توزیع عادلانه امکانات: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
غالباً در بحث از [[عدالت]]، توزیع عادلانه امکانات و | غالباً در بحث از [[عدالت]]، توزیع عادلانه امکانات و فرصتها، جایی [[ثابت]] و همیشگی دارد، فارابی بر این امر تأکید دارد که افراد [[مدینه]] باید بهرهای مساوی و یکسان از منافع و [[خیرات]] عمومی داشته باشند و خروج از آن [[ستم]] است؛ او آغاز [[عدل]] را توزیع خیرات مشترک بر میشمارد: | ||
{{عربی|العدل اولا یکون فی قسمه الخیرات المشترکة التی لاهل المدینه علی جمیعهم}}<ref>ابونصر فارابی، فصول المدنی، ص۱۴۲.</ref>. | {{عربی|العدل اولا یکون فی قسمه الخیرات المشترکة التی لاهل المدینه علی جمیعهم}}<ref>ابونصر فارابی، فصول المدنی، ص۱۴۲.</ref>. | ||
در نگره [[اسلامی]]، بخشی از این بحث، برادرانه و [[اخلاقی]] است، [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] بر این امر تأکید دارد: {{متن قرآن|وَآتُوهُمْ مِنْ مَالِ اللَّهِ الَّذِي آتَاكُمْ}}<ref>«و از مال خداوند که به شما بخشیده است به آنان (برای کمک به بازخرید) بدهید» سوره نور، آیه ۳۳.</ref>. | در نگره [[اسلامی]]، بخشی از این بحث، برادرانه و [[اخلاقی]] است، [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] بر این امر تأکید دارد: {{متن قرآن|وَآتُوهُمْ مِنْ مَالِ اللَّهِ الَّذِي آتَاكُمْ}}<ref>«و از مال خداوند که به شما بخشیده است به آنان (برای کمک به بازخرید) بدهید» سوره نور، آیه ۳۳.</ref>. | ||
و در آیهای دیگر به | و در آیهای دیگر به صراحت آمده است که باید از [[اموال]] [[جامعه]] به [[نیازمندان]] تعلق گیرد و در میان آن پخش شود تا آنکه آن اموال به [[شک]] انحصاری در [[اختیار]] [[توانگران]] قرار نگیرد: {{متن قرآن|مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ}}<ref>«آنچه خداوند از (داراییهای) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد» سوره حشر، آیه ۷.</ref>. | ||
همچنین در [[اقتصاد اسلامی]] بر [[برادری]] و [[از خودگذشتگی]] تأکید شده است: مطلوب نهایی [[اسلام]] در توزیع، [[مواسات]] و [[ایثار]] است. مقصود از مواسات، شرکت دادن دیگران در اموال خویش است به گونهای که گویا همه، اعضا یک [[خانواده]] میباشند و تلاش میکنند که نیازهای یکدیگر برطرف نمایند<ref>دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، درآمدی بر اقتصاد اسلامی، ص۳۵۷.</ref>. | همچنین در [[اقتصاد اسلامی]] بر [[برادری]] و [[از خودگذشتگی]] تأکید شده است: مطلوب نهایی [[اسلام]] در توزیع، [[مواسات]] و [[ایثار]] است. مقصود از مواسات، شرکت دادن دیگران در اموال خویش است به گونهای که گویا همه، اعضا یک [[خانواده]] میباشند و تلاش میکنند که نیازهای یکدیگر برطرف نمایند<ref>دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، درآمدی بر اقتصاد اسلامی، ص۳۵۷.</ref>. | ||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
