عصمت در لغت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==منابع== +== منابع ==))
 
(۱۰۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{نبوت}}
{{مدخل مرتبط
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[عصمت]]''' است. "'''[[عصمت]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| موضوع مرتبط = عصمت
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[عصمت در لغت]] - [[عصمت در قرآن]] - [[عصمت در حدیث]] - [[عصمت در کلام اسلامی]] - [[عصمت در گفتگوهای بین‌المذاهب]] - [[عصمت در عرفان اسلامی]] - [[عصمت در فقه سیاسی]] - [[عصمت در معارف و سیره رضوی]] - [[مقام عصمت]]</div>
| عنوان مدخل = عصمت
<div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[عصمت (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
| مداخل مرتبط = [[عصمت در لغت]] - [[عصمت در قرآن]] - [[عصمت در حدیث]] - [[عصمت در کلام اسلامی]] - [[عصمت در تاریخ اسلامی]] - [[عصمت در معارف و سیره نبوی]] - [[عصمت در معارف و سیره رضوی]] - [[عصمت در معارف و سیره علوی]] - [[عصمت در معارف دعا و زیارات]] - [[عصمت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] - [[عصمت از دیدگاه اهل سنت]] - [[عصمت در ادیان و مکاتب]]
| پرسش مرتبط  = عصمت (پرسش)
}}


==مقدمه==
'''[[عصمت]]''' واژه‌ای عربی و از ماده {{عربی|«عَصِمَ يَعْصِمُ»}} است  که در لغت سه معنا برای آن ذکر شده؛ یکی: {{عربی|«مَسَکَ»}} به معنای [[حفظ]] و نگهداری، دوم: {{عربی|«مَنَعَ»}} به معنای مانع شدن و سوم به معنای وسیله بازداشتن.
[[عصمت]] در لغت به معنای [[حفظ]] و نگهداری و منع است. گفته می‌شود {{عربی|عصم الله فلاناً من المکروه: ای حفظه و وقاه}}<ref>المنجد، ص۱۵۰.</ref> یعنی [[خداوند]] فلانی را از [[مکروه]] حفظ کرده ({{عربی|عصمه}}) بعنی او را حفظ کرد و نگهداشت. و در تعریف اصطلاحی آن نیز گفته می‌شود. «عصمت عبارت است از [[ملکه]] [[اجتناب از گناه]] و [[خطا]]»<ref>المنجد، ص۱۵۰.</ref>، (در مطلب بعدی در این زمینه بیشتر بحث می‌شود).


این واژه به همین معنا در [[قرآن]] استعمال شده است. از جمله می‌فرماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ}}<ref>«ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref> ملاحظه می‌شود که واژه {{متن قرآن|يَعْصِمُكَ}} به مفهوم نگاه می‌دارد و حفظ می‌کند در این جا به کار رفته است.
== معانی لغوی عصمت ==
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقل‌قول ={{وسط‌چین}}'''[[عصمت در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش)| عصمت در لغت و اصطلاح به چه معناست؟]]'''{{پایان}}
|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[عصمت (پرسش)|(پرسمان عصمت)]]</small>| تراز = راست| عرض = ۱۰۰px| اندازه خط = ۱۳px|رنگ پس‌زمینه=#F8FBF9| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = وسط}}
اهل لغت، معانی مختلفی را برای واژه [[عصمت]] بیان کرده‌اند، که بارزترین و پرکاربردترین آنها عبارت است از [[حفظ]] و نگهداری، منع کردن، جلوگیری یا دفع کردن و وسیله بازداشتن. برخی یکی از این معانی را برای این واژه متعین دانسته و برخی دیگر هم چند معنا را برای آن [[ذکر]] کرده‌اند<ref>[[عبدالحسین کافی]]، [[جواد شفیعیان حیدری]]، [[عصمت فاطمه (مقاله)|'''عصمت فاطمه]]، [[دانشنامه فاطمی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فاطمی ج۲]]، ص۶۹.</ref>.


و در [[آیه]] دیگری آمده است: {{متن قرآن|قُلْ مَنْ ذَا الَّذِي يَعْصِمُكُمْ مِنَ اللَّهِ إِنْ أَرَادَ بِكُمْ سُوءًا أَوْ أَرَادَ بِكُمْ رَحْمَةً وَلَا يَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا}}<ref>«بگو: کیست که شما را از خداوند اگر برای شما گزند یا بخشایشی خواسته باشد نگه دارد؟ و آنان (هیچ گاه) برای خود در برابر خداوند یار و یاوری نمی‌یابند» سوره احزاب، آیه ۱۷.</ref>.
=== حفظ و نگهداری ===
استعمال واژه [[عصمت]] در این معنا به ویژه هنگامی که این کلمه و مشتقات آن به خداوند اسناد داده شود مورد اتفاق لغت‌نویسان معروف زبان عربی است<ref>[[خلیل بن احمد فراهیدی]] در کتاب«العین» می‌گوید: «عصمت، یعنی اینکه خداوند تو را از [[بدی]] حفظ کند». العین، ج۱، ص۳۱۳. بر این اساس، عَصَمَهُ، یعنی او را حفظ و نگه‌داری کرد. مصباح المنیر، جزء ۲، ص۷۴. [[راغب اصفهانی]] نیز با استناد به [[آیه]] {{متن قرآن|لَا عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلَّا مَنْ رَحِمَ}} «امروز هیچ پناهی از «امر» خداوند نخواهد بود جز (برای) آن کس که (خداوند بر او) بخشایش آورده باشد» سوره هود، آیه ۴۳. می‌گوید: «امروز، نگه‌دارنده و حافظی از امر [[خدا]] نیست». المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۷.</ref>.


در این دو آیه، عصمت به مفهوم حفظ و منع را به [[خدا]] و [[مردم]] نسبت داد و در آیه دیگری آن را به جمادات نسبت می‌دهد و از قول [[پسر نوح]] می‌گوید: به [[کوه]] [[پناه]] می‌برم تا مرا از آب حفظ کند و جواب می‌شنود، [[عاصمی]] (حافظی) امروز نیست؛ مگر آنکه [[رحمت خدا]] شامل حال‌اش شود: {{متن قرآن|... وَنَادَى نُوحٌ ابْنَهُ وَكَانَ فِي مَعْزِلٍ يَا بُنَيَّ ارْكَبْ مَعَنَا وَلَا تَكُنْ مَعَ الْكَافِرِينَ * قَالَ سَآوِي إِلَى جَبَلٍ يَعْصِمُنِي مِنَ الْمَاءِ قَالَ لَا عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلَّا مَنْ رَحِمَ وَحَالَ بَيْنَهُمَا الْمَوْجُ فَكَانَ مِنَ الْمُغْرَقِينَ}}<ref>«و آن (کشتی) آنان را در میان موجی کوه‌پیکر (پیش) می‌برد و نوح پسرش را- که (هنوز) بر کرانه‌ای بود- فرا خواند: پسرکم! با ما سوار شو و با کافران مباش! * او گفت: آنک به کوهی پناه می‌جویم که مرا از آب نگاه می‌دارد؛ (نوح) گفت: امروز هیچ پناهی از «امر» خداوند نخواهد بود جز (برای) آن کس که (خداوند بر او) بخشایش آورده باشد و موج میان آن دو افتاد و او از غرق‌شدگان گشت» سوره هود، آیه ۴۲-۴۳.</ref>.
این واژه و مشتقات آن در برخی آیات قرآن کریم نیز به همین معنا استعمال شده است. به عنوان نمونه [[خدای تعالی]] به گفته فرزند نوح به [[حضرت نوح]] اشاره کرده و می‌فرماید: {{متن قرآن|قَالَ سَآوِي إِلَى جَبَلٍ يَعْصِمُنِي مِنَ الْمَاءِ}}<ref>«او گفت: آنک به کوهی پناه می‌جویم که مرا از آب نگاه می‌دارد» سوره هود، آیه ۴۳.</ref>. حضرت نوح در پاسخ می‌گوید: {{متن قرآن|لَا عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ}}<ref>«امروز هیچ پناهی از «امر» خداوند نخواهد بود» سوره هود، آیه ۴۳.</ref>. در این [[آیه]]، معنای «مسک» به معنای پیش‌گیری و نگهداری به وضوح مشاهده می‌شود؛ زیرا سخن فرزند نوح در پس این [[گمان]] است که [[کوه]] می‌تواند او را از غرق شدن حفظ کند؛ از این‌رو با [[اطمینان]] کوه را وسیله حفظ و نگهداری خود برمی‌شمارد.


