: فردی، از تربت قبر حسین(ع) بر می‌گیرد و از آن، بهره‌مند می‌شود و کس دیگری از آن، بر می‌گیرد و بهره‌ای نمی‌برَد. امام(ع) فرمود: «نه! به خدایی که جز او خدایی نیست، سوگند، کسی که باور دارد که خدا با آن بهره‌مندش می‌سازد، آن را بر نمی‌گیرد، جز آنکه خداوند، بهره‌مندش می‌سازد»[۲۱][۲۲]

دیگر برکات تربت امام حسین(ع)

ایمن شدن از هر ترسی

زید ابو اُسامه از امام صادق نقل کرده است: خداوند متعال، تربت جدّم حسین(ع) را شفای هر درد و ایمنی از هر ترسی قرار داد[۲۳][۲۴]

چند برابر شدن ثواب سجده بر تربت امام(ع)

معاویة بن عمّار نقل کرده است که: امام صادق(ع)، انبانی از دیبای زرد داشت که در آن، تربت ابا عبداللّه الحسین(ع) بود و چون وقت نمازش می‌شد، آن را بر سجّاده‌اش می‌ریخت و بر آن، سجده می‌کرد. سپس می‌فرمود: «سجده بر تربت ابا عبداللّه الحسین(ع)، حجاب‌های هفتگانه را می‌دَرَد»[۲۵][۲۶]

برتریِ تسبیح تربت امام(ع)

محمد ثقفی از امام صادق(ع) نقل می‌کند: تسبیح فاطمه، دختر پیامبر خدا ـ که درود خدا بر آن دو باد ـ از نخ پشمیِ تابیده بود که به عدد تکبیرها، گِره داشت و او با دستش، آن را می‌چرخانْد و تکبیر و تسبیح می‌گفت تا آنکه حمزة بن عبد المطلب، به شهادت رسید، پس تربت او را برای ساختن تسبیح، به کار برد و مردم نیز چنین کردند. هنگامی که حسین(ع) کشته شد - که خداوند، عذاب قاتلش را مکرّر کند - به او روی آوردند و تربتش را به دلیل فضیلت و مزیّتش به کار بردند[۲۷].[۲۸]

تشویق به برداشتن کام کودک با تربت امام(ع)

از حسین بن ابی العلاء نقل شده است که: شنیدم که امام صادق(ع) می‌فرماید: «کام (سَقّ) فرزندانتان را با تربت حسین(ع) بردارید که آن، امان است»[۲۹].[۳۰]

همراه کردن تربت امام(ع) با مُرده

جعفر بن عیسی از امام کاظم(ع) اینچنین نقل کرده است: چه مشکلی برای هر یک از شما وجود دارد که چون مُرده را دفن کرد و سر او را بر خاک نهاد، خشتی از تربت قبر حسین(ع) را در برابر صورتش، نه زیر سرش، بگذارد؟[۳۱].[۳۲]

توضیحی درباره برکات تربت امام حسین(ع) و شفا خواستن با آن

در احادیث، آثار و برکات مختلفی برای تربت سیّد الشهدا(ع) ذکر شده است، مانند: استشفا (شفا خواستن) به واسطه آن، ثواب سجده بر آن، همراه داشتن آن، تبرّک جستن به آن در زندگی و حتّی پس از مرگ، و برداشتن کام کودک با آن. از نظر عقلی، بدیهی است که خداوند متعال می‌تواند بر اساس حکمت بی‌پایان خود، آثار و برکاتی را که بدانها اشارت رفت، بر تربت آن امام، مترتّب نماید. به عبارت دیگر، این، کاری است ممکن؛ ولی درباره ثبوت این برکات، پرسش‌هایی وجود دارد که باید به آنها پاسخ داد، مانند این که: آیا صدور احادیثی که بر این آثار، دلالت دارند، قطعی است؟ چرا تربت دیگرِ اهل بیت(ع)، چنین برکاتی ندارد؟ محدوده زمینی که خاکش دارای آثارِ یاد شده است، تا کجاست؟ تأثیر درمانی آن، مطلق است، یا شرایط و موانعی دارد؟

اعتبارسنجی احادیث

در میان احادیثی که برکاتی را برای تربت سیّد الشهدا(ع) برشمرده‌اند، سند برخی ضعیف است؛ اما در میان آنها صحیح و معتبر هم وجود دارد و از این روست که هر چند «خوردن خاک»، در اسلام، ممنوع است و گناه محسوب می‌شود، فقهای امامیه اتّفاق نظر دارند که خوردن تربت امام حسین(ع) به اندازه یک نخود برای استشفا، جایز است و حتّی به گفته برخی از فقها، احادیث در این باره، در حدّ تواتر است. افزون بر این، درمان شدن بسیاری از بیماران در طول تاریخ پس از واقعه کربلا به برکت تربت آن امام، گواه روشنی بر صحّت این احادیث است[۳۳].

