توحید صفاتی در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{ولایت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233)...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۲۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{اعتقادات شیعه}} | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = توحید صفاتی | |||
| عنوان مدخل = توحید صفاتی | |||
| مداخل مرتبط = [[توحید صفاتی در قرآن]] - [[توحید صفاتی در حدیث]] - [[توحید صفاتی در کلام اسلامی]] - [[توحید صفاتی در اخلاق اسلامی]] - [[توحید صفاتی در معارف و سیره علوی]] | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
مراد از "[[توحید صفاتی]]" نیز، آن است که صفات [[حضرت حق]] جل و علا عین ذات اوست و از اینرو ذات او مرکب نبوده بسیط صرف است؛ بلکه او وجود یگانه و یگانه وجودِ عالم است. | |||
نمونه را ذات ما [[آدمیان]] غیر از دانشمان، و دانشمان غیر از توانائیمان است؛ امّا در [[حضرت حق]]، ذات او عین علمش و عین قدرتش و نیز عین دیگر صفات اوست؛ از اینرو، صفات مختلف او تنها عباراتی گونه گوناند، که به ذاتی واحد اشاره مینمایند؛ "[[غایت]] [[توحید]] او اخلاصورزی برای او، و کمال اخلاصورزی برای او، نفی صفات از اوست"<ref>[[امیرالمؤمنین]] {{ع}} راست: {{متن حدیث|كَمَالُ تَوْحِيدِهِ الْإِخْلَاصُ لَهُ وَ كَمَالُ الْإِخْلَاصِ لَهُ نَفْيُ الصِّفَاتِ عَنْهُ}}؛نهجالبلاغه، خطبه ۱.</ref>؛ | |||
این گونه از [[توحید]]، در شمار مسائل واضح و بدیهی است؛ چه اگر چنین نبود، ذات - از باب احتیاج کل به اجزاء خود، به صفات که در شمار اجزای او قرار میگرفتند، محتاج شده از [[وجوب]] وجود و [[بینیازی]] به غیر، خارج میشد؛ و واضح است که این مطلب با [[وجوب]] او [[سازگاری]] ندارد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۲۰.</ref>. | |||
== | == انواع [[توحید صفاتی]] == | ||
=== [[توحید]] [[خواص]] === | |||
{{ | [[خواص]] امّا این نگرش استقلالی به موجودات را عین [[شرک]] دانسته، برآنند که در دار وجود جز او - جلَّ وعلا! - موجود دیگری نیست. آری! موجودات گوناگونی که به ظاهر در این عالم دیده میشوند، تنها و تنها سرابی هستند که لحظهای [[ظهور]] مینمایند و لحظهای دیگر ناپدید میشوند؛ بدیهی است که جز [[جاهلان]]، هیچکس سراب را [[آب]] نمیپندارد و برای او ارزشی قائل نمیشود. از اینرو، با مشاهده [[ملکوت]] [[جهان]]، ذرّه ذرّه این عالم را وابسته و ایستادة به او میدانند، و او را عامل حیات و بقای تمامی موجودات. [[حضرت حق]] در ذکر مبین میفرماید: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ}}<ref>«و اینگونه ما گستره آسمانها و زمین را به ابراهیم مینمایانیم و (چنین میکنیم) تا از باورداران گردد» سوره انعام، آیه ۷۵.</ref>. | ||
[[ | گویا مراد از ملکوتی که به [[ابراهیم]] {{ع}} نمایانده شد، صورت واقعی عالم بود؛ صورتی که نشان از بطلان محض و ایستائی آن به ذات [[حضرت حق]] داشت. | ||
[[رده: توحید | |||
[[ابراهیم]] {{ع}} چون به [[ملکوت]] عالم [[آگاه]] شد، به [[فقر]] موجودات و غنای [[حضرت حق]] [[آگاهی]] یافته او را تنها موجود [[حقیقی]] [[جهان]] یافت<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۲۳.</ref>. | |||
=== [[توحید]] أخصّ [[خواص]] === | |||
این نوع از [[توحید]]، که در مرتبهای فراتر از مرتبه پیشین قرار داشته از معنای دقیقتری برخوردار است، بدان معنا است که تمامی نیکوئیها، قدرتها، [[دانشها]] و... و در یک سخن، تمامی زیبائیها و صفات زیبا، تنها و تنها از آنِ اوست؛ و جز او هیچ موجود دیگری را بهرهای از این امور نیست. [[حضرت حق]] خود در این رابطه میفرماید: {{متن قرآن|وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ}}<ref>«و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینههای آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمیفرستیم» سوره حجر، آیه ۲۱.</ref>. | |||
از اینروست که بنظر [[دانشمندان]] موحّد، هرکس به [[ستایش]] از کسی میپردازد، خواه ناخواه و دانسته و نادانسته، [[خداوند متعال]] را [[ستایش]] کرده است؛ چراکه تمامی نیکیها که [[ستایش]] کسان را بر میانگیزاند، تنها از آنِ اوست و جز او هیچکس را هیچ بهرهای از آن نیست: {{متن قرآن|أَلَا إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الْأُمُورُ}}<ref>«آگاه باشید که همه کارها به سوی خداوند باز میگردد» سوره شوری، آیه ۵۳.</ref>، {{متن قرآن|لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ}}<ref>«فرمانفرمایی آسمانها و زمین از آن اوست و کارها به سوی او باز گردانده میشود» سوره حدید، آیه ۵.</ref>.<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۲۳-۳۲۴.</ref> | |||
== منابع == | |||
{{منابع}} | |||
# [[پرونده:10115255.jpg|22px]] [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانش اخلاق اسلامی ج۱''']] | |||
{{پایان منابع}} | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | |||
[[رده:توحید صفات]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۸ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۱۴
خداشناسی | |
---|---|
توحید | توحید ذاتی • توحید صفاتی • توحید افعالی • توحید عبادی • صفات ذات و صفات فعل |
فروع | توسل • شفاعت • تبرک • استغاثه |
عدل الهی | |
حُسن و قُبح • بداء • امر بین الامرین | |
نبوت | |
عصمت پیامبران • خاتمیت • پیامبر اسلام • معجزه • عدم تحریف قرآن | |
امامت | |
باورها | عصمت امامان • ولایت تكوینی • علم غیب • خلیفةالله • غیبت • مهدویت • انتظار فرج • ظهور • رجعت |
امامان | امام علی • امام حسن • امام حسین • امام سجاد • امام باقر • امام صادق • امام کاظم • امام رضا • امام جواد • امام هادی • امام عسکری • امام مهدی |
معاد | |
برزخ • معاد جسمانی • حشر • صراط • تطایر کتب • میزان | |
مسائل برجسته | |
اهلبیت • چهارده معصوم • کرامت • تقیه • مرجعیت • ولایت فقیه | |
مقدمه
مراد از "توحید صفاتی" نیز، آن است که صفات حضرت حق جل و علا عین ذات اوست و از اینرو ذات او مرکب نبوده بسیط صرف است؛ بلکه او وجود یگانه و یگانه وجودِ عالم است.
