بحث:امامت در نهج البلاغه: تفاوت میان نسخه‌ها

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۳۱: خط ۳۱:


== اثبات امامت ==
== اثبات امامت ==
«بی [[شک]] [[امامان]] از [[قریش]] هستند، که درخت وجودشان در این تیره از [[خاندان هاشم]] غرس شده، این [[منزلت]] [[شایسته]] دیگران نیست، و [[والیان]] دیگر صلاحیت این [[مقام]] را ندارند... این [[امامان]] متعلق به یک تیرۀ خاص از [[بنی‌هاشم]] هستند». <ref>نهج البلاغه، خطبه 144.</ref>.
[[امیرالمؤمنین]] {{ع}} در این فراز،[[ امامت]] و [[خلافت]] را در [[طایفه]] [[بنی هاشم]] از [[قبیله]] بزرگ [[قریش]] منحصر نموده که همان [[طایفه]] [[امامان اهل بیت]] {{عم}} بوده و خود [[حضرت]] نیز از آنها است. بنابراین سایر افراد [[قریش]] بنا بر فرمودۀ [[امیرالمؤمنین]] نه [[امام]] هستند و نه [[صلاحیت امامت]] را دارند.
== شرایط امام ==
== شرایط امام ==
[[امام علی]] {{ع}} شرایط و اوصاف [[امامان از اهل بیت]] [[پیامبر]] صلّی‌اللّه‌عليه‌وآله را اینگونه شرح می‌دهد:  
[[امام علی]] {{ع}} شرایط و اوصاف [[امامان از اهل بیت]] [[پیامبر]] صلّی‌اللّه‌عليه‌وآله را اینگونه شرح می‌دهد:  

نسخهٔ ‏۲۰ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۱۷:۰۸

معناشناسی

امام در لغت

اهل لغت برای امام معانی مختلفی ذکر کرده‌ و گفته‌اند: امام در معانی پیشوا، پیشرو، مقتدا، قیِّم، مصلح، الگو، طریق و راه اصلی، راهنما[۱] و کسی که همواره مقصود و هدف حرکت و تلاش دیگران قرار گیرد، آمده است[۲]. همچنین به معنای مصلح و سرپرست[۳] و شاقول و ریسمان بنّایی نیز به کار رفته است[۴].[۵]. صرف نظر از اختلافات معنایی واژۀ «امام»، اغلب لغت شناسان (لغویین) امام را از مصدر ائتمام به معنای تقدم و پیشوایی و به معنای چیزی که مورد اقتدا و پیروی قرار گیرد، دانسته‌اند.[۶].[۷].

امامت در اصطلاح کلامی

متکلمان شیعه و اهل سنت با اندک تفاوت‌هایی در قیود تعریف، امامت را به ریاست عامه در امر دین و دنیا از باب جانشینی پیامبر (ص) تعریف کرده‌اند[۸].[۹].

حقیقت امامت

ضرورت امامت

فلسفه امامت

امام امیرالمومنین (ع) درباره فلسفه امامت چنین می‌فرماید: هدایت الهی از طریق رهبران شایسته‌ای که خدا آنان را برای هدایت بندگانش برگزیده، سنّت همیشگی خداوند در مورد آن دسته از آفریدگان خویش بوده است که از اندیشه و دانش بهره‌مند و به اراده و اختیار مسلّحشان ساخته است.

این سنّت الهی برای بشر با گزینش حضرت آدم به عنوان برگزیده‌ترین آفریده‌های او، آغاز می‌گردد: "... خداوند او [آدم‌] را پس از توبه از بهشت به زمین فرستاد تا با نسل خود زمین را آباد سازد و بدین وسیله حجت را بر بندگان تمام کرد. پس از مرگ حضرت آدم، زمین را خالی از حجّت نگذاشت و میان فرزندان آن حضرت و شناسایی خود پیوندی برقرار کرد. حجّت‌ها و دلیل‌های خود را قرن به قرن بر زبان پیامبران برگزیده و حاملان رسالت خویش برای آنان اقامه نمود... ذریّه پاک آنها را در بهترین جایگاه به ودیعه نهاد، و در بهترین مکان مستقر ساخت از صلب کریمانه پدران به رحم‌های پاک مادران منتقل نمود... و پیامبر ما حضرت محمد (ص) را به عنوان آخرین پیامبر از اصیل‌ترین و عزیزترین خاندان‌ها و از همان درختی که پیامبران و امینان درگاه خود را آفریده بود، به وجود آورد".

