حضرت لوط در قرآن: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = حضرت لوط| عنوان مدخل = حضرت لوط| مداخل مرتبط = حضرت لوط در قرآن - حضرت لوط در علوم قرآنی - حضرت لوط در تاریخ اسلامی| پرسش مرتبط = }} ==قصه لوط در قرآن مجید== بنابر مفاد آیات کریمه قرآنی، لوط به حضرت ابراهیم...» ایجاد کرد) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = حضرت لوط| عنوان مدخل = حضرت لوط| مداخل مرتبط = [[حضرت لوط در قرآن]] - [[حضرت لوط در علوم قرآنی]] - [[حضرت لوط در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = حضرت لوط | |||
| عنوان مدخل = حضرت لوط | |||
| مداخل مرتبط = [[حضرت لوط در قرآن]] - [[حضرت لوط در علوم قرآنی]] - [[حضرت لوط در تاریخ اسلامی]] | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
==قصه [[لوط]] در [[قرآن مجید]]== | ==قصه [[لوط]] در [[قرآن مجید]]== | ||
بنابر مفاد [[آیات کریمه]] [[قرآنی]]، لوط به [[حضرت ابراهیم]] [[ایمان]] آورده و خود هم رتبه [[رسالت]] داشته است، اما [[قوم]] او [[تبهکار]] بودهاند و به جای [[زنان]] با پسران میآمیختند و در [[ملاء]]، مرتکب [[کارهای زشت]] میشدند و از این رو [[مستحق عذاب]] گردیدند. فرشتگانی از طرف [[خدا]] [[مأمور]] شدند تا بر آن قوم [[شکنجه]] و [[عذاب]] وارد آورند. این [[فرشتگان]] نخست به حضور حضرت ابراهیم آمدند و ناشناس مهمان او شدند. در اثناء میهمانی، [[مأموریت]] خویش را به عرض ابراهیم رسانیدند و او را به تولد [[اسحاق]] مژده دادند و به حضرت ابراهیم گفتند که [[خاندان]] لوط جز زوجهاش [[نجات]] خواهند یافت. از آنجا فرشتگان به [[شهر]] لوط رفتند و به رسم میهمانی به [[خانه]] لوط وارد شدند و خود را به او معرفی کردند و گفتند شبانه خود با خاندانت باید از این شهر بیرون شوید و به پشت سر خود ننگرید. [[تبهکاران]] شبانه دور خانه لوط را گرفتند و از او خواستند که [[جوانان]] تازه وارد را [[تسلیم]] ایشان کند. لوط [[دختران]] خود را به ایشان پیشنهاد کرد ولی ایشان نپذیرفتند. خاندان لوط با [[حضرت لوط]] هنگام [[سحر]] از شهر بیرون آمدند. در اثناء راه، زوجة لوط که از جمله [[مؤمنان]] نبود پشت سر نگریست و دچار عذاب شد و بقیه خاندان لوط نجات یافتند (نام زوجة لوط را والهه، ضبط کردهاند). [[شهر]] به امر [[حق]] واژگون شد و سنگهای سجیل نشانه دار از [[آسمان]] فرو ریخت و آن قوم [[ستمکار]] را از میان برد. در [[قرآن]] از [[شهر سدوم]] نامی برده نشده ولی در [[سوره نجم]] و [[توبه]] و حافه بر شهرهای ویران شده عنوان [[مؤتفکه]] و [[مؤتفکات]] اطلاق گردیده و گویا مؤتفکه مأخوذ از لفظ [[عبری]] «مهپکا» باشد که معنی آن با معنی مؤتفکه نزدیک بلکه مطابق است | بنابر مفاد [[آیات کریمه]] [[قرآنی]]، لوط به [[حضرت ابراهیم]] [[ایمان]] آورده و خود هم رتبه [[رسالت]] داشته است، اما [[قوم]] او [[تبهکار]] بودهاند و به جای [[زنان]] با پسران میآمیختند و در [[ملاء]]، مرتکب [[کارهای زشت]] میشدند و از این رو [[مستحق عذاب]] گردیدند. فرشتگانی از طرف [[خدا]] [[مأمور]] شدند تا بر آن قوم [[شکنجه]] و [[عذاب]] وارد آورند. این [[فرشتگان]] نخست به حضور حضرت ابراهیم آمدند و ناشناس مهمان او شدند. در اثناء