این معنا در [[آیه]] ۲۷ [[سوره یونس]] و ۳۳ سورة [[غافر]] نیز آمده است.
در آیه‌ای دیگر آمده است: {{متن قرآن|وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا}}<ref>«و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.</ref>. [[ظهور]] آیه در این معناست که اگر [[امّت]] به حبل‌الله متمسّک شوند، ریسمان [[خداوند]] آنان را از [[گمراهی]] مصون خواهد داشت<ref>این واژه در «مسک» و «تمسّک» [[ظهور]] دارد؛ از این‌رو برخی از [[تفاسیر]] در ذیل [[آیه]]، به نقل [[حدیث شریف ثقلین]] مبادرت کرده‌اند. در [[تفسیر مجمع البیان]] آمده است: {{عربی|{{متن قرآن|وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ}} أي: تمسكوا به...}}. آن‌گاه [[شیخ طبرسی]] می‌نویسد: [[پیامبر خدا]]{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي قَدْ تَرَكْتُ فِيكُمْ حَبْلَيْنِ إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي أَحَدُهُمَا أَكْبَرُ مِنَ الْآخَرِ كِتَابُ اللَّهِ حَبْلٌ مَمْدُودٌ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ وَ عِتْرَتِي أَهْلُ بَيْتِي أَلَا وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ}}.تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۳۵۶.ای [[مردم]]! همانا من در میان شما دو ریسمان باقی گذاردم که اگر به آن دو تمسک کنید، هرگز پس از من [[گمراه]] نخواهید شد که یکی از آن دو از دیگری بزرگ‌تر است: یکی کتاب خداست که به مانند ریسمانی است که از [[آسمان]] به سوی [[زمین]] آویخته شده است و دومی [[خاندان]] و [[اهل‌بیت]] من هستند. [[آگاه]] باشید که آن دو هرگز از یکدیگر جدا نمی‌شوند تا اینکه در کنار [[حوض کوثر]] بر من وارد شوند. در [[روایت]] دیگری [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: {{متن حدیث|نَحْنُ حَبْلُ اللَّهِ الَّذِي قَالَ {{متن قرآن|وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا}}«و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپراکنید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳. وَ وَلَايَةُ عَلِيٍّ الْبَرُّ فَمَنِ اسْتَمْسَكَ بِهِ كَانَ مُؤْمِناً وَ مَنْ تَرَكَهُ خَرَجَ مِنَ الْإِيمَانِ}}تفسیر فرات الکوفی، ص۹۱. ما همان ریسمان الاهی هستیم که [[خدای تعالی]] در قرآنش فرموده است: «همگی به رشته الاهی تمسک نمایید و متفرق نشوید» و [[ولایت علی]]{{ع}} همان [[نیکی]] است. پس هر کس به آن تمسک جوید، [[مؤمن]] است و آن کس که آن را ترک گوید از [[ایمان]] خارج است. افزون بر این، در خود [[حدیث ثقلین]] نیز واژه «عصم» آمده است. آنجا که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|تَرَكْتُ فِيكُمْ مَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي إِنِ اعْتَصَمْتُمْ بِهِ: كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي}}. کنز العمال، ج۱، ص۱۸۷، ح۹۵۱، به نقل از ابن ابی‌شیبه و خطیب بغدادی. همانا من در میان شما چیزی را قرار داده‌ام که اگر پس از من به آن تمسّک جویید هرگز [[گمراه]] نمی‌شوید و آن [[کتاب خدا]] و عترتم [[اهل]] بیتم هستند.</ref>.<ref>[[مصطفی سلیمانیان|سلیمانیان، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[مقامات امامان (کتاب)|مقامات امامان]]، ص۲۰۷-۲۱۰؛ [[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]] ص۲۳؛ [[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص ۱۴؛ [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۲ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۲]]، ص ۳۹؛ [[محمد احسانی|احسانی، محمد]]، [[سیره اخلاقی و تربیتی معصومین (کتاب)|سیره اخلاقی و تربیتی معصومین]]، ص ۲۹؛ [[محمد بیابانی اسکوئی|بیابانی اسکوئی، محمد]]، [[امامت و خلافت (مقاله)| مقاله «امامت و خلافت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۳]]، ص۱۶۳.</ref>


و در جای دیگر از همین ماده به صیغه «استعصم» آمده است که به مفهوم اصطلاحی [[عصمت]] نیز نزدیک است. می‌فرماید: {{متن قرآن|قَالَتْ فَذَلِكُنَّ الَّذِي لُمْتُنَّنِي فِيهِ وَلَقَدْ رَاوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ فَاسْتَعْصَمَ وَلَئِنْ لَمْ يَفْعَلْ مَا آمُرُهُ لَيُسْجَنَنَّ وَلَيَكُونًا مِنَ الصَّاغِرِينَ}}<ref>«(آن زن) گفت: این همان است که مرا درباره او سرزنش کردید؛ آری، از او کام خواستم که خویشتنداری کرد و اگر آنچه به او فرمان می‌دهم انجام ندهد بی‌گمان به زندان افکنده می‌شود و از خوارشدگان خواهد بود» سوره یوسف، آیه ۳۲.</ref>
=== منع و امتناع ===
اهل لغت یکی دیگر از معانی واژه [[عصمت]] و مشتقات آن را، منع و [[امتناع]] دانسته‌اند.  چنانچه گفته‌اند: «عصم» ثلاثی مجرد و صحیح است که دلالت بر امساک و منع و ملازمت دارد و از همین باب است عصمت که دلالت بر [[معصوم]] بودن از [[گناه]] دارد<ref>ابن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج۴، ص۳۳۱.</ref>. نیز گفته شده: «عصمت» در کلام عرب به معنی منع است و عصمت خداوند نسبت به [[بنده]] خود به این معنی است که او را از آنچه موجب هلاکت او است باز می‌دارد<ref>لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۴.</ref>.<ref>زبیدی هم می‌گوید: «[[عصمت]] به معنای منع و بازداشتن (از چیزی) است کار و این سخن [[خداوند]] که {{متن قرآن|لَا عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ}} «امروز هیچ پناهی از «امر» خداوند نخواهد بود» سوره هود، آیه ۴۳.هیچ بازدارنده‌ای از کار خداوند نیست».زبیدی، تاج العروس، ج۸، ص۳۹۹؛ ابراهیم انیس و دیگران، معجم الوسیط، ص۶۰۵. طریحی هم گفته است: {{عربی|عصمة الله للعبد}} یعنی منع کردن [[عبد]] از [[معصیت]] و {{عربی|عصمة الله من المکروه}} یعنی خداوند او را از [[ناگواری‌ها]] [[حفظ]] کرد. مجمع البحرین، ج۶، ص۱۱۶.</ref>.<ref>[[مصطفی سلیمانیان|سلیمانیان، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[مقامات امامان (کتاب)|مقامات امامان]]، ص۲۰۷-۲۱۰؛ [[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]] ص۲۳.</ref>.<ref>[[بهروز مینایی|مینایی، بهروز]]، [[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|اندیشه کلامی عصمت]]، ص ۲۸-۳۶؛ [[زکیه فلاح یخدانی|فلاح یخدانی، زکیه]]، [[بررسی شبهات فیصل نور پیرامون عصمت امام (کتاب)|بررسی شبهات فیصل نور پیرامون عصمت امام]].</ref>


واژه عصمت در [[قرآن]] به صورت جمع ({{متن قرآن|عِصَم}}) در یک‌جا آمده است. {{متن قرآن|...وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ...}}<ref>«...و به پیوند (پیشین خود با) زنان کافر پایبند نباشید.».. سوره ممتحنه، آیه ۱۰.</ref>. مرحوم [[طبرسی]] در [[تفسیر]] این آیه می‌فرماید: {{عربی|أي لا تمسكوا بنكاح الكافرات، و أصل العصمة: المنع، و سمّي النكاح عصمة، لأن المنكوحة تكون في حبال الزوج و عصمته}}<ref>مجمع البیان، ج۹ و ۱۰، ص۴۱۲، ذیل آیه مذکور.</ref> یعنی مفهوم {{متن قرآن|...وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ...}} عبارت است از: به [[ازدواج]] زن‌های [[کافر]] متمسّک نشوید. و اصل لغت عصمت، عبارت است از منع، ازدواج نیز عصمت نامیده شده است، به خاطر آنکه [[زن]] ازدواج کرده در واقع زیر چتر [[حمایت]] و [[حفاظت]] شوهرش است.
منع کردن می‌تواند به دو صورت انجام گیرد:
حاصل آن‌که کلمه [[عصمت]] در [[قرآن]] به مفهوم لغوی آن به کار رفته است و مفهوم آن عبارت است از: منع، [[حفظ]] و شبیه آن.<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]] ص ۶-۱۲.</ref>.
#کسی دیگری را مجبور به ترک کاری کند؛ به نحوی که از او [[سلب اختیار]] شود.
#وسایل و مقدماتی برای او فراهم آورد که با [[اختیار]] خویش از انجام کاری [[امتناع]] ورزد.  


