دولت حمیریان: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\'\'\'\[\[(.*)\]\]\'\'\'(.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(206\,242\,\s299\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\sn...) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
==[[قبیله حمیر]]== | ==[[قبیله حمیر]]== | ||
==دولت حمیریان== | ==دولت حمیریان== | ||
*[[یمن]]، [[سال]] ۱۱۵ قبل از میلاد، [[شاهد]] تشکیل دولتی بود که بعدها به نام [[دولت]] "[[حمیریان]]" خوانده شد<ref>پیگل لوسکایا، اعراب حدود مرزهای شرقی و ایران در سدههای چهارم-ششم میلادی، ص۲۳۷.</ref>. [[حمیر]] از مهمترین [[قبایل عرب]] در جنوب [[عربستان]] به شمار میآمد که مناطق وسیعی از سواحل دریای سرخ را تا حضرموت در [[اختیار]] داشت. | * [[یمن]]، [[سال]] ۱۱۵ قبل از میلاد، [[شاهد]] تشکیل دولتی بود که بعدها به نام [[دولت]] "[[حمیریان]]" خوانده شد<ref>پیگل لوسکایا، اعراب حدود مرزهای شرقی و ایران در سدههای چهارم-ششم میلادی، ص۲۳۷.</ref>. [[حمیر]] از مهمترین [[قبایل عرب]] در جنوب [[عربستان]] به شمار میآمد که مناطق وسیعی از سواحل دریای سرخ را تا حضرموت در [[اختیار]] داشت. | ||
*در ابتدا سرزمین [[حمیر]]، جزئی از سرزمین قتبان به شمار میآمد و به آنها [[جزیه]] میپرداخت. سبئیون به آنها "[[ولداله عم]]" و "[[ملت عم]]" میگفتند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۵۱۸.</ref>. در ابتدا سرزمینشان به سرزمین "رشای" و "حبان" در شمال، "حضرموت" در [[شرق]] و سرزمین "[[ذبیب]]" در [[غرب]] بود. آنان رفتهرفته سرزمینهای دیگری همچون "[[رعین]]" و "[[عرش]]" را نیز [[تصرف]] کردند و "ظفار" را پایتخت خود قرار دادند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۵۱۸.</ref> و هنگامی که "مارب" به تصرفشان در آمد ۔ مانند [[ملوک]] سبئی - [[لقب]] رسمی "ذوریدان" را برگزیدند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۵۱۸.</ref>. | *در ابتدا سرزمین [[حمیر]]، جزئی از سرزمین قتبان به شمار میآمد و به آنها [[جزیه]] میپرداخت. سبئیون به آنها "[[ولداله عم]]" و "[[ملت عم]]" میگفتند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۵۱۸.</ref>. در ابتدا سرزمینشان به سرزمین "رشای" و "حبان" در شمال، "حضرموت" در [[شرق]] و سرزمین "[[ذبیب]]" در [[غرب]] بود. آنان رفتهرفته سرزمینهای دیگری همچون "[[رعین]]" و "[[عرش]]" را نیز [[تصرف]] کردند و "ظفار" را پایتخت خود قرار دادند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۵۱۸.</ref> و هنگامی که "مارب" به تصرفشان در آمد ۔ مانند [[ملوک]] سبئی - [[لقب]] رسمی "ذوریدان" را برگزیدند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۵۱۸.</ref>. | ||
