اولو الامر از دیدگاه اهل سنت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۶: خط ۶:
}}
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
در نزد [[مفسران]] بحث‌انگیز‌ترین مسئله درباره [[آیه]] «[[اطاعت]]» بیان مصداق و مراد [[آیه شریفه]] از واژه «[[اولی الامر]]» است و در واقع خاستگاه [[اختلاف]] مفسران [[فریقین]] در مورد این آیه [[تفسیر]] کلمه «اولی الامر» می‌باشد.
در نزد [[مفسران]] بحث‌انگیز‌ترین مسئله درباره [[آیه]] «[[اطاعت]]» بیان مصداق و مراد [[آیه شریفه]] از واژه «[[اولی الامر]]» است و در واقع خاستگاه [[اختلاف]] مفسران [[فریقین]] در مورد این آیه [[تفسیر]] کلمه «اولی الامر» می‌باشد.
درباره مراد و مقصود از «اولی الامر» در آیه شریفه دیدگاه‌های گوناگون و متفاوتی ارائه شده است که در اینجا به نقل از [[تفسیر المنار]] چند نمونه آن می‌آید.
درباره مراد و مقصود از «اولی الامر» در آیه شریفه دیدگاه‌های گوناگون و متفاوتی ارائه شده است که در اینجا به نقل از [[تفسیر المنار]] چند نمونه آن می‌آید.
#برخی معتقدند منظور از «اولی الامر» [[امیران]] و [[حاکمان]] می‌باشد که اطاعتشان [[واجب]] است؛ اما نه به طور مطلق بلکه اطاعت از آنها مشروط به این است که به انجام [[محرمات]] دستور ندهند. تفسیر المنار این قول را به «الجلال» نسبت داده<ref>جلال الدین عبدالرحمن بن ابی بکر سیوطی و جلال الدین محمد بن احمد المحلی، تفسیر الجلالین، ص۸۷.</ref> و آورده است که آیه یاد شده مطلق می‌باشد، ولی [[پیروان]] این دیدگاه این قید را از [[نصوص]] دیگری مانند: {{متن حدیث|لا طَاعَةَ لمخلوق في معصية اللّه‏}} و [[حدیث]] {{متن حدیث|إِنَّمَا الطَّاعَةُ فِي الْمَعْرُوفِ‌}} استفاده کرده‌اند.
# برخی معتقدند منظور از «اولی الامر» [[امیران]] و [[حاکمان]] می‌باشد که اطاعتشان [[واجب]] است؛ اما نه به طور مطلق بلکه اطاعت از آنها مشروط به این است که به انجام [[محرمات]] دستور ندهند. تفسیر المنار این قول را به «الجلال» نسبت داده<ref>جلال الدین عبدالرحمن بن ابی بکر سیوطی و جلال الدین محمد بن احمد المحلی، تفسیر الجلالین، ص۸۷.</ref> و آورده است که آیه یاد شده مطلق می‌باشد، ولی [[پیروان]] این دیدگاه این قید را از [[نصوص]] دیگری مانند: {{متن حدیث|لا طَاعَةَ لمخلوق في معصية اللّه‏}} و [[حدیث]] {{متن حدیث|إِنَّمَا الطَّاعَةُ فِي الْمَعْرُوفِ‌}} استفاده کرده‌اند.
#برخی دیگر از مفسران مراد از «اولی الامر» را مطلق [[حکام]] دانسته‌اند و معتقدند هر کسی و به هر شکلی [[زمامدار]] [[جامعه اسلامی]] گردد باید بدون قید و شرط اطاعت شود. به [[عقیده]] تفسیر المنار، این دیدگاه مردود است به جهت [[غفلت]] از کلمه {{متن قرآن|مِنْكُمْ}} در آیه شریفه که بر [[لزوم]] [[مسلمان]] بودن «اولی الامر» دلالت دارد.
# برخی دیگر از مفسران مراد از «اولی الامر» را مطلق [[حکام]] دانسته‌اند و معتقدند هر کسی و به هر شکلی [[زمامدار]] [[جامعه اسلامی]] گردد باید بدون قید و شرط اطاعت شود. به [[عقیده]] تفسیر المنار، این دیدگاه مردود است به جهت [[غفلت]] از کلمه {{متن قرآن|مِنْكُمْ}} در آیه شریفه که بر [[لزوم]] [[مسلمان]] بودن «اولی الامر» دلالت دارد.
#برخی دیگر معتقدند که منظور از «اولی الامر» علمای [[جامعه]] است که تفسیر المنار در [[نقد]] این دیدگاه می‌گوید: از آنجایی که [[علما]] نیز با هم اختلاف نظر پیدا می‌کنند پس نمی‌توان آنها را «اولی الامر» دانست.
# برخی دیگر معتقدند که منظور از «اولی الامر» علمای [[جامعه]] است که تفسیر المنار در [[نقد]] این دیدگاه می‌گوید: از آنجایی که [[علما]] نیز با هم اختلاف نظر پیدا می‌کنند پس نمی‌توان آنها را «اولی الامر» دانست.
#دیدگاه دیگری که «المنار» درباره تفسیر «اولی الامر» آورد. دیدگاه [[مذهب تشیع]] می‌باشد. پیروان [[مکتب]] [[ائمه اطهار]]{{عم}} منظور از «اولی الامر» را [[امامان معصوم]]{{عم}} می‌دانند. نویسنده المنار بر این دیدگاه نیز اشکال‌هایی طرح می‌کند که در جای خود بررسی خواهد شد.
# دیدگاه دیگری که «المنار» درباره تفسیر «اولی الامر» آورد. دیدگاه [[مذهب تشیع]] می‌باشد. پیروان [[مکتب]] [[ائمه اطهار]] {{عم}} منظور از «اولی الامر» را [[امامان معصوم]] {{عم}} می‌دانند. نویسنده المنار بر این دیدگاه نیز اشکال‌هایی طرح می‌کند که در جای خود بررسی خواهد شد.
#دیدگاه دیگری که «تفسیر المنار» در پایان مطرح کرده و [[اختیار]] نموده است آن است که مراد از «[[اولی الامر]]» [[جماعت]] [[اهل حل و عقد]] از [[مسلمانان]] می‌باشد<ref>تفسیر المنار، ج۵، ص۱۵۴.</ref><ref>[[محمد ساعدی|ساعدی، محمد]]، [[آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار (کتاب)|آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار]]، ص ۱۶۵.</ref>
# دیدگاه دیگری که «تفسیر المنار» در پایان مطرح کرده و [[اختیار]] نموده است آن است که مراد از «[[اولی الامر]]» [[جماعت]] [[اهل حل و عقد]] از [[مسلمانان]] می‌باشد<ref>تفسیر المنار، ج۵، ص۱۵۴.</ref><ref>[[محمد ساعدی|ساعدی، محمد]]، [[آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار (کتاب)|آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار]]، ص ۱۶۵.</ref>


==[[اولی الامر]] در [[روایات اهل سنت]]==
== [[اولی الامر]] در [[روایات اهل سنت]] ==
روایات اهل سنت در این زمینه چند دسته‌اند:
روایات اهل سنت در این زمینه چند دسته‌اند:


