توسعه: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{نبوت}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[توسعه در قرآن]] - [[توسعه در فقه سیاسی]] - [[توسعه در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[توسعه در قرآن]] - [[توسعه در حدیث]] - [[توسعه در تاریخ اسلامی]] - [[توسعه در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}


== مقدمه ==
== مقدمه ==
توسعه در لغت به معنای فراخی و وسعت و هم‌خانواده توسع به معنای فراخی نمودن مقابل تضیق در امر و مکان است.<ref>لغت نامه، ج ۵، ص ۶۲۵۱، «توسعه، توسع».</ref>
«توسعه» در لغت به معنای فراخی و وسعت و هم‌خانواده توسع به معنای فراخی نمودن مقابل تضیق در امر و مکان است.<ref>لغت نامه، ج ۵، ص ۶۲۵۱، «توسعه، توسع».</ref>


اصطلاح توسعه (Development) در قرن اخیر در دو [[نظام]] متفاوت [[سرمایه‌داری]] و [[سوسیالیستی]] [[ظهور]] یافت که کشورهای در حال [[رشد]] می‌‌بایست یکی از این دو [[الگو]] را برمی گزید.<ref>الموسوعة العربیه، ج ۷، ص ۲۶۸.</ref>[[انسان]] که محرک، محور و [[هدف]] نهایی توسعه است، نیازها، اهداف و آرمان‌های بی‌شماری دارد که فرایند پیچیده، جامع و چند بعدی توسعه می‌‌تواند روند دستیابی به آنها را آسان‌تر کند، از این رو توسعه برپایه خواسته‌های هر جامعه‌ای باید بتواند برای گره‌های [[کور]] و تنگناها و معضلات [[اقتصادی]]، [[اجتماعی]]، [[سیاسی]] و [[فرهنگی]] [[راه]] حلی پیدا کند، از این رو ابعاد گوناگونی مانند اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و ملی می‌‌یابد.<ref> ارزش‌ها و توسعه، ص ۳۳، ۵۴.</ref> از سال ۱۹۷۰ میلادی اصطلاح توسعه [[اداری]] نیز رواج یافت که مراد از آن رشد کمی و کیفی در [[نظام اداری]] است.<ref>التنمیة الاداریه، ص ۱۱.</ref> از میان ابعاد گوناگون توسعه، [[توسعه اقتصادی]] بیش از همه مورد توجه و اهتمام [[پژوهشگران]] حتی برنامه‌های [[دولت‌ها]] بوده است و مراد از آن [[رهایی]] از [[وابستگی]] اقتصادی و رسیدن به تولید صنعتی به جای سنتی است. [[اعتقاد]] بر این است که توسعه اقتصادی به توسعه اجتماعی فراگیری می‌‌انجامد.<ref>موسوعة السیاسه، ج ۱، ص ۷۹۵.</ref>
اصطلاح توسعه (Development) در قرن اخیر در دو [[نظام]] متفاوت [[سرمایه‌داری]] و [[سوسیالیستی]] [[ظهور]] یافت که کشورهای در حال [[رشد]] می‌‌بایست یکی از این دو [[الگو]] را برمی گزید.<ref>الموسوعة العربیه، ج ۷، ص ۲۶۸.</ref>[[انسان]] که محرک، محور و [[هدف]] نهایی توسعه است، نیازها، اهداف و آرمان‌های بی‌شماری دارد که فرایند پیچیده، جامع و چند بعدی توسعه می‌‌تواند روند دستیابی به آنها را آسان‌تر کند، از این رو توسعه برپایه خواسته‌های هر جامعه‌ای باید بتواند برای گره‌های [[کور]] و تنگناها و معضلات [[اقتصادی]]، [[اجتماعی]]، [[سیاسی]] و [[فرهنگی]] [[راه]] حلی پیدا کند، از این رو ابعاد گوناگونی مانند اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و ملی می‌‌یابد.<ref> ارزش‌ها و توسعه، ص ۳۳، ۵۴.</ref> از سال ۱۹۷۰ میلادی اصطلاح توسعه [[اداری]] نیز رواج یافت که مراد از آن رشد کمی و کیفی در [[نظام اداری]] است.<ref>التنمیة الاداریه، ص ۱۱.</ref> از میان ابعاد گوناگون توسعه، [[توسعه اقتصادی]] بیش از همه مورد توجه و اهتمام [[پژوهشگران]] حتی برنامه‌های [[دولت‌ها]] بوده است و مراد از آن [[رهایی]] از [[وابستگی]] اقتصادی و رسیدن به تولید صنعتی به جای سنتی است. [[اعتقاد]] بر این است که توسعه اقتصادی به توسعه اجتماعی فراگیری می‌‌انجامد.<ref>موسوعة السیاسه، ج ۱، ص ۷۹۵.</ref>


