جایگاه امامت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۶: خط ۱۶:


بنابراین مسأله‌ای که از یک سو [[سعادت]] و تعالی [[انسان]] در گرو آن است و از سوی دیگر سقوط و حضیض [[انسان]]، به [[لغزش]] در آن وابسته است، [[شایسته]] تامل و دقت و ژرف اندیشی می‌باشد<ref>علامه حلی (م ۷۲۶) در مقدمه کتاب منهاج الکرامه به این نکته اساسی در اهمیت مسأله امامت تذکر داده است: {{عربی|فَهَذِهِ رِسَالَةٌ شَرِيفَةٌ وَ مَقَالَةٌ لَطِيفَةً اشْتَمَلَتْ عَلَى أَهْمِّ اَلْمَطَالِبِ فِي أَحْكَامِ اَلدِّينِ وَ أَشْرَفِ مَسائِلِ الْمُسْلِمِينَ وَ هِيَ مَسْأَلَةُ الْإِمَامَةِ الَّتي يَحصُلُ بِسَبَبِ إدْراكِهَا نِيلَ دَرَجَةِ الْكَرَامَةِ وَ هِيَ أَحَدُ أَرْكَانِ الْإِيمَانِ الْمُسْتَحِقِّ بِسَبَبِهِ الْخُلُودُ فِي اَلْجِنَانِ وَ اَلتَّخَلُّصُ مِنْ غَضَبِ اَلرَّحْمَنِ فَقَدْ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ {{صل}}}}: {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}؛ منهاج الکرامة، ص ۲۷.</ref>.<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|'''معارف و عقاید ۵ ج۱''']]، ص۱۷-۱۸.</ref>
بنابراین مسأله‌ای که از یک سو [[سعادت]] و تعالی [[انسان]] در گرو آن است و از سوی دیگر سقوط و حضیض [[انسان]]، به [[لغزش]] در آن وابسته است، [[شایسته]] تامل و دقت و ژرف اندیشی می‌باشد<ref>علامه حلی (م ۷۲۶) در مقدمه کتاب منهاج الکرامه به این نکته اساسی در اهمیت مسأله امامت تذکر داده است: {{عربی|فَهَذِهِ رِسَالَةٌ شَرِيفَةٌ وَ مَقَالَةٌ لَطِيفَةً اشْتَمَلَتْ عَلَى أَهْمِّ اَلْمَطَالِبِ فِي أَحْكَامِ اَلدِّينِ وَ أَشْرَفِ مَسائِلِ الْمُسْلِمِينَ وَ هِيَ مَسْأَلَةُ الْإِمَامَةِ الَّتي يَحصُلُ بِسَبَبِ إدْراكِهَا نِيلَ دَرَجَةِ الْكَرَامَةِ وَ هِيَ أَحَدُ أَرْكَانِ الْإِيمَانِ الْمُسْتَحِقِّ بِسَبَبِهِ الْخُلُودُ فِي اَلْجِنَانِ وَ اَلتَّخَلُّصُ مِنْ غَضَبِ اَلرَّحْمَنِ فَقَدْ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ {{صل}}}}: {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}؛ منهاج الکرامة، ص ۲۷.</ref>.<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|'''معارف و عقاید ۵ ج۱''']]، ص۱۷-۱۸.</ref>


== مقدمه ==
== مقدمه ==
خط ۵۰: خط ۴۹:
== [[اهمیت مباحث امامت]] ==
== [[اهمیت مباحث امامت]] ==
== [[جایگاه امامت در نظام اعتقادی اسلام]] ==
== [[جایگاه امامت در نظام اعتقادی اسلام]] ==
== [[جایگاه امامت در نظام معارف دینی]] ==
== [[جایگاه امامت در نظام فرهنگی اسلام]] ==
== [[جایگاه امامت در نظام اخلاقی اسلام]] ==
== [[جایگاه امامت در نظام سیاسی اسلام]] ==
== [[جایگاه امامت در نظام اقتصادی اسلام]] ==


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۱۷ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۰۹

مقدمه

امامت و جانشینی رسول خدا (ص) جایگاهی بس اولا و مهم و تأثیرگذار در هدایت مسلمانان بعد از آن حضرت دارد زیرا ادامه حرکت پیامبر (ص) در راهنمایی انسان‌ها به سوی تعالی و تکامل وابسته به امر امامت می‌باشد و به تعبیر دیگر استمرار و بقاء هدایت مستلزم استمرار و بقاء هادی است.

مسأله امامت از مسایل مهم و اساسی برای مسلمانان است به‌طوری که پیمودن راه صحیح در آن سبب سعادت و تعالی و انتخاب مسیر انحرافی باعث سقوط و انحطاط خواهد شد. و همین نکته است رمز و راز سخن رسول خدا (ص) در حدیث مورد قبول فریقین[۱] که فرمود: «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»[۲].