*آغازگر [[حکومت حمیری]]، "[[یاسر یهصدق]]" بود که در حوالی سال ۷۵ میلادی به [[حکومت]] پرداخت<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۵۲۱.</ref>. [[حمیریان]]، [[خویشاوند]] سبئیان به شمار میرفتند؛ اما چون شاخه کوچکتر [[خاندان]] بودند، [[وارث]] [[فرهنگی]] و بازرگانی معینی - سبئی شدند. زبانشان همان زبان معینی – سبئی بود و بیشتر درآمدشان از راه [[تجارت]]، به ویژه [[تجارت]] کندر و بخور تأمین میشد<ref>فلیپ حتی، تاریخ عرب، ج۱، ص۷۱.</ref>. | *آغازگر [[حکومت حمیری]]، "[[یاسر یهصدق]]" بود که در حوالی سال ۷۵ میلادی به [[حکومت]] پرداخت<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۵۲۱.</ref>. [[حمیریان]]، [[خویشاوند]] سبئیان به شمار میرفتند؛ اما چون شاخه کوچکتر [[خاندان]] بودند، [[وارث]] [[فرهنگی]] و بازرگانی معینی - سبئی شدند. زبانشان همان زبان معینی – سبئی بود و بیشتر درآمدشان از راه [[تجارت]]، به ویژه [[تجارت]] کندر و بخور تأمین میشد<ref>فلیپ حتی، تاریخ عرب، ج۱، ص۷۱.</ref>. | ||
*شکوه تجاری [[حمیریان]] در قبل از میلاد به حدی رسید که "اغسطوس" [[قیصر روم]] را برای حمله به [[یمن]] و به دست آوردن اموالشان تحریک کرد. این حمله در سال ۲۴ ق. م ناکام ماند<ref>عمر فروخ، تاریخ الجاهلیه، ص۶۶.</ref>؛ اما رفته رفته [[حمیریان]]، [[اختیار]] بازرگانی را در دریای سرخ - که روزگاری مختص آنان بود - از دست دادند<ref>فلیپ حتی، تاریخ عرب، ج۱، ص۷۴.</ref>. [[رومیان]] در اواخر دوران بطلمیوسی موفق شدند بر جریانهای موسمی دریا فائق آیند و دارچین و فلفل را از [[هند]] به [[روم]] برسانند. این جریان به منزله آغازی برای سقوط [[دولت]] تجاری [[حمیریان]] بود<ref>فلیپ حتی، تاریخ عرب، ج۱، ص۷۶.</ref>. [[حمیریان]] در سال ۳۰۰ م، با [[خروج]] از این حالت خمودگی و رکود، [[حکومت]] جدیدی را پایهریزی کردند. آنها حضرموت، شحر و [[شرق]] یمامه را نیز به قلمرو خود افزودند و امیرانشان به "شاه سبأ"، "ذوریدان"، "حضرموت"، "یمنات"<ref>عمر فروخ، تاریخ الجاهلیه، ص۶۷.</ref> و "تبع"<ref>دینوری، اخبار الطوال، ص۴۶؛ علی بن الحسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۸۸.</ref> ملقب شدند. | *شکوه تجاری [[حمیریان]] در قبل از میلاد به حدی رسید که "اغسطوس" [[قیصر روم]] را برای حمله به [[یمن]] و به دست آوردن اموالشان تحریک کرد. این حمله در سال ۲۴ ق. م ناکام ماند<ref>عمر فروخ، تاریخ الجاهلیه، ص۶۶.</ref>؛ اما رفته رفته [[حمیریان]]، [[اختیار]] بازرگانی را در دریای سرخ - که روزگاری مختص آنان بود - از دست دادند<ref>فلیپ حتی، تاریخ عرب، ج۱، ص۷۴.</ref>. [[رومیان]] در اواخر دوران بطلمیوسی موفق شدند بر جریانهای موسمی دریا فائق آیند و دارچین و فلفل را از [[هند]] به [[روم]] برسانند. این جریان به منزله آغازی برای سقوط [[دولت]] تجاری [[حمیریان]] بود<ref>فلیپ حتی، تاریخ عرب، ج۱، ص۷۶.</ref>. [[حمیریان]] در سال ۳۰۰ م، با [[خروج]] از این حالت خمودگی و رکود، [[حکومت]] جدیدی را پایهریزی کردند. آنها حضرموت، شحر و [[شرق]] یمامه را نیز به قلمرو خود افزودند و امیرانشان به "شاه سبأ"، "ذوریدان"، "حضرموت"، "یمنات"<ref>عمر فروخ، تاریخ الجاهلیه، ص۶۷.</ref> و "تبع"<ref>دینوری، اخبار الطوال، ص۴۶؛ علی بن الحسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۸۸.</ref> ملقب شدند. | ||
