تعاون در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۵۸: خط ۵۸:
از این‌رو ملت‌هایی که دارای [[قدرت]] و امکانات بیشتری هستند، از مسئولیت [[برتری]] در انجام فریضه همکاری و تعاون برخوردارند.
از این‌رو ملت‌هایی که دارای [[قدرت]] و امکانات بیشتری هستند، از مسئولیت [[برتری]] در انجام فریضه همکاری و تعاون برخوردارند.
و از سوی دیگر هر نوع عمل و فعالیتی که از نظر انسانی و [[اسلامی]] مفید و در حد فریضه تلقی شود، و همچنین هر نوع تلاشی که براساس مسئولیت‌های ناشی از [[قراردادها]] لازم‌الاجراست، [[تعاون]] و مشارکت در انجام آنها و [[همکاری]] در [[تحکیم]] و تعمیق و توسعه آنها مصداقی برای این [[قاعده حقوقی]] و الزامی [[اسلامی]] خواهد بود<ref>فقه سیاسی، ج۳، ص۴۳۸-۴۳۲.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص 11.</ref>
و از سوی دیگر هر نوع عمل و فعالیتی که از نظر انسانی و [[اسلامی]] مفید و در حد فریضه تلقی شود، و همچنین هر نوع تلاشی که براساس مسئولیت‌های ناشی از [[قراردادها]] لازم‌الاجراست، [[تعاون]] و مشارکت در انجام آنها و [[همکاری]] در [[تحکیم]] و تعمیق و توسعه آنها مصداقی برای این [[قاعده حقوقی]] و الزامی [[اسلامی]] خواهد بود<ref>فقه سیاسی، ج۳، ص۴۳۸-۴۳۲.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص 11.</ref>
==تعاون==
یکی از بارزترین مظاهر پیوند و [[همبستگی اجتماعی]]، [[حسّ]] [[همکاری]] و [[روح]] تعاون است که خود از [[خواست‌های فطری]] و از مقتضیات [[زندگی اجتماعی]] می‌باشد. اصولاً شدّت و [[ضعف]] حسّ همکاری و تعاون در یک [[جامعه]] می‌تواند نمایشگر [[قدرت]] و یا ضعف [[همبستگی]] و روح [[الفت]] و پیوند [[اجتماعی]] افراد آن جامعه باشد. جامعه متشکل، متّحد و به هم پیوسته‌ای که [[اسلام]] نظریه آن را به [[بشریت]] عرضه کرده از آنجا که پیوند عناصر تشکیل‌دهنده آن جامعه ریشه‌های عمیق و مستحکمی دارد و از [[اراده]] و خواست [[قلب]] و [[جان]] و [[فکر و عقیده]] [[مردم]] آن سرچشمه می‌گیرد، پس باید واجد آن چنان روح تعاون و [[حس]] همکاری و [[همدردی]] باشد که متناسب با [[مقام]] شامخ [[انسان]] در [[زندگی]] [[شایسته]] [[انسانی]] باشد. روی همین اصل است که اسلام سعی می‌کند همه افراد جامعه بزرگ [[اسلامی]] را با زنجیر [[مصالح]] و [[منافع]] مشترک به همدیگر مربوط کند و در [[دل]] و جان آنان حسّ همکاری، تعاون، تضامن، [[احساس مسئولیت]] و [[وظیفه]] همگانی به نفع همه را تقویت کند و [[حدود آزادی]] فردی را در مرز مصالح مشترکه و منافع همگانی محدود کند و به این وسیله همه [[درک]] می‌کنند که در [[اجتماع]] اسلامی هدف‌های مشترکی وجود دارد که فرد به [[تنهایی]] [[قادر]] به انجام آن نیست و باید همه برای گسترش آن همکاری و تعاون داشته باشند: {{متن قرآن|وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى}}<ref>«و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید» سوره مائده، آیه ۲.</ref>.
اجتماع و همکاری همه‌جانبه افراد [[جامعه اسلامی]] در راه [[ایمان]] و [[عمل صالح]] براساس [[تقوی]] و [[موازین اسلام]] می‌تواند محکم‌ترین پیوند اجتماعی و [[سیاسی]] را در جامعه بزرگ اسلامی به وجود آورده و به عنوان قوی‌ترین [[پشتیبانی]] [[دفاعی]] [[کشور]] در برابر هر نوع خطر [[تهدید]] کننده داخلی و خارجی بوده و [[امنیّت]] را برای [[نظام]] و مردم تضمین کند<ref>المیزان، ج۵، ص۱۷۳.</ref><ref>فقه سیاسی، ج۶، ص۸۰ – ۸۱.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۵۳۰.</ref>


