زیارت در حقوق اسلامی: تفاوت میان نسخهها
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(←منابع) |
||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:1379781.jpg|22px]] [[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|'''حقوق اهل بیت''']] | # [[پرونده:1379781.jpg|22px]] [[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|'''حقوق اهل بیت''']] | ||
# [[پرونده:81.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|'''فرهنگ زیارت''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
نسخهٔ ۱۵ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۴۱
معناشناسی
ابن فارس درباره مفهوم لغوی زیارت میگوید: زیارت از زور به معنای تمایل و میل کردن است[۱]. در اصطلاح "زیارت تمایلی است که افزون بر میل و حرکت جسمی، قلب هم گرایش جدی پیدا کرده و نسبت به مزور هم با اکرام و تعظیم قلبی وانس روحی همراه باشد و این معنا در مرتبه برین و کامل خود همانا اقبال قلبی، روحی و فکری، اخلاقی و عملی نسبت به مزور را با خود دارد"[۲].
زیارت ارکانی دارد:
- زائر یعنی شخصی که میل و گرایش به چیزی یا کسی دارد.
- مزور، یعنی شخصی یا چیزی که میل به سوی اوست.
- خصیصهای انسانی به نام گرایش قلبی که با تکریم و تعظیم و انس گرفتن با مزور همراه است"[۳].
پس هر کدام از این ارکان که قویتر باشد حقیقت زیارت و آثاری که بر آن مرتب میشود بیشتر و ملموستر است و این برای انسان منشأ بسیاری از خیرات و کمالات است، هر چقدر بار معرفتی زائر نسبت به مزور و کارش بالا برود و هر چقدر مزور عزیزترو مقربتر در درگاه الهی باشد و عزم و تصمیم زیارت جدیتر باشد این آثار بیشتر خواهند شد[۴].
اهمیت زیارت
یکی از اهداف مهم زیارت که خاستگاه اعتقادی دارد، تأثیر خارجی ارادۀ اهل بیت (ع) در حل مشکلات دنیایی و اخروی انسانهاست. این قدرت و اختیار اولیای الهی در پدیدههای تکوینی با براهین عقلی و نقلی مسلم قابل اثبات است تا جایی که خود این اسباب و پدیدههای تکوینی نیازمند افاضه و توجه اولیا و اهل بیت هستند: «وَ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ»[۵] زیرا به برکت وجود امام معصوم ماسوی الله از روزی برخوردار هستند و در پرتو وجود اوست که زمین در آسمان پایدار است... این ویژگی همواره در حال حیات و ممات وجود داشته و دارد و این قدرت ایشان در سایه ارتباط و اتصال با خداوند است که بعد از وفات آنها به شکل زیارت جلوه میکند. به همین دلیل زیارت در نزد همه حقیقتی فطری و مسلم است. گرچه عدهای با فطرت و خواست ذاتی انسان مقابله میکنند[۶].[۷]
رابطه کمال انسان با زیارت
شناختِ محدوده عمل و زمینه رشد، در پویایی حرکت معنوی و تکاملی انسان مؤثر است. یعنی اینکه بدانیم تا کجا میتوان رفت؟ به کجا میتوان رسید؟ چه میتوان شد؟ چگونه میتوان بود؟ توجه به نقطه اوج و مرز کمال، عامل ارتقا است. قلهها را دیدن و قله پیماها را شناختن، شوقِ قله پیمایی به انسان میدهد. زیارت هم چنین حسی را در قلمرو معنویات ایجاد میکند. این چشم انداز را در حیات شخصیتهای برجسته و انسانهای نمونه میتوان یافت و به محدوده این قلمرو وسیع، با توجه به عظمت مقام ائمه میتوان پی برد.
امامان، که انسانهای برترند، شخصیتی دارند که حدّ و مرز تعالی انسان را نشان میدهند. آنان، چون انساناند، الگوی انسانهایند، وگرنه قابل تأسّی نبودند. انسان کامل بودن آنان، به ما نشان میدهد که تا کجاها میتوان پرکشید و طیران کرد و کمال یافت. به زیارت این اسوهها رفتن، ما را به آن قلّه ای که باید برسیم، به آن حدّ و مرزی که باید قدم بگذاریم و به آن مرتبه ای که باید نائل شویم، «راهنمایی» میکند. گفتیم که این، منحصر به ائمه نیست، در مراتب مختلف، همه انسانهای والا، این هدایت و امامت را برای ما دارند. به قول آلکسیس کارل: «... در زندگی دانشمندان و قهرمانان و پاکان، یک ذخیره تمام نشدنی از انرژی معنوی وجود دارد. این مردان، چون کوههایی در میان دشت، سر بالا کشیدهاند و به ما نشان میدهند که تا کجا میتوانیم بالا برویم و چه قدر هدفی که طبیعتاً شعور انسانی به آن متمایل است، عالی است. فقط چنین مردانی میتوانند برای زندگی درونی ما غذای معنوی مورد نیازش را تهیه کنند»[۸].
