تعلیم اسماء در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{علم معصوم}}
{{مدخل مرتبط
{{خرد}}
| موضوع مرتبط = تعلیم اسماء
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| عنوان مدخل = تعلیم اسماء
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[علم معصوم]]''' است. "'''[[تعلیم اسماء]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| مداخل مرتبط = [[تعلیم اسماء در کلام اسلامی]]
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| پرسش مرتبط  = علم معصوم (پرسش)
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[تعلیم اسماء در قرآن]] | [[تعلیم اسماء در حدیث]] [[تعلیم اسماء در فلسفه اسلامی]] | [[تعلیم اسماء در عرفان اسلامی]]</div>
}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[علم معصوم (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==علم الاسماء و چیستی آن==
'''تعلیم اسماء''' عبارت است از تعلیم برخی از [[حقایق]] توسط [[خداوند]] به [[حضرت آدم]] {{ع}} در پی [[اعتراض]] [[ملائکه]] به [[خلقت انسان]] و مقصود از تعلیم اسماء، [[شناخت]] حقاق و [[سنن]] [[حاکم]] بر آنهاست. این تعلیم گرچه در مورد حضرت آدم {{ع}} بوده است، [[ولی]] مخصوص او نبوده و شامل [[انبیاء]] و [[امامان]] {{عم}} نیز می‌شود.
*قرآن کریم در آیات: «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسمَْاءَ كلَُّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلىَ الْمَلَئكَةِ فَقَالَ أَنبُِونىِ بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ * قَالُواْ سُبْحَانَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنتَ الْعَلِيمُ الحَْكِيمُ * قَالَ يََادَمُ أَنبِئْهُم بِأَسمَْائهِِمْ فَلَمَّا أَنبَأَهُم بِأَسمَْائهِِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنىّ‏ِ أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَ مَا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ»<ref>سورۀ بقره، آیۀ 31 ـ 33</ref> به آموزش آدم و خلافت او و آزمایش فرشتگان به وسیلۀ‌ علم الاسماء اشاره می‌کند.<ref>ر.ک. رضایی اصفهانی، محمد علی، تفسیر قرآن مهر، ج 1، ص 224 ـ 227؛ هاشمی، سید علی، قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه، فصل اول، صفحه؟؟؟</ref> خداوند متعال پیش از جعل خلافت حضرت آدم(ع)، موضوع را با فرشتگان در میان ‌گذاشت. فرشتگان از خلقت و خلافت چنین موجودی تعجب کردند؛ زیرا معتقد بودند که با وجود آنان نیازی به وجود موجودی نیست که در زمین فساد کرده و خونریزی به پا می‌کند. خداوند متعال به آنان فرمود حقایقی را می‌داند که آنان نمی‌دانند. خداوند سبحان "علم الاسماء" را به طور کامل به حضرت آدم آموخت: «وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا» آنگاه مسمای آن اسماء را بر فرشتگان عرضه کرد و از آنان خواست که از نام‌هایشان خبر دهند، فرشتگان اظهار عجز کردند، خداوند متعال از آدم(ع) خواست که اسامی آنان را به فرشتگان خبر دهد و او فرشتگان را از نام‌های آنان آگاه ساخت.<ref>ر.ک. هاشمی، سید علی، قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه، فصل اول، صفحه؟؟؟</ref>
 
==تفاسیر علم الاسماء==
== معناشناسی ==
*تفسیرهای مختلفی از علم الاسماء صورت گرفته است:  
[[قرآن کریم]] در [[آیات]]: {{متن قرآن|وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسمَْاءَ كلَُّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلىَ الْمَلَئكَةِ فَقَالَ أَنبُِونىِ بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ قَالُواْ سُبْحَانَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنتَ الْعَلِيمُ الحَْكِيمُ قَالَ يََادَمُ أَنبِئْهُم بِأَسمَْائهِِمْ فَلَمَّا أَنبَأَهُم بِأَسمَْائهِِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنىّ‏ِ أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَ مَا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ}}<ref>«و خدا همه معانى نام‌ها را به آدم آموخت‏ سپس آنها را بر فرشتگان عرضه نمود و فرمود اگر راست می‌گویید از اسامى اینها به من خبر دهید گفتند منزهى تو ما را جز آنچه خود به ما آموخته‏‌اى هیچ دانشى نیست تویى داناى حکیم فرمود اى آدم ایشان را از اسامى آنان خبر ده و چون آدم ایشان را از اسماءشان خبر داد فرمود آیا به شما نگفتم که من نهفته آسمان‌ها و زمین را می‌دانم و آنچه را آشکار می‌کنید و آنچه را پنهان می‌داشتید می‌دانم» سورۀ بقره، آیۀ ۳۱ ـ ۳۳.</ref> به [[آموزش]] [[آدم]] و [[خلافت]] او و [[آزمایش]] [[فرشتگان]] به وسیلۀ‌ علم الاسماء اشاره می‌کند. [[خداوند متعال]] پیش از جعل خلافت [[حضرت آدم]] {{ع}}، موضوع را با فرشتگان در میان ‌گذاشت، فرشتگان از [[خلقت]] و خلافت چنین موجودی [[تعجب]] کردند؛ زیرا [[معتقد]] بودند با وجود آنان نیازی به وجود موجودی نیست که در [[زمین]] [[فساد]] کرده و [[خونریزی]] به پا می‌کند. خداوند متعال به آنان فرمود حقایقی را می‌داند که آنان نمی‌دانند. [[خداوند سبحان]] "علم الاسماء" را به طور کامل به حضرت آدم آموخت: {{متن قرآن|وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسمَْاءَ كلَُّهَا}}، آنگاه مسمای آن اسماء را بر فرشتگان عرضه کرد و از آنان خواست که از نام‌هایشان خبر دهند، فرشتگان اظهار عجز کردند، خداوند متعال از آدم {{ع}} خواست که اسامی آنان را به فرشتگان خبر دهد و او فرشتگان را از نام‌های آنان [[آگاه]] ساخت<ref>ر.ک: [[محمد علی رضایی اصفهانی|رضایی اصفهانی، محمد علی]]، تفسیر قرآن مهر، ج ۱، ص۲۲۴ ـ ۲۲۷؛ [[سید علی هاشمی (زاده ۱۳۵۲)|هاشمی، سید علی]]، [[قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه (پایان‌نامه)|قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه]]، فصل اول.</ref>.
#برخی از مفسران معتقدند خداوند به حضرت آدم نام تمامی مخلوقات مانند اشخاص، شغل‌ها، درختان، سرزمین‌ها و... را آموخت؛
 
