برزخ در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
 
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۷: خط ۷:


==واژه‌شناسی==
==واژه‌شناسی==
[[برزخ]] واژه‌ای [[عربی]] از ریشه (ب - ر - ز) و در لغت به معنای حایل بین دو چیز است؛ گویا این واژه در اصل به معنای پاره زمینی بوده که بین دو چیز خودنمایی و بروز داشته؛ ولی بعدها این معنا [[توسعه]] یافته و بر هر امر حایل بین دو چیز، برزخ اطلاق گشته است.<ref>مقاییس اللغه، ج ۱، ص۳۳۳، «برزخ».</ref> برخی معنای اصلی برزخ را حالت ثانوی و جدیدی دانسته‌اند که بر شی‌ء عارض شده و با حالت پیشین فرق می‌کند،<ref>التحقیق، ج ۱، ص۲۵۲، «برزخ».</ref> به هر [[حال]] در صورت عربی بودن «برزخ» حرف «خ» در آن زاید بوده، بر [[مبالغه]] دلالت دارد؛<ref>التحقیق، ج ۱، ص۲۵۲، «برزخ».</ref> ولی در صورتی که آن را معرّب «بَرْزَهْ» بدانیم <ref>مفردات، ص۱۱۸، «برزخ».</ref> که آن نیز به معنای [[حاجز]] و حایل است، حرف مزبور جزو حروف اصلی کلمه خواهد بود.
«برزخ» واژه‌ای [[عربی]] از ریشه (ب - ر - ز) و در لغت به معنای حایل بین دو چیز است؛ گویا این واژه در اصل به معنای پاره زمینی بوده که بین دو چیز خودنمایی و بروز داشته؛ ولی بعدها این معنا [[توسعه]] یافته و بر هر امر حایل بین دو چیز، برزخ اطلاق گشته است.<ref>مقاییس اللغه، ج ۱، ص۳۳۳، «برزخ».</ref> برخی معنای اصلی برزخ را حالت ثانوی و جدیدی دانسته‌اند که بر شی‌ء عارض شده و با حالت پیشین فرق می‌کند،<ref>التحقیق، ج ۱، ص۲۵۲، «برزخ».</ref> به هر [[حال]] در صورت عربی بودن «برزخ» حرف «خ» در آن زاید بوده، بر [[مبالغه]] دلالت دارد؛<ref>التحقیق، ج ۱، ص۲۵۲، «برزخ».</ref> ولی در صورتی که آن را معرّب «بَرْزَهْ» بدانیم <ref>مفردات، ص۱۱۸، «برزخ».</ref> که آن نیز به معنای [[حاجز]] و حایل است، حرف مزبور جزو حروف اصلی کلمه خواهد بود.


واژه برزخ در اصطلاح علمای جغرافیا بر قطعه زمینی که بین دو [[نهر]] یا دو دریا واقع شده یا شبه جزیره، و در اصطلاح [[حکمت]] [[اشراق]] بر [[جسم]] <ref>لغت‌نامه، ج ۳، ص۳۹۵۸؛ شرح المنظومه، ج ۳، ص۶۶۲؛ مجموعه مصنفات، ج ۲، ص۱۷۷، «حکمة الاشراق».</ref> و در اصطلاح [[اهل معرفت]] بر عالمی که از نظر مرتبه بین [[عالم ماده]] و عالم [[عقل]] قرار گرفته و از آن به [[عالم مثال]] تعبیر می‌کنند اطلاق می‌گردد.
واژه برزخ در اصطلاح علمای جغرافیا بر قطعه زمینی که بین دو [[نهر]] یا دو دریا واقع شده یا شبه جزیره، و در اصطلاح [[حکمت]] [[اشراق]] بر [[جسم]] <ref>لغت‌نامه، ج ۳، ص۳۹۵۸؛ شرح المنظومه، ج ۳، ص۶۶۲؛ مجموعه مصنفات، ج ۲، ص۱۷۷، «حکمة الاشراق».</ref> و در اصطلاح [[اهل معرفت]] بر عالمی که از نظر مرتبه بین [[عالم ماده]] و عالم [[عقل]] قرار گرفته و از آن به [[عالم مثال]] تعبیر می‌کنند اطلاق می‌گردد.


اهل معرفت برزخ را به نزولی و صعودی تقسیم کرده، برزخ نزولی را پیش از [[دنیا]] و برزخ صعودی را بعد از آن دانسته‌اند و نیز [[صور]] برزخ صعودی را بر خلاف صور برزخ نزولی نتیجه افعالی می‌دانند که در نشئه دنیا گذشته است. <ref>شرح فصوص الحکم، ص۹۷ ـ ۱۰۲.</ref>.<ref>[[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[برزخ - دیبا (مقاله)|مقاله «برزخ»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص.</ref>
اهل معرفت برزخ را به نزولی و صعودی تقسیم کرده، برزخ نزولی را پیش از [[دنیا]] و برزخ صعودی را بعد از آن دانسته‌اند و نیز [[صور]] برزخ صعودی را بر خلاف صور برزخ نزولی نتیجه افعالی می‌دانند که در نشئه دنیا گذشته است. <ref>شرح فصوص الحکم، ص۹۷ ـ ۱۰۲.</ref>.<ref>[[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[برزخ - دیبا (مقاله)|مقاله «برزخ»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص467.</ref>


==برزخ در قرآن کریم==
==برزخ در قرآن کریم==
خط ۲۶: خط ۲۶:
[[برزخ]] در [[حقیقت]] ادامه وجود [[عالم دنیا]] و استمرار [[حیات انسان]] پس از [[مرگ]] تا [[برپایی قیامت]] است.<ref>المیزان، ج ۱، ص۳۴۹؛ ج ۱۵، ص۶۸.</ref> در روایتی از [[امام صادق]] آمده که [[روح]] پس از مرگ به بدنی مانند بدن [[دنیوی]] منتقل می‌شود.... <ref>الکافی، ج ۳، ص۲۴۴.</ref> [[روایات]] دیگری با همین مضمون را نیز می‌توان یافت و تلاشهایی نیز برای تطبیق آنها با [[بدن مثالی]] صورت گرفته است.<ref>معاد، ج ۲، ص۲۶۶ ـ ۲۶۷.</ref> به [[اعتقاد]] برخی، بر پایه روایات [[خاصه]] و [[عامه]][[روح]] پس از مفارقت بدن به اجسامی که در نهایت لطافت‌اند تعلق می‌گیرد. این اجسام شبیه [[جسم]] [[جنّ]] و شبیه بدن عنصری هستند، به نحوی که اگر کسی آن را ببیند می‌گوید: این همان شخصی است که در [[دنیا]] او را می‌دیدیم.<ref>بحارالانوار، ج ۶، ص۲۷۱؛ حق الیقین، ج ۲، ص۶۴.</ref>
[[برزخ]] در [[حقیقت]] ادامه وجود [[عالم دنیا]] و استمرار [[حیات انسان]] پس از [[مرگ]] تا [[برپایی قیامت]] است.<ref>المیزان، ج ۱، ص۳۴۹؛ ج ۱۵، ص۶۸.</ref> در روایتی از [[امام صادق]] آمده که [[روح]] پس از مرگ به بدنی مانند بدن [[دنیوی]] منتقل می‌شود.... <ref>الکافی، ج ۳، ص۲۴۴.</ref> [[روایات]] دیگری با همین مضمون را نیز می‌توان یافت و تلاشهایی نیز برای تطبیق آنها با [[بدن مثالی]] صورت گرفته است.<ref>معاد، ج ۲، ص۲۶۶ ـ ۲۶۷.</ref> به [[اعتقاد]] برخی، بر پایه روایات [[خاصه]] و [[عامه]][[روح]] پس از مفارقت بدن به اجسامی که در نهایت لطافت‌اند تعلق می‌گیرد. این اجسام شبیه [[جسم]] [[جنّ]] و شبیه بدن عنصری هستند، به نحوی که اگر کسی آن را ببیند می‌گوید: این همان شخصی است که در [[دنیا]] او را می‌دیدیم.<ref>بحارالانوار، ج ۶، ص۲۷۱؛ حق الیقین، ج ۲، ص۶۴.</ref>


یکی از مباحث مربوط به برزخ، عمومیت آن و مقدار مکث [[انسان]] در برزخ است. [[عالم برزخ]] مرحله‌ای قهری از مراتب وجود است و عبور از آن برای همه ضروری است؛ ولی کسانی که در دنیا در [[سعادت]] یا [[شقاوت]] کامل شده و [[کمالات]] [[عقلانی]] و [[فضایل]] یا [[رذایل]] کسب کرده‌اند برزخشان کوتاه بوده و زودتر از افراد متوسط وارد [[بهشت]] یا [[جهنم]] [[اخروی]] می‌شوند، <ref>معاد از دیدگاه امام خمینی، ص۳۷۲.</ref> ازاین‌رو براساس برخی روایات، برزخ [[اولیای الهی]] بیش از سه [[روز]] نیست که آن هم به سبب علاقه طبیعی و تعلّق جبلّی آنان است.<ref>چهل حدیث، ص۱۲۴.</ref> برخی نیز از روایاتی استفاده کرده‌اند که [[نفوس]] کامله مانند [[پیامبر]] و [[ائمه]] {{عم}} برزخ نداشته، بدون مکث در عالم برزخ، وارد [[آخرت]] می‌شوند؛<ref>دررالفوائد، ج ۲، ص۴۱۹؛ البرهان، ج ۴، ص۳۶.</ref> ولی براساس روایات دیگری در برزخ تنها از محض [[ایمان]] و محض [[کفر]] [[پرسش]] می‌شود و انسان‌های متوسط رها می‌شوند.<ref>الکافی، ج ۳، ص۲۳۵ ـ ۲۳۶.</ref> در توضیح این [[روایات]] ـ به گونه‌ای که با آنچه گذشت منافات نداشته باشد ـ شاید بتوان گفت مقصود آن است که از [[انسان‌های کامل]] در [[ایمان]] یا [[کفر]]، [[پرسش]] می‌شود تا به سرعت آنان را از [[برزخ]] عبور داده، وارد [[آخرت]] کنند و انسان‌های متوسط در برزخ رها می‌شوند. برخی گفته‌اند: در [[عالم برزخ]] فقط از مسائلی که [[انسان]] باید به آنها [[اعتقاد]] و ایمان داشته باشد سؤال می‌شود و رسیدگی به سایر مسائل، به [[قیامت]] موکول می‌گردد.<ref>مجموعه آثار، ج ۲، ص۵۱۸، «زندگی جاوید یا حیات اخروی».</ref> از دیگر مباحث مربوط به برزخ، [[تکامل برزخی]] است. تکامل برزخی از منظر روایات امری مسلم است؛ مانند [[ثواب]] بردن شخصی که از [[دنیا]] رفته از [[صدقات]] جاریه‌ای که پس از [[مرگ]] وی نیز برای دیگران سودمند است؛ نظیر ساختن [[مسجد]] و باقی گذاردن [[علم]] مفید یا [[سود]] بردن از کارهای [[نیکی]] که دیگران انجام داده و ثوابش را به او [[هدیه]] می‌کنند،<ref>المعتبر، ج ۱، ص۳۴۱؛ الخصال، ص۱۵۱، ۳۲۳.</ref> ازاین‌رو تکامل برزخی باید به گونه‌ای تبیین شود که با مبانی [[عقلی]] نیز [[ناسازگاری]] نداشته باشد.<ref>[[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[برزخ - دیبا (مقاله)|مقاله «برزخ»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص.</ref>
یکی از مباحث مربوط به برزخ، عمومیت آن و مقدار مکث [[انسان]] در برزخ است. [[عالم برزخ]] مرحله‌ای قهری از مراتب وجود است و عبور از آن برای همه ضروری است؛ ولی کسانی که در دنیا در [[سعادت]] یا [[شقاوت]] کامل شده و [[کمالات]] [[عقلانی]] و [[فضایل]] یا [[رذایل]] کسب کرده‌اند برزخشان کوتاه بوده و زودتر از افراد متوسط وارد [[بهشت]] یا [[جهنم]] [[اخروی]] می‌شوند، <ref>معاد از دیدگاه امام خمینی، ص۳۷۲.</ref> ازاین‌رو براساس برخی روایات، برزخ [[اولیای الهی]] بیش از سه [[روز]] نیست که آن هم به سبب علاقه طبیعی و تعلّق جبلّی آنان است.<ref>چهل حدیث، ص۱۲۴.</ref> برخی نیز از روایاتی استفاده کرده‌اند که [[نفوس]] کامله مانند [[پیامبر]] و [[ائمه]] {{عم}} برزخ نداشته، بدون مکث در عالم برزخ، وارد [[آخرت]] می‌شوند؛<ref>دررالفوائد، ج ۲، ص۴۱۹؛ البرهان، ج ۴، ص۳۶.</ref> ولی براساس روایات دیگری در برزخ تنها از محض [[ایمان]] و محض [[کفر]] [[پرسش]] می‌شود و انسان‌های متوسط رها می‌شوند.<ref>الکافی، ج ۳، ص۲۳۵ ـ ۲۳۶.</ref> در توضیح این [[روایات]] ـ به گونه‌ای که با آنچه گذشت منافات نداشته باشد ـ شاید بتوان گفت مقصود آن است که از [[انسان‌های کامل]] در [[ایمان]] یا [[کفر]]، [[پرسش]] می‌شود تا به سرعت آنان را از [[برزخ]] عبور داده، وارد [[آخرت]] کنند و انسان‌های متوسط در برزخ رها می‌شوند. برخی گفته‌اند: در [[عالم برزخ]] فقط از مسائلی که [[انسان]] باید به آنها [[اعتقاد]] و ایمان داشته باشد سؤال می‌شود و رسیدگی به سایر مسائل، به [[قیامت]] موکول می‌گردد.<ref>مجموعه آثار، ج ۲، ص۵۱۸، «زندگی جاوید یا حیات اخروی».</ref> از دیگر مباحث مربوط به برزخ، [[تکامل برزخی]] است. تکامل برزخی از منظر روایات امری مسلم است؛ مانند [[ثواب]] بردن شخصی که از [[دنیا]] رفته از [[صدقات]] جاریه‌ای که پس از [[مرگ]] وی نیز برای دیگران سودمند است؛ نظیر ساختن [[مسجد]] و باقی گذاردن [[علم]] مفید یا [[سود]] بردن از کارهای [[نیکی]] که دیگران انجام داده و ثوابش را به او [[هدیه]] می‌کنند،<ref>المعتبر، ج ۱، ص۳۴۱؛ الخصال، ص۱۵۱، ۳۲۳.</ref> ازاین‌رو تکامل برزخی باید به گونه‌ای تبیین شود که با مبانی [[عقلی]] نیز [[ناسازگاری]] نداشته باشد.<ref>[[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[برزخ - دیبا (مقاله)|مقاله «برزخ»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص467.</ref>


