حدیث ثقلین: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
==دلالت حدیث ثقلین== | ==دلالت حدیث ثقلین== | ||
* [[شیعه]] [[معتقد]] است حدیث ثقلین یکی از احادیثی است که دلالت بسیار واضح و روشن بر [[امامت]] و [[پیشوایی]] [[عترت پیامبر]] دارد، زیرا [[متوسل]] شدن به [[عترت پیامبر]] که [[حدیث]] به آن اشاره کرده چیزی غیر از [[اطاعت]] و [[پیروی]] از [[دستورات]] [[عترت پیامبر]] را ثابت نمیکند. اما [[اهل سنت]] چنین دلالتی را از حدیث ثقلین نپذیرفته و برای [[نفی]] چنین دلالتی دو اشکال به آن وارد کرده اند: | * [[شیعه]] [[معتقد]] است حدیث ثقلین یکی از احادیثی است که دلالت بسیار واضح و روشن بر [[امامت]] و [[پیشوایی]] [[عترت پیامبر]] دارد، زیرا [[متوسل]] شدن به [[عترت پیامبر]] که [[حدیث]] به آن اشاره کرده چیزی غیر از [[اطاعت]] و [[پیروی]] از [[دستورات]] [[عترت پیامبر]] را ثابت نمیکند. اما [[اهل سنت]] چنین دلالتی را از حدیث ثقلین نپذیرفته و برای [[نفی]] چنین دلالتی دو اشکال به آن وارد کرده اند: | ||
# حدیث ثقلین | # حدیث ثقلین سخن از [[تمسک به عترت]] [[پیامبر]] نکرده است، بلکه از [[تمسک]] به [[سنت پیامبر]] سخن گفته است، [[دلیل]] این عده برای چنین ادعایی [[نقل]] [[حدیثی]] است که در آن به جای "و عترتی" واژۀ "و سنتی" آمده است. در پاسخ به این [[شبهه]] باید گفت [[نقل]] "[[کتاب]] [[الله]] و عترتی" دارای [[تواتر]] است، اما [[نقل]] "وسنتی" [[خبر واحد]]، علاوه بر اینکه این [[نقل]] از نظر [[سند]] نیز معتبر نیست، زیرا کسانی که این [[نقل]] را در کتب خود مطرح کردهاند، سندی برای آن ذکر نکردهاند و یا اگر سندی هم ذکر شده، [[عالمان]] رجالی [[اهل سنت]] آنان را ضعیف دانسته اند<ref>ر.ک: معارف دین، ج۲، ص ۱۱۷ و امامشناسی، ج ۲، ص ۳۴۸. </ref>. | ||
# حدیث ثقلین به معنی [[ظلم]] نکردن به [[عترت پیامبر]] بوده و دلالتی بر [[اطاعت]] و [[فرمان برداری]] از آنان نمیکند. در جواب این [[شبهه]] گفته شده نزدیکی [[قرآن]] و [[عترت پیامبر]] که در حدیث ثقلین به آن اشاره شد، برای دلالت بر [[اطاعت]] از [[عترت پیامبر]] کافی است، زیرا همانطور که یکی از مصادیق [[ظلم]] به [[قرآن کریم]] [[نافرمانی]] از [[تعالیم]] و [[دستورات]] [[قرآن]] است، به همین نحو یکی از مصادیق بارز [[ظلم]] به [[عترت]]{{ع}} هم [[نافرمانی]] از [[دستورات]] آنان است. به بیان دیگر اگر بپذیریم معنی حدیث ثقلین چیزی جز [[ظلم]] نکردن به [[عترت پیامبر]] است یعنی پذیرفتم که نباید نسبت به [[اوامر]] [[عترت پیامبر]] [[نافرمانی]] کنیم، چراکه [[نافرمانی]] از [[اوامر]] [[عترت پیامبر]] یکی از مصادیق [[ظلم]] به آنان محسوب میشود<ref>ر.ک: زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص؟؟؟؟ </ref>. | # حدیث ثقلین به معنی [[ظلم]] نکردن به [[عترت پیامبر]] بوده و دلالتی بر [[اطاعت]] و [[فرمان برداری]] از آنان نمیکند. در جواب این [[شبهه]] گفته شده نزدیکی [[قرآن]] و [[عترت پیامبر]] که در حدیث ثقلین به آن اشاره شد، برای دلالت بر [[اطاعت]] از [[عترت پیامبر]] کافی است، زیرا همانطور که یکی از مصادیق [[ظلم]] به [[قرآن کریم]] [[نافرمانی]] از [[تعالیم]] و [[دستورات]] [[قرآن]] است، به همین نحو یکی از مصادیق بارز [[ظلم]] به [[عترت]]{{ع}} هم [[نافرمانی]] از [[دستورات]] آنان است. به بیان دیگر اگر بپذیریم معنی حدیث ثقلین چیزی جز [[ظلم]] نکردن به [[عترت پیامبر]] است یعنی پذیرفتم که نباید نسبت به [[اوامر]] [[عترت پیامبر]] [[نافرمانی]] کنیم، چراکه [[نافرمانی]] از [[اوامر]] [[عترت پیامبر]] یکی از مصادیق [[ظلم]] به آنان محسوب میشود<ref>ر.ک: زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص؟؟؟؟ </ref>. | ||
* [[شیعه]] [[معتقد]] است دلالت حدیث ثقلین فقط منحصر در [[امامت]] و [[پیشوایی]] آنان نیست، بلکه مدلول [[حدیث]] [[عصمت]] [[عترت پیامبر]] را نیز ثابت میکند، چراکه در این [[حدیث]] با صراحت، [[عترت]] را همراه و قرین با [[قرآن کریم]] دانسته و با توجه به اینکه [[خطا]] و [[اشتباه]] در [[قرآن]] راه ندارد: {{متن قرآن|وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ}}<ref>«و به راستی آن کتابی است ارجمند، در حال و آینده آن، باطل راه | * [[شیعه]] [[معتقد]] است دلالت حدیث ثقلین فقط منحصر در [[امامت]] و [[پیشوایی]] آنان نیست، بلکه مدلول [[حدیث]] [[عصمت]] [[عترت پیامبر]] را نیز ثابت میکند، چراکه در این [[حدیث]] با صراحت، [[عترت]] را همراه و قرین با [[قرآن کریم]] دانسته و با توجه به اینکه [[خطا]] و [[اشتباه]] در [[قرآن]] راه ندارد: {{متن قرآن|وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ}}<ref>«و به راستی آن کتابی است ارجمند، در حال و آینده آن، باطل راه ندارد». سوره فصلت، آیه ۴۱ ـ ۴۲</ref>، باید در [[عترت]] هم هیچگونه [[خطا]] و اشتباهی وجود نداشته باشد چراکه [[اعتقاد]] به [[خطا]] و [[اشتباه]] در [[عترت پیامبر]] موجب زیر سوال رفتن اقتران و نزدیکی [[قرآن]] با [[عترت]] میشود<ref>ر.ک: زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص؟؟؟ </ref>. | ||
==ویژگیهای حدیث ثقلین== | ==ویژگیهای حدیث ثقلین== | ||
* حدیث ثقلین دارای ویژگیهای منحصر به فردی است که سبب تمایز این [[حدیث]] با [[احادیث]] دیگر میشود، از جملۀ این ویژگی ها: | * حدیث ثقلین دارای ویژگیهای منحصر به فردی است که سبب تمایز این [[حدیث]] با [[احادیث]] دیگر میشود، از جملۀ این ویژگی ها: |
نسخهٔ ۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۲۲:۱۴
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل حدیث ثقلین (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
حدیث ثقلین یکی از مهمترین احادیث صحیحی است که مورد قبول شیعه و اهل سنت بوده و در آن عترت در کنار قرآن ذکر شده است و دلالت روشنی بر امامت و پیشوایی عترت پیامبر دارد. در این حدیث به پیروی از عترت فرمان داده شده است زیرا تمسک به عترت پیامبر چیزی غیر از اطاعت و پیروی از دستورات ایشان نیست.