===دسته اول: [[امام علی]]{{ع}} و [[اهل بیت]]{{عم}}===
=== دسته اول: [[امام علی]] {{ع}} و [[اهل بیت]] {{عم}} ===
اولی الامر افرادی خاص‌اند که نخستین آنان علی{{ع}} است. [[حاکم حسکانی]]<ref>ابوالقاسم عبیدالله بن عبد الله بن احمد حسکانی قرشی نیشابوری از محدثان بزرگ حنفی در قرن پنجم است. حافظ شمس الدین ذهبی (م.۷۴۸ق) در کتاب سیر اعلام النبلاء (ج ۱۸، ص۲۶۸، رقم ۱۳۶) درباره وی می‌نویسد: {{عربی|الامام المحدث البارع}}؛ «وی پیشوا، محدث و سرآمد دیگران است». وی در کتاب تذکرة الحفاظ (ج۳، ص۲۰۰، رقم ۱۰۳۲) نیز از او چنین یاد می‌کند: {{عربی|شيخ متقن ذو عناية تامة بعلم الحديث}}: استاد استوارکار که عنایتی تمام به دانش حدیث دارد»؛ و نیز، ر.ک: سودونی، تاج التراجم، ص۲۰۲، رقم ۱۵۷.</ref> - از [[دانشمندان]] [[قرن پنجم]] - با سند خود از امام علی{{ع}} از [[رسول خدا]]{{صل}} چنین آورده است:
اولی الامر افرادی خاص‌اند که نخستین آنان علی {{ع}} است. [[حاکم حسکانی]]<ref>ابوالقاسم عبیدالله بن عبد الله بن احمد حسکانی قرشی نیشابوری از محدثان بزرگ حنفی در قرن پنجم است. حافظ شمس الدین ذهبی (م. ۷۴۸ق) در کتاب سیر اعلام النبلاء (ج ۱۸، ص۲۶۸، رقم ۱۳۶) درباره وی می‌نویسد: {{عربی|الامام المحدث البارع}}؛ «وی پیشوا، محدث و سرآمد دیگران است». وی در کتاب تذکرة الحفاظ (ج۳، ص۲۰۰، رقم ۱۰۳۲) نیز از او چنین یاد می‌کند: {{عربی|شيخ متقن ذو عناية تامة بعلم الحديث}}: استاد استوارکار که عنایتی تمام به دانش حدیث دارد»؛ و نیز، ر. ک: سودونی، تاج التراجم، ص۲۰۲، رقم ۱۵۷.</ref> - از [[دانشمندان]] [[قرن پنجم]] - با سند خود از امام علی {{ع}} از [[رسول خدا]] {{صل}} چنین آورده است:
«شریکان من کسانی‌اند که [[خداوند]] [[[اطاعت]]] آنان را با اطاعت خویش و من کنار هم آورد و درباره آنان چنین نازل کرد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>.
«شریکان من کسانی‌اند که [[خداوند]] [[[اطاعت]]] آنان را با اطاعت خویش و من کنار هم آورد و درباره آنان چنین نازل کرد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>.


