توقیع به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'موعودنامه]]، ص:' به 'موعودنامه]]، ص ') |
||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
::::::درباره [[توقیعات]]، اولین سؤالی که معمولا مطرح است، این است که آیا آنها به خط مبارک خود حضرت بوده یا آنکه به املای حضرت و خط دیگری است؟ بعضیها معتقدند که کاتب آن [[توقیعات]] خود حضرت بوده است و حتی خط مبارکش میان [[خواص]] [[اصحاب]] و علمای وقت معروف بوده و آن را به خوبی میشناختند. مثلاً [[محمد بن عثمان عمری]] میگوید: از [[ناحیه مقدسه]] توقیعی صادر شد که خطش را خوب میشناختم<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۴۹.</ref>. و یا [[شیخ صدوق]] میگفت: توقیعی که به خط [[امام زمان]] برای پدرم صادر شده بود، اکنون نزد من موجود است<ref>انوار نعمانیه، ج ۳، ص ۲۴.</ref>. | ::::::درباره [[توقیعات]]، اولین سؤالی که معمولا مطرح است، این است که آیا آنها به خط مبارک خود حضرت بوده یا آنکه به املای حضرت و خط دیگری است؟ بعضیها معتقدند که کاتب آن [[توقیعات]] خود حضرت بوده است و حتی خط مبارکش میان [[خواص]] [[اصحاب]] و علمای وقت معروف بوده و آن را به خوبی میشناختند. مثلاً [[محمد بن عثمان عمری]] میگوید: از [[ناحیه مقدسه]] توقیعی صادر شد که خطش را خوب میشناختم<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۴۹.</ref>. و یا [[شیخ صدوق]] میگفت: توقیعی که به خط [[امام زمان]] برای پدرم صادر شده بود، اکنون نزد من موجود است<ref>انوار نعمانیه، ج ۳، ص ۲۴.</ref>. | ||
::::::لکن در مقابل قراینی است که [[توقیعات]] به خط خود [[امام]] نبوده است، مثلا: [[ابو نصر هبة الله]] [[روایت]] کرده که [[توقیعات]] [[صاحب الامر]] به همان خطی که در زمان [[امام حسن عسکری]] {{ع}} صادر میشد، به وسیله [[عثمان بن سعید]] و [[محمد بن عثمان]] برای [[شیعیان]] صادر میگشت<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۴۶.</ref>. میتوان چنین گفت که: [[توقیعات]] در عین صحت صدور و متن، به خط [[امام]] نبوده است، بلکه [[امام حسن عسکری]] {{ع}} کاتب مخصوصی داشته که تا زمان [[عثمان بن سعید]] و [[محمد بن عثمان]] زنده و متصدی نوشتن [[توقیعات]] بوده است<ref>[[ابراهیم امینی|امینی، ابراهیم]]، [[دادگستر جهان (کتاب)|دادگستر جهان]]، ص ۱۳۴.</ref>. بههرحال ممکن است برخی [[توقیعات]] با خط مبارک خود [[امام]] صادر شده باشد و برخی دیگر با [[املای امام]] و کتابت دیگری صادر شده باشد و این هیچ خللی از اینکه [[توقیعات]] از طرف [[حضرت بقیة الله]] میباشد، وارد نمیسازد<ref>[[حبیبالله طاهری|طاهری، حبیبالله]]، [[سیمای آفتاب (کتاب|سیمای آفتاب]]، ص ۲۴۵.</ref>. | ::::::لکن در مقابل قراینی است که [[توقیعات]] به خط خود [[امام]] نبوده است، مثلا: [[ابو نصر هبة الله]] [[روایت]] کرده که [[توقیعات]] [[صاحب الامر]] به همان خطی که در زمان [[امام حسن عسکری]] {{ع}} صادر میشد، به وسیله [[عثمان بن سعید]] و [[محمد بن عثمان]] برای [[شیعیان]] صادر میگشت<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۴۶.