جامعیت قرآن در حدیث: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۷: خط ۷:
}}
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
از جمله مباحث مبنایی مربوط به [[شناخت قرآن]] که در چگونگی [[فهم]] و [[تفسیر]] آن نقش دارد، [[جامعیت قرآن]] است. نوع برداشت هر مفسری از گسترۀ موضوعات و مسائل [[قرآن]] و نیز چگونگی و [[میزان]] بیان آنها، در برداشت‌ او از معانی و مقاصد [[آیات]] و بالتبع، نحوۀ تعامل وی با این [[کتاب الهی]] و بهره‌گیری از آن تأثیرگذار است. با تفاوت نوع نگرش به [[جامعیت قرآن]]، چگونگی [[تفسیر]] بسیاری از [[آیات]] و در نتیجه، ترسیم محدودۀ رهنمودها و [[قوانین]] و [[احکام]] قابل استفاده از [[قرآن]]، و [[میزان]] نقش‌آفرینی آن در [[زندگی]] [[انسان]] نیز متفاوت خواهد شد<ref>[[حمید آریان|آریان، حمید]]، [[جامعیت قرآن در بیان مفسر المیزان (مقاله)|جامعیت قرآن در بیان مفسر المیزان]]، [[قرآن‌شناخت (نشریه)|مجله قرآن‌شناخت]]، س۱، ش۱، ۱۳۸۷، ص ۱۳۲</ref>.
از جمله مباحث مبنایی مربوط به [[شناخت قرآن]] که در چگونگی [[فهم]] و [[تفسیر]] آن نقش دارد، [[جامعیت قرآن]] است. نوع برداشت هر مفسری از گسترۀ موضوعات و مسائل [[قرآن]] و نیز چگونگی و [[میزان]] بیان آنها، در برداشت‌ او از معانی و مقاصد [[آیات]] و بالتبع، نحوۀ تعامل وی با این [[کتاب الهی]] و بهره‌گیری از آن تأثیرگذار است. با تفاوت نوع نگرش به [[جامعیت قرآن]]، چگونگی [[تفسیر]] بسیاری از [[آیات]] و در نتیجه، ترسیم محدودۀ رهنمودها و [[قوانین]] و [[احکام]] قابل استفاده از [[قرآن]]، و [[میزان]] نقش‌آفرینی آن در [[زندگی]] [[انسان]] نیز متفاوت خواهد شد<ref>[[حمید آریان|آریان، حمید]]، [[جامعیت قرآن در بیان مفسر المیزان (مقاله)|جامعیت قرآن در بیان مفسر المیزان]]، [[قرآن‌شناخت (نشریه)|مجله قرآن‌شناخت]]، س۱، ش۱، ۱۳۸۷، ص ۱۳۲</ref>.


==[[جامعیت قرآن]] در [[روایات]]==
== [[جامعیت قرآن]] در [[روایات]] ==
[[روایات]] بسیارى از معصومان‌{{ع}} دربارۀ [[جامعیت قرآن]] [[نقل]] شده است. مطابق برخى از این [[روایات]]، [[قرآن]] تبیان هر چیزى است و [[علم]] ما کان و ما یکون و ما هو کائن یعنى آنچه بوده و هست و تا [[روز قیامت]] خواهد بود، همه در [[قرآن]] هست. و در بعض دیگر این عمومیت [[استنباط]] نمى‌شود. در بررسى تفصیلى [[احادیث]]، مى‌توان آنها را در چند دسته مورد مطالعه قرار داد<ref>[[علی غضنفری|غضنفری، علی]]، [[پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن (مقاله)|پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن]]، ش ۱۰، ص ۱۱۳ ـ ۱۲۶.</ref>.
[[روایات]] بسیارى از معصومان‌{{ع}} دربارۀ [[جامعیت قرآن]] [[نقل]] شده است. مطابق برخى از این [[روایات]]، [[قرآن]] تبیان هر چیزى است و [[علم]] ما کان و ما یکون و ما هو کائن یعنى آنچه بوده و هست و تا [[روز قیامت]] خواهد بود، همه در [[قرآن]] هست. و در بعض دیگر این عمومیت [[استنباط]] نمى‌شود. در بررسى تفصیلى [[احادیث]]، مى‌توان آنها را در چند دسته مورد مطالعه قرار داد<ref>[[علی غضنفری|غضنفری، علی]]، [[پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن (مقاله)|پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن]]، ش ۱۰، ص ۱۱۳ ـ ۱۲۶.</ref>.


بخش اول احادیثى را در بر مى‌گیرد که [[معارف]] و [[علوم]] نهفته در [[قرآن]] را معرفى مى‌کند. این [[احادیث]] چند صنف هستند که عبارت‌اند از:
بخش اول احادیثى را در بر مى‌گیرد که [[معارف]] و [[علوم]] نهفته در [[قرآن]] را معرفى مى‌کند. این [[احادیث]] چند صنف هستند که عبارت‌اند از:


# برخى از این [[احادیث]] به بیان خبرها و [[علوم]] نهفته در [[قرآن]] پرداخته است، مانند: [[امام]] صادق‌{{ع}} مى‌فرمود: "من آنچه را در [[آسمانها]] و در [[زمین]] است مى‌دانم و آنچه را در [[بهشت]] است مى‌دانم و آنچه را در [[جهنم]] است مى‌دانم و آنچه را شده است و خواهد شد، مى‌دانم. راوى مى‌گوید: سپس [[امام]] اندکى [[سکوت]] کرد و وقتى دید که این مطلب براى شنونده‌ى آن سنگین است فرمود: همه اینها را از [[کتاب]] [[خداوند عزوجل]] آموختم. [[خداوند]] مى‌فرماید: در آن بیان همه چیز است"<ref>{{متن حدیث|انِّى لَأَعْلَمُ مَا فِى السَّماواتِ وَمَا فِى الاَرْضِ وَ أَعْلَمُ مَا فِى الْجَنَّةَ وَ أَعْلَمُ ما فِى النَّارِ وَ أَعْلَمُ ما کانَ وَ ما یکونُ قَالَ ثُمَّ مَکثَ هُنَیئَةً فَرَأَى انَّ ذَلِک کبُرَ عَلَى مَنْ سَمِعَهُ مِنْهُ فَقالَ عَلِمتُ ذَلِک مِنْ کتابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ انَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یقُولُ فِیهِ تِبْیانُ کلِّ شَىْءٍ}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص ۲۶۱.</ref> و [[روایات]] دیگر<ref>تفسیر البرهان، ج۲، ص۳۸۰؛ کافی، ج ۲، ص ۲۲۲ و... </ref>.<ref>[[علی غضنفری|غضنفری، علی]]، [[پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن (مقاله)|پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن]]، ش ۱۰، ص ۱۱۳ ـ ۱۲۶.</ref>
# برخى از این [[احادیث]] به بیان خبرها و [[علوم]] نهفته در [[قرآن]] پرداخته است، مانند: [[امام]] صادق‌{{ع}} مى‌فرمود: "من آنچه را در [[آسمانها]] و در [[زمین]] است مى‌دانم و آنچه را در [[بهشت]] است مى‌دانم و آنچه را در [[جهنم]] است مى‌دانم و آنچه را شده است و خواهد شد، مى‌دانم. راوى مى‌گوید: سپس [[امام]] اندکى [[سکوت]] کرد و وقتى دید که این مطلب براى شنونده‌ى آن سنگین است فرمود: همه اینها را از [[کتاب]] [[خداوند عزوجل]] آموختم. [[خداوند]] مى‌فرماید: در آن بیان همه چیز است"<ref>{{متن حدیث|انِّى لَأَعْلَمُ مَا فِى السَّماواتِ وَمَا فِى الاَرْضِ وَ أَعْلَمُ مَا فِى الْجَنَّةَ وَ أَعْلَمُ ما فِى النَّارِ وَ أَعْلَمُ ما کانَ وَ ما یکونُ قَالَ ثُمَّ مَکثَ هُنَیئَةً فَرَأَى انَّ ذَلِک کبُرَ عَلَى مَنْ سَمِعَهُ مِنْهُ فَقالَ عَلِمتُ ذَلِک مِنْ کتابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ انَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یقُولُ فِیهِ تِبْیانُ کلِّ شَىْءٍ}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص ۲۶۱.</ref> و [[روایات]] دیگر<ref>تفسیر البرهان، ج۲، ص۳۸۰؛ کافی، ج ۲، ص ۲۲۲ و... </ref>.<ref>[[علی غضنفری|غضنفری، علی]]، [[پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن (مقاله)|پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن]]، ش ۱۰، ص ۱۱۳ ـ ۱۲۶.</ref>
# دسته اى دیگر از [[روایات]] به طرح این موضوع پرداخته‌اند که همه نیازهاى [[مردم]] در [[قرآن]] بیان شده است، مانند: [[امام رضا]]{{ع}} مى‌فرماید: "[[خداوند عزّوجلّ]] پیامبرش را [[قبض روح]] نفرمود مگر اینکه دینش را کامل نمود و [[قرآن]] را که تبیان همه چیز است، نازل فرمود که در آن [[حلال و حرام]] و حدود و [[احکام]] و تمام آنچه را [[مردم]] به آن [[نیاز]] دارند، بیان کرده است"<ref>{{متن حدیث|...اِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ لَمْ یقْبِضْ نَبِیهُ‌صلى [[الله]] علیه وآله حَتَّى اکمَلَ لهُ الدِّینَ وَ انْزَلَ عَلَیهِ الْقُرْآنَ فِیهِ تِبْیانُ کلِّ شَىْءٍ بَینَ فِیهِ الْحَلالَ وَ الْحَرامَ وَالْحُدُودَ وَالْاَحْکامَ وَ جَمِیعَ مایحْتاجُ الَیهِ النَّاس...}}؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۷، ص ۲۶۰، نورالثقلین، ج ۴، ص ۲۹۷.</ref> ظاهر این بخش از [[احادیث]] حاکى از آن است که پاسخى براى تمامى نیازهاى [[مردم]] در [[قرآن]] پیدا مى‌شود و دلالت این [[احادیث]] بر این است که تمام آنچه که مورد [[نیاز]] [[مردم]] است در [[قرآن]] آمده و گستردگى این [[معارف]] به حدى است که هیچ کس نمى‌تواند به افسوس بگوید: «اى کاش فلان چیز هم در [[قرآن]] مى‌بود». در این باره مى‌توان به [[احادیث]] دیگر مراجعه کرد<ref>محاسن برقی، ص ۲۶۷</ref>.<ref>[[علی غضنفری|غضنفری، علی]]، [[پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن (مقاله)|پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن]]، ش ۱۰، ص ۱۱۳ ـ ۱۲۶.</ref>
# دسته اى دیگر از [[روایات]] به طرح این موضوع پرداخته‌اند که همه نیازهاى [[مردم]] در [[قرآن]] بیان شده است، مانند: [[امام رضا]] {{ع}} مى‌فرماید: "[[خداوند عزّوجلّ]] پیامبرش را [[قبض روح]] نفرمود مگر اینکه دینش را کامل نمود و [[قرآن]] را که تبیان همه چیز است، نازل فرمود که در آن [[حلال و حرام]] و حدود و [[احکام]] و تمام آنچه را [[مردم]] به آن [[نیاز]] دارند، بیان کرده است"<ref>{{متن حدیث|...اِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ لَمْ یقْبِضْ نَبِیهُ‌صلى [[الله]] علیه وآله حَتَّى اکمَلَ لهُ الدِّینَ وَ انْزَلَ عَلَیهِ الْقُرْآنَ فِیهِ تِبْیانُ کلِّ شَىْءٍ بَینَ فِیهِ الْحَلالَ وَ الْحَرامَ وَالْحُدُودَ وَالْاَحْکامَ وَ جَمِیعَ مایحْتاجُ الَیهِ النَّاس...}}؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۷، ص ۲۶۰، نورالثقلین، ج ۴، ص ۲۹۷.</ref> ظاهر این بخش از [[احادیث]] حاکى از آن است که پاسخى براى تمامى نیازهاى [[مردم]] در [[قرآن]] پیدا مى‌شود و دلالت این [[احادیث]] بر این است که تمام آنچه که مورد [[نیاز]] [[مردم]] است در [[قرآن]] آمده و گستردگى این [[معارف]] به حدى است که هیچ کس نمى‌تواند به افسوس بگوید: «اى کاش فلان چیز هم در [[قرآن]] مى‌بود». در این باره مى‌توان به [[احادیث]] دیگر مراجعه کرد<ref>محاسن برقی، ص ۲۶۷</ref>.<ref>[[علی غضنفری|غضنفری، علی]]، [[پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن (مقاله)|پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن]]، ش ۱۰، ص ۱۱۳ ـ ۱۲۶.</ref>