==عصمت در پژوهشی در عصمت معصومان==
برخی گفته‌اند: وقتی عرب می‌گوید: «من فلانی را از کاری بازداشتم»، هم با این می‌سازد که وی را با قهر و [[اجبار]] از انجام کاری باز داشته باشد و هم می‌تواند به این معنا باشد که مثلاً او را [[نصیحت]] کرده تا از انجام کاری اجتناب ورزد، و او نیز با اختیار خود به نصیحت عمل کرده باشد.<ref>{{عربی|و تقول العربُ: أعْصَمتُ فلاناً، أى هيّأتُ له شيئاً يعتصم بما نالته يدُه أى يلتجئ و يتمسَّك به}} مقاییس اللغة، ج۴، ص۳۳۱.</ref>.<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]] ص۶-۱۲.</ref>
به معنای منع کردن و باز داشتن است؛ البته منع کردن می‌تواند به دو صورت انجام گیرد:
#کسی دیگری را مجبور به ترک کاری کند؛ به نحوی که از او سلب [[اختیار]] شود.
#وسایل و مقدماتی برای او فراهم آورد که با اختیار خویش از انجام کاری [[امتناع]] ورزد. [[ابن فارس]] در مقاییس اللغه می‌گوید: {{عربی|و تقول العربُ: أعْصَمتُ فلاناً، أى هيّأتُ له شيئاً يعتصم بما نالته يدُه أى يلتجئ و يتمسَّك به }}<ref>مقاییس اللغة، ج۴، ص۳۳۱.</ref>.


به تعبیر دیگر وقتی کسی می‌گوید: "من فلانی را از کاری بازداشتم"، هم با این می‌سازد که وی را با [[قهر]] و [[اجبار]] از انجام کاری باز داشته باشد و هم می‌تواند به این معنا باشد که مثلاً او را [[نصیحت]] کرده تا از انجام کاری اجتناب ورزد، و او نیز با اختیار خود به نصیحت عمل کرده باشد<ref>ر.ک: بحار الانوار، ج۱۷، ص۹۴، به نقل از: غرر و درر، سید مرتضی.</ref>.
=== وسیله باز داشتن ===
برخی عصمت را به معنای «وسیله باز داشتن» و «ابزار مصونیت» گرفته‌اند؛ نه عمل بازداری. به عنوان مثال: اگر برای [[نجات]] شخص غریق، طنابی را به درون آب بیفکنیم، اگر او طناب را گرفته و [[نجات]] یابد، گفته می‌شود که این طناب برای او «[[عصمت]]» بود و به همین معنا، [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا}}<ref>«و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.</ref> را [[تفسیر]] کرده‌اند؛ یعنی [[ریسمان الهی]] را «عصمت» خویش قرار دهید<ref>اوائل المقالات، ص۶۶-۶۷.</ref>.  


البته برخی [[عصمت]] را به معنای "وسیله باز داشتن" و "ابزار [[مصونیت]]" گرفته‌اند؛ نه عمل بازداری. به عنوان مثال: اگر برای [[نجات]] شخص غریق، طنابی را به درون آب بیفکنیم، اگر طناب را گرفته نجات یابد، گفته می‌شود که این طناب برای او "عصمت" بود. و به همین معنا، [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا}}<ref>«و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.</ref> را [[تفسیر]] کرده‌اند؛ یعنی [[ریسمان الهی]] را "عصمت" خویش قرار دهید<ref>اوائل المقالات، ص۶۶-۶۷.</ref>.
ابن‌منظور، از زجاج نقل می‌کند: لغت عصمت در اصل به معنای طناب و ریسمان وضع شده است، ولی سپس از این معنا توسعه یافته و برای هر چیزی که موجب امساک و [[حفظ]] چیز دیگری شود، به کار می‌رود<ref>{{عربی|أَصْلُ العِصْمَةِ الحبْلُ. و كلُّ ما أَمْسَكَ شَيئاً فقد عَصَمَهُ}}لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۵.</ref>.<ref>[[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]] ص۲۱؛ [[زکیه فلاح یخدانی|فلاح یخدانی، زکیه]]، [[بررسی شبهات فیصل نور پیرامون عصمت امام (کتاب)|بررسی شبهات فیصل نور پیرامون عصمت امام]].</ref>
ابن‌منظور، از زجاج نقل می‌کند: {{عربی|أَصْلُ العِصْمَةِ الحبْلُ. و كلُّ ما أَمْسَكَ شَيئاً فقد عَصَمَهُ}}<ref>لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۵.</ref>؛ یعنی، لغت عصمت در اصل به معنای طناب و ریسمان وضع شده است، ولی سپس از این معنا توسعه یافته و برای هر چیزی که موجب امساک و [[حفظ]] چیز دیگری شود، به کار می‌رود.


باید توجه داشت که واژه عصمت و مشتقات آن در [[آیات قرآنی]] و بسیاری از [[روایات]] در همین معنای لغوی استعمال شده است. به عنوان نمونه چند مورد را ذیلاً ذکر می‌کنیم:
=== دفع کردن ===
#{{متن قرآن|لَا عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلَّا مَنْ رَحِمَ}}<ref>«امروز هیچ پناهی از "امر" خداوند نخواهد بود جز (برای) آن کس که (خداوند بر او) بخشایش آورده باشد» سوره هود، آیه ۴۳.</ref>. امروز هیچ کس را از [[قهر خدا]] جز به [[لطف]] او [[پناه]] نیست. [تنها [[رحمت]] او مانع از [[عذاب]] می‌گردد].
گروهی دیگر از اهل لغت، عصمت را به معنای دفع کردن دانسته گفته‌اند: {{عربی|العِصْمَة: أن يَعْصِمَك الله من الشر، أي: يدفع عنك. و اعْتَصَمْتُ بالله، أي: امتنعت به من الشر...}}<ref>خلیل بن احمد فراهیدی، العین، ج۱، ص۳۱۳.</ref>. بر اساس این عبارت فعل {{عربی|عَصَمَ}} متعدی است و در [[حقیقت]] فعل کسی دیگر است و مطاوعه آن، همان {{عربی|اعْتَصَمَ}} یا {{عربی|اسْتَعْصَمَ}} است.  نیز گفته‌اند: {{عربی|مُعْتَصم}} یا {{عربی|مُسْتَعْصم}} کسی است که به وسیله چیزی که همان «عصمت» است، چیزی از او دفع شود و به لحاظ فعل «[[عاصم]]» که همان اعطای «عصمت» است، به [[معتصم]]، [[معصوم]] گفته می‌شود. از این‌رو، به غریقی که به چیزی چنگ می‌زند و [[نجات]] می‌یابد، معتصم و به شیء چنگ زده شده، «عصمت» گفته می‌شود. البته عصم آن هنگام که به باب [[افعال]] می‌رود، اگر به معنای لازم باشد، به معنای پناه بردن به چیزی برای منع شدن است و آن هنگام که متعدی باشد، به معنای آماده ساختن چیزی است که به وسیله آن، فعلی اعتصام رخ می‌دهد.  
#{{متن قرآن|وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ...}}<ref>«و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref>.
#عن [[علی]]{{ع}}: {{متن حدیث|الاعتبار یفید العصمة}}<ref>میزان الحکمة، ج۶، ص۳۴۲، به نقل از: غررالحکم.</ref>؛ [[عبرت]] گرفتن [از عواقب کار‌های باد دیگران] موجب [[مصونیت]] [[انسان]] [از [[مبتلا]] شدن به چنان کارهایی] می‌گردد.
#عن علی{{ع}}: {{متن حدیث|إِنَّ التَّقْوَى عِصْمَةٌ لَكَ فِي حَيَاتِكَ‌}}<ref>میزان الحکمة، ج۶، ص۳۴۳، به نقل از: غررالحکم</ref>؛ همانا که [[تقوای الهی]] شما را در [[دنیا]] [از [[آلودگی]] به [[گناهان]]] باز می‌دارد.<ref>[[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]] ص ۲۱.</ref>.


