پیامبر در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۹: | خط ۹: | ||
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | ||
==چیستی [[پیامبر]]، [[نبی]]، [[رسول]] و تفاوت آنها== | |||
*مقتضای [[حکمت الهی]] این است که [[انسان]] از گذر [[عقل]] و [[وحی]]، جهت خویش را به سوی کمال [[راستین]] و [[خوشبختی]] [[ابدی]] بازشناسد و به سوی آن حرکت کند و این جز به واسطۀ [[پیامبران]] حاصل نمیآید<ref>نهج البلاغه، خ ۱۸۵.</ref>.<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۱۷۳.</ref> | |||
*[[پیامبر]] به کسی میگویند که [[خداوند]] او را [[برگزیده]] است تا [[پیام الهی]] را به [[مردم]] برساند و [[هدایت]] آنان را بر عهده بگیرد، به چنین کسی "[[نبی]]"، "[[رسول]]" و "مُرسَل" نیز گفته میشود<ref>ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگنامۀ دینی، ص۵۰.</ref>. واژۀ "[[رسول]]" به معنای پیامآور است و و "[[نبی]]" به معنای کسی است که حامل خبری مهم باشد و یا به معنای کسی است که دارای مقامی والاست<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۱۷۴.</ref>. | |||
*میان مفهوم [[نبی]] و [[رسول]] تفاوت وجود دارد بدین صورت که: | |||
#معنای [[نبی]] اعم از معنای "[[رسول]]" است، [[نبی]] کسی است که [[خداوند]] به او [[وحی]] میکند، خواه [[مأمور]] [[ابلاغ]] به دیگران باشد یا نه؛ اما [[رسول]] کسی است که [[مأمور]] [[ابلاغ وحی]] به دیگران است. براساس [[قرآن کریم]] این نظر [[نادرست]] است؛ زیرا در برخی [[آیات]]، کلمۀ "[[نبی]]" به عنوان صفت "[[رسول]]"، پس از آن آمده است در حالی که میباید پیش از آن آید؛ زیرا صفتی که مفهومی عام دارد باید پیش از کلمۀ خاص ذکر شود در حالی که دلیلی بر اختصاص [[ابلاغ وحی]] به [[رسولان]] در دست نیست<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۱۳۳ـ۱۳۴.</ref>. | |||
#بنابر برخی [[روایات]]، مقتضای [[مقام نبوت]] این است که [[نبی]] [[فرشتۀ وحی]] را در [[خواب]] ببیند و در حال [[بیداری]] تنها صدای او را بشنود؛ اما [[رسول]]، [[فرشتۀ وحی]] را در [[بیداری]] نیز میبیند<ref>{{متن حدیث|النَّبِیُ الَّذِی یَرَی فِی مَنَامِهِ وَ یَسْمَعُ الصَّوْتَ وَ لَا یُعَایِنُ الْمَلَکَ وَ الرَّسُولُ الَّذِی یَسْمَعُ الصَّوْتَ وَ یَرَی فِی الْمَنَامِ وَ یُعَایِنُ الْمَلَکَ}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۱۷۶؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۱۱، ص ۳۲.</ref>. | |||
*این تفاوتها [[دلیل]] بر تفاوت مفهوم دو کلمه نیست بلکه میان [[نبی]] و [[رسول]] رابطۀ عموم و خصوص مطلق برقرار است و تفاوت [[نبی]] و [[رسول]] در این است که مصداق [[نبی]]، اعم از [[رسول]] است؛ بدین معنا که همۀ [[پیامبران]] دارای [[مقام]] نبوتاند؛ اما [[مقام رسالت]] تنها به گروهی از [[پیامبران]] اختصاص دارد و این تفاوت از ظاهر برخی [[آیات قرآن]] همچون آیۀ {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ}}<ref>«و ما پیش از تو هیچ فرستاده و هیچ پیامبری نفرستادیم» سوره حج، آیه ۵۲.</ref> استفاده میشود که اگر [[رسول]] و [[نبی]] بر مصادیق واحدی دلالت کنند ذکر آن دو لغو خواهد بود. در [[روایت]] [[معصومین]] نیز به این تفاوت اشاره شده است: [[ابوذر]] [[نقل]] میکند نزد [[رسول خدا]]{{صل}} رفتم و پرسیدم: ای [[رسول خدا]]، [[انبیا]] چند نفرند؟ فرمودند: «صد و بیست و چهار هزار نفر. عرض کردم: از میان ایشان، چه تعدادی مرسَل میباشند؟ فرمودند: [[سیصد و سیزده نفر]] جماعتی زیاد»<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِی ذَرٍّ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَیْهِ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی رَسُولِ اللَّه{{صل}} وَ قُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّه: کَمِ النَّبِیُّونَ قَالَ مِائَةُ أَلْفٍ وَ أَرْبَعَةٌ وَ عِشْرُونَ أَلْفَ نَبِیٍّ قُلْتُ کَمِ الْمُرْسَلُونَ مِنْهُمْ قَالَ ثَلَاثُ مِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ جَمّاً غَفِیراً}}؛ ابن بابویه، محمد بن علی، الخصال، ص ۳۳۳.</ref>. همچنین طبق قولی [[مقام رسالت]] و [[نبوت]] در یک نفر قابل جمع است<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۲، ص ۲۱۷؛ ج۳، ص ۳۱۱.</ref> و منظور از [[نبوت]] و [[رسالت]] دو گروه جدا از [[پیامبران الهی]] نیستند بلکه هر کدام به یک حیثیت و جهت خاص و شأنی خاص اشاره دارند پس [[نبوت]] به جهت گرفتن [[اخبار]] و [[احکام الهی]] اشاره دارد و [[رسالت]] به جهت [[ابلاغ]] آنها به [[مردم]] اشاره دارد و این [[شئون]] مختلف از بعضی از [[آیات قرآنی]] قابل استفاده است. آیۀ {{متن قرآن|إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ}}<ref>«ما به تو همانگونه وحی فرستادیم که به نوح و پیامبران پس از وی» سوره نساء، آیه ۱۶۳.</ref> به [[شأن]] [[نبوت]] و آیۀ {{متن قرآن|وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ}}<ref>«و بر (عهده) پیامبر جز پیامرسانی آشکار نیست» سوره نور، آیه ۵۴.</ref> به [[شأن]] [[رسالت]] اشاره دارد و طبق این قول [[مقام رسالت]] و [[نبوت]] در یک نفر قابل جمع است<ref>ر.ک: اصغری، محمد جواد، دانشنامۀ کلام اسلامی، ج۱، ص۸۶.</ref>. | |||
==فلسفۀ [[ارسال پیامبران]]== | |||
*بنابر [[آیات قرآن کریم]]، فلسفۀ [[ارسال پیامبران]]، [[تلاوت آیات]] [[الهی]] و تزکیۀ [[انسان]] و [[تعلیم]] کتاب و [[حکمت]] است. [[خداوند]] [[پیامبران]] خویش را پیاپی فرستاده است تا [[مردم]] را به [[فطرت]] خویش بازگردانند و [[پیمان]] [[فطری]] آنان را به خاطرشان آورند و با [[تبلیغ]] و [[تبیین]] حقایق، [[حجت]] را بر آنان تمام کنند برخی [[پیامبران]]، افزون بر اینکه پیامآور الهیاند، [[امامت]] [[مردم]] را نیز بر عهده دارند و باید [[رهبری سیاسی]]، [[اجتماعی]] و قضائی [[جامعه]] را بر گردن گیرند تا [[جامعه]] از این طریق به سوی کمال پیش رود و از ناهنجاریها و کژرویها دورماند و بدین جهت از میان [[بندگان]] [[صالح]] و اولیای کامل [[برگزیده]] میشدند و به زبان [[مردم]] خویش سخن میگفتند و میان آنان [[زندگی]] میکردند<ref>{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ فَيُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}}«و هیچ پیامبری را جز به زبان قومش نفرستادیم تا (پیامش را) برای آنان به روشنی بیان کند بنابراین خداوند هر که را بخواهد بیراه میدارد و هر که را بخواهد به راه میآورد و او پیروزمند فرزانه است» سوره ابراهیم، آیه ۴.</ref>. | |||
==[[ویژگیهای پیامبران]]== | ==[[ویژگیهای پیامبران]]== | ||