==[[اثبات]] برزخ==
==[[اثبات]] برزخ==
خط ۳۷: خط ۳۷:
#[[سخن]] از تعدد حیات و [[موت]] و بیان شمار آنها در برخی [[آیات]] نیز از دیگر [[دلایل]] [[اثبات]] [[برزخ]] شمرده شده است: {{متن قرآن|كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَكُنْتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}<ref>«چگونه به خداوند کفر می‌ورزید  با آنکه مرده بودید، شما را زنده گردانید؛ آنگاه شما را می‌میراند، دگرباره زنده می‌گرداند و سپس به سوی او بازگردانده می‌شوید» سوره بقره، آیه ۲۸.</ref> در این [[آیه]] از عبارتِ {{متن قرآن|ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}} که به روشنی بر [[بعث]] [[اخروی]] دلالت دارد می‌توان برداشت کرد که عبارتِ {{متن قرآن|ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ}} مربوط به [[حیات برزخی]] است.<ref>التبیان، ج ۱، ص۱۲۲ ـ ۱۲۳؛ روض الجنان، ج ۱، ص۱۸۵.</ref> برخی به دلیل آن نیز تصریح کرده‌اند؛<ref> المیزان، ج ۱، ص۱۱۱ ـ ۱۱۲.</ref> یعنی عطف با {{متن قرآن|ثُمَّ}} که فاصله و تراخی را می‌رساند. برای این [[تفسیر]] در [[جوامع روایی]] نیز می‌توان شواهدی یافت.<ref>تفسیر منسوب به امام عسکری علیه ‌السلام، ص۲۱۰.</ref> نظیر [[استدلال]] یاد شده، استدلال به آیه {{متن قرآن|قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ}}<ref>«می‌گویند: پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده گرداندی، اینک ما به گناهان خویش اعتراف کرده‌ایم، آیا راه بیرون شدی از اینجا هست؟» سوره غافر، آیه 11.</ref> است. که البته فرق بین دو آیه کاملاً مشهود است، و آن اینکه در آیه نخست از [[مرگ]] اول به {{متن قرآن|كُنْتُمْ أَمْوَاتًا}} تعبیر شده که به [[راحتی]] یا با اندکی [[تأمّل]] می‌تواند بر دوره پیش از تعلق [[روح]] منطبق شود؛ اما در آیه دوم موت در قالب لفظ «[[اماته]]» طرح گردیده که به معنای [[میراندن]] است و تطبیق آن بر دوره پیش از [[حیات دنیوی]] دشوار است و ازاین‌رو بهتر آن می‌نماید که میراندن نخست به مرگ پس از حیات دنیوی و میراندن دوم به مرگ پس از حیات برزخی برگردد. به گفته برخی، بیشتر [[علما]] بر همین اساس به این آیه برای اثبات برزخ استدلال کرده‌اند.<ref> التفسیر الکبیر، ج ۲۷، ص۳۹؛ المیزان، ج ۱۷، ص۳۱۳ ـ ۳۱۴.</ref> در این میان [[منکران]] دلالت دو آیه و نیز منکران [[عذاب قبر]] گفته‌اند که در این دو آیه سخن از دو مرگ و دو [[حیات]] رفته است؛ نه سه مرگ و سه حیات <ref>شرح المقاصد، ج ۵، ص۱۱۵.</ref> که مرگ اول حالت پیشین ابدان، قبل از تعلق [[روح]] است که مرده بودند و [[مرگ]] دوم انتقال از نشئه [[دنیا]] به [[آخرت]] است و [[حیات]] اول [[زندگی دنیا]] و حیات دوم [[زندگی]] آخرت است و اگر حیات و مرگ برزخی وجود داشت و مورد نظر بود باید در این [[آیات]] از سه مرگ و سه حیات[[سخن]] به میان می‌آمد. [[ابن‌مسعود]]، [[ابن‌عباس]]، [[قتاده]] و ضحاک بر این عقیده‌اند که آیات یاد شده تنها به [[حیات دنیوی]] و [[اخروی]] اشاره دارد و در میان متقدمان تنها سدّی دلالت آنها را بر حیات برزخی تمام می‌داند.<ref> تفسیر قرطبی، ج ۱۵، ص۱۹۴.</ref> اینان برای حل مشکل لفظ «[[اماته]]» در [[آیه]] دوم که با بی‌جان بودن در دوره قبل از تعلق روح سازگار نیست به مجاز و کنایه روی آورده‌اند. ایشان بر این عقیده‌اند که همان‌طور که در مثال گفته می‌شود: {{عربی|"ضیّق فم الركية"}} و با آنکه دهانه [[چاه]] وسیع نیست به چاه کَن گفته می‌شود که دهانه آن را تنگ کن همین‌طور هم با آنکه شخص قبل از آمدن به دنیا چیزی نبوده لفظ اماته بر او صادق است.<ref>الکشاف، ج ۴، ص۱۵۴.</ref> برخی از [[محققان]] این توجیهات را نوعی [[تکلف]] دانسته و گفته‌اند: این آیه در خصوص [[حیات برزخی]] و اخروی است و ارتباطی با حیات دنیوی ندارد. وی با توجه به قرینه [[کلامی]] در آیه مورد بحث می‌گوید: این آیه سخن [[کافران]] در [[دوزخ]] اخروی است و آنها برای آنکه از [[انکار]] خود در طول [[زندگی دنیوی]] پشیمان شده‌اند [[حال]] در [[قیامت]] آنچه را که منکر شده‌اند با زبان [[عجز]] [[اقرار]] می‌کنند و روشن است که آنها در [[عالم دنیا]] حیات دنیوی خویش را منکر نبوده‌اند، بلکه حیات برزخی و اخروی را منکر شده‌اند.<ref> المیزان، ج ۱۷، ص۳۱۲ ـ ۳۱۴.</ref> این [[تفسیر]] از سوی برخی چنین نقد شده که کافران در حیات دنیوی نیز [[احیا]] و [[خلق]] خویش را از هیچ و عدم به دست [[خداوند]] منکر بوده‌اند و [[اقرار]] مذکور در [[قیامت]] می‌تواند به همین نکته باز گردد.<ref> من وحی القرآن، ج ۲۰، ص۲۲ ـ ۲۳.</ref>  
#[[سخن]] از تعدد حیات و [[موت]] و بیان شمار آنها در برخی [[آیات]] نیز از دیگر [[دلایل]] [[اثبات]] [[برزخ]] شمرده شده است: {{متن قرآن|كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَكُنْتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}<ref>«چگونه به خداوند کفر می‌ورزید  با آنکه مرده بودید، شما را زنده گردانید؛ آنگاه شما را می‌میراند، دگرباره زنده می‌گرداند و سپس به سوی او بازگردانده می‌شوید» سوره بقره، آیه ۲۸.</ref> در این [[آیه]] از عبارتِ {{متن قرآن|ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}} که به روشنی بر [[بعث]] [[اخروی]] دلالت دارد می‌توان برداشت کرد که عبارتِ {{متن قرآن|ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ}} مربوط به [[حیات برزخی]] است.<ref>التبیان، ج ۱، ص۱۲۲ ـ ۱۲۳؛ روض الجنان، ج ۱، ص۱۸۵.</ref> برخی به دلیل آن نیز تصریح کرده‌اند؛<ref> المیزان، ج ۱، ص۱۱۱ ـ ۱۱۲.</ref> یعنی عطف با {{متن قرآن|ثُمَّ}} که فاصله و تراخی را می‌رساند. برای این [[تفسیر]] در [[جوامع روایی]] نیز می‌توان شواهدی یافت.<ref>تفسیر منسوب به امام عسکری علیه ‌السلام، ص۲۱۰.</ref> نظیر [[استدلال]] یاد شده، استدلال به آیه {{متن قرآن|قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ}}<ref>«می‌گویند: پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده گرداندی، اینک ما به گناهان خویش اعتراف کرده‌ایم، آیا راه بیرون شدی از اینجا هست؟» سوره غافر، آیه 11.</ref> است. که البته فرق بین دو آیه کاملاً مشهود است، و آن اینکه در آیه نخست از [[مرگ]] اول به {{متن قرآن|كُنْتُمْ أَمْوَاتًا}} تعبیر شده که به [[راحتی]] یا با اندکی [[تأمّل]] می‌تواند بر دوره پیش از تعلق [[روح]] منطبق شود؛ اما در آیه دوم موت در قالب لفظ «[[اماته]]» طرح گردیده که به معنای [[میراندن]] است و تطبیق آن بر دوره پیش از [[حیات دنیوی]] دشوار است و ازاین‌رو بهتر آن می‌نماید که میراندن نخست به مرگ پس از حیات دنیوی و میراندن دوم به مرگ پس از حیات برزخی برگردد. به گفته برخی، بیشتر [[علما]] بر همین اساس به این آیه برای اثبات برزخ استدلال کرده‌اند.<ref> التفسیر الکبیر، ج ۲۷، ص۳۹؛ المیزان، ج ۱۷، ص۳۱۳ ـ ۳۱۴.</ref> در این میان [[منکران]] دلالت دو آیه و نیز منکران [[عذاب قبر]] گفته‌اند که در این دو آیه سخن از دو مرگ و دو [[حیات]] رفته است؛ نه سه مرگ و سه حیات <ref>شرح المقاصد، ج ۵، ص۱۱۵.</ref> که مرگ اول حالت پیشین ابدان، قبل از تعلق [[روح]] است که مرده بودند و [[مرگ]] دوم انتقال از نشئه [[دنیا]] به [[آخرت]] است و [[حیات]] اول [[زندگی دنیا]] و حیات دوم [[زندگی]] آخرت است و اگر حیات و مرگ برزخی وجود داشت و مورد نظر بود باید در این [[آیات]] از سه مرگ و سه حیات[[سخن]] به میان می‌آمد. [[ابن‌مسعود]]، [[ابن‌عباس]]، [[قتاده]] و ضحاک بر این عقیده‌اند که آیات یاد شده تنها به [[حیات دنیوی]] و [[اخروی]] اشاره دارد و در میان متقدمان تنها سدّی دلالت آنها را بر حیات برزخی تمام می‌داند.<ref> تفسیر قرطبی، ج ۱۵، ص۱۹۴.</ref> اینان برای حل مشکل لفظ «[[اماته]]» در [[آیه]] دوم که با بی‌جان بودن در دوره قبل از تعلق روح سازگار نیست به مجاز و کنایه روی آورده‌اند. ایشان بر این عقیده‌اند که همان‌طور که در مثال گفته می‌شود: {{عربی|"ضیّق فم الركية"}} و با آنکه دهانه [[چاه]] وسیع نیست به چاه کَن گفته می‌شود که دهانه آن را تنگ کن همین‌طور هم با آنکه شخص قبل از آمدن به دنیا چیزی نبوده لفظ اماته بر او صادق است.<ref>الکشاف، ج ۴، ص۱۵۴.</ref> برخی از [[محققان]] این توجیهات را نوعی [[تکلف]] دانسته و گفته‌اند: این آیه در خصوص [[حیات برزخی]] و اخروی است و ارتباطی با حیات دنیوی ندارد. وی با توجه به قرینه [[کلامی]] در آیه مورد بحث می‌گوید: این آیه سخن [[کافران]] در [[دوزخ]] اخروی است و آنها برای آنکه از [[انکار]] خود در طول [[زندگی دنیوی]] پشیمان شده‌اند [[حال]] در [[قیامت]] آنچه را که منکر شده‌اند با زبان [[عجز]] [[اقرار]] می‌کنند و روشن است که آنها در [[عالم دنیا]] حیات دنیوی خویش را منکر نبوده‌اند، بلکه حیات برزخی و اخروی را منکر شده‌اند.<ref> المیزان، ج ۱۷، ص۳۱۲ ـ ۳۱۴.</ref> این [[تفسیر]] از سوی برخی چنین نقد شده که کافران در حیات دنیوی نیز [[احیا]] و [[خلق]] خویش را از هیچ و عدم به دست [[خداوند]] منکر بوده‌اند و [[اقرار]] مذکور در [[قیامت]] می‌تواند به همین نکته باز گردد.<ref> من وحی القرآن، ج ۲۰، ص۲۲ ـ ۲۳.</ref>  
#افزون بر [[آیات]] گذشته، آیات دیگری نیز به [[برزخ]] مربوط دانسته شده که دلالت آنها بر [[حیات برزخی]] به وضوح دلالت آیات پیشین نیست، چنان که در [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَنُذِيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَى دُونَ الْعَذَابِ الْأَكْبَرِ}}<ref>«و بی‌گمان به آنان از عذاب نزدیک‌تر (این جهان) پیش از عذاب بزرگ‌تر (در جهان واپسین) خواهیم چشاند باشد که بازگردند» سوره سجده، آیه ۲۱.</ref> گفته شده: [[عذاب ادنی]] مربوط به [[عذاب قبر]] و دنیاست و برخی آن را فقط [[عذاب دنیوی]] دانسته‌اند،<ref>جامع البیان، مج ۱۰، ج ۲۱، ص۱۳۲ ـ ۱۳۳.</ref> چنان که برخی مقصود از {{متن قرآن|مَعِيشَةً ضَنْكًا}}<ref> سوره طه، آیه ۱۲۴.</ref> را عذاب قبر دانسته‌اند.<ref> مجمع البیان، ج ۷، ص۵۵.</ref> آیات {{متن قرآن|يَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ}}<ref>«روزی که رازهای نهان، آشکار گردد،» سوره طارق، آیه ۹.</ref>، {{متن قرآن|لَا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا إِلَّا سَلَامًا وَلَهُمْ رِزْقُهُمْ فِيهَا بُكْرَةً وَعَشِيًّا}}<ref>«در آنجا هیچ سخن یاوه‌ای نمی‌شنوند؛ تنها درود می‌شنوند و در آن، پگاهان و در پایان روز روزی خود را دارند» سوره مریم، آیه ۶۲.</ref>، {{متن قرآن|فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَشَهِيقٌ}}<ref>«اما آنان که نگونبخت‌اند در آتش‌اند، آنان را در آن داد و فریاد  ی است» سوره هود، آیه ۱۰۶.</ref> و {{متن قرآن|أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ}}<ref>«زیاده‌خواهی شما را سرگرم  داشت،» سوره تکاثر، آیه ۱.</ref>، {{متن قرآن|حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ}}<ref>«تا با گورها دیدار کردید» سوره تکاثر، آیه ۲.</ref> نیز در مورد برزخ دانسته شده است.<ref>جامع البیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص۳۶۳؛ تفسیر صدر المتالهین، ج ۷، ص۳۴۴ ـ ۳۴۵.</ref> در این میان برخی آیات نیز با قرینه آیات دیگر بر حالات برزخ دلالت دارد؛ همچون:{{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْمَلَائِكَةُ أَوْ نَرَى  رَبَّنَا لَقَدِ اسْتَكْبَرُوا فِي أَنفُسِهِمْ وَعَتَوْ عُتُوًّا كَبِيرًا }}<ref>«و آنان که به لقای ما امیدوار نیستند می‌گویند: چرا بر ما فرشتگان را فرو نفرستاده‌اند یا پروردگارمان را نمی‌بینیم؟ به راستی خود را بزرگ شمردند  و سرکشی بزرگی ورزیدند» سوره فرقان، آیه ۲۱.</ref> ، {{متن قرآن|يَوْمَ يَرَوْنَ الْمَلَائِكَةَ لَا بُشْرَى يَوْمَئِذٍ لِلْمُجْرِمِينَ وَيَقُولُونَ حِجْرًا مَحْجُورًا}}<ref>«روزی که فرشتگان را ببینند آن روز، هیچ مژده‌ای برای گناهکاران نخواهد بود و (فرشتگان به آنان) می‌گویند: (رحمت خداوند) سخت (از شما) دور باد» سوره فرقان، آیه ۲۲.</ref> این آیه درباره کسانی است که به [[پیامبر]] [[اعتراض]] می‌کردند و به عنوان بهانه [[کفر]] خویش می‌گفتند: چرا [[ملائکه]] بر ما نازل نمی‌شود. [[خداوند]] در پاسخ ایشان می‌فرماید: روزی که ایشان ملائکه را ببینند [[روز]] [[خوشی]] برای آنها نخواهد بود. این آیه با توجه به آیات {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا فَأُولَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِيرًا}}<ref>«از کسانی که فرشتگان جانشان را در حال ستم به خویش می‌گیرند، می‌پرسند: در چه حال بوده‌اید؟ می‌گویند: ما ناتوان شمرده‌شدگان روی زمین بوده‌ایم. می‌گویند: آیا زمین خداوند (آن‌قدر) فراخ نبود که در آن هجرت کنید؟ بنابراین، سرای (پایانی) اینان دوزخ است و بد پایانه‌ای است» سوره نساء، آیه ۹۷.</ref>،  {{متن قرآن| وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ قَالَ أُوحِيَ إِلَيَّ وَلَمْ يُوحَ إِلَيْهِ شَيْءٌ وَمَن قَالَ سَأُنزِلُ مِثْلَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ فِي غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلائِكَةُ بَاسِطُواْ أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُواْ أَنفُسَكُمُ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ وَكُنتُمْ عَنْ آيَاتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ }}<ref>«ستمگرتر از کسی که بر خداوند دروغی بندد کیست یا گوید به من وحی شده است در حالی که هیچ‌چیز به او وحی نشده است و (یا) آن کس که گوید: به زودی مانند آنچه خداوند فرو فرستاده است، فرو خواهم فرستاد؛ و کاش هنگامی را می‌دیدی که ستمگران در سختی‌های مرگند و فرشتگان دست گشوده‌اند که: جان‌هایتان را بسپارید! امروز به سبب آنچه ناحق درباره خداوند می‌گفتید و از آیات او سر برمی‌تافتید با عذاب خوارساز کیفر داده می‌شوید» سوره انعام، آیه ۹۳.</ref> که برخورد شدید ملائکه را با [[مجرمان]] هنگام [[مرگ]] و در حیات برزخی مطرح می‌کند می‌تواند در گروه آیات دلالت کننده بر حیات برزخی قرار گیرد.<ref>معاد، ج ۱، ص۲۳۳ ـ ۲۳۴.</ref>
#افزون بر [[آیات]] گذشته، آیات دیگری نیز به [[برزخ]] مربوط دانسته شده که دلالت آنها بر [[حیات برزخی]] به وضوح دلالت آیات پیشین نیست، چنان که در [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَنُذِيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَى دُونَ الْعَذَابِ الْأَكْبَرِ}}<ref>«و بی‌گمان به آنان از عذاب نزدیک‌تر (این جهان) پیش از عذاب بزرگ‌تر (در جهان واپسین) خواهیم چشاند باشد که بازگردند» سوره سجده، آیه ۲۱.</ref> گفته شده: [[عذاب ادنی]] مربوط به [[عذاب قبر]] و دنیاست و برخی آن را فقط [[عذاب دنیوی]] دانسته‌اند،<ref>جامع البیان، مج ۱۰، ج ۲۱، ص۱۳۲ ـ ۱۳۳.</ref> چنان که برخی مقصود از {{متن قرآن|مَعِيشَةً ضَنْكًا}}<ref> سوره طه، آیه ۱۲۴.</ref> را عذاب قبر دانسته‌اند.<ref> مجمع البیان، ج ۷، ص۵۵.</ref> آیات {{متن قرآن|يَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ}}<ref>«روزی که رازهای نهان، آشکار گردد،» سوره طارق، آیه ۹.</ref>، {{متن قرآن|لَا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا إِلَّا سَلَامًا وَلَهُمْ رِزْقُهُمْ فِيهَا بُكْرَةً وَعَشِيًّا}}<ref>«در آنجا هیچ سخن یاوه‌ای نمی‌شنوند؛ تنها درود می‌شنوند و در آن، پگاهان و در پایان روز روزی خود را دارند» سوره مریم، آیه ۶۲.</ref>، {{متن قرآن|فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَشَهِيقٌ}}<ref>«اما آنان که نگونبخت‌اند در آتش‌اند، آنان را در آن داد و فریاد  ی است» سوره هود، آیه ۱۰۶.</ref> و {{متن قرآن|أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ}}<ref>«زیاده‌خواهی شما را سرگرم  داشت،» سوره تکاثر، آیه ۱.</ref>، {{متن قرآن|حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ}}<ref>«تا با گورها دیدار کردید» سوره تکاثر، آیه ۲.</ref> نیز در مورد برزخ دانسته شده است.<ref>جامع البیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص۳۶۳؛ تفسیر صدر المتالهین، ج ۷، ص۳۴۴ ـ ۳۴۵.</ref> در این میان برخی آیات نیز با قرینه آیات دیگر بر حالات برزخ دلالت دارد؛ همچون:{{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْمَلَائِكَةُ أَوْ نَرَى  رَبَّنَا لَقَدِ اسْتَكْبَرُوا فِي أَنفُسِهِمْ وَعَتَوْ عُتُوًّا كَبِيرًا }}<ref>«و آنان که به لقای ما امیدوار نیستند می‌گویند: چرا بر ما فرشتگان را فرو نفرستاده‌اند یا پروردگارمان را نمی‌بینیم؟ به راستی خود را بزرگ شمردند  و سرکشی بزرگی ورزیدند» سوره فرقان، آیه ۲۱.</ref> ، {{متن قرآن|يَوْمَ يَرَوْنَ الْمَلَائِكَةَ لَا بُشْرَى يَوْمَئِذٍ لِلْمُجْرِمِينَ وَيَقُولُونَ حِجْرًا مَحْجُورًا}}<ref>«روزی که فرشتگان را ببینند آن روز، هیچ مژده‌ای برای گناهکاران نخواهد بود و (فرشتگان به آنان) می‌گویند: (رحمت خداوند) سخت (از شما) دور باد» سوره فرقان، آیه ۲۲.</ref> این آیه درباره کسانی است که به [[پیامبر]] [[اعتراض]] می‌کردند و به عنوان بهانه [[کفر]] خویش می‌گفتند: چرا [[ملائکه]] بر ما نازل نمی‌شود. [[خداوند]] در پاسخ ایشان می‌فرماید: روزی که ایشان ملائکه را ببینند [[روز]] [[خوشی]] برای آنها نخواهد بود. این آیه با توجه به آیات {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا فَأُولَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِيرًا}}<ref>«از کسانی که فرشتگان جانشان را در حال ستم به خویش می‌گیرند، می‌پرسند: در چه حال بوده‌اید؟ می‌گویند: ما ناتوان شمرده‌شدگان روی زمین بوده‌ایم. می‌گویند: آیا زمین خداوند (آن‌قدر) فراخ نبود که در آن هجرت کنید؟ بنابراین، سرای (پایانی) اینان دوزخ است و بد پایانه‌ای است» سوره نساء، آیه ۹۷.</ref>،  {{متن قرآن| وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ قَالَ أُوحِيَ إِلَيَّ وَلَمْ يُوحَ إِلَيْهِ شَيْءٌ وَمَن قَالَ سَأُنزِلُ مِثْلَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ فِي غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلائِكَةُ بَاسِطُواْ أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُواْ أَنفُسَكُمُ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ وَكُنتُمْ عَنْ آيَاتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ }}<ref>«ستمگرتر از کسی که بر خداوند دروغی بندد کیست یا گوید به من وحی شده است در حالی که هیچ‌چیز به او وحی نشده است و (یا) آن کس که گوید: به زودی مانند آنچه خداوند فرو فرستاده است، فرو خواهم فرستاد؛ و کاش هنگامی را می‌دیدی که ستمگران در سختی‌های مرگند و فرشتگان دست گشوده‌اند که: جان‌هایتان را بسپارید! امروز به سبب آنچه ناحق درباره خداوند می‌گفتید و از آیات او سر برمی‌تافتید با عذاب خوارساز کیفر داده می‌شوید» سوره انعام، آیه ۹۳.</ref> که برخورد شدید ملائکه را با [[مجرمان]] هنگام [[مرگ]] و در حیات برزخی مطرح می‌کند می‌تواند در گروه آیات دلالت کننده بر حیات برزخی قرار گیرد.<ref>معاد، ج ۱، ص۲۳۳ ـ ۲۳۴.</ref>
#در [[احادیث نبوی]] نیز برخی از [[آیات]] بر وقایع [[برزخ]] تطبیق شده است؛ از [[رسول خدا]] {{صل}} ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ وَيُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ وَيَفْعَلُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ}}<ref>«خداوند، مؤمنان را در زندگی این جهان و جهان واپسین با گفتار استوار پا برجا می‌دارد و خداوند ستمگران را بیراه می‌گذارد و خداوند هر چه بخواهد انجام می‌دهد» سوره ابراهیم، آیه ۲۷.</ref> نقل شده که این آیه درباره مرده‌ای است که در [[قبر]] از او سؤال می‌شود. <ref>الامالی، طوسی، ص۳۷۷.</ref> با توجه به همین [[روایت]] در مورد این آیه گفته شده: در [[قرآن]] [[آخرت]] گاهی به معنای برزخ می‌آید.<ref>مجمع البیان، ج ۶، ص۴۸۲.</ref> بسیاری از [[مفسران]] ذیل همین آیه مباحث گسترده‌ای را درباره احوال قبر و برزخ مطرح کرده‌اند.<ref>تفسیر ابن‌کثیر، ج ۲، ص۵۵۰ - ۵۵۷.</ref>.<ref>[[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[برزخ - دیبا (مقاله)|مقاله «برزخ»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص.</ref>
#در [[احادیث نبوی]] نیز برخی از [[آیات]] بر وقایع [[برزخ]] تطبیق شده است؛ از [[رسول خدا]] {{صل}} ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ وَيُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ وَيَفْعَلُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ}}<ref>«خداوند، مؤمنان را در زندگی این جهان و جهان واپسین با گفتار استوار پا برجا می‌دارد و خداوند ستمگران را بیراه می‌گذارد و خداوند هر چه بخواهد انجام می‌دهد» سوره ابراهیم، آیه ۲۷.</ref> نقل شده که این آیه درباره مرده‌ای است که در [[قبر]] از او سؤال می‌شود. <ref>الامالی، طوسی، ص۳۷۷.</ref> با توجه به همین [[روایت]] در مورد این آیه گفته شده: در [[قرآن]] [[آخرت]] گاهی به معنای برزخ می‌آید.<ref>مجمع البیان، ج ۶، ص۴۸۲.</ref> بسیاری از [[مفسران]] ذیل همین آیه مباحث گسترده‌ای را درباره احوال قبر و برزخ مطرح کرده‌اند.<ref>تفسیر ابن‌کثیر، ج ۲، ص۵۵۰ - ۵۵۷.</ref>.<ref>[[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[برزخ - دیبا (مقاله)|مقاله «برزخ»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص469.</ref>