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۱۲ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۲۵

اصل مشارکت و تعاون در مسائل بین‌المللی

تعاون به معنای اعانت، یاری کردن و همیاری است. به یاری‌کننده «معین»، یاری‌شونده «معان» و امری که بر آن یاری می‌شود «معان علیه» گفته می‌شود. همکاری و تعاون در تاریخ زندگی بشر پدیده اجتماعی ناشناخته‌ای نیست. نخستین روزهای زندگی جمعی انسان با تعاون آغاز شده و فرهنگ و تمدن بشری طی سده‌های متمادی با تعاون شکل گرفته است. اصولاً زندگی اجتماعی و نظام بین‌المللی بدون همکاری و تعاون چگونه می‌تواند جامه عمل به خود بپوشد. مسائل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بشر آن قدر به‌هم مرتبط و آمیخته است که به اقدام مشترک نیاز مبرم دارد. اقدام مشترک جز از راه مشارکت و تعاون بین‌المللی امکان‌پذیر نیست.

مشکلات جهانی به اندازه‌ای است که جز با نیروی حاصل از مشارکت و تعاون ملت‌ها قابل حل نیست، و همانقدر که همکاری و تعاون بین‌المللی از تفاهم بین ملت‌ها نشأت می‌گیرد، به همان اندازه هم می‌تواند در توسعه تفاهم مؤثر باشد. قرآن ضمن تأکید بر اصل تعاون و مشارکت که یک اصل عقلانی پذیرفته شده در جوامع بشری و منطبق با منطق زندگی است، با مشخص کردن محور اصلی آن، قلمروی وسیعی را برای مشارکت و تعاون باز کرده و آن را به‌صورت صددرصد انسانی مطرح کرده است: ﴿وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ[۱].

این نوع تبیین از تعاون، از یکسو افق‌های جدیدی را برای همکاری و تعاون باز می‌کند و از سوی دیگر از سوء استفاده از این نیروی عظیم بالقوه بشری در راه فساد و تباهی جلوگیری می‌کند. تعاون به معنای کمک متقابل است که در ترجمه فارسی از آن به همکاری با همیاری تعبیر می‌شود، و مشارکت به معنای سهیم شدن دوجانبه در انجام یک مسئولیت است.

یاری رساندن به ملتی ستمدیده و در بند اسارت (از نظر سیاسی) و کمک به ملتی محروم و فقیر و استثمار شده (از نظر اقتصادی) در رفع نیازهای ضروری آن ملت یک نوع عمل پسندیده است، ولی به آن اعانت، یعنی کمک یک طرفه گفته می‌شود و گاه این عمل با مشکلات و موانع و صرف نیرو و وقت و شرایط زیادی امکان‌پذیر است. اما اگر آن ملت ستمدیده و دربند و این ملت محروم و فقیر استثمار شده نیز به نوبه خود به کشور و دولت کمک‌کننده در حل مشکلات و رفع موانع کمک کند و با استفاده از امکانات موجودی که در اختیار دارد، در راه رسیدن به هدف مشترک که نجات سیاسی و اقتصادی آن ملت است، تلاش کند، در این صورت تعاون و مشارکت انجام شده است. به این ترتیب در حقیقت معاونت و مشارکت در انجام مسئولیت واحد امکان‌پذیر است. در مثال فوق هر کدام از دو کشور و دولت در رسیدن به استقلال سیاسی و خودکفایی اقتصادی، آنچه توان دارد به کار گرفته و هر کدام به نوعی در تحقق بخشیدن به هدف مشترک تلاش می‌کنند. در این نوع تعاون و مشارکت هرکدام از دو یا چند طرف می‌توانند فعالیت یکدیگر را تکمیل کنند و راه را نزدیکتر و در وقت کوتاه‌تری به نتیجه مطلوب برسند.