مفهوم توسعه به معنای امروزی آن اصطلاحی کاملاً نو بوده، نباید [[انتظار]] داشت که در [[قرآن]]، [[احادیث]] یا دانش‌های سنتی درباره آن بحث مشخص و مستقلی آمده باشد، چنان که هیچ اصطلاح دیگری معادل دقیق آن یافت نمی‌شود، بلکه تنها می‌‌توان با رویکرد [[اخلاقی]] و [[عقیدتی]]، برداشت‌هایی درباره مؤلفه‌های توسعه، پیش‌فرض‌ها و زمینه‌های آن، راه‌های رسیدن به آن، عوامل مساعد و موانع و چالش‌های فراروی آن و آثار و فواید آن ارائه کرد؛ یا آنکه برخی [[احکام فقهی]] [[اسلام]] درباره حوزه‌های توسعه را برشمرد که کم و بیش در نوشته‌های معاصران به آنها اشاره شده است.<ref>[[مشتاق الحلو|الحلو، مشتاق]]، [[توسعه (مقاله)|مقاله «توسعه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۹.</ref>
مفهوم توسعه به معنای امروزی آن اصطلاحی کاملاً نو بوده، نباید [[انتظار]] داشت که در [[قرآن]]، [[احادیث]] یا دانش‌های سنتی درباره آن بحث مشخص و مستقلی آمده باشد، چنان که هیچ اصطلاح دیگری معادل دقیق آن یافت نمی‌شود، بلکه تنها می‌‌توان با رویکرد [[اخلاقی]] و [[عقیدتی]]، برداشت‌هایی درباره مؤلفه‌های توسعه، پیش‌فرض‌ها و زمینه‌های آن، راه‌های رسیدن به آن، عوامل مساعد و موانع و چالش‌های فراروی آن و آثار و فواید آن ارائه کرد؛ یا آنکه برخی [[احکام فقهی]] [[اسلام]] درباره حوزه‌های توسعه را برشمرد که کم و بیش در نوشته‌های معاصران به آنها اشاره شده است.<ref>[[مشتاق الحلو|الحلو، مشتاق]]، [[توسعه (مقاله)|مقاله «توسعه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۹.</ref>
==توسعه<ref>Development.</ref>==
معنای لغوی آن، گشاد کردن و فراخ کردن است<ref>محمد معین، فرهنگ فارسی، ج۱، ص۱۱۶۵.</ref>، ولی در اصطلاح، مطالعه درباره توسعه، بیشتر به دهه ۱۹۵۰م باز می‌گردد. در فضای [[سیاسی]] آن دهه، به ویژه با حمایت‌های [[مالی]] سخاوتمندانه بنگاه‌های آمریکایی، [[محققان]] [[علوم اجتماعی]] به صورت فعال به مطالعه پرداختند. به طور کلی پس از [[جنگ]]، سه تعریف از توسعه، نمود بیشتری دارد.
تعریف نخست: ابتدا در مطالعات دهه ۱۹۵۰م، توسعه به معنای [[رشد اقتصادی]] دانسته و در قالب شاخص‌هایی مانند «[[تولید]] [[ناخالص]] ملی» و «افزایش درآمد سرانه ملی» اندازه‌گیری می‌شد؛ شاخص‌هایی چون «[[توانایی]] استخراج مواد زیرزمینی، [[خلاقیت]] و [[استقلال]] نسبی در تولید و ایجاد [[رفاه]] کافی برای افراد [[کشور]] در زمینه انرژی، درآمد و امور ضروری [[زندگی]] یا آهنگ افزایش درآمد ملی یا [[میزان]] تولید کالاها و خدمات در یک کشور»<ref>علی آقا بخشی و مینو افشاری، فرهنگ علوم سیاسی، ص۱۷۹.</ref>، ولی در این میان، برخی مانند مدیسون، هیکس و شومپیتر، میان توسعه و رشد اقتصادی تفاوت گذاشته، می‌گویند:
به طور کلی، [[توسعه اقتصادی]] به بررسی [[مشکلات]] کشورهای توسعه نیافته می‌پردازد و رشد اقتصادی به بررسی مسائل کشورهای پیشرفته صنعتی. مدیسون، اقتصاددان آمریکایی، بین [[رشد]] و توسعه اقتصادی به این شکل تمایز قایل می‌شود: افزایش درآمد را در کشورهای پیشرفته، عموماً رشد اقتصادی و در کشورهای توسعه نیافته، توسعه اقتصادی می‌نامند. خانم هیکس، در این مورد می‌نویسد: مشکلات کشورهای توسعه نیافته، به توسعه منابع استفاده نشده مربوط هستند، هر چند [[منافع]] استفاده از آنها روشن است، در حالی که مشکلات کشورهای توسعه یافته با رشد اقتصادی ارتباط دارد. در این [[اقتصاد]]، منابع [[اقتصادی]] کاملاً مشخص شده و تا حد زیادی گسترش یافته‌اند. شومپیتر می‌گوید: توسعه، عبارت است از: تغییرات مداوم و خودبه‌خودی در کشورهای در حال توسعه که بعد از [[استقلال سیاسی]]، [[تعادل]] اقتصادی موجود در اقتصاد را از دست داده‌اند؛ در حالی که رشد، عبارت است از تغییرات آرام و تدریجی در شرایط [[اقتصادی]] در بلندمدت که در نتیجه افزایش تدریجی در نرخ پس‌اندازها و [[جمعیت]] ایجاد می‌شود<ref>مرتضی قره‌باغیان، اقتصاد رشد و توسعه، ص۶، ۷.</ref>.