بخشى دیگر از [[روایات]] مفید این نکته هستند که تنها امور دینى در [[قرآن]] آمده است. مانند: [[ابن عباس]] مى‌گوید: "پبامبر دست على را گرفت و فرمود: {{متن حدیث|ان القرآن اربعة ارباع ربعٌ فینا و ربعٌ فى عدونا و ربعٌ سنن و امثال و ربع فرایض و احکام}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۲، ص ۶۲۸.</ref>. علاوه بر این نمونه که یادآورى شد، [[احادیث]] دیگرى را [[مشاهده]] نمود<ref>بحارالانوار، ج ۵۹، ص ۲۶۷.</ref>.
بخشى دیگر از [[روایات]] مفید این نکته هستند که تنها امور دینى در [[قرآن]] آمده است. مانند: [[ابن عباس]] مى‌گوید: "پبامبر دست على را گرفت و فرمود: {{متن حدیث|ان القرآن اربعة ارباع ربعٌ فینا و ربعٌ فى عدونا و ربعٌ سنن و امثال و ربع فرایض و احکام}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۲، ص ۶۲۸.</ref>. علاوه بر این نمونه که یادآورى شد، [[احادیث]] دیگرى را [[مشاهده]] نمود<ref>بحارالانوار، ج ۵۹، ص ۲۶۷.</ref>.
خط ۲۲: خط ۲۲:
در برخى از [[روایات]]، مجموعۀ [[کتاب و سنت]] به عنوان ریشه همه [[معارف]] معرفى شده است. سعید اعرج گوید: به [[امام صادق]]‌{{ع}} گفتم: فقهایى را مى‌شناسم که مى‌گویند وقتى به مسئله‌اى برمى خوریم که آن را نه در [[کتاب خدا]] مى‌بنیم و نه در [[سنت]]، نظر خودمان را مى‌گوییم. [[امام]] فرمودند: "به [[خدا]] که [[دروغ]] گفتند. هیچ چیز نیست مگر اینکه در کتاب آمده است و در باره آن سنتى هست"<ref>{{متن حدیث|کذبوا، لیس شىء الا جاء فى الکتاب و جاء فیه السنة}}؛ بصائرالدرجات، ج ۱، ص ۳۰۱.</ref>. در این باره [[احادیث]] بسیار دیگرى وارد شده است. از این [[احادیث]] چنین [[استنباط]] مى‌شود که در [[قرآن]] ریشه همه علوم قابل [[استنباط]] است و همه چیز در [[کتاب و سنت]] آمده است. علاوه بر اینکه [[احادیث ائمه]] ریشه قرآنى دارند و نظر شخصى آنان نیست بلکه علومى است که از [[قرآن]] و [[سنت پیامبر]] ناشى شده است<ref>[[علی غضنفری|غضنفری، علی]]، [[پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن (مقاله)|پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن]]، ش ۱۰، ص ۱۱۳ ـ ۱۲۶.</ref>.
در برخى از [[روایات]]، مجموعۀ [[کتاب و سنت]] به عنوان ریشه همه [[معارف]] معرفى شده است. سعید اعرج گوید: به [[امام صادق]]‌{{ع}} گفتم: فقهایى را مى‌شناسم که مى‌گویند وقتى به مسئله‌اى برمى خوریم که آن را نه در [[کتاب خدا]] مى‌بنیم و نه در [[سنت]]، نظر خودمان را مى‌گوییم. [[امام]] فرمودند: "به [[خدا]] که [[دروغ]] گفتند. هیچ چیز نیست مگر اینکه در کتاب آمده است و در باره آن سنتى هست"<ref>{{متن حدیث|کذبوا، لیس شىء الا جاء فى الکتاب و جاء فیه السنة}}؛ بصائرالدرجات، ج ۱، ص ۳۰۱.</ref>. در این باره [[احادیث]] بسیار دیگرى وارد شده است. از این [[احادیث]] چنین [[استنباط]] مى‌شود که در [[قرآن]] ریشه همه علوم قابل [[استنباط]] است و همه چیز در [[کتاب و سنت]] آمده است. علاوه بر اینکه [[احادیث ائمه]] ریشه قرآنى دارند و نظر شخصى آنان نیست بلکه علومى است که از [[قرآن]] و [[سنت پیامبر]] ناشى شده است<ref>[[علی غضنفری|غضنفری، علی]]، [[پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن (مقاله)|پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن]]، ش ۱۰، ص ۱۱۳ ـ ۱۲۶.</ref>.


===بررسى [[روایات]]===
=== بررسى [[روایات]] ===
بى‌شک در مواجهه با این [[روایات]] که برخى مطلق و عده‌اى دیگر [[مقید]] به نیازها و یا اصول و ریشه‌ها هستند، قاعده قابل جریان، حمل مطلق بر [[مقید]] است و لذا [[روایات]] دسته اول که بیانگر وجود همه چیز در [[قرآن]] است به جهت [[روایات]] دو دسته آخر، به روایاتى که سخن از وجود حوائج [[مردم]] در [[قرآن]] به میان آورده‌اند، تخصیص مى‌خورند<ref>[[علی غضنفری|غضنفری، علی]]، [[پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن (مقاله)|پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن]]، ش ۱۰، ص ۱۱۳ ـ ۱۲۶.</ref>.
بى‌شک در مواجهه با این [[روایات]] که برخى مطلق و عده‌اى دیگر [[مقید]] به نیازها و یا اصول و ریشه‌ها هستند، قاعده قابل جریان، حمل مطلق بر [[مقید]] است و لذا [[روایات]] دسته اول که بیانگر وجود همه چیز در [[قرآن]] است به جهت [[روایات]] دو دسته آخر، به روایاتى که سخن از وجود حوائج [[مردم]] در [[قرآن]] به میان آورده‌اند، تخصیص مى‌خورند<ref>[[علی غضنفری|غضنفری، علی]]، [[پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن (مقاله)|پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن]]، ش ۱۰، ص ۱۱۳ ـ ۱۲۶.</ref>.