میهمانی، [[مأموریت]] خویش را به عرض ابراهیم رسانیدند و او را به تولد [[اسحاق]] مژده دادند و به حضرت ابراهیم گفتند که [[خاندان]] لوط جز زوجهاش [[نجات]] خواهند یافت. از آنجا فرشتگان به [[شهر]] لوط رفتند و به رسم میهمانی به [[خانه]] لوط وارد شدند و خود را به او معرفی کردند و گفتند شبانه خود با خاندانت باید از این شهر بیرون شوید و به پشت سر خود ننگرید. [[تبهکاران]] شبانه دور خانه لوط را گرفتند و از او خواستند که [[جوانان]] تازه وارد را [[تسلیم]] ایشان کند. لوط [[دختران]] خود را به ایشان پیشنهاد کرد ولی ایشان نپذیرفتند. خاندان لوط با [[حضرت لوط]] هنگام [[سحر]] از شهر بیرون آمدند. در اثناء راه، زوجة لوط که از جمله [[مؤمنان]] نبود پشت سر نگریست و دچار عذاب شد و بقیه خاندان لوط نجات یافتند (نام زوجة لوط را والهه، ضبط کردهاند). [[شهر]] به امر [[حق]] واژگون شد و سنگهای سجیل نشانه دار از [[آسمان]] فرو ریخت و آن قوم [[ستمکار]] را از میان برد. در [[قرآن]] از [[شهر سدوم]] نامی برده نشده ولی در [[سوره نجم]] و [[توبه]] و حافه بر شهرهای ویران شده عنوان [[مؤتفکه]] و [[مؤتفکات]] اطلاق گردیده و گویا مؤتفکه مأخوذ از لفظ [[عبری]] «مهپکا» باشد که معنی آن با معنی مؤتفکه نزدیک بلکه مطابق است<ref>[[محمد خزائلی|خزائلی، محمد]]، [[اعلام قرآن (کتاب)|اعلام قرآن]]، ص ۵۴۱-۵۴۲.</ref>. | ||
==قصه لوط در [[تورات]]== | ==قصه لوط در [[تورات]]== | ||
به موجب تورات، لوط پسر هاران و [[برادر]] زاده حضرت ابراهیم بود و با [[حضرت ابراهیم]] از اورکلده بیرون آمد و با وی به [[کنعان]] و [[مصر]] [[سفر]] کرد. پس از بازگشت از مصر چون میان شبانان وی و شبانان حضرت ابراهیم[[جنگ]] و [[خصومت]] به وقوع میپیوست، [[لوط]] از حضرت ابراهیم جدا شد کمی بعد به دست مهاجمین [[اسیر]] گردید و او را حضرت ابراهیم از [[اسارت]] [[نجات]] بخشید. [[مردم]] [[شهر سدوم]] و چند قصبه دیگر به [[گناهان]] [[آلوده]] شدند و هر چند آنان را لوط [[نصیحت]] کرد سودمند نیفتاد. [[فرشتگان]] مأمور عذاب، نخست به حضور ابراهیم آمدند و آنگاه به نزد لوط رفتند. [[زن]] لوط [[تبهکاران]] را از آمدن میهمانان با خبر ساخت و آنان خواستار اجرای [[عادت]] مألوف خود شدند ولی [[عذاب]] بر ایشان نازل گردید و [[خاندان]] لوط به دستور فرشتگان از [[شهر]] خارج شدند و به پشت خود ننگریستند. فقط زوجة لوط به پشت سر نگریست و به ستون نمک مبدل شد. لوط با [[دختران]] خود به [[کوه]] [[موآب]] [[پناهنده]] گردید. [[تورات]] راجع به آمیزش لوط با دختران خود داستانی دارد اما در [[تورات]]، لوط سمت [[پیغمبری]] ندارد و در [[قرآن مجید]] لوط در عداد [[انبیاء]] شمرده شده است. | به موجب تورات، لوط پسر هاران و [[برادر]] زاده حضرت ابراهیم بود و با [[حضرت ابراهیم]] از اورکلده بیرون آمد و با وی به [[کنعان]] و [[مصر]] [[سفر]] کرد. پس از بازگشت از مصر چون میان شبانان وی و شبانان حضرت ابراهیم[[جنگ]] و [[خصومت]] به وقوع میپیوست، [[لوط]] از حضرت ابراهیم جدا شد کمی بعد به دست مهاجمین [[اسیر]] گردید و او را حضرت ابراهیم از [[اسارت]] [[نجات]] بخشید. [[مردم]] [[شهر سدوم]] و چند قصبه دیگر به [[گناهان]] [[آلوده]] شدند و هر چند آنان را لوط [[نصیحت]] کرد