#بنابر تفسیری دیگر، علم به أسماء، آگاهی از حقایق کلی هستی است.  
== [[تفاسیر]] علم الاسماء ==
#در تفسیری شناخت اسماء حسنای الهی بر شناخت پیامبران و امامان(علیهم السلام) تطبیق شده است<ref>ر.ک. هاشمی، سید علی، قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه، فصل اول، صفحه؟؟؟</ref>  
تفسیرهای مختلفی از علم الاسماء صورت گرفته است:  
#برخی دیگر مقصود از اسماء را حقایق غیبی عالم می دانند که نشانۀ‌ خدا هستند، حقایقی که خزاین جهان هستند و نزد خدا ذخیره‌اند و ... .<ref>ر.ک. رضایی اصفهانی، محمد علی، تفسیر قرآن مهر، ج 1، ص 224 ـ 227</ref>  
# برخی از [[مفسران]] معتقدند [[خداوند]] به حضرت آدم {{ع}} نام تمامی [[مخلوقات]] مانند اشخاص، شغل‌ها، درختان، [[سرزمین‌ها]] و... را آموخت.
*در مجموع مقصود از تعلیم اسماء، شناخت حقاق و سنن حاکم بر آنها می‎باشد. به این ترتیب آدم به تمامی اسرار جهان آشنا شد و شایستگی و استعداد درک همه این اسرار را برای فرزندان خود به جای گذارده است.<ref>ر.ک. هاشمی، سید علی، مکاتبۀ اختصاصی با دانشنامۀ مجازی امامت و ولایت، پژوهشگران وبگاه مرکز آموزش تخصصی تفسیر و علوم قرآن</ref>
# بنابر [[تفسیری]] دیگر، علم به أسماء، [[آگاهی]] از [[حقایق]] کلی هستی است.  
*در روایتی از امام صادق(علیه السلام) سؤال شد که خداوند به آدم چه آموخت؟ حضرت فرمودند:<ref>تفسیر البرهان، ج 1، ص 168: «خداوند به آدم تمام زمینها، کوهها، دره‎ها و بستر رودخانه‎ها را آموخت، سپس به فرشی که زیرپایش گسترده بود نظر افکند و فرمود: حتّی این فرش هم از اموری بود که به آدم تعلیم داد</ref> «الْأَرَضِينَ وَ الْجِبَالَ وَ الشِّعَابَ وَ الْأَوْدِيَةَ ثُمَّ نَظَرَ إِلَى بِسَاطٍ تَحْتَهُ فَقَالَ وَ هَذَا الْبِسَاطُ مِمَّا عَلَّمَه»<ref>ر.ک. هاشمی، سید علی، مکاتبۀ اختصاصی با دانشنامۀ مجازی امامت و ولایت، پژوهشگران وبگاه مرکز آموزش تخصصی تفسیر و علوم قرآن</ref>
# در تفسیری، [[شناخت]] [[اسماء حسنای الهی]] بر شناخت [[پیامبران]] و [[امامان]] {{ع}} تطبیق شده است<ref>ر. ک: [[سید علی هاشمی (زاده ۱۳۵۲)|هاشمی، سید علی]]، [[قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه (پایان‌نامه)|قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه]]، فصل اول.</ref>.
# برخی دیگر مقصود از اسماء را [[حقایق]] [[غیبی]] [[عالم]] می‌‌دانند که نشانۀ‌ [[خدا]] هستند، حقایقی که [[خزائن]] [[جهان]] هستند و نزد خدا ذخیره‌اند و...<ref>ر. ک: [[محمد علی رضایی اصفهانی|رضایی اصفهانی، محمد علی]]، تفسیر قرآن مهر، ج ۱، ص۲۲۴ ـ ۲۲۷.</ref>.
 
در مجموع مقصود از [[تعلیم اسماء]]، [[شناخت]] حقاق و [[سنن]] [[حاکم]] بر آنهاست. به این ترتیب [[آدم]] به تمامی [[اسرار]] جهان آشنا شد و شایستگی و [[استعداد]] [[درک]] همه این اسرار را برای [[فرزندان]] خود به جای گذارده است.
در روایتی از [[امام صادق]] {{ع}} [[سؤال]] شد که [[خداوند]] به آدم چه آموخت؟ حضرت فرمودند: "خداوند به آدم تمام [[زمین‌ها]]، کوه‌ها، دره‎ها و بستر رودخانه‎ها را آموخت، سپس به فرشی که زیرپایش گسترده بود نظر افکند و فرمود: حتّی این فرش هم از اموری بود که به آدم [[تعلیم]] داد"<ref>{{متن حدیث|الْأَرَضِینَ وَ الْجِبَالَ وَ الشِّعَابَ وَ الْأَوْدِیَةَ ثُمَّ نَظَرَ إِلَی بِسَاطٍ تَحْتَهُ فَقَالَ وَ هَذَا الْبِسَاطُ مِمَّا عَلَّمَه}}؛ تفسیر البرهان، ج ۱، ص۱۶۸.</ref>.<ref>ر.ک: [[سید علی هاشمی (زاده ۱۳۵۲)|هاشمی، سید علی]]، مکاتبۀ اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]]، پژوهشگران وبگاه مرکز آموزش تخصصی تفسیر و علوم قرآن.</ref>
 