==[[نفی]] [[ادله]] [[منکران]] برزخ==
==[[نفی]] [[ادله]] [[منکران]] برزخ==
به رغم [[اثبات]] برزخ با [[تمسک به آیات]] یاد شده، برخی با [[تمسک]] به ظاهر بعضی از آیات در وجود [[عالم برزخ]] تشکیک کرده‌اند؛ از جمله آیه «لا یَذوقونَ فیهَا المَوتَ اِلاَّ المَوتَةَ الاولی» (دخان / ۴۴، ۵۶) که دلالت بر [[مرگ]] واحد دارد <ref>شرح المقاصد، ج ۵، ص۱۱۲ ـ ۱۱۳.</ref> و ظاهراً مقصود از آن مرگ در دنیاست. در جواب این [[شبهه]] گفته شده: «اِلاّ» در آیه استثنا نیست، بلکه به معنای «سِوی» بوده و مجموع «اِلاّ» و ما بعد آن بدل از [[موت]] است و آیه در صدد نفی مرگی غیر مرگ [[دنیا]] یعنی مرگ برزخ است؛ زیرا مرگ دنیا قبلاً تحقق یافته و بازگشت به دنیا و چشیدن دوباره مرگ آن امکان ندارد و مفاد آیه این است که در [[بهشت]] * آخرت هیچ مرگی وجود ندارد؛ نه مرگ دنیا و نه مرگ برزخ.<ref>المیزان، ج ۱۸، ص۱۵۰.</ref> برخی در پاسخ از شبهه مذکور چنین گفته‌اند: اشتمال آیه بر ذکر مرگ نخستین (انتقال از دنیا به برزخ) منافات با وجود مرگ بعدی (انتقال از برزخ به آخرت) ندارد؛ زیرا [[مؤمنان]] که در نشئه برزخ از انواع نعمت‌های برزخی بهره‌مند بوده‌اند هنگام انتقال به آخرت و بهره‌مندی بیشتر، تلخی [[مرگ]] را [[ادراک]] نمی‌کنند؛ نه اینکه اصلاً مرگی در کار نباشد، بر خلاف دیگران که تلخی مرگ را در هر دو انتقال می‌چشند.<ref>انوار درخشان، ج ۱۵، ص۱۸۹.</ref> [[آیه]] دیگری که [[منکران]] [[برزخ]] بدان [[استدلال]] کرده‌اند آیه «و ما اَنتَ بِمُسمِعٍ مَن فِی‌القُبور» ([[فاطر]] / ۳۵، ۲۲) است؛ زیرا اگر در [[قبر]] احیایی در کار بود باید اسماع (شنواندن) [[اهل قبور]] امکان‌پذیر بود. در پاسخ این استدلال گفته شده: در آیه مزبور [[حال]] [[کافران]] به حال [[مردگان]] [[تشبیه]] شده و تردیدی نیست که مرده قابل اسماع نیست.<ref>شرح المقاصد، ج ۵، ص۱۱۵ ـ ۱۱۶.</ref> برخی از [[معتزله]] نیز به آیه «اِنَّما تُوَفَّونَ اُجُورَکُم یَومَ القِیـمَةِ» ([[آل‌عمران]] / ۳، ۱۸۵) استدلال کرده و گفته‌اند: جایگاه [[عذاب]] و [[ثواب]] تنها [[قیامت]] است که در پاسخ آنها گفته شده: کلمه «توفیه» به معنای تکمیل است، پس قسمتی از عذاب در برزخ است و تکمیل آن در قیامت صورت می‌گیرد.<ref>الکشاف، ج۱، ص۴۴۸؛ تفسیر المنار، ج۴، ص۲۷۱.</ref> آیه دیگری که ممکن است مورد استدلال منکران قرار گیرد «قَالوا یـوَیلَنا مَن بَعَثَنا مِن مَرقَدِنا» ([[یس]] / ۳۶، ۵۲) است که در قیامت شخص به یک باره از قبر برانگیخته می‌شود، بدون اینکه حیاتی را در قبر [[تجربه]] کرده باشد. در پاسخ این [[شبهه]] گفته شده: آیه دلالتی بر [[نفی]] [[حیات برزخی]] ندارد؛ زیرا ممکن است [[عذاب قبر]] متصل به قیامت نباشد یا اینکه در قیامت به جهت [[عظمت]] واقعه گفته می‌شود که گویا از [[خواب]] [[بیدار]] شده‌ایم.<ref>التبیان، ج ۸، ص۴۶۶ ـ ۴۶۷.</ref> از دیگر آیاتی که ممکن است برای نفی برزخ به آن استدلال شود [[آیات]] ۱۵ - ۱۶ مؤمنون است: «ثُمَّ اِنَّکُم بَعدَ ذلِکَ لَمَیِّتون * ثُمَّ اِنَّکُم یَومَ‌القِیـمَةِ تُبعَثون»،<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۳، ص۸۷.</ref> زیرا در آن سخنی از برزخ بین مرگ و [[بعث]] در قیامت به میان نیامده است. در پاسخ گفته شده: عدم ذکر برزخ در آیه دلیلی بر نفی آن نیست و استعمالهای [[عرفی]] نیز این مطلب را [[تأیید]] می‌کند.<ref>التبیان، ج ۷، ص۳۵۵.</ref>.<ref>[[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[برزخ - دیبا (مقاله)|مقاله «برزخ»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص.</ref>
به رغم [[اثبات]] برزخ با [[تمسک به آیات]] یاد شده، برخی با [[تمسک]] به ظاهر بعضی از آیات در وجود [[عالم برزخ]] تشکیک کرده‌اند؛ از جمله آیه {{متن قرآن|لَا يَذُوقُونَ فِيهَا الْمَوْتَ إِلَّا الْمَوْتَةَ الْأُولَى}}<ref>«جز مرگ نخستین (که داشتند) در آنجا مرگ را نمی‌چشند و (خداوند) آنان را از عذاب دوزخ نگاه داشته است» سوره دخان، آیه ۵۶.</ref> که دلالت بر [[مرگ]] واحد دارد <ref>شرح المقاصد، ج ۵، ص۱۱۲ ـ ۱۱۳.</ref> و ظاهراً مقصود از آن مرگ در دنیاست. در جواب این [[شبهه]] گفته شده: {{متن قرآن|إِلَّا}} در آیه استثنا نیست، بلکه به معنای «سِوی» بوده و مجموع «اِلاّ» و ما بعد آن بدل از [[موت]] است و آیه در صدد نفی مرگی غیر مرگ [[دنیا]] یعنی مرگ برزخ است؛ زیرا مرگ دنیا قبلاً تحقق یافته و بازگشت به دنیا و چشیدن دوباره مرگ آن امکان ندارد و مفاد آیه این است که در [[بهشت]] آخرت هیچ مرگی وجود ندارد؛ نه مرگ دنیا و نه مرگ برزخ.<ref>المیزان، ج ۱۸، ص۱۵۰.</ref> برخی در پاسخ از شبهه مذکور چنین گفته‌اند: اشتمال آیه بر ذکر مرگ نخستین (انتقال از دنیا به برزخ) منافات با وجود مرگ بعدی (انتقال از برزخ به آخرت) ندارد؛ زیرا [[مؤمنان]] که در نشئه برزخ از انواع نعمت‌های برزخی بهره‌مند بوده‌اند هنگام انتقال به آخرت و بهره‌مندی بیشتر، تلخی [[مرگ]] را [[ادراک]] نمی‌کنند؛ نه اینکه اصلاً مرگی در کار نباشد، بر خلاف دیگران که تلخی مرگ را در هر دو انتقال می‌چشند.<ref>انوار درخشان، ج ۱۵، ص۱۸۹.</ref> [[آیه]] دیگری که [[منکران]] [[برزخ]] بدان [[استدلال]] کرده‌اند آیه {{متن قرآن|وَمَا يَسْتَوِي الْأَحْيَاءُ وَلَا الْأَمْوَاتُ إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَنْ يَشَاءُ وَمَا أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُورِ}}<ref>«و زندگان و مردگان برابر نیستند؛ بی‌گمان خداوند به هر که خواهد، می‌شنواند و تو، به آن کسان که در گورهایند نمی‌توانی شنواند» سوره فاطر، آیه ۲۲.</ref> است؛ زیرا اگر در [[قبر]] احیایی در کار بود باید اسماع (شنواندن) [[اهل قبور]] امکان‌پذیر بود. در پاسخ این استدلال گفته شده: در آیه مزبور [[حال]] [[کافران]] به حال [[مردگان]] [[تشبیه]] شده و تردیدی نیست که مرده قابل اسماع نیست.<ref>شرح المقاصد، ج ۵، ص۱۱۵ ـ ۱۱۶.</ref> برخی از [[معتزله]] نیز به آیه {{متن قرآن|كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَإِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ}}<ref>«هر کسی مرگ را می‌چشد و جز این نیست که در رستخیز پاداش‌هایتان تمام داده خواهد شد؛ آنگاه هر که را از دوزخ دور کنند و به بهشت درآورند به راستی رستگار است و زندگی دنیا جز مایه نیرنگ نیست» سوره آل عمران، آیه ۱۸۵.</ref> استدلال کرده و گفته‌اند: جایگاه [[عذاب]] و [[ثواب]] تنها [[قیامت]] است که در پاسخ آنها گفته شده: کلمه «توفیه» به معنای تکمیل است، پس قسمتی از عذاب در برزخ است و تکمیل آن در قیامت صورت می‌گیرد.<ref>الکشاف، ج۱، ص۴۴۸؛ تفسیر المنار، ج۴، ص۲۷۱.</ref> آیه دیگری که ممکن است مورد استدلال منکران قرار گیرد {{متن قرآن|قَالُوا يَا وَيْلَنَا مَنْ بَعَثَنَا مِنْ مَرْقَدِنَا}}<ref>«می‌گویند: وای بر ما چه کسی ما را از خوابگاه‌هامان برانگیخت؟ » سوره یس، آیه ۵۲.</ref> است که در قیامت شخص به یک باره از قبر برانگیخته می‌شود، بدون اینکه حیاتی را در قبر [[تجربه]] کرده باشد. در پاسخ این [[شبهه]] گفته شده: آیه دلالتی بر [[نفی]] [[حیات برزخی]] ندارد؛ زیرا ممکن است [[عذاب قبر]] متصل به قیامت نباشد یا اینکه در قیامت به جهت [[عظمت]] واقعه گفته می‌شود که گویا از [[خواب]] [[بیدار]] شده‌ایم.<ref>التبیان، ج ۸، ص۴۶۶ ـ ۴۶۷.</ref> از دیگر آیاتی که ممکن است برای نفی برزخ به آن استدلال شود [[آیات]] {{متن قرآن|ثُمَّ إِنَّكُمْ بَعْدَ ذَلِكَ لَمَيِّتُونَ}}<ref>«سپس بی‌گمان شما پس از این خواهید مرد» سوره مؤمنون، آیه ۱۵.</ref>، {{متن قرآن|ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ تُبْعَثُونَ}}<ref>«آنگاه به یقین شما در روز رستخیز برانگیخته خواهید شد» سوره مؤمنون، آیه ۱۶.</ref> است <ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۳، ص۸۷.</ref> زیرا در آن سخنی از برزخ بین مرگ و [[بعث]] در قیامت به میان نیامده است. در پاسخ گفته شده: عدم ذکر برزخ در آیه دلیلی بر نفی آن نیست و استعمالهای [[عرفی]] نیز این مطلب را [[تأیید]] می‌کند.<ref>التبیان، ج ۷، ص۳۵۵.</ref>.<ref>[[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[برزخ - دیبا (مقاله)|مقاله «برزخ»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص474.</ref>


==ویژگی‌های [[برزخ]]==
==ویژگی‌های [[برزخ]]==
===شباهت به عالم رویا===
===شباهت به عالم رویا===
در برخی [[آیات]]، حالت پس از [[مرگ]] به حالت [[خواب]] رفتن [[انسان‌ها]][[تشبیه]] شده است: «اَللّهُ یَتَوَفَّی الاَنفُسَ حینَ مَوتِها والَّتی لَم تَمُت فی مَنامِها فَیُمسِکُ الَّتی قَضی عَلَیهَا المَوتَ ویُرسِلُ الاُخری اِلی اَجَلٍ مُسَمًّی اِنَّ فی ذلِکَ لَأیـتٍ لِقَومٍ یَتَفَکَّرون». (زمر / ۳۹، ۴۲) در برخی [[روایات]] نیز آمده است که خواب [[برادر]] مرگ است. برخی گفته‌اند: بعید نیست [[روح انسان]] به هنگام خواب به [[جسم]] مثالی باز گردد؛ زیرا در روایات، برزخ به حالت خواب [[تشبیه]] شده است.<ref>بحارالانوار، ج ۶، ص۲۷۱.</ref>.<ref>حسین دیبا|دیبا، حسین، برزخ - دیبا (مقاله)|مقاله «برزخ»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵، ص.</ref>
در برخی [[آیات]]، حالت پس از [[مرگ]] به حالت [[خواب]] رفتن [[انسان‌ها]][[تشبیه]] شده است: {{متن قرآن|اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضَى عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الْأُخْرَى إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«خداوند، جان‌ها را هنگام مرگشان و آن (جان) را که نمرده است هنگام خوابیدن آن می‌گیرد و آن را که مرگش را رقم زده است نگاه می‌دارد و دیگری را تا زمانی معیّن رها می‌کند؛ بی‌گمان در این، نشانه‌هایی است برای گروهی که می‌اندیشند» سوره زمر، آیه ۴۲.</ref> در برخی [[روایات]] نیز آمده است که خواب [[برادر]] مرگ است. برخی گفته‌اند: بعید نیست [[روح انسان]] به هنگام خواب به [[جسم]] مثالی باز گردد؛ زیرا در روایات، برزخ به حالت خواب [[تشبیه]] شده است.<ref>بحارالانوار، ج ۶، ص۲۷۱.</ref>.<ref>حسین دیبا|دیبا، حسین، برزخ - دیبا (مقاله)|مقاله «برزخ»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵، ص475.</ref>
 