من گفتم: ای [[پیامبر خدا]]، آنان چه کسانی‌اند؟ فرمود: «تو نخستین آنان هستی»<ref>حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۱۹۱، ح۲۰۴.</ref>.
من گفتم: ای [[پیامبر خدا]]، آنان چه کسانی‌اند؟ فرمود: «تو نخستین آنان هستی»<ref>حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۱۹۱، ح۲۰۴.</ref>.
جوینی<ref>جوینی از بزرگان شافعی و از مشایخ حافظ شمس الدین محمد ذهبی (م.۷۴۸ق) است. ذهبی وی را چنین می‌ستاید: {{عربی|المحدث الأوحد الأكمل فخر الاسلام صدر الدين ابراهيم بن محمد الجويني شيخ الصوفية... و كان شديد الاعتناء بالرواية}}: «محدث یگانه کامل‌تر [از دیگران] فخر اسلام، صدرالدین جوینی به روایت عنایت زیاد داشت» (ر.ک: ذهبی، تذکرة الحفاظ، ج۴، ص۱۵۰۵، مبحث شیوخ صاحب التذکرة، رقم ۲۴).</ref> (م. ۷۳۰ق) نیز با سند خود در ضمن [[حدیثی]] درازدامن از مُحاجه امام علی{{ع}} با برخی [[صحابه]] در [[زمان]] [[خلافت عثمان]] چنین نقل می‌کند:
جوینی<ref>جوینی از بزرگان شافعی و از مشایخ حافظ شمس الدین محمد ذهبی (م. ۷۴۸ق) است. ذهبی وی را چنین می‌ستاید: {{عربی|المحدث الأوحد الأكمل فخر الاسلام صدر الدين ابراهيم بن محمد الجويني شيخ الصوفية... و كان شديد الاعتناء بالرواية}}: «محدث یگانه کامل‌تر [از دیگران] فخر اسلام، صدرالدین جوینی به روایت عنایت زیاد داشت» (ر. ک: ذهبی، تذکرة الحفاظ، ج۴، ص۱۵۰۵، مبحث شیوخ صاحب التذکرة، رقم ۲۴).</ref> (م. ۷۳۰ق) نیز با سند خود در ضمن [[حدیثی]] درازدامن از مُحاجه امام علی {{ع}} با برخی [[صحابه]] در [[زمان]] [[خلافت عثمان]] چنین نقل می‌کند:
{{متن حدیث|فَأَنْشُدُكُمْ أَ تَعْلَمُونَ حَيْثُ نَزَلَتْ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> وَ حَيْثُ نَزَلَتْ {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref> وَ حَيْثُ نَزَلَتْ {{متن قرآن|أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَكُوا وَلَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جَاهَدُوا مِنْكُمْ وَلَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَا رَسُولِهِ وَلَا الْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً}}<ref>«آیا پنداشته‌اید که به خود واگذاشته می‌شوید در حالی که هنوز خداوند کسانی از شما را که جهاد کرده‌اند و جز خداوند و پیامبرش و مؤمنان همرازی نگزیده‌اند معلوم نداشته است؟! و خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره توبه، آیه ۱۶.</ref> قَالَ النَّاسُ يَا رَسُولَ اللَّهِ خَاصَّةٌ فِي بَعْضِ الْمُؤْمِنِينَ أَمْ عَامَّةٌ لِجَمِيعِهِمْ فَأَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ نَبِيَّهُ{{صل}} أَنْ يُعْلِمَهُمْ وُلَاةَ أَمْرِهِمْ وَ أَنْ يُفَسِّرَ لَهُمْ مِنَ الْوَلَايَةِ مَا فَسَّرَ لَهُمْ مِنْ صَلَاتِهِمْ وَ زَكَاتِهِمْ وَ صَوْمِهِمْ وَ حَجِّهِمْ فَنَصَبَنِي لِلنَّاسِ بِغَدِيرِ خُمٍّ ثُمَّ خَطَبَ وَ قَالَ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ أَرْسَلَنِي بِرِسَالَةٍ ضَاقَ بِهَا صَدْرِي وَ ظَنَنْتُ أَنَّ النَّاسَ تُكَذِّبُنِي فَأَوْعَدَنِي لأبلغها [لَأُبَلِّغَنَّهَا] أَوْ لَيُعَذِّبَنِّي ثُمَّ أَمَرَ فَنُودِيَ بِ الصَّلَاةَ جَامِعَةً ثُمَّ خَطَبَ فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مَوْلَايَ وَ أَنَا مَوْلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ أَنَا أَوْلَى بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ قَالُوا بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ قُمْ يَا عَلِيُّ فَقُمْتُ فَقَالَ مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ هَذَا مَوْلَاهُ...}}؛
{{متن حدیث|فَأَنْشُدُكُمْ أَ تَعْلَمُونَ حَيْثُ نَزَلَتْ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> وَ حَيْثُ نَزَلَتْ {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref> وَ حَيْثُ نَزَلَتْ {{متن قرآن|أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَكُوا وَلَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جَاهَدُوا مِنْكُمْ وَلَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَا رَسُولِهِ وَلَا الْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً}}<ref>«آیا پنداشته‌اید که به خود واگذاشته می‌شوید در حالی که هنوز خداوند کسانی از شما را که جهاد کرده‌اند و جز خداوند و پیامبرش و مؤمنان همرازی نگزیده‌اند معلوم نداشته است؟! و خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره توبه، آیه ۱۶.</ref> قَالَ النَّاسُ يَا رَسُولَ اللَّهِ خَاصَّةٌ فِي بَعْضِ الْمُؤْمِنِينَ أَمْ عَامَّةٌ لِجَمِيعِهِمْ فَأَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ نَبِيَّهُ {{صل}} أَنْ يُعْلِمَهُمْ وُلَاةَ أَمْرِهِمْ وَ أَنْ يُفَسِّرَ لَهُمْ مِنَ الْوَلَايَةِ مَا فَسَّرَ لَهُمْ مِنْ صَلَاتِهِمْ وَ زَكَاتِهِمْ وَ صَوْمِهِمْ وَ حَجِّهِمْ فَنَصَبَنِي لِلنَّاسِ بِغَدِيرِ خُمٍّ ثُمَّ خَطَبَ وَ قَالَ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ أَرْسَلَنِي بِرِسَالَةٍ ضَاقَ بِهَا صَدْرِي وَ ظَنَنْتُ أَنَّ النَّاسَ تُكَذِّبُنِي فَأَوْعَدَنِي لأبلغها [لَأُبَلِّغَنَّهَا] أَوْ لَيُعَذِّبَنِّي ثُمَّ أَمَرَ فَنُودِيَ بِ الصَّلَاةَ جَامِعَةً ثُمَّ خَطَبَ فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مَوْلَايَ وَ أَنَا مَوْلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ أَنَا أَوْلَى بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ قَالُوا بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ قُمْ يَا عَلِيُّ فَقُمْتُ فَقَالَ مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ هَذَا مَوْلَاهُ...}}؛
علی{{ع}} به آنان فرمود: شما را به [[خدا]] [[سوگند]] می‌دهم! آیا می‌دانید [و بیاد دارید] هنگامی که [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...}} و آیه {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ...}} و آیه {{متن قرآن|وَلَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ...}} نازل شد، [[مردم]] گفتند: ای [[رسول خدا]]، آیا {{متن قرآن|أُولِي الْأَمْرِ}}، {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا}} و {{متن قرآن|الْمُؤْمِنِينَ}} [در این سه [[آیه]]] افرادی خاص و برخی از مؤمنان‌اند یا شامل همه آنان می‌شود؟ پس [[خداوند]] به پیامبرش دستور داد [[والیان امر]] را [در این [[آیات]]] به [[مردم]] بشناساند و برای ایشان همان‌گونه که [[نماز]] و [[زکات]] و [[حج]] را [[تفسیر]] کرده است، [[ولایت]] را تفسیر کند. پس [[رسول خدا]]{{صل}} من را در [[غدیرخم]] برای مردم [[نصب]] کرد [تا به روشنی نشان دهد مراد از این [[آیات]] من هستم]؛ پس [[خطبه]] خواند و فرمود: ای مردم، آیا می‌دانید خداوند مولای من و من مولای مؤمنانم و من به ایشان از خودشان، سزاوارترم؟ گفتند: آری، ای رسول خدا؛ آنگاه به من فرمود: ای علی، برخیز پس برخاستم پس فرمود: هر کس من مولای اویم، پس این علی هم مولای او است.»..<ref>حموئی، فرائد السمطین، ج۱، ص۳۱۳، باب ۵۸، ح۲۵۰، حموئی این حدیث را از طریق «ابان بن ابی عیاش» از سلیم بن قیس نقل می‌کند. شایان ذکر است که شیخ صدوق نیز از طریق ابان بن ابی عیاش این حدیث را نقل کرده است. ر.ک: کمال الدین، الباب الرابع و العشرون، ص۲۷۴، ح۲۵. ابان بن ابی عیاش از رجال ابوداود صاحب سنن ابی داود است. جمعی وی را تضعیف و برخی او را توثیق کرده‌اند. ر.ک: مزی، تهذیب الکمال، ج۲، ص۱۹-۲۴، رقم ۱۴۲.</ref>.
علی {{ع}} به آنان فرمود: شما را به [[خدا]] [[سوگند]] می‌دهم! آیا می‌دانید [و بیاد دارید] هنگامی که [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...}} و آیه {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ...}} و آیه {{متن قرآن|وَلَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ...}} نازل شد، [[مردم]] گفتند: ای [[رسول خدا]]، آیا {{متن قرآن|أُولِي الْأَمْرِ}}، {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا}} و {{متن قرآن|الْمُؤْمِنِينَ}} [در این سه [[آیه]]] افرادی خاص و برخی از مؤمنان‌اند یا شامل همه آنان می‌شود؟ پس [[خداوند]] به پیامبرش دستور داد [[والیان امر]] را [در این [[آیات]]] به [[مردم]] بشناساند و برای ایشان همان‌گونه که [[نماز]] و [[زکات]] و [[حج]] را [[تفسیر]] کرده است، [[ولایت]] را تفسیر کند. پس [[رسول خدا]] {{صل}} من را در [[غدیرخم]] برای مردم [[نصب]] کرد [تا به روشنی نشان دهد مراد از این [[آیات]] من هستم]؛ پس [[خطبه]] خواند و فرمود: ای مردم، آیا می‌دانید خداوند مولای من و من مولای مؤمنانم و من به ایشان از خودشان، سزاوارترم؟ گفتند: آری، ای رسول خدا؛ آنگاه به من فرمود: ای علی، برخیز پس برخاستم پس فرمود: هر کس من مولای اویم، پس این علی هم مولای او است.»..<ref>حموئی، فرائد السمطین، ج۱، ص۳۱۳، باب ۵۸، ح۲۵۰، حموئی این حدیث را از طریق «ابان بن ابی عیاش» از سلیم بن قیس نقل می‌کند. شایان ذکر است که شیخ صدوق نیز از طریق ابان بن ابی عیاش این حدیث را نقل کرده است. ر. ک: کمال الدین، الباب الرابع و العشرون، ص۲۷۴، ح۲۵. ابان بن ابی عیاش از رجال ابوداود صاحب سنن ابی داود است. جمعی وی را تضعیف و برخی او را توثیق کرده‌اند. ر. ک: مزی، تهذیب الکمال، ج۲، ص۱۹-۲۴، رقم ۱۴۲.</ref>.