چیستی عترت و ثقل در حدیث ثقلین
- یکی از مهمترین ادلۀ روایی در مورد برتری و حقانیت اهل بیت(ع)، حدیث صحیح و متواتر "ثقلین" است که مورد پذیرش دانشمندان شیعه و سنی است[۱]. پیامبر اسلام(ص) در این حدیث فرمودند: «من از بین شما میروم و دو چیز گران بها و ارزشمند از خودم به یادگار میگذارم، یکی کتاب خدا و دیگری عترتم را و مادامی که به هر دو آنها متوسل شوید هرگز گمراه نخواهید شد»[۲]. به قرآن ثقل اکبر و به عترت پیامبر ثقل اصغر میگویند، چنانکه در روایتی امیرالمؤمنین(ع) به کمیل فرمودند: «ای کمیل ما ثقل اصغر و قرآن ثقل اکبر است»[۳]. اما مراد از عترت در حدیث ثقلین، اهل بیت و اخص نزدیکان پیامبر(ص) است[۴].
- در معنای ثقلین گفته شده است که به معنای هر آن چیری است که ارزشمند، نفیس و سنگین باشد. ثَقَلین، یا ثِقلین یعنی دو چیز ارزشمند و عظیم[۵].
سند حدیث ثقلین
- شیعه و سنی در منابع معتبر به صورت متواتر نقل کردهاند که پیامبر اکرم(ص) به صورت مکرر و در مکانهای متعدد و با الفاظ گوناگون، حدیث ثقلین را بیان کرده است، به طوری که محدثان شیعه در تواتر آن اجماع دارند و با هشتاد و دو سند از طریق ائمۀ اطهار(ع) آن را ذکر کرده اند[۶]. همچنین محدثان اهل سنت هم به صحت آن تصریح کردهاند، برای نمونه: حاکم نیشابوری، ابن حجر مکی، نورالدین هیثمی، ۳۴ نفر از اصحاب و ۱۹ نفر از تابعین آن را روایت کردهاند[۷].
- مکان و زمان صدور این حدیث متفاوت ذکر شده است، چنانکه تاریخ، مکان و زمان حدیث ثقلین را اینچنین ضبط کرده است: روز عرفه در حجة الوداع؛ در مدینه و در حال بیماری رسول الله(ص) در حالی که حجرۀ پیامبر از اصحاب پر بود؛ در غدیر خم و یا در بازگشت از سفر طائف. تمام این نقلها درست است و منافاتی با هم نداردف زیرا به خاطر اهتمام بسیار زیاد پیامبر به قرآن و عترت و اهتمامی که به فهماندن اهمیت موضوع به مردم از خود نشان میدادند، در موارد متعدد و به مناسبتهای گوناگون این حدیث را تکرار فرمودهاند[۸].
دلالت حدیث ثقلین
- شیعه معتقد است حدیث ثقلین یکی از احادیثی است که دلالت بسیار واضح و روشن بر امامت و پیشوایی عترت پیامبر دارد، زیرا متوسل شدن به عترت پیامبر که حدیث به آن اشاره کرده چیزی غیر از اطاعت و پیروی از دستورات عترت پیامبر را ثابت نمیکند. اما اهل سنت چنین دلالتی را از حدیث ثقلین نپذیرفته و برای نفی چنین دلالتی دو اشکال به آن وارد کرده اند:
- حدیث ثقلین سخن از تمسک به عترت پیامبر نکرده است، بلکه از تمسک به سنت پیامبر سخن گفته است، دلیل این عده برای چنین ادعایی نقل حدیثی است که در آن به جای "و عترتی" واژۀ "و سنتی" آمده است. در پاسخ به این شبهه باید گفت نقل "کتاب الله و عترتی" دارای تواتر است، اما نقل "وسنتی" خبر واحد، علاوه بر اینکه این نقل از نظر سند نیز معتبر نیست، زیرا کسانی که این نقل را در کتب خود مطرح کردهاند، سندی برای آن ذکر نکردهاند و یا اگر سندی هم ذکر شده، عالمان رجالی اهل سنت آنان را ضعیف دانسته اند[۹].
