موسی (پیامبر): تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '''']]؛' به '''']]') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
{{نبوت}} | {{نبوت}} | ||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | ||
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل مرتبط با مباحث پیرامون | : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل مرتبط با مباحث پیرامون موسی{{ع}} است. "'''موسی{{ع}}'''" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div> | ||
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[موسی در قرآن]] | [[موسی در حدیث]] | [[موسی در نهج البلاغه]]| [[موسی در تاریخ اسلامی]]</div> | : <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[موسی در قرآن]] | [[موسی در حدیث]] | [[موسی در نهج البلاغه]]| [[موسی در تاریخ اسلامی]]</div> | ||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | ||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
*[[امام]]{{ع}} نیز در [[نهج البلاغه]] به داستان موسی و [[هارون]] اشارت دارد که بدون [[تکبر]] و با ظاهری ساده نزد [[فرعون]] آمدند. [[امام]]{{ع}} در نفی [[رذیلت]] [[تکبر]] به [[بیآلایشی]] و [[تکبر]] نداشتن آنها اشارت دارد، زیرا اگر [[تکبر]] امری [[پسندیده]] بود، [[خداوند]] بر [[پیامبران]] خویش میپسندید: چنانکه موسی بن عمران با برادرش [[هارون]] بر [[فرعون]] داخل شدند. آن دو جامه پشمین بر تن داشتند و هر یک را عصایی در مشت بود. به [[فرعون]] گفتند که اگر [[اسلام]] آورد [[عزت]] و پادشاهیاش باقی خواهد ماند. [[فرعون]] گفت: آیا از این دو در شگفت نیستید که با من در باب بقای [[عزت]] و سلطنتم شرط میکنند و خود، چنانکه میبینید، در عین [[بینوایی]] و [[خواری]] هستند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۳۴</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 748-749.</ref>. | *[[امام]]{{ع}} نیز در [[نهج البلاغه]] به داستان موسی و [[هارون]] اشارت دارد که بدون [[تکبر]] و با ظاهری ساده نزد [[فرعون]] آمدند. [[امام]]{{ع}} در نفی [[رذیلت]] [[تکبر]] به [[بیآلایشی]] و [[تکبر]] نداشتن آنها اشارت دارد، زیرا اگر [[تکبر]] امری [[پسندیده]] بود، [[خداوند]] بر [[پیامبران]] خویش میپسندید: چنانکه موسی بن عمران با برادرش [[هارون]] بر [[فرعون]] داخل شدند. آن دو جامه پشمین بر تن داشتند و هر یک را عصایی در مشت بود. به [[فرعون]] گفتند که اگر [[اسلام]] آورد [[عزت]] و پادشاهیاش باقی خواهد ماند. [[فرعون]] گفت: آیا از این دو در شگفت نیستید که با من در باب بقای [[عزت]] و سلطنتم شرط میکنند و خود، چنانکه میبینید، در عین [[بینوایی]] و [[خواری]] هستند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۳۴</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 748-749.</ref>. | ||
==موسی در فرهنگنامه آخرالزمان== | |||
*موسی{{ع}} یکی از [[انبیای الهی]] است که [[کتاب آسمانی]] [[تورات]] بر او نازل شد و [[هدایت]] [[بنیاسرائیل]] را بر عهده داشت. از [[معجزات]] او عصا و سنگی بود که با آن [[برهان]] [[نبوت]] خویش را برای [[مردم]] ثابت میکرد. این عصا و سنگ عجائب زیادی را در بر دارد و اکنون جزء [[میراث ائمه]]{{ع}} نزد [[حضرت مهدی]]{{ع}} است. [[حضرت موسی]]{{ع}} با آن عصا بر نیل زد و آن را شکافت و از میان [[آب]] راهی خشک برای [[بنیاسرائیل]] فراهم کرد تا از گزند [[فرعونیان]] رهایی یابند و عصا بر آن سنگ میکوبید و از آن چشمه [[آب]] و [[غذا]] بیرون میآمد و [[بنیاسرائیل]] از آن استفاده میکردند. | |||
