مدعیان دروغین سفارت چه کسانی بوده‌اند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی ردهٔ پرسش‌های جامع امامت و ولایت با پرسش‌)
جز (جایگزینی متن - '}}↵↵== منبع‌شناسی جامع مهدویت ==↵{{منبع‌ جامع}}↵* کتاب‌شناسی مهدویت؛↵* مقاله‌شناسی مهدویت؛↵* پایان‌نامه‌شناسی مهدویت.↵{{پایان منبع جامع}}↵↵==' به '}} ==')
 
(۳۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{پرسش غیرنهایی}}
{{جعبه اطلاعات پرسش
{{جعبه اطلاعات پرسش
| موضوع اصلی       = [[مهدویت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت]]
| موضوع اصلی = [[مهدویت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت]]
| موضوع فرعی        = [[مدعیان دروغین]] [[سفارت]] چه کسانی بوده‌اند؟
| تصویر = 7626626268.jpg
| تصویر             = 7626626268.jpg
| مدخل بالاتر = [[مهدویت]] / [[غیبت امام مهدی]] / [[عصر غیبت صغری]] / [[مدعیان دروغین سفارت و نیابت]]
| اندازه تصویر      = 200px
| مدخل اصلی = [[احمد بن هلال کرخی]]
| مدخل بالاتر     = [[مهدویت]] / [[غیبت امام مهدی]] / [[عصر غیبت صغری]] / [[مدعیان دروغین سفارت و نیابت]]
| مدخل وابسته =  
| مدخل اصلی   = [[احمد بن هلال کرخی]]
| تعداد پاسخ = ۳
| مدخل وابسته   =  
| پاسخ‌دهنده        =
| پاسخ‌دهندگان      = ۳ پاسخ
}}
}}
'''[[مدعیان دروغین]] [[سفارت]] چه کسانی بوده‌اند؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود.
'''[[مدعیان دروغین]] [[سفارت]] چه کسانی بوده‌اند؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود.


==عبارت‌های دیگری از این پرسش==
== پاسخ نخست ==
[[پرونده:136863.JPG|بندانگشتی|راست|100px|[[خدامراد سلیمیان]]]]
حجت الاسلام و المسلمین '''[[خدامراد سلیمیان]]'''، در کتاب ''«[[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]»'' در این‌باره گفته است:
* «[[احمد بن هلال]]، اهل روستای بزرگی از منطقه "[[نهروان]]" بود که میان واسط و [[بغداد]] قرار دارد. گفته شده است وی از [[یاران]] [[حضرت هادی]] {{ع}} یا [[امام عسکری]] {{ع}} بود. وی مشهور به [[غلو]] و مورد [[لعن]] و نفرین ابدی است<ref> ر. ک: احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ص ۸۲، رقم ۱۹۹</ref>. نخست از افراد مورد [[اطمینان]] [[حضرت عسکری]] {{ع}} و از [[اصحاب]] ویژه و [[روایت]] ‏کننده از [[امامان معصوم]] {{عم}} بود. ۵۴ بار به [[زیارت]] [[خانه خدا]] رفت که بیست بار آن با پای پیاده بود، امّا دچار کژی شد؛ به گونه‏ای که [[حضرت عسکری]] {{ع}} او را بسیار [[نکوهش]] کرد و درباره‏‌اش فرمود: "از این صوفی ریاکار و بازیگر پروا کنید"<ref> {{عربی|" احْذَرُوا الصُّوفِيَ‏ الْمُتَصَنِّع‏‏"}}؛ محمد بن عمر کشی، رجال الکشی، ص ۵۳۵، ش ۱۰۲۰</ref>. برخی نیز این جمله را در [[نکوهش]] او، از جانب [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} دانسته‌‏اند که در هرحال نشانگر [[پلیدی]] و [[گمراهی]] این مرد است. او تا زمان [[نیابت]] [[محمد بن عثمان]] زیست و با سماجت بسیار، [[سفارت]] آن جناب را [[انکار]] کرد. از [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} درباره [[لعن]] و نفرین بر او و [[لزوم]] بیزاری از کارهایش توقیعی صادر شد<ref>[[شیخ طوسی]]، کتاب الغیبة، ص ۳۵۳</ref>. بیشتر کتاب‌‏های رجالی، به او [[لقب]] "[[عبرتایی]]" داده‏‌اند<ref> ابن داود حلی، رجال ابن داود، ص ۴۲۵؛ شیخ طوسی، رجال الطوسی، ص ۳۸۴؛ علامه حلی، رجال العلامه، ص ۲۰۲</ref>. [[شیخ طوسی]] در کتاب "[[الغیبة]]" وی را "کرخی" نامگذاری کرده و به او "[[بغدادی]]" نیز گفته شده است. [[احمد بن هلال]] تا آخر [[سفارت]] [[نایب]] نخست، دچار کژی نشده بود؛ ولی پس از [[وفات]] [[عثمان بن سعید]]، در [[نایب دوم]] [[شک]] کرد و [[نیابت]] او را نپذیرفت<ref> سید محمد صدر، تاریخ الغیبة الصغری، ص ۵۰۲</ref>. [[شیعیان]] هم پس از برکناری، او را نفرین شده دانسته و از وی دوری جستند. پس از [[مرگ]] وی، توقیعی از [[امام مهدی|ولی عصر]] {{ع}} صادر شد: [[خداوند]] سبحانه و تعالی از [[فرزند]] هلال نگذرد که بدون هماهنگی و [[خشنودی]] ما، در کار ما مداخله و فقط به میل خود عمل می‌‏کرد، تا آن‏که [[پروردگار]]، با نفرین ما زندگی‏اش را به انجام رساند. ما در زمان زندگی‌‏اش نیز انحرافش را به [[شیعیان]] خاص خود گوشزد کردیم. این را به هرکس که درباره او می‏‌پرسد، برسانید. هیچ یک از [[شیعیان]] ما معذور نیست در آنچه افراد مورد اعتماد از ما [[نقل]] می‌‏کنند، [[تردید]] کند؛ زیرا می‌‏دانند ما [[اسرار]] خود را با آنان می‏‌گوییم. آن [[حضرت]] در توقیعی دیگر فرمود: ابن هلال، [[ایمان]] خود را پایدار نداشت و با آن‏که مدت طولانی خدمت کرد، به دست خود ایمانش را به [[کفر]] دگرگون ساخت و [[خدا]] نیز او را [[کیفر]] داد<ref> محمد بن عمر کشی، رجال الکشی، ص ۵۳۶؛ ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۵۳</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۳۹ -۴۰.</ref>.
* «[[ابو طاهر محمد بن علی بن بلال]] در ابتدا نزد [[امام حسن عسکری]] {{ع}} فردی مورد اعتماد بود و روایاتی چند از آن [[حضرت]] [[نقل]] کرده است؛ ولی رفته ‏رفته به سبب [[پیروی]] از هوای [[نفس]]، راه [[انحراف]] در پیش گرفت و مورد سرزنش [[خاندان]] [[وحی]] واقع شد. وی، ادعا کرد [[وکیل]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}}‏ است. او [[نیابت]] [[نایب دوم]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}}‏ را منکر شد و درباره اموالی که نزد وی جمع شده بود تا به [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}}‏ برساند، [[خیانت]] کرد<ref> ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۴۰۰</ref>. [[نایب دوم]]، زمینه [[دیدار]] وی را با [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}}‏ فراهم کرد. [[امام]] به وی [[فرمان]] داد [[اموال]] را به نایبشان برگرداند؛ اما او در [[دشمنی]] و کژی خود باقی ماند. پایان کارش آن شد که توقیعی از [[ناحیه مقدسه]]، بر بیزاری از وی- در ضمن افرادی دیگر از جمله [[حلاج]] و [[شلمغانی]]- صادر شد<ref> طبرسی، الاحتجاج، ح ۲، ص ۴۷۴</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص ۳۸۳.</ref>.
* «[[محمد بن نصیر نمیری]]، یکی از رقبای [[محمد بن عثمان]] بود که [[نیابت]] وی را قبول نداشت و خود مدعی [[نیابت]] بود. [[شیخ طوسی]]، در [[اصحاب]] [[امام جواد]] {{ع}} دو بار از او نام برده و هیچ شرحی درباره او نداده است<ref>[[شیخ طوسی]]، رجال الطوسی، ص ۴۰۵، رقم ۷ و ص ۴۰۷ رقم ۲۳</ref>. و [[علامه حلی]] نیز، دو جا از او نام برده، می‌‏نویسد: "[[محمد بن نصیر نمیری]] کسی است که [[امام هادی]] {{ع}} او را [[لعن]] کرده است". در جای دیگر می‏‌نویسد: [[ابن غضائری]] درباره او گفته است: [[محمد]] بن نصیر از نگاه علمی، از فضلای [[بصره]] بود و از نظر عقیدتی‏ ضعیف بود. [[فرقه]] "نصیریه" را او تأسیس کرده و به او منسوب است<ref>علامه حلی، رجال العلامه، ص ۲۵۴ و ۲۵۷</ref>. در [[رجال]] کشی نیز شرح حال او مطرح است. به نظر [[مرحوم کشی]] [[امام هادی]] {{ع}} سه نفر را [[لعن]] کرده که یکی از آن‏ها [[محمد بن نصیر نمیری]] است<ref> کشی، اختیار معرفة الرجال، ج ۲، ص ۸۰۵</ref>. در جای دیگر از [[عبیدی]] [[نقل]] می‏‌کند: "[[امام عسکری]] {{ع}}- بدون این‏که من چیزی از او بپرسم- نامه‏ای برایم فرستاد و در آن [[نامه]]، از [[محمد بن نصیر نمیری]] و [[حسن بن محمد بن باباقمی]]، اعلان انزجار کرده، فرمود: "تو و همه دوستداران ما، از آنان دوری جویید و من آن‏ها را [[لعن]] می‏‌کنم و [[لعنت خدا]] نیز بر آن‏ها باد! آنان از نام ما سوءاستفاده کرده و [[اموال]] [[مردم]] را می‏‌خورند و [[فتنه]] انگیزی می‏‌کنند. آنان ما و [[شیعیان]] ما را اذیت کردند. [[خداوند]] سبحانه و تعالی آن‏ها را اذیت کند و آنان را در فتنه‌‏ای که ایجاد کرده‌‏اند، مغلوب و نابود سازد"<ref>کشی، اختیار معرفة الرجال، ج ۲، ص ۸۰۵</ref>. وی [[عقاید]] [[کفرآمیز]] و [[الحادی]] داشت که سعی می‏‌کرد آن را در بین عامّه [[مردم]] منتشر سازد. [[محمد بن موسی بن حسن بن فرات]] نیز اسباب کار او را فراهم و او را [[پشتیبانی]] می‌‏کرد<ref>[[شیخ طوسی]]، کتاب الغیبة، ص ۳۹۸</ref>. ابن [[فرات]] از [[خاندان]] معروف به نوفرات بود. وی در [[بغداد]] و [[کوفه]] محدثی معروف بود و به نظر می‌‏رسد نخستین فرد از [[خاندان]] بنوفرات است که در [[حکومت عباسی]] مقامی به دست آورد<ref> جاسم حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص ۱۶۹</ref>. از این‏جا نقش [[حکومت]] در [[حمایت]] و [[پشتیبانی]] از خطوط [[انحرافی]] روشن می‌‏شود. [[عقاید]] نمیری در کتاب "[[الغیبة]]"، "[[رجال]] کشی" و "فرق الشیعه" بیان شده است. [[سعد بن عبد اللّه اشعری]] گوید: [[محمد بن نصیر نمیری]] مدعی بود [[پیغمبر]] است و [[امام هادی]] {{ع}} او را [[مبعوث]] کرده است. [[عقیده]] به [[تناسخ]] داشت و [[معتقد]] به خدایی [[امام هادی]] {{ع}} بود، نزدیکی با [[محارم]] را جایز می‌‏دانست و ....<ref>[[شیخ طوسی]]، کتاب الغیبة، ص ۳۹۸، ح ۳۷۱؛ کشی، اختیار معرفة الرجال، ج ۲، ص ۸۰۵؛ نوبختی، فرق الشیعه، ص ۱۰۳</ref>. [[سعد بن عبد اللّه]] گوید: نمیری در آخر [[عمر]] [[بیمار]] شد و در آن حال مرد. در آن بیماری از وی پرسیدند: [[جانشین]] تو کیست؟ او با زبان ضعیف و گرفته‌‏ای گفت: [[احمد]]؛ ولی کسی نفهمید [[احمد]] کیست؛ به همین سبب این حرف، موجب انشعاب [[پیروان]] او شد؛ عده‏‌ای گفتند: مقصود نمیری، [[احمد]] فرزندش بوده است. جمعی گفتند: [[احمد بن محمد بن موسی بن فرات]] است. و گروهی گفتند: منظور وی [[احمد بن موسی بن فرات]] است. و فرقه‌‏ای گفتند: منظور وی [[احمد بن ابو الحسین بن بشر بن یزید]] است. این انشعاب باعث پراکندگی اتباع او شد<ref>ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۹۹، ح ۳۷۳</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص ۳۸۵ - ۳۸۶.</ref>.