== [[علم]] الاسماء و [[آگاهی از غیب]] ==
اسماء هر چه بوده از حقایق غیبی است که از دیدگاه [[فرشتگان]] پنهان بود و سپس [[حضرت آدم]] {{ع}} به [[دستور خداوند]] آنان را از این "[[غیب]]" [[آگاه]] ساخت؛ چراکه در ادامه آمده است: {{متن قرآن|قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ}}<ref>«فرمود: آیا به شما نگفته بودم که من نهان آسمان‌ها و زمین را می‌دانم» سوره بقره، آیه ۳۳.</ref> و با توجه به [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ}}<ref>«و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینه‌های آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمی‌فرستیم» سوره حجر، آیه ۲۱.</ref>، غیب بر حقایق کلی و پوشیده در نزد خداوند مطابقت دارد که محدود به [[حد]] مشخصی نیست. توضیح اینکه: "اسماء" جمع "اسم" به معنی نام است [[ولی]] در اینجا مقصود این نیست که فقط نام‌های موجودات زمینی و آسمانی را به او تعلیم کرد؛ زیرا فرا گرفتن نامِ تنها، بدون آشنایی با [[حقیقت]] آن، برای [[حضرت آدم]] {{ع}} امتیازی نخواهد بود، بلکه منظور این است که [[خداوند]] را از [[حقایق]] موجودات [[آگاه]] ساخت، [[گواه]] مطلب این است که در [[آیه]] {{متن قرآن|ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ}}<ref>«سپس آنان را بر فرشتگان عرضه کرد» سوره بقره، آیه ۳۱.</ref>، ضمیر جمع [[عاقل]] "هم" آورده شده است، در صورتی که اگر منظور فقط "اسماء" بود باید "عرضها" گفته می‌شد؛ زیرا در جمع غیر عاقل ضمیر مفرد مؤنث "ها" آورده می‌شود<ref>ر.ک: [[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[آگاهی سوم یا علم غیب (کتاب)|آگاهی سوم یا علم غیب]]، ص۸۷؛ [[سید علی هاشمی (زاده ۱۳۵۲)|هاشمی، سید علی]]، [[قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه (پایان‌نامه)|قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه]]، فصل اول.</ref>.
 
== [[علم]] [[امامان]] به اسماء ==
این [[آیات]] گرچه در مورد [[حضرت آدم]] {{ع}} نازل شده است [[ولی]] [[تعلیم اسماء]] مخصوص او نیست، بلکه [[انبیاء]] و امامان {{عم}} را شامل می‌شود. بنابراین [[پیامبران]] و امامان {{عم}} آگاه به تمام حقایق هستی هستند. چه اینکه [[پیامبر]] {{صل}} به [[امام علی|علی]] {{ع}} فرمود: «[[جبرئیل]] به من خبر داده که خداوند نام هر چیز را به تو [[تعلیم]] داده همان‎طور که به آدم اسماء را آموخته بود»<ref>ر.ک: [[سید علی هاشمی|هاشمی، سید علی]]، مکاتبۀ اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]]، پژوهشگران وبگاه مرکز آموزش تخصصی تفسیر و علوم قرآن</ref>.
 
== پاسخ به چند سؤال ==
در این باره دو [[پرسش]] اصلی مطرح است:
# چیستی اسما
# چگونگی تعلیم آن.
 
[[اسماء]] جمع اسم و در لغت نام موجودات و از ریشه وسم به معنای نشانه گرفته شده است. در اینکه اسمای تعلیمی به آدم چه بوده نظرات بسیار وجود دارد: [[علم]] [[نجوم]]، اسم [[ملائکه]]، نام تمام ذریّه [[آدم]]، نام همه چیز<ref>اعلام النبوة، ص ۵۱.</ref> [[اسماء]] اجناس، مثل [[جن]] و [[انس]]<ref>روض الجنان، ج۱، ص ۲۰۲.</ref> همه [[اسما]] و صفات و غذاها و ادویه‌ها و استخراج [[معدن]] و غرس درختان و همه آنچه مربوط است به آبادی [[دین]] و [[دنیا]]، نام تمام آنچه [[خلق]] شده بود و آنچه خلق نشده بود، [[خواص]] هر چیز، اسم دواها و اینکه هر چیز به چه کاری می‌‌آید<ref>[[مجمع البیان]]، ج۱، ص ۱۵۰.</ref>.
 
کسانی که [[تعلیم]] را [[آموزش]] الفاظ و اسما می‌‌دانند، در اینکه [[خدا]] اسما را به چه زبانی به آدم آموخت دو نظر بیان کرده اند:
# [[تعلیم]] هر اسم به تمام لغات به غیر از [[زبان عربی]]، زیرا نخستین کسی که به [[عربی]] صحبت کرد [[اسماعیل]] {{ع}} بود <ref>مجمع البیان، ج۱، ص ۱۵۰.</ref>.
# تعلیم ابتدا به زبان عربی و سپس به همه زبان‌ها <ref>روض الجنان، ج۱، ص ۲۰۳.</ref>.
 