</ref>. میتوان چنین گفت که: [[توقیعات]] در عین صحت صدور و متن، به خط [[امام]] نبوده است، بلکه [[امام حسن عسکری]] {{ع}} کاتب مخصوصی داشته که تا زمان [[عثمان بن سعید]] و [[محمد بن عثمان]] زنده و متصدی نوشتن [[توقیعات]] بوده است<ref>[[ابراهیم امینی|امینی، ابراهیم]]، [[دادگستر جهان (کتاب)|دادگستر جهان]]، ص ۱۳۴.</ref>. بههرحال ممکن است برخی [[توقیعات]] با خط مبارک خود [[امام]] صادر شده باشد و برخی دیگر با [[املای امام]] و کتابت دیگری صادر شده باشد و این هیچ خللی از اینکه [[توقیعات]] از طرف [[حضرت بقیة الله]] میباشد، وارد نمیسازد<ref>[[حبیبالله طاهری|طاهری، حبیبالله]]، [[سیمای آفتاب (کتاب|سیمای آفتاب]]، ص ۲۴۵.</ref>. | ||
::::::از معروفترین [[توقیعات]] حضرت را میتوان: [[توقیع]] برای "[[شیخ مفید]]" و [[توقیع]] برای "[[علی بن محمد سمری]]" نام برد که در آن، حضرت، آغاز [[غیبت کبری]] را اعلام میکند. نگاهی گذرا به مجموع توقیعاتی که از طرف [[امام زمان]] {{ع}} برای [[شیعیان]] آمده، میرساند که [[امام غایب]] چون پیشوای حاضر، کمال مراقبت و دلسوزی را نسبت به [[شیعیان]] و [[دوستان]] خود دارد و به [[هدایت]] راهجویان و [[تربیت]] [[نفوس]] و معرفی [[نواب اربعه]] و افشاگری مدعیان کاذب [[نیابت]]، [[علما]] و عملا [[قیام]] میفرماید، بهطوری که درماندگان و گرفتارانی که صمیمانه از او [[یاری]]طلبیدهاند، [[گشایش]] کار و حل مشکل خود را دیدهاند و دانشطلبانی که در معضلات علمی و دینی درماندهاند، از اشراقات و الهامات حضرتش روشن و [[هدایت]] شدهاند. همه این فیوضات را به صورت پاسخ پرسشها در [[توقیعات]] صادره از [[ناحیه مقدسه]] میبینیم. علاوه بر اینها، نهانبینی و رازگویی و [[اخبار]] از [[غیب]]، در بسیاری از [[توقیعات]] وجود دارد که نه تنها موجب [[اطمینان]] خاطر بیشتر برای [[مردم]] آن زمان، بلکه برای خواننده امروز هم میشود و میفهمد که چگونه [[امام]] با دانشی که از [[گنجینه علم الهی]] بارور شده است، بر ضمایر اشراف دارد و قصد و [[نیت]] اشخاص را میداند و از پسر یا دختر بودن مولود و روز [[مرگ]] افراد باخبر است و پیشاپیش آن را اعلام میفرماید، و از [[حلال]] یا [[حرام]] بودن مالی که به حضورش تقدیم شده خبر میدهد و [[حرام]] آن را رد میکند و اگر تقدیمکننده نام خود را برخلاف بنویسد از [[دانش]] [[امام]] [[پنهان]] نمیماند و [[حقیقت]] به او یادآوری میشود. اینها همه، اندکی از تجلیات [[مقام]] [[ولایت]] است که از آینه [[توقیعات]] نمایان شده است»<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص | ::::::از معروفترین [[توقیعات]] حضرت را میتوان: [[توقیع]] برای "[[شیخ مفید]]" و [[توقیع]] برای "[[علی بن محمد سمری]]" نام برد که در آن، حضرت، آغاز [[غیبت کبری]] را اعلام میکند. نگاهی گذرا به مجموع توقیعاتی که از طرف [[امام زمان]] {{ع}} برای [[شیعیان]] آمده، میرساند که [[امام غایب]] چون پیشوای حاضر، کمال مراقبت و دلسوزی را نسبت به [[شیعیان]] و [[دوستان]] خود دارد و به [[هدایت]] راهجویان و [[تربیت]] [[نفوس]] و معرفی [[نواب اربعه]] و افشاگری مدعیان کاذب [[نیابت]]، [[علما]] و عملا [[قیام]] میفرماید، بهطوری که درماندگان و گرفتارانی که صمیمانه از او [[یاری]]طلبیدهاند، [[گشایش]] کار و حل مشکل خود را دیدهاند و دانشطلبانی که در معضلات علمی و دینی درماندهاند، از اشراقات و الهامات حضرتش روشن و [[هدایت]] شدهاند. همه این فیوضات را به صورت پاسخ پرسشها در [[توقیعات]] صادره از [[ناحیه مقدسه]] میبینیم. علاوه بر اینها، نهانبینی و رازگویی و [[اخبار]] از [[غیب]]، در بسیاری از [[توقیعات]] وجود دارد که نه تنها موجب [[اطمینان]] خاطر بیشتر برای [[مردم]] آن زمان، بلکه برای خواننده امروز هم میشود و میفهمد که چگونه [[امام]] با دانشی که از [[گنجینه علم الهی]] بارور شده است، بر ضمایر اشراف دارد و قصد و [[نیت]] اشخاص را میداند و از پسر یا دختر بودن مولود و روز [[مرگ]] افراد باخبر است و پیشاپیش آن را اعلام میفرماید، و از [[حلال]] یا [[حرام]] بودن مالی که به حضورش تقدیم شده خبر میدهد و [[حرام]] آن را رد میکند و اگر تقدیمکننده نام خود را برخلاف بنویسد از [[دانش]] [[امام]] [[پنهان]] نمیماند و [[حقیقت]] به او یادآوری میشود. اینها همه، اندکی از تجلیات [[مقام]] [[ولایت]] است که از آینه [[توقیعات]] نمایان شده است»<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص ۲۳۳.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
نسخهٔ ۱۱ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۰۶:۴۰
توقیع به چه معناست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل بالاتر | مهدویت / غیبت امام مهدی / عصر غیبت صغری |
مدخل اصلی | توقیعات امام مهدی |
مدخل وابسته | ؟ |
توقیع به چه معناست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
پاسخ نخست
- حجت الاسلام و المسلمین سید جعفر موسوینسب، در کتاب «دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان» در اینباره گفته است:
- «توقیع در لسان روایات، مطابق با مفهومی است که عرف آن را به کار گرفته است، و آن عبارت است از: کلمات کوتاه که بزرگان، ذیل نامههای رسیده و عریضهها مکتوب میداشتند، و با آن خواسته سائل را برآورده مینمودند. در نتیجه توقیعات حضرت مهدی (ع) همان مطالبی بود که حضرت به خط مبارک خود در جواب سؤالها و عریضهها، ذیل نامهها مرقوم میداشتند. و توسط یکی از سفرا به صاحبان نامهها باز میگرداندند.
- اگرچه به لحاظ معنای اصطلاحی، "توقیع" در معنا و مفهوم آن سؤال از مسألهای نهفته است، ولی در برخی موارد بر بیانات حضرت که به صورت ابتدایی صادر میشد -اگرچه از آن سؤال نشده بود- نیز توقیع اطلاق شده است»[۱].
پاسخهای دیگر
۱. حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان؛ |
---|
|
۲. حجت الاسلام و المسلمین لطیفی؛ |
---|
|
۳. حجت الاسلام و المسلمین رحیمی؛ |
---|
|
۴. آقای رضوانی (پژوهشگر حوزه علمیه قم)؛ |
---|
|
۵. آقای تونهای (پژوهشگر معارف مهدویت)؛ |
---|
|
پرسشهای وابسته
منبعشناسی جامع مهدویت
پانویس
- ↑ دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۳۶۵، ۳۶۶.