==[[جامعیت]] مطلق یا هدایتی از دیدگاه [[روایات]]==
== [[جامعیت]] مطلق یا هدایتی از دیدگاه [[روایات]] ==
===[[جامعیت]] مطلق [[قرآن]] در [[روایات]]===
=== [[جامعیت]] مطلق [[قرآن]] در [[روایات]] ===
بر اساس روایتی، [[امام صادق]]{{ع}} [[سوگند]] یاد کرده که هیچ گاه [[انسان]] در [[حسرت]] نخواهد ماند که چرا فلان مطلب در [[قرآن]] نیست: [[خداوند]]، بیان هر چیزی را در [[قرآن]]، فرو فرستاد، چندان که (به [[خدا]] [[سوگند]]) هیچ چیزی را که [[بندگان]]، بدان [[نیاز]] دارند، فروگذار نکرد، مگر آنکه [[خداوند]]، آن را در [[قرآن]]، نازل کرده است.<ref>{{متن حدیث|إنَّ اللَّهَ تَبارَکَ وتَعالی أنزَلَ فی القُرآنِ تِبیانَ کُلِّ شَی ءٍ، حَتّی وَاللَّهِ ما تَرَکَ اللَّهُ شَیئاً یَحتاجُ إلَیهِ العِبادُ، حَتّی لایَستَطیعَ عَبدٌ یَقولُ: لَو کانَ هذا اُنزِلَ فِی القُرآنِ، إلّا وقَد أنزَلَهُ اللَّهُ فیهِ}}، صافی در شرح کافی، ج۱، ص ۴۳۲.</ref>. در روایتی دیگر از آن حضرت آمده است: "خداوندِ توانا، که [[راستگو]] و [[نیکی]] کننده است، کتابش را بر شما فرو فرستاد، و اخبارِ مربوط به شما و [[اخبار]] پیشینیان و [[اخبار]] آیندگان پس از شما، و [[اخبار]] [[آسمان]] و [[زمین]] همه، در آن‌اند. اگر کسی نزد شما بیاید و از آنها آگاهتان کند، قطعاً شگفت زده خواهید شد"<ref>{{متن حدیث|إنَّ العَزیزَ الجَبّارَ أنزَلَ عَلَیکُم کِتابَهُ وهُوَ الصّادِقُ البارُّ، فیهِ خَبَرُکُم وخَبَرُ مَن قَبلَکُم وخَبَرُ مَن بَعدَکُم، وخَبَرُ السَّماءِ وَالأَرضِ، ولَو أتاکُم مَن یُخبِرُکُم عَن ذلِکَ لَتَعَجَّبتُم}}، الکافی، ج۲، ص۵۹۹.</ref>. همچنین از آن حضرت نقل شده است: "[[خداوند]] [[پیامبر]] شما را [[خاتم پیامبران]] قرار داد. بنابراین، پس از او هرگز [[پیامبری]] برانگیخته نمی‌شود و کتاب شما را پایان بخش [[کتاب‌های آسمانی]] قرار داد. بنابراین، پس از آن، هرگز کتابی نخواهد بود و بیان همه چیز و چگونگی [[آفرینش]] شما و [[آفرینش]] [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] را و خبر آنچه پیش از شما بوده و [[احکام]] [[داوری]] میان شما، و خبر آنچه را که پس از شما خواهد بود، و موضوع [[بهشت]] و [[آتش]] و فرجام کار شما را در [[قرآن]]، نازل فرموده است.<ref>{{متن حدیث|إنَّ اللَّهَ عَزَّ ذِکرُهُ خَتَمَ بِنَبِیِّکُمُ النَّبِیّینَ فَلا نَبِیَّ بَعدَهُ أبَداً، وخَتَمَ بِکِتابِکُمُ الکُتُبَ فَلا کِتابَ بَعدَهُ أبَداً، وأنزَلَ فیهِ تِبیانَ کُلِّ شَی ءٍ وخَلْقَکُم وخَلْقَ السَّماواتِ وَالأَرض، ونَبَأَ ما قَبلَکُم وفَصْلَ ما بَینَکُم وخَبَرَ ما بَعدَکُم، وأمْرَ الجَنَّهِ وَالنّارِ وما أنتُم صائِرونَ إلَیهِ}}، الکافی، ج۱، ص۲۶۹.</ref>.  
بر اساس روایتی، [[امام صادق]] {{ع}} [[سوگند]] یاد کرده که هیچ گاه [[انسان]] در [[حسرت]] نخواهد ماند که چرا فلان مطلب در [[قرآن]] نیست: [[خداوند]]، بیان هر چیزی را در [[قرآن]]، فرو فرستاد، چندان که (به [[خدا]] [[سوگند]]) هیچ چیزی را که [[بندگان]]، بدان [[نیاز]] دارند، فروگذار نکرد، مگر آنکه [[خداوند]]، آن را در [[قرآن]]، نازل کرده است.<ref>{{متن حدیث|إنَّ اللَّهَ تَبارَکَ وتَعالی أنزَلَ فی القُرآنِ تِبیانَ کُلِّ شَی ءٍ، حَتّی وَاللَّهِ ما تَرَکَ اللَّهُ شَیئاً یَحتاجُ إلَیهِ العِبادُ، حَتّی لایَستَطیعَ عَبدٌ یَقولُ: لَو کانَ هذا اُنزِلَ فِی القُرآنِ، إلّا وقَد أنزَلَهُ اللَّهُ فیهِ}}، صافی در شرح کافی، ج۱، ص ۴۳۲.</ref>. در روایتی دیگر از آن حضرت آمده است: "خداوندِ توانا، که [[راستگو]] و [[نیکی]] کننده است، کتابش را بر شما فرو فرستاد، و اخبارِ مربوط به شما و [[اخبار]] پیشینیان و [[اخبار]] آیندگان پس از شما، و [[اخبار]] [[آسمان]] و [[زمین]] همه، در آن‌اند. اگر کسی نزد شما بیاید و از آنها آگاهتان کند، قطعاً شگفت زده خواهید شد"<ref>{{متن حدیث|إنَّ العَزیزَ الجَبّارَ أنزَلَ عَلَیکُم کِتابَهُ وهُوَ الصّادِقُ البارُّ، فیهِ خَبَرُکُم وخَبَرُ مَن قَبلَکُم وخَبَرُ مَن بَعدَکُم، وخَبَرُ السَّماءِ وَالأَرضِ، ولَو أتاکُم مَن یُخبِرُکُم عَن ذلِکَ لَتَعَجَّبتُم}}، الکافی، ج۲، ص۵۹۹.</ref>. همچنین از آن حضرت نقل شده است: "[[خداوند]] [[پیامبر]] شما را [[خاتم پیامبران]] قرار داد. بنابراین، پس از او هرگز [[پیامبری]] برانگیخته نمی‌شود و کتاب شما را پایان بخش [[کتاب‌های آسمانی]] قرار داد. بنابراین، پس از آن، هرگز کتابی نخواهد بود و بیان همه چیز و چگونگی [[آفرینش]] شما و [[آفرینش]] [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] را و خبر آنچه پیش از شما بوده و [[احکام]] [[داوری]] میان شما، و خبر آنچه را که پس از شما خواهد بود، و موضوع [[بهشت]] و [[آتش]] و فرجام کار شما را در [[قرآن]]، نازل فرموده است.<ref>{{متن حدیث|إنَّ اللَّهَ عَزَّ ذِکرُهُ خَتَمَ بِنَبِیِّکُمُ النَّبِیّینَ فَلا نَبِیَّ بَعدَهُ أبَداً، وخَتَمَ بِکِتابِکُمُ الکُتُبَ فَلا کِتابَ بَعدَهُ أبَداً، وأنزَلَ فیهِ تِبیانَ کُلِّ شَی ءٍ وخَلْقَکُم وخَلْقَ السَّماواتِ وَالأَرض، ونَبَأَ ما قَبلَکُم وفَصْلَ ما بَینَکُم وخَبَرَ ما بَعدَکُم، وأمْرَ الجَنَّهِ وَالنّارِ وما أنتُم صائِرونَ إلَیهِ}}، الکافی، ج۱، ص۲۶۹.</ref>.  


با توجه به این [[روایات]] و به ویژه عبارت "خلقکم"، دانسته می‌شود که [[قرآن]] افرون بر [[تشریع]]، امور [[تکوینی]]، نظیر [[خلقت]] [[آسمان]] و [[زمین]] واخبار گذشته، حال و [[آینده]] را نیز در بردارد. مؤید این برداشت، [[نقلی]] از [[امام صادق]]{{ع}} است که [[احکام]] و [[حلال و حرام]] را تنها بخش کوچکی از [[قرآن]] دانسته است<ref>بصائر الدرجات: ص ۲۱۴ - ۲۱۵.</ref>.<ref>[[سید حامد علی‌زاده موسوی|علی‌زاده موسوی، سید حامد]]، [[پژوهشی درباره جامعیت قرآن (مقاله)|پژوهشی درباره جامعیت قرآن]] ص: ۱.</ref>
با توجه به این [[روایات]] و به ویژه عبارت "خلقکم"، دانسته می‌شود که [[قرآن]] افرون بر [[تشریع]]، امور [[تکوینی]]، نظیر [[خلقت]] [[آسمان]] و [[زمین]] واخبار گذشته، حال و [[آینده]] را نیز در بردارد. مؤید این برداشت، [[نقلی]] از [[امام صادق]] {{ع}} است که [[احکام]] و [[حلال و حرام]] را تنها بخش کوچکی از [[قرآن]] دانسته است<ref>بصائر الدرجات: ص ۲۱۴ - ۲۱۵.</ref>.<ref>[[سید حامد علی‌زاده موسوی|علی‌زاده موسوی، سید حامد]]، [[پژوهشی درباره جامعیت قرآن (مقاله)|پژوهشی درباره جامعیت قرآن]] ص: ۱.</ref>