*[[دریافت وحی]]، [[علم غیب]]<ref>{{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا}}«او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد که پیش رو و پشت سرش، نگهبانانی میگمارد» سوره جن، آیه ۲۶ ـ ۲۷</ref> و [[عصمت]]<ref>مفید، عدم سهو النبی، ص ۲۹ ـ ۳۰؛ سید مرتضی، تنزیه الأنبیاء، ص۳۴.</ref> از مهم ترین ویژگیهای آنهاست و همچنین به والاترین صفات [[انسانی]] و [[اخلاقی]] همانند:[[شجاعت]]، [[سیاست]]، [[ذکاوت]]، [[حکمت]]، [[شکیبایی]] و [[زیرکی]] متصفاند، صفاتی که لازمۀ [[رهبری]] انسانهاست و هیچ [[انسانی]] در این عرصه به پای [[پیامبران]] نمیرسد<ref>مظفر، محمد رضا، عقائد الامامیه، ص۳۴.</ref> و [[رهبری]] چنین شخصی که به خزانۀ [[علم غیب]] [[الهی]] متصل و از [[گناه]] و [[خطا]] و [[سهو]] و [[نسیان]] در [[امان]] است از بزرگترین نعمتهای [[الهی]] برای [[جامعۀ انسانی]] است<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۱۷۳.</ref>. | *[[دریافت وحی]]، [[علم غیب]]<ref>{{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا}}«او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد که پیش رو و پشت سرش، نگهبانانی میگمارد» سوره جن، آیه ۲۶ ـ ۲۷</ref> و [[عصمت]]<ref>مفید، عدم سهو النبی، ص ۲۹ ـ ۳۰؛ سید مرتضی، تنزیه الأنبیاء، ص۳۴.</ref> از مهم ترین ویژگیهای آنهاست و همچنین به والاترین صفات [[انسانی]] و [[اخلاقی]] همانند:[[شجاعت]]، [[سیاست]]، [[ذکاوت]]، [[حکمت]]، [[شکیبایی]] و [[زیرکی]] متصفاند، صفاتی که لازمۀ [[رهبری]] انسانهاست و هیچ [[انسانی]] در این عرصه به پای [[پیامبران]] نمیرسد<ref>مظفر، محمد رضا، عقائد الامامیه، ص۳۴.</ref> و [[رهبری]] چنین شخصی که به خزانۀ [[علم غیب]] [[الهی]] متصل و از [[گناه]] و [[خطا]] و [[سهو]] و [[نسیان]] در [[امان]] است از بزرگترین نعمتهای [[الهی]] برای [[جامعۀ انسانی]] است<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۱۷۳.</ref>. |
نسخهٔ ۱۷ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۴۰
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل پیامبر (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
چیستی پیامبر، نبی، رسول و تفاوت آنها
- مقتضای حکمت الهی این است که انسان از گذر عقل و وحی، جهت خویش را به سوی کمال راستین و خوشبختی ابدی بازشناسد و به سوی آن حرکت کند و این جز به واسطۀ پیامبران حاصل نمیآید[۱].[۲]
- پیامبر به کسی میگویند که خداوند او را برگزیده است تا پیام الهی را به مردم برساند و هدایت آنان را بر عهده بگیرد، به چنین کسی "نبی"، "رسول" و "مُرسَل" نیز گفته میشود[۳]. واژۀ "رسول" به معنای پیامآور است و و "نبی" به معنای کسی است که حامل خبری مهم باشد و یا به معنای کسی است که دارای مقامی والاست[۴].
- میان مفهوم نبی و رسول تفاوت وجود دارد بدین صورت که:
- معنای نبی اعم از معنای "رسول" است، نبی کسی است که خداوند به او وحی میکند، خواه مأمور ابلاغ به دیگران باشد یا نه؛ اما رسول کسی است که مأمور ابلاغ وحی به دیگران است. براساس قرآن کریم این نظر نادرست است؛ زیرا در برخی آیات، کلمۀ "نبی" به عنوان صفت "رسول"، پس از آن آمده است در حالی که میباید پیش از آن آید؛ زیرا صفتی که مفهومی عام دارد باید پیش از کلمۀ خاص ذکر شود در حالی که دلیلی بر اختصاص ابلاغ وحی به رسولان در دست نیست[۵].
- بنابر برخی روایات، مقتضای مقام نبوت این است که نبی فرشتۀ وحی را در خواب ببیند و در حال بیداری تنها صدای او را بشنود؛ اما رسول، فرشتۀ وحی را در بیداری نیز میبیند[۶].