==عصمت در مقامات امامان==
از تحلیل معنای عصمت - به ویژه با توجه به مثال غریق۔ برمی‌آید که به لحاظ لغوی، تا زمانی که معتصم از عصمت استفاده نکند، فعل عصم محقق نمی‌شود. از این‌رو، [[اختیار]] شخص معتصم - به ویژه هنگامی که این واژه همراه با مفاهیمی همچون [[شر]]، [[گناه]] و [[سوء]] و مانند آن به کار می‌رود- در تحقق این فعل امری ضروری است؛ افزون بر آنکه تا شخص عاصم نیز کار خود را انجام ندهد، چنین امری محقق نخواهد شد. همچنین این فعل تنها برای دفع، منع یا [[حفظ]] از [[گناه]] یا [[شر]] به کار نمی‌رود، بلکه افزون بر آن می‌تواند برای هرگونه دفع، منع یا [[حفظ]] از خطر نیز به کار رود؛ چنان که اهل لغت در ابن خصوص غریقی را مثال زده‌اند که به طناب چنگ می‌اندازد تا از خطر غرق شدن [[رهایی]] یابد<ref>خلیل بن احمد فراهیدی، العین، ج۱، ص۳۱۳. نیز ر.ک: اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح، ج۵، ص۱۹۸۶؛ محمد بن مکرم بن منظور، لسان العرب، ج۹، ص۲۴۴-۲۴۶؛ محمد مرتضی زبیدی، تاج العروس، ج۸، ص۳۹۸-۳۹۹؛ احمد بن محمد فیومی، المصباح المنیر، ج۲، ص۴۱۴؛ [[راغب اصفهانی]]، حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۶ و [[ابن فارس]] هم عصمت را به معنای خودداری و منع دانسته‌اند. احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج۴، ص۳۳۱.</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص ۳۰؛ [[زکیه فلاح یخدانی|فلاح یخدانی، زکیه]]، [[بررسی شبهات فیصل نور پیرامون عصمت امام (کتاب)|بررسی شبهات فیصل نور پیرامون عصمت امام]].</ref>
ابن‌فارس می‌گوید: "عصم" ثلاثی مجرد و صحیح است که دلالت بر امساک و منع و ملازمت دارد و از همین باب است [[عصمت]] که دلالت بر معصوم‌بودن از [[گناه]] دارد»<ref>معجم مقاییس اللغه، ج۴، ص۳۳۱.</ref>. ابن‌منظور نیز گفته است: "عصمت" در [[کلام عرب]] به معنی منع است و عصمت [[خداوند]] نسبت به [[بنده]] خود به این معنی است که او را از آنچه موجب [[هلاکت]] او است باز می‌دارد<ref>لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۴.</ref>. همچنین راغب اصفهانی ماده "عصم" را به معنی امساک و نگهداری معرفی کرده است<ref>المفردات فی غریب القرآن، ص۵۶۹.</ref>. و طریحی هم گفته است: {{عربی|عصمة الله للعبد}} یعنی منع کردن [[عبد]] از [[معصیت]] و {{عربی|عصمة الله من المکروه}} یعنی خداوند او را از [[ناگواری‌ها]] [[حفظ]] کرد<ref>مجمع البحرین، ج۶، ص۱۱۶.</ref>. و ماده "عصم" با همان معنی حفظ و منع و [[دوری از گناهان]]، بارها در [[قرآن]] و [[روایات]] به کار رفته است<ref>{{متن قرآن|قَالَ سَآوِي إِلَى جَبَلٍ يَعْصِمُنِي مِنَ الْمَاءِ قَالَ لَا عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلَّا مَنْ رَحِمَ وَحَالَ بَيْنَهُمَا الْمَوْجُ فَكَانَ مِنَ الْمُغْرَقِينَ}} «او گفت: آنک به کوهی پناه می‌جویم که مرا از آب نگاه می‌دارد؛ (نوح) گفت: امروز هیچ پناهی از «امر» خداوند نخواهد بود جز (برای) آن کس که (خداوند بر او) بخشایش آورده باشد و موج میان آن دو افتاد و او از غرق‌شدگان گشت» سوره هود، آیه ۴۳؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا جَاءَكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ لَا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ وَآتُوهُمْ مَا أَنْفَقُوا وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ وَاسْأَلُوا مَا أَنْفَقْتُمْ وَلْيَسْأَلُوا مَا أَنْفَقُوا ذَلِكُمْ حُكْمُ اللَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}} «ای مؤمنان! چون زنان مؤمن هجرت‌کنان نزد شما بیایند، (ایمان) آنان را بیازمایید، خداوند به ایمان آنان داناتر است پس اگر آنان را مؤمن دانستید به سوی کافران بازنگردانید که ایشان برای آنان و آنان برای ایشان حلال نیستند و آنچه (آن کافران) هزینه کرده‌اند به آنها بپردازید و هر گاه مهر آنان را بدهید گناهی بر شما نیست که آنان را به همسری درآورید و به پیوند (پیشین خود با) زنان کافر پایبند نباشید و (اگر زنان شما نزد آنها بروند) کابین آنان را بخواهید و آنها نیز می‌توانند کابینی که (به زنانشان) داده‌اند (از شما) بخواهند؛ این حکم خداوند است که در میان شما داوری می‌کند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره ممتحنه، آیه ۱۰؛ {{متن قرآن|وَكَيْفَ تَكْفُرُونَ وَأَنْتُمْ تُتْلَى عَلَيْكُمْ آيَاتُ اللَّهِ وَفِيكُمْ رَسُولُهُ وَمَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}} «و چگونه کفر می‌ورزید در حالی که آیات خداوند را برای شما می‌خوانند و پیامبر او در میان شماست و هر کس به خداوند پناه آورد به راهی راست راهنمایی شده است» سوره آل عمران، آیه ۱۰۱؛ {{متن قرآن|وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ}} «و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنید و نعمت‌های خداوند را بر خود فرا یاد آورید که دشمنان (همدیگر) بودید و خداوند دل‌های شما را الفت داد و به نعمت او با هم برادر شدید و در لبه پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید؛ بدین‌گونه خداوند آیات خود را برای شما روشن می‌گوید باشد که شما راهیاب گردید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ}} «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند» سوره مائده، آیه ۶۷؛ {{متن قرآن|فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا}} «اما آن کسان که به خداوند ایمان آوردند و به او چنگ در زدند، (خداوند) آنان را در بخشایش و بخششی از خویش در خواهد آورد و ایشان را به راهی راست به سوی خود راهنمایی خواهد کرد» سوره نساء، آیه ۱۷۵.</ref>.


برخی از موارد استعمال واژه [[عصمت]] در [[روایات]]، که به عنوان تاریخچه استعمال واژه عصمت در روایات مطرح می‌شود، از این قرار است: [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|مَنْ‏ أُعْطِيَ‏ أَرْبَعَ‏ خِصَالٍ‏ فِي الدُّنْيَا، فَقَدْ أُعْطِيَ خَيْرَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ، وَ فَازَ بِحَظِّهِ مِنْهُمَا: وَرَعٌ يَعْصِمُهُ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ...}}<ref>أمالی طوسی، ص۵۷۷: «هرکس که چهار خصلت به او داده شود خیر دنیا و آخرت به او داده شده است: ورعی که او را از محارم الهی حفظ کند و.»...</ref>.
=== جمع‌بندی ===
نگاهی کلی به نظریات [[اصحاب]] لغت، ما را به این نتیجه می‌رساند که:
# «عصم» به معنای بازداشتن است که فعلی متعدی است، فاعلش کسی دیگر است، و مطاوعه آن اعتصم یا استعصم... است، و در [[حقیقت]] [[عاصم]] و [[معتصم]] (مستعصم) دو نفرند؛
# عصمت، اسم آن چیزی است که فعل عصم به وسیله آن محقق می‌شود. از این‌رو، به اموری همچون طناب و قلاده اطلاق شده است؛
# در عصمت یا بازداشتن، غالباً یا دائماً به بازداشتن از خطر توجه شده است؛ حال این خطر می‌تواند [[گناه]] باشد یا شری دیگر، مانند غرق شدن و...؛
# در تحقق [[حقیقت عصمت]] ـ به ویژه در کاربردهایی که همراه با گناه، [[شر]]، [[سوء]] و مانند آن است ـ به هر معنایی (دفع، منع، [[حفظ]]) که در نظر گرفته شود، [[اختیار]] شخص معتصم امری پذیرفته شده است. به دیگر بیان، فرایند تحقق عصمت چنین است که معتصم به آنچه عاصم به او داده که همان «عصمت» است، چنگ می‌زند، و بدین ترتیب معنای فعلی [[عصمت]] تحقق می‌یابد؛ افزون بر آن‌که تا زمانی که شخص [[عاصم]]، کار خود را انجام ندهد، باز هم معنای فعلی [[عصمت عملی]] نخواهد شد<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص ۳۰.</ref>.<ref>[[جعفر انواری|انواری، جعفر]]، [[نور عصمت بر سیمای نبوت (کتاب)|نور عصمت بر سیمای نبوت]]، ص ۴۴.</ref>


پیامبر{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|وَ إِنَّ اللَّهَ يَعْصِمُ‏ مَنْ‏ أَطَاعَهُ‏ وَ لَا يَعْصِمُ‏ مَنْ عَصَاهُ}}<ref>من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۴۰۳؛ أمالی صدوق، ص۴۸۹؛ کافی، ج۸، ص۸۲؛ کتاب زهد، ص۱۴: «خداوند هرکس را که اطاعت او کند حفظ می‌کند و هرکس را که معصیت او کند حفظ نمی‌کند».</ref>.
== پرسش مستقیم ==
 
{{پرسش‌های وابسته}}
[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} فرمود: «سه مطلب است که هرکس محافظت کند [[معصوم]] از [[شیطان]] رجیم می‌شود.»..<ref>نوادر، ص۱۴؛ بحارالأنوار، ج۱۰۱، ص۴۹؛ مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۲۶۴: {{متن حدیث|ثَلَاثٌ‏ مَنْ‏ حَفِظَهُنَّ‏ كَانَ‏ مَعْصُوماً مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ...}}.</ref>.
# [[عصمت در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش)]]
 
{{پایان پرسش‌های وابسته}}
[[امام سجاد]]{{ع}}: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي‏ مِنَ‏ الْمَعْصُومِينَ مِنَ‏ الذُّنُوبِ‏ وَ الزَّلَلِ‏ وَ الْخَطَايَا بِتَقْوَاكَ}}<ref>صحیفه سجادیه، دعای ۲۵، دعا برای فرزندان، ص۱۲۳: «خدایا با تقوای خود مرا در زمره معصومین از گناه و لغزش و خلا قرار ده».</ref>.
 