*بر اساس [[روایات]] [[تاریخی]]، قبیلههای پراکنده [[حمیری]] که در قلمرو [[پادشاهی]] سبأ و حضرموت بودند در زمان نیای بزرگ تبابعه، "[[حارث]] رائش" متحد شدند و به [[فرمان]] او در آمدند. او با [[جنگاوری]]، [[غنایم]] بسیاری را برای یمنیان به ارمغان آورد<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۹۵–۹۶.</ref>. *افسانههای زیادی درباره کشورگشاییهای تابعه در کتب [[عربی]] ذکر شده است<ref>زکریا بن محمد قزوینی، آثار البلاد و اخبار العباد، ص۵۳۵؛ ابن قتیبه، المعارف، ص۶۳۰؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۲۴۷؛ علی بن الحسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۸۷؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۹۷؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۴۲۱.</ref>. بعد از "تبع بن حسان"، [[خاندان]] "عبید کلال" به [[ریاست]] "مرثد بن عبید کلال" [[قدرت]] یافتند<ref>ابن قتیبه، المعارف، ص۶۳۵ علی بن الحسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۵۱؛ مطهر بن طاهر مقدسی، البدء و التاریخ، ج۳، ص۱۸۱.</ref>. آنها با [[تفرقهافکنی]] بین [[امیران]] [[حمیری]]، این [[دولت]] را به [[ضعف]] کشاندند تا اینکه قوای وحشی، بعد از [[قتل]] "ذونواس" آخرین شاه [[حمیری]] - بساط این [[حکومت]] را در ۵۲۴ م برچیدند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۳۱-۳۷؛ خیرالدین زرکلی، الأعلام، ج۳، ص۸.</ref>. | *بر اساس [[روایات]] [[تاریخی]]، قبیلههای پراکنده [[حمیری]] که در قلمرو [[پادشاهی]] سبأ و حضرموت بودند در زمان نیای بزرگ تبابعه، "[[حارث]] رائش" متحد شدند و به [[فرمان]] او در آمدند. او با [[جنگاوری]]، [[غنایم]] بسیاری را برای یمنیان به ارمغان آورد<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۹۵–۹۶.</ref>. *افسانههای زیادی درباره کشورگشاییهای تابعه در کتب [[عربی]] ذکر شده است<ref>زکریا بن محمد قزوینی، آثار البلاد و اخبار العباد، ص۵۳۵؛ ابن قتیبه، المعارف، ص۶۳۰؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۲۴۷؛ علی بن الحسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۸۷؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۹۷؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۴۲۱.</ref>. بعد از "تبع بن حسان"، [[خاندان]] "عبید کلال" به [[ریاست]] "مرثد بن عبید کلال" [[قدرت]] یافتند<ref>ابن قتیبه، المعارف، ص۶۳۵ علی بن الحسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۵۱؛ مطهر بن طاهر مقدسی، البدء و التاریخ، ج۳، ص۱۸۱.</ref>. آنها با [[تفرقهافکنی]] بین [[امیران]] [[حمیری]]، این [[دولت]] را به [[ضعف]] کشاندند تا اینکه قوای وحشی، بعد از [[قتل]] "ذونواس" آخرین شاه [[حمیری]] - بساط این [[حکومت]] را در ۵۲۴ م برچیدند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۳۱-۳۷؛ خیرالدین زرکلی، الأعلام، ج۳، ص۸.</ref>. | ||