در تعاون و مشارکت در حقیقت نیروها در یک جهت و برای تأمین یک هدف بسیج می‌شوند، و به این ترتیب همکاری و همگونی لازم تحقق می‌پذیرد و توان عوامل مؤثر در یک کار و یا تشکیلات و سیستم به نحو فوق‌العاده‌ای بالاتر می‌رود و از اتلاف نیروها و فرصت‌ها کاسته می‌شود. در تعاون و مشارکت پدیده‌هایی چون اثرگذاری و اثرپذیری از حالت جبری و خشن و تحمیلی بیرون می‌آید و بسیاری از عوامل منفی خنثی می‌گردد. بر و تقوا دو کلمه جامعی است که قرآن برای بیان محورهای اصلی و اساسی تعاون و مشارکت از آن استفاده کرده است. این دو کلمه در حقیقت همه نظام ارزشی اسلام را یک‌جا در بر می‌گیرد و امتیاز این دو واژه و محتوایشان، آن است که با وجود جامعیت و گستردگی، تشخیص آن دو برای همگان به آسانی امکان‌پذیر است.

هر انسانی می‌تواند براساس نظام ارزشی که به آن اعتقاد دارد بر و تقوا را تشخیص دهد و در موارد اختلاف نیز ارزش‌های مشترک را معیار بازشناسی بر و تقوا قرار دهد. «بر» یعنی نیکی و هر کار و تلاش ثمربخشی که به‌نحوی برای انجام‌دهنده آن و یا نسبت به دیگری و یا جامعه سودمند است. این کلمه تمامی فعالیت‌های مفیدی را شامل می‌شود که در زمینه‌های فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در سطح جامعه و در مقیاس بین‌المللی انجام خواهد شد.

«تقوا» عبارت از هر نوع فعالیت فکری و عملی است که انسان را رشد و ارتقا می‌بخشد و او را به خدا نزدیک می‌کند. تقوا در اصطلاح قرآن تمامی فعالیت‌هایی را شامل می‌شود که در جهت رشد انسان، شخصیت و ارتقای ارزشی او و آراستگی به فضائل و کمالات معنوی وی و در نهایت به تقرب الهی می‌انجامد. تقوا در بعد فردی و در سطح جامعه و هم در مقیاس جهانی می‌تواند مطرح باشد.

بی‌شک هیچ نوع عمل و فعالیت سودمند بشری نمی‌تواند خارج از این دو حوزه باشد و در هر کار و اندیشه‌ای و طرح و نظامی حالتی منطبق بر برّ و تقوا وجود دارد و حالتی دیگر که گناه و تجاوز محسوب می‌شود. تعاون و مشارکت باید براساس این دو محور انجام شود.

شناخت بر و تقوا و جست و جو و کنکاش در یافتن راه‌های منتهی به آن دو، رسالت عمده نظام‌های تعلیم و تربیت در جهان است که اسلام به نوبه خود در این زمینه تلاش بسیار داشته است و هر مسلمانی را مکلف نموده است که با تلاش مستمر در تمامی امور وجه بر و تقوا را از وجه اثم و عدوان بازشناسد و در این زمینه هر کس دیگری را در این آموزش یاری دهد.

این، همان آموزشی است که در اسلام از هر آموزش دیگر به معنای سواد خواندن و نوشتن و فراگیری علوم واجب‌تر شمرده شده است. امام هفتم امام کاظم (ع)، فرمود: «أَوْلَى الْعِلْمِ بِكَ مَا لَا يَصْلُحُ لَكَ الْعَمَلُ إِلَّا بِهِ، وَ أَوْجَبُ الْعِلْمِ عَلَيْكَ مَا أَنْتَ مَسْئُولٌ عَنِ الْعَمَلِ بِهِ»[۲] (برترین دانش‌ها برای تو آن علمی است که عمل جز به آن شایسته و نیکو نمی‌گردد و واجب‌ترین علم‌ها برای تو آن است که تو نسبت به آن مسئول هستی). عدالت، برابری، صلح، امنیت و توسعه در جهت رشد و ارتقاء بشری مصادیق بارز برّ در مقیاس جهانی است.

مبارزه با سلطه، استثمار، نژادپرستی و هر نوع تلاش برای قطع ریشه‌های تجاوز در سطح جهانی، تلاش در جهت تقوا و نزدیک‌تر شدن ملت‌ها به اراده و خواست خدا محسوب می‌شود. فعالیت برای فقر‌زدایی و رسیدگی به محرومان در سراسر جهان و تأمین حقوق مساوی در مناسبات بین‌المللی و توسعه اقتصادی جهت پیشرفت مثبت و کلی بشر، همه و همه، تلاش در زمینه بر و تقواست.