امام سجاد{{ع}}: «خدایا با [[سلطه]] خود بر سلطه شیطان [[غلبه]] کن تا با کثرت دعایمان ما را از او [[حفظ]] کنی و در زمره [[معصومین]] از او قرار بگیریم»<ref>إقبال الأعمال، ج۱، ص۱۷۳؛ مصباح المتهجد، ج۲، ص۵۶۰؛ صحیفه سجادیه، ص۱۲۲، دعای حضرت برای فرزندانش: {{متن حدیث|وَ اقْهَرْ سُلْطَانَهُ‏ عَلَيَ‏ بِسُلْطَانِكَ‏ عَلَيْهِ‏ حَتَّى‏ تَحْبِسَهُ عَنِّي بِكَثْرَةِ الدُّعَاءِ لَكَ مِنِّي فَأَفُوزَ فِي الْمَعْصُومِينَ مِنْهُ بِكَ}}.</ref>.
 
[[امام صادق]]{{ع}}: «گفتند: چرا [[انسان]] [[معصوم]] از [[بدی‌ها]] نیست تا بدی‌ها به او نرسد.»..<ref>توحید مفضل، ص۱۶۹: {{متن حدیث|قَالُوا فَلِمَ لَمْ يَكُنِ الْإِنْسَانُ مَعْصُوماً مِنَ‏ الْمَسَاوِئِ‏ حَتَّى لَا يَحْتَاجَ إِلَى أَنْ تَلْذَعَهُ هَذِهِ الْمَكَارِهُ}}.</ref>.
 
امام صادق{{ع}}: «[[حاجی]] و عمره‌گزار مانند دو [[کودکی]] که یکی از آنها بدون [[گناه]] مرده و دیگری در تمام [[زندگی]] معصوم بوده برمی‌گردند»<ref>من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۲۲۶: {{متن حدیث|أَنَّ الْحَاجَّ وَ الْمُعْتَمِرَ يَرْجِعَانِ‏ كَمَوْلُودَيْنِ‏ مَاتَ أَحَدُهُمَا طِفْلًا لَا ذَنْبَ لَهُ وَ عَاشَ الْآخَرُ مَا عَاشَ مَعْصُوماً}}.</ref>.
 
امام صادق{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|إِنَّ صِلَةَ الرَّحِمِ وَ الْبِرَّ لَيُهَوِّنَانِ‏ الْحِسَابَ‏ وَ يَعْصِمَانِ‏ مِنَ الذُّنُوبِ}}<ref>کافی، ج۲، ص۱۵۷: «همانا صله رحم و نیکوکاری حساب را آسان می‌کند و از گناهان حفظ می‌کند».</ref>.
 
[[علی بن بصیر]] از [[امام]]{{ع}} درخواست کرد دعایی به او بیاموزد که با خواندن آن، [[عصمت از گناهان]] پیدا کند<ref>کافی، ج۲، ص۵۷۸: {{متن حدیث|دُعَاءً يُعَلِّمُهُ‏ إِيَّاهُ‏ يَدْعُو بِهِ فَيُعْصَمُ بِهِ مِنَ الذُّنُوبِ}}.</ref>.
 
[[امام رضا]]{{ع}}: «از [[خداوند]] بخواهید... شما را معصوم از [[گناهان]] قرار دهد»<ref>فضائل الأشهر الثلاثة، ص۹۷: {{متن حدیث|فَاسْأَلُوا اللَّهَ... يَعْصِمَكُمْ‏ مِنْ‏ مَعْصِيَتِهِ‏}}.</ref>.
 
[[روایت]] شده: {{متن حدیث|الْبُكَاءُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ تَعَالَى يُنِيرُ الْقَلْبَ وَ يَعْصِمُ‏ عَنْ‏ مُعَاوَدَةِ الذَّنْبِ‏}}<ref>تصنیف غرر الحکم، ص۱۹۲: «گریه از ترس خدا قلب را نورانی می‌کند و از برگشت به گناهان حفظ می‌کند».</ref>.
 
در [[اعمال]] [[روز جمعه]] آمده: {{متن حدیث|مَنْ قَرَأَ سُورَةَ الْكَهْفِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ فَهُوَ مَعْصُومٌ إِلَى ثَمَانِيَةِ أَيَّامٍ وَ إِنْ خَرَجَ‏ الدَّجَّالُ‏ عُصِمَ‏ مِنْهُ‏}}<ref>بحارالأنوار، ج۸۶، ص۳۵۸: «هرکس سوره کهف را بخواند تا هشت روز محفوظ است و حتی اگر دجال خروج کند از دست او حفظ می‌شود».</ref>.
 
در دعای شب یازدهم: {{متن حدیث|مَا يُسْعِدُهُ‏ بِطَاعَتِكَ‏ وَ تَجَنُّبِهِ الشِّقْوَةَ بِمَعْصِيَتِكَ حَتَّى يَفُوزَ فِي الْمَعْصُومِينَ}}<ref>إقبال الأعمال، ج۱، ص۱۳۸؛ بحارالأنوار، ج۹۵، ص۳۲: «تا با اطاعت تو سعادتمند شود و از شقاوت با معصیت تو دور بماند تا در زمره معصومین قرار گیرد».</ref>.
 
{{متن حدیث|مِنَ‏ الذُّنُوبِ‏ وَ الْخَطَايَا تَائِبِينَ‏ وَ عَنِ‏ الرِّيَاءِ وَ السُّمْعَةِ مُنَزَّهِينَ وَ مِنَ الشِّرْكِ وَ الزَّيْغِ وَ الْكُفْرِ وَ الشِّقَاقِ وَ النِّفَاقِ مَعْصُومِينَ}}<ref>بحارالأنوار، ج۹۱، ص۱۲۳: «خدایا ما را توبه کننده از گناهان و خطاها و منزّه از ریاء وسمعه و معصوم از شرک و زنگار و شرک و کفر و اختلاف و نفاق قرار بده».</ref>.
 
{{متن حدیث|وَ اجْعَلْنِي‏ بِطَاعَتِكَ‏ مَعْصُوماً عَنْ‏ طَاعَةِ مَنْ سِوَاكَ يَا بَارِئُ وَ اجْعَلْنِي عامِلًا بِطاعَتِكَ‏ مَعْصُوماً عَنْ‏ طاعَةِ مَنْ‏ سِواكَ}}<ref>إقبال بالأعمال الحسنة، ج۲، ص۳۶۲؛ إقبال الأعمال، ج۱، ص۵۲۰: «خدایا مرا با اطاعت خود معصوم و محفوظ از اطاعت دیگران قرار ده».</ref>.
 
[[امام صادق]]{{ع}}: {{متن حدیث|عِصْمَةً تَحُولُ‏ بَيْنِي‏ وَ بَيْنَ‏ الذُّنُوبِ‏ حَتَّى أُفْلِحَ بِهَا بَيْنَ الْمَعْصُومِينَ عِنْدَكَ}}<ref>إقبال الأعمال، ج۱، ص۱۹۸؛ ریاض السالکین، ج۴، ص۹۴؛ البلد الأمین، ص۲۰۲؛ مصباح کفعمی، ص۵۸۴؛ بحارالأنوار، ج۱۵، ص۱۵۵: «خدایا عصمتی به من بده که مانع بین من و گناه شود و تا رستگاری قرار گرفتن در بین معصومین و محفوظین نزد تو را پیدا کنم».</ref>.
 
دعای هنگام [[رؤیت]] [[هلال]]: {{متن حدیث|وَ اعْصِمْنَا مِنَ‏ الْآثَامِ‏ وَ الْحَوْبَةِ}}<ref>بحارالأنوار، ج۹۳، ص۳۸۰: «خدایا ما را از گناهان کوچک و بزرگ حفظ کن».</ref>.
 
همان‌طور که [[مشاهده]] می‌شود ماده [[عصمت]] با معانی مختلف آن به ویژه به معنی [[دوری از گناه]] و [[حفظ]] شدن از [[گناه]] بارها در [[روایات اهل بیت]]{{عم}} مطرح شده و نمی‌توان آن را اختراع و [[ابداع]] [[هشام بن حکم]] یا [[غالیان]] و صوفیان در قرن‌های بعد دانست.<ref>[[مصطفی سلیمانیان|سلیمانیان، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[مقامات امامان (کتاب)|مقامات امامان]]، ص ۲۰۷-۲۱۰.</ref>
 
==عصمت در عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی==
[[عصمت]]، واژه‌ای [[عربی]] و از ماده {{عربی|عَصِمَ، يعصِمُ}} است و در لغت دو معنا برای آن ذکر شده؛ یکی [[حفظ]] و نگه‌داری و دیگری منع که هر یک را جداگانه بررسی می‌کنیم.
 
