موعظه در معارف و سیره حسینی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{امامت}} | {{امامت}} | ||
[[پرونده:13681369.jpeg|300px|بندانگشتی|موعظه]] | |||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | ||
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخههای بحث '''[[موعظه]]''' است. "'''[[موعظه]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div> | : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخههای بحث '''[[موعظه]]''' است. "'''[[موعظه]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div> |
نسخهٔ ۱۱ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۵۳
اهل منبر و وعظ، که در محافل دینی و مجالس حسینی برای مردم القای سخن و ایراد موعظه و ذکر مصیبت میکنند، چون با دل و دین مردم سر و کار دارند و شنوندگان، کلامشان را حجت میشمارند، باید خود به حرفهایشان معتقد و عامل باشند، تا هم سخن تأثیر کند و هم از وجهه دین و علمای دینی کاسته نشود[۱].
مقدمه
- بر فراز منبر رفتن و به موعظه خلایق یا نشر خلایق پرداختن، کار هر کس نیست و صلاحیتها و شرایطی میطلبد. علمای بزرگ که دلسوز دین بودهاند، همواره چه کتبی و چه شفاهی به اندرز و رهنمود در این زمینهها پرداختهاند از جمله مرحوم میرزا حسین نوری در کتاب ارزنده خود (لؤلؤ و مرجان) به بیان آداب اهل منبر پرداخته و اخلاص را پله اول منبر و صدق را پله دوم آن دانسته و نکاتی را هم بهعنوان مهالک عظیمه روضه خوانان و اهل منبر دانسته که بعضی از آنها از این قرار است:
- ریاکاری و به خاطر دنیا کار کردن.
- روضهخوانی را وسیله کسب خویش ساختن.
- آخرت خود را به دنیا، و به دنیای دیگران فروختن.
- عمل نکردن روضه خوان به گفتههایی که خود نقل میکند.
- دروغ بافتن در منبر و رعایت نکردن صدق احادیث و حکایات[۲]
شاگرد وی مرحوم محدث قمی در منتهی الآمال، پس از بیانی مبسوط در زشتی دروغ در مجالس عزاداری و منبر و مرثیه و استفاده از غنا در نوحهخوانی و رعایت نکردن دقت در نقلهای تاریخی، سخنانی دارد، تحت عنوان نصح و تحذیر و اهل منبر را بر حذر میدارد از مبتلا شدن به دروغ گفتن و افترا بستن بر خدا و ائمه و علماء، غنا خواندن، اطفال امارد را با الحان فسوق پیش از خود به خوانندگی واداشتن، بیاذن، بلکه با نهی صریح به خانه مردم در آمدن و بر منبر رفتن و آزردن حاضرین بر گریه نکردن به کلمات بلیغه، ترویج باطل در وقت دعا، مدح کسانی که مست حق مدح نیستند، مغرور کردن مجرمین و متجری نمودن فاسقین، خلط کردن حدیثی به حدیث دیگر به طور تدلیس، تفسیر آیات شریفه به آراء کاسده، نقل اخبار به معانی باطله، فتوا دادن با نداشتن اهلیت آن، متوسل شدن برای زینت دادن کلام و رونق گرفتن مجلس به سخنان کفره و حکایت مضحکه و اشعار فجره و فسقه در مطالب منکره و تصحیح کردن اشعار دروغ مراثی را بهعنوان زبان حال، ذکر آنچه منافی عصمت و طهارت اهل بیت نبوت است، طول دادن سخن به جهت اغراض کثیره فاسده و محروم نمودن حاضرین از اوقات فضیلت نماز وامثال این مفاسد که لا تعد و لا تحصی است[۳].
پیوند خطابه در شیعه با حادثه عاشورا
خطابه و منبر در کشور ما مولود حادثه عاشورا است، چطور مولود حادثه عاشورا است؟ امام حسین(ع) در زمان خودش علیه جریانی قیام کرد و شهید شد، به همان ترتیبی که میدانیم، روایاتی هم در زمینه عزاداری برای آن حضرت وارد شده است که برای یک نفر شیعی مذهب امکان ندارد که آن روایات را انکار کند، یعنی از مسلّمات مذهب شیعه است.
از ناحیه ائمه اطهار(ع) توصیه و تأکید فراوان به احیاء سنت عاشورا شده است. و به اشخاصی که شاعر بودهاند بسیار توصیه شده که در این موضوع شعر بگویید و احساسات مردم را تحریک کنید، نسبت به اشخاصی که در مجالس اقامه سنت عاشورا متأثر میشوند و اشک میریزند تقدیس رسیده است. احادیث زیادی هست راجع به ثواب گریه بر سیدالشهداء(ع)، این احادیث را امشب نمیخواهم بخوانم ولی اجمالاً همینقدر عرض کنم برای یک نفر شیعه مذهب جای تردید نیست که این دستور در مذهبه ما هست. اینجا دو مطلب وجود دارد که لازم است طرح شود: یکی اینکه فلسفه قیام امام حسین(ع) چه بود؟ چرا امام حسین(ع) قیام کرد؛ انگیزه قیام چه بود؟ دیگر اینکه فلسفه این دستور از طرف پیشوایان دین که موضوع قیام امام حسین(ع) برای همیشه باقی بماند و زنده بماند و فراموش نشود چیست؟ فلسفه اینکه عاشورا زنده بماند چیست؟ مطابق عقیده ما که شیعه هستیم هیچ دستوری از دین خالی از حکمت و فلسفه نیست. این دو تا باید معلوم بشود، اگر این دو تا معلوم شد آن وقت معلوم خواهد شد که این دستور چه دستور بزرگی است و چقدر باید از حادثه عاشورا و از دستوری که درباره آن رسیده استفاده کرد.[۴]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ ر. ک. محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص۲۶.
- ↑ لؤلؤ و مرجان محدث نوری
- ↑ ر. ک. محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص۲۶.
- ↑ مطهری، مرتضی، مقاله «خطابه و منبر»، فرهنگ عاشورایی ج۶ ص۱۵.