در [[دوران غیبت]]، تجلی این [[عدالت]] در [[جامعه سیاسی]]، توزیع سامانمند و عادلانه [[قدرت]] و مظاهر آن، میباشد. اگر توزیع قدرت در عرصه [[سیاست]] به [[درستی]] [[اجرا]] گردد، میتوان [[امید]] داشت که عدالت، در عرصه سیاست، برخی اجزای [[جامعه]] را فراگرفته است. در تعریف [[عدالت سیاسی]] اشاره کردیم قدرت در [[سرشت]] و هسته مرکزی سیاست، نقش [[بازی]] میکند. [[هدف]] این گونه عدالت نیز آن است که این قدرت و فرصتهای مرتبط با آن را درون سازوکاری سنجیده در میان همه [[شهروندان]] توزیع کند. | در [[دوران غیبت]]، تجلی این [[عدالت]] در [[جامعه سیاسی]]، توزیع سامانمند و عادلانه [[قدرت]] و مظاهر آن، میباشد. اگر توزیع قدرت در عرصه [[سیاست]] به [[درستی]] [[اجرا]] گردد، میتوان [[امید]] داشت که عدالت، در عرصه سیاست، برخی اجزای [[جامعه]] را فراگرفته است. در تعریف [[عدالت سیاسی]] اشاره کردیم قدرت در [[سرشت]] و هسته مرکزی سیاست، نقش [[بازی]] میکند. [[هدف]] این گونه عدالت نیز آن است که این قدرت و فرصتهای مرتبط با آن را درون سازوکاری سنجیده در میان همه [[شهروندان]] توزیع کند. | ||
ویژگی [[ستم]] آن است که امور را از جای [[شایسته]] خویش بیرون میکند، امکانات و [[فرصتها]] را ناعادلانه در [[اختیار]] تعدادی محدود قرار میدهد؛ اما با توجه به آنکه همه [[انسانها]] در [[قرآن کریم]]، در اصل [[خلقت]] مساوی میباشند؛ لذا اصل اولی آن است که در پیوند با قدرت، همه بهرهها و فرصتها به طور مساوی در اختیار همه شهروندان قرار گیرد. در مؤلفهها و شاخصهای عدالت که به آن خواهیم پرداخت، [[مشارکت]] شهروندان در فرایند قدرت، [[حق]] [[انتخاب]]، [[تعیین سرنوشت]] و دستیابی به جایگاههای [[سیاسی]] برای همه شهروندان به طور مساوی، وجود دارد. هدف عدالت در این عرصه آن است تا [[حق]] پیشینی افراد نسبت به [[قدرت]] ستانده شود و قدرت در دست افراد، [[قوم]] یا سلسله خاصی [[ثابت]] و متمرکز نماند و عادلانه در میان کسانی که [[شایسته]] قدرتمندی و قدرتورزیاند، توزیع و تعدیل شود، [[رقابت]] منصفانه برای گرفتن قدرت، به رسمیت شناخته شود | ویژگی [[ستم]] آن است که امور را از جای [[شایسته]] خویش بیرون میکند، امکانات و [[فرصتها]] را ناعادلانه در [[اختیار]] تعدادی محدود قرار میدهد؛ اما با توجه به آنکه همه [[انسانها]] در [[قرآن کریم]]، در اصل [[خلقت]] مساوی میباشند؛ لذا اصل اولی آن است که در پیوند با قدرت، همه بهرهها و فرصتها به طور مساوی در اختیار همه شهروندان قرار گیرد. در مؤلفهها و شاخصهای عدالت که به آن خواهیم پرداخت، [[مشارکت]] شهروندان در فرایند قدرت، [[حق]] [[انتخاب]]، [[تعیین سرنوشت]] و دستیابی به جایگاههای [[سیاسی]] برای همه شهروندان به طور مساوی، وجود دارد. هدف عدالت در این عرصه آن است تا [[حق]] پیشینی افراد نسبت به [[قدرت]] ستانده شود و قدرت در دست افراد، [[قوم]] یا سلسله خاصی [[ثابت]] و متمرکز نماند و عادلانه در میان کسانی که [[شایسته]] قدرتمندی و قدرتورزیاند، توزیع و تعدیل شود، [[رقابت]] منصفانه برای گرفتن قدرت، به رسمیت شناخته شود<ref>[[سید کاظم سیدباقری|سیدباقری، سید کاظم]]، [[عدالت سیاسی در قرآن کریم (کتاب)|عدالت سیاسی در قرآن کریم]]، ص ۱۵۱.</ref>. | ||
== ایفای [[حقوق]] [[شهروندان]] == | == ایفای [[حقوق]] [[شهروندان]] == | ||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