با مشخص شدن نتایج ناگوار سال‌های نخستین که طی آن، در آمد ملی کشورها افزایش چشم‌گیری یافته بود، ولی بخش بزرگی از جمعیت [[فقیر]]، هیچ بهره‌ای از آن نبرده بودند، به تدریج این تعریف کنار گذاشته شد.
تعریف دوم: در این تعریف، گرچه توسعه همچنان بر مبنای [[رشد اقتصادی]] تعریف می‌شود، لزوماً با کاهش [[نابرابری]] و [[شعار]] [[فقرزدایی]] همراه است. بنابراین، توسعه با معیار «بهبود شرایط [[اجتماعی]]» سنجیده می‌شود.
تعریف سوم: این تعریف افزون بر تأمین نیازهای اجتماعی، به مسائل [[سیاسی]] و [[فرهنگی]] نیز توجه می‌کند. از این رو، توسعه به [[توسعه سیاسی]]، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و... تقسیم می‌شود<ref>حسین نصیری، توسعه پایدار، ص۱۷، ۱۸.</ref>.
[[جامعه‌شناسان]] برخلاف اقتصاددانان، تعریف‌های تقریباً متفاوتی از توسعه ارائه می‌دهند.
گی‌روشه، در کتاب تغییرات اجتماعی می‌نویسد:
توسعه یا نوسازی، عبارت از کلیه کنش‌هایی است که به منظور سوق دادن جامعه‌ای به سوی تحقق مجموعه‌ای [[منظم]] از شرایط [[زندگی]] جمعی و فردی صورت می‌گیرد، که در ارتباط با بعضی [[ارزش‌ها]] مطلوب تشخیص داده شده است.... توسعه، در [[حقیقت]] به مثابه کوششی است به منظور نیل به تعادلی که تاکنون تحقق نیافته است یا راه‌حلی است در جهت رفع فشارها و مشکلاتی که پیوسته بین بخش‌های مختلف [[زندگی اجتماعی]] و [[انسانی]] وجود داشته و تجدید [[حیات]] می‌یابد. مثلاً می‌گویند در [[جامعه]] مدرن، [[پیشرفت]] [[اخلاقی]] [[انسان]] با پیشرفت‌های تکنیکی [[همسانی]] ندارد.
وی پس از بیان تعریف، نتایجی از تعریف خود [[استنباط]] می‌کند:
#مفهوم نوسازی و توسعه، لزوماً قضاوتی ارزشی است که با ارزش‌های معینی ارتباط دارد. اقتصاددان آن را در افزایش [[سطح زندگی]] [[مردم]] می‌داند (کمی)، ولی برای جامعه‌شناس این [[تمایل]] با نظمی از ارزش‌ها مرتبط می‌گردد که دارای کار کرد است.
# توسعه، کوششی است برای نیل به تعادلی که تاکنون تحقق نیافته است.
#تعریف توسعه، هم کشورهای توسعه یافته و هم در حال توسعه را در بر می‌گیرد.
#نوسازی عمیقاً با [[توسعه اقتصادی]] مشخص و معین می‌شود و توسعه اقتصادی ناشی از جریان صنعتی شدن و صنعتی شدن نیز نتیجه [[پیشرفت]] تکنیکی است<ref>گی روشه، تغییرات اجتماعی، ترجمه منصور وثوقی، ص۲۱۳-۲۱۵.</ref>.
با این همه، بیشتر، معنای [[اقتصادی]] توسعه به کار می‌رود و معمولاً در تعیین سطح آن، به شاخص‌های مادی روی می‌آورند. به صورت ساده‌تر، توسعه هنوز به برآوردن فزاینده نیازهای اساسی و گوناگون [[انسان‌ها]] معنا می‌شود. با توجه به این مطالب، ویژگی‌هایی را می‌توان برای توسعه برشمرد:
#جهت حرکت در توسعه، به سوی [[آینده]] و پیش‌رونده است.
# [[غایت]] اصلی توسعه، [[رفاه اقتصادی]] است.
# توسعه، دگرگونی آرام و تدریجی است که هم بعد کمی و هم کیفی دارد.
#تفاوت [[اصلاحات]] و توسعه در آن است که غایت اصلی اصلاحات، تنها رفاه اقتصادی نیست و اصلاحات به کمبودها و نارسایی‌های راهکارهای گذشته و بهبود آنها در [[برنامه‌ریزی]] نیز می‌پردازد.<ref>[[مهدی محمدی صیفار|محمدی صیفار، مهدی]]، [[اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی (کتاب)|اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی]] ص ۳۲.</ref>


