عصای موسی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پرسش‌ وابسته}} +{{پرسش وابسته}}))
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:


==مقدمه==
==مقدمه==
در [[روایات]] است که [[حضرت مهدی]] {{ع}} با میراث پیامبران می‌آید، که یکی از آن‌ها عصای [[حضرت موسی]]{{ع}} است. "عصای [[حضرت موسی]]{{ع}} که به نیل زده شد، رود نیل به دوازده کوچه تبدیل شد و آب‌ها روی هم انباشته شد و این کوچه‌ها را از یکدیگر جدا کرد و سربازان فرعون در آن‌میان به هلاکت رسیدند. آن عصا اکنون در محضر حضرت بقیه الله {{ع}} است"<ref>جهان بعد از ظهور، ص ۵۵.</ref>.
در [[روایات]] است که [[حضرت مهدی]] {{ع}} با میراث پیامبران می‌آید، که یکی از آن‌ها عصای [[حضرت موسی]]{{ع}} است. "عصای حضرت موسی{{ع}} که به نیل زده شد، رود نیل به دوازده کوچه تبدیل شد و آب‌ها روی هم انباشته شد و این کوچه‌ها را از یکدیگر جدا کرد و سربازان فرعون در آن‌میان به هلاکت رسیدند. آن عصا اکنون در محضر [[امام مهدی عجل الله تعالی فرجه|حضرت بقیه الله]] {{ع}} است"<ref>جهان بعد از ظهور، ص ۵۵.</ref>.