== پاسخ نخست==
== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه ==
[[پرونده:136863.JPG|بندانگشتی|right|100px|[[خدامراد سلیمیان]]]]
{{پاسخ پرسش
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[خدامراد سلیمیان]]'''، در کتاب ''«[[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]»'' در این‌باره گفته است:
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱. مجتبی تونه‌ای؛
:::::*«[[احمد بن هلال]]، اهل روستای بزرگی از منطقه "[[نهروان]]" بود که میان واسط و [[بغداد]] قرار دارد. گفته شده است وی از [[یاران]] [[حضرت هادی]]{{ع}} یا [[امام عسکری]]{{ع}} بود. وی مشهور به [[غلو]] و مورد [[لعن]] و نفرین ابدی است<ref>  ر. ک: احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ص ۸۲، رقم ۱۹۹</ref>. نخست از افراد مورد [[اطمینان]] [[حضرت عسکری]]{{ع}} و از [[اصحاب]] ویژه و [[روایت]] ‏کننده از [[امامان معصوم]]{{عم}} بود. ۵۴ بار به [[زیارت]] [[خانه خدا]] رفت که بیست بار آن با پای پیاده بود، امّا دچار کژی شد؛ به گونه‏ای که [[حضرت عسکری]]{{ع}} او را بسیار [[نکوهش]] کرد و درباره‏‌اش فرمود: "از این صوفی ریاکار و بازیگر پروا کنید"<ref> {{عربی|" احْذَرُوا الصُّوفِيَ‏ الْمُتَصَنِّع‏‏"}}؛ محمد بن عمر کشی، رجال الکشی، ص ۵۳۵، ش ۱۰۲۰</ref>. برخی نیز این جمله را در [[نکوهش]] او، از جانب [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} دانسته‌‏اند که در هرحال نشانگر [[پلیدی]] و [[گمراهی]] این مرد است. او تا زمان [[نیابت]] [[محمد بن عثمان]] زیست و با سماجت بسیار، [[سفارت]] آن جناب را [[انکار]] کرد. از [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} درباره [[لعن]] و نفرین بر او و [[لزوم]] بیزاری از کارهایش توقیعی صادر شد<ref>[[شیخ طوسی]]، کتاب الغیبة، ص ۳۵۳</ref>. بیشتر کتاب‌‏های رجالی، به او [[لقب]] "[[عبرتایی]]" داده‏‌اند<ref>  ابن داود حلی، رجال ابن داود، ص ۴۲۵؛ شیخ طوسی، رجال الطوسی، ص ۳۸۴؛ علامه حلی، رجال العلامه، ص ۲۰۲</ref>. [[شیخ طوسی]] در کتاب "[[الغیبة]]" وی را "کرخی" نامگذاری کرده و به او "[[بغدادی]]" نیز گفته شده است.  [[احمد بن هلال]] تا آخر [[سفارت]] [[نایب]] نخست، دچار کژی نشده بود؛ ولی پس از [[وفات]] [[عثمان بن سعید]]، در [[نایب دوم]] [[شک]] کرد و [[نیابت]] او را نپذیرفت<ref>  سید محمد صدر، تاریخ الغیبة الصغری، ص ۵۰۲</ref>. [[شیعیان]] هم پس از برکناری، او را نفرین شده دانسته و از وی دوری جستند. پس از [[مرگ]] وی، توقیعی از [[امام مهدی|ولی عصر]]{{ع}} صادر شد: [[خداوند]] سبحانه و تعالی از [[فرزند]] هلال نگذرد که بدون هماهنگی و [[خشنودی]] ما، در کار ما مداخله و فقط به میل خود عمل می‌‏کرد، تا آن‏که [[پروردگار]]، با نفرین ما زندگی‏اش را به انجام رساند. ما در زمان زندگی‌‏اش نیز انحرافش را به [[شیعیان]] خاص خود گوشزد کردیم. این را به هرکس که درباره او می‏‌پرسد، برسانید. هیچ یک از [[شیعیان]] ما معذور نیست در آنچه افراد مورد اعتماد از ما [[نقل]] می‌‏کنند، [[تردید]] کند؛ زیرا می‌‏دانند ما [[اسرار]] خود را با آنان می‏‌گوییم. آن [[حضرت]] در توقیعی دیگر فرمود: ابن هلال، [[ایمان]] خود را پایدار نداشت و با آن‏که مدت طولانی خدمت کرد، به دست خود ایمانش را به [[کفر]] دگرگون ساخت و [[خدا]] نیز او را [[کیفر]] داد<ref>  محمد بن عمر کشی، رجال الکشی، ص ۵۳۶؛ ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۵۳</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۳۹ -۴۰.</ref>.
| تصویر = 13681078.jpg
:::::*«[[ابو طاهر محمد بن علی بن بلال]] در ابتدا نزد [[امام حسن عسکری]]{{ع}} فردی مورد اعتماد بود و روایاتی چند از آن [[حضرت]] [[نقل]] کرده است؛ ولی رفته ‏رفته به سبب [[پیروی]] از هوای [[نفس]]، راه [[انحراف]] در پیش گرفت و مورد سرزنش [[خاندان]] [[وحی]] واقع شد. وی، ادعا کرد [[وکیل]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ است. او [[نیابت]] [[نایب دوم]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ را منکر شد و درباره اموالی که نزد وی جمع شده بود تا به [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ برساند، [[خیانت]] کرد<ref> ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۴۰۰</ref>. [[نایب دوم]]، زمینه [[دیدار]] وی را با [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ فراهم کرد. [[امام]] به وی [[فرمان]] داد [[اموال]] را به نایبشان برگرداند؛ اما او در [[دشمنی]] و کژی خود باقی ماند. پایان کارش آن شد که توقیعی از [[ناحیه مقدسه]]، بر بیزاری از وی- در ضمن افرادی دیگر از جمله [[حلاج]] و [[شلمغانی]]- صادر شد<ref> طبرسی، الاحتجاج، ح ۲، ص ۴۷۴</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص ۳۸۳.</ref>.
| پاسخ‌دهنده = مجتبی تونه‌ای
:::::*«[[محمد بن نصیر نمیری]]، یکی از رقبای [[محمد بن عثمان]] بود که [[نیابت]] وی را قبول نداشت و خود مدعی [[نیابت]] بود. [[شیخ طوسی]]، در [[اصحاب]] [[امام جواد]]{{ع}} دو بار از او نام برده و هیچ شرحی درباره او نداده است<ref>[[شیخ طوسی]]، رجال الطوسی، ص ۴۰۵، رقم ۷ و ص ۴۰۷ رقم ۲۳</ref>. و [[علامه حلی]] نیز، دو جا از او نام برده، می‌‏نویسد: "[[محمد بن نصیر نمیری]] کسی است که [[امام هادی]]{{ع}} او را [[لعن]] کرده است". در جای دیگر می‏‌نویسد: [[ابن غضائری]] درباره او گفته است: [[محمد]] بن نصیر از نگاه علمی، از فضلای [[بصره]] بود و از نظر عقیدتی‏ ضعیف بود. [[فرقه]] "نصیریه" را او تأسیس کرده و به او منسوب است<ref>علامه حلی، رجال العلامه، ص ۲۵۴ و ۲۵۷</ref>. در [[رجال]] کشی نیز شرح حال او مطرح است. به نظر [[مرحوم کشی]] [[امام هادی]]{{ع}} سه نفر را [[لعن]] کرده که یکی از آن‏ها [[محمد بن نصیر نمیری]] است<ref>  کشی، اختیار معرفة الرجال، ج ۲، ص ۸۰۵</ref>. در جای دیگر از [[عبیدی]] [[نقل]] می‏‌کند: "[[امام عسکری]]{{ع}}- بدون این‏که من چیزی از او بپرسم- نامه‏ای برایم فرستاد و در آن [[نامه]]، از [[محمد بن نصیر نمیری]] و [[حسن بن محمد بن باباقمی]]، اعلان انزجار کرده، فرمود: "تو و همه دوستداران ما، از آنان دوری جویید و من آن‏ها را [[لعن]] می‏‌کنم و [[لعنت خدا]] نیز بر آن‏ها باد! آنان از نام ما سوءاستفاده کرده و [[اموال]] [[مردم]] را می‏‌خورند و [[فتنه]] انگیزی می‏‌کنند. آنان ما و [[شیعیان]] ما را اذیت کردند. [[خداوند]] سبحانه و تعالی آن‏ها را اذیت کند و آنان را در فتنه‌‏ای که ایجاد کرده‌‏اند، مغلوب و نابود سازد"<ref>کشی، اختیار معرفة الرجال، ج ۲، ص ۸۰۵</ref>. وی [[عقاید]] [[کفرآمیز]] و [[الحادی]] داشت که سعی می‏‌کرد آن را در بین عامّه [[مردم]] منتشر سازد. [[محمد بن موسی بن حسن بن فرات]] نیز اسباب کار او را فراهم و او را [[پشتیبانی]] می‌‏کرد<ref>[[شیخ طوسی]]، کتاب الغیبة، ص ۳۹۸</ref>. ابن [[فرات]] از [[خاندان]] معروف به نوفرات بود. وی در [[بغداد]] و [[کوفه]] محدثی معروف بود و به نظر می‌‏رسد نخستین فرد از [[خاندان]] بنوفرات است که در [[حکومت عباسی]] مقامی به دست آورد<ref>  جاسم حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص ۱۶۹</ref>. از این‏جا نقش [[حکومت]] در [[حمایت]] و [[پشتیبانی]] از خطوط [[انحرافی]] روشن می‌‏شود. [[عقاید]] نمیری در کتاب "[[الغیبة]]"، "[[رجال]] کشی" و "فرق الشیعه" بیان شده است. [[سعد بن عبد اللّه اشعری]] گوید: [[محمد بن نصیر نمیری]] مدعی بود [[پیغمبر]] است و [[امام هادی]]{{ع}} او را [[مبعوث]] کرده است. [[عقیده]] به [[تناسخ]] داشت و [[معتقد]] به خدایی [[امام هادی]]{{ع}} بود، نزدیکی با [[محارم]] را جایز می‌‏دانست و ....<ref>[[شیخ طوسی]]، کتاب الغیبة، ص ۳۹۸، ح ۳۷۱؛ کشی، اختیار معرفة الرجال، ج ۲، ص ۸۰۵؛ نوبختی، فرق الشیعه، ص ۱۰۳</ref>. [[سعد بن عبد اللّه]] گوید: نمیری در آخر [[عمر]] [[بیمار]] شد و در آن حال مرد. در آن بیماری از وی پرسیدند: [[جانشین]] تو کیست؟ او با زبان ضعیف و گرفته‌‏ای گفت: [[احمد]]؛ ولی کسی نفهمید [[احمد]] کیست؛ به همین سبب این حرف، موجب انشعاب [[پیروان]] او شد؛ عده‏‌ای گفتند: مقصود نمیری، [[احمد]] فرزندش بوده است. جمعی گفتند: [[احمد بن محمد بن موسی بن فرات]] است. و گروهی گفتند: منظور وی [[احمد بن موسی بن فرات]] است. و فرقه‌‏ای گفتند: منظور وی [[احمد بن ابو الحسین بن بشر بن یزید]] است. این انشعاب باعث پراکندگی اتباع او شد<ref>ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۹۹، ح ۳۷۳</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص ۳۸۵ - ۳۸۶.</ref>.
| پاسخ = آقای '''[[مجتبی تونه‌ای]]'''، در کتاب ''«[[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]»'' در این‌باره گفته است:
"[[احمد بن هلال]] [[عبرتایی]] کرخی [[بغدادی]]" از [[مدّعیان دروغین]] [[نیابت]] در دوران [[نایب دوم]] بوده است. وی پس از [[وفات]] [[نایب اول]]، منکر [[وکالت]] [[محمد بن عثمان]] شد و [[خط‍‌ انحرافی]] را پیش گرفت. بیشتر کتب رجالی او را ملقّب به "عبرتائی" می‌دانند<ref>فهرست، ص ۵۰؛ رجال طوسى، ص ۴۱۰. </ref>. و [[شیخ طوسی]] او را "کرخی" نام‌گذاری کرده<ref>غیبة طوسى، ص ۳۹۹. </ref> و "[[بغدادی]]" نیز درباره او گفته شده است<ref>رجال طوسى، ص ۴۱۰. </ref>.