به راستی هم، اولیای دین، که زیارتشان بر ما فرض و لازم است، بیان کننده این حدّ و مرز سیر صعودی انسان؟ در مسیر پاکی و طهارت و کمالاند. و این، خود، یکی از شیوههای امامت و خواص رهبری آنان است. در تعبیراتی که در زیارتنامهها به کار رفته است، به وضوح، این نشان دادن حدّ و مرز را میتوان دید. از امامان معصوم، با کلمات و عناوینی یاد شده که در این باب، بسیار راهگشاست. تعبیراتی همچون: «آیه»، «بیّنه»، «حجّت»، «گواه»، «شهید»، «صراط»، «راه»، «نشانه»، «راهنما»، «منار»، «امام»، «در»، «چراغ»، «نور»، «ستاره»، «ماه»، «خورشید»، «دلیل»، «پرچم»، «علامت» و... که در متون زیارتی دیده میشود، مبیّن این نکته است[۹]. نمونهها، همیشه معیار و میزاناند و محدوده و گستره و میدان رشد انسانها را نشان میدهند و به همین جهت، در برنامههای تربیتی اسلام، تأکید فراوانی روی نشان دادن الگو شده است.
استاد حکیمی مینویسد: «... از حقیقتهایی که در انعقاد شخصیت انسان و ساختن آن، سخت مؤثر است، توجه انسان است به نمونههای والای فکر و اعتماد و اقدام و عظمت و حماسه و جهاد. اگر این نمونههای والا در میان زندگان باشند، چه بهتر. ولی انسان به گونه ای ویژه، به اشخاص تاریخی و گذشتگان اعتقاد دارد و کمالات و عظمتهای آنان را- تا سرحدّ اساطیر- تقدیس میکند و بزرگ میدارد. بنابراین، بشر به طور فطری، از توجه به آثار باقیمانده، ابزار کار، محلّ سکونت و قبور بزرگان تاریخ و تأمّل در احوالات آنان، چیزها میآموزد و به عظمتها میرسد»[۱۰].[۱۱]
تشویق به زیارت و نهی از ترک زیارت
امام رضا (ع) میفرمایند: "همانا برای هر امامی عهدی در گردن دوستدارانشان و شیعه او است و همانا از تمام و کامل کردن وفای به عهد این است که زیارت قبور آنها نماید"[۱۲].
امیرالمؤمنین فرمودند: "هنگامی که شما به سوی بیت الله الحرام خارج شدید حجتان را به زیارت رسول الله تمام کنید، پس همانا ترک زیارت جفاست؛ هم چنین امر کردیم به زیارت (حجتان را تمام کنید) قبوری که خداوند بر شما حقشان را و زیارتشان را الزام کرده و در نزد آن قبور رزق را طلب کنید"[۱۳] و حضرت صادق (ع) فرمود: هر که زیارت امیرالمؤمنین (ع) را ترک کند خدای عزوجل به وی نظر نکند آیا شما آن کسی را که فرشتگان و پیغمبران زیارت میکنند زیارت نمیکنید، بدرستی که امیر المؤمنین فاضلترین امامان است و مثل ثواب اعمال آنها برای ایشان هم هست"[۱۴].[۱۵]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ زور: أصل واحد يدلّ على الميل و العدول؛ مقائیس اللغه، ص۴۴۳؛ المفردات، ص۳۸۷.
- ↑ مرتضی جوادی، فلسفه زیارت و آیین آن، ص۱۹.
- ↑ محمد حسینی، زیارت، ص۳۲ و ۳۷.
- ↑ شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۱۰۰- ۱۰۱.
- ↑ مجلسی، زاد المعاد - مفتاح الجنان، دعای عدیله، ص۴۲۳.
- ↑ ر.ک: مرتضی جوادی، فلسفه زیارت آیین آن، ص۱۵۰.
- ↑ شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۱۰۱- ۱۰۳.
- ↑ راه و رسم زندگی، آلکسیس کارل، ترجمه پرویز دبیری، چاپ پنجم، ص۱۰۱.
- ↑ به زیارتنامهها و کتب مراجعه و در تعبیرات دقت کنید ازجمله: زیارت جامعه، دعای ندبه و....
- ↑ حماسه غدیر، محمدرضا حکیمی، چاپ اول، ص۳۰۲.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۴۹، ۵۰.
- ↑ الکافی، ج۴، ص۵۶۷؛ من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۵۷۷.
- ↑ الخصال، ج۲، ص۶۱۶؛ و شبیه این حدیث: تحف العقول، ص۱۰۶.
- ↑ الکافی (ط - الإسلامیة)، ج۴، ص۵۸۰؛ تهذیب الأحکام، ج۶، ص۲۰.
- ↑ شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۱۰۳- ۱۰۴.