عبدالله بن یحیی حضرمی در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۱۰: خط ۱۰:


در [[تاج العروس]] در شرح حال نُجَی پدر عبدالله می‌نویسد: [[نجی بن سلمة بن حشم حشمی حضرمی]] از علی{{ع}} روایت می‌کند و فرزندش عبدالله از او حدیث نقل می‌کند. هشت فرزندِ وی که از جمله آنها عبدالله است، در [[صفّین]] همراه علی{{ع}} بوده و به [[شهادت]] رسیدند<ref>تاج العروس (ده جلدی)، ج۱۰، ص۳۵۹.</ref>؛ اما همانگونه که [[ابن حجر]] نقل کرده هفت تن از [[فرزندان]] وی در صفّین در رکاب علی{{ع}} به شهادت رسیدند که عبدالله جزو آنها نبوده است. [[سمعانی]] در [[انساب]] اسامی فرزندان [[نجی بن سلمه]] را که در صفّین به شهادت رسیده‌اند، اینگونه آورده است: مسلم، حسین، عمران، اسقع که همان عقبه است، نعیم، علی و حمزه. دو [[برادر]] دیگر عبدالله عبارتند از کثیر بن نجی و ابراهیم بن نجی<ref>سمعانی، الأنساب، ج۲، ص۲۱۲.</ref>. شهادت هفت تن از فرزندان نجی، [[نشانه]] [[وفاداری]] این [[خانواده]] به علی{{ع}} و تواضعی است که پدر این [[شهدا]] داشته و آب برای [[وضو]] و [[طهارت]] علی{{ع}} آماده می‌کرده است.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج3، ص 738 - 740.</ref>
در [[تاج العروس]] در شرح حال نُجَی پدر عبدالله می‌نویسد: [[نجی بن سلمة بن حشم حشمی حضرمی]] از علی{{ع}} روایت می‌کند و فرزندش عبدالله از او حدیث نقل می‌کند. هشت فرزندِ وی که از جمله آنها عبدالله است، در [[صفّین]] همراه علی{{ع}} بوده و به [[شهادت]] رسیدند<ref>تاج العروس (ده جلدی)، ج۱۰، ص۳۵۹.</ref>؛ اما همانگونه که [[ابن حجر]] نقل کرده هفت تن از [[فرزندان]] وی در صفّین در رکاب علی{{ع}} به شهادت رسیدند که عبدالله جزو آنها نبوده است. [[سمعانی]] در [[انساب]] اسامی فرزندان [[نجی بن سلمه]] را که در صفّین به شهادت رسیده‌اند، اینگونه آورده است: مسلم، حسین، عمران، اسقع که همان عقبه است، نعیم، علی و حمزه. دو [[برادر]] دیگر عبدالله عبارتند از کثیر بن نجی و ابراهیم بن نجی<ref>سمعانی، الأنساب، ج۲، ص۲۱۲.</ref>. شهادت هفت تن از فرزندان نجی، [[نشانه]] [[وفاداری]] این [[خانواده]] به علی{{ع}} و تواضعی است که پدر این [[شهدا]] داشته و آب برای [[وضو]] و [[طهارت]] علی{{ع}} آماده می‌کرده است.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج3، ص 738 - 740.</ref>
عبدالله در [[حکومت امیرالمؤمنین]] دو سِمَت داشت:
#وی تنها قَسّام و وَزّان رسمی [[امام علی]]{{ع}} بوده است<ref>مطرزی، المغرب، ص۴۸۹: واژۀ «نجو». «قَسّام»: بسیار قسمت کننده؛ «وَزّان»: بسیار وزن کننده. معمولاً اموال بیت المال یا اموال مورد اختلاف در قضاوت را بین افراد دقیق و عادلانه تقسیم می‌کرد.</ref>.
#وی عضو شرطةالخمیس بوده، که [[امیرالمؤمنین]] به وی فرموده است و در منابع گوناگون، آن [[حدیث]] را بیان کرده‌اند.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج4، ص 344.</ref>


==شهادت [[عبدالله بن یحیی]]==
==شهادت [[عبدالله بن یحیی]]==

نسخهٔ ‏۲۷ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۰۱

عبد الله بن یحیی (نجی) قسّام امام علی

شیخ طوسی نوشته عبدالله بن یحیی قاسم یا قسّام علی(ع) بوده است. وی عضو شرطة الخمیس هم بوده است[۱]. در اینباره علی(ع) به عبدالله بن یحیی در روز جنگ جمل می‌فرماید: «بشارت باد ای فرزند یحیی! تو و پدرت حقیقتاً عضو شرطة الخمیس هستید. به تحقیق که رسول خدا(ص) مرا خبر داد به این که اسم تو و نام پدرت جزو شرطة الخمیس است و خداوند در آسمان شما را به زبان پیامبرش عضو شرطة الخمیس نامیده است»[۲]. این سخن، حکایت از مقام والای عبدالله و پدرش دارد و موقعیتی که نزد خدا داشته‌اند.