[[حسکانی]] به نقل از [[مجاهد بن جبر تابعی]] نیز [[شأن نزول آیه]] را درباره [[جانشینی امام علی]]{{ع}} در [[مدینه]] به جای رسول خدا{{صل}} در ماجرای [[جنگ تبوک]] می‌داند که در بررسی و ارزیابی [[احادیث اهل سنت]] خواهد آمد.<ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت (کتاب)|بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت]]، ص ۹۲.</ref>
[[حسکانی]] به نقل از [[مجاهد بن جبر تابعی]] نیز [[شأن نزول آیه]] را درباره [[جانشینی امام علی]] {{ع}} در [[مدینه]] به جای رسول خدا {{صل}} در ماجرای [[جنگ تبوک]] می‌داند که در بررسی و ارزیابی [[احادیث اهل سنت]] خواهد آمد.<ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت (کتاب)|بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت]]، ص ۹۲.</ref>


===دسته دوم: [[فرماندهان]] [[منصوب]]===
=== دسته دوم: [[فرماندهان]] [[منصوب]] ===
[[اولی الامر]] [[فرماندهان سپاه]] منصوب از سوی [[پیامبر]] خدایند.
[[اولی الامر]] [[فرماندهان سپاه]] منصوب از سوی [[پیامبر]] خدایند.
[[سیوطی]] به نقل از [[بخاری]]، مسلم، [[ابوداود]]، [[ترمذی]]، [[نسائی]]، [[ابن جریر طبری]] و... از قول [[ابن عباس]] می‌نویسد:
[[سیوطی]] به نقل از [[بخاری]]، مسلم، [[ابوداود]]، [[ترمذی]]، [[نسائی]]، [[ابن جریر طبری]] و... از قول [[ابن عباس]] می‌نویسد:
آیه {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}، «درباره [[عبدالله بن حذافة بن قیس]] نازل شد، هنگامی که [[حضرت رسول]] وی را به [[فرماندهی]] سپاهی گماشتند»<ref>سیوطی، الدر المنثور، ج۲، ص۵۷۳، و نیز ر.ک: طبری، جامع البیان، ج۴، ص۱۴۷ و ابن حنبل، مسند الامام احمد، ج۵، ص۲۳۰، ح۳۱۲۴.</ref>.
آیه {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}، «درباره [[عبدالله بن حذافة بن قیس]] نازل شد، هنگامی که [[حضرت رسول]] وی را به [[فرماندهی]] سپاهی گماشتند»<ref>سیوطی، الدر المنثور، ج۲، ص۵۷۳، و نیز ر. ک: طبری، جامع البیان، ج۴، ص۱۴۷ و ابن حنبل، مسند الامام احمد، ج۵، ص۲۳۰، ح۳۱۲۴.</ref>.
[[ابن کثیر]] پس از نقل این [[شأن نزول]] می‌نویسد:
[[ابن کثیر]] پس از نقل این [[شأن نزول]] می‌نویسد:
«[[ترمذی]] این [[حدیث]] را حسن [[غریب]] می‌داند و گفته است آن را جز از طریق [[ابن جریج]] نمی‌شناسیم»<ref>ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم (تفسیر ابن کثیر)، ج۱، ص۵۱۶-۵۱۷. </ref>.
«[[ترمذی]] این [[حدیث]] را حسن [[غریب]] می‌داند و گفته است آن را جز از طریق [[ابن جریج]] نمی‌شناسیم»<ref>ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم (تفسیر ابن کثیر)، ج۱، ص۵۱۶-۵۱۷. </ref>.


شأن نزول دیگری نیز برای [[آیه]] به نقل از «[[سدی]]» (از [[تابعین]]) نقل کرده‌اند که وی آیه را در باره [[خالد بن ولید]] که به [[فرماندهی]] سپاهی از ناحیه [[پیامبر خدا]]{{صل}} [[منصوب]] شد و با [[عمار یاسر]] [[اختلاف]] پیدا کرد، می‌داند<ref>سیوطی، الدر المنثور، ج۲، ص۵۷۴ و نیز ر.ک: تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج۱، ص۳۸۳. طبری، جامع البیان، ج۴، ص۱۴۸، ابن کثیر می‌گوید: «ابن مردویه از طریق سدی از ابو صالح از ابن عباس نیز این شأن نزول را نقل کرده است» ر.ک: ابن کثیر، تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۵۱۷.</ref><ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت (کتاب)|بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت]]، ص ۹۳.</ref>
شأن نزول دیگری نیز برای [[آیه]] به نقل از «[[سدی]]» (از [[تابعین]]) نقل کرده‌اند که وی آیه را در باره [[خالد بن ولید]] که به [[فرماندهی]] سپاهی از ناحیه [[پیامبر خدا]] {{صل}} [[منصوب]] شد و با [[عمار یاسر]] [[اختلاف]] پیدا کرد، می‌داند<ref>سیوطی، الدر المنثور، ج۲، ص۵۷۴ و نیز ر. ک: تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج۱، ص۳۸۳. طبری، جامع البیان، ج۴، ص۱۴۸، ابن کثیر می‌گوید: «ابن مردویه از طریق سدی از ابو صالح از ابن عباس نیز این شأن نزول را نقل کرده است» ر. ک: ابن کثیر، تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۵۱۷.</ref><ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت (کتاب)|بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت]]، ص ۹۳.</ref>


===دسته سوم: [[عالمان]] و [[فقیهان]]===
=== دسته سوم: [[عالمان]] و [[فقیهان]] ===
[[اولی الامر]] عالمان و فقیهان [[دین]] شناسند. این [[روایات]] در بین [[صحابه]] از [[ابن عباس]] و [[جابر بن عبدالله]] و از تابعین و در رأس آنان از [[مجاهد بن جبر]] نقل شده<ref>طبری، جامع البیان، ج۴، ص۱۴۹؛ سیوطی، الدر المنثور، ج۲، ص۵۷۳ و ۵۷۵؛ واحدی نیشابوری، الوسیط، ج۲، ص۷۱؛ بغوی، معالم التنزیل، ج۱، ص۴۴۴.</ref> و سپس گسترش یافته است. [[حاکم نیشابوری]] به نقل از ابن عباس درباره اولی الامر چنین آورده است:
[[اولی الامر]] عالمان و فقیهان [[دین]] شناسند. این [[روایات]] در بین [[صحابه]] از [[ابن عباس]] و [[جابر بن عبدالله]] و از تابعین و در رأس آنان از [[مجاهد بن جبر]] نقل شده<ref>طبری، جامع البیان، ج۴، ص۱۴۹؛ سیوطی، الدر المنثور، ج۲، ص۵۷۳ و ۵۷۵؛ واحدی نیشابوری، الوسیط، ج۲، ص۷۱؛ بغوی، معالم التنزیل، ج۱، ص۴۴۴.</ref> و سپس گسترش یافته است. [[حاکم نیشابوری]] به نقل از ابن عباس درباره اولی الامر چنین آورده است:
«آنان [[اهل]] [[فقه]] و دین و اهل [[طاعت]] خدایند؛ [[مردم]] را به دینشان [[آگاه]] می‌کنند؛ آنان را به معروف امر و از منکر باز می‌دارند؛ از این‌رو، [[خداوند]] اطاعتشان را [[واجب]] کرده است»<ref>حاکم نیشابوری، مستدرک، کتاب العلم، ج۱، ص۱۲۳.</ref><ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت (کتاب)|بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت]]، ص ۹۴.</ref>
«آنان [[اهل]] [[فقه]] و دین و اهل [[طاعت]] خدایند؛ [[مردم]] را به دینشان [[آگاه]] می‌کنند؛ آنان را به معروف امر و از منکر باز می‌دارند؛ از این‌رو، [[خداوند]] اطاعتشان را [[واجب]] کرده است»<ref>حاکم نیشابوری، مستدرک، کتاب العلم، ج۱، ص۱۲۳.</ref><ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت (کتاب)|بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت]]، ص ۹۴.</ref>