هدفی که [[دولت]] به دنبال آن، قاعده وضع میکند در ایجاد و چگونگی مفاد آن بسیار مؤثر است و در واقع [[رهبر]] و رهنمای او است، به همین سبب باید اعتراف کرد که شناختن مبانی حقوق جز با تشخیص هدف آن امکان ندارد<ref>ناصر کاتوزیان، فلسفه حقوق، ج۱، ص۳۵۷.</ref>. با توجه به این امر، یکی از [[اهداف انبیای الهی]] بر اساس [[آیات قرآن کریم]]، عدالت است، همان که [[راهبر]] و راهنمای [[قانونگذار]] و [[کارگزار]] [[حکومت]] میشود، پس در پرتو آن، [[قوانین]] جهتگیری میشوند و برای اجرای آنها در [[جامعه]] تلاش میگردد. | هدفی که [[دولت]] به دنبال آن، قاعده وضع میکند در ایجاد و چگونگی مفاد آن بسیار مؤثر است و در واقع [[رهبر]] و رهنمای او است، به همین سبب باید اعتراف کرد که شناختن مبانی حقوق جز با تشخیص هدف آن امکان ندارد<ref>ناصر کاتوزیان، فلسفه حقوق، ج۱، ص۳۵۷.</ref>. با توجه به این امر، یکی از [[اهداف انبیای الهی]] بر اساس [[آیات قرآن کریم]]، عدالت است، همان که [[راهبر]] و راهنمای [[قانونگذار]] و [[کارگزار]] [[حکومت]] میشود، پس در پرتو آن، [[قوانین]] جهتگیری میشوند و برای اجرای آنها در [[جامعه]] تلاش میگردد. | ||
[[مردم]] سرزمینی که به [[حقوق اجتماعی]] خویش میرسند، در پرتو [[عدالت]]، از بهرههایی چون [[پیشرفت]] مطلوب، [[امنیت]] و [[آزادی]]، برخوردار میشوند و به جامعهای سالم و [[معتدل]]، دست مییابند، آنسان که عدالت و آزادی هماهنگ با [[فطرت]]، میتواند بندهای [[ستم اجتماعی]] را باز کند و به سوی اجرایی کردن [[فرمانهای الهی]] گام بردارد. ویژگی بنیادین چنین جامعهای، به رسمیت شناختن [[حقوق شهروندی]] و [[احقاق حق]] میباشد، وصفی که آن را پویا و سالم میسازد | [[مردم]] سرزمینی که به [[حقوق اجتماعی]] خویش میرسند، در پرتو [[عدالت]]، از بهرههایی چون [[پیشرفت]] مطلوب، [[امنیت]] و [[آزادی]]، برخوردار میشوند و به جامعهای سالم و [[معتدل]]، دست مییابند، آنسان که عدالت و آزادی هماهنگ با [[فطرت]]، میتواند بندهای [[ستم اجتماعی]] را باز کند و به سوی اجرایی کردن [[فرمانهای الهی]] گام بردارد. ویژگی بنیادین چنین جامعهای، به رسمیت شناختن [[حقوق شهروندی]] و [[احقاق حق]] میباشد، وصفی که آن را پویا و سالم میسازد<ref>[[سید کاظم سیدباقری|سیدباقری، سید کاظم]]، [[عدالت سیاسی در قرآن کریم (کتاب)|عدالت سیاسی در قرآن کریم]]، ص ۱۵۳.</ref>. | ||
== پرسش مستقیم == | == پرسش مستقیم == | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:فلسفه نبوت]] | [[رده:فلسفه نبوت]] | ||
[[رده:شئون امامت]] | [[رده:شئون امامت]] |
نسخهٔ کنونی تا ۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۰۴
مقدمه
غالباً در بحث از عدالت، توزیع عادلانه امکانات و فرصتها، جایی ثابت و همیشگی دارد، فارابی بر این امر تأکید دارد که افراد مدینه باید بهرهای مساوی و یکسان از منافع و خیرات عمومی داشته باشند و خروج از آن ستم است؛ او آغاز عدل را توزیع خیرات مشترک بر میشمارد: العدل اولا یکون فی قسمه الخیرات المشترکة التی لاهل المدینه علی جمیعهم[۱]. در نگره اسلامی، بخشی از این بحث، برادرانه و اخلاقی است، خداوند در قرآن کریم بر این امر تأکید دارد: ﴿وَآتُوهُمْ مِنْ مَالِ اللَّهِ الَّذِي آتَاكُمْ﴾[۲].