*[[اعراب]]، [[دینداری]] و [[عزت]] خود را مرهون [[حمیریان]] میدانستند؛ از این رو [[امیران]] [[حمیری]]، [[جایگاه]] ویژهای میان آنها داشتند<ref>همدانی، تاریخ همدانی، ص۵۹.</ref>. نیز در ابتدا [[بتپرست]] بوده، "[[الهه]] نسر" را میپرستیدند<ref>ابن الکلبی، الاصنام، ص۱۱.</ref> و برای آن [[قربانی]] میکردند؛ اما در اشعار [[جاهلی]] [[عرب]] و شعرای [[حمیری]]، نامی از [[الهه]] نسر وجود ندارد<ref>ابن الکلبی، الاصنام، ص۱۱.</ref>. | * [[اعراب]]، [[دینداری]] و [[عزت]] خود را مرهون [[حمیریان]] میدانستند؛ از این رو [[امیران]] [[حمیری]]، [[جایگاه]] ویژهای میان آنها داشتند<ref>همدانی، تاریخ همدانی، ص۵۹.</ref>. نیز در ابتدا [[بتپرست]] بوده، "[[الهه]] نسر" را میپرستیدند<ref>ابن الکلبی، الاصنام، ص۱۱.</ref> و برای آن [[قربانی]] میکردند؛ اما در اشعار [[جاهلی]] [[عرب]] و شعرای [[حمیری]]، نامی از [[الهه]] نسر وجود ندارد<ref>ابن الکلبی، الاصنام، ص۱۱.</ref>. | ||
*گفته شده آنان در [[صنعا]] بتخانهای به نام "رئام" داشتند<ref>ابن الکلبی، الاصنام، ص۱۱.</ref>. تا اینکه در زمان حسان بن تبع از [[پرستش]] [[بتها]] [[دست]] کشیدند و به [[آیین یهود]] گرویدند<ref>ابن الکلبی، الاصنام، ص۱۱؛ علی بن الحسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۵۱.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[دولتهای عرب جاهلی ۲ (مقاله)|دولتهای عرب جاهلی]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۳۶۹-۳۷۱.</ref>. | *گفته شده آنان در [[صنعا]] بتخانهای به نام "رئام" داشتند<ref>ابن الکلبی، الاصنام، ص۱۱.</ref>. تا اینکه در زمان حسان بن تبع از [[پرستش]] [[بتها]] [[دست]] کشیدند و به [[آیین یهود]] گرویدند<ref>ابن الکلبی، الاصنام، ص۱۱؛ علی بن الحسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۵۱.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[دولتهای عرب جاهلی ۲ (مقاله)|دولتهای عرب جاهلی]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۳۶۹-۳۷۱.</ref>. | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
{{ | {{مدخل وابسته}} | ||
* [[دولتهای عرب جاهلی]] | * [[دولتهای عرب جاهلی]] | ||
* [[سبأ]] | * [[سبأ]] | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:حکومتهای عصر جاهلیت]] | [[رده:حکومتهای عصر جاهلیت]] | ||
{{قبایل عرب}} | {{قبایل عرب}} |
نسخهٔ ۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۳۵
قبیله حمیر
دولت حمیریان
- یمن، سال ۱۱۵ قبل از میلاد، شاهد تشکیل دولتی بود که بعدها به نام دولت "حمیریان" خوانده شد[۱]. حمیر از مهمترین قبایل عرب در جنوب عربستان به شمار میآمد که مناطق وسیعی از سواحل دریای سرخ را تا حضرموت در اختیار داشت.
- در ابتدا سرزمین حمیر، جزئی از سرزمین قتبان به شمار میآمد و به آنها جزیه میپرداخت. سبئیون به آنها "ولداله عم" و "ملت عم" میگفتند[۲]. در ابتدا سرزمینشان به سرزمین "رشای" و "حبان" در شمال، "حضرموت" در شرق و سرزمین "ذبیب" در غرب بود. آنان رفتهرفته سرزمینهای دیگری همچون "رعین" و "عرش" را نیز تصرف کردند و "ظفار" را پایتخت خود قرار دادند[۳] و هنگامی که "مارب" به تصرفشان در آمد ۔ مانند ملوک سبئی - لقب رسمی "ذوریدان" را برگزیدند[۴].
- آغازگر حکومت حمیری، "یاسر یهصدق" بود که در حوالی سال ۷۵ میلادی به حکومت پرداخت[۵]. حمیریان، خویشاوند سبئیان به شمار میرفتند؛ اما چون شاخه کوچکتر خاندان بودند، وارث فرهنگی و بازرگانی معینی - سبئی شدند. زبانشان همان زبان معینی – سبئی بود و بیشتر درآمدشان از راه تجارت، به ویژه تجارت کندر و بخور تأمین میشد[۶].