==پاسخ‌های دیگر==
وی در سال ۱۸۰ ه‍‌. ق در "عبرتا" که روستایی بزرگ و از نواحی [[نهروان]] [[بغداد]] است متولد شد و در سال ۲۶۷ ه‍‌. ق از [[دنیا]] رفت<ref>فهرست، ص ۵۰؛ رجال نجاشى، ج ۱، ص ۲۱۸</ref>. او قبل از انحرافش از شخصیت والایی برخوردار بوده و عالمی برجسته و عارفی متّقی محسوب می‌شده است. او از عصر [[امام رضا]] {{ع}} بوده تا هفت سال گذشته از [[غیبت صغری]]، و عبارات بعضی از [[علمای رجال]] دلالت بر [[مقام]] والای او دارد. [[نجاشی]] در [[رجال]] خویش می‌گوید: او "[[صالح]] الرّوایة" است و دو کتاب برای وی ذکر کرده است، کتاب "یوم و لیلة" و "نوادر"<ref>رجال نجاشى، ج ۱، ص ۲۱۸. </ref>.
{{یادآوری پاسخ}}
{{جمع شدن|۱. [[مجتبی تونه‌ای|آقای تونه‌ای]] (پژوهشگر معارف مهدویت)؛}}
[[پرونده:13681078.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[مجتبی تونه‌ای]]]]
::::::آقای '''[[مجتبی تونه‌ای]]'''، در کتاب ''«[[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]»'' در این‌باره گفته است:
:::::*«"[[احمد بن هلال]] [[عبرتایی]] کرخی [[بغدادی]]" از [[مدّعیان دروغین]] [[نیابت]] در دوران [[نایب دوم]] بوده است. وی پس از [[وفات]] [[نایب اول]]، منکر [[وکالت]] [[محمد بن عثمان]] شد و [[خط‍‌ انحرافی]] را پیش گرفت. بیشتر کتب رجالی او را ملقّب به "عبرتائی" می‌دانند<ref>فهرست، ص ۵۰؛ رجال طوسى، ص ۴۱۰. </ref>. و [[شیخ طوسی]] او را "کرخی" نام‌گذاری کرده<ref>غیبة طوسى، ص ۳۹۹. </ref> و "[[بغدادی]]" نیز درباره او گفته شده است<ref>رجال طوسى، ص ۴۱۰. </ref>.
::::::وی در سال ۱۸۰ ه‍‌. ق در "عبرتا" که روستایی بزرگ و از نواحی [[نهروان]] [[بغداد]] است متولد شد و در سال ۲۶۷ ه‍‌. ق از [[دنیا]] رفت<ref>فهرست، ص ۵۰؛ رجال نجاشى، ج ۱، ص ۲۱۸</ref>. او قبل از انحرافش از شخصیت والایی برخوردار بوده و عالمی برجسته و عارفی متّقی محسوب می‌شده است. او از عصر [[امام رضا]] {{ع}} بوده تا هفت سال گذشته از [[غیبت صغری]]، و عبارات بعضی از [[علمای رجال]] دلالت بر [[مقام]] والای او دارد. [[نجاشی]] در [[رجال]] خویش می‌گوید: او "[[صالح]] الرّوایة" است و دو کتاب برای وی ذکر کرده است، کتاب "یوم و لیلة" و "نوادر"<ref>رجال نجاشى، ج ۱، ص ۲۱۸. </ref>.  
::::::[[احمد بن هلال]] پنجاه و چهار بار به [[حج]] رفته است و بیست نوبت از آن را با پای پیاده [[حج]] نموده است<ref>اختیار معرفة الرجال، ج ۲، ص ۸۱۶</ref>.
::::::در توقیعی از [[ناحیه مقدسه]] که به دست [[حسین بن روح]] -نایب سوم- صادر شد، [[حضرت]] وی را [[لعنت]] کرده و به [[شیعیان]] امر کرده بود که از وی دوری جویند<ref>غیبة طوسى، ص ۳۹۹</ref>. [[آیت الله]] خویی می‌نویسد: "شکی نیست که [[احمد بن هلال]] از نظر [[عقیده]] فاسد است و قابل‌اعتماد نیست، بلکه از زندگی او استفاده می‌شود که به چیزی پای‌بند نبوده است؛ لذا گاهی غلوّ می‌کرده و گاهی اعمال [[ناصبی]] بودن از او ظاهر می‌شده است... "<ref>معجم رجال الحدیث، ج ۲، ص ۳۴۸. </ref>»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۷۷.</ref>.
:::::*«[[ابو عبد الله]] [[باقطانی]] در زمان [[عثمان بن سعید]] از [[مدّعیان دروغین]] [[نیابت]] بوده، ولی در زمان [[محمد بن عثمان]] از ادّعای خود دست برداشته و یکی از نزدیکان [[محمد بن عثمان]] به شمار می‌رفت. در کتب رجالی، تصریح به ادّعای دروغین [[نیابت]] وی نیست. فقط‍‌ حدیثی در [[بحار الانوار]] وجود دارد که از آن [[حدیث]]، [[نیابت]] دروغین وی و "[[اسحاق احمر]]" فهمیده می‌شود<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۰.</ref>»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۱۵۷.</ref>.
:::::*«[[محمد بن علی بن بلال]] از [[مدعیان دروغین]] [[نیابت]] در عصر [[نیابت]] [[محمد بن عثمان]] بوده است. [[ابو طاهر محمد بن علی بن بلال]]، معروف به [[بلالی]]، یکی دیگر از مخالفین [[نیابت]] [[محمد بن عثمان]] بود که [[اموال]] [[امام]] {{ع}} را [[تصرف]] نموده و از دادن آن به [[نایب دوم]] امتناع می‌کرد و ادعای [[وکالت]] از طرف [[امام زمان]] {{ع}} را داشت<ref>غیبة طوسی، ص ۴۰۰.</ref>. وی قبل از انحرافش، با [[امام دهم]] و یازدهم {{عم}} رابطه نزدیکی داشت و یکی از وکلای مهم به شمار می‌رفت و لذا [[علمای رجال]]، تمجیدهای بسیاری از وی نموده‌اند که همه‌اش مربوط‍‌ به قبل از [[انحراف]] او می‌باشد.
::::::[[امام حسن عسکری]] {{ع}} دو بار [[فرزند]] خویش، [[امام زمان]] {{ع}} را به او خبر داده است. این [[حدیث]] توسط‍‌ خود ایشان، در [[اصول کافی]] چنین آمده است که: [[محمد بن علی بن بلال]] می‌گوید: "از جانب [[امام حسن عسکری]] {{ع}} دو سال پیش از وفاتش، پیامی به من رسید که از [[جانشین]] پس از خود به من خبر داد. بار دیگر سه روز پیش از وفاتش پیامی به من رسید و از [[جانشین]] بعد از خود به من خبر داد"<ref>اصول کافی، ج ۱، ص ۳۲۸؛ کمال الدین، ص ۴۹۹.</ref>. [[شیخ طوسی]] می‌گوید: "ماجرای او با [[محمد بن عثمان]]، که با [[ادعای نیابت]] [[حضرت]]، اموالی را ضبط‍‌، و از [[تسلیم]] آن به وی خودداری نمود و ادعا کرد که از طرف [[امام زمان]] {{ع}} در اخذ آن‌ها [[وکالت]] دارد، و دوری [[شیعیان]] از وی و [[لعن]] او -که از [[ناحیه مقدسه]] [[توقیع]] مبنی بر [[لعنت]] وی بیرون آمد- معروف است"<ref>غیبة طوسی، ص ۴۰۰؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۲۶۹.</ref>.