امام (ع) زهد و شجاعت و تواضع و فروتنی پیامبران و نظارت الهی بر آنان و تربیت آنها به وسیله آزمایش و گرفتاری و اذیت و آزاری را که در راه خدا دیدند، به تصویر کشیده و به بیان وظایف آنان پرداخته است وظایف و مسئولیت‌هایی که در تبلیغ و دعوت به سوی خدا و مژده و بیم دادن و اقامه حکم الهی در زمین و هدایت و ارشاد مردم با رهایی آنان از بند جهل و گمراهی و مبارزه با دشمنان خدا تجسّم داشت.

روند هدایت الهی طی روزگاران تا قیامت ادامه خواهد داشت و زمین از حجت خدا خالی نخواهد ماند یا آشکار است و شناخته شده و یا بیمناک و پنهان، تا حجت‌های الهی و نشانه‌های او به تباهی نگراید... با پایان یافتن نبوّت به وجود مقدس خاتم الانبیاء (ص) مسئولیت هدایت و ارشاد مردم به عترت پاک پیامبر که برترین عترت‌هایند، موکول گردید. آنان که اگر سخن گویند به راستی سخن گویند و اگر سکوت کنند، کسی بر آنان پیشی نگیرد، شجره نبوّت و خاستگاه رسالت و جایگاه آمد و شد فرشتگان و معادن علم و دانش و چشمه‌های حکمت‌اند و در پیشگاه خدا از پرارج‌ترین مقام و رتبه برخوردارند.

خداوند به وسیله آنان حجت‌ها و نشانه‌های آشکار خود را حفظ می‌کند... به وسیله آنان کتاب الهی دانسته می‌شود و آنان به وسیله قرآن شناخته می‌شوند، آیات کریمه‌ای در حق آنان نازل شده است و گنج‌های علوم خدای رحمان و راسخان در علم و دانش‌اند.[۱۰].[۱۱].

جایگاه امامت

قلمرو امامت

ابعاد امامت

بعد سیاسی

امام علی(ع) با اشاره به یکی از ابعاد امامت که همان بعد سیاسی آن است، در کلامی می‌فرماید: امام علی (ع) از موضع کسی که حق او پایمال شده در وضعیتی که جمهور مردم به سوی او روی آورده‌اند، چنین سخن می‌گوید: «به خدا قسم از زمان رحلت پیامبر (ص) پیوسته حق من پایمال شده و تا دوره این نسل جدید نیز ادامه داشته است»[۱۲].

بیان این سخن و با این درجه از تأکید در زمانی که مردم زعامت سیاسی را به او واگذار کرده‌اند، نشان از این دارد که جایگاه امامت فراتر از صرف زعامت سیاسی است، به گونه‌ای که زعامت سیاسی تنها شأنی از شئون امامت است.[۱۳].[۱۴]

بعد اعتقادی

بعد تاریخی

اثبات امامت

«بی شک امامان از قریش هستند، که درخت وجودشان در این تیره از خاندان هاشم غرس شده، این منزلت شایسته دیگران نیست، و والیان دیگر صلاحیت این مقام را ندارند... این امامان متعلق به یک تیرۀ خاص از بنی‌هاشم هستند». [۱۵].

امیرالمؤمنین (ع) در این فراز،امامت و خلافت را در طایفه بنی هاشم از قبیله بزرگ قریش منحصر نموده که همان طایفه امامان اهل بیت (ع) بوده و خود حضرت نیز از آنها است. بنابراین سایر افراد قریش بنا بر فرمودۀ امیرالمؤمنین نه امام هستند و نه صلاحیت امامت را دارند.