- شکوه تجاری حمیریان در قبل از میلاد به حدی رسید که "اغسطوس" قیصر روم را برای حمله به یمن و به دست آوردن اموالشان تحریک کرد. این حمله در سال ۲۴ ق. م ناکام ماند[۷]؛ اما رفته رفته حمیریان، اختیار بازرگانی را در دریای سرخ - که روزگاری مختص آنان بود - از دست دادند[۸]. رومیان در اواخر دوران بطلمیوسی موفق شدند بر جریانهای موسمی دریا فائق آیند و دارچین و فلفل را از هند به روم برسانند. این جریان به منزله آغازی برای سقوط دولت تجاری حمیریان بود[۹]. حمیریان در سال ۳۰۰ م، با خروج از این حالت خمودگی و رکود، حکومت جدیدی را پایهریزی کردند. آنها حضرموت، شحر و شرق یمامه را نیز به قلمرو خود افزودند و امیرانشان به "شاه سبأ"، "ذوریدان"، "حضرموت"، "یمنات"[۱۰] و "تبع"[۱۱] ملقب شدند.
- بر اساس روایات تاریخی، قبیلههای پراکنده حمیری که در قلمرو پادشاهی سبأ و حضرموت بودند در زمان نیای بزرگ تبابعه، "حارث رائش" متحد شدند و به فرمان او در آمدند. او با جنگاوری، غنایم بسیاری را برای یمنیان به ارمغان آورد[۱۲]. *افسانههای زیادی درباره کشورگشاییهای تابعه در کتب عربی ذکر شده است[۱۳]. بعد از "تبع بن حسان"، خاندان "عبید کلال" به ریاست "مرثد بن عبید کلال" قدرت یافتند[۱۴]. آنها با تفرقهافکنی بین امیران حمیری، این دولت را به ضعف کشاندند تا اینکه قوای وحشی، بعد از قتل "ذونواس" آخرین شاه حمیری - بساط این حکومت را در ۵۲۴ م برچیدند[۱۵].
- اعراب، دینداری و عزت خود را مرهون حمیریان میدانستند؛ از این رو امیران حمیری، جایگاه ویژهای میان آنها داشتند[۱۶]. نیز در ابتدا بتپرست بوده، "الهه نسر" را میپرستیدند[۱۷] و برای آن قربانی میکردند؛ اما در اشعار جاهلی عرب و شعرای حمیری، نامی از الهه نسر وجود ندارد[۱۸].
- گفته شده آنان در صنعا بتخانهای به نام "رئام" داشتند[۱۹]. تا اینکه در زمان حسان بن تبع از پرستش بتها دست کشیدند و به آیین یهود گرویدند[۲۰][۲۱].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ پیگل لوسکایا، اعراب حدود مرزهای شرقی و ایران در سدههای چهارم-ششم میلادی، ص۲۳۷.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۵۱۸.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۵۱۸.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۵۱۸.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۵۲۱.
- ↑ فلیپ حتی، تاریخ عرب، ج۱، ص۷۱.
- ↑ عمر فروخ، تاریخ الجاهلیه، ص۶۶.
- ↑ فلیپ حتی، تاریخ عرب، ج۱، ص۷۴.
- ↑ فلیپ حتی، تاریخ عرب، ج۱، ص۷۶.
- ↑ عمر فروخ، تاریخ الجاهلیه، ص۶۷.
- ↑ دینوری، اخبار الطوال، ص۴۶؛ علی بن الحسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۸۸.
- ↑ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۹۵–۹۶.
- ↑ زکریا بن محمد قزوینی، آثار البلاد و اخبار العباد، ص۵۳۵؛ ابن قتیبه، المعارف، ص۶۳۰؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۲۴۷؛ علی بن الحسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۸۷؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۹۷؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۴۲۱.
- ↑ ابن قتیبه، المعارف، ص۶۳۵ علی بن الحسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۵۱؛ مطهر بن طاهر مقدسی، البدء و التاریخ، ج۳، ص۱۸۱.
- ↑ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۳۱-۳۷؛ خیرالدین زرکلی، الأعلام، ج۳، ص۸.
- ↑ همدانی، تاریخ همدانی، ص۵۹.
- ↑ ابن الکلبی، الاصنام، ص۱۱.
- ↑ ابن الکلبی، الاصنام، ص۱۱.
- ↑ ابن الکلبی، الاصنام، ص۱۱.
- ↑ ابن الکلبی، الاصنام، ص۱۱؛ علی بن الحسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۵۱.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، دولتهای عرب جاهلی، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۳۶۹-۳۷۱.