===[[جامعیت]] هدایتی [[قرآن]] در [[روایات]]===
=== [[جامعیت]] هدایتی [[قرآن]] در [[روایات]] ===
گروهی با بی اساس دانستن ادعای [[جامعیت]] مطلق [[قرآن]]، مقصود از کمال و [[جامعیت قرآن]] را، [[جامعیت]] در [[شئون]] [[دینی]]، اعم از اصول و [[فروع]] آن دانسته<ref>ر. ک: التمهید فی علوم القرآن: ج ۶ ص ۱۹ - ۳۰.</ref> و [[روایات]] [[جامعیت قرآن]] را بر [[فهم]] [[باطن]] الفاظ که نزد [[معصومان]]{{عم}} است حمل کرده‌اند. [[قرآن]]، [[کتاب]] [[شریعت]] و [[هدایت]] است و در مسیر [[هدایت]] و [[تربیت]] [[جوامع بشری]]، جامع تمام [[قوانین]] و اصولی است که به‌طور مستقیم و یا غیرمستقیم در دایرة [[هدایت]] و تأمین [[سعادت]] [[انسان‌ها]] تعریف و [[تبیین]] می‌شود<ref>اکبری دستک، فیض الله، جامعیت قرآن از دیدگاه امام خمینی(ره)، متین، ش ۶۷، ص ۱ ـ ۲۲.</ref>. این گروه معتقدند [[شأن]] [[قرآن]] و [[دین]] اقتضا نمی‌کند در اموری که مربوط به یافته‌های خود [[بشر]] است، وارد شود و حتی [[راهنمایی]] کردن او هم معنا ندارد؛ زیرا [[خداوند]] به [[انسان]] [[عقل]] ارزانی داشته و [[انسان]] را [[توانمند]] و خردورز و کاوشگر [[آفریده]] و میدان تأثیرپذیری را در [[طبیعت]] باز گذاشته و لزومی ندارد که [[خداوند]] فرمول شیمی یا مسائل ریاضی را توضیح دهد<ref>التمهید فی علوم القرآن: ج ۶ ص ۳۰.</ref> و اگر هم بحثی از [[علوم تجربی]]، ریاضی، [[نجوم]] و مانند آن در [[قرآن]] آمده، فقط جنبه هدایتی و [[تربیتی]] آن مورد نظر بوده است<ref>ر.ک: التفسیر والمفسرون: ج ۲ ص ۴۶۹ - ۴۷۲.</ref>.
گروهی با بی اساس دانستن ادعای [[جامعیت]] مطلق [[قرآن]]، مقصود از کمال و [[جامعیت قرآن]] را، [[جامعیت]] در [[شئون]] [[دینی]]، اعم از اصول و [[فروع]] آن دانسته<ref>ر. ک: التمهید فی علوم القرآن: ج ۶ ص ۱۹ - ۳۰.</ref> و [[روایات]] [[جامعیت قرآن]] را بر [[فهم]] [[باطن]] الفاظ که نزد [[معصومان]] {{عم}} است حمل کرده‌اند. [[قرآن]]، [[کتاب]] [[شریعت]] و [[هدایت]] است و در مسیر [[هدایت]] و [[تربیت]] [[جوامع بشری]]، جامع تمام [[قوانین]] و اصولی است که به‌طور مستقیم و یا غیرمستقیم در دایرة [[هدایت]] و تأمین [[سعادت]] [[انسان‌ها]] تعریف و [[تبیین]] می‌شود<ref>اکبری دستک، فیض الله، جامعیت قرآن از دیدگاه امام خمینی(ره)، متین، ش ۶۷، ص ۱ ـ ۲۲.</ref>. این گروه معتقدند [[شأن]] [[قرآن]] و [[دین]] اقتضا نمی‌کند در اموری که مربوط به یافته‌های خود [[بشر]] است، وارد شود و حتی [[راهنمایی]] کردن او هم معنا ندارد؛ زیرا [[خداوند]] به [[انسان]] [[عقل]] ارزانی داشته و [[انسان]] را [[توانمند]] و خردورز و کاوشگر [[آفریده]] و میدان تأثیرپذیری را در [[طبیعت]] باز گذاشته و لزومی ندارد که [[خداوند]] فرمول شیمی یا مسائل ریاضی را توضیح دهد<ref>التمهید فی علوم القرآن: ج ۶ ص ۳۰.</ref> و اگر هم بحثی از [[علوم تجربی]]، ریاضی، [[نجوم]] و مانند آن در [[قرآن]] آمده، فقط جنبه هدایتی و [[تربیتی]] آن مورد نظر بوده است<ref>ر. ک: التفسیر والمفسرون: ج ۲ ص ۴۶۹ - ۴۷۲.</ref>.