مشارکت در تمامی این امور، و همچنین در مسائل دیگر جهانی که به‌نحوی در جهت خیر و صلاح جامعه بشری، و رشد و پیشرفت انسان‌ها، و حل مشکلات جهانی، و همکاری‌های نزدیک‌تر کشورها در تضمین هرچه بیشتر همبستگی کامل ملت‌ها، و همیاری فزاینده دولت‌ها در کاهش تشنج در مناسبات بین‌المللی، در منطق قرآن تعاون بر برّ و تقوا است، چنانکه همکاری و مشارکت در امر آموزش و پرورش و تبادل معلومات و تجربیات در مسائل انسانی و علوم و فنون پیشرفته بشری از مهم‌ترین مصادیق تعاون در برّ و تقواست.

همیاری برای نابود کردن همه آثار بازمانده از استعمار و تبعیض نژادی و تلاش مشترک جهانی برای پایان دادن عادلانه به جنگ‌های تجاوزکارانه و اشغال خارجی، نوعی تعاون بر برّ و تقوا است. مشارکت در رشد و توسعه کشاورزی و صنعت و هر نوع فعالیت بازرگانی که به نفع بشریت، به‌ویژه ملت‌های محروم باشد، تعاون بر برّ و تقواست. همکاری برای منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای و تلاش مشترک برای متوقف کردن مسابقات تسلیحاتی وضع سلاح عمومی به نحوی که خطر جنگ را کاهش دهد، تعاون بر برّ و تقواست.

به‌طور کلی قلمروهایی چون مشارکت در توسعه و کنترل سیستم اطلاعات هسته‌ای بین‌المللی در زمینه علوم هسته‌ای، همکاری بین‌المللی در زمینه تأمین کار مفید برای جمعیت رو به‌رشد جهان، همیاری در امر تولید و توزیع و مصرف صحیح محصولات کشاورزی و صنعتی در سطح جهان، تعاون در دستیابی به بهترین سطح ممکن بهداشت برای همه مردم جهان و تأمین حالت رفاه کامل جسمانی و روانی و فقدان بیماری، همیاری در توسعه اقتصادی از راه اعطای وام با شرایط متناسب با حقوق بشر، مشورت و همکاری در مسائل پولی جهان در جهت توسعه و رشد صحیح و عادلانه بازرگانی بین‌المللی، مشارکت در تسهیل و توسعه اصول و فنون هوانوردی بین‌المللی و حمل و نقل هوایی به منظور تضمین توسعه مطمئن و منظم هواپیمایی کشوری بین‌المللی در سراسر جهان و استفاده از آن برای مقاصد صلح‌آمیز و توسعه راه‌های هوائی و تسهیلات هوانوردی، همیاری در سازمان دادن و بهبود بخشیدن به ارتباطات و توسعه همکاری‌های بین‌المللی به منظور بهره‌گیری هرچه بیشتر از ارتباطات در زمینه‌های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، همکاری بین‌المللی در زمینه هواشناسی و سیستم‌های مبادله سریع اطلاعات هوایی، همکاری و مبادله اطلاعات میان دولت‌ها، درباره موضوعات فنی مربوط به کشتیرانی و خطوط ارتباطی زمینی، و صدها زمینه‌های شناخته شده و ناشناخته همکاری‌های سازنده و مثبت و مفید می‌تواند مصادیق بارزی برای تعاون بر و تقوا باشد.

شیوه بیان احکام و مقررات حقوقی در قرآن امری شناخته شده و مشخص است. در تمامی مواردی که قرآن از واژه «امر» یا «نهی» استفاده می‌کند، بی‌شک در مقام قانونگذاری و تبیین قواعد حقوقی و الزامی است. علمای علم اصول فقه «امر» را دلیل بر وجوب، و «نهی» را دلیل بر حرمت دانسته‌اند. از این‌رو مفاد اوامر و نواهی قرآن را باید به صورت قانون و قاعده حقوقی الزامی تلقی کرد.

تعبیری که قرآن در بیان حکم تعاون و مشارکت انتخاب کرده، در حقیقت صریح‌ترین واژه برای تفهیم یک قاعده الزامی است. چنانکه مقابله بین امر به تعاون در راه بر و تقوا و نهی از تعاون در راه اثم و عدوان، در توضیح این تبیین حقوقی، می‌تواند جالب توجه باشد.

مفاد ﴿تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى[۳]، دعوت الزامی از همه افراد جامعه و ملل جهان برای اجرای این اصل در سطوح مختلف و ابعاد زندگی انسانی است. چنانکه مفاد ﴿وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ[۴] چیزی جز یک قانون در زمینه ممنوع بودن هر نوع مشارکت و همکاری در زمینه فساد و تباهی است.