اهتمام ویژه رسول خدا (ص) به مسأله امامت و جانشینی در ابتدای دعوت به اسلام نیز نشانگر پیوند وثیق بین نبوت و امامت است. زیرا آن حضرت در اولین دعوت علنی به اسلام موضوع جانشینی و امامت را هم مطرح کرد[۳]. این ضرورت و اهمیت با نگاه به اختلاف و تشتتی که در میان مسلمانان بعد از رحلت رسول خدا (ص) اتفاق افتاد وضوح و روشنی بیشتری می‌یابد.

امام رضا (ع) در اهمیت امامت می‌فرماید: «وَ أَمْرُ الْإِمَامَةِ مِنْ تَمَامِ الدِّينِ»[۴]. و امام امیرالمؤمنین (ع) جایگاه مهم و تأثیرگذار امام در هدایت مسلمانان را چنین تبیین فرموده‌اند: «إِنَّمَا الْأَئِمَّةُ قُوَّامُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ عُرَفَاؤُهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ عَرَفَهُمْ وَ عَرَفُوهُ وَ لَا يَدْخُلُ النَّارَ إِلَّا مَنْ أَنْكَرَهُمْ وَ أَنْكَرُوهُ»[۵].

بنابراین مسأله‌ای که از یک سو سعادت و تعالی انسان در گرو آن است و از سوی دیگر سقوط و حضیض انسان، به لغزش در آن وابسته است، شایسته تامل و دقت و ژرف اندیشی می‌باشد[۶].[۷]

مقدمه

مسئله امامت در تفکر اسلامی جایگاه بسیار بالایی دارد. قرآن کریم امامت را برتر از نبوت دانسته است، زیرا درباره ابراهیم خلیل، یادآور شده است که او پس از آن که دارای مقام نبوت بود، مورد آزمون‌های ویژه‌ای قرار گرفت و آن گاه مقام امامت به او اعطا گردید﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا[۸].

در روایات اهل بیت (ع) بر این مطلب تصریح و تأکید شده است[۹].

از احادیثی که در شأن نزول آیه اکمال دین: ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا[۱۰] روایت شده است نیز جایگاه بالای امامت به دست می‌آید. مطابق این روایات، آیه مزبور ناظر به واقعه غدیر خم است که پیامبر (ص) به فرمان خداوند، علی (ع) را به عنوان پیشوای امت اسلامی پس از خود معرفی کرد[۱۱] بر این اساس، امامت آموزه‌ای اسلامی است که دین اسلام با آن به کمال مطلوب خود رسیده است؛ چنان که آیه تبلیغ: ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ[۱۲] نیز بیانگر این مطلب است، زیرا مطابق این آیه و با توجه به روایات‌شأن نزول آن، امامت علی (ع) از چنان جایگاهی برخوردار بوده است که اگر پیامبر (ص) آن را ابلاغ نمی‌کرد، گویی رسالت الهی خویش را ابلاغ نکرده است[۱۳].[۱۴]

مفاد آیه ﴿يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ[۱۵] این است که روز قیامت هر گروه و جمعیتی با نام پیشوایشان مورد خطاب قرار می‌گیرند؛ چنان که در حدیثی که شیعه و اهل سنت از امام رضا (ع) روایت کرده‌اند، آمده است که روز قیامت هرگروهی را با نام کتاب آسمانی و سنت پیامبر و امام زمان آنها فرا می‌خوانند [۱۶]. از آیه و حدیث یاد شده نیز می‌توان به اهمیت مسئله امامت پی برد.

امیرالمؤمنین (ع) فرموده است: امامان، رهبران و راهنمایان خداوند بر بندگان او هستند و کسی داخل بهشت نخواهد شد، مگر این که آنان را بشناسد و آنان نیز او را بشناسند، و کسی داخل دوزخ نخواهد شد، مگر این که آنان را انکار کند و آنان نیز او را انکار نمایند[۱۷] ابن ابوالحدید این سخن امام را ناظر به آیه ﴿يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ[۱۸] دانسته و گفته است حدیث: «مَنْ مَاتَ بِغَيْرِ إِمَامٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً» نیز بیانگر همین مطلب است. بر این اساس، امامان در قیامت پیروان خود را می‌شناسند هر چند در دنیا آنان را ندیده باشند[۱۹].

در احادیث متعددی از امامان اهل بیت (ع) روایت شده که نماز، زکات، روزه، حج و ولایت ارکان اسلام به شمار می‌روند و در این میان ولایت از جایگاه برتری برخوردار است، زیرا کلید و راهنمای آنها می‌باشد[۲۰].