حکمت این برکات

اکنون این پرسش مطرح می‌شود که: چرا این برکات، تنها از آنِ تربت سیّد الشهدا(ع) است و تربت سایر اهل بیت(ع)، این ویژگی‌ها را ندارد؟ در پاسخ، می‌توان گفت: همان حکمتی که درباره فضایل اختصاصی زیارت امام حسین(ع) و عزاداری بر ایشان و گریستن بر مصائب ایشان بیان شد، در این جا نیز جاری است. به طور اجمال، حکمت فضایل و برکاتی که برای تربت سیّد الشهدا(ع) در احادیث آمده، عبارت است از: زنده شدن روح شهادت‌طلبی و ایثار در راه مبارزه با جهل و ظلم و ضدّ ارزش‌ها در جامعه اسلامی، و زمینه‌سازی برای حکومت جهانی اسلام به رهبری اهل بیت(ع)[۳۴].

محدوده تربت برای استشفا

احادیثی را که درباره استشفا به تربت سیّد الشهدا(ع) وارد شده‌اند، می‌توان به چهار دسته تقسیم کرد: دسته اول، احادیثی که حریم قبر مطهّر امام(ع) را مشخّص کرده‌اند. برخی از این احادیث، حریم قبر ایشان را بیست گز در بیست گز، برخی ۲۵ گز در ۲۵ گز، برخی یک فرسخ در یک فرسخ، و برخی پنج فرسخ در پنج فرسخ، ذکر کرده‌اند. دسته دوم، احادیثی که قلمرو تربت آن امام را برای استشفا، مشخّص کرده‌اند و با اختلاف، این قلمرو را هفتاد گز، هفتاد باع، ده میل، چهار میل، یک میل و یا غیر از اینها ذکر کرده‌اند. دسته سوم، حدیثی که می‌گوید: بالای سر امام حسین(ع)، تربت سرخ رنگی قرار دارد که درمان هر بیماری ای بجز مرگ است. دسته چهارم، احادیثی که به طور مطلق (کلّی و بدون قید)، دلالت بر استشفا به تربت قبر سیّد الشهدا(ع) دارند و از هیچ قید و محدوده‌ای نام نبرده‌اند. در جمع‌بندی این احادیث، می‌توان گفت: در میان احادیث دسته اول، سند دو روایت، معتبر است (یکی حدیث دلالت‌کننده بر بیست گز در بیست گز و دیگری حدیث دلالت‌کننده بر ۲۵ گز در ۲۵ گز)؛ ولی در هیچ یک از این دو، به استشفا از تربت این محدوده، اشاره‌ای نشده است. سند هیچ یک از احادیث دسته دوم نیز معتبر نیست. همچنین، سند حدیثی که دلالت بر استشفا به تربت بالای سر امام(ع) دارد، ضعیف است. بنا بر این، تنها احادیثی از اعتبار لازم برخوردارند که به طور مطلق، دلالت بر استشفا به تربت قبر آن امام دارند، و همان طور که فقهای بزرگوار فرموده‌اند، در معنای این احادیث، به قدر متیقّن از مصادیق عرفی قبر، بسنده می‌شود. بعید نیست همان طور که در حدیثی معتبر آمده، تا فاصله ۲۵ گز از هر سو، عرفاً قدر متیقّن محسوب شود. در این صورت، برای استشفا به تربتِ خارج از این محدوده، لازم است که تربت، در آب، حل شود و با آب تربت، استشفا گردد[۳۵].

محدوده تربت برای غیر استشفا

هیچ یک از احادیثی که استفاده از تربت امام حسین(ع) را برای غیر استشفا (مانند: سجده کردن بر آن و تبرّک جستن به آن) توصیه کرده‌اند، خاک کربلا را به صورت مطلق، دارای فضیلت و برکت نمی‌دانند؛ بلکه گِل قبر امام(ع) و یا تربت ایشان را بافضیلت دانسته‌اند. پس می‌توان گفت که در تعیین محدوده تربت امام(ع) برای غیر استشفا نیز، صدق عرفی تربت امام، ضروری است. البته از آنجا که استفاده همگان از محدوده عرفی تربت قبر امام، ممکن نیست، عمل به احادیثِ یاد شده، اقتضا می‌کند که بخش وسیعی از خاک کربلا، تربت امام حسین(ع) محسوب شده باشد، که هر چه به قبر نزدیک‌تر باشد، فضیلت و برکت آن بیشتر است. با این حال، مقتضای احتیاط، آن است که تبرّک جستن به خاک کربلا، در جایی که عرفا تربت امام حسین(ع) خوانده نمی‌شود، به امید مطلوبیت (نیّت رجا) باشد[۳۶].