- این تفاوتها دلیل بر تفاوت مفهوم دو کلمه نیست بلکه میان نبی و رسول رابطۀ عموم و خصوص مطلق برقرار است و تفاوت نبی و رسول در این است که مصداق نبی، اعم از رسول است؛ بدین معنا که همۀ پیامبران دارای مقام نبوتاند؛ اما مقام رسالت تنها به گروهی از پیامبران اختصاص دارد و این تفاوت از ظاهر برخی آیات قرآن همچون آیۀ ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ﴾[۷] استفاده میشود که اگر رسول و نبی بر مصادیق واحدی دلالت کنند ذکر آن دو لغو خواهد بود. در روایت معصومین نیز به این تفاوت اشاره شده است: ابوذر نقل میکند نزد رسول خدا(ص) رفتم و پرسیدم: ای رسول خدا، انبیا چند نفرند؟ فرمودند: «صد و بیست و چهار هزار نفر. عرض کردم: از میان ایشان، چه تعدادی مرسَل میباشند؟ فرمودند: سیصد و سیزده نفر جماعتی زیاد»[۸]. همچنین طبق قولی مقام رسالت و نبوت در یک نفر قابل جمع است[۹] و منظور از نبوت و رسالت دو گروه جدا از پیامبران الهی نیستند بلکه هر کدام به یک حیثیت و جهت خاص و شأنی خاص اشاره دارند پس نبوت به جهت گرفتن اخبار و احکام الهی اشاره دارد و رسالت به جهت ابلاغ آنها به مردم اشاره دارد و این شئون مختلف از بعضی از آیات قرآنی قابل استفاده است. آیۀ ﴿إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ﴾[۱۰] به شأن نبوت و آیۀ ﴿وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ﴾[۱۱] به شأن رسالت اشاره دارد و طبق این قول مقام رسالت و نبوت در یک نفر قابل جمع است[۱۲].
فلسفۀ ارسال پیامبران
- بنابر آیات قرآن کریم، فلسفۀ ارسال پیامبران، تلاوت آیات الهی و تزکیۀ انسان و تعلیم کتاب و حکمت است. خداوند پیامبران خویش را پیاپی فرستاده است تا مردم را به فطرت خویش بازگردانند و پیمان فطری آنان را به خاطرشان آورند و با تبلیغ و تبیین حقایق، حجت را بر آنان تمام کنند برخی پیامبران، افزون بر اینکه پیامآور الهیاند، امامت مردم را نیز بر عهده دارند و باید رهبری سیاسی، اجتماعی و قضائی جامعه را بر گردن گیرند تا جامعه از این طریق به سوی کمال پیش رود و از ناهنجاریها و کژرویها دورماند و بدین جهت از میان بندگان صالح و اولیای کامل برگزیده میشدند و به زبان مردم خویش سخن میگفتند و میان آنان زندگی میکردند[۱۳].
ویژگیهای پیامبران
- دریافت وحی، علم غیب[۱۴] و عصمت[۱۵] از مهم ترین ویژگیهای آنهاست و همچنین به والاترین صفات انسانی و اخلاقی همانند:شجاعت، سیاست، ذکاوت، حکمت، شکیبایی و زیرکی متصفاند، صفاتی که لازمۀ رهبری انسانهاست و هیچ انسانی در این عرصه به پای پیامبران نمیرسد[۱۶] و رهبری چنین شخصی که به خزانۀ علم غیب الهی متصل و از گناه و خطا و سهو و نسیان در امان است از بزرگترین نعمتهای الهی برای جامعۀ انسانی است[۱۷].
راه اثبات پیامبران
- پیامبران برای اثبات حقانیت مدعای خویش در صورت نیاز از وسایلی متعدد بهره میبردند از جمله: معجزه، بشارت پیامبران پیشین و خُلق و خوی و شخصیت والای آنان و پیامبر اسلام(ص) از هر سه وسیله برخوردار بوده است[۱۸]. قرآن کریم از پارهای معجزات پیامبران یاد کرده است همانند: عصایی که تبدیل به اژدها میشود[۱۹]؛ پیشگویی؛ زنده کردن مردگان؛ شفای بیماران[۲۰].[۲۱]
- پیامبر اسلام(ص) حقانیت پیامبران پیش از خویش را تصدیق کرده است و بر مسلمانان نیز واجب است آنان را تصدیق کنند بنابراین انکار پیامبران، کفر و فسق و زندقه محسوب میشود[۲۲] و ایمان به کتابهای آنان نیز واجب است؛ اما نه کتابهایی که تحریف شده و هم اکنون در دست مسیحیان و یهودیان است[۲۳].[۲۴]
منابع
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ نهج البلاغه، خ ۱۸۵.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۱۷۳.