اگر از منظر تاریخی نیز به امامت بنگریم جایگاه ویژه آن نزد مسلمانان آشکار می‌گردد. پس از پیامبر گرامی (ص) مهم‌ترین و حساس‌ترین مسئله‌ای که مورد بحث و گفت وگوی مسلمانان قرار گرفت، امامت بود. هیچ یک از آموزه‌های دینی، در هیچ زمانی مانند امامت مورد بحث و نزاع واقع نشده است[۲۱].

از دیدگاه شیعه امامت از اصول عقاید اسلامی است، ولی معتزله و اشاعره و دیگر مذاهب اسلامی آن را از فروع دین می‌دانند. بر این اساس، شیعه برای امامت جایگاه برجسته تری در مقایسه با اهل سنت قائل است، ولی همان گونه که اشاره شد از دیدگاه اهل سنت نیز امامت مسئله‌ای مهم و برجسته است، زیرا از فروع دین بودن یک مسئله با مهم بودن آن منافات ندارد[۲۲].

آیا می‌توان به مقام امامت بدون مقام نبوت رسید؟

محتمل است این شبهه طرح شود که چگونه ممکن است امامان با وجود این‌که پیامبر نیستند، جایگاهشان از پیامبران بالاتر باشد، به تعبیر دیگر، امامان چگونه بدون طی کردن مقام نبوت به مقام امامت نائل آمدند؟

تحلیل و بررسی "ولایت گوهر نبوت":

ویژگی‌ای که موجب می‌شود پیامبران شایستگی مواجهه با امر قدسی و فرشته وحی داشته باشد، تعالی روح خودشان است، آنان به گونه‌ای پیش از نبوت به تعالی و تهذیب روح خود می‌پردازند که لیاقت دریافت وحی و برگزیدن به مقام رسالت را پیدا می‌کنند، البته در این راه نیز عنایت الهی شامل حالشان می‌شود.

در اصطلاح عرفانی به تعالی روح و نزدیکی صاحب روح به قرب الهی "مقام ولایت" اطلاق می‌شود که دارنده آن از قرب و منزلت خاص الهی برخوردار و لطف و عنایت الهی از جمله ارتباط با غیب و عالم فرشتگاه شامل حالش می‌شود که در این صورت صاحب چنین روحی گوهر و شرط لازم برای نبوت و دریافت وحی را کسب کرده است، اما ممکن است چنین انسانی وحی به معنای شریعت و پیغمبری را دریافت و ممکن است هم دریافت نکند. مانند حضرت لقمان که در قرآن مواعظ نیکوی وی بسیار آمده است. اما بنا به نقل مشهور وی حکیم الهی و نه پیامبر بوده است. با این وجود مقام و منزلت وی از بعضی پیامبران بیشتر بوده است.

به تقریر دیگر دارنده مقام ولایت بالضروره به مقام قرب الهی و ارتباط با عالم غیب و دریافت اسرار و معارف الهی از نوع معارف عقلی و دینی و معرفتی نائل می‌آید و از این حیث می‌توان وی را "نبی" به معنای خبردهنده از غیب الهی نامید. در عرفان از این مقام به "نبوت تعریفی" نام برده می‌شود [۲۳]، لذا عارفان در رابطه با خاتمیت قائل‌اند که "نبوت تشریعی" به خاتمیت رسیده است، اما نبوت تعیفی به معنای رسیدن انسان‌های کامل به قرب الهی و دریافت حقایق عقلی و دینی - نه شریعت - به استمرار خود ادامه خواهد داد.

محی‌الدین عربی می‌گوید:" و اما نبوة التشریع و الرسالة فمنطقعة... الا ان الله لطیف بعباده فأبقی لهم النبوة العامة التی لا تشریع فیهما"[۲۴]. پس اصل برتری دارنده مقام ولایت بر مقام امامت با قرآن و مبانی عرفانی سازگار است، اما اینکه آیا امامان شیعه نیز دارنده چنین روح و مقامی هستند؛ ما آن را با روایات نبوی ثابت می‌کنیم. روایات متعددی وجود دارد که پیامبر (ص) به روح قدسی آنان و برتری آنان بر ارواح پیامبران تأکید و تصریح داشته است که برخی در صفحات پیشین و بعض دیگر در فصل اول ذیل عنوان "امامان و واسطه فیض الهی" گذشت[۲۵].