مقصود از استشفا به تربت

تردیدی نیست که مقصود از استشفا به تربت امام حسین(ع)، این نبوده که تربت ایشان به طور مطلق (همیشه و همه جا)، جای گزین دارو و درمان گردد. یکی از دلایل روشن این مطلب، احادیث فراوانی است که در آنها به مراجعه به طبیب و بهره‌گیری از دارو، توصیه شده است. بنا بر این، توصیه به استشفا به تربت سیّد الشهدا(ع) و گوشزد کردن تأثیر آن در درمان بیماری‌ها، مانند توصیه به دعا و صدقه در درمان بیماری‌ها و بیان تأثیر آنهاست. به سخن دیگر، همان طور که دعا و صدقه، در کنار بهره‌گیری از درمان‌های معمولی، نقش مکمّل درمان را ایفا می‌نمایند و در شرایط ویژه‌ای که دارو اثر ندارد، گاهی دردهای بی‌درمان را درمان می‌کنند، تربت سیّد الشهدا(ع) نیز به همین‌گونه، در درمان بیماری‌ها مؤثّر است. همچنین، چنان که هر چه شرایط اجابت دعا بیشتر فراهم شود و موانع آن بیشتر برطرف گردد، دعا به اجابت، نزدیک‌تر می‌شود، فراهم ساختن شرایط بهره‌مندی از برکات تربت امام حسین(ع) و برطرف کردن موانع تأثیر آن نیز، موجب بهره وریِ بیشتری از برکات تربت آن امام است[۳۷].

