بیعت در نهج البلاغه: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '، ص:' به '، ص') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - '|دانشنامه نهج البلاغه]]؛' به '|دانشنامه نهج البلاغه]]،') |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
*[[امام]] قبل از بیعت، بارها از پذیرش این [[مقام]] و [[مسئولیت]] سرباز زد، چنانکه فرمود: مرا واگذارید و دیگری را [[انتخاب]] کنید، زیرا ما به استقبال چیزی میرویم که چهرههای مختلف دارد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۹۲</ref>. با اینکه [[امام]] خود را کنار میکشید، اما [[مردم]] بر بیعت با ایشان اصرار ورزیدند، آزادانه با ایشان بیعت کردند و در این زمینه سرسختی نشان دادند. [[امام]]، خود، درباره چگونگی بیعت [[مردم]] میفرماید: شما در روز بیعت چونان شتران و گوسفندانی که به سوی [[فرزندان]] خود بشتابند به من روی آوردید و فریاد بیعت بیعت سردادید. دست خود را بازپس بردم، آن را کشیدید و از دستتان کشیدم، به خود برگرداندید<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۳۷</ref>. | *[[امام]] قبل از بیعت، بارها از پذیرش این [[مقام]] و [[مسئولیت]] سرباز زد، چنانکه فرمود: مرا واگذارید و دیگری را [[انتخاب]] کنید، زیرا ما به استقبال چیزی میرویم که چهرههای مختلف دارد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۹۲</ref>. با اینکه [[امام]] خود را کنار میکشید، اما [[مردم]] بر بیعت با ایشان اصرار ورزیدند، آزادانه با ایشان بیعت کردند و در این زمینه سرسختی نشان دادند. [[امام]]، خود، درباره چگونگی بیعت [[مردم]] میفرماید: شما در روز بیعت چونان شتران و گوسفندانی که به سوی [[فرزندان]] خود بشتابند به من روی آوردید و فریاد بیعت بیعت سردادید. دست خود را بازپس بردم، آن را کشیدید و از دستتان کشیدم، به خود برگرداندید<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۳۷</ref>. | ||
*[[ابن ابی الحدید]] مینویسد: درست است که سهم [[رسول خدا]] {{صل}} در [[دعوت]] به [[اسلام]] و [[هدایت مردم]] زیاد بود، ولی نمیتوان سهم [[امام علی]] {{ع}} را در [[هدایت مردم]] [[انکار]] کرد. اگر [[جهاد]] او در آغاز [[قیام]] [[پیامبر]] {{صل}} و نیز [[جهاد]] وی در زمان [[خلافت]] و نشر [[علوم]] و [[تفسیر قرآن]] و [[ارشاد]] [[مسلمانان]] نبود، از [[اسلام]] جز نامی باقی نمیماند. این امر بهتنهایی گواهی بر وجود [[حق]] او بر [[مردم]] و خدمت بزرگ او به انسانهاست. | *[[ابن ابی الحدید]] مینویسد: درست است که سهم [[رسول خدا]] {{صل}} در [[دعوت]] به [[اسلام]] و [[هدایت مردم]] زیاد بود، ولی نمیتوان سهم [[امام علی]] {{ع}} را در [[هدایت مردم]] [[انکار]] کرد. اگر [[جهاد]] او در آغاز [[قیام]] [[پیامبر]] {{صل}} و نیز [[جهاد]] وی در زمان [[خلافت]] و نشر [[علوم]] و [[تفسیر قرآن]] و [[ارشاد]] [[مسلمانان]] نبود، از [[اسلام]] جز نامی باقی نمیماند. این امر بهتنهایی گواهی بر وجود [[حق]] او بر [[مردم]] و خدمت بزرگ او به انسانهاست. | ||