[[حضرت علی]] {{ع}} می‌فرماید: "جهان پر از هرج‌ومرج می‌شود، افق زندگی تیره‌وتار می‌گردد، در این موقع مهدی ما می‌آید در حالی که پیراهن آدم در تن او، انگشتر حضرت سلیمان در دست او و عصای حضرت موسی در اختیار اوست."<ref>اصول کافی، ج ۱، ص ۲۳۱.</ref>. [[امام باقر]] {{ع}} می‌فرماید: "عصای موسی، نخست در دست آدم بود، سپس به دست شعیب پیغمبر رسید و سرانجام به دست موسی بن عمران، و هم‌اکنون در دست ماست. و آن، هم‌اکنون در دست من سبز است همانند روزی که از درخت بریده شد. با این عصا هروقت سخن بگوییم، سخن می‌گوید. این عصا برای قائم ما آماده شد، که همچون موسی بن عمران آن را به کار می‌برد. این عصا اهل باطل را می‌ترساند و هرچه حجت خدا فرمان دهد، اطاعت می‌کند..."<ref>اصول کافی، ج ۱، ص ۲۳۱.</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} فرموده است: "عصای موسی از چوب آس، از درختان بهشتی بود که به هنگام عزیمت به سوی مدین، جبرئیل آن را به او داده بود. عصای موسی و تابوت آدم در دریاچه طبریه می‌باشد، آن‌ها پوسیده نمی‌شوند و رنگ‌شان تغییر نمی‌یابد تا به دست [[قائم]]{{ع}} به هنگام ظهورش بیرون آورده شوند."<ref>روزگار رهایی، ج ۱، ص ۴۵۶.</ref>. در نام عصا اختلاف است، ابن جبیر گفته: اسمش ما شاء الله است و مقاتل گفته: نامش نفعه است، و بعضی: غیاث، و بعضی دیگر: علیق گفته‌اند. و اما وصف آن و حوائجی که در آن برای موسی {{ع}} بود، دانایان به علم گذشتگان چنین گفته‌اند: عصای موسی دو سر داشت که بیخ هر یک از آن‌ها کژی داشت و نیزه آهنینی در انتهایش بود. پس هرگاه [[حضرت موسی]]{{ع}} شب‌هنگام به بیابانی وارد می‌شد و مهتاب نبود، دو سر عصا تا آن‌جا که چشم کار می‌کرد روشنائی می‌داد. هر گاه با کمبود آب مواجه می‌شد آن را در چاه وارد می‌کرد که تا ته چاه امتداد می‌یافت و سر آن مانند دلو می‌شد. و هروقت به غذا نیاز داشت، با عصای خود به زمین می‌کوفت و خوردنی‌ها از آن بیرون می‌آمد. چنان بود که هرگاه میوه‌ای اشتها می‌کرد آن را در زمین می‌نشاند، پس غنچه‌های همان درختی که موسی اشتها کرده بود در آن ظاهر می‌شد و همان موقع میوه می‌داد. و گفته می‌شود که عصای موسی از چوب بادام بود، هرگاه گرسنه می‌شد آن را در زمین می‌نشاند برگ و میوه می‌داد، و از آن بادام می‌خورد. و هرگاه با دشمن خود مقاتله می‌کرد بر دو شاخه عصا دو مار آشکار می‌شد که باهم نبرد می‌کردند. عصا را بر کوه سخت ناهموار می‌زد و نیز به درخت‌ها و خارها و گیاه‌ها می‌زد، راه باز می‌شد. و هروقت می‌خواست از نهری بدون کشتی عبور کند، عصا را بر آن می‌زد و راه وسیعی برایش باز می‌شد که در آن می‌رفت.  
[[حضرت علی]] {{ع}} می‌فرماید: "جهان پر از هرج‌ومرج می‌شود، افق زندگی تیره‌وتار می‌گردد، در این موقع مهدی ما می‌آید در حالی که پیراهن آدم در تن او، انگشتر [[حضرت سلیمان]] در دست او و عصای حضرت موسی در اختیار اوست."<ref>اصول کافی، ج ۱، ص ۲۳۱.</ref>. [[امام باقر]] {{ع}} می‌فرماید: "عصای موسی، نخست در دست آدم بود، سپس به دست [[شعیب]] پیغمبر رسید و سرانجام به دست موسی بن عمران، و هم‌اکنون در دست ماست. و آن، هم‌اکنون در دست من سبز است همانند روزی که از درخت بریده شد. با این عصا هروقت سخن بگوییم، سخن می‌گوید. این عصا برای قائم ما آماده شد، که همچون موسی بن عمران آن را به کار می‌برد. این عصا اهل باطل را می‌ترساند و هرچه حجت خدا فرمان دهد، اطاعت می‌کند..."<ref>اصول کافی، ج ۱، ص ۲۳۱.</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} فرموده است: "عصای موسی از چوب آس، از درختان بهشتی بود که به هنگام عزیمت به سوی مدین، جبرئیل آن را به او داده بود. عصای موسی و تابوت [[آدم]] در [[دریاچه طبریه]] می‌باشد، آن‌ها پوسیده نمی‌شوند و رنگ‌شان تغییر نمی‌یابد تا به دست [[قائم]]{{ع}} به هنگام ظهورش بیرون آورده شوند."<ref>روزگار رهایی، ج ۱، ص ۴۵۶.</ref>. در نام عصا اختلاف است، ابن جبیر گفته: اسمش ما شاء الله است و مقاتل گفته: نامش نفعه است، و بعضی: غیاث، و بعضی دیگر: علیق گفته‌اند. و اما وصف آن و حوائجی که در آن برای موسی {{ع}} بود، دانایان به علم گذشتگان چنین گفته‌اند: عصای موسی دو سر داشت که بیخ هر یک از آن‌ها کژی داشت و نیزه آهنینی در انتهایش بود. پس هرگاه [[حضرت موسی]]{{ع}} شب‌هنگام به بیابانی وارد می‌شد و مهتاب نبود، دو سر عصا تا آن‌جا که چشم کار می‌کرد روشنائی می‌داد. هر گاه با کمبود آب مواجه می‌شد آن را در چاه وارد می‌کرد که تا ته چاه امتداد می‌یافت و سر آن مانند دلو می‌شد. و هروقت به غذا نیاز داشت، با عصای خود به زمین می‌کوفت و خوردنی‌ها از آن بیرون می‌آمد. چنان بود که هرگاه میوه‌ای اشتها می‌کرد آن را در زمین می‌نشاند، پس غنچه‌های همان درختی که موسی اشتها کرده بود در آن ظاهر می‌شد و همان موقع میوه می‌داد. و گفته می‌شود که عصای موسی از چوب بادام بود، هرگاه گرسنه می‌شد آن را در زمین می‌نشاند برگ و میوه می‌داد، و از آن بادام می‌خورد. و هرگاه با دشمن خود مقاتله می‌کرد بر دو شاخه عصا دو مار آشکار می‌شد که باهم نبرد می‌کردند. عصا را بر کوه سخت ناهموار می‌زد و نیز به درخت‌ها و خارها و گیاه‌ها می‌زد، راه باز می‌شد. و هروقت می‌خواست از نهری بدون کشتی عبور کند، عصا را بر آن می‌زد و راه وسیعی برایش باز می‌شد که در آن می‌رفت.  