در جواهر الأخبار و الآثار از کتاب‌های شیعه زیدی آمده است: روایت شده که برای علی(ع) قسّامی بود که به او عبدالله بن یحیی می‌‌گفتند و علی(ع) را نبود جز یک قسّام[۳].

بنابراین، قسّامِ رسمی و محاسب اصلیِ حضرت، عبدالله بن یحیی بود. در منابع اهل سنت به جای یحیی نام پدر عبدالله، نُجی آمده؛ از اینرو در کتاب مکاتیب الرسول در موردی که نام عبدالله بن یحیی آمده می‌گوید: ظاهر این است که وی نجی می‌باشد. در کتابهای گوناگونِ رجالی و غیر رجالیِ اهل سنت که شرح حال وی یاد شده، نام پدر او نُجَی آمده است. خاندان یحیی یا نجی، همه در خدمت علی(ع) بودند. متأسفانه به سبب اختلاف در نام پدرِ عبدالله، این خاندان در میان شیعیان ناشناخته مانده‌اند[۴].

ماوردی، قاسم علی(ع) را عبدالله بن یحیی دانسته که اجرت وی از بیت المال داده می‌شد[۵]. در تهذیب الکمال در شرح حال عبدالله می‌نویسد: عبدالله بن نجی بن سلمة بن حشم بن اسد بن خلیبه حضرمی کوفی. پدرش مسئول آفتابه علی(ع) بود. از حذیفة بن یمان، حسین بن علی بن ابیطالب، حیّان بن ابجر کنانی، علی بن ابی طالب، عمّار یاسر و پدرش نجی روایت می‌کند و از او حدیث می‌کند جابر جعفی. نسائی گفته او ثقه است[۶]. در تهذیب التهذیب درباره پدرش می‌نویسد: او صاحب مِطهَره علی(ع) بود. ده پسر داشت که هفت تا از آنها با علی(ع) کشته شدند [۷].

در تاج العروس در شرح حال نُجَی پدر عبدالله می‌نویسد: نجی بن سلمة بن حشم حشمی حضرمی از علی(ع) روایت می‌کند و فرزندش عبدالله از او حدیث نقل می‌کند. هشت فرزندِ وی که از جمله آنها عبدالله است، در صفّین همراه علی(ع) بوده و به شهادت رسیدند[۸]؛ اما همانگونه که ابن حجر نقل کرده هفت تن از فرزندان وی در صفّین در رکاب علی(ع) به شهادت رسیدند که عبدالله جزو آنها نبوده است. سمعانی در انساب اسامی فرزندان نجی بن سلمه را که در صفّین به شهادت رسیده‌اند، اینگونه آورده است: مسلم، حسین، عمران، اسقع که همان عقبه است، نعیم، علی و حمزه. دو برادر دیگر عبدالله عبارتند از کثیر بن نجی و ابراهیم بن نجی[۹]. شهادت هفت تن از فرزندان نجی، نشانه وفاداری این خانواده به علی(ع) و تواضعی است که پدر این شهدا داشته و آب برای وضو و طهارت علی(ع) آماده می‌کرده است.[۱۰]

عبدالله در حکومت امیرالمؤمنین دو سِمَت داشت:

  1. وی تنها قَسّام و وَزّان رسمی امام علی(ع) بوده است[۱۱].
  2. وی عضو شرطةالخمیس بوده، که امیرالمؤمنین به وی فرموده است و در منابع گوناگون، آن حدیث را بیان کرده‌اند.[۱۲]

شهادت عبدالله بن یحیی

عبدالله در دوران معاویه، به دست زیاد بن ابیه به شهادت رسید و جنازه وی را بر در خانه‌اش به دار آویخت. هنگامی که زیاد بن ابیه، مسلم بن زیمر و عبدالله بن نجی را که هر دو حضرمی بودند به شهادت رساند، امام حسین(ع) در نامه‌ای به معاویة بن ابی سفیان نوشت: آیا تو قاتل حجربن عدی و دو مرد حضرمی نیستی؟ دو شخصیتی که فرزند سمیه برایت نوشت که آن دو بر دین علی(ع) و عقیده وی می‌باشند و تو به وی نوشتی بکش هر کسی را که بر دین علی(ع) و نظر وی است و او را مثله کن. پس زیاد آنها را کشت و مثله کرد.[۱۳]