سودمند نیفتاد. [[فرشتگان]] مأمور عذاب، نخست به حضور ابراهیم آمدند و آنگاه به نزد لوط رفتند. [[زن]] لوط [[تبهکاران]] را از آمدن میهمانان با خبر ساخت و آنان خواستار اجرای [[عادت]] مألوف خود شدند ولی [[عذاب]] بر ایشان نازل گردید و [[خاندان]] لوط به دستور فرشتگان از [[شهر]] خارج شدند و به پشت خود ننگریستند. فقط زوجة لوط به پشت سر نگریست و به ستون نمک مبدل شد. لوط با [[دختران]] خود به [[کوه]] [[موآب]] [[پناهنده]] گردید. [[تورات]] راجع به آمیزش لوط با دختران خود داستانی دارد اما در [[تورات]]، لوط سمت [[پیغمبری]] ندارد و در [[قرآن مجید]] لوط در عداد [[انبیاء]] شمرده شده است. | ||
قصه لوط در کتاب وصیتنامه ابراهیم نیز موجود است و بیان آن کتاب با بیان [[قرآن]] نزدیکتر میباشد | قصه لوط در کتاب وصیتنامه ابراهیم نیز موجود است و بیان آن کتاب با بیان [[قرآن]] نزدیکتر میباشد<ref>[[محمد خزائلی|خزائلی، محمد]]، [[اعلام قرآن (کتاب)|اعلام قرآن]]، ص۵۴۲.</ref>. | ||
==داستان لوط در نظر ارباب [[قصص اسلامی]]== | ==داستان لوط در نظر ارباب [[قصص اسلامی]]== | ||
ارباب قصص اسلامی منجمله [[طبری]] از کتب [[یهود]] استفاده کردهاند و قصه لوط را تفصیلاتی دادهاند. از آن جمله گناهان و زشتکاریهای [[قوم لوط]] را شماره کردهاند و از فرشتگان [[مأمور]] غذاب نام بردهاند. نام زوجة لوط و دختران او را ذکر کردهاند و گفتهاند علت اینکه [[زن]] لوط به ستون نمک مبدل شده آن بوده است که وی به عنوان گرفتن نمک به خانههای تبهکاران رفته و آنان را از میهمان داری لوط باخبر ساخته است (این مطلب در مدراشها گادول باب ۱۹ شماره ۴ مذکور است). | ارباب قصص اسلامی منجمله [[طبری]] از کتب [[یهود]] استفاده کردهاند و قصه لوط را تفصیلاتی دادهاند. از آن جمله گناهان و زشتکاریهای [[قوم لوط]] را شماره کردهاند و از فرشتگان [[مأمور]] غذاب نام بردهاند. نام زوجة لوط و دختران او را ذکر کردهاند و گفتهاند علت اینکه [[زن]] لوط به ستون نمک مبدل شده آن بوده است که وی به عنوان گرفتن نمک به خانههای تبهکاران رفته و آنان را از میهمان داری لوط باخبر ساخته است (این مطلب در مدراشها گادول باب ۱۹ شماره ۴ مذکور است). بعضی هم گفتهاند که زوجة لوط با افروختن چراغهای متعدد زشتکاران را با خبر ساخته است. | ||
بعضی هم گفتهاند که زوجة لوط با افروختن چراغهای متعدد زشتکاران را با خبر ساخته است. | |||
به هر حال [[عمل زشت]] [[قوم لوط]] که لواط باشد در نقاط دیگر [[مشرق]] منجمله [[ایران]] معمول گردیده و [[لوط]] و لوطی و الواط و کلمات مشابه دیگر بر سر زبانها افتاده است. | به هر حال [[عمل زشت]] [[قوم لوط]] که لواط باشد در نقاط دیگر [[مشرق]] منجمله [[ایران]] معمول گردیده و [[لوط]] و لوطی و الواط و کلمات مشابه دیگر بر سر زبانها افتاده است. | ||
خط ۱۸: | خط ۲۱: | ||
لوط در [[زبان عبری]] به معنی [[پوشش]] است و لوت با تاء منقوط در [[زبان فارسی]] بنا بر نقل [[برهان]] [[قاطع]] با واو معروف به معنی برهنه و عریان است و به معنی امرد، هم آمده و با واو مجهول به معنی غذای لذیذ است. کویر کرمان و [[خراسان]] را نیز به مناسبت خالی بودن از [[گیاه]] و درخت کویر لوت نامیدهاند. | لوط در [[زبان عبری]] به معنی [[پوشش]] است و لوت با تاء منقوط در [[زبان فارسی]] بنا بر نقل [[برهان]] [[قاطع]] با واو معروف به معنی برهنه و عریان است و به معنی امرد، هم آمده و با واو مجهول به معنی غذای لذیذ است. کویر کرمان و [[خراسان]] را نیز به مناسبت خالی بودن از [[گیاه]] و درخت کویر لوت نامیدهاند. | ||