===سنخیت با [[دنیا]]===
===سنخیت با [[دنیا]]===
در [[قیامت]] سؤال می‌شود که به شمار سالها چه مدت در [[زمین]] درنگ کردید؟ در پاسخ گفته می‌شود: روزی (یک [[روز]]) یا پاره‌ای از روز: «قـلَ کَم لَبِثتُم فِی الاَرضِ عَدَدَ سِنین * قالوا لَبِثنا یَومـًا اَو بَعضَ یَوم». (مؤمنون / ۲۳، ۱۱۲ ـ ۱۱۳) از این [[پرسش و پاسخ]] چنین برداشت شده که مکث در برزخ از نظر [[قرآن]] مکث در زمین به شمار آمده است. <ref>المیزان، ج ۱، ص۱۳۹.</ref> برخی از [[محققان]] برای [[اثبات]] این مدعا به [[آیه]] «ولَکُم فِی الاَرضِ مُستَقَرٌّ ومَتـعٌ اِلی حین» ([[اعراف]] / ۷، ۲۴) [[تمسک]] کرده و گفته‌اند: چون «حین» در روایات به [[روز قیامت]] معنا شده می‌توان فهمید که مدت بقا در برزخ هم بقای در زمین دانسته شده است،<ref>المیزان، ج ۱، ص۱۳۹.</ref> چنان که «اَرْض» در آیه «ثُمَّ اِذا دَعاکُم دَعوَةً مِنَ الاَرض» ([[روم]] / ۳۰، ۲۵) به [[قبر]] [[تفسیر]] شده <ref>مجمع البیان، ج ۸، ص۴۷۱.</ref> و برخی از [[جنت]] برزخی به جنت دنیا تعبیر کرده‌اند.<ref>سلسله مؤلفات، ج ۷، ص۶۳ ـ ۶۴، «مسار الشیعه».</ref> در [[روایات]] نیز این مضمون مکرر آمده که [[برزخ]] همان [[قبر]] است.<ref>الکافی، ج ۳، ص۲۴۲.</ref> البته باید توجه داشت که مراد از قبر یاد شده [[محل دفن]] [[بدن انسان]] نیست، بلکه [[حقیقت]] دیگری است که [[متفکران اسلامی]] آن را به شیوه‌های گوناگون تبیین کرده‌اند،<ref>اسفار، ج ۹، ص۲۱۹.</ref> با این [[حال]] از مضامین روایات به روشنی برمی‌آید که قبر به معنای محل دفن، [[ارتباط مستقیم]] و غیر قابل انکاری با [[عالم قبر]] به معنای برزخ دارد که گونه‌هایی از این ارتباط را در همین متون می‌توان یافت؛<ref>معاد، ص۲۴۷ ـ ۲۶۰.</ref> همچنین در برخی روایات ارتباط خاصی بین برخی از مکان‌های معین در [[زمین]] با جایگاه [[ارواح]] پس از [[مرگ]] مطرح گردیده است. در این [[احادیث]] گفته شده که [[روح]] هر [[مؤمن]] متوفا در شرق و غرب عالم به [[وادی السلام]] می‌آید و در برخی روایات دیگر نیز جایگاه ارواح [[کافران]] [[وادی]] [[برهوت]] در حضرموت دانسته شده است.<ref>الکافی، ج ۳، ص۲۴۳، ۲۴۶ ـ ۲۴۷.</ref>.<ref>[[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[برزخ - دیبا (مقاله)|مقاله «برزخ»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص.</ref>
در [[قیامت]] سؤال می‌شود که به شمار سالها چه مدت در [[زمین]] درنگ کردید؟ در پاسخ گفته می‌شود: روزی (یک [[روز]]) یا پاره‌ای از روز: {{متن قرآن|قَالَ كَمْ لَبِثْتُمْ فِي الْأَرْضِ عَدَدَ سِنِينَ}}<ref>«می‌فرماید: به شمار سال‌ها، چند در زمین درنگ داشتید؟» سوره مؤمنون، آیه ۱۱۲.</ref>، {{متن قرآن|قَالُوا لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ فَاسْأَلِ الْعَادِّينَ}}<ref>«می‌گویند: یک روز یا پاره‌ای از یک روز، اینک از شمارندگان بپرس» سوره مؤمنون، آیه ۱۱۳.</ref> از این [[پرسش و پاسخ]] چنین برداشت شده که مکث در برزخ از نظر [[قرآن]] مکث در زمین به شمار آمده است. <ref>المیزان، ج ۱، ص۱۳۹.</ref> برخی از [[محققان]] برای [[اثبات]] این مدعا به [[آیه]] {{متن قرآن|قَالَ اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ}}<ref>«فرمود: فرود آیید! برخی دشمن برخی دیگر و در زمین تا روزگاری آرامشگاه و برخورداری خواهید داشت» سوره اعراف، آیه ۲۴.</ref> [[تمسک]] کرده و گفته‌اند: چون {{متن قرآن|حِينٍ}} در روایات به [[روز قیامت]] معنا شده می‌توان فهمید که مدت بقا در برزخ هم بقای در زمین دانسته شده است،<ref>المیزان، ج ۱، ص۱۳۹.</ref> چنان که «اَرْض» در آیه {{متن قرآن|ثُمَّ إِذَا دَعَاكُمْ دَعْوَةً مِنَ الْأَرْضِ}}<ref>« در آن هنگام که شما را به خواندنی (یگانه) از زمین فرا می‌خواند ناگهان (از گورها) بیرون می‌آیید» سوره روم، آیه ۲۵.</ref> به [[قبر]] [[تفسیر]] شده <ref>مجمع البیان، ج ۸، ص۴۷۱.</ref> و برخی از [[جنت]] برزخی به جنت دنیا تعبیر کرده‌اند.<ref>سلسله مؤلفات، ج ۷، ص۶۳ ـ ۶۴، «مسار الشیعه».</ref> در [[روایات]] نیز این مضمون مکرر آمده که [[برزخ]] همان [[قبر]] است.<ref>الکافی، ج ۳، ص۲۴۲.</ref> البته باید توجه داشت که مراد از قبر یاد شده [[محل دفن]] [[بدن انسان]] نیست، بلکه [[حقیقت]] دیگری است که [[متفکران اسلامی]] آن را به شیوه‌های گوناگون تبیین کرده‌اند،<ref>اسفار، ج ۹، ص۲۱۹.</ref> با این [[حال]] از مضامین روایات به روشنی برمی‌آید که قبر به معنای محل دفن، [[ارتباط مستقیم]] و غیر قابل انکاری با [[عالم قبر]] به معنای برزخ دارد که گونه‌هایی از این ارتباط را در همین متون می‌توان یافت؛<ref>معاد، ص۲۴۷ ـ ۲۶۰.</ref> همچنین در برخی روایات ارتباط خاصی بین برخی از مکان‌های معین در [[زمین]] با جایگاه [[ارواح]] پس از [[مرگ]] مطرح گردیده است. در این [[احادیث]] گفته شده که [[روح]] هر [[مؤمن]] متوفا در شرق و غرب عالم به [[وادی السلام]] می‌آید و در برخی روایات دیگر نیز جایگاه ارواح [[کافران]] [[وادی]] [[برهوت]] در حضرموت دانسته شده است.<ref>الکافی، ج ۳، ص۲۴۳، ۲۴۶ ـ ۲۴۷.</ref>.<ref>[[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[برزخ - دیبا (مقاله)|مقاله «برزخ»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص475.</ref>


===کوتاه بودن برزخ در [[قیاس]] با [[آخرت]]===
===کوتاه بودن برزخ در [[قیاس]] با [[آخرت]]===
از منظر [[آیات قرآن]]، مجموع [[حیات دنیوی]] و برزخی درنگاه کسی که از جایگاهی [[برتر]] (آخرت) به آن می‌نگرد بسیار کوتاه است: «قـلَ اِن لَبِثتُم اِلاّ قَلیلاً لَو اَنَّکُم کُنتُم تَعلَمون». (مؤمنون / ۲۳، ۱۱۴ و نیز [[روم]] / ۳۰، ۵۵؛ [[احقاف]] / ۴۶، ۳۵؛ [[یونس]] / ۱۰، ۴۵؛ نازعات / ۷۹، ۴۶) نظیر همین مضمون در [[آیات]] ۱۰۳ ـ ۱۰۴ طه / ۲۰ نیز آمده است. البته برخی توضیح داده‌اند که کوتاه بودن برزخ و [[دنیا]] از آن جهت است که آنها متناهی هستند، برخلاف [[حیات اخروی]] که این‌گونه نیست.<ref>مجمع البیان، ج ۷، ص۱۹۲.</ref> بعضی از [[مفسران]] [[آیه]] ۵۵ روم / ۳۰ را مربوط به برزخ دانسته‌اند <ref>جامع‌البیان، مج ۱۱، ج ۲۱، ص۶۸؛ مجمع‌البیان، ج ۸، ص۴۸۶.</ref> و برخی آیه «و تَظُنّونَ اِن لَبِثتُم اِلاّ قَلیلا» ([[اسراء]] / ۱۷، ۵۲) را در مورد [[بهشتیان]] دانسته و گفته‌اند: ایشان بر اثر تنعم فراوان در [[بهشت برزخی]] توقف در آن را کوتاه [[گمان]] می‌کنند،<ref>مجمع البیان، ج ۶، ص۶۴۹.</ref> به هر [[حال]] از دیدگاه [[قرآن]] مسلم است که مجموع [[حیات]] [[دنیا]] و [[برزخ]]، بخش بسیار ناچیزی از مجموعه [[حیات انسان]] را تشکیل می‌دهد.
از منظر [[آیات قرآن]]، مجموع [[حیات دنیوی]] و برزخی درنگاه کسی که از جایگاهی [[برتر]] (آخرت) به آن می‌نگرد بسیار کوتاه است: {{متن قرآن|قَالَ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا لَوْ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref>«می‌فرماید: اگر می‌دانستید جز اندکی درنگ نداشته‌اید» سوره مؤمنون، آیه ۱۱۴.</ref>، {{متن قرآن|وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يُقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ مَا لَبِثُوا غَيْرَ سَاعَةٍ كَذَلِكَ كَانُوا يُؤْفَكُونَ}}<ref>«و روزی که رستخیز بر پا شود گنهکاران سوگند می‌خورند که جز ساعتی (در گور) درنگ نداشته‌اند؛ (در دنیا هم) بدین گونه (از حقیقت) بازگردانده می‌شدند» سوره روم، آیه ۵۵.</ref>،  {{متن قرآن|وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ كَأَنْ لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا سَاعَةً مِنَ النَّهَارِ يَتَعَارَفُونَ بَيْنَهُمْ قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقَاءِ اللَّهِ وَمَا كَانُوا مُهْتَدِينَ}}<ref>«و روزی که آنان را گرد می‌آورد گویی جز ساعتی از روز درنگ نداشته‌اند (چنان‌که) همدیگر را می‌شناسند؛ کسانی که لقای خداوند را دروغ شمردند بی‌گمان زیان برده‌اند و راهیاب نبوده‌اند» سوره یونس، آیه ۴۵.</ref>، {{متن قرآن|كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَهَا لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا عَشِيَّةً أَوْ ضُحَاهَا}}<ref>«آنان روزی که آن را ببینند، چنان است که (در دنیا) جز در پایان روزی یا نیمروزی درنگ نکرده بوده‌اند» سوره نازعات، آیه ۴۶.</ref> نظیر همین مضمون در [[آیات]] {{متن قرآن|يَتَخَافَتُونَ بَيْنَهُمْ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا عَشْرًا}}<ref>«میان خویش آهسته می‌گویند: ده روزی بیش درنگ نداشته‌اید» سوره طه، آیه ۱۰۳.</ref>، {{متن قرآن|نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَقُولُونَ إِذْ يَقُولُ أَمْثَلُهُمْ طَرِيقَةً إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا يَوْمًا}}<ref>«ما بدانچه می‌گویند داناتریم آنگاه که نیک‌رفتارترین آنها می‌گوید: بیش از یک روز (در دنیا) نمانده‌اید» سوره طه، آیه ۱۰۴.</ref> نیز آمده است. البته برخی توضیح داده‌اند که کوتاه بودن برزخ و [[دنیا]] از آن جهت است که آنها متناهی هستند، برخلاف [[حیات اخروی]] که این‌گونه نیست.<ref>مجمع البیان، ج ۷، ص۱۹۲.</ref> بعضی از [[مفسران]] [[آیه]] {{متن قرآن|وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يُقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ مَا لَبِثُوا غَيْرَ سَاعَةٍ كَذَلِكَ كَانُوا يُؤْفَكُونَ}}<ref>«و روزی که رستخیز بر پا شود گنهکاران سوگند می‌خورند که جز ساعتی (در گور) درنگ نداشته‌اند؛ (در دنیا هم) بدین گونه (از حقیقت) بازگردانده می‌شدند» سوره روم، آیه ۵۵.</ref> را مربوط به برزخ دانسته‌اند <ref>جامع‌البیان، مج ۱۱، ج ۲۱، ص۶۸؛ مجمع‌البیان، ج ۸، ص۴۸۶.</ref> و برخی آیه {{متن قرآن|وَتَظُنُّونَ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا}}<ref>«گمان می‌برید که جز اندکی (در گور) درنگ نداشته‌اید» سوره اسراء، آیه ۵۲.</ref> را در مورد [[بهشتیان]] دانسته و گفته‌اند: ایشان بر اثر تنعم فراوان در [[بهشت برزخی]] توقف در آن را کوتاه [[گمان]] می‌کنند،<ref>مجمع البیان، ج ۶، ص۶۴۹.</ref> به هر [[حال]] از دیدگاه [[قرآن]] مسلم است که مجموع [[حیات]] [[دنیا]] و [[برزخ]]، بخش بسیار ناچیزی از مجموعه [[حیات انسان]] را تشکیل می‌دهد.


از دیگر ویژگی‌های برزخ بروز و ظهور [[عقاید]] و [[اعمال]] و خلقیات [[دنیوی]] در آن، [[سؤال قبر]] (ابراهیم / ۱۴، ۲۷)، [[فشار قبر]] و نیز ارتباط [[اهل]] برزخ با یکدیگر و با عالم دنیاست که [[روایات]] فراوانی موارد یاد شده را به تفصیل بیان کرده‌اند.<ref>اعتقادات، ص۹۸ ـ ۱۰۲؛ بحار الانوار، ج ۶، ص۲۷۹، ۲۶۸.</ref>.<ref>[[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[برزخ - دیبا (مقاله)|مقاله «برزخ»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص.</ref>
از دیگر ویژگی‌های برزخ بروز و ظهور [[عقاید]] و [[اعمال]] و خلقیات [[دنیوی]] در آن، [[سؤال قبر]] {{متن قرآن|يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ وَيُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ وَيَفْعَلُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ}}<ref>«خداوند، مؤمنان را در زندگی این جهان و جهان واپسین با گفتار استوار پا برجا می‌دارد و خداوند ستمگران را بیراه می‌گذارد و خداوند هر چه بخواهد انجام می‌دهد» سوره ابراهیم، آیه ۲۷.</ref>، [[فشار قبر]] و نیز ارتباط [[اهل]] برزخ با یکدیگر و با عالم دنیاست که [[روایات]] فراوانی موارد یاد شده را به تفصیل بیان کرده‌اند.<ref>اعتقادات، ص۹۸ ـ ۱۰۲؛ بحار الانوار، ج ۶، ص۲۷۹، ۲۶۸.</ref>.<ref>[[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[برزخ - دیبا (مقاله)|مقاله «برزخ»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص475.</ref>


== عالم برزخ ==
== عالم برزخ ==
خط ۵۹: خط ۶۰:
# برزخ عالمی مستقل بین دنیا و آخرت است که نه کاملاً ویژگی‌های دنیا را دارد و نه کاملاً ویژگی‌های آخرت را<ref> المیزان، ج ۲، ص ۱۲۲ و ۱۱، ص ۸. </ref>، ولی گویا که آخرت، همه مراحل پس از [[زندگی دنیا]] از جمله [[قبر]] و برزخ را دربرمی‌گیرد<ref>التحقیق، ج ۱، ص ۴۶.</ref>. بنابراین، مراحل [[جهان آخرت]] با مرگ آغاز شده<ref>مفاتیح الغیب، ج ۲، ص ۷۲۰.</ref> و انسان در [[عالم قبر]] جای می‌گیرد: {{متن قرآن|ثُمَّ أَمَاتَهُ فَأَقْبَرَهُ}}<ref>«سپس او را میرانده و در گور نهاده است» سوره عبس، آیه ۲۱.</ref> و تا [[قیامت]] در برزخ مانده: {{متن قرآن|لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ}}<ref>«شاید من در آنچه وا نهاده‌ام، (بتوانم) کاری نیکو انجام دهم؛ هرگز! این سخنی است که او گوینده آن است و پیشاروی آنان تا روزی که برانگیخته گردند برزخی خواهد بود» سوره مؤمنون، آیه ۱۰۰.</ref>، در [[بهشت]] یا جهنّمِ برزخی به سر خواهد برد و در آن، هر صبح و شام متنعّم یا معذّب است: {{متن قرآن|جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدَ الرَّحْمَنُ عِبَادَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّهُ كَانَ وَعْدُهُ مَأْتِيًّا}}<ref>«بهشت‌هایی جاودان که (خداوند) بخشنده به بندگانش در (جهان) نهان وعده کرده است؛ بی‌گمان وعده او شدنی است» سوره مریم، آیه ۶۱.</ref>، {{متن قرآن|لَا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا إِلَّا سَلَامًا وَلَهُمْ رِزْقُهُمْ فِيهَا بُكْرَةً وَعَشِيًّا}}<ref>«در آنجا هیچ سخن یاوه‌ای نمی‌شنوند؛ تنها درود می‌شنوند و در آن، پگاهان و در پایان روز روزی خود را دارند» سوره مریم، آیه ۶۲.</ref>، {{متن قرآن|النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَعَشِيًّا وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ}}<ref>«آتش (دوزخ) که سپیده‌دمان و پایان روز بر آن عرضه می‌شوند و روزی که رستخیز برپا شود (گفته خواهد شد) فرعونیان را به (درون) سخت‌ترین عذاب درآورید!» سوره غافر، آیه ۴۶.</ref>.  
# برزخ عالمی مستقل بین دنیا و آخرت است که نه کاملاً ویژگی‌های دنیا را دارد و نه کاملاً ویژگی‌های آخرت را<ref> المیزان، ج ۲، ص ۱۲۲ و ۱۱، ص ۸. </ref>، ولی گویا که آخرت، همه مراحل پس از [[زندگی دنیا]] از جمله [[قبر]] و برزخ را دربرمی‌گیرد<ref>التحقیق، ج ۱، ص ۴۶.</ref>. بنابراین، مراحل [[جهان آخرت]] با مرگ آغاز شده<ref>مفاتیح الغیب، ج ۲، ص ۷۲۰.</ref> و انسان در [[عالم قبر]] جای می‌گیرد: {{متن قرآن|ثُمَّ أَمَاتَهُ فَأَقْبَرَهُ}}<ref>«سپس او را میرانده و در گور نهاده است» سوره عبس، آیه ۲۱.</ref> و تا [[قیامت]] در برزخ مانده: {{متن قرآن|لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ}}<ref>«شاید من در آنچه وا نهاده‌ام، (بتوانم) کاری نیکو انجام دهم؛ هرگز! این سخنی است که او گوینده آن است و پیشاروی آنان تا روزی که برانگیخته گردند برزخی خواهد بود» سوره مؤمنون، آیه ۱۰۰.</ref>، در [[بهشت]] یا جهنّمِ برزخی به سر خواهد برد و در آن، هر صبح و شام متنعّم یا معذّب است: {{متن قرآن|جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدَ الرَّحْمَنُ عِبَادَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّهُ كَانَ وَعْدُهُ مَأْتِيًّا}}<ref>«بهشت‌هایی جاودان که (خداوند) بخشنده به بندگانش در (جهان) نهان وعده کرده است؛ بی‌گمان وعده او شدنی است» سوره مریم، آیه ۶۱.</ref>، {{متن قرآن|لَا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا إِلَّا سَلَامًا وَلَهُمْ رِزْقُهُمْ فِيهَا بُكْرَةً وَعَشِيًّا}}<ref>«در آنجا هیچ سخن یاوه‌ای نمی‌شنوند؛ تنها درود می‌شنوند و در آن، پگاهان و در پایان روز روزی خود را دارند» سوره مریم، آیه ۶۲.</ref>، {{متن قرآن|النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَعَشِيًّا وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ}}<ref>«آتش (دوزخ) که سپیده‌دمان و پایان روز بر آن عرضه می‌شوند و روزی که رستخیز برپا شود (گفته خواهد شد) فرعونیان را به (درون) سخت‌ترین عذاب درآورید!» سوره غافر، آیه ۴۶.</ref>.  