نمونه را ذات ما آدمیان غیر از دانشمان، و دانشمان غیر از توانائیمان است؛ امّا در حضرت حق، ذات او عین علمش و عین قدرتش و نیز عین دیگر صفات اوست؛ از اینرو، صفات مختلف او تنها عباراتی گونه گوناند، که به ذاتی واحد اشاره مینمایند؛ "غایت توحید او اخلاصورزی برای او، و کمال اخلاصورزی برای او، نفی صفات از اوست"[۱]؛
این گونه از توحید، در شمار مسائل واضح و بدیهی است؛ چه اگر چنین نبود، ذات - از باب احتیاج کل به اجزاء خود، به صفات که در شمار اجزای او قرار میگرفتند، محتاج شده از وجوب وجود و بینیازی به غیر، خارج میشد؛ و واضح است که این مطلب با وجوب او سازگاری ندارد[۲].
انواع توحید صفاتی
توحید خواص
خواص امّا این نگرش استقلالی به موجودات را عین شرک دانسته، برآنند که در دار وجود جز او - جلَّ وعلا! - موجود دیگری نیست. آری! موجودات گوناگونی که به ظاهر در این عالم دیده میشوند، تنها و تنها سرابی هستند که لحظهای ظهور مینمایند و لحظهای دیگر ناپدید میشوند؛ بدیهی است که جز جاهلان، هیچکس سراب را آب نمیپندارد و برای او ارزشی قائل نمیشود. از اینرو، با مشاهده ملکوت جهان، ذرّه ذرّه این عالم را وابسته و ایستادة به او میدانند، و او را عامل حیات و بقای تمامی موجودات. حضرت حق در ذکر مبین میفرماید: ﴿وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ﴾[۳].
گویا مراد از ملکوتی که به ابراهیم (ع) نمایانده شد، صورت واقعی عالم بود؛ صورتی که نشان از بطلان محض و ایستائی آن به ذات حضرت حق داشت.
ابراهیم (ع) چون به ملکوت عالم آگاه شد، به فقر موجودات و غنای حضرت حق آگاهی یافته او را تنها موجود حقیقی جهان یافت[۴].
توحید أخصّ خواص
این نوع از توحید، که در مرتبهای فراتر از مرتبه پیشین قرار داشته از معنای دقیقتری برخوردار است، بدان معنا است که تمامی نیکوئیها، قدرتها، دانشها و... و در یک سخن، تمامی زیبائیها و صفات زیبا، تنها و تنها از آنِ اوست؛ و جز او هیچ موجود دیگری را بهرهای از این امور نیست. حضرت حق خود در این رابطه میفرماید: ﴿وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ﴾[۵].
از اینروست که بنظر دانشمندان موحّد، هرکس به ستایش از کسی میپردازد، خواه ناخواه و دانسته و نادانسته، خداوند متعال را ستایش کرده است؛ چراکه تمامی نیکیها که ستایش کسان را بر میانگیزاند، تنها از آنِ اوست و جز او هیچکس را هیچ بهرهای از آن نیست: ﴿أَلَا إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الْأُمُورُ﴾[۶]، ﴿لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ﴾[۷].[۸]
منابع
پانویس
- ↑ امیرالمؤمنین (ع) راست: «كَمَالُ تَوْحِيدِهِ الْإِخْلَاصُ لَهُ وَ كَمَالُ الْإِخْلَاصِ لَهُ نَفْيُ الصِّفَاتِ عَنْهُ»؛نهجالبلاغه، خطبه ۱.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۱، ص ۳۲۰.
- ↑ «و اینگونه ما گستره آسمانها و زمین را به ابراهیم مینمایانیم و (چنین میکنیم) تا از باورداران گردد» سوره انعام، آیه ۷۵.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۱، ص ۳۲۳.
- ↑ «و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینههای آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمیفرستیم» سوره حجر، آیه ۲۱.
- ↑ «آگاه باشید که همه کارها به سوی خداوند باز میگردد» سوره شوری، آیه ۵۳.
- ↑ «فرمانفرمایی آسمانها و زمین از آن اوست و کارها به سوی او باز گردانده میشود» سوره حدید، آیه ۵.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۱، ص ۳۲۳-۳۲۴.