::::::طبق [[روایت]] [[شیخ طوسی]]، [[محمد بن عثمان]] ملاقاتی سرّی میان [[امام دوازدهم]] و [[بلالی]] ترتیب داده بود تا به وی ثابت شود که او از جانب [[امام]] عمل می‌کند. [[ابو جعفر]] ([[محمد بن عثمان]]) او را به منزلی در جای نامعلوم برد و در آن‌جا گفته می‌شود، [[امام]] را [[ملاقات]] کردند. [[امام]] به [[بلالی]] [[دستور]] داد وجوهات را [[تسلیم]] [[ابو جعفر]] کند<ref>غیبة طوسی، ص ۲۴۶.</ref>. [[ابو جعفر]] پس از ترتیب [[ملاقات]] بلافاصله به منزل [[بلالی]] رفت و در آن‌جا هواداران [[بلالی]] جمع شده بودند. [[ابو جعفر]] از [[بلالی]] پرسید: ای ابو [[طاهر]]! از تو می‌پرسم، تو را به [[خدا]]، آیا [[صاحب الزمان]] {{ع}} به تو [[دستور]] نداد وجوهات را که نزد توست به من رد کنی‌؟ [[بلالی]] پاسخ داد: آری. سپس [[ابو جعفر]] منزل را ترک کرد<ref>غیبة طوسی، ص ۲۴۶.</ref>»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۶۲۱.</ref>.
:::::*«در دوران [[محمد بن عثمان]]، به [[دروغ]] [[ادعای نیابت]] کرد. [[ابو العباس بن نوح]] می‌نویسد: "ابو نصر هبة [[الله]] بن [[محمد]] به من خبر داد که [[محمد بن نصیر نمیری]]، از [[اصحاب]] [[امام حسن عسکری]] {{ع}} بود. چون آن [[حضرت]] [[وفات]] یافت، مدعی [[منصب]] [[محمد بن عثمان]] شد و گفت:
[[نایب]] [[امام زمان]] {{ع}} من هستم، اما [[خداوند]] او را رسوا گردانید؛ زیرا [[الحاد]] و [[نادانی]] وی [[آشکار]] گردید. [[محمد بن عثمان]] هم او را [[لعنت]] کرد و از وی دوری نمود و خود را از او [[پنهان]] نگاه داشت. نمیری پس از [[شریعی]] به [[دروغ]] [[ادعای نیابت]] کرد"<ref>غیبة طوسی، ص ۳۹۸.</ref>.
::::::وی [[عقاید]] [[کفرآمیز]] و [[الحادی]] داشت و سعی می‌نمود آن را میان [[عامه]] [[مردم]] منتشر سازد. [[سعد بن عبدالله اشعری]] می‌گوید: "[[محمد بن نصیر نمیری]] مدعی بود که [[پیغمبر]] است و [[امام هادی]] {{ع}} او را [[مبعوث]] کرده است و [[عقیده]] به [[تناسخ]] داشت. وی [[معتقد]] به خدایی [[امام هادی]] {{ع}} بود. [[ازدواج]] با [[محارم]] را جایز می‌دانست و عمل لواط‍‌ را [[حلال]] کرده بود. نمیری این را موجب [[تواضع]] و [[فروتنی]] مفعول و [[لذت]] و [[کامرانی]] فاعل می‌دانست و می‌گفت: [[خدا]] هیچ‌یک از این‌ها را بر بندگانش [[حرام]] نکرده است"<ref>غیبة طوسی، ص ۳۹۸؛ فرق الشیعه، ص ۱۰۳.</ref>.
::::::[[فرقه]] "نمیریّه" منسوب به [[محمد بن نصیر نمیری]] است. "نمیریّه" فرقه‌ای از قائلین به [[امامت]] [[امام هادی]] {{ع}} در زمان حیات او بودند و بعدا [[منحرف]] شدند و قائل به [[نبوت]] [[محمد]] بن نصیری نمیری شدند و ادعا کردند که [[محمد]] بن نصیر را [[امام هادی]] {{ع}} [[مبعوث]] کرده است<ref>فرق الشیعه، ص ۱۰۲.</ref>. چون نمیری جزء [[شیعیان]] نبود، ادعاهای وی نه [[موقعیت]] [[محمد بن عثمان]] را تضعیف کرد و نه هیچ‌یک از پیروانش را به جانب خود کشانید. از این‌رو نفوذ وی عمدتا به [[غلات]] محدود می‌شد<ref>آخرین امید، داود الهامی، ص ۱۲۵.</ref>»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۶۲۲.</ref>.
:::::*ابو عبد الله باقطانی در زمان [[عثمان بن سعید]] از مدّعیان دروغین نیابت بوده، ولی در زمان [[محمد بن عثمان]] از ادّعای خود دست برداشته و یکی از نزدیکان محمد بن عثمان به شمار می‌رفت. در کتب رجالی، تصریح به ادّعای دروغین نیابت وی نیست. فقط‍‌ حدیثی در بحار الانوار وجود دارد که از آن حدیث، نیابت دروغین وی و "[[اسحاق احمر]]" فهمیده می‌شود<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۰.</ref><ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۱۵۷.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{جمع شدن|۲. آقای رضوانی (پژوهشگر حوزه علمیه قم)؛}}
[[پرونده:15207.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[علی اصغر رضوانی]]]]
::::::آقای '''[[علی اصغر رضوانی]]'''، در کتاب ''«[[موعودشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|موعودشناسی و پاسخ به شبهات]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«شروع تزویر در امر [[سفارت]] به عصر سفیر دوّم [[محمد بن عثمان عمری]] باز می‌گردد؛ زیرا پدر او [[عثمان بن سعید]] به قدری معروف بود که هیچ کس جرأت معارضه با او را نداشت. اول کسی که ادعای [[سفارت]] دروغین نمود [[ابومحمد]] [[شریعی]] بود<ref>بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۳۶۷</ref>. و بعد از او [[محمد بن نصیر نمیری]]<ref>بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۳۶۷</ref> و [[احمد بن هلال کرخی]]<ref>بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۳۶۸</ref> و [[ابوطاهر محمد بن علی بن بلال بلالی]]<ref>بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۳۶۹</ref> و [[ابوبکر محمد بن احمد بن عثمان بغدادی]] و [[اسحاق احمر]]<ref>بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۳۰۱</ref> و مردی معروف به [[باقطانی]]. برخی از آنان در ابتدا از مردان [[صالح]] بودند ولی به جهات مختلف راه [[انحراف]] را پیشه نمودند. [[سفیر دوم]] با تمام [[قدرت]] به مقابله با آنها پرداخت، و نیز از [[ناحیه مقدسه]] [[توقیعات]] و بیانات شدید در [[لعن]] و [[تبری]] از آنان صادر شد که دلالت بر [[دروغگویی]] و سوء [[باطن]] آنان داشت. در زمان [[سفارت]] [[حسین بن روح]] -سفیر سوم- [[مصیبت]] در این زمینه بیشتر شد، زیرا شخصی به نام [[محمد بن علی شلمغانی]] [[عزاقری]] [[ادعای سفارت]] نمود و بیشترین تأثیر را در [[انحراف جامعه]] به جای گذاشت<ref>الغیبه، طوسی، ص ۳۰۳</ref>. او گر چه در ابتدای امر، مردی [[مؤمن]] به نظر می‌رسید و [[وکیل حسین بن روح]] بود، ولی [[عاقبت]] به [[انحراف]] کشیده شد. آخرین کسی که [[ادعای دروغین سفارت]] داشت [[ابودلف کاتب]] بود که بر این ادعای خود تا بعد از [[وفات]] [[سمری]] - [[سفیر چهارم]] - باقی بود»<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[موعودشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|موعودشناسی و پاسخ به شبهات]]، ص ۳۵۸.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}