شرایط امام

امام علی (ع) شرایط و اوصاف امامان از اهل بیت پیامبر صلّی‌اللّه‌عليه‌وآله را اینگونه شرح می‌دهد:

«آنها جایگاه راز خدا، پناهگاه دین او، صندوق علم او، [علم ویژه] ، مرجع حکم او، گنجیینه‌های کتاب‌های او، [علم ویژه]، و کوه‌های دین او می‌باشند. به وسیله آنها پشت دین را راست کرد و تزلزلش را مرتفع ساخت... احدی از امت با آل محمد قابل قیاس نیست.[افضلیت] کسانی را که از نعمت آنها متنعمند، با خود آنها نتوان هم ترازو کرد، آنان رکن دین و پایۀ یقینند، تند روان باید به آنان (که میانه روند) برگردند و کند روان باید سعی کنند به آنان برسند [عصمت]، شرایط ولایت امور مسلمین در آنها جمع است و وصیت پیامبر دربارۀ آنها است و آنان کمالات نبوی را به ارث برده‌اند. اکنون حق به حق‌دار رسـیده، و حق به جایگاه خودش بازگشته است».[۱۶].

بر اساس این فرمایش، نصب الهی، علم ویژه، عصمت، عدالت و افضلیت از جمله شرایط امامان اهل بیت (ع) است که در کتب کلامی نیز بر آنها تاکید شده است.

تعیین امام

شئون امام

وظایف امام

حقوق امام

  1. ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغة، ج۱، ص۲۱؛ ابن منظور، محمد، لسان العرب، ج۱، ص۲۱۳-۲۱۵؛ راغب، حسین بن محمد، المفردات، ص۸۷.
  2. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱، ص۱۳۶-۱۳۷.
  3. ابن منظور، محمد، لسان العرب، ج ۱۲، ص۲۵.
  4. ابن فارس، محمد، معجم مقاییس اللغة، ج ۱ ص۲۹؛ ابن منظور، محمد، لسان العرب، ج ۱۲ ص۲۵ و ۲۶؛ صاحب ابن عباد، المحیط فی اللغة، ج ۱۰، ص۴۶۱.
  5. ر.ک: عالمی، سید محمد، بررسی تعریف امامت در مدرسه بغداد، ص۱۲؛ ربانی گلپایگانی، علی، امامت در بینش اسلامی، ص۲۳.
  6. نک: طریحی، فخرالدین بن محمدعلی، مجمع البحرین، ج۶، ص۱۴؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، ص۸۷؛ ابن‌منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۲، ص۲۴؛ ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ص۳۳
  7. اراکی، محسن، درس اول «امامت در اندیشه اسلامی»
  8. نک: عضدالدین ایجی، المواقف فی علم کلام، ص۶۰۳؛ قوشچی، شرح تجرید، ص۴۷۲؛ میثم بن علی بن البحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ص۱۷۴
  9. محمدحسین مختاری مازندرانی، امامت و رهبری، ص۳۰؛ ربانی گلپایگانی، علی، امامت در بینش اسلامی، ص۲۵-۳۳.
  10. معجم موضوعی نهج البلاغه، ص۸۷- ۱۱۶ و ۳۷۴- ۴۴۵.
  11. حکیم، سید منذر، ‌پیشوایان هدایت ج۲ ص ۳۲۸.
  12. «فَوَاللَّهِ‏ مَا زِلْتُ‏ مَدْفُوعاً عَنْ حَقِّي مُسْتَأْثَراً عَلَيَّ مُنْذُ قَبَضَ اللَّهُ نَبِيَّهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ حَتَّى يَوْمِ النَّاسِ هَذَا»؛ نهج البلاغه، خطبه ۶، ص۵۳.
  13. نهج البلاغه، خطبه ۱، ص۴۱ - ۴۲.
  14. حیدری بهنوئیه، عباس، جایگاه رهبری در دولت اسلامی، سیره سیاسی پیامبر اعظم ص ۳۳۷.
  15. نهج البلاغه، خطبه 144.
  16. نهج البلاغه ، خطبه دوم.