== توسعه در [[قرآن]] ==
== توسعه در [[قرآن]] ==
خط ۳۲: خط ۵۷:
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:000060.jpg|22px]] [[مشتاق الحلو|الحلو، مشتاق]]، [[توسعه (مقاله)|مقاله «توسعه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۹''']]
# [[پرونده:000060.jpg|22px]] [[مشتاق الحلو|الحلو، مشتاق]]، [[توسعه (مقاله)|مقاله «توسعه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۹''']]
# [[پرونده:IM010602.jpg|22px]] [[مهدی محمدی صیفار|محمدی صیفار، مهدی]]، [[اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی (کتاب)|'''اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}



نسخهٔ کنونی تا ‏۵ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۱۱

مقدمه

«توسعه» در لغت به معنای فراخی و وسعت و هم‌خانواده توسع به معنای فراخی نمودن مقابل تضیق در امر و مکان است.[۱]

اصطلاح توسعه (Development) در قرن اخیر در دو نظام متفاوت سرمایه‌داری و سوسیالیستی ظهور یافت که کشورهای در حال رشد می‌‌بایست یکی از این دو الگو را برمی گزید.[۲]انسان که محرک، محور و هدف نهایی توسعه است، نیازها، اهداف و آرمان‌های بی‌شماری دارد که فرایند پیچیده، جامع و چند بعدی توسعه می‌‌تواند روند دستیابی به آنها را آسان‌تر کند، از این رو توسعه برپایه خواسته‌های هر جامعه‌ای باید بتواند برای گره‌های کور و تنگناها و معضلات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی راه حلی پیدا کند، از این رو ابعاد گوناگونی مانند اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و ملی می‌‌یابد.[۳] از سال ۱۹۷۰ میلادی اصطلاح توسعه اداری نیز رواج یافت که مراد از آن رشد کمی و کیفی در نظام اداری است.[۴] از میان ابعاد گوناگون توسعه، توسعه اقتصادی بیش از همه مورد توجه و اهتمام پژوهشگران حتی برنامه‌های دولت‌ها بوده است و مراد از آن رهایی از وابستگی اقتصادی و رسیدن به تولید صنعتی به جای سنتی است. اعتقاد بر این است که توسعه اقتصادی به توسعه اجتماعی فراگیری می‌‌انجامد.[۵]