با توجّه به [[آیه]] {{متن قرآن|مُتَّكِئِينَ فِيهَا عَلَى الْأَرَائِكِ لَا يَرَوْنَ فِيهَا شَمْسًا وَلَا زَمْهَرِيرًا}}<ref>«در آن، بر تخت‌ها پشت می‌دهند، در آن نه (گرمای) خورشیدی می‌بینند و نه سرمایی» سوره انسان، آیه ۱۳.</ref> در [[بهشت جاوید]]، صبح و شام وجود ندارد<ref>جامع‌البیان، مج ۲، ج ۲۴، ص ۹۰؛ قرطبی، ج ۱۹، ص ۹۰.</ref>. دوره برزخ با نفخ [[صور]] و فنای همه موجودات به پایان می‌رسد: {{متن قرآن|وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ}}<ref>«و در صور دمیده می‌شود آنگاه هر کس در آسمان‌ها و در زمین است بیهوش می‌گردد» سوره زمر، آیه ۶۸.</ref>، سپس [[قیامت]] با [[نفخ صور]] دیگری آغاز می‌شود: {{متن قرآن|ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرَى فَإِذَا هُمْ قِيَامٌ يَنْظُرُونَ}}<ref>«در آن می‌دمند که ناگاه آنان برمی‌خیزند، به انتظار می‌مانند» سوره زمر، آیه ۶۸.</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[آخرت - خراسانی (مقاله)|مقاله «آخرت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>
با توجّه به [[آیه]] {{متن قرآن|مُتَّكِئِينَ فِيهَا عَلَى الْأَرَائِكِ لَا يَرَوْنَ فِيهَا شَمْسًا وَلَا زَمْهَرِيرًا}}<ref>«در آن، بر تخت‌ها پشت می‌دهند، در آن نه (گرمای) خورشیدی می‌بینند و نه سرمایی» سوره انسان، آیه ۱۳.</ref> در [[بهشت جاوید]]، صبح و شام وجود ندارد<ref>جامع‌البیان، مج ۲، ج ۲۴، ص ۹۰؛ قرطبی، ج ۱۹، ص ۹۰.</ref>. دوره برزخ با نفخ [[صور]] و فنای همه موجودات به پایان می‌رسد: {{متن قرآن|وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ}}<ref>«و در صور دمیده می‌شود آنگاه هر کس در آسمان‌ها و در زمین است بیهوش می‌گردد» سوره زمر، آیه ۶۸.</ref>، سپس [[قیامت]] با [[نفخ صور]] دیگری آغاز می‌شود: {{متن قرآن|ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرَى فَإِذَا هُمْ قِيَامٌ يَنْظُرُونَ}}<ref>«در آن می‌دمند که ناگاه آنان برمی‌خیزند، به انتظار می‌مانند» سوره زمر، آیه ۶۸.</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[آخرت - خراسانی (مقاله)|مقاله «آخرت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص۹۸.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:000056.jpg|22px]] [[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[برزخ - دیبا (مقاله)|برزخ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵''']]
# [[پرونده:000052.jpg|22px]] [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[آخرت - خراسانی (مقاله)|مقاله «آخرت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱''']]
# [[پرونده:000052.jpg|22px]] [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[آخرت - خراسانی (مقاله)|مقاله «آخرت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۵۷

واژه‌شناسی

«برزخ» واژه‌ای عربی از ریشه (ب - ر - ز) و در لغت به معنای حایل بین دو چیز است؛ گویا این واژه در اصل به معنای پاره زمینی بوده که بین دو چیز خودنمایی و بروز داشته؛ ولی بعدها این معنا توسعه یافته و بر هر امر حایل بین دو چیز، برزخ اطلاق گشته است.[۱] برخی معنای اصلی برزخ را حالت ثانوی و جدیدی دانسته‌اند که بر شی‌ء عارض شده و با حالت پیشین فرق می‌کند،[۲] به هر حال در صورت عربی بودن «برزخ» حرف «خ» در آن زاید بوده، بر مبالغه دلالت دارد؛[۳] ولی در صورتی که آن را معرّب «بَرْزَهْ» بدانیم [۴] که آن نیز به معنای حاجز و حایل است، حرف مزبور جزو حروف اصلی کلمه خواهد بود.

واژه برزخ در اصطلاح علمای جغرافیا بر قطعه زمینی که بین دو نهر یا دو دریا واقع شده یا شبه جزیره، و در اصطلاح حکمت اشراق بر جسم [۵] و در اصطلاح اهل معرفت بر عالمی که از نظر مرتبه بین عالم ماده و عالم عقل قرار گرفته و از آن به عالم مثال تعبیر می‌کنند اطلاق می‌گردد.

اهل معرفت برزخ را به نزولی و صعودی تقسیم کرده، برزخ نزولی را پیش از دنیا و برزخ صعودی را بعد از آن دانسته‌اند و نیز صور برزخ صعودی را بر خلاف صور برزخ نزولی نتیجه افعالی می‌دانند که در نشئه دنیا گذشته است. [۶].[۷]

برزخ در قرآن کریم

برزخ در اصطلاح قرآن، روایات و مجموعه تعالیم اسلامی به معنای عالم پس از مرگ و حد فاصل بین دنیا و آخرت است. شاید بتوان ادعا کرد که برزخ بدین معنا نخستین بار، در تعالیم اسلامی و در قرآن استعمال گردیده است. واژه برزخ به معنای مذکور تنها یک بار در قرآن آمده و در آن، حالِ انسان‌های تبهکار و مجرم، هنگام فرا رسیدن مرگ و درخواست غیر قابل قبول آنان مبنی بر بازگشت به دنیا و پاسخ آنان به اینکه فرا روی ایشان برزخی است تا روزی که برانگیخته شوند گزارش شده است: ﴿حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ[۸]، ﴿لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ[۹] افزون بر آیه مزبور که به صراحت از برزخ سخن به میان آورده است آیات دیگری را می‌توان یافت که به نوعی بر حقایق برزخی دلالت داشته و برای اثبات عالم پس از مرگ (قبل از قیامت) قابل بهره‌برداری است.

در این آیات به موضوعات ذیل پرداخته شده است:

  1. ادامه حیات شهیدان پس از مرگ ﴿وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ[۱۰]، ﴿فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ[۱۱]، ﴿وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَكِنْ لَا تَشْعُرُونَ[۱۲]، ﴿قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ[۱۳]، ﴿بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ[۱۴].[۱۵]
  2. احوال ارواح انسان‌ها هنگام انتقال از زندگی دنیوی به سرای دیگر ﴿الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلَامٌ عَلَيْكُمُ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ[۱۶]، ﴿إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا فَأُولَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِيرًا[۱۷]، ﴿وَلَوْ تَرَى إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا الْمَلَائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ[۱۸]، ﴿ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ قَالَ أُوحِيَ إِلَيَّ وَلَمْ يُوحَ إِلَيْهِ شَيْءٌ وَمَن قَالَ سَأُنزِلُ مِثْلَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ فِي غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلائِكَةُ بَاسِطُواْ أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُواْ أَنفُسَكُمُ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ وَكُنتُمْ عَنْ آيَاتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ[۱۹] ، ﴿مِمَّا خَطِيئَاتِهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا نَارًا فَلَمْ يَجِدُوا لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْصَارًا[۲۰]، ﴿فَأَمَّا إِنْ كَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ[۲۱]، ﴿فَرَوْحٌ وَرَيْحَانٌ وَجَنَّتُ نَعِيمٍ[۲۲]، ﴿يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ[۲۳]، ﴿ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً[۲۴]، ﴿فَادْخُلِي فِي عِبَادِي[۲۵]، ﴿وَادْخُلِي جَنَّتِي[۲۶]،
  3. سرگذشت انسان‌ها پس از مرگ. به همراه برخی خصوصیات و نحوه حیات آنها ﴿النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَعَشِيًّا وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ[۲۷]، ﴿وَسَلَامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَيَوْمَ يَمُوتُ وَيَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا[۲۸]،
  4. تعدد حیات و مرگ. ﴿كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَكُنْتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ[۲۹]، ﴿وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يُقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ مَا لَبِثُوا غَيْرَ سَاعَةٍ كَذَلِكَ كَانُوا يُؤْفَكُونَ[۳۰]، ﴿وَقَالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَالْإِيمَانَ لَقَدْ لَبِثْتُمْ فِي كِتَابِ اللَّهِ إِلَى يَوْمِ الْبَعْثِ فَهَذَا يَوْمُ الْبَعْثِ وَلَكِنَّكُمْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ[۳۱]

آیات دیگری نیز مرتبط با بحث است که دلالت آنها بر برزخ به وضوح آیات سابق نیست؛ مانند: ﴿وَلَنُذِيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَى دُونَ الْعَذَابِ الْأَكْبَرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ[۳۲]، ﴿يَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ[۳۳].[۳۴] ﴿كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَإِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ[۳۵].[۳۶] ﴿لَا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا إِلَّا سَلَامًا وَلَهُمْ رِزْقُهُمْ فِيهَا بُكْرَةً وَعَشِيًّا[۳۷]، ﴿فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَشَهِيقٌ[۳۸]، ﴿كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ[۳۹]، ﴿ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ[۴۰]، ﴿يَوْمَ يَرَوْنَ الْمَلَائِكَةَ لَا بُشْرَى يَوْمَئِذٍ لِلْمُجْرِمِينَ وَيَقُولُونَ حِجْرًا مَحْجُورًا[۴۱]، ﴿وَقَدِمْنَا إِلَى مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاءً مَنْثُورًا[۴۲]، ﴿أَصْحَابُ الْجَنَّةِ يَوْمَئِذٍ خَيْرٌ مُسْتَقَرًّا وَأَحْسَنُ مَقِيلًا[۴۳] البته با توجه به آیات ﴿إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا فَأُولَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِيرًا[۴۴]، ﴿ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ قَالَ أُوحِيَ إِلَيَّ وَلَمْ يُوحَ إِلَيْهِ شَيْءٌ وَمَن قَالَ سَأُنزِلُ مِثْلَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ فِي غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلائِكَةُ بَاسِطُواْ أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُواْ أَنفُسَكُمُ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ وَكُنتُمْ عَنْ آيَاتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ [۴۵].

برزخ در حقیقت ادامه وجود عالم دنیا و استمرار حیات انسان پس از مرگ تا برپایی قیامت است.[۴۶] در روایتی از امام صادق آمده که روح پس از مرگ به بدنی مانند بدن دنیوی منتقل می‌شود.... [۴۷] روایات دیگری با همین مضمون را نیز می‌توان یافت و تلاشهایی نیز برای تطبیق آنها با بدن مثالی صورت گرفته است.[۴۸] به اعتقاد برخی، بر پایه روایات خاصه و عامهروح پس از مفارقت بدن به اجسامی که در نهایت لطافت‌اند تعلق می‌گیرد. این اجسام شبیه جسم جنّ و شبیه بدن عنصری هستند، به نحوی که اگر کسی آن را ببیند می‌گوید: این همان شخصی است که در دنیا او را می‌دیدیم.[۴۹]

یکی از مباحث مربوط به برزخ، عمومیت آن و مقدار مکث انسان در برزخ است. عالم برزخ مرحله‌ای قهری از مراتب وجود است و عبور از آن برای همه ضروری است؛ ولی کسانی که در دنیا در سعادت یا شقاوت کامل شده و کمالات عقلانی و فضایل یا رذایل کسب کرده‌اند برزخشان کوتاه بوده و زودتر از افراد متوسط وارد بهشت یا جهنم اخروی می‌شوند، [۵۰] ازاین‌رو براساس برخی روایات، برزخ اولیای الهی بیش از سه روز نیست که آن هم به سبب علاقه طبیعی و تعلّق جبلّی آنان است.[۵۱] برخی نیز از روایاتی استفاده کرده‌اند که نفوس کامله مانند پیامبر و ائمه (ع) برزخ نداشته، بدون مکث در عالم برزخ، وارد آخرت می‌شوند؛[۵۲] ولی براساس روایات دیگری در برزخ تنها از محض ایمان و محض کفر پرسش می‌شود و انسان‌های متوسط رها می‌شوند.[۵۳] در توضیح این روایات ـ به گونه‌ای که با آنچه گذشت منافات نداشته باشد ـ شاید بتوان گفت مقصود آن است که از انسان‌های کامل در ایمان یا کفر، پرسش می‌شود تا به سرعت آنان را از برزخ عبور داده، وارد آخرت کنند و انسان‌های متوسط در برزخ رها می‌شوند. برخی گفته‌اند: در عالم برزخ فقط از مسائلی که انسان باید به آنها اعتقاد و ایمان داشته باشد سؤال می‌شود و رسیدگی به سایر مسائل، به قیامت موکول می‌گردد.[۵۴] از دیگر مباحث مربوط به برزخ، تکامل برزخی است. تکامل برزخی از منظر روایات امری مسلم است؛ مانند ثواب بردن شخصی که از دنیا رفته از صدقات جاریه‌ای که پس از مرگ وی نیز برای دیگران سودمند است؛ نظیر ساختن مسجد و باقی گذاردن علم مفید یا سود بردن از کارهای نیکی که دیگران انجام داده و ثوابش را به او هدیه می‌کنند،[۵۵] ازاین‌رو تکامل برزخی باید به گونه‌ای تبیین شود که با مبانی عقلی نیز ناسازگاری نداشته باشد.[۵۶]

اثبات برزخ

برخی گفته‌اند: اصولاً مسئلؤ برزخ ماهیت نقلی دارد و عقل را به آن راهی نیست [۵۷] و بعضی بر این عقیده‌اند که افزون بر ادله نقلی، دلایل عقلی نیز می‌تواند پاداش و کیفر برزخی را ثابت کند.[۵۸] البته تجزیه و تحلیل ادله یاد شده نشان می‌دهد که این ادله بیش از آنکه ضرورت برزخ را ثابت کند امکان آن را ثابت می‌کند، در هر حال این نکته درخور توجه است که اولین گام برای اثبات برزخ، اثبات حقیقتروح و تجرد نفس و بقای آن است، ازاین‌رو کسانی که به سبب جهانبینی مادی خود، همه حقایق موجودات عالم را در مادیات منحصر می‌دانند، به طور کلی منکر عالم پس از مرگ هستند،[۵۹] افزون بر این برای اثبات برزخ ممکن است به ادله تجربی و حسّی با استفاده از روش‌هایی که می‌توان با ارواح گذشتگان ارتباط برقرار کرد نیز بهره گرفت. این روشها که در علمی به نام فرا روانشناسی (Parapsychology) طرح می‌گردد ثابت می‌کند که برای مردگان، نوعی حیات و ادامه زندگی تحقق دارد که آن همان برزخ است. توجه به این نکته نیز لازم است که خواه دلیل عقلی را نیز دلیلی مستقل برای اثبات حیات برزخی بپذیریم یا آن را تمام ندانیم، در هر صورت، اصل این مسئله در مجموعه معارف اسلامی امری روشن است و از همین روی برخی از صاحب‌نظران احتمال ضروری بودن آن را بعید ندانسته‌اند،[۶۰] گرچه به گفته برخی از محققان مسئله حیات برزخی در اواسط عهد رسول خدا از ضروریات قرآنی نبوده است و حتی امروزه نیز برخی از مسلمین که نفس انسان را مجرد نمی‌دانند به نوعی این حقیقت را نمی‌پذیرند،[۶۱] به هرحال مهم‌ترین ادلّه حیات برزخی آیات و روایات است که آیات در این زمینه به شرح ذیل است:

  1. آیه ﴿لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ[۶۲] برزخ را پیشاپیش ظالمان و محیط بر آنان دانسته است: ﴿ وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ[۶۳]. برخی «وراء» را به معنای پشت و برزخ را به منزله مانعی از بازگشت به دنیا دانسته‌اند؛[۶۴] ولی قید ﴿إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ به روشنی دلالت بر این نکته دارد که کلمه «وراء» به معنای جلو است؛ زیرا اگر آن را به معنای پشت بدانیم دیگر قید مذکور لغو خواهد بود.[۶۵]
  2. در برخی آیات درباره شهیدان چنین آمده است: ﴿وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ[۶۶]، ﴿فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ[۶۷] و نیز ﴿وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَكِنْ لَا تَشْعُرُونَ[۶۸]؛ همچنین در آیات از شهیدی چنین نقل می‌کند: ﴿قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ[۶۹]، ﴿بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ[۷۰]. براساس آیات مزبور شهیدان لذت‌ها را درک می‌کنند و اگر آنان مرده و فاقد حیات باشند دیگر درکی ندارند تا لذت برده و متنعم باشند.[۷۱] گفته شده: آیه ﴿فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ[۷۲] به روشنی دلالت دارد که حیات برزخی شهدا مقارن با حیات دنیوی کسانی است که به آنان ملحق نگشته‌اند.[۷۳] برخی از متکلمان خواسته‌اند دلالت عام آیات یاد شده بر حیات برزخ برای همه انسان‌ها را انکار و آن را محدود به حیات شهیدان بدانند [۷۴] که دلیلی بر اختصاص در دست نیست، بلکه سیاق آیات ﴿وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ[۷۵]، ﴿فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ[۷۶] مفید اشتراک دیگر مؤمنان با شهدا در حیات برزخی است.[۷۷]
  3. برخی آیات با حرف عطف «فای تعقیب» که بر پشت سر هم بودن دو امر دلالت دارد حالاتی از حیات را برای انتقال یافتگان از دنیا ترسیم می‌کند که از این آیات نیز برای اثبات برزخ استفاده شده است؛ مانند وارد شدن قوم نوح (ع) به آتش در پی غرق شدن آنان: ﴿مِمَّا خَطِيئَاتِهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا نَارًا فَلَمْ يَجِدُوا لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْصَارًا[۷۸].[۷۹] برخی آیاتِ ﴿يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ[۸۰]، ﴿ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً[۸۱]، ﴿فَادْخُلِي فِي عِبَادِي[۸۲]، ﴿وَادْخُلِي جَنَّتِي[۸۳] را نیز به جهت وجود فای تعقیب ﴿فَادْخُلِي دلیل بر حیات برزخی دانسته‌اند؛[۸۴] همچنین در آیاتِ ﴿فَأَمَّا إِنْ كَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ[۸۵]، ﴿فَرَوْحٌ وَرَيْحَانٌ وَجَنَّتُ نَعِيمٍ[۸۶] گفته شده: فای تعقیب دلالت بر این دارد که روح و ریحان و جنّت، پس از مرگ و در برزخ حاصل می‌شود.[۸۷] البته در روایتی از امام صادق (ع)،روح و ریحان در قبر و جنّت نعیم در آخرت دانسته شده است.[۸۸] برخی، آیات ﴿فَأَمَّا إِنْ كَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ[۸۹]، ﴿فَرَوْحٌ وَرَيْحَانٌ وَجَنَّتُ نَعِيمٍ[۹۰] را مربوط به آخرت دانسته‌اند.[۹۱] گفتنی است که نمی‌توان به صرف دلالت آیات مزبور بر فاصله نبودن میان مرگ و دخول در آتش یا متنعم شدن استناد کرد و از آنها در اثبات برزخ بهره جست؛ زیرا ممکن است انتقال‌یافتگان از دنیا در آیات یاد شده از جمله کسانی باشند که بدون توقف در برزخ به جهنم یا بهشت اخروی داخل می‌شوند.
  4. طبق مضمون برخی آیات، فرشتگان هنگام مرگ از ستمگران بازخواست می‌کنند: ﴿إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا فَأُولَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِيرًا[۹۲] و به آنها می‌گویند: جان‌های خود را بر آرید: ﴿ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ قَالَ أُوحِيَ إِلَيَّ وَلَمْ يُوحَ إِلَيْهِ شَيْءٌ وَمَن قَالَ سَأُنزِلُ مِثْلَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ فِي غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلائِكَةُ بَاسِطُواْ أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُواْ أَنفُسَكُمُ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ وَكُنتُمْ عَنْ آيَاتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ [۹۳] آیات مزبور نیز مرتبط با سؤال قبر[۹۴] و عذاب برزخی[۹۵] است و در برخی آثار به این آیات و همچنین آیات ﴿الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلَامٌ عَلَيْكُمُ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ[۹۶] و ﴿وَلَوْ تَرَى إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا الْمَلَائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ[۹۷] برای اثبات برزخ استدلال شده است.[۹۸]
  5. اثبات برخی ویژگی‌ها برای حیات پس از مرگ در برخی آیات از جمله وجود شب و روز: ﴿النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَعَشِيًّا وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ[۹۹] دلیل بر وجود حیات برزخی دانسته شده است؛ زیرا براساس روایات اهل‌بیت (ع) که متکلمان نیز از آنها استفاده کرده‌اند [۱۰۰] در قیامتشب و روزی وجود ندارد، ازاین‌رو باید گفت عذاب مذکور در آیه، مربوط به حیات برزخی است.[۱۰۱] البته برخی گفته‌اند: این بدان معنا نیست که در برزخ لزوما شب و روز وجود داشته باشد، بلکه می‌توان گفت عذاب فرعون و پیروان او پس از مرگ مقارن با شب و روز دنیوی است و عذاب آنها با ظرف زمانی دنیا سنجیده شده است.[۱۰۲] برخی نیز از عطف جمله ﴿وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ بر ماقبل آن در آیه یاد شده استفاده کرده‌اند که عذابی که در جمله قبل، از آن سخن به میان آمده و شب و روز در آن مطرح گردیده عذابی است که قبل از قیامت بر مجرمان وارد می‌شود و عذابی که در این جمله وجود دارد و همراه با ﴿أَشَدَّ است عذاب آخرت است.[۱۰۳] برخی از محققان آیه ﴿وَلَهُمْ رِزْقُهُمْ فِيهَا بُكْرَةً وَعَشِيًّا[۱۰۴] را نیز به دلیل مطرح کردن صبح و شام مربوط به حیات برزخی دانسته‌اند:[۱۰۵] برخی نیز شب و روز را در آیات یاد شده کنایه از دوام عذاب و پاداش دانسته‌اند.[۱۰۶]
  6. سخن از تعدد حیات و موت و بیان شمار آنها در برخی آیات نیز از دیگر دلایل اثبات برزخ شمرده شده است: ﴿كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَكُنْتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ[۱۰۷] در این آیه از عبارتِ ﴿ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ که به روشنی بر بعث اخروی دلالت دارد می‌توان برداشت کرد که عبارتِ ﴿ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ مربوط به حیات برزخی است.[۱۰۸] برخی به دلیل آن نیز تصریح کرده‌اند؛[۱۰۹] یعنی عطف با ﴿ثُمَّ که فاصله و تراخی را می‌رساند. برای این تفسیر در جوامع روایی نیز می‌توان شواهدی یافت.[۱۱۰] نظیر استدلال یاد شده، استدلال به آیه ﴿قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ[۱۱۱] است. که البته فرق بین دو آیه کاملاً مشهود است، و آن اینکه در آیه نخست از مرگ اول به ﴿كُنْتُمْ أَمْوَاتًا تعبیر شده که به راحتی یا با اندکی تأمّل می‌تواند بر دوره پیش از تعلق روح منطبق شود؛ اما در آیه دوم موت در قالب لفظ «اماته» طرح گردیده که به معنای میراندن است و تطبیق آن بر دوره پیش از حیات دنیوی دشوار است و ازاین‌رو بهتر آن می‌نماید که میراندن نخست به مرگ پس از حیات دنیوی و میراندن دوم به مرگ پس از حیات برزخی برگردد. به گفته برخی، بیشتر علما بر همین اساس به این آیه برای اثبات برزخ استدلال کرده‌اند.[۱۱۲] در این میان منکران دلالت دو آیه و نیز منکران عذاب قبر گفته‌اند که در این دو آیه سخن از دو مرگ و دو حیات رفته است؛ نه سه مرگ و سه حیات [۱۱۳] که مرگ اول حالت پیشین ابدان، قبل از تعلق روح است که مرده بودند و مرگ دوم انتقال از نشئه دنیا به آخرت است و حیات اول زندگی دنیا و حیات دوم زندگی آخرت است و اگر حیات و مرگ برزخی وجود داشت و مورد نظر بود باید در این آیات از سه مرگ و سه حیاتسخن به میان می‌آمد. ابن‌مسعود، ابن‌عباس، قتاده و ضحاک بر این عقیده‌اند که آیات یاد شده تنها به حیات دنیوی و اخروی اشاره دارد و در میان متقدمان تنها سدّی دلالت آنها را بر حیات برزخی تمام می‌داند.[۱۱۴] اینان برای حل مشکل لفظ «اماته» در آیه دوم که با بی‌جان بودن در دوره قبل از تعلق روح سازگار نیست به مجاز و کنایه روی آورده‌اند. ایشان بر این عقیده‌اند که همان‌طور که در مثال گفته می‌شود: "ضیّق فم الركية" و با آنکه دهانه چاه وسیع نیست به چاه کَن گفته می‌شود که دهانه آن را تنگ کن همین‌طور هم با آنکه شخص قبل از آمدن به دنیا چیزی نبوده لفظ اماته بر او صادق است.[۱۱۵] برخی از محققان این توجیهات را نوعی تکلف دانسته و گفته‌اند: این آیه در خصوص حیات برزخی و اخروی است و ارتباطی با حیات دنیوی ندارد. وی با توجه به قرینه کلامی در آیه مورد بحث می‌گوید: این آیه سخن کافران در دوزخ اخروی است و آنها برای آنکه از انکار خود در طول زندگی دنیوی پشیمان شده‌اند حال در قیامت آنچه را که منکر شده‌اند با زبان عجز اقرار می‌کنند و روشن است که آنها در عالم دنیا حیات دنیوی خویش را منکر نبوده‌اند، بلکه حیات برزخی و اخروی را منکر شده‌اند.[۱۱۶] این تفسیر از سوی برخی چنین نقد شده که کافران در حیات دنیوی نیز احیا و خلق خویش را از هیچ و عدم به دست خداوند منکر بوده‌اند و اقرار مذکور در قیامت می‌تواند به همین نکته باز گردد.[۱۱۷]
  7. افزون بر آیات گذشته، آیات دیگری نیز به برزخ مربوط دانسته شده که دلالت آنها بر حیات برزخی به وضوح دلالت آیات پیشین نیست، چنان که در آیه ﴿وَلَنُذِيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَى دُونَ الْعَذَابِ الْأَكْبَرِ[۱۱۸] گفته شده: عذاب ادنی مربوط به عذاب قبر و دنیاست و برخی آن را فقط عذاب دنیوی دانسته‌اند،[۱۱۹] چنان که برخی مقصود از ﴿مَعِيشَةً ضَنْكًا[۱۲۰] را عذاب قبر دانسته‌اند.[۱۲۱] آیات ﴿يَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ[۱۲۲]، ﴿لَا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا إِلَّا سَلَامًا وَلَهُمْ رِزْقُهُمْ فِيهَا بُكْرَةً وَعَشِيًّا[۱۲۳]، ﴿فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَشَهِيقٌ[۱۲۴] و ﴿أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ[۱۲۵]، ﴿حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ[۱۲۶] نیز در مورد برزخ دانسته شده است.[۱۲۷] در این میان برخی آیات نیز با قرینه آیات دیگر بر حالات برزخ دلالت دارد؛ همچون:﴿وَقَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْمَلَائِكَةُ أَوْ نَرَى رَبَّنَا لَقَدِ اسْتَكْبَرُوا فِي أَنفُسِهِمْ وَعَتَوْ عُتُوًّا كَبِيرًا [۱۲۸] ، ﴿يَوْمَ يَرَوْنَ الْمَلَائِكَةَ لَا بُشْرَى يَوْمَئِذٍ لِلْمُجْرِمِينَ وَيَقُولُونَ حِجْرًا مَحْجُورًا[۱۲۹] این آیه درباره کسانی است که به پیامبر اعتراض می‌کردند و به عنوان بهانه کفر خویش می‌گفتند: چرا ملائکه بر ما نازل نمی‌شود. خداوند در پاسخ ایشان می‌فرماید: روزی که ایشان ملائکه را ببینند روز خوشی برای آنها نخواهد بود. این آیه با توجه به آیات ﴿إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا فَأُولَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِيرًا[۱۳۰]، ﴿ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ قَالَ أُوحِيَ إِلَيَّ وَلَمْ يُوحَ إِلَيْهِ شَيْءٌ وَمَن قَالَ سَأُنزِلُ مِثْلَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ فِي غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلائِكَةُ بَاسِطُواْ أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُواْ أَنفُسَكُمُ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ وَكُنتُمْ عَنْ آيَاتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ [۱۳۱] که برخورد شدید ملائکه را با مجرمان هنگام مرگ و در حیات برزخی مطرح می‌کند می‌تواند در گروه آیات دلالت کننده بر حیات برزخی قرار گیرد.[۱۳۲]
  8. در احادیث نبوی نیز برخی از آیات بر وقایع برزخ تطبیق شده است؛ از رسول خدا (ص) ذیل آیه ﴿يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ وَيُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ وَيَفْعَلُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ[۱۳۳] نقل شده که این آیه درباره مرده‌ای است که در قبر از او سؤال می‌شود. [۱۳۴] با توجه به همین روایت در مورد این آیه گفته شده: در قرآن آخرت گاهی به معنای برزخ می‌آید.[۱۳۵] بسیاری از مفسران ذیل همین آیه مباحث گسترده‌ای را درباره احوال قبر و برزخ مطرح کرده‌اند.[۱۳۶].[۱۳۷]

نفی ادله منکران برزخ

به رغم اثبات برزخ با تمسک به آیات یاد شده، برخی با تمسک به ظاهر بعضی از آیات در وجود عالم برزخ تشکیک کرده‌اند؛ از جمله آیه ﴿لَا يَذُوقُونَ فِيهَا الْمَوْتَ إِلَّا الْمَوْتَةَ الْأُولَى[۱۳۸] که دلالت بر مرگ واحد دارد [۱۳۹] و ظاهراً مقصود از آن مرگ در دنیاست. در جواب این شبهه گفته شده: ﴿إِلَّا در آیه استثنا نیست، بلکه به معنای «سِوی» بوده و مجموع «اِلاّ» و ما بعد آن بدل از موت است و آیه در صدد نفی مرگی غیر مرگ دنیا یعنی مرگ برزخ است؛ زیرا مرگ دنیا قبلاً تحقق یافته و بازگشت به دنیا و چشیدن دوباره مرگ آن امکان ندارد و مفاد آیه این است که در بهشت آخرت هیچ مرگی وجود ندارد؛ نه مرگ دنیا و نه مرگ برزخ.[۱۴۰] برخی در پاسخ از شبهه مذکور چنین گفته‌اند: اشتمال آیه بر ذکر مرگ نخستین (انتقال از دنیا به برزخ) منافات با وجود مرگ بعدی (انتقال از برزخ به آخرت) ندارد؛ زیرا مؤمنان که در نشئه برزخ از انواع نعمت‌های برزخی بهره‌مند بوده‌اند هنگام انتقال به آخرت و بهره‌مندی بیشتر، تلخی مرگ را ادراک نمی‌کنند؛ نه اینکه اصلاً مرگی در کار نباشد، بر خلاف دیگران که تلخی مرگ را در هر دو انتقال می‌چشند.[۱۴۱] آیه دیگری که منکران برزخ بدان استدلال کرده‌اند آیه ﴿وَمَا يَسْتَوِي الْأَحْيَاءُ وَلَا الْأَمْوَاتُ إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَنْ يَشَاءُ وَمَا أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُورِ[۱۴۲] است؛ زیرا اگر در قبر احیایی در کار بود باید اسماع (شنواندن) اهل قبور امکان‌پذیر بود. در پاسخ این استدلال گفته شده: در آیه مزبور حال کافران به حال مردگان تشبیه شده و تردیدی نیست که مرده قابل اسماع نیست.[۱۴۳] برخی از معتزله نیز به آیه ﴿كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَإِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ[۱۴۴] استدلال کرده و گفته‌اند: جایگاه عذاب و ثواب تنها قیامت است که در پاسخ آنها گفته شده: کلمه «توفیه» به معنای تکمیل است، پس قسمتی از عذاب در برزخ است و تکمیل آن در قیامت صورت می‌گیرد.[۱۴۵] آیه دیگری که ممکن است مورد استدلال منکران قرار گیرد ﴿قَالُوا يَا وَيْلَنَا مَنْ بَعَثَنَا مِنْ مَرْقَدِنَا[۱۴۶] است که در قیامت شخص به یک باره از قبر برانگیخته می‌شود، بدون اینکه حیاتی را در قبر تجربه کرده باشد. در پاسخ این شبهه گفته شده: آیه دلالتی بر نفی حیات برزخی ندارد؛ زیرا ممکن است عذاب قبر متصل به قیامت نباشد یا اینکه در قیامت به جهت عظمت واقعه گفته می‌شود که گویا از خواب بیدار شده‌ایم.[۱۴۷] از دیگر آیاتی که ممکن است برای نفی برزخ به آن استدلال شود آیات ﴿ثُمَّ إِنَّكُمْ بَعْدَ ذَلِكَ لَمَيِّتُونَ[۱۴۸]، ﴿ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ تُبْعَثُونَ[۱۴۹] است [۱۵۰] زیرا در آن سخنی از برزخ بین مرگ و بعث در قیامت به میان نیامده است. در پاسخ گفته شده: عدم ذکر برزخ در آیه دلیلی بر نفی آن نیست و استعمالهای عرفی نیز این مطلب را تأیید می‌کند.[۱۵۱].[۱۵۲]

ویژگی‌های برزخ

شباهت به عالم رویا

در برخی آیات، حالت پس از مرگ به حالت خواب رفتن انسان‌هاتشبیه شده است: ﴿اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضَى عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الْأُخْرَى إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ[۱۵۳] در برخی روایات نیز آمده است که خواب برادر مرگ است. برخی گفته‌اند: بعید نیست روح انسان به هنگام خواب به جسم مثالی باز گردد؛ زیرا در روایات، برزخ به حالت خواب تشبیه شده است.[۱۵۴].[۱۵۵]

سنخیت با دنیا

در قیامت سؤال می‌شود که به شمار سالها چه مدت در زمین درنگ کردید؟ در پاسخ گفته می‌شود: روزی (یک روز) یا پاره‌ای از روز: ﴿قَالَ كَمْ لَبِثْتُمْ فِي الْأَرْضِ عَدَدَ سِنِينَ[۱۵۶]، ﴿قَالُوا لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ فَاسْأَلِ الْعَادِّينَ[۱۵۷] از این پرسش و پاسخ چنین برداشت شده که مکث در برزخ از نظر قرآن مکث در زمین به شمار آمده است. [۱۵۸] برخی از محققان برای اثبات این مدعا به آیه ﴿قَالَ اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ[۱۵۹] تمسک کرده و گفته‌اند: چون ﴿حِينٍ در روایات به روز قیامت معنا شده می‌توان فهمید که مدت بقا در برزخ هم بقای در زمین دانسته شده است،[۱۶۰] چنان که «اَرْض» در آیه ﴿ثُمَّ إِذَا دَعَاكُمْ دَعْوَةً مِنَ الْأَرْضِ[۱۶۱] به قبر تفسیر شده [۱۶۲] و برخی از جنت برزخی به جنت دنیا تعبیر کرده‌اند.[۱۶۳] در روایات نیز این مضمون مکرر آمده که برزخ همان قبر است.[۱۶۴] البته باید توجه داشت که مراد از قبر یاد شده محل دفن بدن انسان نیست، بلکه حقیقت دیگری است که متفکران اسلامی آن را به شیوه‌های گوناگون تبیین کرده‌اند،[۱۶۵] با این حال از مضامین روایات به روشنی برمی‌آید که قبر به معنای محل دفن، ارتباط مستقیم و غیر قابل انکاری با عالم قبر به معنای برزخ دارد که گونه‌هایی از این ارتباط را در همین متون می‌توان یافت؛[۱۶۶] همچنین در برخی روایات ارتباط خاصی بین برخی از مکان‌های معین در زمین با جایگاه ارواح پس از مرگ مطرح گردیده است. در این احادیث گفته شده که روح هر مؤمن متوفا در شرق و غرب عالم به وادی السلام می‌آید و در برخی روایات دیگر نیز جایگاه ارواح کافران وادی برهوت در حضرموت دانسته شده است.[۱۶۷].[۱۶۸]