==پرسش‌های وابسته==
[[احمد بن هلال]] پنجاه و چهار بار به [[حج]] رفته است و بیست نوبت از آن را با پای پیاده [[حج]] نموده است<ref>اختیار معرفة الرجال، ج ۲، ص ۸۱۶</ref>.
 
در توقیعی از [[ناحیه مقدسه]] که به دست [[حسین بن روح]] -نایب سوم- صادر شد، [[حضرت]] وی را [[لعنت]] کرده و به [[شیعیان]] امر کرده بود که از وی دوری جویند<ref>غیبة طوسى، ص ۳۹۹</ref>. [[آیت الله]] خویی می‌نویسد: "شکی نیست که [[احمد بن هلال]] از نظر [[عقیده]] فاسد است و قابل‌اعتماد نیست، بلکه از زندگی او استفاده می‌شود که به چیزی پای‌بند نبوده است؛ لذا گاهی غلوّ می‌کرده و گاهی اعمال [[ناصبی]] بودن از او ظاهر می‌شده است... "<ref>معجم رجال الحدیث، ج ۲، ص ۳۴۸. </ref>»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۷۷.</ref>.
*«[[ابو عبد الله]] [[باقطانی]] در زمان [[عثمان بن سعید]] از [[مدّعیان دروغین]] [[نیابت]] بوده، ولی در زمان [[محمد بن عثمان]] از ادّعای خود دست برداشته و یکی از نزدیکان [[محمد بن عثمان]] به شمار می‌رفت. در کتب رجالی، تصریح به ادّعای دروغین [[نیابت]] وی نیست. فقط‍‌ حدیثی در [[بحار الانوار]] وجود دارد که از آن [[حدیث]]، [[نیابت]] دروغین وی و "[[اسحاق احمر]]" فهمیده می‌شود<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۰.</ref>»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۱۵۷.</ref>.
*«[[محمد بن علی بن بلال]] از [[مدعیان دروغین]] [[نیابت]] در عصر [[نیابت]] [[محمد بن عثمان]] بوده است. [[ابو طاهر محمد بن علی بن بلال]]، معروف به [[بلالی]]، یکی دیگر از مخالفین [[نیابت]] [[محمد بن عثمان]] بود که [[اموال]] [[امام]] {{ع}} را [[تصرف]] نموده و از دادن آن به [[نایب دوم]] امتناع می‌کرد و ادعای [[وکالت]] از طرف [[امام زمان]] {{ع}} را داشت<ref>غیبة طوسی، ص ۴۰۰.</ref>. وی قبل از انحرافش، با [[امام دهم]] و یازدهم {{عم}} رابطه نزدیکی داشت و یکی از وکلای مهم به شمار می‌رفت و لذا [[علمای رجال]]، تمجیدهای بسیاری از وی نموده‌اند که همه‌اش مربوط‍‌ به قبل از [[انحراف]] او می‌باشد.
 