و در آیهای دیگر به صراحت آمده است که باید از اموال جامعه به نیازمندان تعلق گیرد و در میان آن پخش شود تا آنکه آن اموال به شک انحصاری در اختیار توانگران قرار نگیرد: ﴿مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ﴾[۳].
همچنین در اقتصاد اسلامی بر برادری و از خودگذشتگی تأکید شده است: مطلوب نهایی اسلام در توزیع، مواسات و ایثار است. مقصود از مواسات، شرکت دادن دیگران در اموال خویش است به گونهای که گویا همه، اعضا یک خانواده میباشند و تلاش میکنند که نیازهای یکدیگر برطرف نمایند[۴]. بخشی از این امر هم، رسمی و در اختیار دولت اسلامی است که به نظر میرسد وظیفهای اساسی است. در عرصه سیاسی نیز بحث از عدالتی است که قدرت، فرصتها و امکانات برآمده از آن به تساوی در میان مردم، تقسیم شود؛ چراکه انبیای الهی به عدل امر شدهاند. لازمه دستور الهی و اجرایی کردن آن، توزیع عادلانه امکانات و فرصتهاست.
مطهری با توجه به کلامی از حضرت محمد (ص) که میفرماید: «استووا تستو قلوبكم و تماسّوا تراحموا»[۵]. معتدل و همسطح باشید و در میان شما ناهمواریها و تبعیضها وجود نداشته باشد تا دلهای شما به هم نزدیک شود و در یک سطح قرار بگیرد؛ به این نکته اشاره میکند که اگر در کارها و موهبتها و نعمتهای خدا بین شما شکاف و فاصله افتاد، بین دلهای شما قهراً فاصله میافتد، آن وقت دیگر نمیتوانید همدل و همفکر باشید و در یک صف قرار بگیرید. قهراً در دو صف قرار خواهید گرفت[۶]. در دوران غیبت، تجلی این عدالت در جامعه سیاسی، توزیع سامانمند و عادلانه قدرت و مظاهر آن، میباشد. اگر توزیع قدرت در عرصه سیاست به درستی اجرا گردد، میتوان امید داشت که عدالت، در عرصه سیاست، برخی اجزای جامعه را فراگرفته است. در تعریف عدالت سیاسی اشاره کردیم قدرت در سرشت و هسته مرکزی سیاست، نقش بازی میکند. هدف این گونه عدالت نیز آن است که این قدرت و فرصتهای مرتبط با آن را درون سازوکاری سنجیده در میان همه شهروندان توزیع کند.
ویژگی ستم آن است که امور را از جای شایسته خویش بیرون میکند، امکانات و فرصتها را ناعادلانه در اختیار تعدادی محدود قرار میدهد؛ اما با توجه به آنکه همه انسانها در قرآن کریم، در اصل خلقت مساوی میباشند؛ لذا اصل اولی آن است که در پیوند با قدرت، همه بهرهها و فرصتها به طور مساوی در اختیار همه شهروندان قرار گیرد. در مؤلفهها و شاخصهای عدالت که به آن خواهیم پرداخت، مشارکت شهروندان در فرایند قدرت، حق انتخاب، تعیین سرنوشت و دستیابی به جایگاههای سیاسی برای همه شهروندان به طور مساوی، وجود دارد. هدف عدالت در این عرصه آن است تا حق پیشینی افراد نسبت به قدرت ستانده شود و قدرت در دست افراد، قوم یا سلسله خاصی ثابت و متمرکز نماند و عادلانه در میان کسانی که شایسته قدرتمندی و قدرتورزیاند، توزیع و تعدیل شود، رقابت منصفانه برای گرفتن قدرت، به رسمیت شناخته شود[۷].