بعضی اشکانیان را که از نزدیکی کویر لوت ناحیه پارت برخاستهاند اشتباها با قوم لوط یکی پنداشتهاند ولی این [[عقیده]] درست نیست زیرا [[تورات]] مسلما پیش از اشکانیان تدوین شده است و به علاوه اشکانیان از این [[عادت]] [[زشت]] مبری بودهاند و گویا این [[فساد]] از سواحل [[مدیترانه]] به سایر نقاط [[جهان]] سرایت کرده باشد و بر حسب اوضاع و احوال چنین عادتی با دریا نوردان و کشتیرانان مناسب مینماید بنابراین [[حدس]] نامبرده صرفا ناشی از [[قرابت]] لفظی لوط با لوت است | بعضی اشکانیان را که از نزدیکی کویر لوت ناحیه پارت برخاستهاند اشتباها با قوم لوط یکی پنداشتهاند ولی این [[عقیده]] درست نیست زیرا [[تورات]] مسلما پیش از اشکانیان تدوین شده است و به علاوه اشکانیان از این [[عادت]] [[زشت]] مبری بودهاند و گویا این [[فساد]] از سواحل [[مدیترانه]] به سایر نقاط [[جهان]] سرایت کرده باشد و بر حسب اوضاع و احوال چنین عادتی با دریا نوردان و کشتیرانان مناسب مینماید بنابراین [[حدس]] نامبرده صرفا ناشی از [[قرابت]] لفظی لوط با لوت است<ref>[[محمد خزائلی|خزائلی، محمد]]، [[اعلام قرآن (کتاب)|اعلام قرآن]]، ص۵۴۲-۵۴۳.</ref>. | ||
==تعبیر [[عذاب]]== | ==تعبیر [[عذاب]]== | ||
به نظر میرسد که ویرانی [[شهر]] لوط و خرابی بسیاری از بلاد دیگر که به ناگهان اتفاق افتاده و از این نوع خرابی در [[قرآن مجید]] تحت عنوان صیهه و [[صاعقه]] و ظله یاد شده، نتیجه اشتعال گازهای نفتی بوده که در این [[سرزمینها]] وجود داشته است. آنگاه که [[مردم]] [[فاسد]] میشدند و [[تبهکاری]] در پیش میگرفتند از جهتی برای رفع خطرات طبیعی در [[مقام]] [[تدبیر]] و چاره جوئی نبودند و از جانب دیگر به [[فرمان]] [[حق]]، [[بلایای طبیعی]] که در زیرزمین [[نهان]] بود به صورت آتشفشان یا احتراق نفت و گازهای دیگر خود نمائی میکرد و بساط [[نخوت]] و تبهکاری [[اقوام]] فاسد را از [[زمین]] برمیچید تا [[صالحان]] [[جانشین]] طالحان شوند و دامن [[عدالت]] و داد بگسترند و از نعم [[الهی]] بهرهمند گردند | به نظر میرسد که ویرانی [[شهر]] لوط و خرابی بسیاری از بلاد دیگر که به ناگهان اتفاق افتاده و از این نوع خرابی در [[قرآن مجید]] تحت عنوان صیهه و [[صاعقه]] و ظله یاد شده، نتیجه اشتعال گازهای نفتی بوده که در این [[سرزمینها]] وجود داشته است. آنگاه که [[مردم]] [[فاسد]] میشدند و [[تبهکاری]] در پیش میگرفتند از جهتی برای رفع خطرات طبیعی در [[مقام]] [[تدبیر]] و چاره جوئی نبودند و از جانب دیگر به [[فرمان]] [[حق]]، [[بلایای طبیعی]] که در زیرزمین [[نهان]] بود به صورت آتشفشان یا احتراق نفت و گازهای دیگر خود نمائی میکرد و بساط [[نخوت]] و تبهکاری [[اقوام]] فاسد را از [[زمین]] برمیچید تا [[صالحان]] [[جانشین]] طالحان شوند و دامن [[عدالت]] و داد بگسترند و از نعم [[الهی]] بهرهمند گردند<ref>[[محمد خزائلی|خزائلی، محمد]]، [[اعلام قرآن (کتاب)|اعلام قرآن]]، ص۵۴۳-۵۴۴.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