[[امام حسن عسکری]] {{ع}} دو بار [[فرزند]] خویش، [[امام زمان]] {{ع}} را به او خبر داده است. این [[حدیث]] توسط‍‌ خود ایشان، در [[اصول کافی]] چنین آمده است که: [[محمد بن علی بن بلال]] می‌گوید: "از جانب [[امام حسن عسکری]] {{ع}} دو سال پیش از وفاتش، پیامی به من رسید که از [[جانشین]] پس از خود به من خبر داد. بار دیگر سه روز پیش از وفاتش پیامی به من رسید و از [[جانشین]] بعد از خود به من خبر داد"<ref>اصول کافی، ج ۱، ص ۳۲۸؛ کمال الدین، ص ۴۹۹.</ref>. [[شیخ طوسی]] می‌گوید: "ماجرای او با [[محمد بن عثمان]]، که با [[ادعای نیابت]] [[حضرت]]، اموالی را ضبط‍‌، و از [[تسلیم]] آن به وی خودداری نمود و ادعا کرد که از طرف [[امام زمان]] {{ع}} در اخذ آن‌ها [[وکالت]] دارد، و دوری [[شیعیان]] از وی و [[لعن]] او -که از [[ناحیه مقدسه]] [[توقیع]] مبنی بر [[لعنت]] وی بیرون آمد- معروف است"<ref>غیبة طوسی، ص ۴۰۰؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۲۶۹.</ref>.
 
طبق [[روایت]] [[شیخ طوسی]]، [[محمد بن عثمان]] ملاقاتی سرّی میان [[امام دوازدهم]] و [[بلالی]] ترتیب داده بود تا به وی ثابت شود که او از جانب [[امام]] عمل می‌کند. [[ابو جعفر]] ([[محمد بن عثمان]]) او را به منزلی در جای نامعلوم برد و در آن‌جا گفته می‌شود، [[امام]] را [[ملاقات]] کردند. [[امام]] به [[بلالی]] [[دستور]] داد وجوهات را [[تسلیم]] [[ابو جعفر]] کند<ref>غیبة طوسی، ص ۲۴۶.</ref>. [[ابو جعفر]] پس از ترتیب [[ملاقات]] بلافاصله به منزل [[بلالی]] رفت و در آن‌جا هواداران [[بلالی]] جمع شده بودند. [[ابو جعفر]] از [[بلالی]] پرسید: ای ابو [[طاهر]]! از تو می‌پرسم، تو را به [[خدا]]، آیا [[صاحب الزمان]] {{ع}} به تو [[دستور]] نداد وجوهات را که نزد توست به من رد کنی‌؟ [[بلالی]] پاسخ داد: آری. سپس [[ابو جعفر]] منزل را ترک کرد<ref>غیبة طوسی، ص ۲۴۶.</ref>»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۶۲۱.</ref>.
*«در دوران [[محمد بن عثمان]]، به [[دروغ]] [[ادعای نیابت]] کرد. [[ابو العباس بن نوح]] می‌نویسد: "ابو نصر هبة [[الله]] بن [[محمد]] به من خبر داد که [[محمد بن نصیر نمیری]]، از [[اصحاب]] [[امام حسن عسکری]] {{ع}} بود. چون آن [[حضرت]] [[وفات]] یافت، مدعی [[منصب]] [[محمد بن عثمان]] شد و گفت:
[[نایب]] [[امام زمان]] {{ع}} من هستم، اما [[خداوند]] او را رسوا گردانید؛ زیرا [[الحاد]] و [[نادانی]] وی آشکار گردید. [[محمد بن عثمان]] هم او را [[لعنت]] کرد و از وی دوری نمود و خود را از او پنهان نگاه داشت. نمیری پس از [[شریعی]] به [[دروغ]] [[ادعای نیابت]] کرد"<ref>غیبة طوسی، ص ۳۹۸.</ref>.
 
وی [[عقاید]] [[کفرآمیز]] و [[الحادی]] داشت و سعی می‌نمود آن را میان [[عامه]] [[مردم]] منتشر سازد. [[سعد بن عبدالله اشعری]] می‌گوید: "[[محمد بن نصیر نمیری]] مدعی بود که [[پیغمبر]] است و [[امام هادی]] {{ع}} او را [[مبعوث]] کرده است و [[عقیده]] به [[تناسخ]] داشت. وی [[معتقد]] به خدایی [[امام هادی]] {{ع}} بود. [[ازدواج]] با [[محارم]] را جایز می‌دانست و عمل لواط‍‌ را [[حلال]] کرده بود. نمیری این را موجب [[تواضع]] و [[فروتنی]] مفعول و [[لذت]] و [[کامرانی]] فاعل می‌دانست و می‌گفت: [[خدا]] هیچ‌یک از این‌ها را بر بندگانش [[حرام]] نکرده است"<ref>غیبة طوسی، ص ۳۹۸؛ فرق الشیعه، ص ۱۰۳.</ref>.
 