روایاتی وجود دارند که [[قرآن]] را در [[بیان احکام]] و [[قوانین]] مورد [[نیاز]] [[مردم]] برای [[زندگی]] سعادتمندانه، جامع دانسته‌اند. در [[نقلی]] از [[امام علی]]{{ع}} آمده است که: "[[خدا]] حکمی از [[دین]] خود را بر شما پنهان نگذاشت و هیچ مطلبی را که مورد [[رضایت]] و خشنودی‌اش باشد وا نگذاشت، جز اینکه نشانی آشکار و [[آیه]] ای محکم که از آن جلوگیری یا به سوی آن [[دعوت]] کند، برایش قرار داد"<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸۳.</ref>. ایشان در ادامه، مستند [[کلام]] خود را {{متن قرآن|مَّا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِن شَيْءٍ}}<ref>انعام، آیه ۳۸.</ref> و {{متن قرآن|تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸.</ref> قرار داده است. [[روایت]] [[حضرت زهرا]]{{س}} در [[خطبه فدکیه]] با بیانی کوتاه، مؤید این [[حقیقت]] است: در آن، حجّت‌های [[نورانی]] [[خداوند]] و حرام‌های [[تعیین]] شده او و [[فضایل]] فراخوانده‌اش و عام‌های فراگیر [[کفایت]] کننده او، و رخصت‌های ارزانی شده‌اش، و [[قوانین]] و [[احکام]] [[واجب]] گشته‌اش، بیان شده‌اند<ref>{{متن حدیث|فیهِ تِبیانُ حُجَجِ اللَّهِ المُنَوَّرَهِ، ومَحارِمِهِ المَحدودَهِ، وفَضائِلِهِ المَندوبَهِ، وجُمَلِهِ الکافِیَهِ، ورُخَصِهِ المَوهوبَهِ، وشَرایِعِهِ المَکتوبَهِ}}، من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۵۶۷.</ref>. از این [[روایات]] است [[نقلی]] از [[امام رضا]]{{ع}} که در آن، [[قرآن]] را شامل [[حلال و حرام]] و حدود و [[احکام]] و هر آنچه [[بندگان]] بدان [[نیاز]] دارند معرفی می‌کند. پس با توجه به این [[روایات]]، فهمیده می‌شود که تفصیل [[حلال و حرام]] و حدود و [[احکام]] و به طور کلی آنچه [[انسان]] بدان [[نیازمند]] است، در [[قرآن]] وجود دارد و به فرمایش [[امام صادق]]{{ع}} حتی [[حکم قضایی]] مربوط به [[اختلاف]] اشخاص<ref>[[سید حامد علی‌زاده موسوی|علی‌زاده موسوی، سید حامد]]، [[پژوهشی درباره جامعیت قرآن (مقاله)|پژوهشی درباره جامعیت قرآن]] ص۵.</ref>. در روایتی از [[امام رضا]]{{ع}} ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|مَّا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِن شَيْءٍ}}، عدم [[تفریط]] چیزی در [[کتاب خدا]] این‌گونه توضیح داده شده است: «[[خداوند]] زمانی [[پیامبر اسلام]] را از این [[دنیا]] برد که دینش را کامل کرده بود؛ زیرا [[قرآنی]] را بر او نازل کرده که تبیان کل شیء است و در آن [[حلال و حرام]] و حدود و [[احکام]] و هر آنچه را که [[مردم]] بدان [[نیاز]] دارند، به صورت کامل بیان نموده است، آن‌گونه که [[خدا]] خود کرده است: {{متن قرآن|مَّا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِن شَيْءٍ}}<ref>کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۱۹۸-۱۹۹، باب نادر جامع فی فضل الامام و صفاته، روایت اول</ref>.
روایاتی وجود دارند که [[قرآن]] را در [[بیان احکام]] و [[قوانین]] مورد [[نیاز]] [[مردم]] برای [[زندگی]] سعادتمندانه، جامع دانسته‌اند. در [[نقلی]] از [[امام علی]] {{ع}} آمده است که: "[[خدا]] حکمی از [[دین]] خود را بر شما پنهان نگذاشت و هیچ مطلبی را که مورد [[رضایت]] و خشنودی‌اش باشد وا نگذاشت، جز اینکه نشانی آشکار و [[آیه]] ای محکم که از آن جلوگیری یا به سوی آن [[دعوت]] کند، برایش قرار داد"<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸۳.</ref>. ایشان در ادامه، مستند [[کلام]] خود را {{متن قرآن|مَّا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِن شَيْءٍ}}<ref>انعام، آیه ۳۸.</ref> و {{متن قرآن|تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸.</ref> قرار داده است. [[روایت]] [[حضرت زهرا]] {{س}} در [[خطبه فدکیه]] با بیانی کوتاه، مؤید این [[حقیقت]] است: در آن، حجّت‌های [[نورانی]] [[خداوند]] و حرام‌های [[تعیین]] شده او و [[فضایل]] فراخوانده‌اش و عام‌های فراگیر [[کفایت]] کننده او، و رخصت‌های ارزانی شده‌اش، و [[قوانین]] و [[احکام]] [[واجب]] گشته‌اش، بیان شده‌اند<ref>{{متن حدیث|فیهِ تِبیانُ حُجَجِ اللَّهِ المُنَوَّرَهِ، ومَحارِمِهِ المَحدودَهِ، وفَضائِلِهِ المَندوبَهِ، وجُمَلِهِ الکافِیَهِ، ورُخَصِهِ المَوهوبَهِ، وشَرایِعِهِ المَکتوبَهِ}}، من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۵۶۷.</ref>. از این [[روایات]] است [[نقلی]] از [[امام رضا]] {{ع}} که در آن، [[قرآن]] را شامل [[حلال و حرام]] و حدود و [[احکام]] و هر آنچه [[بندگان]] بدان [[نیاز]] دارند معرفی می‌کند. پس با توجه به این [[روایات]]، فهمیده می‌شود که تفصیل [[حلال و حرام]] و حدود و [[احکام]] و به طور کلی آنچه [[انسان]] بدان [[نیازمند]] است، در [[قرآن]] وجود دارد و به فرمایش [[امام صادق]] {{ع}} حتی [[حکم قضایی]] مربوط به [[اختلاف]] اشخاص<ref>[[سید حامد علی‌زاده موسوی|علی‌زاده موسوی، سید حامد]]، [[پژوهشی درباره جامعیت قرآن (مقاله)|پژوهشی درباره جامعیت قرآن]] ص۵.</ref>. در روایتی از [[امام رضا]] {{ع}} ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|مَّا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِن شَيْءٍ}}، عدم [[تفریط]] چیزی در [[کتاب خدا]] این‌گونه توضیح داده شده است: «[[خداوند]] زمانی [[پیامبر اسلام]] را از این [[دنیا]] برد که دینش را کامل کرده بود؛ زیرا [[قرآنی]] را بر او نازل کرده که تبیان کل شیء است و در آن [[حلال و حرام]] و حدود و [[احکام]] و هر آنچه را که [[مردم]] بدان [[نیاز]] دارند، به صورت کامل بیان نموده است، آن‌گونه که [[خدا]] خود کرده است: {{متن قرآن|مَّا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِن شَيْءٍ}}<ref>کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۱۹۸-۱۹۹، باب نادر جامع فی فضل الامام و صفاته، روایت اول</ref>.


یعنی عدم فروگذاری چیزی در [[قرآن]]، در راستای [[رسالت]] [[هدایتگری]] آن است، و [[حلال و حرام]] و حدود و [[احکام]] در [[روایت]] نیز اشاره به بیان محدودۀ نیازهای [[دینی]] و هدایتی دارد که [[هدف]] [[نزول قرآن]] است<ref>[[حمید آریان|آریان، حمید]]، [[جامعیت قرآن در بیان مفسر المیزان (مقاله)|جامعیت قرآن در بیان مفسر المیزان]]، [[قرآن‌شناخت (نشریه)|مجله قرآن‌شناخت]]، س۱، ش۱، ۱۳۸۷، ص ۱۴۹.</ref>.
یعنی عدم فروگذاری چیزی در [[قرآن]]، در راستای [[رسالت]] [[هدایتگری]] آن است، و [[حلال و حرام]] و حدود و [[احکام]] در [[روایت]] نیز اشاره به بیان محدودۀ نیازهای [[دینی]] و هدایتی دارد که [[هدف]] [[نزول قرآن]] است<ref>[[حمید آریان|آریان، حمید]]، [[جامعیت قرآن در بیان مفسر المیزان (مقاله)|جامعیت قرآن در بیان مفسر المیزان]]، [[قرآن‌شناخت (نشریه)|مجله قرآن‌شناخت]]، س۱، ش۱، ۱۳۸۷، ص ۱۴۹.</ref>.