اهمیت مباحث امامت

جایگاه امامت در نظام اعتقادی اسلام

منابع

پانویس

  1. مضمون این حدیث مورد قبول شیعه و سنی است برای آگاهی بیشتر ر. ک: شناخت امام یا راه رهائی از مرگ جاهلیت و بررسی حدیث معرفت امام از منظر فریقین.
  2. کمال‌الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۰۹ و شرح مقاصد، ج ۵، ص ۲۳۹.
  3. در مباحث امامت خاصه حدیث یوم الدار (حدیث بدء الدعوه) را توضیح خواهیم داد.
  4. مولی صالح مازندرانی ذیل این جمله می‌گوید: هَذَا مُتَّفَقٌ عَلَيْهِ بَيْنَ اَلْخَاصَّةِ وَ اَلْعَامَّةِ وَ لِذَلِكَ بادروا بَعْدَ مَوْتِ اَلنَّبِيِّ (ص) قَبْلَ دَفْنِهِ إِلَيَّ نَصْبُ خَلِيفَةٍ و اعتذروا عَنْ ذَلِكَ بِأَنْ نَصَبَ اَلْإِمَامُ أَهُمَّ مِنْ دَفْنِهِ لِئَلاَّ يَخْلُوَ اَلزَّمَانُ بِلاَ إِمَامٍ شرح اصول کافی، ج ۵، ص ۱۹۶.
  5. نهج البلاغة خطبه ۱۵۲. پیشوایان دین مدیران الهی بر مردمند، و رؤسا و عارفان او بر بندگانش. هیچ کس داخل بهشت نمی‌شود، مگر کسی که آنها را بشناسد و آنان نیز او را بشناسند و هیچ کس وارد دوزخ نمی‌شود، مگر کسی که آنها را انکار کند و آنان نیز انکارش نمایند.
  6. علامه حلی (م ۷۲۶) در مقدمه کتاب منهاج الکرامه به این نکته اساسی در اهمیت مسأله امامت تذکر داده است: فَهَذِهِ رِسَالَةٌ شَرِيفَةٌ وَ مَقَالَةٌ لَطِيفَةً اشْتَمَلَتْ عَلَى أَهْمِّ اَلْمَطَالِبِ فِي أَحْكَامِ اَلدِّينِ وَ أَشْرَفِ مَسائِلِ الْمُسْلِمِينَ وَ هِيَ مَسْأَلَةُ الْإِمَامَةِ الَّتي يَحصُلُ بِسَبَبِ إدْراكِهَا نِيلَ دَرَجَةِ الْكَرَامَةِ وَ هِيَ أَحَدُ أَرْكَانِ الْإِيمَانِ الْمُسْتَحِقِّ بِسَبَبِهِ الْخُلُودُ فِي اَلْجِنَانِ وَ اَلتَّخَلُّصُ مِنْ غَضَبِ اَلرَّحْمَنِ فَقَدْ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (ص): «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»؛ منهاج الکرامة، ص ۲۷.
  7. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۱، ص۱۷-۱۸.
  8. «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  9. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۱۳۳- ۱۳۴، ۱۴۹- ۱۵۱ و ۱۵۴؛ غایة المرام، ج۳، ص۱۲۷- ۱۲۹؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۴۹- ۱۵۱.
  10. «امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.
  11. الغدیر، ج۱، ص۲۳۰- ۲۳۶؛ غایة المرام، ج۳، ص۳۲۸- ۳۴۰.
  12. «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند» سوره مائده، آیه ۶۷.
  13. الغدیر، ج۱، ص۲۱۴- ۲۲۳؛ غایة المرام، ج۳، ص۳۲۰- ۳۲۷.
  14. ربانی گلپایگانی، علی، امامت، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۴۰۶-۴۰۷
  15. «روزی که هر دسته‌ای را با پیشوایشان فرا می‌خوانیم» سوره اسراء، آیه ۷۱.
  16. مجمع البیان، ج۳، ص۴۳۰.
  17. نهج البلاغه، خطبه ۲۵۲.
  18. «روزی که هر دسته‌ای را با پیشوایشان فرا می‌خوانیم» سوره اسراء، آیه ۷۱.
  19. شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۱۲۵.
  20. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۱۶، ح۵و ۸.
  21. شهرستانی، عبدالکریم، الملل والنحل، ج۱، ص۲۲.
  22. ربانی گلپایگانی، علی، امامت، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۴۰۷
  23. فصوص الحکم، فص داودیه، ص ۱۶۲؛ الفتوحات، ج۱، ص ۱۴۳ و ج۲، ص ۴۲۹؛ مقدمه قیصری بر فصوص، ج۱، ص ۱۲۷، فصل ۱۲.
  24. فصوص الحکم، آخر فص عزیزی، ص۱۳۴ و فص شیئی، ص۷۲.
  25. قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۱۰۶ - ۱۰۸.