===دسته چهارم: [[اصحاب پیامبر خدا]]{{صل}}===
=== دسته چهارم: [[اصحاب پیامبر خدا]] {{صل}} ===
روایاتی است که دلالت می‌کند اولی الامر تمام [[اصحاب]] پیامبرند. این قول در عصر صحابه مطرح نبوده و در بین [[تابعان]] تنها از [[مجاهد]] و [[ضحاک]] نقل شده است<ref>طبری، جامع البیان، ج۴، ص۱۴۹؛ تفسیر قرطبی، ج۵، ص۲۵۹؛ سیوطی، الدر المنثور، ج۴، ص۵۷۵.</ref><ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت (کتاب)|بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت]]، ص ۹۴.</ref>
روایاتی است که دلالت می‌کند اولی الامر تمام [[اصحاب]] پیامبرند. این قول در عصر صحابه مطرح نبوده و در بین [[تابعان]] تنها از [[مجاهد]] و [[ضحاک]] نقل شده است<ref>طبری، جامع البیان، ج۴، ص۱۴۹؛ تفسیر قرطبی، ج۵، ص۲۵۹؛ سیوطی، الدر المنثور، ج۴، ص۵۷۵.</ref><ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت (کتاب)|بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت]]، ص ۹۴.</ref>


===دسته پنجم: [[ابوبکر]] و [[عمر]] و...===
=== دسته پنجم: [[ابوبکر]] و [[عمر]] و... ===
روایاتی منسوب به [[عکرمه]] است که وی [[اولی الامر]] را بر ابوبکر و عمر تطبیق کرده و کلبی نیز آن را بر ابوبکر، عمر، [[عثمان]]، [[امام علی]] و [[ابن مسعود]]، تطبیق داده است<ref>طبری، جامع البیان، ج۴، ص۱۴۹؛ بغوی، معالم التنزیل، ج۱، ص۴۴۵؛ تفسیر قرطبی، ج۵، ص۲۵۹؛ سیوطی، الدر المنثور، ج۴، ص۵۷۵.</ref><ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت (کتاب)|بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت]]، ص ۹۴.</ref>
روایاتی منسوب به [[عکرمه]] است که وی [[اولی الامر]] را بر ابوبکر و عمر تطبیق کرده و کلبی نیز آن را بر ابوبکر، عمر، [[عثمان]]، [[امام علی]] و [[ابن مسعود]]، تطبیق داده است<ref>طبری، جامع البیان، ج۴، ص۱۴۹؛ بغوی، معالم التنزیل، ج۱، ص۴۴۵؛ تفسیر قرطبی، ج۵، ص۲۵۹؛ سیوطی، الدر المنثور، ج۴، ص۵۷۵.</ref><ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت (کتاب)|بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت]]، ص ۹۴.</ref>


===دسته ششم: [[امانتداران]]===
=== دسته ششم: [[امانتداران]] ===
اولی الامر همان افرادی هستند که [[خداوند]] در [[آیه]] قبل دستور داده امانات را به آنان بسپارید و فرمود: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا...}}<ref>«خداوند به شما فرمان می‌دهد که امانت‌ها را به صاحب آنها باز گردانید.».. سوره نساء، آیه ۵۸.</ref>.
اولی الامر همان افرادی هستند که [[خداوند]] در [[آیه]] قبل دستور داده امانات را به آنان بسپارید و فرمود: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا...}}<ref>«خداوند به شما فرمان می‌دهد که امانت‌ها را به صاحب آنها باز گردانید.».. سوره نساء، آیه ۵۸.</ref>.
[[سیوطی]] به نقل از مکحول (از [[تابعین]] م. ۱۱۳ق) روایتی را در این زمینه نقل می‌کند که می‌گوید:
[[سیوطی]] به نقل از مکحول (از [[تابعین]] م. ۱۱۳ق) روایتی را در این زمینه نقل می‌کند که می‌گوید:
«این آیه درباره [[حاکمان]] و کسانی که امور [[مردم]] را به عهده دارند و در آیه قبل به آن اشاره شده، می‌باشد»<ref>سیوطی، الدر المنثور، ج۲، ص۵۷۴. احتمال دارد «مکحول» مورد نظر در این روایت، {{عربی|مكحول الأزدي العتكي}} باشد که متوفای ۲۱۰ ق است. ر.ک: مزی، تهذیب الکمال، ج۲۸، ص۴۸۱.</ref>.
«این آیه درباره [[حاکمان]] و کسانی که امور [[مردم]] را به عهده دارند و در آیه قبل به آن اشاره شده، می‌باشد»<ref>سیوطی، الدر المنثور، ج۲، ص۵۷۴. احتمال دارد «مکحول» مورد نظر در این روایت، {{عربی|مكحول الأزدي العتكي}} باشد که متوفای ۲۱۰ ق است. ر. ک: مزی، تهذیب الکمال، ج۲۸، ص۴۸۱.</ref>.
[[طبری]] نیز به همین معنا [[حدیثی]] را از [[زید بن أسلم]] (از تابعین، م. ۱۳۶ق) نقل می‌کند، وی اولی الامر را به [[سلاطین]] معنا کرده است<ref>طبری، جامع البیان، ج۴، ص۱۴۸.</ref>.
[[طبری]] نیز به همین معنا [[حدیثی]] را از [[زید بن أسلم]] (از تابعین، م. ۱۳۶ق) نقل می‌کند، وی اولی الامر را به [[سلاطین]] معنا کرده است<ref>طبری، جامع البیان، ج۴، ص۱۴۸.</ref>.
[[اهل سنت]] [[روایات]] فراوانی دیگر در ذیل این آیه نقل کرده‌اند، لیکن این [[احادیث]] در [[مقام]] بیان [[شأن نزول آیه]] یا [[تفسیر]] و تبیین «اولی الامر» نیست. از جمله آنها احادیثی است که در آنها سفارش [[رسول خدا]]{{صل}} به [[فرمانبرداری]] از [[امیران]] [[منصوب]] از سوی خود آمده است. سیوطی به نقل از [[ابن ابی شیبة]]، [[بخاری]]، مسلم، [[ابن جریر]] و [[ابن ابی حاتم]] از [[ابوهریره]] نقل کرده که [[پیامبر خدا]]{{صل}} چنین فرموده‌اند:
[[اهل سنت]] [[روایات]] فراوانی دیگر در ذیل این آیه نقل کرده‌اند، لیکن این [[احادیث]] در [[مقام]] بیان [[شأن نزول آیه]] یا [[تفسیر]] و تبیین «اولی الامر» نیست. از جمله آنها احادیثی است که در آنها سفارش [[رسول خدا]] {{صل}} به [[فرمانبرداری]] از [[امیران]] [[منصوب]] از سوی خود آمده است. سیوطی به نقل از [[ابن ابی شیبة]]، [[بخاری]]، مسلم، [[ابن جریر]] و [[ابن ابی حاتم]] از [[ابوهریره]] نقل کرده که [[پیامبر خدا]] {{صل}} چنین فرموده‌اند:
{{متن حدیث|من أطاعني فقد أطاع الله و من أطاع أميري فقد أطاعني و من عصاني فقد عصى الله و من عصى أميري فقد عصاني}}؛
{{متن حدیث|من أطاعني فقد أطاع الله و من أطاع أميري فقد أطاعني و من عصاني فقد عصى الله و من عصى أميري فقد عصاني}}؛
هر کس من را [[اطاعت]] کند، [[خدا]] را اطاعت کرده و هر کس [[امیر]] [[منصوب]] از ناحیه من را [[اطاعت]] کند، من را اطاعت کرده و هر کس من را [[نافرمانی]] کند، [[خدا]] را نافرمانی کرده و هر کس امیر منصوب از ناحیه من را نافرمانی کند، من را نافرمانی کرده است»<ref>سیوطی، الدر المنثور، ج۲، ص۵۷۴.</ref>.
هر کس من را [[اطاعت]] کند، [[خدا]] را اطاعت کرده و هر کس [[امیر]] [[منصوب]] از ناحیه من را [[اطاعت]] کند، من را اطاعت کرده و هر کس من را [[نافرمانی]] کند، [[خدا]] را نافرمانی کرده و هر کس امیر منصوب از ناحیه من را نافرمانی کند، من را نافرمانی کرده است»<ref>سیوطی، الدر المنثور، ج۲، ص۵۷۴.</ref>.