# [[پرونده:IM010214.jpg|22px]] [[محمد خزائلی|خزائلی، محمد]]، [[اعلام قرآن (کتاب)|'''اعلام قرآن''']] | # [[پرونده:IM010214.jpg|22px]] [[محمد خزائلی|خزائلی، محمد]]، [[اعلام قرآن (کتاب)|'''اعلام قرآن''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | |||
[[رده:حضرت لوط]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۴ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۱۱
قصه لوط در قرآن مجید
بنابر مفاد آیات کریمه قرآنی، لوط به حضرت ابراهیم ایمان آورده و خود هم رتبه رسالت داشته است، اما قوم او تبهکار بودهاند و به جای زنان با پسران میآمیختند و در ملاء، مرتکب کارهای زشت میشدند و از این رو مستحق عذاب گردیدند. فرشتگانی از طرف خدا مأمور شدند تا بر آن قوم شکنجه و عذاب وارد آورند. این فرشتگان نخست به حضور حضرت ابراهیم آمدند و ناشناس مهمان او شدند. در اثناء میهمانی، مأموریت خویش را به عرض ابراهیم رسانیدند و او را به تولد اسحاق مژده دادند و به حضرت ابراهیم گفتند که خاندان لوط جز زوجهاش نجات خواهند یافت. از آنجا فرشتگان به شهر لوط رفتند و به رسم میهمانی به خانه لوط وارد شدند و خود را به او معرفی کردند و گفتند شبانه خود با خاندانت باید از این شهر بیرون شوید و به پشت سر خود ننگرید. تبهکاران شبانه دور خانه لوط را گرفتند و از او خواستند که جوانان تازه وارد را تسلیم ایشان کند. لوط دختران خود را به ایشان پیشنهاد کرد ولی ایشان نپذیرفتند. خاندان لوط با حضرت لوط هنگام سحر از شهر بیرون آمدند. در اثناء راه، زوجة لوط که از جمله مؤمنان نبود پشت سر نگریست و دچار عذاب شد و بقیه خاندان لوط نجات یافتند (نام زوجة لوط را والهه، ضبط کردهاند). شهر به امر حق واژگون شد و سنگهای سجیل نشانه دار از آسمان فرو ریخت و آن قوم ستمکار را از میان برد. در قرآن از شهر سدوم نامی برده نشده ولی در سوره نجم و توبه و حافه بر شهرهای ویران شده عنوان مؤتفکه و مؤتفکات اطلاق گردیده و گویا مؤتفکه مأخوذ از لفظ عبری «مهپکا» باشد که معنی آن با معنی مؤتفکه نزدیک بلکه مطابق است[۱].
قصه لوط در تورات
به موجب تورات، لوط پسر هاران و برادر زاده حضرت ابراهیم بود و با حضرت ابراهیم از اورکلده بیرون آمد و با وی به کنعان و مصر سفر کرد. پس از بازگشت از مصر چون میان شبانان وی و شبانان حضرت ابراهیمجنگ و خصومت به وقوع میپیوست، لوط از حضرت ابراهیم جدا شد کمی بعد به دست مهاجمین اسیر گردید و او را حضرت ابراهیم از اسارت نجات بخشید. مردم شهر سدوم و چند قصبه دیگر به گناهان آلوده شدند و هر چند آنان را لوط نصیحت کرد سودمند نیفتاد. فرشتگان مأمور عذاب، نخست به حضور ابراهیم آمدند و آنگاه به نزد لوط رفتند. زن لوط تبهکاران را از آمدن میهمانان با خبر ساخت و آنان خواستار اجرای عادت مألوف خود شدند ولی عذاب بر ایشان نازل گردید و خاندان لوط به دستور فرشتگان از شهر خارج شدند و به پشت خود ننگریستند. فقط زوجة لوط به پشت سر نگریست و به ستون نمک مبدل شد. لوط با دختران خود به کوه موآب پناهنده گردید. تورات راجع به آمیزش لوط با دختران خود داستانی دارد اما در تورات، لوط سمت پیغمبری ندارد و در قرآن مجید لوط در عداد انبیاء شمرده شده است.