مفهوم توسعه به معنای امروزی آن اصطلاحی کاملاً نو بوده، نباید انتظار داشت که در قرآن، احادیث یا دانش‌های سنتی درباره آن بحث مشخص و مستقلی آمده باشد، چنان که هیچ اصطلاح دیگری معادل دقیق آن یافت نمی‌شود، بلکه تنها می‌‌توان با رویکرد اخلاقی و عقیدتی، برداشت‌هایی درباره مؤلفه‌های توسعه، پیش‌فرض‌ها و زمینه‌های آن، راه‌های رسیدن به آن، عوامل مساعد و موانع و چالش‌های فراروی آن و آثار و فواید آن ارائه کرد؛ یا آنکه برخی احکام فقهی اسلام درباره حوزه‌های توسعه را برشمرد که کم و بیش در نوشته‌های معاصران به آنها اشاره شده است.[۶]

توسعه[۷]

معنای لغوی آن، گشاد کردن و فراخ کردن است[۸]، ولی در اصطلاح، مطالعه درباره توسعه، بیشتر به دهه ۱۹۵۰م باز می‌گردد. در فضای سیاسی آن دهه، به ویژه با حمایت‌های مالی سخاوتمندانه بنگاه‌های آمریکایی، محققان علوم اجتماعی به صورت فعال به مطالعه پرداختند. به طور کلی پس از جنگ، سه تعریف از توسعه، نمود بیشتری دارد.

تعریف نخست: ابتدا در مطالعات دهه ۱۹۵۰م، توسعه به معنای رشد اقتصادی دانسته و در قالب شاخص‌هایی مانند «تولید ناخالص ملی» و «افزایش درآمد سرانه ملی» اندازه‌گیری می‌شد؛ شاخص‌هایی چون «توانایی استخراج مواد زیرزمینی، خلاقیت و استقلال نسبی در تولید و ایجاد رفاه کافی برای افراد کشور در زمینه انرژی، درآمد و امور ضروری زندگی یا آهنگ افزایش درآمد ملی یا میزان تولید کالاها و خدمات در یک کشور»[۹]، ولی در این میان، برخی مانند مدیسون، هیکس و شومپیتر، میان توسعه و رشد اقتصادی تفاوت گذاشته، می‌گویند: به طور کلی، توسعه اقتصادی به بررسی مشکلات کشورهای توسعه نیافته می‌پردازد و رشد اقتصادی به بررسی مسائل کشورهای پیشرفته صنعتی. مدیسون، اقتصاددان آمریکایی، بین رشد و توسعه اقتصادی به این شکل تمایز قایل می‌شود: افزایش درآمد را در کشورهای پیشرفته، عموماً رشد اقتصادی و در کشورهای توسعه نیافته، توسعه اقتصادی می‌نامند. خانم هیکس، در این مورد می‌نویسد: مشکلات کشورهای توسعه نیافته، به توسعه منابع استفاده نشده مربوط هستند، هر چند منافع استفاده از آنها روشن است، در حالی که مشکلات کشورهای توسعه یافته با رشد اقتصادی ارتباط دارد. در این اقتصاد، منابع اقتصادی کاملاً مشخص شده و تا حد زیادی گسترش یافته‌اند. شومپیتر می‌گوید: توسعه، عبارت است از: تغییرات مداوم و خودبه‌خودی در کشورهای در حال توسعه که بعد از استقلال سیاسی، تعادل اقتصادی موجود در اقتصاد را از دست داده‌اند؛ در حالی که رشد، عبارت است از تغییرات آرام و تدریجی در شرایط اقتصادی در بلندمدت که در نتیجه افزایش تدریجی در نرخ پس‌اندازها و جمعیت ایجاد می‌شود[۱۰]. با مشخص شدن نتایج ناگوار سال‌های نخستین که طی آن، در آمد ملی کشورها افزایش چشم‌گیری یافته بود، ولی بخش بزرگی از جمعیت فقیر، هیچ بهره‌ای از آن نبرده بودند، به تدریج این تعریف کنار گذاشته شد.

تعریف دوم: در این تعریف، گرچه توسعه همچنان بر مبنای رشد اقتصادی تعریف می‌شود، لزوماً با کاهش نابرابری و شعار فقرزدایی همراه است. بنابراین، توسعه با معیار «بهبود شرایط اجتماعی» سنجیده می‌شود.

تعریف سوم: این تعریف افزون بر تأمین نیازهای اجتماعی، به مسائل سیاسی و فرهنگی نیز توجه می‌کند. از این رو، توسعه به توسعه سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و... تقسیم می‌شود[۱۱]. جامعه‌شناسان برخلاف اقتصاددانان، تعریف‌های تقریباً متفاوتی از توسعه ارائه می‌دهند.