- حدیث ثقلین به معنی ظلم نکردن به عترت پیامبر بوده و دلالتی بر اطاعت و فرمان برداری از آنان نمیکند. در جواب این شبهه گفته شده نزدیکی قرآن و عترت پیامبر که در حدیث ثقلین به آن اشاره شد، برای دلالت بر اطاعت از عترت پیامبر کافی است، زیرا همانطور که یکی از مصادیق ظلم به قرآن کریم نافرمانی از تعالیم و دستورات قرآن است، به همین نحو یکی از مصادیق بارز ظلم به عترت(ع) هم نافرمانی از دستورات آنان است. به بیان دیگر اگر بپذیریم معنی حدیث ثقلین چیزی جز ظلم نکردن به عترت پیامبر است یعنی پذیرفتم که نباید نسبت به اوامر عترت پیامبر نافرمانی کنیم، چراکه نافرمانی از اوامر عترت پیامبر یکی از مصادیق ظلم به آنان محسوب میشود[۱۰].
- شیعه معتقد است دلالت حدیث ثقلین فقط منحصر در امامت و پیشوایی آنان نیست، بلکه مدلول حدیث عصمت عترت پیامبر را نیز ثابت میکند، چراکه در این حدیث با صراحت، عترت را همراه و قرین با قرآن کریم دانسته و با توجه به اینکه خطا و اشتباه در قرآن راه ندارد: وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ[۱۱]، باید در عترت هم هیچگونه خطا و اشتباهی وجود نداشته باشد چراکه اعتقاد به خطا و اشتباه در عترت پیامبر موجب زیر سوال رفتن اقتران و نزدیکی قرآن با عترت میشود[۱۲].
ویژگیهای حدیث ثقلین
- حدیث ثقلین دارای ویژگیهای منحصر به فردی است که سبب تمایز این حدیث با احادیث دیگر میشود، از جملۀ این ویژگی ها:
- حدیث بیانگر این مطلب است که قرآن و اهل بیت(ع) هیچگاه از یکدیگر جدا نخواهند شد و انسانها ناگزیرند برای هدایت شدنشان به هر دوی آنان تمسک کنند[۱۳]؛
- در این حدیث اطاعت از قرآن و اهل بیت امری مطلق، ابدی و بدون قید و شرط بیان شده است[۱۴]؛
- حدیث ثقلین بیانگر این مطلب است که عترت پیامبر مرجعیت علمی امت اسلامی را نیز عهده دار هستند[۱۵]؛
- همراهی و نزدیکی قرآن و عترت پیامبر نشان دهندۀ این مطلب است که منظور از این همراهی، یعنی نفس قرآن با نفس عترت قرابت و نزدیکی دارند، نه اینکه منظور این باشد که قرآن با کلام اهل بیت قرابت دارد[۱۶].
پرسشهای وابسته
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۲۵.
- ↑ «إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ أَمَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی فَإِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْض»؛ بصائرالدرجات، ج ۱، ص ۴۱۳؛ سنن الترمذی، ج ۵، ص ۶۶۳، ح ۳۷۸۸ و....
- ↑ اهل البیت فی الکتاب و السّنه، ص ۱۲۰ به نقل از بشارة المصطفی، ص ۲۹. نیز ر. ک: عترت، ثقل کبیر، کمالی دزفولی.
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۷۹ و فرهنگنامه دینی، ص۱۴؛ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۱۱۰؛ شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۶۴- ۶۶.
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۷۹ و فرهنگنامه دینی، ص۱۴.
- ↑ اعیان الشیعة، ج۱، ص۳۷۰ ـ ۳۱۰.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۲۵.
- ↑ الصواعق، ج ۲، ص ۴۴۰ و نیز ر.ک: گزیده اهل بیت(ع) در قرآن و حدیث، ص ۱۰۸.
- ↑ ر.ک: معارف دین، ج۲، ص ۱۱۷ و امامشناسی، ج ۲، ص ۳۴۸.
- ↑ ر.ک: زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص؟؟؟؟
- ↑ «و به راستی آن کتابی است ارجمند، در حال و آینده آن، باطل راه ندارد». سوره فصلت، آیه ۴۱ ـ ۴۲
- ↑ ر.ک: زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص؟؟؟
- ↑ ر.ک: محمدی، رضا، امامشناسی، ص:۴۳.
- ↑ ر.ک: محمدی، رضا، امامشناسی، ص:۴۳.
- ↑ ر.ک: زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ص؟؟؟
- ↑ ر.ک: فیاضبخش، محمد تقی و محسنی، فرید، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۱، ص:۳۵۴-۳۵۵.