منابع

پانویس

  1. برای توضیح بیشتر ر.ک: «دائرة المعارف تشیّع»، ج۴، ص۲۵.
  2. سفینة البحار، ج۱، ص۱۲۲ و ۴۶۳.
  3. سفینة البحار، ج۲، ص۱۰۳.
  4. سفینة البحار، ج۲، ص۱۰۳.
  5. من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۵۹۹ (چاپ جامعه مدرسین)؛ المزار، شیخ مفید، ص۱۴۳.
  6. مناقب، ج۴، ص۸۲.
  7. منتخب التواریخ، ص۲۹۸.
  8. بحار الأنوار، ج۸۲، ص۱۵۳ و ۳۳۴.
  9. بحار الأنوار، ج۸۲، ص۱۵۸، ح۲۵.
  10. وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۴۱۰. روایات تربت را از جمله در وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۴۰۸ تا ۴۲۰ و ج۳، ص۶۰۷؛ المزار، شیخ مفید، ص۱۴۳؛ و نیز بحار الأنوار، ج۹۸، ص۱۱۸ ملاحظه فرمایید.
  11. سفینة البحار، ج۱، ص۱۲۴.
  12. صحیفه نور، ج۲۰، ص۲۳۹.
  13. سیرتنا و سنّتنا، علامه امینی، ص۱۶۶. در بحث تربت امام و الهام‌های قرآن از جمله ر.ک: مجله پیام انقلاب، شماره‌های ۱۴۷ و ۱۴۸(سال ۱۳۶۴).
  14. اوّلین دانشگاه و آخرین پیامبر، شهید پاک‌نژاد، ج۲، ص۴۳.
  15. شهید (ضمیمه قیام و انقلاب مهدی)، ص۱۲۷. در زمینه تربت حسینی، از جمله ر.ک: «الأرض و التربة الحسینیّه»، شیخ محمدحسین کاشف الغطاء.
  16. موسوعه العتبات المقدسه، ج۸، ص۲۸۹.
  17. محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص۱۱۹؛ ذاکری، علی اکبر، سیره نظامی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص۱۸۹؛ طاووسی مسرور، سعید، مقاله «تربت»، فرهنگ سوگ شیعی، ص۱۱۵.
  18. «شِفَاءُ أُمَّتِي‏ فِي‏ تُرْبَتِكَ‏ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ ذُرِّيَّتِكَ‏» (المناقب، ابن‌شهرآشوب، ج۴، ص۸۲).
  19. «فِي طِينِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ(ع) الشِّفَاءُ مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ هُوَ الدَّوَاءُ الْأَكْبَرُ» (تهذیب الأحکام، ج۶، ص۷۴، ح۱۴۲).
  20. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین ص۹۰۳.
  21. «قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) يَأْخُذُ الْإِنْسَانُ مِنْ طِينِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ(ع) فَيَنْتَفِعُ بِهِ وَ يَأْخُذُ غَيْرُهُ وَ لَا يَنْتَفِعُ بِهِ فَقَالَ لَا وَ اللَّهِ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ مَا يَأْخُذُهُ‏ أَحَدٌ وَ هُوَ يَرَى أَنَّ اللَّهَ يَنْفَعُهُ بِهِ إِلَّا نَفَعَهُ بِهِ» (الکافی، ج۴، ص۵۸۸، ح۳؛ کامل الزیارات، ص۴۶۱، ح۶۹۹).
  22. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص۹۰۳.
  23. «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى جَعَلَ تُرْبَةَ جَدِّيَ الْحُسَيْنِ(ع) شِفَاءً مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ أَمَاناً مِنْ‏ كُلِّ خَوْفٍ‏» (الأمالی، طوسی، ص۳۱۸، ح۶۴۶؛ بشارة المصطفی، ص۲۱۷).
  24. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین ص۹۰۴.
  25. «كَانَ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ [الصَّادِقِ(ع)] خَرِيطَةُ دِيبَاجٍ‏ صَفْرَاءُ فِيهَا تُرْبَةُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) فَكَانَ إِذَا حَضَرَتْهُ الصَّلَاةُ صَبَّهُ عَلَى سَجَّادَتِهِ وَ سَجَدَ عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ(ع): السُّجُودُ عَلَى تُرْبَةِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) يَخْرِقُ‏ الْحُجُبَ السَّبْعَ» (مصباح المتهجّد، ص۷۳۳؛ الدعوات، ص۱۸۸، ح۵۱۹).
  26. محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین ص۹۰۴.
  27. «إِنَّ فَاطِمَةَ(س) بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ(ص) كَانَتْ مِسْبَحَتُهَا مِنْ خَيْطِ صُوفٍ مُفَتَّلٍ مَعْقُودٍ عَلَيْهِ‏ عَدَدَ التَّكْبِيرَاتِ‏ وَ كَانَتْ(ع) تُدِیرُهَا بِيَدِهَا تُكَبِّرُ وَ تُسَبِّحُ حَتَّی قُتِلَ حَمْزَةُ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ(ع) فَاسْتَعْمَلَتْ تُرْبَتَهُ وَ عَمِلَتِ التَّسَابِيحَ فَاسْتَعْمَلَهَا النَّاسُ فَلَمَّا قُتِلَ الْحُسَيْنُ(ع) وَ جُدِّدَ عَلَى قَاتِلِهِ الْعَذَابُ عُدِلَ بِالْأَمْرِ عَلَيْهِ فَاسْتَعْمَلُوا تُرْبَتَهُ لِمَا فِيهَا مِنَ الْفَضْلِ وَ الْمَزِيَّةِ» (المزار الکبیر، ص۳۶۶، ح۱۱).
  28. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین ص۹۰۵.
  29. «سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ [الصّادِقَ(ع)] يَقُولُ‏ حَنِّكُوا أَوْلَادَكُمْ‏ بِتُرْبَةِ الْحُسَيْنِ(ع) فَإِنَّهُ أَمَانٌ» (تهذیب الأحکام، ج۶، ص۷۴، ح۱۴۳؛ المزار، مفید، ص۱۴۴، ح۵).
  30. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص۹۰۵.
  31. «مَا عَلَى أَحَدِكُمْ إِذَا دَفَنَ‏ الْمَيِّتَ‏ وَ وَسَّدَهُ‏ التُّرَابَ‏ أَنْ يَضَعَ مُقَابِلَ وَجْهِهِ لَبِنَةً مِنَ الطِّينِ وَ لَا يَضَعَهَا تَحْتَ رَأْسِهِ» (مصباح المتهجّد، ص۷۳۵؛ بحار الأنوار، ج۱۰۱، ص۱۳۶، ح۷۵).
  32. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص۹۰۵.
  33. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص۹۰۶.
  34. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص۹۰۷.
  35. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص۹۰۷.
  36. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص۹۰۸.
  37. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص۹۰۹.