باز در [[حدیثی]] دیگر که از [[رسول خدا]]{{صل}} در [[خطبه]] [[حجة الوداع]] نقل شده، آمده است:
باز در [[حدیثی]] دیگر که از [[رسول خدا]] {{صل}} در [[خطبه]] [[حجة الوداع]] نقل شده، آمده است:
{{متن حدیث|اتقوا الله و صلوا رحمكم... و أطيعوا ذا أمركم تدخلوا جنة ربكم}}؛
{{متن حدیث|اتقوا الله و صلوا رحمكم... و أطيعوا ذا أمركم تدخلوا جنة ربكم}}؛
«تقوای خدا پیشه کنید، [[صله رحم]] کنید... و از صاحب امر [و [[والیان]]] خود اطاعت کنید، تا به [[بهشت]] پروردگارتان وارد شوید»<ref>بغوی، معالم التنزیل، ج۱، ص۴۴۵ و نیز ر.ک: سیوطی، الدر المنثور، ج۲، ص۵۷۴. «سیوطی به نقل از احمد حنبل، ترمذی، حاکم نیشابوری (که آن را صحیح می‌داند) و بیهقی آن را نقل کرده است».</ref>.
«تقوای خدا پیشه کنید، [[صله رحم]] کنید... و از صاحب امر [و [[والیان]]] خود اطاعت کنید، تا به [[بهشت]] پروردگارتان وارد شوید»<ref>بغوی، معالم التنزیل، ج۱، ص۴۴۵ و نیز ر. ک: سیوطی، الدر المنثور، ج۲، ص۵۷۴. «سیوطی به نقل از احمد حنبل، ترمذی، حاکم نیشابوری (که آن را صحیح می‌داند) و بیهقی آن را نقل کرده است».</ref>.
به همین مضمون احادیثی دیگر در کتب [[روایی]] [[اهل سنت]] به چشم می‌خورد<ref>ر.ک: طبری، جامع البیان، ج۴، ص۱۵۰؛ سیوطی، الدر المنثور، ج۲، ص۵۷۶ - ۵۷۸.</ref><ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت (کتاب)|بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت]]، ص ۹۴.</ref>
به همین مضمون احادیثی دیگر در کتب [[روایی]] [[اهل سنت]] به چشم می‌خورد<ref>ر. ک: طبری، جامع البیان، ج۴، ص۱۵۰؛ سیوطی، الدر المنثور، ج۲، ص۵۷۶ - ۵۷۸.</ref><ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت (کتاب)|بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت]]، ص ۹۴.</ref>


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۸:۳۸

مقدمه

در نزد مفسران بحث‌انگیز‌ترین مسئله درباره آیه «اطاعت» بیان مصداق و مراد آیه شریفه از واژه «اولی الامر» است و در واقع خاستگاه اختلاف مفسران فریقین در مورد این آیه تفسیر کلمه «اولی الامر» می‌باشد. درباره مراد و مقصود از «اولی الامر» در آیه شریفه دیدگاه‌های گوناگون و متفاوتی ارائه شده است که در اینجا به نقل از تفسیر المنار چند نمونه آن می‌آید.

  1. برخی معتقدند منظور از «اولی الامر» امیران و حاکمان می‌باشد که اطاعتشان واجب است؛ اما نه به طور مطلق بلکه اطاعت از آنها مشروط به این است که به انجام محرمات دستور ندهند. تفسیر المنار این قول را به «الجلال» نسبت داده[۱] و آورده است که آیه یاد شده مطلق می‌باشد، ولی پیروان این دیدگاه این قید را از نصوص دیگری مانند: «لا طَاعَةَ لمخلوق في معصية اللّه‏» و حدیث «إِنَّمَا الطَّاعَةُ فِي الْمَعْرُوفِ‌» استفاده کرده‌اند.
  2. برخی دیگر از مفسران مراد از «اولی الامر» را مطلق حکام دانسته‌اند و معتقدند هر کسی و به هر شکلی زمامدار جامعه اسلامی گردد باید بدون قید و شرط اطاعت شود. به عقیده تفسیر المنار، این دیدگاه مردود است به جهت غفلت از کلمه ﴿مِنْكُمْ در آیه شریفه که بر لزوم مسلمان بودن «اولی الامر» دلالت دارد.
  3. برخی دیگر معتقدند که منظور از «اولی الامر» علمای جامعه است که تفسیر المنار در نقد این دیدگاه می‌گوید: از آنجایی که علما نیز با هم اختلاف نظر پیدا می‌کنند پس نمی‌توان آنها را «اولی الامر» دانست.
  4. دیدگاه دیگری که «المنار» درباره تفسیر «اولی الامر» آورد. دیدگاه مذهب تشیع می‌باشد. پیروان مکتب ائمه اطهار (ع) منظور از «اولی الامر» را امامان معصوم (ع) می‌دانند. نویسنده المنار بر این دیدگاه نیز اشکال‌هایی طرح می‌کند که در جای خود بررسی خواهد شد.
  5. دیدگاه دیگری که «تفسیر المنار» در پایان مطرح کرده و اختیار نموده است آن است که مراد از «اولی الامر» جماعت اهل حل و عقد از مسلمانان می‌باشد[۲][۳]

اولی الامر در روایات اهل سنت

روایات اهل سنت در این زمینه چند دسته‌اند:

دسته اول: امام علی (ع) و اهل بیت (ع)

اولی الامر افرادی خاص‌اند که نخستین آنان علی (ع) است. حاکم حسکانی[۴] - از دانشمندان قرن پنجم - با سند خود از امام علی (ع) از رسول خدا (ص) چنین آورده است: «شریکان من کسانی‌اند که خداوند [[[اطاعت]]] آنان را با اطاعت خویش و من کنار هم آورد و درباره آنان چنین نازل کرد: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...[۵].