*[[امام باقر]]{{ع}} فرمود: وقتی [[حضرت قائم]]{{ع}} [[ظهور]] فرماید [[پرچم]] [[رسول خدا]] را به همراه دارد و [[انگشتر سلیمان]] و [[عصای موسی]] و سنگ او نیز با وی خواهد بود. منادی [[حضرت]] در میان [[اصحاب]] میگوید: در سفر هیچ کس [[آب]] و [[غذا]] برای خود و مرکب خویش [[ذخیره]] نکند. [[اصحاب]] میگویند: با این کار او ما و حیواناتمان را از [[گرسنگی]] و [[تشنگی]] تلف خواهد نمود! سپس حرکت میکنند و در اولین مکانی که اتراق میکنند، [[حضرت]] بر [[سنگ موسی]] میزند و از آن [[آب]] و [[غذا]] برای آنها و مرکبهایشان میجوشد و [[لشکر]] به همراه مرکبهایشان میخورند و میآشامند تا اینکه به [[شهر]] [[نجف]] وارد میشوند<ref>غیبت: ص ۲۳۸.</ref>. در [[حدیث]] دیگری نیز به همین مضمون فرمودند: این سنگ به اندازه بار یک شتر وزن دارد و در هر مکانی که [[لشکریان]] [[حضرت]] پیاده میشوند، آن سنگ چنان جوشش کند که هر گرسنه و هر تشنهای از آن [[بهره]] برد و سیر شود و سیراب گردد. و این برنامه همین طور خواهد بود تا اینکه [[لشکریان]] [[حضرت]] به [[نجف اشرف]] برسند<ref>وافی، ج ۲، ص ۱۱۲. ر.ک: تورات.</ref>. و در [[روایت]] دیگری میفرماید: آن سنگ را چون بر [[زمین]] مینهد، [[زمین]] یکسره سبز خواهد شد<ref>یأتی: ص ۵۴۸.</ref><ref>[[عباس حیدرزاده|حیدرزاده، عباس]]، [[فرهنگنامه آخرالزمان (کتاب)|فرهنگنامه آخرالزمان]] صفحه ۶۲۳.</ref>. | |||
== پرسشهای وابسته == | == پرسشهای وابسته == | ||
خط ۲۳: | خط ۲۷: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
* [[پرونده:13681049.jpg|22px]] [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۲''']] | * [[پرونده:13681049.jpg|22px]] [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۲''']] | ||
* [[پرونده:13681151.jpg|22px]] [[عباس حیدرزاده|حیدرزاده، عباس]]، [[فرهنگنامه آخرالزمان (کتاب)|'''فرهنگنامه آخرالزمان''']]. | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
خط ۲۹: | خط ۳۴: | ||
[[رده:مدخل]] | [[رده:مدخل]] | ||
[[رده:اتمام لینک داخلی]] | |||
[[رده:موسی]] | [[رده:موسی]] | ||
[[رده:مدخل نهج البلاغه]] | [[رده:مدخل نهج البلاغه]] | ||
[[رده:اعلام]] | [[رده:اعلام]] |
نسخهٔ ۹ نوامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۷:۳۹
- این مدخل مرتبط با مباحث پیرامون موسی(ع) است. "موسی(ع)" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل موسی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- موسی بن عمران، کلیم الله، از پیامبران اولوالعزم الهی از تیره بنیاسرائیل است. پدرش عمران از نوادگان یعقوب(ع) بود. موسی(ع) ناجی و هادی قوم بنی اسرائیل و آورنده دین یهود است. او در کوه سینا به مقام نبوت دست یافت. واژه موسی مرکب از دو لفظ "مو" بهمعنای آب و "سا" بهمعنای درخت است. حکومت مصر انتظار ظهور مصلحی از بنیاسرائیل را میکشید و برای اینکه ظهور او محقق نشود، فرزندان ذکور قوم را در بدو تولد از بین میبرد. از اینرو مادر موسی با الهام الهی، او را در صندوقی نهاد و بر رود نیل رها کرد. موسی(ع) بهدست خانواده فرعون مصر از آب گرفتهشد و در دامان آسیه، همسر نیکنهاد فرعون، پرورش یافت. قرآن کریم واقعه را اینگونه بیان میدارد: فرعون در سرزمین مصر سر برافراشت و مردم آن را طبقه طبقه ساخت؛ طبقهای از آنان را زبون میداشت، پسرانشان را سر میبرید و و زنانشان را برای بهرهکشی زنده بر جای میگذاشت، که وی از فسادکاران بود[۱]. در آیات بعدی میفرماید: و در زمین قدرتشان دهیم و از طرفی به فرعون و هامان و لشکریانشان آنچه را که از جانب آنان بیمناک بودند، بنمایانیم؛ و به مادر موسی وحی کردیم که: "او را شیر ده و چون بر او بیمناک شدی او را در نیل بینداز و مترس و اندوه مدار که ما او را به تو بازمیگردانیم و در [زمره] پیمبرانش قرار میدهیم." پس خاندان فرعون، او را از آب برگرفتند...[۲].