امّا محققان این نظرات را نقد یا [[تأویل]] کرده‌اند و در نقد آموزش لغات و اسامی گفته‍‌اند: هر چند دانستن اسامی موجودات [[جهان]] نوعی [[فضیلت]] است، اما نمی‌تواند ملاک [[برتری]] و امتیاز [[انسان]] بر ملائکه و دلیل [[شایستگی]] او برای [[خلافت]] باشد. علاوه بر آنکه از گفت وگوی خدا با ملائکه مشخص می‌‌شود که ملائکه نیز لغات را می‌‌شناختند<ref>منشور جاوید، ج۱۱، ص ۵۱.</ref>.
 
درباره آموزش [[اسرار هستی]] و آثار موجودات نیز گفته‌اند:
# این نظر با ظاهر [[آیات]] سازگار نیست، زیرا ظاهر آیات این است که آدم اسما را آموخت نه [[اسرار]] و خواص آنها را.
# گروهی از ملائکه [[مسئول]] امور عالم {{متن قرآن|مُدَبِّرَاتِ أَمْرًا}}<ref>«آنگاه، به فرشتگان کارگزار،» سوره نازعات، آیه ۵.</ref> هستند، که انجام آنها بدون علم ممکن نیست <ref>تبیان، دفتر ۴۱، ص ۲۹۸ از تقریرات اسفار.</ref>.
 
بعضی، تعلیم اسما را افاده علم بر حقایق اشیا و ماهیات آنها<ref>[[تفسیر القرآن]] الکریم، ص ۳۱۹.</ref> یا اسمای [[حجج الهی]] و [[ائمه]] و صفات ایشان طبق [[روایات]]<ref>[[کمال الدین]]، ص ۴۴ و۴۵.</ref> و یا علاوه بر آن، نام [[شیعیان]] خاص و [[دشمنان]] خاص [[اهل بیت]]<ref>بحارالانوار، ج۱۱، ص ۱۱۷.</ref> می‌‌دانند.
 
بعضی نیز [[اسما]] را یک سلسله موجودات زنده و صاحب [[شعور]] می‌‌دانند که در پشت پرده [[غیبت]] از نظرها مستور بوده‌اند و هر اسمی را [[خداوند]] در این [[جهان]] به [[برکت]] آنها ایجاد کرده است و آنها [[واسطه فیض]] خداوند به مادون‌اند<ref>[[المیزان]]، ج۱، ص ۱۱۷، ۱۱۹ و ۱۹۸).</ref> و یا [[علم]] اسما، علم به حقایق اسما و [[رؤیت]] فنای [[خلق]] در [[حق]] می‌‌باشد.
 
همچنین درباره کیفیت [[تعلیم اسماء]] گفته شده است: خداوند همه اشیا و افراد را حاضر کرد و [[آدم]] خود بر آنها اسم نهاد<ref>[[کتاب مقدس]]، ص ۷۲ از [[سفر]] [[تکوین]] ۲/۱۷۲ـ۲۵.</ref> یا تعلیم علم از طریق خلق علم بوده و یا با [[نصب]] دلیل برای [[شناخت]] اشیا (روض الجنان، ج۱، ص ۲۰۱) یا [[خواص]] اشیا را بر [[قلب]] آدم [[القا]] کرد<ref>([[تفسیر]] [[محی الدین]] [[عربی]]، ص ۴۶؛ [[مجمع البیان]]، ج۱، ص ۱۵۰؛ اعلام النبوه، ص ۵۳.</ref> یا در [[خلقت]] و [[فطرت انسان]] همه [[اسماء الهی]] را قرار داد<ref>جامع الأسرار، ص ۱۳۶.</ref>. یا آدم اشباح و [[انوار]] اهل بیت را دید و علم پیدا کرد<ref>المیزان، ج۱، ص ۱۵۰.</ref> یا معنای تعلیم اسما، مظهریت [[اسمای الهی]] در آدم است نه اینکه به آدم درسی داده باشند<ref>تبیان، دفتر ۴۱، ص ۳۰۱ از تقریرات اسفار.</ref>.
 
ممکن است گفته شود اگر [[خدا]] آن [[علوم]] را به [[ملائکه]] نیز یاد داده بود آنها نیز می‌‌دانستند، بنابراین [[فخر]] و امتیازی در آدم نیست، پس چرا خدا به ملائکه فرمود: {{متن قرآن|أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>اگر راست می‌گویید نام‌های اینان را به من بگویید» سوره بقره، آیه ۳۱.</ref>.
 
در پاسخ گفته شده:
# این سخن برای [[تعجیز]] ملائکه بوده، زیرا از علم به چیزی که ندیده بودند عاجزند <ref>[[کشف]] الأسرار، ج۲، ص ۱۳۷؛ روض الجنان، ج۱، ص ۲۰۵.</ref>
# برای [[آگاهی]] [[ملائکه]] به عجز خودشان و [[عظمت مقام]] [[آدم]] بوده که ترکیب او به گونه‌ای است که بسیاری از مطالب را می‌‌فهمد <ref>[[تفسیر]] [[محی الدین]] [[عربی]]، ص ۴۷.</ref>
# برای آن بوده که ملائکه به [[عظمت]] وجودی آدم پی ببرند و بدانند که تنها او می‌‌تواند [[مظهر]] همه [[اسما]] و [[صفات الهی]] و [[اسم اعظم]] را که جامع تمام [[اسمای الهی]] است و تمام اسما در او فعلیت دارند داشته باشد و هر چه آنان به روی هم دارند او به [[تنهایی]] دارد <ref>تبیان، دفتر۴۱، ص ۲ و ۳۰۱از تقریرات اسفار.</ref>
# برای آنکه ملائکه بدانند در [[نسل]] آدم چه انسان‌های با عظمتی به وجود خواهند آمد، زیرا مسمیات آن اسما، [[ائمه]] بوده‌اند <ref>[[کمال الدین]]، ج۱، ص ۴۶.</ref>
# برای اظهار [[فضل]] آدم بر ملائکه، زیرا آدم دارای [[مقام]] جمعی برای مظهریت همه اسما بوده است <ref>تفسیر [[صدرالمتألهین]]، ج۳، ص ۴.</ref>
# برای آنکه [[علم]] به آن اسما در [[مقام خلافت الهی]] نقش داشته و [[فرشتگان]] دریافتند که لوازم [[خلیفه الهی]] را ندارند <ref>[[المیزان]]، ج۱، ص ۱۱۷.</ref>
# [[علمی]] که فرشتگان پس از خبر دادن آدم از [[اسماء]] به دست آوردند با آن علمی که [[خدا]] به آدم آموخت تفاوت داشت... و [[شایستگی]] آدم برای [[مقام خلافت]] از لحاظ همان [[حقیقت علم]] به اسما بود، نه خبر دادن از آن <ref>المیزان، ج۱، ص ۱۱۸.</ref>.<ref>[[محمود مقدمی|مقدمی، محمود]]، [[آدم - مقدمی (مقاله)| مقاله «آدم»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۳۹-۵۰.</ref>