کوتاه بودن برزخ در قیاس با آخرت

از منظر آیات قرآن، مجموع حیات دنیوی و برزخی درنگاه کسی که از جایگاهی برتر (آخرت) به آن می‌نگرد بسیار کوتاه است: ﴿قَالَ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا لَوْ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ[۱۶۹]، ﴿وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يُقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ مَا لَبِثُوا غَيْرَ سَاعَةٍ كَذَلِكَ كَانُوا يُؤْفَكُونَ[۱۷۰]، ﴿وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ كَأَنْ لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا سَاعَةً مِنَ النَّهَارِ يَتَعَارَفُونَ بَيْنَهُمْ قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقَاءِ اللَّهِ وَمَا كَانُوا مُهْتَدِينَ[۱۷۱]، ﴿كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَهَا لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا عَشِيَّةً أَوْ ضُحَاهَا[۱۷۲] نظیر همین مضمون در آیات ﴿يَتَخَافَتُونَ بَيْنَهُمْ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا عَشْرًا[۱۷۳]، ﴿نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَقُولُونَ إِذْ يَقُولُ أَمْثَلُهُمْ طَرِيقَةً إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا يَوْمًا[۱۷۴] نیز آمده است. البته برخی توضیح داده‌اند که کوتاه بودن برزخ و دنیا از آن جهت است که آنها متناهی هستند، برخلاف حیات اخروی که این‌گونه نیست.[۱۷۵] بعضی از مفسران آیه ﴿وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يُقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ مَا لَبِثُوا غَيْرَ سَاعَةٍ كَذَلِكَ كَانُوا يُؤْفَكُونَ[۱۷۶] را مربوط به برزخ دانسته‌اند [۱۷۷] و برخی آیه ﴿وَتَظُنُّونَ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا[۱۷۸] را در مورد بهشتیان دانسته و گفته‌اند: ایشان بر اثر تنعم فراوان در بهشت برزخی توقف در آن را کوتاه گمان می‌کنند،[۱۷۹] به هر حال از دیدگاه قرآن مسلم است که مجموع حیات دنیا و برزخ، بخش بسیار ناچیزی از مجموعه حیات انسان را تشکیل می‌دهد.

از دیگر ویژگی‌های برزخ بروز و ظهور عقاید و اعمال و خلقیات دنیوی در آن، سؤال قبر ﴿يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ وَيُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ وَيَفْعَلُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ[۱۸۰]، فشار قبر و نیز ارتباط اهل برزخ با یکدیگر و با عالم دنیاست که روایات فراوانی موارد یاد شده را به تفصیل بیان کرده‌اند.[۱۸۱].[۱۸۲]

عالم برزخ

درباره اینکه برزخ از مراحل کدام جهان به شمار می‌آید، سه نظر وجود دارد:

  1. برزخ، جزئی از دنیا و تتمه آن است و آخرت پس از پایان برزخ آغاز می‌شود[۱۸۳]؛
  2. برزخ، جزء آخرت است و انسان با مرگ وارد آخرت می‌شود[۱۸۴]؛
  3. برزخ عالمی مستقل بین دنیا و آخرت است که نه کاملاً ویژگی‌های دنیا را دارد و نه کاملاً ویژگی‌های آخرت را[۱۸۵]، ولی گویا که آخرت، همه مراحل پس از زندگی دنیا از جمله قبر و برزخ را دربرمی‌گیرد[۱۸۶]. بنابراین، مراحل جهان آخرت با مرگ آغاز شده[۱۸۷] و انسان در عالم قبر جای می‌گیرد: ﴿ثُمَّ أَمَاتَهُ فَأَقْبَرَهُ[۱۸۸] و تا قیامت در برزخ مانده: ﴿لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ[۱۸۹]، در بهشت یا جهنّمِ برزخی به سر خواهد برد و در آن، هر صبح و شام متنعّم یا معذّب است: ﴿جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدَ الرَّحْمَنُ عِبَادَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّهُ كَانَ وَعْدُهُ مَأْتِيًّا[۱۹۰]، ﴿لَا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا إِلَّا سَلَامًا وَلَهُمْ رِزْقُهُمْ فِيهَا بُكْرَةً وَعَشِيًّا[۱۹۱]، ﴿النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَعَشِيًّا وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ[۱۹۲].

با توجّه به آیه ﴿مُتَّكِئِينَ فِيهَا عَلَى الْأَرَائِكِ لَا يَرَوْنَ فِيهَا شَمْسًا وَلَا زَمْهَرِيرًا[۱۹۳] در بهشت جاوید، صبح و شام وجود ندارد[۱۹۴]. دوره برزخ با نفخ صور و فنای همه موجودات به پایان می‌رسد: ﴿وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ[۱۹۵]، سپس قیامت با نفخ صور دیگری آغاز می‌شود: ﴿ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرَى فَإِذَا هُمْ قِيَامٌ يَنْظُرُونَ[۱۹۶].[۱۹۷]