- موسی به امر الهی برای شیردهی به مادرش بازگردانده شد. قرآن کریم در این مورد میفرماید: و از پیش، شیر دایگان را بر او حرام گردانیده بودیم. پس [خواهرش آمد] و گفت: "آیا شما را به خانوادهای راهنمایی کنم که برای شما از وی سرپرستی کنند و خیرخواه او باشند؛ پس او را به مادرش بازگردانیدیم تا چشمش بدو روشن شود و غم نخورد و بداند که وعده خدا درست است، ولی بیشترشان نمیدانند[۳].
- موسی بنا بر جبلت خویش مردی ظلمستیز بود. روزی در دفاع از یکی از بنیاسرائیلیان یکی از قبطیان (کارگزاران فرعون) را به ضربت مشتی هلاک ساخت. پس از مصر بیرون رفت و به شهر مدین نزد شعیب پناه آورد و مدت ده سال به خدمت او پرداخت و یکی از دختران شعیب، بهنام صفورا، را به همسری اختیار کرد. موسی(ع) هنگام بازگشت به همراه خانوادهاش به مصر در شبی سرد و تاریک راه راگ گم کرد و در وادی طُوبی با مشاهده نور تجلی الهی به مقام نبوت منصوب شد.
- قرآن کریم واقعه را اینگونه بیان میدارد: و چون موسی آن مدت را به پایان رسانید و همسرش را همراه برد، آتشی را از دور در کنار طور مشاهده کرد و به خانواده خود گفت: " اینجا بمانید که من آتشی از دور دیدم، شاید خبری از آن یا شعلهای آتش برایتان بیاورم، باشد که خود را گرم کنید پس چون به آن آتش رسید، از جانب راست وادی، در آن جایگاه مبارک، از آن درخت ندا آمد که: "ای موسی، منم، من، خداوند، پروردگار جهانیان[۴]. خداوند به موسی امر کرد نزد فرعون برود و او را به یکتاپرستی و ایمان به خدا دعوت کند[۵]. خداوند برای اثبات حقانیت موسی، معجزاتی به او عنایت کرد، از جمله عصای موسی که به اژدها تبدیل شد و دستش که از گریبان بیرون میآورد و فروغی آشکار چون خورشید تابان مییافت[۶]. اما فرعون با دیدن این معجزات حاضر به پذیرش سخن حق نشد و آن را جادو و ساحری برشمرد، حتی آنجا که ساحران قوم نیز از موسی شکست خوردند و در برابر معجزات الهی سر به خشوع فرو آوردند و موسی را تصدیق کردند[۷] فرعون حاضر به پذیرش حق نشد. سرانجام قوم بنیاسرائیل تصمیم به مهاجرت به سرزمین شام گرفتند و فرعونیان به تعقیب آنها پرداختند. به اذن الهی رود نیل برای گذر آنان به کناری رفت و پس از خروج بنیاسرائیل از نیل به فرمان الهی، فرعونیان همگی در آب غرق شدند و از بین رفتند. موسی بن عمران(ع) در زمان خویش، مصداق مبارزه با سه طاغوت بزرگ، فرعون (طاغوت سیاسی)، هامان (طاغوت فرهنگی) و قارون (طاغوت اقتصادی) شد. قرآن کریم در فرازهای بسیاری وقایع مربوط به موسی را برای پندآموزی و بیان حقایق نقل کرده است.
- امام(ع) نیز در نهج البلاغه به داستان موسی و هارون اشارت دارد که بدون تکبر و با ظاهری ساده نزد فرعون آمدند. امام(ع) در نفی رذیلت تکبر به بیآلایشی و تکبر نداشتن آنها اشارت دارد، زیرا اگر تکبر امری پسندیده بود، خداوند بر پیامبران خویش میپسندید: چنانکه موسی بن عمران با برادرش هارون بر فرعون داخل شدند. آن دو جامه پشمین بر تن داشتند و هر یک را عصایی در مشت بود. به فرعون گفتند که اگر اسلام آورد عزت و پادشاهیاش باقی خواهد ماند. فرعون گفت: آیا از این دو در شگفت نیستید که با من در باب بقای عزت و سلطنتم شرط میکنند و خود، چنانکه میبینید، در عین بینوایی و خواری هستند[۸][۹].