من گفتم: ای پیامبر خدا، آنان چه کسانی‌اند؟ فرمود: «تو نخستین آنان هستی»[۶]. جوینی[۷] (م. ۷۳۰ق) نیز با سند خود در ضمن حدیثی درازدامن از مُحاجه امام علی (ع) با برخی صحابه در زمان خلافت عثمان چنین نقل می‌کند: «فَأَنْشُدُكُمْ أَ تَعْلَمُونَ حَيْثُ نَزَلَتْ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...[۸] وَ حَيْثُ نَزَلَتْ ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ[۹] وَ حَيْثُ نَزَلَتْ ﴿أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَكُوا وَلَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جَاهَدُوا مِنْكُمْ وَلَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَا رَسُولِهِ وَلَا الْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً[۱۰] قَالَ النَّاسُ يَا رَسُولَ اللَّهِ خَاصَّةٌ فِي بَعْضِ الْمُؤْمِنِينَ أَمْ عَامَّةٌ لِجَمِيعِهِمْ فَأَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ نَبِيَّهُ (ص) أَنْ يُعْلِمَهُمْ وُلَاةَ أَمْرِهِمْ وَ أَنْ يُفَسِّرَ لَهُمْ مِنَ الْوَلَايَةِ مَا فَسَّرَ لَهُمْ مِنْ صَلَاتِهِمْ وَ زَكَاتِهِمْ وَ صَوْمِهِمْ وَ حَجِّهِمْ فَنَصَبَنِي لِلنَّاسِ بِغَدِيرِ خُمٍّ ثُمَّ خَطَبَ وَ قَالَ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ أَرْسَلَنِي بِرِسَالَةٍ ضَاقَ بِهَا صَدْرِي وَ ظَنَنْتُ أَنَّ النَّاسَ تُكَذِّبُنِي فَأَوْعَدَنِي لأبلغها [لَأُبَلِّغَنَّهَا] أَوْ لَيُعَذِّبَنِّي ثُمَّ أَمَرَ فَنُودِيَ بِ الصَّلَاةَ جَامِعَةً ثُمَّ خَطَبَ فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مَوْلَايَ وَ أَنَا مَوْلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ أَنَا أَوْلَى بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ قَالُوا بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ قُمْ يَا عَلِيُّ فَقُمْتُ فَقَالَ مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ هَذَا مَوْلَاهُ...»؛ علی (ع) به آنان فرمود: شما را به خدا سوگند می‌دهم! آیا می‌دانید [و بیاد دارید] هنگامی که آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ... و آیه ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ... و آیه ﴿وَلَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ... نازل شد، مردم گفتند: ای رسول خدا، آیا ﴿أُولِي الْأَمْرِ، ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا و ﴿الْمُؤْمِنِينَ [در این سه آیه] افرادی خاص و برخی از مؤمنان‌اند یا شامل همه آنان می‌شود؟ پس خداوند به پیامبرش دستور داد والیان امر را [در این آیات] به مردم بشناساند و برای ایشان همان‌گونه که نماز و زکات و حج را تفسیر کرده است، ولایت را تفسیر کند. پس رسول خدا (ص) من را در غدیرخم برای مردم نصب کرد [تا به روشنی نشان دهد مراد از این آیات من هستم]؛ پس خطبه خواند و فرمود: ای مردم، آیا می‌دانید خداوند مولای من و من مولای مؤمنانم و من به ایشان از خودشان، سزاوارترم؟ گفتند: آری، ای رسول خدا؛ آنگاه به من فرمود: ای علی، برخیز پس برخاستم پس فرمود: هر کس من مولای اویم، پس این علی هم مولای او است.»..[۱۱].

حسکانی به نقل از مجاهد بن جبر تابعی نیز شأن نزول آیه را درباره جانشینی امام علی (ع) در مدینه به جای رسول خدا (ص) در ماجرای جنگ تبوک می‌داند که در بررسی و ارزیابی احادیث اهل سنت خواهد آمد.[۱۲]

دسته دوم: فرماندهان منصوب

اولی الامر فرماندهان سپاه منصوب از سوی پیامبر خدایند. سیوطی به نقل از بخاری، مسلم، ابوداود، ترمذی، نسائی، ابن جریر طبری و... از قول ابن عباس می‌نویسد: آیه ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ، «درباره عبدالله بن حذافة بن قیس نازل شد، هنگامی که حضرت رسول وی را به فرماندهی سپاهی گماشتند»[۱۳]. ابن کثیر پس از نقل این شأن نزول می‌نویسد: «ترمذی این حدیث را حسن غریب می‌داند و گفته است آن را جز از طریق ابن جریج نمی‌شناسیم»[۱۴].

شأن نزول دیگری نیز برای آیه به نقل از «سدی» (از تابعین) نقل کرده‌اند که وی آیه را در باره خالد بن ولید که به فرماندهی سپاهی از ناحیه پیامبر خدا (ص) منصوب شد و با عمار یاسر اختلاف پیدا کرد، می‌داند[۱۵][۱۶]

دسته سوم: عالمان و فقیهان

اولی الامر عالمان و فقیهان دین شناسند. این روایات در بین صحابه از ابن عباس و جابر بن عبدالله و از تابعین و در رأس آنان از مجاهد بن جبر نقل شده[۱۷] و سپس گسترش یافته است. حاکم نیشابوری به نقل از ابن عباس درباره اولی الامر چنین آورده است: «آنان اهل فقه و دین و اهل طاعت خدایند؛ مردم را به دینشان آگاه می‌کنند؛ آنان را به معروف امر و از منکر باز می‌دارند؛ از این‌رو، خداوند اطاعتشان را واجب کرده است»[۱۸][۱۹]

دسته چهارم: اصحاب پیامبر خدا (ص)

روایاتی است که دلالت می‌کند اولی الامر تمام اصحاب پیامبرند. این قول در عصر صحابه مطرح نبوده و در بین تابعان تنها از مجاهد و ضحاک نقل شده است[۲۰][۲۱]

دسته پنجم: ابوبکر و عمر و...

روایاتی منسوب به عکرمه است که وی اولی الامر را بر ابوبکر و عمر تطبیق کرده و کلبی نیز آن را بر ابوبکر، عمر، عثمان، امام علی و ابن مسعود، تطبیق داده است[۲۲][۲۳]

دسته ششم: امانتداران

اولی الامر همان افرادی هستند که خداوند در آیه قبل دستور داده امانات را به آنان بسپارید و فرمود: ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا...[۲۴]. سیوطی به نقل از مکحول (از تابعین م. ۱۱۳ق) روایتی را در این زمینه نقل می‌کند که می‌گوید: «این آیه درباره حاکمان و کسانی که امور مردم را به عهده دارند و در آیه قبل به آن اشاره شده، می‌باشد»[۲۵]. طبری نیز به همین معنا حدیثی را از زید بن أسلم (از تابعین، م. ۱۳۶ق) نقل می‌کند، وی اولی الامر را به سلاطین معنا کرده است[۲۶]. اهل سنت روایات فراوانی دیگر در ذیل این آیه نقل کرده‌اند، لیکن این احادیث در مقام بیان شأن نزول آیه یا تفسیر و تبیین «اولی الامر» نیست. از جمله آنها احادیثی است که در آنها سفارش رسول خدا (ص) به فرمانبرداری از امیران منصوب از سوی خود آمده است. سیوطی به نقل از ابن ابی شیبة، بخاری، مسلم، ابن جریر و ابن ابی حاتم از ابوهریره نقل کرده که پیامبر خدا (ص) چنین فرموده‌اند: «من أطاعني فقد أطاع الله و من أطاع أميري فقد أطاعني و من عصاني فقد عصى الله و من عصى أميري فقد عصاني»؛ هر کس من را اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده و هر کس امیر منصوب از ناحیه من را اطاعت کند، من را اطاعت کرده و هر کس من را نافرمانی کند، خدا را نافرمانی کرده و هر کس امیر منصوب از ناحیه من را نافرمانی کند، من را نافرمانی کرده است»[۲۷].