قصه لوط در کتاب وصیتنامه ابراهیم نیز موجود است و بیان آن کتاب با بیان قرآن نزدیکتر میباشد[۲].
داستان لوط در نظر ارباب قصص اسلامی
ارباب قصص اسلامی منجمله طبری از کتب یهود استفاده کردهاند و قصه لوط را تفصیلاتی دادهاند. از آن جمله گناهان و زشتکاریهای قوم لوط را شماره کردهاند و از فرشتگان مأمور غذاب نام بردهاند. نام زوجة لوط و دختران او را ذکر کردهاند و گفتهاند علت اینکه زن لوط به ستون نمک مبدل شده آن بوده است که وی به عنوان گرفتن نمک به خانههای تبهکاران رفته و آنان را از میهمان داری لوط باخبر ساخته است (این مطلب در مدراشها گادول باب ۱۹ شماره ۴ مذکور است). بعضی هم گفتهاند که زوجة لوط با افروختن چراغهای متعدد زشتکاران را با خبر ساخته است.
به هر حال عمل زشت قوم لوط که لواط باشد در نقاط دیگر مشرق منجمله ایران معمول گردیده و لوط و لوطی و الواط و کلمات مشابه دیگر بر سر زبانها افتاده است.
لوط در زبان عبری به معنی پوشش است و لوت با تاء منقوط در زبان فارسی بنا بر نقل برهان قاطع با واو معروف به معنی برهنه و عریان است و به معنی امرد، هم آمده و با واو مجهول به معنی غذای لذیذ است. کویر کرمان و خراسان را نیز به مناسبت خالی بودن از گیاه و درخت کویر لوت نامیدهاند.
بعضی اشکانیان را که از نزدیکی کویر لوت ناحیه پارت برخاستهاند اشتباها با قوم لوط یکی پنداشتهاند ولی این عقیده درست نیست زیرا تورات مسلما پیش از اشکانیان تدوین شده است و به علاوه اشکانیان از این عادت زشت مبری بودهاند و گویا این فساد از سواحل مدیترانه به سایر نقاط جهان سرایت کرده باشد و بر حسب اوضاع و احوال چنین عادتی با دریا نوردان و کشتیرانان مناسب مینماید بنابراین حدس نامبرده صرفا ناشی از قرابت لفظی لوط با لوت است[۳].
تعبیر عذاب
به نظر میرسد که ویرانی شهر لوط و خرابی بسیاری از بلاد دیگر که به ناگهان اتفاق افتاده و از این نوع خرابی در قرآن مجید تحت عنوان صیهه و صاعقه و ظله یاد شده، نتیجه اشتعال گازهای نفتی بوده که در این سرزمینها وجود داشته است. آنگاه که مردم فاسد میشدند و تبهکاری در پیش میگرفتند از جهتی برای رفع خطرات طبیعی در مقام تدبیر و چاره جوئی نبودند و از جانب دیگر به فرمان حق، بلایای طبیعی که در زیرزمین نهان بود به صورت آتشفشان یا احتراق نفت و گازهای دیگر خود نمائی میکرد و بساط نخوت و تبهکاری اقوام فاسد را از زمین برمیچید تا صالحان جانشین طالحان شوند و دامن عدالت و داد بگسترند و از نعم الهی بهرهمند گردند[۴].
منابع
پانویس
- ↑ خزائلی، محمد، اعلام قرآن، ص ۵۴۱-۵۴۲.
- ↑ خزائلی، محمد، اعلام قرآن، ص۵۴۲.
- ↑ خزائلی، محمد، اعلام قرآن، ص۵۴۲-۵۴۳.
- ↑ خزائلی، محمد، اعلام قرآن، ص۵۴۳-۵۴۴.