[[فرقه]] "نمیریّه" منسوب به [[محمد بن نصیر نمیری]] است. "نمیریّه" فرقه‌ای از قائلین به [[امامت]] [[امام هادی]] {{ع}} در زمان حیات او بودند و بعدا [[منحرف]] شدند و قائل به [[نبوت]] [[محمد]] بن نصیری نمیری شدند و ادعا کردند که [[محمد]] بن نصیر را [[امام هادی]] {{ع}} [[مبعوث]] کرده است<ref>فرق الشیعه، ص ۱۰۲.</ref>. چون نمیری جزء [[شیعیان]] نبود، ادعاهای وی نه موقعیت [[محمد بن عثمان]] را تضعیف کرد و نه هیچ‌یک از پیروانش را به جانب خود کشانید. از این‌رو نفوذ وی عمدتا به [[غلات]] محدود می‌شد<ref>آخرین امید، داود الهامی، ص ۱۲۵.</ref>»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۶۲۲.</ref>.
* ابو عبد الله باقطانی در زمان [[عثمان بن سعید]] از مدّعیان دروغین نیابت بوده، ولی در زمان [[محمد بن عثمان]] از ادّعای خود دست برداشته و یکی از نزدیکان محمد بن عثمان به شمار می‌رفت. در کتب رجالی، تصریح به ادّعای دروغین نیابت وی نیست. فقط‍‌ حدیثی در بحار الانوار وجود دارد که از آن حدیث، نیابت دروغین وی و "[[اسحاق احمر]]" فهمیده می‌شود<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۰.</ref><ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۱۵۷.</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲. آقای رضوانی؛
| تصویر = 15207.jpg
| پاسخ‌دهنده = علی اصغر رضوانی
| پاسخ = آقای '''[[علی اصغر رضوانی]]'''، در کتاب ''«[[موعودشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|موعودشناسی و پاسخ به شبهات]]»'' در این‌باره گفته است:
 
«شروع تزویر در امر [[سفارت]] به عصر سفیر دوّم [[محمد بن عثمان عمری]] باز می‌گردد؛ زیرا پدر او [[عثمان بن سعید]] به قدری معروف بود که هیچ کس جرأت معارضه با او را نداشت. اول کسی که ادعای [[سفارت]] دروغین نمود ابومحمد [[شریعی]] بود<ref>بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۳۶۷</ref>. و بعد از او [[محمد بن نصیر نمیری]]<ref>بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۳۶۷</ref> و [[احمد بن هلال کرخی]]<ref>بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۳۶۸</ref> و [[ابوطاهر محمد بن علی بن بلال بلالی]]<ref>بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۳۶۹</ref> و [[ابوبکر محمد بن احمد بن عثمان بغدادی]] و [[اسحاق احمر]]<ref>بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۳۰۱</ref> و مردی معروف به [[باقطانی]]. برخی از آنان در ابتدا از مردان [[صالح]] بودند ولی به جهات مختلف راه [[انحراف]] را پیشه نمودند. [[سفیر دوم]] با تمام [[قدرت]] به مقابله با آنها پرداخت، و نیز از [[ناحیه مقدسه]] [[توقیعات]] و بیانات شدید در [[لعن]] و [[تبری]] از آنان صادر شد که دلالت بر [[دروغگویی]] و سوء [[باطن]] آنان داشت. در زمان [[سفارت]] [[حسین بن روح]] -سفیر سوم- [[مصیبت]] در این زمینه بیشتر شد، زیرا شخصی به نام [[محمد بن علی شلمغانی]] [[عزاقری]] [[ادعای سفارت]] نمود و بیشترین تأثیر را در [[انحراف جامعه]] به جای گذاشت<ref>الغیبه، طوسی، ص ۳۰۳</ref>. او گر چه در ابتدای امر، مردی [[مؤمن]] به نظر می‌رسید و [[وکیل حسین بن روح]] بود، ولی [[عاقبت]] به [[انحراف]] کشیده شد. آخرین کسی که [[ادعای دروغین سفارت]] داشت [[ابودلف کاتب]] بود که بر این ادعای خود تا بعد از [[وفات]] [[سمری]] - [[سفیر چهارم]] - باقی بود»<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[موعودشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|موعودشناسی و پاسخ به شبهات]]، ص ۳۵۸.</ref>.
}}
 
== پرسش‌های وابسته ==
{{پرسمان مدعیان دروغین سفارت و نیابت}}
{{پرسمان مدعیان دروغین سفارت و نیابت}}


==منبع‌شناسی جامع مهدویت==
== پانویس ==
{{پرسش‌های وابسته}}
{{پانویس}}
{{ستون-شروع|3}}
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های مهدویت|کتاب‌شناسی مهدویت]]؛
* [[:رده:مقاله‌شناسی مقاله‌های مهدویت|مقاله‌شناسی مهدویت]]؛
* [[:رده:پایان‌نامه‌شناسی پایان‌نامه‌های مهدویت|پایان‌نامه‌شناسی مهدویت]].
{{پایان}}
{{پایان}}
 
==پانویس==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس2}}


[[رده:مهدویت]]
[[رده:پرسش]]
[[رده:پرسش‌]]
[[رده:پرسمان مهدویت]]
[[رده:پرسش‌های مهدویت]]
[[رده:(ات): پرسش‌هایی با ۳ پاسخ]]
[[رده:(ات): پرسش‌هایی با ۳ پاسخ]]
[[رده:(ات): پرسش‌های مهدویت با ۳ پاسخ]]
[[رده:(ات): پرسش‌های مهدویت با ۳ پاسخ]]
[[رده:اتمام لینک داخلی]]
[[رده:پرسش‌های مربوط به مدعیان دروغین سفارت و نیابت امام مهدی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۴۰

مدعیان دروغین سفارت چه کسانی بوده‌اند؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / غیبت امام مهدی / عصر غیبت صغری / مدعیان دروغین سفارت و نیابت
مدخل اصلیاحمد بن هلال کرخی
تعداد پاسخ۳ پاسخ

مدعیان دروغین سفارت چه کسانی بوده‌اند؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

پاسخ نخست

خدامراد سلیمیان

حجت الاسلام و المسلمین خدامراد سلیمیان، در کتاب «فرهنگنامه مهدویت» در این‌باره گفته است:

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. مجتبی تونه‌ای؛
آقای مجتبی تونه‌ای، در کتاب «موعودنامه» در این‌باره گفته است:

وی در سال ۱۸۰ ه‍‌. ق در "عبرتا" که روستایی بزرگ و از نواحی نهروان بغداد است متولد شد و در سال ۲۶۷ ه‍‌. ق از دنیا رفت[۲۳]. او قبل از انحرافش از شخصیت والایی برخوردار بوده و عالمی برجسته و عارفی متّقی محسوب می‌شده است. او از عصر امام رضا (ع) بوده تا هفت سال گذشته از غیبت صغری، و عبارات بعضی از علمای رجال دلالت بر مقام والای او دارد. نجاشی در رجال خویش می‌گوید: او "صالح الرّوایة" است و دو کتاب برای وی ذکر کرده است، کتاب "یوم و لیلة" و "نوادر"[۲۴].

احمد بن هلال پنجاه و چهار بار به حج رفته است و بیست نوبت از آن را با پای پیاده حج نموده است[۲۵].

در توقیعی از ناحیه مقدسه که به دست حسین بن روح -نایب سوم- صادر شد، حضرت وی را لعنت کرده و به شیعیان امر کرده بود که از وی دوری جویند[۲۶]. آیت الله خویی می‌نویسد: "شکی نیست که احمد بن هلال از نظر عقیده فاسد است و قابل‌اعتماد نیست، بلکه از زندگی او استفاده می‌شود که به چیزی پای‌بند نبوده است؛ لذا گاهی غلوّ می‌کرده و گاهی اعمال ناصبی بودن از او ظاهر می‌شده است... "[۲۷]»[۲۸].

امام حسن عسکری (ع) دو بار فرزند خویش، امام زمان (ع) را به او خبر داده است. این حدیث توسط‍‌ خود ایشان، در اصول کافی چنین آمده است که: محمد بن علی بن بلال می‌گوید: "از جانب امام حسن عسکری (ع) دو سال پیش از وفاتش، پیامی به من رسید که از جانشین پس از خود به من خبر داد. بار دیگر سه روز پیش از وفاتش پیامی به من رسید و از جانشین بعد از خود به من خبر داد"[۳۲]. شیخ طوسی می‌گوید: "ماجرای او با محمد بن عثمان، که با ادعای نیابت حضرت، اموالی را ضبط‍‌، و از تسلیم آن به وی خودداری نمود و ادعا کرد که از طرف امام زمان (ع) در اخذ آن‌ها وکالت دارد، و دوری شیعیان از وی و لعن او -که از ناحیه مقدسه توقیع مبنی بر لعنت وی بیرون آمد- معروف است"[۳۳].