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگنامۀ دینی، ص۵۰.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۱۷۴.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۱۳۳ـ۱۳۴.
- ↑ «النَّبِیُ الَّذِی یَرَی فِی مَنَامِهِ وَ یَسْمَعُ الصَّوْتَ وَ لَا یُعَایِنُ الْمَلَکَ وَ الرَّسُولُ الَّذِی یَسْمَعُ الصَّوْتَ وَ یَرَی فِی الْمَنَامِ وَ یُعَایِنُ الْمَلَکَ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۱۷۶؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۱۱، ص ۳۲.
- ↑ «و ما پیش از تو هیچ فرستاده و هیچ پیامبری نفرستادیم» سوره حج، آیه ۵۲.
- ↑ «عَنْ أَبِی ذَرٍّ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَیْهِ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی رَسُولِ اللَّه(ص) وَ قُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّه: کَمِ النَّبِیُّونَ قَالَ مِائَةُ أَلْفٍ وَ أَرْبَعَةٌ وَ عِشْرُونَ أَلْفَ نَبِیٍّ قُلْتُ کَمِ الْمُرْسَلُونَ مِنْهُمْ قَالَ ثَلَاثُ مِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ جَمّاً غَفِیراً»؛ ابن بابویه، محمد بن علی، الخصال، ص ۳۳۳.
- ↑ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۲، ص ۲۱۷؛ ج۳، ص ۳۱۱.
- ↑ «ما به تو همانگونه وحی فرستادیم که به نوح و پیامبران پس از وی» سوره نساء، آیه ۱۶۳.
- ↑ «و بر (عهده) پیامبر جز پیامرسانی آشکار نیست» سوره نور، آیه ۵۴.
- ↑ ر.ک: اصغری، محمد جواد، دانشنامۀ کلام اسلامی، ج۱، ص۸۶.
- ↑ ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ فَيُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ﴾«و هیچ پیامبری را جز به زبان قومش نفرستادیم تا (پیامش را) برای آنان به روشنی بیان کند بنابراین خداوند هر که را بخواهد بیراه میدارد و هر که را بخواهد به راه میآورد و او پیروزمند فرزانه است» سوره ابراهیم، آیه ۴.
- ↑ ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا﴾«او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد که پیش رو و پشت سرش، نگهبانانی میگمارد» سوره جن، آیه ۲۶ ـ ۲۷
- ↑ مفید، عدم سهو النبی، ص ۲۹ ـ ۳۰؛ سید مرتضی، تنزیه الأنبیاء، ص۳۴.
- ↑ مظفر، محمد رضا، عقائد الامامیه، ص۳۴.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۱۷۳.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۱۷۵.
- ↑ ﴿قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُكَ بِشَيْءٍ مُبِينٍ قَالَ فَأْتِ بِهِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ فَأَلْقَى عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ ثُعْبَانٌ مُبِينٌ وَنَزَعَ يَدَهُ فَإِذَا هِيَ بَيْضَاءُ لِلنَّاظِرِينَ﴾«(موسی) گفت: حتّی اگر چیزی روشنگر برایت آورده باشم؟ (فرعون) گفت: اگر راست میگویی آن را بیاور. آنگاه او چوبدستش را فرو افکند ناگهان (دیدند که) اژدهایی است آشکار و دستش را (از گریبان) بیرون کشید ناگهان برای بینندگان سپید (و تابان) شد» سوره شعراء، آیه ۳۰ ـ ۳۳
- ↑ ﴿وَرَسُولًا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ﴾«و به رسالت بر بنى اسرائيلش مى فرستد كه: من با معجزه اى از پروردگارتان نزد شما آمده ام. برايتان از گل چيزى چون پرنده مى سازم و در آن مى دمم، به اذن خدا پرنده اى شود، و كور مادرزاد را و برص گرفته را شفا مى دهم. و به فرمان خدا مرده را زنده مى كنم و به شما مى گويم كه چه خورده ايد و در خانه هاى خود چه ذخيره كرده ايد. اگر از مؤمنان باشيد، اينها براى شما نشانه هاى حقانيت من است.» سوره آل عمران، آیه ۴۹.
- ↑ عقائد الامامیه، مظفر، محمد رضا، ص ۳۲.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۱۷۳ـ۱۷۴.
- ↑ عقائد الامامیه، مظفر، محمد رضا، ص ۳۷.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۱۷۴.