*در [[فضیلت]] علمی [[علی]] {{ع}} از [[ابن عباس]] [[نقل]] شده است که اظهار داشت: "[[علم]] من و [[علم]] دیگر [[اصحاب پیامبر]] در برابر [[علوم]] [[علی]]، چون قطره در برابر هفت دریاست." [[خداوند]] در [[آیه]] هفتم سوره [[آل عمران]] [[دانش]] [[تأویل]] و [[تفسیر]] [[آیات]] را به [[راسخان در علم]] نسبت میدهد که براساس نظر [[اندیشمندان]] [[علی]] و اولاد او {{عم}} هستند. بدیهی است که این [[فضایل]] و صدها [[فضایل]] دیگر درباره [[امام علی]] {{ع}} باعث شده بود که [[مردم]] بهسوی آن [[حضرت]] هجوم آورند و با وی بیعت کنند. یادآور میشود که قبل از بیعت ظاهری [[مردم]]، [[امام]] به [[دستور]] الهی توسط [[رسول خدا]] {{صل}} به این سمت [[انتخاب]] شده بود، اما به واسطه [[غصب خلافت]] به مدّت ۲۵ سال [[سکوت]] [[اختیار]] کرد. این موضعگیری در سخن [[حضرت]] استخوان در گلو و خار در چشم [[تشبیه]] شده است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳</ref>. میتوان [[سکوت]] [[امام]] {{ع}} در این دوران را با منطق [[هارون]] در زمان [[موسی]] {{ع}} همسان دانست و آن اینکه بین [[امت]] [[اختلاف]] ایجاد نشود. آن [[حضرت]] میتوانست دست به [[اقدام]] بزند، ولی این [[اقدام]] به ضرر [[اسلام]] بود. به همین [[دلیل]] و با کمال تأسف صدای آن [[حضرت]] در آن دوران پایینتر از صدای همه بود. این در حالی است که [[شأن]] و رتبهاش بالاتر از مدّعیان آن روز [[خلافت]] بود<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳۷</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]] | *در [[فضیلت]] علمی [[علی]] {{ع}} از [[ابن عباس]] [[نقل]] شده است که اظهار داشت: "[[علم]] من و [[علم]] دیگر [[اصحاب پیامبر]] در برابر [[علوم]] [[علی]]، چون قطره در برابر هفت دریاست." [[خداوند]] در [[آیه]] هفتم سوره [[آل عمران]] [[دانش]] [[تأویل]] و [[تفسیر]] [[آیات]] را به [[راسخان در علم]] نسبت میدهد که براساس نظر [[اندیشمندان]] [[علی]] و اولاد او {{عم}} هستند. بدیهی است که این [[فضایل]] و صدها [[فضایل]] دیگر درباره [[امام علی]] {{ع}} باعث شده بود که [[مردم]] بهسوی آن [[حضرت]] هجوم آورند و با وی بیعت کنند. یادآور میشود که قبل از بیعت ظاهری [[مردم]]، [[امام]] به [[دستور]] الهی توسط [[رسول خدا]] {{صل}} به این سمت [[انتخاب]] شده بود، اما به واسطه [[غصب خلافت]] به مدّت ۲۵ سال [[سکوت]] [[اختیار]] کرد. این موضعگیری در سخن [[حضرت]] استخوان در گلو و خار در چشم [[تشبیه]] شده است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳</ref>. میتوان [[سکوت]] [[امام]] {{ع}} در این دوران را با منطق [[هارون]] در زمان [[موسی]] {{ع}} همسان دانست و آن اینکه بین [[امت]] [[اختلاف]] ایجاد نشود. آن [[حضرت]] میتوانست دست به [[اقدام]] بزند، ولی این [[اقدام]] به ضرر [[اسلام]] بود. به همین [[دلیل]] و با کمال تأسف صدای آن [[حضرت]] در آن دوران پایینتر از صدای همه بود. این در حالی است که [[شأن]] و رتبهاش بالاتر از مدّعیان آن روز [[خلافت]] بود<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳۷</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 181- 182.</ref>. | ||
== پرسشهای وابسته == | == پرسشهای وابسته == |
نسخهٔ ۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۳:۲۲
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل بیعت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- بیعت به معنای عهد و پیمان، از اصولی است که پایبند به آن در نظام سیاسی و اجتماعی مسلمانان امری مؤکد بوده است. مطابق با فرهنگ حاکم بر نظام، اگر فردی بیعتی را بر گردن میگرفت و دست در دست خلیفه مینهاد، تعهد بر عهد خویش را همچون عهد با خدا تلقّی میکرد و بر آن ثابتقدم بود. از اینرو امام (ع) درباره بیعتشکنی زبیر میفرماید: زبیر خیال کرد با دست بیعت کرده و با قلب بیعت نکرده و میتواند مخالفت کند، اما باید به بیعت خود وفادار باشد. از اینرو اگر فردی با مدیر خود به نشانی بیعت دست داد، ضروری است که به بیعت خود وفادار باشد[۱].