طبق روایت شیخ طوسی، محمد بن عثمان ملاقاتی سرّی میان امام دوازدهم و بلالی ترتیب داده بود تا به وی ثابت شود که او از جانب امام عمل می‌کند. ابو جعفر (محمد بن عثمان) او را به منزلی در جای نامعلوم برد و در آن‌جا گفته می‌شود، امام را ملاقات کردند. امام به بلالی دستور داد وجوهات را تسلیم ابو جعفر کند[۳۴]. ابو جعفر پس از ترتیب ملاقات بلافاصله به منزل بلالی رفت و در آن‌جا هواداران بلالی جمع شده بودند. ابو جعفر از بلالی پرسید: ای ابو طاهر! از تو می‌پرسم، تو را به خدا، آیا صاحب الزمان (ع) به تو دستور نداد وجوهات را که نزد توست به من رد کنی‌؟ بلالی پاسخ داد: آری. سپس ابو جعفر منزل را ترک کرد[۳۵]»[۳۶].

نایب امام زمان (ع) من هستم، اما خداوند او را رسوا گردانید؛ زیرا الحاد و نادانی وی آشکار گردید. محمد بن عثمان هم او را لعنت کرد و از وی دوری نمود و خود را از او پنهان نگاه داشت. نمیری پس از شریعی به دروغ ادعای نیابت کرد"[۳۷].

وی عقاید کفرآمیز و الحادی داشت و سعی می‌نمود آن را میان عامه مردم منتشر سازد. سعد بن عبدالله اشعری می‌گوید: "محمد بن نصیر نمیری مدعی بود که پیغمبر است و امام هادی (ع) او را مبعوث کرده است و عقیده به تناسخ داشت. وی معتقد به خدایی امام هادی (ع) بود. ازدواج با محارم را جایز می‌دانست و عمل لواط‍‌ را حلال کرده بود. نمیری این را موجب تواضع و فروتنی مفعول و لذت و کامرانی فاعل می‌دانست و می‌گفت: خدا هیچ‌یک از این‌ها را بر بندگانش حرام نکرده است"[۳۸].

فرقه "نمیریّه" منسوب به محمد بن نصیر نمیری است. "نمیریّه" فرقه‌ای از قائلین به امامت امام هادی (ع) در زمان حیات او بودند و بعدا منحرف شدند و قائل به نبوت محمد بن نصیری نمیری شدند و ادعا کردند که محمد بن نصیر را امام هادی (ع) مبعوث کرده است[۳۹]. چون نمیری جزء شیعیان نبود، ادعاهای وی نه موقعیت محمد بن عثمان را تضعیف کرد و نه هیچ‌یک از پیروانش را به جانب خود کشانید. از این‌رو نفوذ وی عمدتا به غلات محدود می‌شد[۴۰]»[۴۱].

  • ابو عبد الله باقطانی در زمان عثمان بن سعید از مدّعیان دروغین نیابت بوده، ولی در زمان محمد بن عثمان از ادّعای خود دست برداشته و یکی از نزدیکان محمد بن عثمان به شمار می‌رفت. در کتب رجالی، تصریح به ادّعای دروغین نیابت وی نیست. فقط‍‌ حدیثی در بحار الانوار وجود دارد که از آن حدیث، نیابت دروغین وی و "اسحاق احمر" فهمیده می‌شود[۴۲][۴۳].
۲. آقای رضوانی؛
آقای علی اصغر رضوانی، در کتاب «موعودشناسی و پاسخ به شبهات» در این‌باره گفته است: «شروع تزویر در امر سفارت به عصر سفیر دوّم محمد بن عثمان عمری باز می‌گردد؛ زیرا پدر او عثمان بن سعید به قدری معروف بود که هیچ کس جرأت معارضه با او را نداشت. اول کسی که ادعای سفارت دروغین نمود ابومحمد شریعی بود[۴۴]. و بعد از او محمد بن نصیر نمیری[۴۵] و احمد بن هلال کرخی[۴۶] و ابوطاهر محمد بن علی بن بلال بلالی[۴۷] و ابوبکر محمد بن احمد بن عثمان بغدادی و اسحاق احمر[۴۸] و مردی معروف به باقطانی. برخی از آنان در ابتدا از مردان صالح بودند ولی به جهات مختلف راه انحراف را پیشه نمودند. سفیر دوم با تمام قدرت به مقابله با آنها پرداخت، و نیز از ناحیه مقدسه توقیعات و بیانات شدید در لعن و تبری از آنان صادر شد که دلالت بر دروغگویی و سوء باطن آنان داشت. در زمان سفارت حسین بن روح -سفیر سوم- مصیبت در این زمینه بیشتر شد، زیرا شخصی به نام محمد بن علی شلمغانی عزاقری ادعای سفارت نمود و بیشترین تأثیر را در انحراف جامعه به جای گذاشت[۴۹]. او گر چه در ابتدای امر، مردی مؤمن به نظر می‌رسید و وکیل حسین بن روح بود، ولی عاقبت به انحراف کشیده شد. آخرین کسی که ادعای دروغین سفارت داشت ابودلف کاتب بود که بر این ادعای خود تا بعد از وفات سمری - سفیر چهارم - باقی بود»[۵۰].

پرسش‌های وابسته

پانویس

  1. ر. ک: احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ص ۸۲، رقم ۱۹۹
  2. " احْذَرُوا الصُّوفِيَ‏ الْمُتَصَنِّع‏‏"؛ محمد بن عمر کشی، رجال الکشی، ص ۵۳۵، ش ۱۰۲۰
  3. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۵۳
  4. ابن داود حلی، رجال ابن داود، ص ۴۲۵؛ شیخ طوسی، رجال الطوسی، ص ۳۸۴؛ علامه حلی، رجال العلامه، ص ۲۰۲
  5. سید محمد صدر، تاریخ الغیبة الصغری، ص ۵۰۲
  6. محمد بن عمر کشی، رجال الکشی، ص ۵۳۶؛ ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۵۳
  7. سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۳۹ -۴۰.
  8. ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۴۰۰
  9. طبرسی، الاحتجاج، ح ۲، ص ۴۷۴
  10. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص ۳۸۳.
  11. شیخ طوسی، رجال الطوسی، ص ۴۰۵، رقم ۷ و ص ۴۰۷ رقم ۲۳
  12. علامه حلی، رجال العلامه، ص ۲۵۴ و ۲۵۷
  13. کشی، اختیار معرفة الرجال، ج ۲، ص ۸۰۵
  14. کشی، اختیار معرفة الرجال، ج ۲، ص ۸۰۵
  15. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۹۸
  16. جاسم حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص ۱۶۹
  17. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۹۸، ح ۳۷۱؛ کشی، اختیار معرفة الرجال، ج ۲، ص ۸۰۵؛ نوبختی، فرق الشیعه، ص ۱۰۳
  18. ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۹۹، ح ۳۷۳
  19. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص ۳۸۵ - ۳۸۶.
  20. فهرست، ص ۵۰؛ رجال طوسى، ص ۴۱۰.
  21. غیبة طوسى، ص ۳۹۹.
  22. رجال طوسى، ص ۴۱۰.
  23. فهرست، ص ۵۰؛ رجال نجاشى، ج ۱، ص ۲۱۸
  24. رجال نجاشى، ج ۱، ص ۲۱۸.
  25. اختیار معرفة الرجال، ج ۲، ص ۸۱۶
  26. غیبة طوسى، ص ۳۹۹
  27. معجم رجال الحدیث، ج ۲، ص ۳۴۸.
  28. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۷۷.
  29. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۰.
  30. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۵۷.
  31. غیبة طوسی، ص ۴۰۰.
  32. اصول کافی، ج ۱، ص ۳۲۸؛ کمال الدین، ص ۴۹۹.
  33. غیبة طوسی، ص ۴۰۰؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۲۶۹.
  34. غیبة طوسی، ص ۲۴۶.
  35. غیبة طوسی، ص ۲۴۶.
  36. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۶۲۱.
  37. غیبة طوسی، ص ۳۹۸.
  38. غیبة طوسی، ص ۳۹۸؛ فرق الشیعه، ص ۱۰۳.
  39. فرق الشیعه، ص ۱۰۲.
  40. آخرین امید، داود الهامی، ص ۱۲۵.
  41. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۶۲۲.
  42. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۰.
  43. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۵۷.
  44. بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۳۶۷
  45. بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۳۶۷
  46. بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۳۶۸
  47. بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۳۶۹
  48. بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۳۰۱
  49. الغیبه، طوسی، ص ۳۰۳
  50. رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۳۵۸.