- ↑ علی اکبر دهخدا، لغتنامه، ج ۵، ص ۷۱۴۵
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۱۴۵، ح ۴؛ اربلی، کشف الغمة، ج ۳، ص ۳۶
- ↑ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۱۵، ح ۲۶۴
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۵۲۵، ح ۳۰
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۵۲۵، ح ۳۱
- ↑ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۸۵
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۱۶۰، ح ۳
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۱۶۰، ح ۴
- ↑ شیخ طبرسی، الاحتجاج، ص ۴۹۷
- ↑ وی در کتاب الغیبة به صورت مفصل به توقیعات پرداخته است
- ↑ ر.ک: گروهی از نویسندگان، چشمبهراه مهدی(ع)، ص ۹۸
- ↑ ر. ک: نجم الدین طبسی، سفارت و نیابت خاصه، فصلنامه انتظار، ش ۱۸، ص ۱۵۲
- ↑ یادآوری این مطلب ضروری است که اثبات نامه حضرت برای شیخ مفید، فضل بزرگی برای شیخ بهشمار میآید؛ اما نفی آن، هرگز چیزی از مقام بلند آن شخصیت بزرگ اسلامی نمیکاهد؛ چه این که دانشمندان بزرگی از علمای شیعه هستند که هرگز رسیدن نامه از حضرت مهدی عجّل اللّه فرجه الشریف برای آنها ادعا نشده است
- ↑ ر. ک: محمد خادمی شیرازی، مجموعه فرمایشات حضرت بقیة اللّه عجّل اللّه فرجه الشریف، ص ۱۷۰
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص:۱۴۳ - ۱۴۸.
- ↑ وَقَعَ... و منهالتوقیع، و هو أثر الدبَر یظهرالبعیر (نشان خراشیدگی بر پشت شتر) مقاییس اللغة، احمد بن فارس بن زکریا ۱۳۴،۶؛ التوقیع: سَجع بأطراف عظام الدابة منالرکوب (زخم و یا علائمی که در اطراف استخوانهای پشت حیوان است)، ازهری، معجم تهذیب اللغة، ۳۹۳۵،۴.
- ↑ ازهری، معجم تهذیب اللغة، ۳۹۳۵،۴.
- ↑ ازهری، معجم تهذیب اللغة، ۳۹۳۵،۴؛ ابن فارس، مقاییساللغة، ۱۳۴،۶.
- ↑ مجمعالبحرین، طریحی، ۵۳۵،۴.
- ↑ صدر، تاریخ الغیبةالصغری، ص ۴۳۴.
- ↑ طوسی، اختیار معرفةالرجال، ص ۸۴۴، ح۱۰۸۸.
- ↑ طوسی، اختیار معرفةالرجال، ص ۴۳۴، ۴۳۵.
- ↑ شیخ صدوق، کمالالدین، ص ۵۲۲ باب ۴۵، ح۵۱.
- ↑ ر.ک: حاج صدر جوادی، دایرةالمعارف تشیع، ۱۵۲،۵.
- ↑ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۹۵، ح۳۶۵، علیبنمحمد سمری.
- ↑ طبرسی، الاحتجاج، ۵۹۶،۲، رقم ۳۵۹.
- ↑ طبرسی، الاحتجاج، ۶۰۰،۲۰ رقم ۳۶۰: از بنده خدا، آنکس که مرزبان راه خدا است (حضرت حجت) به کسیکه حق به او الهام و راهنمای حق شده (شیخ مفید رحمه الله)، ر.ک: شیرازی، کلمةالامام المهدی، ص ۱۵۹؛ الزامالناصب، یزدی، ۴۶۴،۱.
- ↑ ر.ک: حاج صدر جوادی، دائرةالمعارف تشیع، ۱۵۰،۵.
- ↑ لطیفی ، رحیم، پرسمان نیابت، ص۲۰۷-۲۱۰.
- ↑ رحیمی، عباس، امید فردا، ص:۷۰.
- ↑ رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۳۶۲.
- ↑ فرهنگ معین، ج ۱، ص ۱۱۶۹.
- ↑ طاهری، حبیبالله، سیمای آفتاب، ص ۲۴۲.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۴۹.
- ↑ انوار نعمانیه، ج ۳، ص ۲۴.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۴۶.
- ↑ امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، ص ۱۳۴.
- ↑ طاهری، حبیبالله، سیمای آفتاب، ص ۲۴۵.
- ↑ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص ۲۳۳.