===حفظ و نگه‌داری===
استعمال واژه عصمت در این معنا به ویژه هنگامی که این کلمه و مشتقات آن به [[خداوند]] اسناد داده شود [[مورد اتفاق]] لغت‌نویسان معروف [[زبان عربی]] است. [[خلیل بن احمد فراهیدی]] در کتاب"العین" می‌گوید: "عصمت، یعنی اینکه خداوند تو را از [[بدی]] حفظ کند"<ref>العین، ج۱، ص۳۱۳.</ref>. بر این اساس، عَصَمَهُ، یعنی او را حفظ و نگه‌داری کرد<ref>مصباح المنیر، جزء ۲، ص۷۴. </ref>.
 
راغب اصفهانی نیز با استناد به [[آیه]] {{متن قرآن|لَا عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلَّا مَنْ رَحِمَ}}<ref>«امروز هیچ پناهی از «امر» خداوند نخواهد بود جز (برای) آن کس که (خداوند بر او) بخشایش آورده باشد» سوره هود، آیه ۴۳.</ref> می‌گوید: "امروز، نگه‌دارنده و حافظی از امر [[خدا]] نیست"<ref>المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۷.</ref>.
 
واژه عصمت به معنای حفظ کردن و نگه‌داری در [[قرآن]] آمده است؛ مثلا: {{متن قرآن|وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ}}<ref>«و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref>.
یا آیه: {{متن قرآن|قَالَ سَآوِي إِلَى جَبَلٍ يَعْصِمُنِي مِنَ الْمَاءِ}}<ref>«او گفت: آنک به کوهی پناه می‌جویم که مرا از آب نگاه می‌دارد» سوره هود، آیه ۴۳.</ref>.
 
این واژه در [[روایات]] نیز به معنای حفظ و نگه‌داری آمده است؛ مثلا: {{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}}: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ ذِكْرُهُ يَعْصِمُ مَنْ أَطَاعَهُ}}؛ "همانا خداوند (عز ذکره) کسی که از او [[اطاعت]] کند حفظ می‌کند"<ref>محمدی ری‌شهری، میزان الحکمه، ج۳، ص۱۹۹۸.</ref>.
 
در [[حدیثی]] دیگر از [[امام علی]]{{ع}} آمده است: {{متن حدیث|التَّصَبُّرُ عَلَى الْمَكْرُوهِ يَعْصِمُ الْقَلْبَ}}؛ "[[صبر]] بر [[سختی]] [[قلب]] را حفظ می‌کند"<ref>محمدی ری‌شهری، میزان الحکمه، ج۳، ص۱۹۹۷.</ref>.
 
===منع و [[امتناع]]===
زبیدی می‌گوید: "عصمت به معنای منع و بازداشتن (از چیزی) است کار و این سخن خداوند که {{متن قرآن|لَا عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ}}<ref>«امروز هیچ پناهی از «امر» خداوند نخواهد بود» سوره هود، آیه ۴۳.</ref> هیچ بازدارنده‌ای از کار [[خداوند]] نیست"<ref>زبیدی، تاج العروس، ج۸، ص۳۹۹؛ ابراهیم انیس و دیگران، معجم الوسیط، ص۶۰۵.</ref>.
 
ماده "ع - ص- م" از باب "استفعال" در [[قرآن کریم]] به معنای [[امتناع]] آمده است، مانند: {{متن قرآن|قَالَتْ فَذَلِكُنَّ الَّذِي لُمْتُنَّنِي فِيهِ وَلَقَدْ رَاوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ فَاسْتَعْصَمَ}}<ref>«(آن زن) گفت: این همان است که مرا درباره او سرزنش کردید؛ آری، از او کام خواستم که خویشتنداری کرد» سوره یوسف، آیه ۳۲.</ref>.<ref>[[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]] ص ۲۳.</ref>.
 
==عصمت در آستان امامان معصوم==
از جمله [[مقامات]] [[امامان معصوم]]{{عم}} [[مقام]] [[عصمت]] که در [[زیارت جامعه کبیره]] با عبارت {{عربی|" الْمَعْصُومُون‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}} آمده است.
 
واژه "[[عصمت]]" از ریشه "عصم" در [[عربی]] به معنای منع و امساک است و چون شخص [[معصوم]]، از [[خطا]] و [[گناه]] بازداشته می‌شود، به او [[معصوم]] می‌گویند<ref>ر.ک. [[عبدالحسین خسروپناه]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ج۲، ص ۳۵۹ - ۳۶۲.</ref>.
 
پیرامون معنای اصطلاحی [[عصمت]]، برخی [[حقیقت عصمت]] را [[لطف]] و [[تفضل]] [[الهی]] و عده‌ای، آرا [[قوه عاقله]] و دسته‌ای، ملکه [[نفسانی]] و گروهی، حیثیت ویژه‌ دانسته‌اند<ref>ر.ک. [[عبدالحسین خسروپناه]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ج۲، ص ۳۵۹ - ۳۶۲.</ref>.
 
[[حق]] مطلب آن است که در تحقق ملکه [[عصمت]]، قابلیت [[قوه عاقله]] [[معصوم]] و [[لطف الهی]]، مؤثری باشند<ref>ر.ک. [[عبدالحسین خسروپناه]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ج۲، ص ۳۵۹ - ۳۶۲.</ref>.
 
[[پیشوایان معصوم]]، قابلیت دریافت [[عصمت]] اعطایی از [[خداوند متعال]] را در دوره [[عالم ذر]] دریافت کرده‌اند، لذا [[عصمت پیامبران]] و [[امامان]]، قبل از [[بعثت]] و [[امامت]] و حتی قبل از [[جهان]] [[دنیوی]] [[اثبات]] می‌گردد<ref>ر.ک. [[عبدالحسین خسروپناه]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ج۲، ص ۳۵۹ - ۳۶۲.</ref>.
 
برای [[عصمت]] در بیان لغویان معانی‌ای چون منع از [[گناه]]، [[حفظ]] از [[گناه]]، نگه‌داری و امساک بیان شده است.<ref>[[سید احمد خاتمی|خاتمی، سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص۱۴۷.</ref>.
 
===قصه [[حضرت یوسف]]{{ع}} و [[زلیخا]]===
در جریان [[عشق]] آتشین [[زلیخا]] نسبت به [[حضرت یوسف]]{{ع}} و خلوتگاه عجیبی که برای [[انحراف]] [[فکر]] [[حضرت یوسف]]{{ع}} فراهم ساخته بود، [[قرآن]] می‌گوید: {{متن قرآن| وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلا أَن رَّأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ }}<ref> و بی‌گمان آن زن آهنگ وی کرد و وی نیز اگر برهان پروردگار خویش را نمی‌دید آهنگ او می‌کرد؛ سوره یوسف، آیه:۲۴.</ref><ref>[[سید احمد خاتمی|خاتمی، سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص۱۴۶.</ref>.
 
"[[برهان]]" در لغت و در بسیاری از [[آیات قرآن]] به معنای "[[علم]] و [[دانش]]، یا چیزی که به [[علم]] و [[دانش]] بازگشت می‌کند" آمده است. در [[حقیقت علم]] خداداد [[یوسف]] بود که او را از این عمل بازداشت؛ بنابراین، سرچشمه "[[عصمت]]" در این [[آیه]]، همان "[[برهان]] [[پروردگار]]" است<ref>[[سید احمد خاتمی|خاتمی، سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص۱۴۷.</ref>.
 