==[[جامعیت قرآن]] نسبت به دیگر کتب هدایتی در [[روایات]]==
== [[جامعیت قرآن]] نسبت به دیگر کتب هدایتی در [[روایات]] ==
در روایتی از [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]]{{صل}} آمده است: سوره‌های بلند، به جای [[تورات]] به من داده شده است، صدتایی‌ها، به جای [[انجیل]]، و دوگان‌ها به جای [[زبور]]. سوره‌های تفصیلی و کوتاه نیز که شصت و هشت [[سوره]] است، افزون، به من داده شده است. این [[قرآن]]، [[حاکم]] بر دیگر [[کتاب‌های آسمانی]] است. [[تورات]]، از آنِ [[موسی]] است و [[انجیل]]، از آنِ [[عیسی]] است و [[زبور]]، از آنِ [[داوود]]<ref>{{متن حدیث|اُعطیتُ السُّوَرَ الطِّوالَ مَکانَ التَّوراهِ، واُعطیتُ المِئینَ مَکانَ الإِنجیلِ، واُعطیتُ المَثانِیَ مَکانَ الزَّبورِ، وفُضِّلتُ بِالمُفَصَّلِ؛ ثَمانٌ وسِتّونَ سورَهً، وهُوَ مُهَیمِنٌ عَلی سائِرِ الکُتُبِ، وَالتَّوراهِ لِموسی وَالإِنجیلِ لِعیسی وَالزَّبورِ لِداوودَ}}، الکافی، ج۲، ص۶۰۱.</ref>. در [[روایت]] دیگری آمده است: {{متن حدیث|واُعطیتُ جَوامِعَ الکَلِمِ}}<ref>«خدا به من کلمات جامع داده است» من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۲۴۱.</ref> [[ابن عربی]]، در شرح این [[روایت]] آورده است که همه حقایق و [[معارف]] به [[پیامبر]]{{صل}} داده شده است و به همین [[دلیل]]، [[قرآن]] تمام معانی کتب [[انبیای سابق]] را جمع کرده است<ref>شرح فصوص الحکم: ص ۱۱۵۶.</ref>. [[امام خمینی]] مراد از [[جوامع]] الکلم را وجود تمام منازل، از [[اسفل]] ملکی تا اعلی مراتب [[روحانیت]] و [[ملکوت]]، در [[قرآن]] دانسته و در ادامه آورده است که با توجه به این که افراد در مدارک و [[معارف]]، مختلف و متفاوت‌اند [[قرآن]] به طوری نازل شده که هر کس به حسب کمال و [[ضعف]] [[ادراک]] و [[معارف]] و به حسب درجه‌ای که از [[علم]] دارد از آن استفاده می‌کند.<ref>آداب الصلوه: ص ۳۰۹ - ۳۱۰.</ref>.<ref>[[سید حامد علی‌زاده موسوی|علی‌زاده موسوی، سید حامد]]، [[پژوهشی درباره جامعیت قرآن (مقاله)|پژوهشی درباره جامعیت قرآن]] ص۶.</ref>
در روایتی از [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]] {{صل}} آمده است: سوره‌های بلند، به جای [[تورات]] به من داده شده است، صدتایی‌ها، به جای [[انجیل]]، و دوگان‌ها به جای [[زبور]]. سوره‌های تفصیلی و کوتاه نیز که شصت و هشت [[سوره]] است، افزون، به من داده شده است. این [[قرآن]]، [[حاکم]] بر دیگر [[کتاب‌های آسمانی]] است. [[تورات]]، از آنِ [[موسی]] است و [[انجیل]]، از آنِ [[عیسی]] است و [[زبور]]، از آنِ [[داوود]]<ref>{{متن حدیث|اُعطیتُ السُّوَرَ الطِّوالَ مَکانَ التَّوراهِ، واُعطیتُ المِئینَ مَکانَ الإِنجیلِ، واُعطیتُ المَثانِیَ مَکانَ الزَّبورِ، وفُضِّلتُ بِالمُفَصَّلِ؛ ثَمانٌ وسِتّونَ سورَهً، وهُوَ مُهَیمِنٌ عَلی سائِرِ الکُتُبِ، وَالتَّوراهِ لِموسی وَالإِنجیلِ لِعیسی وَالزَّبورِ لِداوودَ}}، الکافی، ج۲، ص۶۰۱.</ref>. در [[روایت]] دیگری آمده است: {{متن حدیث|واُعطیتُ جَوامِعَ الکَلِمِ}}<ref>«خدا به من کلمات جامع داده است» من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۲۴۱.</ref> [[ابن عربی]]، در شرح این [[روایت]] آورده است که همه حقایق و [[معارف]] به [[پیامبر]] {{صل}} داده شده است و به همین [[دلیل]]، [[قرآن]] تمام معانی کتب [[انبیای سابق]] را جمع کرده است<ref>شرح فصوص الحکم: ص ۱۱۵۶.</ref>. [[امام خمینی]] مراد از [[جوامع]] الکلم را وجود تمام منازل، از [[اسفل]] ملکی تا اعلی مراتب [[روحانیت]] و [[ملکوت]]، در [[قرآن]] دانسته و در ادامه آورده است که با توجه به این که افراد در مدارک و [[معارف]]، مختلف و متفاوت‌اند [[قرآن]] به طوری نازل شده که هر کس به حسب کمال و [[ضعف]] [[ادراک]] و [[معارف]] و به حسب درجه‌ای که از [[علم]] دارد از آن استفاده می‌کند.<ref>آداب الصلوه: ص ۳۰۹ - ۳۱۰.</ref>.<ref>[[سید حامد علی‌زاده موسوی|علی‌زاده موسوی، سید حامد]]، [[پژوهشی درباره جامعیت قرآن (مقاله)|پژوهشی درباره جامعیت قرآن]] ص۶.</ref>


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۲۳:۱۸

مقدمه

از جمله مباحث مبنایی مربوط به شناخت قرآن که در چگونگی فهم و تفسیر آن نقش دارد، جامعیت قرآن است. نوع برداشت هر مفسری از گسترۀ موضوعات و مسائل قرآن و نیز چگونگی و میزان بیان آنها، در برداشت‌ او از معانی و مقاصد آیات و بالتبع، نحوۀ تعامل وی با این کتاب الهی و بهره‌گیری از آن تأثیرگذار است. با تفاوت نوع نگرش به جامعیت قرآن، چگونگی تفسیر بسیاری از آیات و در نتیجه، ترسیم محدودۀ رهنمودها و قوانین و احکام قابل استفاده از قرآن، و میزان نقش‌آفرینی آن در زندگی انسان نیز متفاوت خواهد شد[۱].

جامعیت قرآن در روایات

روایات بسیارى از معصومان‌(ع) دربارۀ جامعیت قرآن نقل شده است. مطابق برخى از این روایات، قرآن تبیان هر چیزى است و علم ما کان و ما یکون و ما هو کائن یعنى آنچه بوده و هست و تا روز قیامت خواهد بود، همه در قرآن هست. و در بعض دیگر این عمومیت استنباط نمى‌شود. در بررسى تفصیلى احادیث، مى‌توان آنها را در چند دسته مورد مطالعه قرار داد[۲].

بخش اول احادیثى را در بر مى‌گیرد که معارف و علوم نهفته در قرآن را معرفى مى‌کند. این احادیث چند صنف هستند که عبارت‌اند از:

  1. برخى از این احادیث به بیان خبرها و علوم نهفته در قرآن پرداخته است، مانند: امام صادق‌(ع) مى‌فرمود: "من آنچه را در آسمانها و در زمین است مى‌دانم و آنچه را در بهشت است مى‌دانم و آنچه را در جهنم است مى‌دانم و آنچه را شده است و خواهد شد، مى‌دانم. راوى مى‌گوید: سپس امام اندکى سکوت کرد و وقتى دید که این مطلب براى شنونده‌ى آن سنگین است فرمود: همه اینها را از کتاب خداوند عزوجل آموختم. خداوند مى‌فرماید: در آن بیان همه چیز است"[۳] و روایات دیگر[۴].[۵]
  2. دسته اى دیگر از روایات به طرح این موضوع پرداخته‌اند که همه نیازهاى مردم در قرآن بیان شده است، مانند: امام رضا (ع) مى‌فرماید: "خداوند عزّوجلّ پیامبرش را قبض روح نفرمود مگر اینکه دینش را کامل نمود و قرآن را که تبیان همه چیز است، نازل فرمود که در آن حلال و حرام و حدود و احکام و تمام آنچه را مردم به آن نیاز دارند، بیان کرده است"[۶] ظاهر این بخش از احادیث حاکى از آن است که پاسخى براى تمامى نیازهاى مردم در قرآن پیدا مى‌شود و دلالت این احادیث بر این است که تمام آنچه که مورد نیاز مردم است در قرآن آمده و گستردگى این معارف به حدى است که هیچ کس نمى‌تواند به افسوس بگوید: «اى کاش فلان چیز هم در قرآن مى‌بود». در این باره مى‌توان به احادیث دیگر مراجعه کرد[۷].[۸]