از نظر فقهی، فریضه تعاون در امور بر و تقوا گاه به صورت واجب عینی و گاه در شکل واجب کفایی است. منظور از واجب عینی آن نوع فریضه است که برای فرد در سطح جامعه و برای ملت‌ها در مقیاس بین‌المللی مسئولیت خاصی را ایجاب می‌کند که در هر شرایطی باید شخصاً به انجام آن اقدام کنند. واجب کفائی، آن است که همه افراد در جامعه، و همه ملت‌ها در سطح جهانی مسئولیت مشترکی دارند که باید برای انجام آن اقدام کنند، ولی اگر توسط افراد یا ملت‌هایی انجام شد از دیگران ساقط خواهد بود.

از این‌رو ملت‌هایی که دارای قدرت و امکانات بیشتری هستند، از مسئولیت برتری در انجام فریضه همکاری و تعاون برخوردارند. و از سوی دیگر هر نوع عمل و فعالیتی که از نظر انسانی و اسلامی مفید و در حد فریضه تلقی شود، و همچنین هر نوع تلاشی که براساس مسئولیت‌های ناشی از قراردادها لازم‌الاجراست، تعاون و مشارکت در انجام آنها و همکاری در تحکیم و تعمیق و توسعه آنها مصداقی برای این قاعده حقوقی و الزامی اسلامی خواهد بود[۵].[۶]

تعاون

یکی از بارزترین مظاهر پیوند و همبستگی اجتماعی، حسّ همکاری و روح تعاون است که خود از خواست‌های فطری و از مقتضیات زندگی اجتماعی می‌باشد. اصولاً شدّت و ضعف حسّ همکاری و تعاون در یک جامعه می‌تواند نمایشگر قدرت و یا ضعف همبستگی و روح الفت و پیوند اجتماعی افراد آن جامعه باشد. جامعه متشکل، متّحد و به هم پیوسته‌ای که اسلام نظریه آن را به بشریت عرضه کرده از آنجا که پیوند عناصر تشکیل‌دهنده آن جامعه ریشه‌های عمیق و مستحکمی دارد و از اراده و خواست قلب و جان و فکر و عقیده مردم آن سرچشمه می‌گیرد، پس باید واجد آن چنان روح تعاون و حس همکاری و همدردی باشد که متناسب با مقام شامخ انسان در زندگی شایسته انسانی باشد. روی همین اصل است که اسلام سعی می‌کند همه افراد جامعه بزرگ اسلامی را با زنجیر مصالح و منافع مشترک به همدیگر مربوط کند و در دل و جان آنان حسّ همکاری، تعاون، تضامن، احساس مسئولیت و وظیفه همگانی به نفع همه را تقویت کند و حدود آزادی فردی را در مرز مصالح مشترکه و منافع همگانی محدود کند و به این وسیله همه درک می‌کنند که در اجتماع اسلامی هدف‌های مشترکی وجود دارد که فرد به تنهایی قادر به انجام آن نیست و باید همه برای گسترش آن همکاری و تعاون داشته باشند: ﴿وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى[۷]. اجتماع و همکاری همه‌جانبه افراد جامعه اسلامی در راه ایمان و عمل صالح براساس تقوی و موازین اسلام می‌تواند محکم‌ترین پیوند اجتماعی و سیاسی را در جامعه بزرگ اسلامی به وجود آورده و به عنوان قوی‌ترین پشتیبانی دفاعی کشور در برابر هر نوع خطر تهدید کننده داخلی و خارجی بوده و امنیّت را برای نظام و مردم تضمین کند[۸][۹].[۱۰]

منابع

پانویس

  1. «و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید» سوره مائده، آیه ۲.
  2. بحارالانوار، ج۷۸، ص۳۳۳.
  3. «و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید» سوره مائده، آیه ۲.
  4. «و در گناه و تجاوز یاری نکنید» سوره مائده، آیه ۲.
  5. فقه سیاسی، ج۳، ص۴۳۸-۴۳۲.
  6. عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی، ص 11.
  7. «و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید» سوره مائده، آیه ۲.
  8. المیزان، ج۵، ص۱۷۳.
  9. فقه سیاسی، ج۶، ص۸۰ – ۸۱.
  10. عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی، ص ۵۳۰.