و آن حضرت گاهی از یک شاخه عصا شیر می‌نوشید و از شاخه دیگرش عسل. چون در راه خسته می‌شد بر آن می‌نشست که به هرکجا می‌خواست بدون دویدن و پا زدن او را می‌رساند، و نیز راه را نشانش می‌داد و با دشمنان مقاتله می‌کرد. هنگامی که [[حضرت موسی]]{{ع}} به بوی خوش نیازمند می‌شد، از آن عصا بوی خوش بیرون می‌زد تا جائی که لباس‌های او را خوشبو می‌کرد. اگر در راهی بود که دزدانی داشت که مردم از آن‌ها ترس داشتند، عصا با او تکلم می‌کرد و به او می‌گفت: به فلان سمت راهت را تغییر ده. به وسیله آن برگ‌های درختان را بر گوسفندان خود فرومی‌ریخت. با آن درندگان و مارها و حشرات را از خود دفع می‌کرد. چون سفر می‌رفت آن را بر گرده می‌نهاد و وسائل و لباس و غذا و آب و... را به آن می‌آویخت.<ref>بحار الانوار، ج ۱۳، ص ۶۰ (به نقل از مکیال المکارم، ص ۲۳۱.).</ref><ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۴۹۳.</ref>.
و آن [[حضرت موسی علیه السلام|حضرت]] گاهی از یک شاخه عصا شیر می‌نوشید و از شاخه دیگرش عسل. چون در راه خسته می‌شد بر آن می‌نشست که به هرکجا می‌خواست بدون دویدن و پا زدن او را می‌رساند، و نیز راه را نشانش می‌داد و با دشمنان مقاتله می‌کرد. هنگامی که [[حضرت موسی]]{{ع}} به بوی خوش نیازمند می‌شد، از آن عصا بوی خوش بیرون می‌زد تا جائی که لباس‌های او را خوشبو می‌کرد. اگر در راهی بود که دزدانی داشت که مردم از آن‌ها ترس داشتند، عصا با او تکلم می‌کرد و به او می‌گفت: به فلان سمت راهت را تغییر ده. به وسیله آن برگ‌های درختان را بر گوسفندان خود فرومی‌ریخت. با آن درندگان و مارها و حشرات را از خود دفع می‌کرد. چون سفر می‌رفت آن را بر گرده می‌نهاد و وسائل و لباس و غذا و آب و... را به آن می‌آویخت.<ref>بحار الانوار، ج ۱۳، ص ۶۰ (به نقل از مکیال المکارم، ص ۲۳۱.).</ref><ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۴۹۳.</ref>.


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==

نسخهٔ ‏۹ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۴۱

این مدخل مرتبط با مباحث پیرامون امام مهدی(ع) است. "امام مهدی" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل امام مهدی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

در روایات است که حضرت مهدی (ع) با میراث پیامبران می‌آید، که یکی از آن‌ها عصای حضرت موسی(ع) است. "عصای حضرت موسی(ع) که به نیل زده شد، رود نیل به دوازده کوچه تبدیل شد و آب‌ها روی هم انباشته شد و این کوچه‌ها را از یکدیگر جدا کرد و سربازان فرعون در آن‌میان به هلاکت رسیدند. آن عصا اکنون در محضر حضرت بقیه الله (ع) است"[۱].