موسی در فرهنگنامه آخرالزمان
- موسی(ع) یکی از انبیای الهی است که کتاب آسمانی تورات بر او نازل شد و هدایت بنیاسرائیل را بر عهده داشت. از معجزات او عصا و سنگی بود که با آن برهان نبوت خویش را برای مردم ثابت میکرد. این عصا و سنگ عجائب زیادی را در بر دارد و اکنون جزء میراث ائمه(ع) نزد حضرت مهدی(ع) است. حضرت موسی(ع) با آن عصا بر نیل زد و آن را شکافت و از میان آب راهی خشک برای بنیاسرائیل فراهم کرد تا از گزند فرعونیان رهایی یابند و عصا بر آن سنگ میکوبید و از آن چشمه آب و غذا بیرون میآمد و بنیاسرائیل از آن استفاده میکردند.
- امام باقر(ع) فرمود: وقتی حضرت قائم(ع) ظهور فرماید پرچم رسول خدا را به همراه دارد و انگشتر سلیمان و عصای موسی و سنگ او نیز با وی خواهد بود. منادی حضرت در میان اصحاب میگوید: در سفر هیچ کس آب و غذا برای خود و مرکب خویش ذخیره نکند. اصحاب میگویند: با این کار او ما و حیواناتمان را از گرسنگی و تشنگی تلف خواهد نمود! سپس حرکت میکنند و در اولین مکانی که اتراق میکنند، حضرت بر سنگ موسی میزند و از آن آب و غذا برای آنها و مرکبهایشان میجوشد و لشکر به همراه مرکبهایشان میخورند و میآشامند تا اینکه به شهر نجف وارد میشوند[۱۰]. در حدیث دیگری نیز به همین مضمون فرمودند: این سنگ به اندازه بار یک شتر وزن دارد و در هر مکانی که لشکریان حضرت پیاده میشوند، آن سنگ چنان جوشش کند که هر گرسنه و هر تشنهای از آن بهره برد و سیر شود و سیراب گردد. و این برنامه همین طور خواهد بود تا اینکه لشکریان حضرت به نجف اشرف برسند[۱۱]. و در روایت دیگری میفرماید: آن سنگ را چون بر زمین مینهد، زمین یکسره سبز خواهد شد[۱۲][۱۳].
پرسشهای وابسته
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ ﴿ وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الأَرْضِ وَنُرِي فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُم مَّا كَانُوا يَحْذَرُونَ وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلا تَخَافِي وَلا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِيَكُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَحَزَنًا إِنَّ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا كَانُوا خَاطِئِينَ﴾؛سوره قصص، آیه ۶ – ۸
- ↑ ﴿وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلا تَخَافِي وَلا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِيَكُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَحَزَنًا إِنَّ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا كَانُوا خَاطِئِينَ﴾؛ سوره قصص، آیه ۷-۸
- ↑ ﴿وَحَرَّمْنَا عَلَيْهِ الْمَرَاضِعَ مِن قَبْلُ فَقَالَتْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى أَهْلِ بَيْتٍ يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ وَهُمْ لَهُ نَاصِحُونَ فَرَدَدْنَاهُ إِلَى أُمِّهِ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلا تَحْزَنَ وَلِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ﴾؛سوره قصص، آیه ۱۲ – ۱۳
- ↑ ﴿ إِذْ رَأَى نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَّعَلِّي آتِيكُم مِّنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِي يَا مُوسَى إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى ﴾؛ سوره طه، آیه ۱۰-۱۲
- ↑ ﴿اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى ﴾؛ سوره طه، آیه۲۴
- ↑ ﴿فَأَلْقَى عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ ثُعْبَانٌ مُّبِينٌ وَنَزَعَ يَدَهُ فَإِذَا هِيَ بَيْضَاء لِلنَّاظِرِينَ﴾؛ سوره اعراف، آیه ۱۰۷ – ۱۰۸ و ﴿وَاضْمُمْ يَدَكَ إِلَى جَنَاحِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاء مِنْ غَيْرِ سُوءٍ آيَةً أُخْرَى لِنُرِيَكَ مِنْ آيَاتِنَا الْكُبْرَى﴾؛ سوره طه، آیه ۲۲– ۲۳
- ↑ ﴿فَغُلِبُواْ هُنَالِكَ وَانقَلَبُواْ صَاغِرِينَ وَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سَاجِدِينَ قَالُواْ آمَنَّا بِرَبِّ الْعَالَمِينَ رَبِّ مُوسَى وَهَارُونَ ﴾؛ سوره اعراف، آیه ۱۱۹ – ۱۲۲
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۲۳۴
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 748-749.
- ↑ غیبت: ص ۲۳۸.
- ↑ وافی، ج ۲، ص ۱۱۲. ر.ک: تورات.
- ↑ یأتی: ص ۵۴۸.
- ↑ حیدرزاده، عباس، فرهنگنامه آخرالزمان صفحه ۶۲۳.