==علم الاسماء و آگاهی از غیب==
*اسماء هر چه بوده از حقایق غیبی است که از دیدگاه فرشتگان پنهان بود و سپس حضرت آدمم به دستور خداوند آنان را از این "غیب" آگاه ساخت<ref>ر.ک. سبحانی، جعفر، آگاهی سوم یا علم غیب، ص 87</ref> چرا که در ادامه آمده است: «قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ» و با توجه به آیۀ «وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ»<ref>سورۀ حجر، آیۀ 21</ref> غیب بر حقایق کلی و پوشیده در نزد خداوند مطابقت دارد که محدود به حد مشخصی نیست.<ref>ر.ک. هاشمی، سید علی، قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه، فصل اول، صفحه؟؟؟</ref> توضیح این که: "اسماء" جمع "اسم" به معنی نام است ولی در این جا مقصود این نیست که فقط نام‌های موجودات زمینی و آسمانی را به او تعلیم کرد زیرا فرا گرفتن نام تنها، بدون آشنایی با حقیقت آن، برای حضرت آدم(ع) امتیازی نخواهد بود، بلکه منظور این است که خداوند، را از حقایق موجودات آگاه ساخت گواه این مطلب این است که در آیۀ «ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِكَةِ» ضمیر جمع عاقل "هم" آورده شده است در صورتی که اگر منظور فقط "اسماء" بود باید "عرضها" گفته می‌شد زیرا در جمع غیر عاقل ضمیر مفرد مؤنث "ها" آورده می‌شود.<ref>ر.ک. سبحانی، جعفر، آگاهی سوم یا علم غیب، ص 87؛ هاشمی، سید علی، قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه، فصل اول، صفحه؟؟؟</ref>
==علم امامان به اسماء==
*این آیات گرچه در مورد آدم نازل شده است ولی تعلیم اسماء مخصوص او نیست، بلکه انبیاء و امامان(علیهم السلام) را شامل می‎شود. بنابراین پیامبران و امامان(علیهم السلام) آگاه به تمام حقایق هستی هستند. چه اینکه پیامبر(صلی الله علیه و آله) به علی(علیه السلام) فرمود: «جبرئیل به من خبر داده که خداوند نام هر چیز را به تو تعلیم داده همان‎طور که به آدم اسماء را آموخته بود.»<ref>ر.ک. هاشمی، سید علی، مکاتبۀ اختصاصی با دانشنامۀ مجازی امامت و ولایت، پژوهشگران وبگاه مرکز آموزش تخصصی تفسیر و علوم قرآن </ref>
== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==
# [[آیا تعلیم اسماء با علم معصوم ارتباط دارد؟ (پرسش)]]
# [[آیا تعلیم اسماء با علم معصوم ارتباط دارد؟ (پرسش)]]


==جستارهای وابسته==
== جستارهای وابسته ==  
{{پرسش‌های وابسته}}
{{مدخل وابسته}}
{{ستون-شروع|3}}  
* [[علم معصوم]]
* [[علم معصوم]]
* [[علم غیب معصوم]]
* [[علم غیب معصوم]]
* [[تعلیم اسماء امام]]؛
{{پایان مدخل وابسته}}
* [[تعلیم اسماء پیامبر]]؛
* [[تعلیم اسماء پیامبر خاتم]]؛
* [[تعلیم اسماء ولی]]؛
* [[تعلیم اسماء وصی]]؛
* [[تعلیم اسماء اهل بیت]]{{عم}}؛
* [[تعلیم اسماء فاطمه زهرا]]{{س}}.
{{پایان}}
{{پایان}}
 
=='''[[:رده:آثار علم معصوم|منبع‌شناسی جامع علم معصوم]]'''==
{{پرسش‌های وابسته}}
{{ستون-شروع|3}}
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های علم معصوم|کتاب‌شناسی علم معصوم]]؛
* [[:رده:مقاله‌شناسی مقاله‌های علم معصوم|مقاله‌شناسی علم معصوم]]؛
* [[:رده:پایان‌نامه‌شناسی پایان‌نامه‌های علم معصوم|پایان‌نامه‌شناسی علم معصوم]].
{{پایان}}
{{پایان}}