حضرت علی (ع) می‌فرماید: "جهان پر از هرج‌ومرج می‌شود، افق زندگی تیره‌وتار می‌گردد، در این موقع مهدی ما می‌آید در حالی که پیراهن آدم در تن او، انگشتر حضرت سلیمان در دست او و عصای حضرت موسی در اختیار اوست."[۲]. امام باقر (ع) می‌فرماید: "عصای موسی، نخست در دست آدم بود، سپس به دست شعیب پیغمبر رسید و سرانجام به دست موسی بن عمران، و هم‌اکنون در دست ماست. و آن، هم‌اکنون در دست من سبز است همانند روزی که از درخت بریده شد. با این عصا هروقت سخن بگوییم، سخن می‌گوید. این عصا برای قائم ما آماده شد، که همچون موسی بن عمران آن را به کار می‌برد. این عصا اهل باطل را می‌ترساند و هرچه حجت خدا فرمان دهد، اطاعت می‌کند..."[۳]. امام صادق (ع) فرموده است: "عصای موسی از چوب آس، از درختان بهشتی بود که به هنگام عزیمت به سوی مدین، جبرئیل آن را به او داده بود. عصای موسی و تابوت آدم در دریاچه طبریه می‌باشد، آن‌ها پوسیده نمی‌شوند و رنگ‌شان تغییر نمی‌یابد تا به دست قائم(ع) به هنگام ظهورش بیرون آورده شوند."[۴]. در نام عصا اختلاف است، ابن جبیر گفته: اسمش ما شاء الله است و مقاتل گفته: نامش نفعه است، و بعضی: غیاث، و بعضی دیگر: علیق گفته‌اند. و اما وصف آن و حوائجی که در آن برای موسی (ع) بود، دانایان به علم گذشتگان چنین گفته‌اند: عصای موسی دو سر داشت که بیخ هر یک از آن‌ها کژی داشت و نیزه آهنینی در انتهایش بود. پس هرگاه حضرت موسی(ع) شب‌هنگام به بیابانی وارد می‌شد و مهتاب نبود، دو سر عصا تا آن‌جا که چشم کار می‌کرد روشنائی می‌داد. هر گاه با کمبود آب مواجه می‌شد آن را در چاه وارد می‌کرد که تا ته چاه امتداد می‌یافت و سر آن مانند دلو می‌شد. و هروقت به غذا نیاز داشت، با عصای خود به زمین می‌کوفت و خوردنی‌ها از آن بیرون می‌آمد. چنان بود که هرگاه میوه‌ای اشتها می‌کرد آن را در زمین می‌نشاند، پس غنچه‌های همان درختی که موسی اشتها کرده بود در آن ظاهر می‌شد و همان موقع میوه می‌داد. و گفته می‌شود که عصای موسی از چوب بادام بود، هرگاه گرسنه می‌شد آن را در زمین می‌نشاند برگ و میوه می‌داد، و از آن بادام می‌خورد. و هرگاه با دشمن خود مقاتله می‌کرد بر دو شاخه عصا دو مار آشکار می‌شد که باهم نبرد می‌کردند. عصا را بر کوه سخت ناهموار می‌زد و نیز به درخت‌ها و خارها و گیاه‌ها می‌زد، راه باز می‌شد. و هروقت می‌خواست از نهری بدون کشتی عبور کند، عصا را بر آن می‌زد و راه وسیعی برایش باز می‌شد که در آن می‌رفت.

و آن حضرت گاهی از یک شاخه عصا شیر می‌نوشید و از شاخه دیگرش عسل. چون در راه خسته می‌شد بر آن می‌نشست که به هرکجا می‌خواست بدون دویدن و پا زدن او را می‌رساند، و نیز راه را نشانش می‌داد و با دشمنان مقاتله می‌کرد. هنگامی که حضرت موسی(ع) به بوی خوش نیازمند می‌شد، از آن عصا بوی خوش بیرون می‌زد تا جائی که لباس‌های او را خوشبو می‌کرد. اگر در راهی بود که دزدانی داشت که مردم از آن‌ها ترس داشتند، عصا با او تکلم می‌کرد و به او می‌گفت: به فلان سمت راهت را تغییر ده. به وسیله آن برگ‌های درختان را بر گوسفندان خود فرومی‌ریخت. با آن درندگان و مارها و حشرات را از خود دفع می‌کرد. چون سفر می‌رفت آن را بر گرده می‌نهاد و وسائل و لباس و غذا و آب و... را به آن می‌آویخت.[۵][۶].

پرسش‌های وابسته

منابع

پانویس

  1. جهان بعد از ظهور، ص ۵۵.
  2. اصول کافی، ج ۱، ص ۲۳۱.
  3. اصول کافی، ج ۱، ص ۲۳۱.
  4. روزگار رهایی، ج ۱، ص ۴۵۶.
  5. بحار الانوار، ج ۱۳، ص ۶۰ (به نقل از مکیال المکارم، ص ۲۳۱.).
  6. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۴۹۳.