ویژگیهای بیعت
- در منظر امام علی (ع) بیعت باید همگانی باشد. به عبارت دیگر، مردم با امیر خود، نه تنها در قالب گروه یا حزب، بلکه بهصورت همگانی بیعت میکنند. امام (ع) درباره بیعت مردم با خود اینگونه بیان میدارد که بیعت مردم با ایشان، بیعتی همگانی بوده و وقتی حاکم انتخاب شد، تجدید نظر در آن راه ندارد [۲] افزون بر این، برای بیعت، ویژگی آزادیهای فردی در انتخاب نیز مفروض است.امام در فرازی از سخنان خویش، با تأکید بر همگانی بودن بیعت، بر بیعت آزادانه و انتخابی مردمان تأکید میورزد[۳]. از اینرو با توجه به شرایط پیشآمده، کسانی که بیعت خویش را شکستند مورد نکوهش ایشان قرار گرفتند و مسئله آزادی و اختیار آنها در هنگام بیعت به آنان گوشزد شد[۴]. امام درباره طلحه و زبیر که بیعت شکستند، فرمود: شما دو نفر (طلحه و زبیر) نیز با من بیعت کردید و بعد از اقرار به بیعت، بر دیگران برتری ندارید[۵].
بیعت مردم با امام علی (ع)
- امام قبل از بیعت، بارها از پذیرش این مقام و مسئولیت سرباز زد، چنانکه فرمود: مرا واگذارید و دیگری را انتخاب کنید، زیرا ما به استقبال چیزی میرویم که چهرههای مختلف دارد[۶]. با اینکه امام خود را کنار میکشید، اما مردم بر بیعت با ایشان اصرار ورزیدند، آزادانه با ایشان بیعت کردند و در این زمینه سرسختی نشان دادند. امام، خود، درباره چگونگی بیعت مردم میفرماید: شما در روز بیعت چونان شتران و گوسفندانی که به سوی فرزندان خود بشتابند به من روی آوردید و فریاد بیعت بیعت سردادید. دست خود را بازپس بردم، آن را کشیدید و از دستتان کشیدم، به خود برگرداندید[۷].
- ابن ابی الحدید مینویسد: درست است که سهم رسول خدا (ص) در دعوت به اسلام و هدایت مردم زیاد بود، ولی نمیتوان سهم امام علی (ع) را در هدایت مردم انکار کرد. اگر جهاد او در آغاز قیام پیامبر (ص) و نیز جهاد وی در زمان خلافت و نشر علوم و تفسیر قرآن و ارشاد مسلمانان نبود، از اسلام جز نامی باقی نمیماند. این امر بهتنهایی گواهی بر وجود حق او بر مردم و خدمت بزرگ او به انسانهاست.
- در فضیلت علمی علی (ع) از ابن عباس نقل شده است که اظهار داشت: "علم من و علم دیگر اصحاب پیامبر در برابر علوم علی، چون قطره در برابر هفت دریاست." خداوند در آیه هفتم سوره آل عمران دانش تأویل و تفسیر آیات را به راسخان در علم نسبت میدهد که براساس نظر اندیشمندان علی و اولاد او (ع) هستند. بدیهی است که این فضایل و صدها فضایل دیگر درباره امام علی (ع) باعث شده بود که مردم بهسوی آن حضرت هجوم آورند و با وی بیعت کنند. یادآور میشود که قبل از بیعت ظاهری مردم، امام به دستور الهی توسط رسول خدا (ص) به این سمت انتخاب شده بود، اما به واسطه غصب خلافت به مدّت ۲۵ سال سکوت اختیار کرد. این موضعگیری در سخن حضرت استخوان در گلو و خار در چشم تشبیه شده است[۸]. میتوان سکوت امام (ع) در این دوران را با منطق هارون در زمان موسی (ع) همسان دانست و آن اینکه بین امت اختلاف ایجاد نشود. آن حضرت میتوانست دست به اقدام بزند، ولی این اقدام به ضرر اسلام بود. به همین دلیل و با کمال تأسف صدای آن حضرت در آن دوران پایینتر از صدای همه بود. این در حالی است که شأن و رتبهاش بالاتر از مدّعیان آن روز خلافت بود[۹][۱۰].