ایفای حقوق شهروندان
آنگونه که در تعریف عدالت آوردیم، احقاق حقوق شهروندان در هسته مرکزی عدالت وجود دارد و لذا یکی از هدفهای عدالت سیاسی آن است که شایستگان و حقداران به تناسب، به حقوق خویش برسند. در قرآن کریم نیز یکی از اساسیترین آیاتی که بر عدالت در عرصه سیاسی- اجتماعی دلالت دارد، حکایت از ایفای حقوق و داوری به حق دارد. خداوند میفرماید: ﴿إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ﴾[۸].
این آیه به ما نشان میدهد هدف اساسی کتاب قرآن و رسالت پیامبران الهی، حکم راندن عادلانه بر اساس احکام الهی است. در آیهای دیگر نیز آمده است که خداوند همراه با رسولان الهی کتاب به حق نازل فرمود: ﴿أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ﴾[۹]. هدفی که دولت به دنبال آن، قاعده وضع میکند در ایجاد و چگونگی مفاد آن بسیار مؤثر است و در واقع رهبر و رهنمای او است، به همین سبب باید اعتراف کرد که شناختن مبانی حقوق جز با تشخیص هدف آن امکان ندارد[۱۰]. با توجه به این امر، یکی از اهداف انبیای الهی بر اساس آیات قرآن کریم، عدالت است، همان که راهبر و راهنمای قانونگذار و کارگزار حکومت میشود، پس در پرتو آن، قوانین جهتگیری میشوند و برای اجرای آنها در جامعه تلاش میگردد.
مردم سرزمینی که به حقوق اجتماعی خویش میرسند، در پرتو عدالت، از بهرههایی چون پیشرفت مطلوب، امنیت و آزادی، برخوردار میشوند و به جامعهای سالم و معتدل، دست مییابند، آنسان که عدالت و آزادی هماهنگ با فطرت، میتواند بندهای ستم اجتماعی را باز کند و به سوی اجرایی کردن فرمانهای الهی گام بردارد. ویژگی بنیادین چنین جامعهای، به رسمیت شناختن حقوق شهروندی و احقاق حق میباشد، وصفی که آن را پویا و سالم میسازد[۱۱].
پرسش مستقیم
منابع
پانویس
- ↑ ابونصر فارابی، فصول المدنی، ص۱۴۲.
- ↑ «و از مال خداوند که به شما بخشیده است به آنان (برای کمک به بازخرید) بدهید» سوره نور، آیه ۳۳.
- ↑ «آنچه خداوند از (داراییهای) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد» سوره حشر، آیه ۷.
- ↑ دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، درآمدی بر اقتصاد اسلامی، ص۳۵۷.
- ↑ متقی هندی، کنز العمال، ج۷، ص۶۲۳، ح۲۰۵۷۵.
- ↑ مرتضی مطهری، بیست گفتار، ص۹۰.
- ↑ سیدباقری، سید کاظم، عدالت سیاسی در قرآن کریم، ص ۱۵۱.
- ↑ «ما این کتاب (آسمانی) را بر تو، به حق فرو فرستادهایم تا در میان مردم بدانچه خداوند به تو نمایانده است داوری کنی و طرفدار خائنان مباش» سوره نساء، آیه ۱۰۵.
- ↑ «و با آنان کتاب (آسمانی) را به حق فرو فرستاد تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند داوری کند» سوره بقره، آیه ۲۱۳.
- ↑ ناصر کاتوزیان، فلسفه حقوق، ج۱، ص۳۵۷.
- ↑ سیدباقری، سید کاظم، عدالت سیاسی در قرآن کریم، ص ۱۵۳.