منابع

پانویس

  1. مقاییس اللغه، ج ۱، ص۳۳۳، «برزخ».
  2. التحقیق، ج ۱، ص۲۵۲، «برزخ».
  3. التحقیق، ج ۱، ص۲۵۲، «برزخ».
  4. مفردات، ص۱۱۸، «برزخ».
  5. لغت‌نامه، ج ۳، ص۳۹۵۸؛ شرح المنظومه، ج ۳، ص۶۶۲؛ مجموعه مصنفات، ج ۲، ص۱۷۷، «حکمة الاشراق».
  6. شرح فصوص الحکم، ص۹۷ ـ ۱۰۲.
  7. دیبا، حسین، مقاله «برزخ»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵، ص467.
  8. «هنگامی که مرگ هر یک از آنان فرا رسد می‌گوید: پروردگارا! مرا باز گردانید!» سوره مؤمنون، آیه ۹۹.
  9. «شاید من در آنچه وا نهاده‌ام، (بتوانم) کاری نیکو انجام دهم؛ هرگز! این سخنی است که او گوینده آن است و پیشاروی آنان تا روزی که برانگیخته گردند برزخی خواهد بود» سوره مؤمنون، آیه ۱۰۰.
  10. «و کسانی را که در راه خداوند کشته شده‌اند مرده مپندار که زنده‌اند، نزد پروردگارشان روزی می‌برند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۹.
  11. «به آنچه خداوند با بخشش خویش به آنان داده است شادمانند و برای کسانی که از پس آنها هنوز به آنان نپیوسته‌اند شاد می‌شوند که آنها نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند» سوره آل عمران، آیه ۱۷۰.
  12. «و کسانی را که در راه خداوند کشته می‌شوند مرده نخوانید که زنده‌اند امّا شما درنمی‌یابید» سوره بقره، آیه ۱۵۴.
  13. «گفته شد: به بهشت درآی! (و او) گفت: کاش قوم من (این را) می‌دانستند،» سوره یس، آیه ۲۶.
  14. «که پروردگارم مرا آمرزید و مرا از گرامی‌داشتگان گردانید» سوره یس، آیه ۲۷.
  15. مجمع البیان، ج ۸، ص۶۵۸ ـ ۶۵۹؛ المیزان، ج ۱۷، ص۷۹.
  16. «همان کسانی که در حال پاکی، فرشتگان جانشان را می‌گیرند؛ (و به آنان) می‌گویند: درود بر شما! برای کارهایی که می‌کردید به بهشت درآیید!» سوره نحل، آیه ۳۲.
  17. «از کسانی که فرشتگان جانشان را در حال ستم به خویش می‌گیرند، می‌پرسند: در چه حال بوده‌اید؟ می‌گویند: ما ناتوان شمرده‌شدگان روی زمین بوده‌ایم. می‌گویند: آیا زمین خداوند (آن‌قدر) فراخ نبود که در آن هجرت کنید؟ بنابراین، سرای (پایانی) اینان دوزخ است و بد پایانه‌ای است» سوره نساء، آیه ۹۷.
  18. «و کاش می‌دیدی هنگامی را که فرشتگان جان کافران را می‌گیرند به چهره و پشت آنان می‌کوبند و (می‌گویند) عذاب (آتش) سوزان را بچشید!» سوره انفال، آیه ۵۰.
  19. «ستمگرتر از کسی که بر خداوند دروغی بندد کیست یا گوید به من وحی شده است در حالی که هیچ‌چیز به او وحی نشده است و (یا) آن کس که گوید: به زودی مانند آنچه خداوند فرو فرستاده است، فرو خواهم فرستاد؛ و کاش هنگامی را می‌دیدی که ستمگران در سختی‌های مرگند و فرشتگان دست گشوده‌اند که: جان‌هایتان را بسپارید! امروز به سبب آنچه ناحق درباره خداوند می‌گفتید و از آیات او سر برمی‌تافتید با عذاب خوارساز کیفر داده می‌شوید» سوره انعام، آیه ۹۳.
  20. «آنان را برای گناهشان، غرق کردند و به درون آتش راندند و در برابر خداوند برای خویش یاوری نیافتند» سوره نوح، آیه ۲۵.
  21. «اما اگر از نزدیکان (درگاه خداوند) باشد،» سوره واقعه، آیه ۸۸.
  22. «پس (او را) آسایش و روزی و بهشتی پر نعمت است» سوره واقعه، آیه ۸۹.
  23. «ای روان آرمیده!» سوره فجر، آیه ۲۷.
  24. «به سوی پروردگارت خرسند و پسندیده بازگرد!» سوره فجر، آیه ۲۸.
  25. «آنگاه، در جرگه بندگان من درآی!» سوره فجر، آیه ۲۹.
  26. «و به بهشت من پا بگذار!» سوره فجر، آیه ۳۰.
  27. «آتش (دوزخ) که سپیده‌دمان و پایان روز بر آن عرضه می‌شوند و روزی که رستخیز برپا شود (گفته خواهد شد) فرعونیان را به (درون) سخت‌ترین عذاب درآورید!» سوره غافر، آیه ۴۶.
  28. «و بر او روزی که زاده شد و روزی که خواهد مرد و روزی که او را زنده برانگیزند درود باد» سوره مریم، آیه ۱۵.
  29. «چگونه به خداوند کفر می‌ورزید با آنکه مرده بودید، شما را زنده گردانید؛ آنگاه شما را می‌میراند، دگرباره زنده می‌گرداند و سپس به سوی او بازگردانده می‌شوید» سوره بقره، آیه ۲۸.
  30. «و روزی که رستخیز بر پا شود گنهکاران سوگند می‌خورند که جز ساعتی (در گور) درنگ نداشته‌اند؛ (در دنیا هم) بدین گونه (از حقیقت) بازگردانده می‌شدند» سوره روم، آیه ۵۵.
  31. «و آنان که دانش و ایمان یافته‌اند می‌گویند: بنا بر کتاب خداوند، به یقین شما تا روز رستخیز درنگ داشته‌اید؛ اینک این روز رستخیز است ولی شما نمی‌دانستید» سوره روم، آیه ۵۶.
  32. «و بی‌گمان به آنان از عذاب نزدیک‌تر (این جهان) پیش از عذاب بزرگ‌تر (در جهان واپسین) خواهیم چشاند باشد که بازگردند» سوره سجده، آیه ۲۱.
  33. «روزی که رازهای نهان، آشکار گردد،» سوره طارق، آیه ۹.
  34. تفسیر صدر المتالهین، ج ۷، ص۳۴۴.
  35. «هر کسی مرگ را می‌چشد و جز این نیست که در رستخیز پاداش‌هایتان تمام داده خواهد شد؛ آنگاه هر که را از دوزخ دور کنند و به بهشت درآورند به راستی رستگار است و زندگی دنیا جز مایه نیرنگ نیست» سوره آل عمران، آیه ۱۸۵.
  36. المیزان، ج ۴، ص۸۳.
  37. «در آنجا هیچ سخن یاوه‌ای نمی‌شنوند؛ تنها درود می‌شنوند و در آن، پگاهان و در پایان روز روزی خود را دارند» سوره مریم، آیه ۶۲.
  38. «اما آنان که نگونبخت‌اند در آتش‌اند، آنان را در آن داد و فریاد ی است» سوره هود، آیه ۱۰۶.
  39. «هرگز! به زودی خواهید دانست،» سوره تکاثر، آیه ۳.
  40. «دگر باره هرگز! به زودی خواهید دانست،» سوره تکاثر، آیه ۴.
  41. «روزی که فرشتگان را ببینند آن روز، هیچ مژده‌ای برای گناهکاران نخواهد بود و (فرشتگان به آنان) می‌گویند: (رحمت خداوند) سخت (از شما) دور باد» سوره فرقان، آیه ۲۲.
  42. «و به هر کاری که کرده‌اند می‌پردازیم و آن را (چون) غباری پراکنده می‌گردانیم» سوره فرقان، آیه ۲۳.
  43. «بهشتیان در آن روز آرامشگاهی بهتر و خوابگاهی نیکوتر دارند» سوره فرقان، آیه ۲۴.
  44. «از کسانی که فرشتگان جانشان را در حال ستم به خویش می‌گیرند، می‌پرسند: در چه حال بوده‌اید؟ می‌گویند: ما ناتوان شمرده‌شدگان روی زمین بوده‌ایم. می‌گویند: آیا زمین خداوند (آن‌قدر) فراخ نبود که در آن هجرت کنید؟ بنابراین، سرای (پایانی) اینان دوزخ است و بد پایانه‌ای است» سوره نساء، آیه ۹۷.
  45. «ستمگرتر از کسی که بر خداوند دروغی بندد کیست یا گوید به من وحی شده است در حالی که هیچ‌چیز به او وحی نشده است و (یا) آن کس که گوید: به زودی مانند آنچه خداوند فرو فرستاده است، فرو خواهم فرستاد؛ و کاش هنگامی را می‌دیدی که ستمگران در سختی‌های مرگند و فرشتگان دست گشوده‌اند که: جان‌هایتان را بسپارید! امروز به سبب آنچه ناحق درباره خداوند می‌گفتید و از آیات او سر برمی‌تافتید با عذاب خوارساز کیفر داده می‌شوید» سوره انعام، آیه ۹۳.
  46. المیزان، ج ۱، ص۳۴۹؛ ج ۱۵، ص۶۸.
  47. الکافی، ج ۳، ص۲۴۴.
  48. معاد، ج ۲، ص۲۶۶ ـ ۲۶۷.
  49. بحارالانوار، ج ۶، ص۲۷۱؛ حق الیقین، ج ۲، ص۶۴.
  50. معاد از دیدگاه امام خمینی، ص۳۷۲.
  51. چهل حدیث، ص۱۲۴.
  52. دررالفوائد، ج ۲، ص۴۱۹؛ البرهان، ج ۴، ص۳۶.
  53. الکافی، ج ۳، ص۲۳۵ ـ ۲۳۶.
  54. مجموعه آثار، ج ۲، ص۵۱۸، «زندگی جاوید یا حیات اخروی».
  55. المعتبر، ج ۱، ص۳۴۱؛ الخصال، ص۱۵۱، ۳۲۳.
  56. دیبا، حسین، مقاله «برزخ»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵، ص467.
  57. روح‌المعانی، مج۲، ج ۲، ص۳۰؛ شرح الاصول الخمسه، ص۴۹۴ ـ ۴۹۵.
  58. التفسیر الکبیر، ج ۳، ص۴۲۷.
  59. گوهر مراد، ص۶۴۹ ـ ۶۵۰؛ شرح المقاصد، ج ۵، ص۱۱۷؛ التفسیر الکبیر، ج ۹، ص۹۳ ـ ۹۴.
  60. حق‌الیقین، ج ۲، ص۶۴.
  61. المیزان، ج ۱، ص۳۴۶.
  62. «شاید من در آنچه وا نهاده‌ام، (بتوانم) کاری نیکو انجام دهم؛ هرگز! این سخنی است که او گوینده آن است و پیشاروی آنان تا روزی که برانگیخته گردند برزخی خواهد بود» سوره مؤمنون، آیه ۱۰۰.
  63. الدرالمنثور، ج ۶، ص۱۱۵؛ المیزان، ج ۱۵، ص۶۸.
  64. جامع‌البیان، مج۱۰، ج ۱۸، ص۶۹؛ مجمع‌البیان، ج ۷، ص۱۸۷.
  65. المیزان، ج ۱۵، ص۶۸.
  66. «و کسانی را که در راه خداوند کشته شده‌اند مرده مپندار که زنده‌اند، نزد پروردگارشان روزی می‌برند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۹.
  67. «به آنچه خداوند با بخشش خویش به آنان داده است شادمانند و برای کسانی که از پس آنها هنوز به آنان نپیوسته‌اند شاد می‌شوند که آنها نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند» سوره آل عمران، آیه ۱۷۰.
  68. «و کسانی را که در راه خداوند کشته می‌شوند مرده نخوانید که زنده‌اند امّا شما درنمی‌یابید» سوره بقره، آیه ۱۵۴.
  69. «گفته شد: به بهشت درآی! (و او) گفت: کاش قوم من (این را) می‌دانستند» سوره یس، آیه ۲۶.
  70. «که پروردگارم مرا آمرزید و مرا از گرامی‌داشتگان گردانید» سوره یس، آیه ۲۷.
  71. جامع البیان، ج ۲، ص۵۳.
  72. «به آنچه خداوند با بخشش خویش به آنان داده است شادمانند و برای کسانی که از پس آنها هنوز به آنان نپیوسته‌اند شاد می‌شوند که آنها نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند» سوره آل عمران، آیه ۱۷۰.
  73. مجمع البیان، ج ۱، ص۴۳۴؛ التفسیر الکبیر، ج ۹، ص۹۰؛ الابانه، ص۷۶.
  74. التحریر و المرسع، ص۲۸۴.
  75. «و کسانی را که در راه خداوند کشته شده‌اند مرده مپندار که زنده‌اند، نزد پروردگارشان روزی می‌برند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۹.
  76. «به آنچه خداوند با بخشش خویش به آنان داده است شادمانند و برای کسانی که از پس آنها هنوز به آنان نپیوسته‌اند شاد می‌شوند که آنها نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند» سوره آل عمران، آیه ۱۷۰.
  77. المیزان، ج ۱، ص۳۴۸ ـ ۳۴۹.
  78. «آنان را برای گناهشان، غرق کردند و به درون آتش راندند و در برابر خداوند برای خویش یاوری نیافتند» سوره نوح، آیه ۲۵.
  79. شرح الاصول الخمسه، ص۴۹۳؛ التفسیر الکبیر، ج ۴، ص۱۶۴؛ شرح المقاصد، ج ۵، ص۱۱۱ - ۱۱۲.
  80. «ای روان آرمیده!» سوره فجر، آیه ۲۷.
  81. «به سوی پروردگارت خرسند و پسندیده بازگرد!» سوره فجر، آیه ۲۸.
  82. «آنگاه، در جرگه بندگان من درآی!» سوره فجر، آیه ۲۹.
  83. «و به بهشت من پا بگذار!» سوره فجر، آیه ۳۰.
  84. التفسیر الکبیر، ج ۹، ص۹۱.
  85. «اما اگر از نزدیکان (درگاه خداوند) باشد،» سوره واقعه، آیه ۸۸.
  86. «پس (او را) آسایش و روزی و بهشتی پر نعمت است» سوره واقعه، آیه ۸۹.
  87. جامع‌البیان، مج۱۳، ج ۲۷، ص۲۷۵ ـ۲۷۶.
  88. تفسیر قمی، ج ۲، ص۳۶۱؛ الامالی، صدوق، ص۳۶۵، ۵۶۱.
  89. «اما اگر از نزدیکان (درگاه خداوند) باشد،» سوره واقعه، آیه ۸۸.
  90. «پس (او را) آسایش و روزی و بهشتی پر نعمت است» سوره واقعه، آیه ۸۹.
  91. جامع البیان، مج ۱۳، ج ۲۷، ص۲۷۵.
  92. «از کسانی که فرشتگان جانشان را در حال ستم به خویش می‌گیرند، می‌پرسند: در چه حال بوده‌اید؟ می‌گویند: ما ناتوان شمرده‌شدگان روی زمین بوده‌ایم. می‌گویند: آیا زمین خداوند (آن‌قدر) فراخ نبود که در آن هجرت کنید؟ بنابراین، سرای (پایانی) اینان دوزخ است و بد پایانه‌ای است» سوره نساء، آیه ۹۷.
  93. «ستمگرتر از کسی که بر خداوند دروغی بندد کیست یا گوید به من وحی شده است در حالی که هیچ‌چیز به او وحی نشده است و (یا) آن کس که گوید: به زودی مانند آنچه خداوند فرو فرستاده است، فرو خواهم فرستاد؛ و کاش هنگامی را می‌دیدی که ستمگران در سختی‌های مرگند و فرشتگان دست گشوده‌اند که: جان‌هایتان را بسپارید! امروز به سبب آنچه ناحق درباره خداوند می‌گفتید و از آیات او سر برمی‌تافتید با عذاب خوارساز کیفر داده می‌شوید» سوره انعام، آیه ۹۳.
  94. المیزان، ج ۵، ص۴۹.
  95. المیزان، ج ۷، ص۲۸۴.
  96. «همان کسانی که در حال پاکی، فرشتگان جانشان را می‌گیرند؛ (و به آنان) می‌گویند: درود بر شما! برای کارهایی که می‌کردید به بهشت درآیید!» سوره نحل، آیه ۳۲.
  97. «و کاش می‌دیدی هنگامی را که فرشتگان جان کافران را می‌گیرند به چهره و پشت آنان می‌کوبند و (می‌گویند) عذاب (آتش) سوزان را بچشید!» سوره انفال، آیه ۵۰.
  98. صحیح البخاری، ج ۲، ص۱۲۳؛ الفرقان، ج ۱۴، ص۳۳۰؛ ج ۱۰، ص۲۶۱.
  99. «آتش (دوزخ) که سپیده‌دمان و پایان روز بر آن عرضه می‌شوند و روزی که رستخیز برپا شود (گفته خواهد شد) فرعونیان را به (درون) سخت‌ترین عذاب درآورید!» سوره غافر، آیه ۴۶.
  100. سلسله مؤلفات، ج ۷، ص۶۲ ـ ۶۴، «مسار الشیعه».
  101. تفسیر قمی، ج ۲، ص۲۶۱؛ مجمع البیان، ج ۸، ص۸۱۸.
  102. التفسیر الکبیر، ج ۲۷، ص۷۳.
  103. الابانه، ص۷۵.
  104. «در آنجا هیچ سخن یاوه‌ای نمی‌شنوند؛ تنها درود می‌شنوند و در آن، پگاهان و در پایان روز روزی خود را دارند» سوره مریم، آیه ۶۲.
  105. الفرقان، ج ۱۶، ص۳۵۵ ـ ۳۵۶.
  106. التفسیر الکبیر، ج ۲۷، ص۷۳.
  107. «چگونه به خداوند کفر می‌ورزید با آنکه مرده بودید، شما را زنده گردانید؛ آنگاه شما را می‌میراند، دگرباره زنده می‌گرداند و سپس به سوی او بازگردانده می‌شوید» سوره بقره، آیه ۲۸.
  108. التبیان، ج ۱، ص۱۲۲ ـ ۱۲۳؛ روض الجنان، ج ۱، ص۱۸۵.
  109. المیزان، ج ۱، ص۱۱۱ ـ ۱۱۲.
  110. تفسیر منسوب به امام عسکری علیه ‌السلام، ص۲۱۰.
  111. «می‌گویند: پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده گرداندی، اینک ما به گناهان خویش اعتراف کرده‌ایم، آیا راه بیرون شدی از اینجا هست؟» سوره غافر، آیه 11.
  112. التفسیر الکبیر، ج ۲۷، ص۳۹؛ المیزان، ج ۱۷، ص۳۱۳ ـ ۳۱۴.
  113. شرح المقاصد، ج ۵، ص۱۱۵.
  114. تفسیر قرطبی، ج ۱۵، ص۱۹۴.
  115. الکشاف، ج ۴، ص۱۵۴.
  116. المیزان، ج ۱۷، ص۳۱۲ ـ ۳۱۴.
  117. من وحی القرآن، ج ۲۰، ص۲۲ ـ ۲۳.
  118. «و بی‌گمان به آنان از عذاب نزدیک‌تر (این جهان) پیش از عذاب بزرگ‌تر (در جهان واپسین) خواهیم چشاند باشد که بازگردند» سوره سجده، آیه ۲۱.
  119. جامع البیان، مج ۱۰، ج ۲۱، ص۱۳۲ ـ ۱۳۳.
  120. سوره طه، آیه ۱۲۴.
  121. مجمع البیان، ج ۷، ص۵۵.
  122. «روزی که رازهای نهان، آشکار گردد،» سوره طارق، آیه ۹.
  123. «در آنجا هیچ سخن یاوه‌ای نمی‌شنوند؛ تنها درود می‌شنوند و در آن، پگاهان و در پایان روز روزی خود را دارند» سوره مریم، آیه ۶۲.
  124. «اما آنان که نگونبخت‌اند در آتش‌اند، آنان را در آن داد و فریاد ی است» سوره هود، آیه ۱۰۶.
  125. «زیاده‌خواهی شما را سرگرم داشت،» سوره تکاثر، آیه ۱.
  126. «تا با گورها دیدار کردید» سوره تکاثر، آیه ۲.
  127. جامع البیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص۳۶۳؛ تفسیر صدر المتالهین، ج ۷، ص۳۴۴ ـ ۳۴۵.
  128. «و آنان که به لقای ما امیدوار نیستند می‌گویند: چرا بر ما فرشتگان را فرو نفرستاده‌اند یا پروردگارمان را نمی‌بینیم؟ به راستی خود را بزرگ شمردند و سرکشی بزرگی ورزیدند» سوره فرقان، آیه ۲۱.
  129. «روزی که فرشتگان را ببینند آن روز، هیچ مژده‌ای برای گناهکاران نخواهد بود و (فرشتگان به آنان) می‌گویند: (رحمت خداوند) سخت (از شما) دور باد» سوره فرقان، آیه ۲۲.
  130. «از کسانی که فرشتگان جانشان را در حال ستم به خویش می‌گیرند، می‌پرسند: در چه حال بوده‌اید؟ می‌گویند: ما ناتوان شمرده‌شدگان روی زمین بوده‌ایم. می‌گویند: آیا زمین خداوند (آن‌قدر) فراخ نبود که در آن هجرت کنید؟ بنابراین، سرای (پایانی) اینان دوزخ است و بد پایانه‌ای است» سوره نساء، آیه ۹۷.
  131. «ستمگرتر از کسی که بر خداوند دروغی بندد کیست یا گوید به من وحی شده است در حالی که هیچ‌چیز به او وحی نشده است و (یا) آن کس که گوید: به زودی مانند آنچه خداوند فرو فرستاده است، فرو خواهم فرستاد؛ و کاش هنگامی را می‌دیدی که ستمگران در سختی‌های مرگند و فرشتگان دست گشوده‌اند که: جان‌هایتان را بسپارید! امروز به سبب آنچه ناحق درباره خداوند می‌گفتید و از آیات او سر برمی‌تافتید با عذاب خوارساز کیفر داده می‌شوید» سوره انعام، آیه ۹۳.
  132. معاد، ج ۱، ص۲۳۳ ـ ۲۳۴.
  133. «خداوند، مؤمنان را در زندگی این جهان و جهان واپسین با گفتار استوار پا برجا می‌دارد و خداوند ستمگران را بیراه می‌گذارد و خداوند هر چه بخواهد انجام می‌دهد» سوره ابراهیم، آیه ۲۷.
  134. الامالی، طوسی، ص۳۷۷.
  135. مجمع البیان، ج ۶، ص۴۸۲.
  136. تفسیر ابن‌کثیر، ج ۲، ص۵۵۰ - ۵۵۷.
  137. دیبا، حسین، مقاله «برزخ»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵، ص469.
  138. «جز مرگ نخستین (که داشتند) در آنجا مرگ را نمی‌چشند و (خداوند) آنان را از عذاب دوزخ نگاه داشته است» سوره دخان، آیه ۵۶.
  139. شرح المقاصد، ج ۵، ص۱۱۲ ـ ۱۱۳.
  140. المیزان، ج ۱۸، ص۱۵۰.
  141. انوار درخشان، ج ۱۵، ص۱۸۹.
  142. «و زندگان و مردگان برابر نیستند؛ بی‌گمان خداوند به هر که خواهد، می‌شنواند و تو، به آن کسان که در گورهایند نمی‌توانی شنواند» سوره فاطر، آیه ۲۲.
  143. شرح المقاصد، ج ۵، ص۱۱۵ ـ ۱۱۶.
  144. «هر کسی مرگ را می‌چشد و جز این نیست که در رستخیز پاداش‌هایتان تمام داده خواهد شد؛ آنگاه هر که را از دوزخ دور کنند و به بهشت درآورند به راستی رستگار است و زندگی دنیا جز مایه نیرنگ نیست» سوره آل عمران، آیه ۱۸۵.
  145. الکشاف، ج۱، ص۴۴۸؛ تفسیر المنار، ج۴، ص۲۷۱.
  146. «می‌گویند: وای بر ما چه کسی ما را از خوابگاه‌هامان برانگیخت؟ » سوره یس، آیه ۵۲.
  147. التبیان، ج ۸، ص۴۶۶ ـ ۴۶۷.
  148. «سپس بی‌گمان شما پس از این خواهید مرد» سوره مؤمنون، آیه ۱۵.
  149. «آنگاه به یقین شما در روز رستخیز برانگیخته خواهید شد» سوره مؤمنون، آیه ۱۶.
  150. التفسیر الکبیر، ج ۲۳، ص۸۷.
  151. التبیان، ج ۷، ص۳۵۵.
  152. دیبا، حسین، مقاله «برزخ»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵، ص474.
  153. «خداوند، جان‌ها را هنگام مرگشان و آن (جان) را که نمرده است هنگام خوابیدن آن می‌گیرد و آن را که مرگش را رقم زده است نگاه می‌دارد و دیگری را تا زمانی معیّن رها می‌کند؛ بی‌گمان در این، نشانه‌هایی است برای گروهی که می‌اندیشند» سوره زمر، آیه ۴۲.
  154. بحارالانوار، ج ۶، ص۲۷۱.
  155. حسین دیبا|دیبا، حسین، برزخ - دیبا (مقاله)|مقاله «برزخ»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵، ص475.
  156. «می‌فرماید: به شمار سال‌ها، چند در زمین درنگ داشتید؟» سوره مؤمنون، آیه ۱۱۲.
  157. «می‌گویند: یک روز یا پاره‌ای از یک روز، اینک از شمارندگان بپرس» سوره مؤمنون، آیه ۱۱۳.
  158. المیزان، ج ۱، ص۱۳۹.
  159. «فرمود: فرود آیید! برخی دشمن برخی دیگر و در زمین تا روزگاری آرامشگاه و برخورداری خواهید داشت» سوره اعراف، آیه ۲۴.
  160. المیزان، ج ۱، ص۱۳۹.
  161. « در آن هنگام که شما را به خواندنی (یگانه) از زمین فرا می‌خواند ناگهان (از گورها) بیرون می‌آیید» سوره روم، آیه ۲۵.
  162. مجمع البیان، ج ۸، ص۴۷۱.
  163. سلسله مؤلفات، ج ۷، ص۶۳ ـ ۶۴، «مسار الشیعه».
  164. الکافی، ج ۳، ص۲۴۲.
  165. اسفار، ج ۹، ص۲۱۹.
  166. معاد، ص۲۴۷ ـ ۲۶۰.
  167. الکافی، ج ۳، ص۲۴۳، ۲۴۶ ـ ۲۴۷.
  168. دیبا، حسین، مقاله «برزخ»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵، ص475.
  169. «می‌فرماید: اگر می‌دانستید جز اندکی درنگ نداشته‌اید» سوره مؤمنون، آیه ۱۱۴.
  170. «و روزی که رستخیز بر پا شود گنهکاران سوگند می‌خورند که جز ساعتی (در گور) درنگ نداشته‌اند؛ (در دنیا هم) بدین گونه (از حقیقت) بازگردانده می‌شدند» سوره روم، آیه ۵۵.
  171. «و روزی که آنان را گرد می‌آورد گویی جز ساعتی از روز درنگ نداشته‌اند (چنان‌که) همدیگر را می‌شناسند؛ کسانی که لقای خداوند را دروغ شمردند بی‌گمان زیان برده‌اند و راهیاب نبوده‌اند» سوره یونس، آیه ۴۵.
  172. «آنان روزی که آن را ببینند، چنان است که (در دنیا) جز در پایان روزی یا نیمروزی درنگ نکرده بوده‌اند» سوره نازعات، آیه ۴۶.
  173. «میان خویش آهسته می‌گویند: ده روزی بیش درنگ نداشته‌اید» سوره طه، آیه ۱۰۳.
  174. «ما بدانچه می‌گویند داناتریم آنگاه که نیک‌رفتارترین آنها می‌گوید: بیش از یک روز (در دنیا) نمانده‌اید» سوره طه، آیه ۱۰۴.
  175. مجمع البیان، ج ۷، ص۱۹۲.
  176. «و روزی که رستخیز بر پا شود گنهکاران سوگند می‌خورند که جز ساعتی (در گور) درنگ نداشته‌اند؛ (در دنیا هم) بدین گونه (از حقیقت) بازگردانده می‌شدند» سوره روم، آیه ۵۵.
  177. جامع‌البیان، مج ۱۱، ج ۲۱، ص۶۸؛ مجمع‌البیان، ج ۸، ص۴۸۶.
  178. «گمان می‌برید که جز اندکی (در گور) درنگ نداشته‌اید» سوره اسراء، آیه ۵۲.
  179. مجمع البیان، ج ۶، ص۶۴۹.
  180. «خداوند، مؤمنان را در زندگی این جهان و جهان واپسین با گفتار استوار پا برجا می‌دارد و خداوند ستمگران را بیراه می‌گذارد و خداوند هر چه بخواهد انجام می‌دهد» سوره ابراهیم، آیه ۲۷.
  181. اعتقادات، ص۹۸ ـ ۱۰۲؛ بحار الانوار، ج ۶، ص۲۷۹، ۲۶۸.
  182. دیبا، حسین، مقاله «برزخ»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵، ص475.
  183. معادشناسی، ج ۲، ص ۲۶۳ و ۲۶۴ و ۲۶۷.
  184. مفاتیح الغیب، ج ۲، ص ۷۲۰؛ التحقیق، ج ۱، ص ۴۶.
  185. المیزان، ج ۲، ص ۱۲۲ و ۱۱، ص ۸.
  186. التحقیق، ج ۱، ص ۴۶.
  187. مفاتیح الغیب، ج ۲، ص ۷۲۰.
  188. «سپس او را میرانده و در گور نهاده است» سوره عبس، آیه ۲۱.
  189. «شاید من در آنچه وا نهاده‌ام، (بتوانم) کاری نیکو انجام دهم؛ هرگز! این سخنی است که او گوینده آن است و پیشاروی آنان تا روزی که برانگیخته گردند برزخی خواهد بود» سوره مؤمنون، آیه ۱۰۰.
  190. «بهشت‌هایی جاودان که (خداوند) بخشنده به بندگانش در (جهان) نهان وعده کرده است؛ بی‌گمان وعده او شدنی است» سوره مریم، آیه ۶۱.
  191. «در آنجا هیچ سخن یاوه‌ای نمی‌شنوند؛ تنها درود می‌شنوند و در آن، پگاهان و در پایان روز روزی خود را دارند» سوره مریم، آیه ۶۲.
  192. «آتش (دوزخ) که سپیده‌دمان و پایان روز بر آن عرضه می‌شوند و روزی که رستخیز برپا شود (گفته خواهد شد) فرعونیان را به (درون) سخت‌ترین عذاب درآورید!» سوره غافر، آیه ۴۶.
  193. «در آن، بر تخت‌ها پشت می‌دهند، در آن نه (گرمای) خورشیدی می‌بینند و نه سرمایی» سوره انسان، آیه ۱۳.
  194. جامع‌البیان، مج ۲، ج ۲۴، ص ۹۰؛ قرطبی، ج ۱۹، ص ۹۰.
  195. «و در صور دمیده می‌شود آنگاه هر کس در آسمان‌ها و در زمین است بیهوش می‌گردد» سوره زمر، آیه ۶۸.
  196. «در آن می‌دمند که ناگاه آنان برمی‌خیزند، به انتظار می‌مانند» سوره زمر، آیه ۶۸.
  197. خراسانی، علی، مقاله «آخرت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص۹۸.