باز در حدیثی دیگر که از رسول خدا (ص) در خطبه حجة الوداع نقل شده، آمده است: «اتقوا الله و صلوا رحمكم... و أطيعوا ذا أمركم تدخلوا جنة ربكم»؛ «تقوای خدا پیشه کنید، صله رحم کنید... و از صاحب امر [و والیان] خود اطاعت کنید، تا به بهشت پروردگارتان وارد شوید»[۲۸]. به همین مضمون احادیثی دیگر در کتب روایی اهل سنت به چشم می‌خورد[۲۹][۳۰]

منابع

پانویس

  1. جلال الدین عبدالرحمن بن ابی بکر سیوطی و جلال الدین محمد بن احمد المحلی، تفسیر الجلالین، ص۸۷.
  2. تفسیر المنار، ج۵، ص۱۵۴.
  3. ساعدی، محمد، آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار، ص ۱۶۵.
  4. ابوالقاسم عبیدالله بن عبد الله بن احمد حسکانی قرشی نیشابوری از محدثان بزرگ حنفی در قرن پنجم است. حافظ شمس الدین ذهبی (م. ۷۴۸ق) در کتاب سیر اعلام النبلاء (ج ۱۸، ص۲۶۸، رقم ۱۳۶) درباره وی می‌نویسد: الامام المحدث البارع؛ «وی پیشوا، محدث و سرآمد دیگران است». وی در کتاب تذکرة الحفاظ (ج۳، ص۲۰۰، رقم ۱۰۳۲) نیز از او چنین یاد می‌کند: شيخ متقن ذو عناية تامة بعلم الحديث: استاد استوارکار که عنایتی تمام به دانش حدیث دارد»؛ و نیز، ر. ک: سودونی، تاج التراجم، ص۲۰۲، رقم ۱۵۷.
  5. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
  6. حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۱۹۱، ح۲۰۴.
  7. جوینی از بزرگان شافعی و از مشایخ حافظ شمس الدین محمد ذهبی (م. ۷۴۸ق) است. ذهبی وی را چنین می‌ستاید: المحدث الأوحد الأكمل فخر الاسلام صدر الدين ابراهيم بن محمد الجويني شيخ الصوفية... و كان شديد الاعتناء بالرواية: «محدث یگانه کامل‌تر [از دیگران] فخر اسلام، صدرالدین جوینی به روایت عنایت زیاد داشت» (ر. ک: ذهبی، تذکرة الحفاظ، ج۴، ص۱۵۰۵، مبحث شیوخ صاحب التذکرة، رقم ۲۴).
  8. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
  9. «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
  10. «آیا پنداشته‌اید که به خود واگذاشته می‌شوید در حالی که هنوز خداوند کسانی از شما را که جهاد کرده‌اند و جز خداوند و پیامبرش و مؤمنان همرازی نگزیده‌اند معلوم نداشته است؟! و خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره توبه، آیه ۱۶.
  11. حموئی، فرائد السمطین، ج۱، ص۳۱۳، باب ۵۸، ح۲۵۰، حموئی این حدیث را از طریق «ابان بن ابی عیاش» از سلیم بن قیس نقل می‌کند. شایان ذکر است که شیخ صدوق نیز از طریق ابان بن ابی عیاش این حدیث را نقل کرده است. ر. ک: کمال الدین، الباب الرابع و العشرون، ص۲۷۴، ح۲۵. ابان بن ابی عیاش از رجال ابوداود صاحب سنن ابی داود است. جمعی وی را تضعیف و برخی او را توثیق کرده‌اند. ر. ک: مزی، تهذیب الکمال، ج۲، ص۱۹-۲۴، رقم ۱۴۲.
  12. نجارزادگان، فتح‌الله، بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت، ص ۹۲.
  13. سیوطی، الدر المنثور، ج۲، ص۵۷۳، و نیز ر. ک: طبری، جامع البیان، ج۴، ص۱۴۷ و ابن حنبل، مسند الامام احمد، ج۵، ص۲۳۰، ح۳۱۲۴.
  14. ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم (تفسیر ابن کثیر)، ج۱، ص۵۱۶-۵۱۷.
  15. سیوطی، الدر المنثور، ج۲، ص۵۷۴ و نیز ر. ک: تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج۱، ص۳۸۳. طبری، جامع البیان، ج۴، ص۱۴۸، ابن کثیر می‌گوید: «ابن مردویه از طریق سدی از ابو صالح از ابن عباس نیز این شأن نزول را نقل کرده است» ر. ک: ابن کثیر، تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۵۱۷.
  16. نجارزادگان، فتح‌الله، بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت، ص ۹۳.
  17. طبری، جامع البیان، ج۴، ص۱۴۹؛ سیوطی، الدر المنثور، ج۲، ص۵۷۳ و ۵۷۵؛ واحدی نیشابوری، الوسیط، ج۲، ص۷۱؛ بغوی، معالم التنزیل، ج۱، ص۴۴۴.
  18. حاکم نیشابوری، مستدرک، کتاب العلم، ج۱، ص۱۲۳.
  19. نجارزادگان، فتح‌الله، بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت، ص ۹۴.
  20. طبری، جامع البیان، ج۴، ص۱۴۹؛ تفسیر قرطبی، ج۵، ص۲۵۹؛ سیوطی، الدر المنثور، ج۴، ص۵۷۵.
  21. نجارزادگان، فتح‌الله، بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت، ص ۹۴.
  22. طبری، جامع البیان، ج۴، ص۱۴۹؛ بغوی، معالم التنزیل، ج۱، ص۴۴۵؛ تفسیر قرطبی، ج۵، ص۲۵۹؛ سیوطی، الدر المنثور، ج۴، ص۵۷۵.
  23. نجارزادگان، فتح‌الله، بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت، ص ۹۴.
  24. «خداوند به شما فرمان می‌دهد که امانت‌ها را به صاحب آنها باز گردانید.».. سوره نساء، آیه ۵۸.
  25. سیوطی، الدر المنثور، ج۲، ص۵۷۴. احتمال دارد «مکحول» مورد نظر در این روایت، مكحول الأزدي العتكي باشد که متوفای ۲۱۰ ق است. ر. ک: مزی، تهذیب الکمال، ج۲۸، ص۴۸۱.
  26. طبری، جامع البیان، ج۴، ص۱۴۸.
  27. سیوطی، الدر المنثور، ج۲، ص۵۷۴.
  28. بغوی، معالم التنزیل، ج۱، ص۴۴۵ و نیز ر. ک: سیوطی، الدر المنثور، ج۲، ص۵۷۴. «سیوطی به نقل از احمد حنبل، ترمذی، حاکم نیشابوری (که آن را صحیح می‌داند) و بیهقی آن را نقل کرده است».
  29. ر. ک: طبری، جامع البیان، ج۴، ص۱۵۰؛ سیوطی، الدر المنثور، ج۲، ص۵۷۶ - ۵۷۸.
  30. نجارزادگان، فتح‌الله، بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت، ص ۹۴.