در منابع دیگر، این بخش به صورت‌های گوناگون نقل شده و منبع آنچه یاد شد المحبّر بغدادی است؛ چه تعبیر «حضرمی» یا «حضرمیین» باشد[۱۴]. در هر صورت، عبدالله بن نجی در جمع این شهدا است که به دست زیاد به دار آویخته شده‌اند.

عبدالله بن نجی از پدرش سخنان امیرالمؤمنین(ع) را درباره شهادت امام حسین(ع) در کربلا گزارش کرده است[۱۵] و به جهت علاقه‌اش به اهل بیت و روایاتش در فضیلت علی(ع) است که ابن عدی نام او را در کتاب ضعفاء خود آورده و روایتی از وی نقل نموده که چنین است.

عبدالله بن نجی گوید شنیدم که علی(ع) بالای منبر می‌‌گفت: به خدا سوگند! نه دروغ گفتم و نه به من دروغ گفته‌اند. نه گمراه شدم و نه به واسطه من کسی گمراه شده است و نه فراموش کردهام آنچه برای من عهد شده و من دارای گواه از سوی پروردگارم هستم که آن را برای پیامبرش بیان کرده و حضرت برای من بیان نموده است و به درستی که من بر راه روشن هستم[۱۶].[۱۷].

منابع

پانویس

  1. وکیع، اخبار القضاة، ج۳، ص۱۵۸.
  2. رجال برقی، ص۳۴، ش۴۰.
  3. البحر الزّخّار، ج۵، ص۱۰۵ - ۱۰۸.
  4. مکاتیب الرسول، (چاپ جدید) ج۱، ص۱۳۹.
  5. الحاوی الکبیر، ج۱۶، ص۲۴۵.
  6. تهذیب الکمال، ج۱۰، ص۵۸۶، ش۳۵۹۷.
  7. تهذیب التهذیب، ج۱۰، ص۴۲۲.
  8. تاج العروس (ده جلدی)، ج۱۰، ص۳۵۹.
  9. سمعانی، الأنساب، ج۲، ص۲۱۲.
  10. ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج3، ص 738 - 740.
  11. مطرزی، المغرب، ص۴۸۹: واژۀ «نجو». «قَسّام»: بسیار قسمت کننده؛ «وَزّان»: بسیار وزن کننده. معمولاً اموال بیت المال یا اموال مورد اختلاف در قضاوت را بین افراد دقیق و عادلانه تقسیم می‌کرد.
  12. ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج4، ص 344.
  13. « أَ وَ لَسْتَ صَاحِبَ اَلْحَضْرَمِيِّينَ اَلَّذِينَ كَتَبَ إِلَيْكَ فِيهِمُ اِبْنُ سُمَيَّةَ أَنَّهُمْ عَلَى دِينِ عَلِيٍّ وَ رَأْيِهِ فَكَتَبْتَ إِلَيْهِ اُقْتُلْ كُلَّ مَنْ كَانَ عَلَى دِينِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ رَأْيِهِ فَقَتَلَهُمْ وَ مَثَلَ بِهِمْ بِأَمْرِكَ ...»؛ الغدیر، ج۱۱، ص۶۱؛ المحبر، ص۴۷۹؛ مقرّم، مقتل الحسین، ص۳۹.
  14. موسوعة کلمات الامام الحسین(ع)، ص۲۵۳ و ۲۵۵.
  15. احمد حنبل، مسند، چاپ جدید، ج۱، ص۸۵، ح۶۴۸؛ بحار الأنوار، ج۴۴، ص۲۴۷؛ کنز العمّال، ج۱۳، ص۶۵۵.
  16. «وَ اللَّهِ مَا كَذَبْتُ وَ لَا كُذِبْتُ وَ لَا ضَلِلْتُ وَ لَا ضُلَّ بِي وَ مَا نَسِيتَ مَا عَهِدَ إِلَيَّ وَ إِنِّي لَعَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَ إِنِّي لَعَلَى الطَّرِيقِ الْوَاضِحِ»؛ ابن عدی، الکامل فی الضعفاء، ج۴، ص۲۳۵.
  17. ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج3، ص 740 - 741.