== جستارهای وابسته ==
 
==پرسش مستقیم==
*[[عصمت در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش)]]
{{پایان مدخل‌های وابسته}}


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:1100785.jpg|22px]] [[مصطفی سلیمانیان|سلیمانیان، مصطفی]]، [[مقامات امامان (کتاب)|مقامات امامان]]
# [[پرونده:1100785.jpg|22px]] [[مصطفی سلیمانیان|سلیمانیان، مصطفی]]، [[مقامات امامان (کتاب)|'''مقامات امامان''']]
# [[پرونده:53960800.jpg|22px]] [[حسن یوسفیان|یوسفیان]] و [[احمد حسین شریفی|حسین شریفی]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]]
# [[پرونده:53960800.jpg|22px]] [[حسن یوسفیان|یوسفیان]] و [[احمد حسین شریفی|شریفی]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]]
# [[پرونده:1379713.jpg|22px]] [[رضا محمدی|محمدی]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|'''عصمت در قرآن''']]
# [[پرونده:1379713.jpg|22px]] [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|'''عصمت در قرآن''']]
# [[پرونده:1379670.jpg|22px]] [[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|'''عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی''']]
# [[پرونده:1379670.jpg|22px]] [[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|'''عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی''']]
# [[پرونده:10115976.jpg|22px]] [[سید احمد خاتمی|خاتمی، سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|'''در آستان امامان معصوم ج۲''']]
# [[پرونده:Jawahir-kalam-2.jpg|22px]] [[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۲ (کتاب)|'''جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۲''']]
# [[پرونده:1379719.jpg|22px]] [[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|'''عصمت از منظر فریقین''']]
# [[پرونده:1379710.jpg|22px]] [[بهروز مینایی|مینایی، بهروز]]، [[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|'''اندیشه کلامی عصمت''']]
# [[پرونده:1379703.jpg|22px]] [[جعفر انواری|انواری، جعفر]]، [[نور عصمت بر سیمای نبوت (کتاب)|'''نور عصمت بر سیمای نبوت''']]
# [[پرونده:1379591.jpg|22px]] [[عبدالحسین کافی|کافی]] و [[جواد شفیعیان حیدری|شفیعیان حیدری]]، [[عصمت فاطمه (مقاله)|'''عصمت فاطمه''']]، [[دانشنامه فاطمی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فاطمی ج۲]]
# [[پرونده:IM010732.jpg|22px]] [[زکیه فلاح یخدانی|فلاح یخدانی، زکیه]]، [[بررسی شبهات فیصل نور پیرامون عصمت امام (کتاب)|بررسی شبهات فیصل نور پیرامون عصمت امام]]
# [[پرونده:1100767.jpg|22px]] [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|'''عصمت امام''']]
# [[پرونده:IM010671.jpg|22px]] [[محمد احسانی|احسانی، محمد]]، [[سیره اخلاقی و تربیتی معصومین (کتاب)|'''سیره اخلاقی و تربیتی معصومین''']]
# [[پرونده:1368101.jpg|22px]] [[محمد بیابانی اسکوئی|بیابانی اسکوئی، محمد]]، [[امامت و خلافت (مقاله)| مقاله «امامت و خلافت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۳ (کتاب)|'''دانشنامه امام علی ج۳''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:عصمت]]
[[رده:عصمت]]
[[رده:مدخل]]
[[رده:مدخل‌های تلخیص شده]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۱۰

عصمت واژه‌ای عربی و از ماده «عَصِمَ يَعْصِمُ» است که در لغت سه معنا برای آن ذکر شده؛ یکی: «مَسَکَ» به معنای حفظ و نگهداری، دوم: «مَنَعَ» به معنای مانع شدن و سوم به معنای وسیله بازداشتن.

معانی لغوی عصمت

اهل لغت، معانی مختلفی را برای واژه عصمت بیان کرده‌اند، که بارزترین و پرکاربردترین آنها عبارت است از حفظ و نگهداری، منع کردن، جلوگیری یا دفع کردن و وسیله بازداشتن. برخی یکی از این معانی را برای این واژه متعین دانسته و برخی دیگر هم چند معنا را برای آن ذکر کرده‌اند[۱].

حفظ و نگهداری

استعمال واژه عصمت در این معنا به ویژه هنگامی که این کلمه و مشتقات آن به خداوند اسناد داده شود مورد اتفاق لغت‌نویسان معروف زبان عربی است[۲].

این واژه و مشتقات آن در برخی آیات قرآن کریم نیز به همین معنا استعمال شده است. به عنوان نمونه خدای تعالی به گفته فرزند نوح به حضرت نوح اشاره کرده و می‌فرماید: ﴿قَالَ سَآوِي إِلَى جَبَلٍ يَعْصِمُنِي مِنَ الْمَاءِ[۳]. حضرت نوح در پاسخ می‌گوید: ﴿لَا عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ[۴]. در این آیه، معنای «مسک» به معنای پیش‌گیری و نگهداری به وضوح مشاهده می‌شود؛ زیرا سخن فرزند نوح در پس این گمان است که کوه می‌تواند او را از غرق شدن حفظ کند؛ از این‌رو با اطمینان کوه را وسیله حفظ و نگهداری خود برمی‌شمارد.

در آیه‌ای دیگر آمده است: ﴿وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا[۵]. ظهور آیه در این معناست که اگر امّت به حبل‌الله متمسّک شوند، ریسمان خداوند آنان را از گمراهی مصون خواهد داشت[۶].[۷]

منع و امتناع

اهل لغت یکی دیگر از معانی واژه عصمت و مشتقات آن را، منع و امتناع دانسته‌اند. چنانچه گفته‌اند: «عصم» ثلاثی مجرد و صحیح است که دلالت بر امساک و منع و ملازمت دارد و از همین باب است عصمت که دلالت بر معصوم بودن از گناه دارد[۸]. نیز گفته شده: «عصمت» در کلام عرب به معنی منع است و عصمت خداوند نسبت به بنده خود به این معنی است که او را از آنچه موجب هلاکت او است باز می‌دارد[۹].[۱۰].[۱۱].[۱۲]

منع کردن می‌تواند به دو صورت انجام گیرد:

  1. کسی دیگری را مجبور به ترک کاری کند؛ به نحوی که از او سلب اختیار شود.
  2. وسایل و مقدماتی برای او فراهم آورد که با اختیار خویش از انجام کاری امتناع ورزد.

برخی گفته‌اند: وقتی عرب می‌گوید: «من فلانی را از کاری بازداشتم»، هم با این می‌سازد که وی را با قهر و اجبار از انجام کاری باز داشته باشد و هم می‌تواند به این معنا باشد که مثلاً او را نصیحت کرده تا از انجام کاری اجتناب ورزد، و او نیز با اختیار خود به نصیحت عمل کرده باشد.[۱۳].[۱۴]

وسیله باز داشتن

برخی عصمت را به معنای «وسیله باز داشتن» و «ابزار مصونیت» گرفته‌اند؛ نه عمل بازداری. به عنوان مثال: اگر برای نجات شخص غریق، طنابی را به درون آب بیفکنیم، اگر او طناب را گرفته و نجات یابد، گفته می‌شود که این طناب برای او «عصمت» بود و به همین معنا، آیه شریفه ﴿وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا[۱۵] را تفسیر کرده‌اند؛ یعنی ریسمان الهی را «عصمت» خویش قرار دهید[۱۶].

ابن‌منظور، از زجاج نقل می‌کند: لغت عصمت در اصل به معنای طناب و ریسمان وضع شده است، ولی سپس از این معنا توسعه یافته و برای هر چیزی که موجب امساک و حفظ چیز دیگری شود، به کار می‌رود[۱۷].[۱۸]

دفع کردن

گروهی دیگر از اهل لغت، عصمت را به معنای دفع کردن دانسته گفته‌اند: العِصْمَة: أن يَعْصِمَك الله من الشر، أي: يدفع عنك. و اعْتَصَمْتُ بالله، أي: امتنعت به من الشر...[۱۹]. بر اساس این عبارت فعل عَصَمَ متعدی است و در حقیقت فعل کسی دیگر است و مطاوعه آن، همان اعْتَصَمَ یا اسْتَعْصَمَ است. نیز گفته‌اند: مُعْتَصم یا مُسْتَعْصم کسی است که به وسیله چیزی که همان «عصمت» است، چیزی از او دفع شود و به لحاظ فعل «عاصم» که همان اعطای «عصمت» است، به معتصم، معصوم گفته می‌شود. از این‌رو، به غریقی که به چیزی چنگ می‌زند و نجات می‌یابد، معتصم و به شیء چنگ زده شده، «عصمت» گفته می‌شود. البته عصم آن هنگام که به باب افعال می‌رود، اگر به معنای لازم باشد، به معنای پناه بردن به چیزی برای منع شدن است و آن هنگام که متعدی باشد، به معنای آماده ساختن چیزی است که به وسیله آن، فعلی اعتصام رخ می‌دهد.