==منابع==
== منابع ==
* [[پرونده:9030760879.jpg|22px]] [[سید علی هاشمی ۱|هاشمی، سید علی]]، '''[[قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه (پایان‌نامه)|قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه]]''' (فصل اول)؛
{{منابع}}
# [[پرونده:03657.png|22px]] [[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[آگاهی سوم یا علم غیب (کتاب)|'''آگاهی سوم یا علم غیب''']]
# [[پرونده:5433913604.jpg|22px]] [[سید علی هاشمی (زاده ۱۳۵۲)|هاشمی، سید علی]]، [[قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه (پایان‌نامه)|'''قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه''']]، فصل اول
# [[پرونده:9030760879.jpg|22px]] [[محمد علی رضایی اصفهانی|رضایی اصفهانی، محمد علی]]، [[تفسیر قرآن مهر (کتاب)|'''تفسیر قرآن مهر''']]
# [[پرونده:440259451.jpg|22px]] [[محمود مقدمی|مقدمی، محمد]]، [[آدم - مقدمی (مقاله)|'''آدم - مقدمی''']]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس}}
{{پانویس2}}
{{علم معصوم افقی}}


[[رده:مدخل‌های اصلی دانشنامه]]
[[رده:علم معصوم]]
[[رده:تعلیم اسماء]]
[[رده:مدخل برگرفته از پرسمان]]
[[رده:مدخل برگرفته از پرسمان]]
[[رده:مدخل برگرفته از پرسمان علم معصوم]]
[[رده:مدخل برگرفته از پرسمان علم معصوم]]
[[رده:مفاهیم در کلام اسلامی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۳۸

تعلیم اسماء عبارت است از تعلیم برخی از حقایق توسط خداوند به حضرت آدم (ع) در پی اعتراض ملائکه به خلقت انسان و مقصود از تعلیم اسماء، شناخت حقاق و سنن حاکم بر آنهاست. این تعلیم گرچه در مورد حضرت آدم (ع) بوده است، ولی مخصوص او نبوده و شامل انبیاء و امامان (ع) نیز می‌شود.

معناشناسی

قرآن کریم در آیات: ﴿وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسمَْاءَ كلَُّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلىَ الْمَلَئكَةِ فَقَالَ أَنبُِونىِ بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ قَالُواْ سُبْحَانَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنتَ الْعَلِيمُ الحَْكِيمُ قَالَ يََادَمُ أَنبِئْهُم بِأَسمَْائهِِمْ فَلَمَّا أَنبَأَهُم بِأَسمَْائهِِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنىّ‏ِ أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَ مَا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ[۱] به آموزش آدم و خلافت او و آزمایش فرشتگان به وسیلۀ‌ علم الاسماء اشاره می‌کند. خداوند متعال پیش از جعل خلافت حضرت آدم (ع)، موضوع را با فرشتگان در میان ‌گذاشت، فرشتگان از خلقت و خلافت چنین موجودی تعجب کردند؛ زیرا معتقد بودند با وجود آنان نیازی به وجود موجودی نیست که در زمین فساد کرده و خونریزی به پا می‌کند. خداوند متعال به آنان فرمود حقایقی را می‌داند که آنان نمی‌دانند. خداوند سبحان "علم الاسماء" را به طور کامل به حضرت آدم آموخت: ﴿وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسمَْاءَ كلَُّهَا، آنگاه مسمای آن اسماء را بر فرشتگان عرضه کرد و از آنان خواست که از نام‌هایشان خبر دهند، فرشتگان اظهار عجز کردند، خداوند متعال از آدم (ع) خواست که اسامی آنان را به فرشتگان خبر دهد و او فرشتگان را از نام‌های آنان آگاه ساخت[۲].

تفاسیر علم الاسماء

تفسیرهای مختلفی از علم الاسماء صورت گرفته است:

  1. برخی از مفسران معتقدند خداوند به حضرت آدم (ع) نام تمامی مخلوقات مانند اشخاص، شغل‌ها، درختان، سرزمین‌ها و... را آموخت.
  2. بنابر تفسیری دیگر، علم به أسماء، آگاهی از حقایق کلی هستی است.
  3. در تفسیری، شناخت اسماء حسنای الهی بر شناخت پیامبران و امامان (ع) تطبیق شده است[۳].
  4. برخی دیگر مقصود از اسماء را حقایق غیبی عالم می‌‌دانند که نشانۀ‌ خدا هستند، حقایقی که خزائن جهان هستند و نزد خدا ذخیره‌اند و...[۴].

در مجموع مقصود از تعلیم اسماء، شناخت حقاق و سنن حاکم بر آنهاست. به این ترتیب آدم به تمامی اسرار جهان آشنا شد و شایستگی و استعداد درک همه این اسرار را برای فرزندان خود به جای گذارده است.

در روایتی از امام صادق (ع) سؤال شد که خداوند به آدم چه آموخت؟ حضرت فرمودند: "خداوند به آدم تمام زمین‌ها، کوه‌ها، دره‎ها و بستر رودخانه‎ها را آموخت، سپس به فرشی که زیرپایش گسترده بود نظر افکند و فرمود: حتّی این فرش هم از اموری بود که به آدم تعلیم داد"[۵].[۶]

علم الاسماء و آگاهی از غیب

اسماء هر چه بوده از حقایق غیبی است که از دیدگاه فرشتگان پنهان بود و سپس حضرت آدم (ع) به دستور خداوند آنان را از این "غیب" آگاه ساخت؛ چراکه در ادامه آمده است: ﴿قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ[۷] و با توجه به آیه ﴿وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ[۸]، غیب بر حقایق کلی و پوشیده در نزد خداوند مطابقت دارد که محدود به حد مشخصی نیست. توضیح اینکه: "اسماء" جمع "اسم" به معنی نام است ولی در اینجا مقصود این نیست که فقط نام‌های موجودات زمینی و آسمانی را به او تعلیم کرد؛ زیرا فرا گرفتن نامِ تنها، بدون آشنایی با حقیقت آن، برای حضرت آدم (ع) امتیازی نخواهد بود، بلکه منظور این است که خداوند را از حقایق موجودات آگاه ساخت، گواه مطلب این است که در آیه ﴿ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ[۹]، ضمیر جمع عاقل "هم" آورده شده است، در صورتی که اگر منظور فقط "اسماء" بود باید "عرضها" گفته می‌شد؛ زیرا در جمع غیر عاقل ضمیر مفرد مؤنث "ها" آورده می‌شود[۱۰].