گی‌روشه، در کتاب تغییرات اجتماعی می‌نویسد: توسعه یا نوسازی، عبارت از کلیه کنش‌هایی است که به منظور سوق دادن جامعه‌ای به سوی تحقق مجموعه‌ای منظم از شرایط زندگی جمعی و فردی صورت می‌گیرد، که در ارتباط با بعضی ارزش‌ها مطلوب تشخیص داده شده است.... توسعه، در حقیقت به مثابه کوششی است به منظور نیل به تعادلی که تاکنون تحقق نیافته است یا راه‌حلی است در جهت رفع فشارها و مشکلاتی که پیوسته بین بخش‌های مختلف زندگی اجتماعی و انسانی وجود داشته و تجدید حیات می‌یابد. مثلاً می‌گویند در جامعه مدرن، پیشرفت اخلاقی انسان با پیشرفت‌های تکنیکی همسانی ندارد. وی پس از بیان تعریف، نتایجی از تعریف خود استنباط می‌کند:

  1. مفهوم نوسازی و توسعه، لزوماً قضاوتی ارزشی است که با ارزش‌های معینی ارتباط دارد. اقتصاددان آن را در افزایش سطح زندگی مردم می‌داند (کمی)، ولی برای جامعه‌شناس این تمایل با نظمی از ارزش‌ها مرتبط می‌گردد که دارای کار کرد است.
  2. توسعه، کوششی است برای نیل به تعادلی که تاکنون تحقق نیافته است.
  3. تعریف توسعه، هم کشورهای توسعه یافته و هم در حال توسعه را در بر می‌گیرد.
  4. نوسازی عمیقاً با توسعه اقتصادی مشخص و معین می‌شود و توسعه اقتصادی ناشی از جریان صنعتی شدن و صنعتی شدن نیز نتیجه پیشرفت تکنیکی است[۱۲].

با این همه، بیشتر، معنای اقتصادی توسعه به کار می‌رود و معمولاً در تعیین سطح آن، به شاخص‌های مادی روی می‌آورند. به صورت ساده‌تر، توسعه هنوز به برآوردن فزاینده نیازهای اساسی و گوناگون انسان‌ها معنا می‌شود. با توجه به این مطالب، ویژگی‌هایی را می‌توان برای توسعه برشمرد:

  1. جهت حرکت در توسعه، به سوی آینده و پیش‌رونده است.
  2. غایت اصلی توسعه، رفاه اقتصادی است.
  3. توسعه، دگرگونی آرام و تدریجی است که هم بعد کمی و هم کیفی دارد.
  4. تفاوت اصلاحات و توسعه در آن است که غایت اصلی اصلاحات، تنها رفاه اقتصادی نیست و اصلاحات به کمبودها و نارسایی‌های راهکارهای گذشته و بهبود آنها در برنامه‌ریزی نیز می‌پردازد.[۱۳]

توسعه در قرآن

خاستگاه‌های قرآنی توسعه

توانایی انسان برای تغییر

بُعد اخروی توسعه

پیوند ایمان و عمل صالح با نزول برکات و توسعه

محوریت انسان در توسعه

توسعه در مسیر سعادت و کمال

زمینه‌ها و موانع توسعه

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. لغت نامه، ج ۵، ص ۶۲۵۱، «توسعه، توسع».
  2. الموسوعة العربیه، ج ۷، ص ۲۶۸.
  3. ارزش‌ها و توسعه، ص ۳۳، ۵۴.
  4. التنمیة الاداریه، ص ۱۱.
  5. موسوعة السیاسه، ج ۱، ص ۷۹۵.
  6. الحلو، مشتاق، مقاله «توسعه»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۹.
  7. Development.
  8. محمد معین، فرهنگ فارسی، ج۱، ص۱۱۶۵.
  9. علی آقا بخشی و مینو افشاری، فرهنگ علوم سیاسی، ص۱۷۹.
  10. مرتضی قره‌باغیان، اقتصاد رشد و توسعه، ص۶، ۷.
  11. حسین نصیری، توسعه پایدار، ص۱۷، ۱۸.
  12. گی روشه، تغییرات اجتماعی، ترجمه منصور وثوقی، ص۲۱۳-۲۱۵.
  13. محمدی صیفار، مهدی، اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی ص ۳۲.