از تحلیل معنای عصمت - به ویژه با توجه به مثال غریق۔ برمی‌آید که به لحاظ لغوی، تا زمانی که معتصم از عصمت استفاده نکند، فعل عصم محقق نمی‌شود. از این‌رو، اختیار شخص معتصم - به ویژه هنگامی که این واژه همراه با مفاهیمی همچون شر، گناه و سوء و مانند آن به کار می‌رود- در تحقق این فعل امری ضروری است؛ افزون بر آنکه تا شخص عاصم نیز کار خود را انجام ندهد، چنین امری محقق نخواهد شد. همچنین این فعل تنها برای دفع، منع یا حفظ از گناه یا شر به کار نمی‌رود، بلکه افزون بر آن می‌تواند برای هرگونه دفع، منع یا حفظ از خطر نیز به کار رود؛ چنان که اهل لغت در ابن خصوص غریقی را مثال زده‌اند که به طناب چنگ می‌اندازد تا از خطر غرق شدن رهایی یابد[۲۰].[۲۱]

جمع‌بندی

نگاهی کلی به نظریات اصحاب لغت، ما را به این نتیجه می‌رساند که:

  1. «عصم» به معنای بازداشتن است که فعلی متعدی است، فاعلش کسی دیگر است، و مطاوعه آن اعتصم یا استعصم... است، و در حقیقت عاصم و معتصم (مستعصم) دو نفرند؛
  2. عصمت، اسم آن چیزی است که فعل عصم به وسیله آن محقق می‌شود. از این‌رو، به اموری همچون طناب و قلاده اطلاق شده است؛
  3. در عصمت یا بازداشتن، غالباً یا دائماً به بازداشتن از خطر توجه شده است؛ حال این خطر می‌تواند گناه باشد یا شری دیگر، مانند غرق شدن و...؛
  4. در تحقق حقیقت عصمت ـ به ویژه در کاربردهایی که همراه با گناه، شر، سوء و مانند آن است ـ به هر معنایی (دفع، منع، حفظ) که در نظر گرفته شود، اختیار شخص معتصم امری پذیرفته شده است. به دیگر بیان، فرایند تحقق عصمت چنین است که معتصم به آنچه عاصم به او داده که همان «عصمت» است، چنگ می‌زند، و بدین ترتیب معنای فعلی عصمت تحقق می‌یابد؛ افزون بر آن‌که تا زمانی که شخص عاصم، کار خود را انجام ندهد، باز هم معنای فعلی عصمت عملی نخواهد شد[۲۲].[۲۳]

پرسش مستقیم

منابع

پانویس

  1. عبدالحسین کافی، جواد شفیعیان حیدری، عصمت فاطمه، دانشنامه فاطمی ج۲، ص۶۹.
  2. خلیل بن احمد فراهیدی در کتاب«العین» می‌گوید: «عصمت، یعنی اینکه خداوند تو را از بدی حفظ کند». العین، ج۱، ص۳۱۳. بر این اساس، عَصَمَهُ، یعنی او را حفظ و نگه‌داری کرد. مصباح المنیر، جزء ۲، ص۷۴. راغب اصفهانی نیز با استناد به آیه ﴿لَا عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلَّا مَنْ رَحِمَ «امروز هیچ پناهی از «امر» خداوند نخواهد بود جز (برای) آن کس که (خداوند بر او) بخشایش آورده باشد» سوره هود، آیه ۴۳. می‌گوید: «امروز، نگه‌دارنده و حافظی از امر خدا نیست». المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۷.
  3. «او گفت: آنک به کوهی پناه می‌جویم که مرا از آب نگاه می‌دارد» سوره هود، آیه ۴۳.
  4. «امروز هیچ پناهی از «امر» خداوند نخواهد بود» سوره هود، آیه ۴۳.
  5. «و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.
  6. این واژه در «مسک» و «تمسّک» ظهور دارد؛ از این‌رو برخی از تفاسیر در ذیل آیه، به نقل حدیث شریف ثقلین مبادرت کرده‌اند. در تفسیر مجمع البیان آمده است: ﴿وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ أي: تمسكوا به.... آن‌گاه شیخ طبرسی می‌نویسد: پیامبر خدا(ص) فرمود: «أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي قَدْ تَرَكْتُ فِيكُمْ حَبْلَيْنِ إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي أَحَدُهُمَا أَكْبَرُ مِنَ الْآخَرِ كِتَابُ اللَّهِ حَبْلٌ مَمْدُودٌ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ وَ عِتْرَتِي أَهْلُ بَيْتِي أَلَا وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ».تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۳۵۶.ای مردم! همانا من در میان شما دو ریسمان باقی گذاردم که اگر به آن دو تمسک کنید، هرگز پس از من گمراه نخواهید شد که یکی از آن دو از دیگری بزرگ‌تر است: یکی کتاب خداست که به مانند ریسمانی است که از آسمان به سوی زمین آویخته شده است و دومی خاندان و اهل‌بیت من هستند. آگاه باشید که آن دو هرگز از یکدیگر جدا نمی‌شوند تا اینکه در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند. در روایت دیگری امام صادق(ع) می‌فرماید: «نَحْنُ حَبْلُ اللَّهِ الَّذِي قَالَ ﴿وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا«و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپراکنید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳. وَ وَلَايَةُ عَلِيٍّ الْبَرُّ فَمَنِ اسْتَمْسَكَ بِهِ كَانَ مُؤْمِناً وَ مَنْ تَرَكَهُ خَرَجَ مِنَ الْإِيمَانِ»تفسیر فرات الکوفی، ص۹۱. ما همان ریسمان الاهی هستیم که خدای تعالی در قرآنش فرموده است: «همگی به رشته الاهی تمسک نمایید و متفرق نشوید» و ولایت علی(ع) همان نیکی است. پس هر کس به آن تمسک جوید، مؤمن است و آن کس که آن را ترک گوید از ایمان خارج است. افزون بر این، در خود حدیث ثقلین نیز واژه «عصم» آمده است. آنجا که پیامبر اکرم(ص) فرمود: «تَرَكْتُ فِيكُمْ مَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي إِنِ اعْتَصَمْتُمْ بِهِ: كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي». کنز العمال، ج۱، ص۱۸۷، ح۹۵۱، به نقل از ابن ابی‌شیبه و خطیب بغدادی. همانا من در میان شما چیزی را قرار داده‌ام که اگر پس از من به آن تمسّک جویید هرگز گمراه نمی‌شوید و آن کتاب خدا و عترتم اهل بیتم هستند.
  7. سلیمانیان، م‍ص‍طف‍ی‌، مقامات امامان، ص۲۰۷-۲۱۰؛ صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی ص۲۳؛ حسینی میلانی، سید علی، عصمت از منظر فریقین، ص ۱۴؛ جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۲، ص ۳۹؛ احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۲۹؛ بیابانی اسکوئی، محمد، مقاله «امامت و خلافت»، دانشنامه امام علی ج۳، ص۱۶۳.
  8. ابن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج۴، ص۳۳۱.
  9. لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۴.
  10. زبیدی هم می‌گوید: «عصمت به معنای منع و بازداشتن (از چیزی) است کار و این سخن خداوند که ﴿لَا عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ «امروز هیچ پناهی از «امر» خداوند نخواهد بود» سوره هود، آیه ۴۳.هیچ بازدارنده‌ای از کار خداوند نیست».زبیدی، تاج العروس، ج۸، ص۳۹۹؛ ابراهیم انیس و دیگران، معجم الوسیط، ص۶۰۵. طریحی هم گفته است: عصمة الله للعبد یعنی منع کردن عبد از معصیت و عصمة الله من المکروه یعنی خداوند او را از ناگواری‌ها حفظ کرد. مجمع البحرین، ج۶، ص۱۱۶.
  11. سلیمانیان، م‍ص‍طف‍ی‌، مقامات امامان، ص۲۰۷-۲۱۰؛ صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی ص۲۳.
  12. مینایی، بهروز، اندیشه کلامی عصمت، ص ۲۸-۳۶؛ فلاح یخدانی، زکیه، بررسی شبهات فیصل نور پیرامون عصمت امام.
  13. و تقول العربُ: أعْصَمتُ فلاناً، أى هيّأتُ له شيئاً يعتصم بما نالته يدُه أى يلتجئ و يتمسَّك به مقاییس اللغة، ج۴، ص۳۳۱.
  14. محمدی، رضا، عصمت در قرآن ص۶-۱۲.
  15. «و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.
  16. اوائل المقالات، ص۶۶-۶۷.
  17. أَصْلُ العِصْمَةِ الحبْلُ. و كلُّ ما أَمْسَكَ شَيئاً فقد عَصَمَهُلسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۵.
  18. شریفی، احمد حسین، یوسفیان، حسن، پژوهشی در عصمت معصومان ص۲۱؛ فلاح یخدانی، زکیه، بررسی شبهات فیصل نور پیرامون عصمت امام.
  19. خلیل بن احمد فراهیدی، العین، ج۱، ص۳۱۳.
  20. خلیل بن احمد فراهیدی، العین، ج۱، ص۳۱۳. نیز ر.ک: اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح، ج۵، ص۱۹۸۶؛ محمد بن مکرم بن منظور، لسان العرب، ج۹، ص۲۴۴-۲۴۶؛ محمد مرتضی زبیدی، تاج العروس، ج۸، ص۳۹۸-۳۹۹؛ احمد بن محمد فیومی، المصباح المنیر، ج۲، ص۴۱۴؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۶ و ابن فارس هم عصمت را به معنای خودداری و منع دانسته‌اند. احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج۴، ص۳۳۱.
  21. فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۳۰؛ فلاح یخدانی، زکیه، بررسی شبهات فیصل نور پیرامون عصمت امام.
  22. فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۳۰.
  23. انواری، جعفر، نور عصمت بر سیمای نبوت، ص ۴۴.