علم امامان به اسماء

این آیات گرچه در مورد حضرت آدم (ع) نازل شده است ولی تعلیم اسماء مخصوص او نیست، بلکه انبیاء و امامان (ع) را شامل می‌شود. بنابراین پیامبران و امامان (ع) آگاه به تمام حقایق هستی هستند. چه اینکه پیامبر (ص) به علی (ع) فرمود: «جبرئیل به من خبر داده که خداوند نام هر چیز را به تو تعلیم داده همان‎طور که به آدم اسماء را آموخته بود»[۱۱].

پاسخ به چند سؤال

در این باره دو پرسش اصلی مطرح است:

  1. چیستی اسما
  2. چگونگی تعلیم آن.

اسماء جمع اسم و در لغت نام موجودات و از ریشه وسم به معنای نشانه گرفته شده است. در اینکه اسمای تعلیمی به آدم چه بوده نظرات بسیار وجود دارد: علم نجوم، اسم ملائکه، نام تمام ذریّه آدم، نام همه چیز[۱۲] اسماء اجناس، مثل جن و انس[۱۳] همه اسما و صفات و غذاها و ادویه‌ها و استخراج معدن و غرس درختان و همه آنچه مربوط است به آبادی دین و دنیا، نام تمام آنچه خلق شده بود و آنچه خلق نشده بود، خواص هر چیز، اسم دواها و اینکه هر چیز به چه کاری می‌‌آید[۱۴].

کسانی که تعلیم را آموزش الفاظ و اسما می‌‌دانند، در اینکه خدا اسما را به چه زبانی به آدم آموخت دو نظر بیان کرده اند:

  1. تعلیم هر اسم به تمام لغات به غیر از زبان عربی، زیرا نخستین کسی که به عربی صحبت کرد اسماعیل (ع) بود [۱۵].
  2. تعلیم ابتدا به زبان عربی و سپس به همه زبان‌ها [۱۶].

امّا محققان این نظرات را نقد یا تأویل کرده‌اند و در نقد آموزش لغات و اسامی گفته‍‌اند: هر چند دانستن اسامی موجودات جهان نوعی فضیلت است، اما نمی‌تواند ملاک برتری و امتیاز انسان بر ملائکه و دلیل شایستگی او برای خلافت باشد. علاوه بر آنکه از گفت وگوی خدا با ملائکه مشخص می‌‌شود که ملائکه نیز لغات را می‌‌شناختند[۱۷].

درباره آموزش اسرار هستی و آثار موجودات نیز گفته‌اند:

  1. این نظر با ظاهر آیات سازگار نیست، زیرا ظاهر آیات این است که آدم اسما را آموخت نه اسرار و خواص آنها را.
  2. گروهی از ملائکه مسئول امور عالم ﴿مُدَبِّرَاتِ أَمْرًا[۱۸] هستند، که انجام آنها بدون علم ممکن نیست [۱۹].

بعضی، تعلیم اسما را افاده علم بر حقایق اشیا و ماهیات آنها[۲۰] یا اسمای حجج الهی و ائمه و صفات ایشان طبق روایات[۲۱] و یا علاوه بر آن، نام شیعیان خاص و دشمنان خاص اهل بیت[۲۲] می‌‌دانند.

بعضی نیز اسما را یک سلسله موجودات زنده و صاحب شعور می‌‌دانند که در پشت پرده غیبت از نظرها مستور بوده‌اند و هر اسمی را خداوند در این جهان به برکت آنها ایجاد کرده است و آنها واسطه فیض خداوند به مادون‌اند[۲۳] و یا علم اسما، علم به حقایق اسما و رؤیت فنای خلق در حق می‌‌باشد.

همچنین درباره کیفیت تعلیم اسماء گفته شده است: خداوند همه اشیا و افراد را حاضر کرد و آدم خود بر آنها اسم نهاد[۲۴] یا تعلیم علم از طریق خلق علم بوده و یا با نصب دلیل برای شناخت اشیا (روض الجنان، ج۱، ص ۲۰۱) یا خواص اشیا را بر قلب آدم القا کرد[۲۵] یا در خلقت و فطرت انسان همه اسماء الهی را قرار داد[۲۶]. یا آدم اشباح و انوار اهل بیت را دید و علم پیدا کرد[۲۷] یا معنای تعلیم اسما، مظهریت اسمای الهی در آدم است نه اینکه به آدم درسی داده باشند[۲۸].

ممکن است گفته شود اگر خدا آن علوم را به ملائکه نیز یاد داده بود آنها نیز می‌‌دانستند، بنابراین فخر و امتیازی در آدم نیست، پس چرا خدا به ملائکه فرمود: ﴿أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ[۲۹].

