عدالت اجتماعی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۹: | خط ۹: | ||
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | ||
==تعریف عدالت اجتماعی== | ==تعریف عدالت اجتماعی== | ||
==عدالت اجتماعی و اهمیت آن== | ==عدالت اجتماعی و اهمیت آن== | ||
*عدالت اجتماعی از اصطلاحات [[علوم]] [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] و به معنای رعایت تناسب استحقاقها و [[شایستگیها]] در ساحت اجتماع است که هر گروه و صنف و طبقهای باید در [[جایگاه]] شایستۀ خویش جای گیرد و [[جایگاه]] هر کس بنابر استحقاق و استعداد او تعیین شود<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۳۳.</ref>. | *عدالت اجتماعی از اصطلاحات [[علوم]] [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] و به معنای رعایت تناسب استحقاقها و [[شایستگیها]] در ساحت اجتماع است که هر گروه و صنف و طبقهای باید در [[جایگاه]] شایستۀ خویش جای گیرد و [[جایگاه]] هر کس بنابر استحقاق و استعداد او تعیین شود<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۳۳.</ref>. |
نسخهٔ ۱۰ اکتبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۴:۵۲
- اين مدخل از زیرشاخههای بحث عدل است. "عدالت اجتماعی" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل عدالت اجتماعی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
تعریف عدالت اجتماعی
عدالت اجتماعی و اهمیت آن
- عدالت اجتماعی از اصطلاحات علوم اجتماعی و سیاسی و به معنای رعایت تناسب استحقاقها و شایستگیها در ساحت اجتماع است که هر گروه و صنف و طبقهای باید در جایگاه شایستۀ خویش جای گیرد و جایگاه هر کس بنابر استحقاق و استعداد او تعیین شود[۱].
- اهمیت عدالت در اسلام از آنجا سرچشمه میگیرد که بنابر آموزههای اسلامی، خداوند، عادل است و همۀ افعال الهی عین عدالتاند و عدل در تشیع از اصول دین و مذهب به شمار میآید. قرآن کریم نیز یکی از اهداف بعثت پیامبران و نزول کتب آسمانی را برقرار ساختن عدالت میان انسانها بیان میکند[۲].[۳]
پیامدهای نبود عدالت
- جایگاه و اهمیت فراوان عدالت، به طور منطقی نتایج و ثمرات فراوانی را به دنبال خواهد داشت. در غیر این صورت سخن از تحقق و تلاش برای رفع موانع آن جامعه بیمعنا خواهد بود. بحث از آثار و پیامدهای عدالت در جامعه به دو گونه امکانپذیر است: گاه از نتایج مثبت و ثمرات عدالت سخن میرود و گاه نیز مشکلات فقدان عدالت به بحث نهاده میشود.
- دو مصیبت برای اسلام و مقررات عادلانه آن به وجود آمد که یکی از جانب حکام و خلفا و دیگری از طرف علما بود. علما، وظیفه تفسیر، و خلفا، اجرا و تنفیذ قوانین اسلام را به عهده داشتند؛ زیرا قانون عادلانه علاوه بر وضع و تفسیر خوب، به اجرا و تنفیذ خوب نیز نیازمند است. در زمینه تفسیر نادرست علما قبلاً توضیحاتی داده شد و بیان شد که این مسئله ناشی از قشریمآبی و افکار خشک عدهای متعبدمآب بود. مرام این دسته از علما به ویژه علمای اشعری که در میان عامه مردم رسوخ کرده بود، جلوی آزادی فکر را گرفت. این موضوع در نظر عموم پسندیده آمد؛ به گونهای که به عنوان حمایت از دین و سنت پیامبر تلقی گردید. در واقع نزاع عدلیه و غیرعدلیه در تاریخ اسلام، نزاع جمود و روشناندیشی بود که بزرگترین اثر مستقیم آن شهادت امام علی(ع) بود. این واقعه به دست عدهای جاهل که به جمود و تصلب و انعطافناپذیری و رکود فکری مبتلا بودند، انجام شد. خصلت بارز خوارج، دوری از فکر و تعقل بود. آنان رنج عبادت زیادی را متحمل میشدند؛ به گونهای که امام علی(ع) در وصف آنان آورده است:
- گروهی را میبینید با آثار سجده در پیشانیهای آنها، کف دستهایشان مثل زانوی شتر پینه بسته، پیراهنهای مندرس پوشیده و دامنها به کمر آماده کارزارند. همچنین در وصف آنها آمده است که برخی قائماللیل و صائمالنهار بودند، با اهل معصیت مخالف بودند و... اما وقتی چنین ایمانی با جهالت و نادانی و تعصب آمیخته میشود، عقایدی بسیار قشری و سطحی را نتیجه میدهد؛ به گونهای که آنها قیامشان را برای امربهمعروف و نهیازمنکر میدانستند اما شرایط آن را نداشتند؛ از جمله این شرایط، بصیرت در دین، یعنی اطلاع کافی و صحیح از امور دینی و بصیرت در عمل بود. آنها نمیتوانستند حلال را از حرام یا واجب را از غیر واجب تشخیص دهند و بر خلاف همه فرق اسلامی که اعمال بصیرت و احتمال تأثیر را در امربهمعروف و نهیازمنکر واجب میدانند، معتقد بودند امربهمعروف و نهیازمنکر تعبد محض است و شرط احتمال اثر و عدم ترتب مفسده ندارد. علاوه بر عالمان مسلمان، خلفای نخستین صدر اسلام، مانند عمر، عثمان و معاویه نیز تدبیرهایی در پیش گرفتند که نه تنها به زبان عدالت تمام شد، بلکه سبب اختلال در امر حکومت گردید. مثلاً معاویه میان عرب و غیرعرب فرق میگذاشت. در نتیجه مشکلات بزرگی در سلامت روانی نظام اجتماعی پدید آمد. پیدایش فکر عربیت و جنبش شعوبیگری از نتایج این امر بود که سبب تفرقه سیاسی گردید و مردم آن مناطق را در اندیشه جدا کردن خود و تشکیل حکومت انداخت[۴]. علاوه بر این، کارکرد بد نظام اجتماعی به صورت وضع قوانین و مقررات ناعادلانه و تبعیض و تفاوت نادرست، منشأ مشکلات روحی و روانی در جامعه میشود که ممکن است به صورت مستقیم و آشکار، بروز و ظهور نیابد. برای نمونه، بسیاری از عقدهها و نارضایتیها در قالب شکایت از روزگار و بخت بد و شانس خوب، خود را نشان میدهد. این باعث میشود که هم شخص به لحاظ روحی ناسالم بار آید و هم جامعه نامتعادل شود.
- علت بسیاری از جنایتهایی که در اجتماع صورت میگیرد، فقدان عدالت است. بسیاری از ناهمواریها و آشفتگیهای روحی و جنایتهای اخلاقی و عقدهها در بیعدالتی ریشه دارند. عقده و کینه نیز وحدت و الفت را از بین میبرد و تأثیر سویی بر همبستگی اجتماعی مینهد. زمانی که کسی گناه میکند، در واقع تعادل فردیاش به هم خورده است. در جامعه نیز این چنین است. بسیاری از مداحیها نشاندهنده به هم خوردن عدالت اجتماعی است. مداحی زیاد از شخصیتها که در ادبیات اسلامی فراوان به چشم میخورد، ریشه در امتیاز طبقاتی و عدم توزیع عادلانه ثروت دارد[۵]. نتیجه سوء دیگر فقدان عدالت که در تاریخ اسلام نیز به خوبی نمود یافته است، فائق آمدن جمود و رکود فکری بر تعقل و روشناندیشی بود که ضربات بسیاری به جامعه اسلامی وارد ساخت[۶][۷].
منابع
- فرهنگ شیعه
- دانشنامه نهج البلاغه
- کیخا، نجمه، عدالت اجتماعی (در اندیشه شهید مطهری)، چلچراغ حکمت
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۳۳.
- ↑ ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ﴾«ما پیامبرانمان را با برهانها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری می کند» سوره حدید، آیه ۲۵.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۳۳.
- ↑ مطهری، مرتضی، یادداشتهای استاد مطهری، ج۷، ص۳۰۹.
- ↑ مطهری، مرتضی، یادداشتهای استاد مطهری، ج۶، ص۲۰۰-۲۰۲.
- ↑ مطهری، مرتضی، بیست گفتار، ص۵۰.
- ↑ کیخا، نجمه، عدالت اجتماعی (در اندیشه شهید مطهری)، چلچراغ حکمت