در پاسخ گفته شده:

  1. این سخن برای تعجیز ملائکه بوده، زیرا از علم به چیزی که ندیده بودند عاجزند [۳۰]
  2. برای آگاهی ملائکه به عجز خودشان و عظمت مقام آدم بوده که ترکیب او به گونه‌ای است که بسیاری از مطالب را می‌‌فهمد [۳۱]
  3. برای آن بوده که ملائکه به عظمت وجودی آدم پی ببرند و بدانند که تنها او می‌‌تواند مظهر همه اسما و صفات الهی و اسم اعظم را که جامع تمام اسمای الهی است و تمام اسما در او فعلیت دارند داشته باشد و هر چه آنان به روی هم دارند او به تنهایی دارد [۳۲]
  4. برای آنکه ملائکه بدانند در نسل آدم چه انسان‌های با عظمتی به وجود خواهند آمد، زیرا مسمیات آن اسما، ائمه بوده‌اند [۳۳]
  5. برای اظهار فضل آدم بر ملائکه، زیرا آدم دارای مقام جمعی برای مظهریت همه اسما بوده است [۳۴]
  6. برای آنکه علم به آن اسما در مقام خلافت الهی نقش داشته و فرشتگان دریافتند که لوازم خلیفه الهی را ندارند [۳۵]
  7. علمی که فرشتگان پس از خبر دادن آدم از اسماء به دست آوردند با آن علمی که خدا به آدم آموخت تفاوت داشت... و شایستگی آدم برای مقام خلافت از لحاظ همان حقیقت علم به اسما بود، نه خبر دادن از آن [۳۶].[۳۷]

پرسش‌های وابسته

  1. آیا تعلیم اسماء با علم معصوم ارتباط دارد؟ (پرسش)

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. «و خدا همه معانى نام‌ها را به آدم آموخت‏ سپس آنها را بر فرشتگان عرضه نمود و فرمود اگر راست می‌گویید از اسامى اینها به من خبر دهید گفتند منزهى تو ما را جز آنچه خود به ما آموخته‏‌اى هیچ دانشى نیست تویى داناى حکیم فرمود اى آدم ایشان را از اسامى آنان خبر ده و چون آدم ایشان را از اسماءشان خبر داد فرمود آیا به شما نگفتم که من نهفته آسمان‌ها و زمین را می‌دانم و آنچه را آشکار می‌کنید و آنچه را پنهان می‌داشتید می‌دانم» سورۀ بقره، آیۀ ۳۱ ـ ۳۳.
  2. ر.ک: رضایی اصفهانی، محمد علی، تفسیر قرآن مهر، ج ۱، ص۲۲۴ ـ ۲۲۷؛ هاشمی، سید علی، قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه، فصل اول.
  3. ر. ک: هاشمی، سید علی، قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه، فصل اول.
  4. ر. ک: رضایی اصفهانی، محمد علی، تفسیر قرآن مهر، ج ۱، ص۲۲۴ ـ ۲۲۷.
  5. «الْأَرَضِینَ وَ الْجِبَالَ وَ الشِّعَابَ وَ الْأَوْدِیَةَ ثُمَّ نَظَرَ إِلَی بِسَاطٍ تَحْتَهُ فَقَالَ وَ هَذَا الْبِسَاطُ مِمَّا عَلَّمَه»؛ تفسیر البرهان، ج ۱، ص۱۶۸.
  6. ر.ک: هاشمی، سید علی، مکاتبۀ اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت، پژوهشگران وبگاه مرکز آموزش تخصصی تفسیر و علوم قرآن.
  7. «فرمود: آیا به شما نگفته بودم که من نهان آسمان‌ها و زمین را می‌دانم» سوره بقره، آیه ۳۳.
  8. «و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینه‌های آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمی‌فرستیم» سوره حجر، آیه ۲۱.
  9. «سپس آنان را بر فرشتگان عرضه کرد» سوره بقره، آیه ۳۱.
  10. ر.ک: سبحانی، جعفر، آگاهی سوم یا علم غیب، ص۸۷؛ هاشمی، سید علی، قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه، فصل اول.
  11. ر.ک: هاشمی، سید علی، مکاتبۀ اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت، پژوهشگران وبگاه مرکز آموزش تخصصی تفسیر و علوم قرآن
  12. اعلام النبوة، ص ۵۱.
  13. روض الجنان، ج۱، ص ۲۰۲.
  14. مجمع البیان، ج۱، ص ۱۵۰.
  15. مجمع البیان، ج۱، ص ۱۵۰.
  16. روض الجنان، ج۱، ص ۲۰۳.
  17. منشور جاوید، ج۱۱، ص ۵۱.
  18. «آنگاه، به فرشتگان کارگزار،» سوره نازعات، آیه ۵.
  19. تبیان، دفتر ۴۱، ص ۲۹۸ از تقریرات اسفار.
  20. تفسیر القرآن الکریم، ص ۳۱۹.
  21. کمال الدین، ص ۴۴ و۴۵.
  22. بحارالانوار، ج۱۱، ص ۱۱۷.
  23. المیزان، ج۱، ص ۱۱۷، ۱۱۹ و ۱۹۸).
  24. کتاب مقدس، ص ۷۲ از سفر تکوین ۲/۱۷۲ـ۲۵.
  25. (تفسیر محی الدین عربی، ص ۴۶؛ مجمع البیان، ج۱، ص ۱۵۰؛ اعلام النبوه، ص ۵۳.
  26. جامع الأسرار، ص ۱۳۶.
  27. المیزان، ج۱، ص ۱۵۰.
  28. تبیان، دفتر ۴۱، ص ۳۰۱ از تقریرات اسفار.
  29. اگر راست می‌گویید نام‌های اینان را به من بگویید» سوره بقره، آیه ۳۱.
  30. کشف الأسرار، ج۲، ص ۱۳۷؛ روض الجنان، ج۱، ص ۲۰۵.
  31. تفسیر محی الدین عربی، ص ۴۷.
  32. تبیان، دفتر۴۱، ص ۲ و ۳۰۱از تقریرات اسفار.
  33. کمال الدین، ج۱، ص ۴۶.
  34. تفسیر صدرالمتألهین، ج۳، ص ۴.
  35. المیزان، ج۱، ص ۱۱۷.
  36. المیزان، ج۱، ص ۱۱۸.
  37. مقدمی، محمود، مقاله «آدم»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص ۳۹-۵۰.