بخشى دیگر از روایات مفید این نکته هستند که تنها امور دینى در قرآن آمده است. مانند: ابن عباس مى‌گوید: "پبامبر دست على را گرفت و فرمود: «ان القرآن اربعة ارباع ربعٌ فینا و ربعٌ فى عدونا و ربعٌ سنن و امثال و ربع فرایض و احکام»[۹]. علاوه بر این نمونه که یادآورى شد، احادیث دیگرى را مشاهده نمود[۱۰].

در برخى از روایات، مجموعۀ کتاب و سنت به عنوان ریشه همه معارف معرفى شده است. سعید اعرج گوید: به امام صادق‌(ع) گفتم: فقهایى را مى‌شناسم که مى‌گویند وقتى به مسئله‌اى برمى خوریم که آن را نه در کتاب خدا مى‌بنیم و نه در سنت، نظر خودمان را مى‌گوییم. امام فرمودند: "به خدا که دروغ گفتند. هیچ چیز نیست مگر اینکه در کتاب آمده است و در باره آن سنتى هست"[۱۱]. در این باره احادیث بسیار دیگرى وارد شده است. از این احادیث چنین استنباط مى‌شود که در قرآن ریشه همه علوم قابل استنباط است و همه چیز در کتاب و سنت آمده است. علاوه بر اینکه احادیث ائمه ریشه قرآنى دارند و نظر شخصى آنان نیست بلکه علومى است که از قرآن و سنت پیامبر ناشى شده است[۱۲].

بررسى روایات

بى‌شک در مواجهه با این روایات که برخى مطلق و عده‌اى دیگر مقید به نیازها و یا اصول و ریشه‌ها هستند، قاعده قابل جریان، حمل مطلق بر مقید است و لذا روایات دسته اول که بیانگر وجود همه چیز در قرآن است به جهت روایات دو دسته آخر، به روایاتى که سخن از وجود حوائج مردم در قرآن به میان آورده‌اند، تخصیص مى‌خورند[۱۳].

جامعیت مطلق یا هدایتی از دیدگاه روایات

جامعیت مطلق قرآن در روایات

بر اساس روایتی، امام صادق (ع) سوگند یاد کرده که هیچ گاه انسان در حسرت نخواهد ماند که چرا فلان مطلب در قرآن نیست: خداوند، بیان هر چیزی را در قرآن، فرو فرستاد، چندان که (به خدا سوگند) هیچ چیزی را که بندگان، بدان نیاز دارند، فروگذار نکرد، مگر آنکه خداوند، آن را در قرآن، نازل کرده است.[۱۴]. در روایتی دیگر از آن حضرت آمده است: "خداوندِ توانا، که راستگو و نیکی کننده است، کتابش را بر شما فرو فرستاد، و اخبارِ مربوط به شما و اخبار پیشینیان و اخبار آیندگان پس از شما، و اخبار آسمان و زمین همه، در آن‌اند. اگر کسی نزد شما بیاید و از آنها آگاهتان کند، قطعاً شگفت زده خواهید شد"[۱۵]. همچنین از آن حضرت نقل شده است: "خداوند پیامبر شما را خاتم پیامبران قرار داد. بنابراین، پس از او هرگز پیامبری برانگیخته نمی‌شود و کتاب شما را پایان بخش کتاب‌های آسمانی قرار داد. بنابراین، پس از آن، هرگز کتابی نخواهد بود و بیان همه چیز و چگونگی آفرینش شما و آفرینش آسمان‌ها و زمین را و خبر آنچه پیش از شما بوده و احکام داوری میان شما، و خبر آنچه را که پس از شما خواهد بود، و موضوع بهشت و آتش و فرجام کار شما را در قرآن، نازل فرموده است.[۱۶].

با توجه به این روایات و به ویژه عبارت "خلقکم"، دانسته می‌شود که قرآن افرون بر تشریع، امور تکوینی، نظیر خلقت آسمان و زمین واخبار گذشته، حال و آینده را نیز در بردارد. مؤید این برداشت، نقلی از امام صادق (ع) است که احکام و حلال و حرام را تنها بخش کوچکی از قرآن دانسته است[۱۷].[۱۸]

جامعیت هدایتی قرآن در روایات

گروهی با بی اساس دانستن ادعای جامعیت مطلق قرآن، مقصود از کمال و جامعیت قرآن را، جامعیت در شئون دینی، اعم از اصول و فروع آن دانسته[۱۹] و روایات جامعیت قرآن را بر فهم باطن الفاظ که نزد معصومان (ع) است حمل کرده‌اند. قرآن، کتاب شریعت و هدایت است و در مسیر هدایت و تربیت جوامع بشری، جامع تمام قوانین و اصولی است که به‌طور مستقیم و یا غیرمستقیم در دایرة هدایت و تأمین سعادت انسان‌ها تعریف و تبیین می‌شود[۲۰]. این گروه معتقدند شأن قرآن و دین اقتضا نمی‌کند در اموری که مربوط به یافته‌های خود بشر است، وارد شود و حتی راهنمایی کردن او هم معنا ندارد؛ زیرا خداوند به انسان عقل ارزانی داشته و انسان را توانمند و خردورز و کاوشگر آفریده و میدان تأثیرپذیری را در طبیعت باز گذاشته و لزومی ندارد که خداوند فرمول شیمی یا مسائل ریاضی را توضیح دهد[۲۱] و اگر هم بحثی از علوم تجربی، ریاضی، نجوم و مانند آن در قرآن آمده، فقط جنبه هدایتی و تربیتی آن مورد نظر بوده است[۲۲].

روایاتی وجود دارند که قرآن را در بیان احکام و قوانین مورد نیاز مردم برای زندگی سعادتمندانه، جامع دانسته‌اند. در نقلی از امام علی (ع) آمده است که: "خدا حکمی از دین خود را بر شما پنهان نگذاشت و هیچ مطلبی را که مورد رضایت و خشنودی‌اش باشد وا نگذاشت، جز اینکه نشانی آشکار و آیه ای محکم که از آن جلوگیری یا به سوی آن دعوت کند، برایش قرار داد"[۲۳]. ایشان در ادامه، مستند کلام خود را ﴿مَّا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِن شَيْءٍ[۲۴] و ﴿تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ[۲۵] قرار داده است. روایت حضرت زهرا (س) در خطبه فدکیه با بیانی کوتاه، مؤید این حقیقت است: در آن، حجّت‌های نورانی خداوند و حرام‌های تعیین شده او و فضایل فراخوانده‌اش و عام‌های فراگیر کفایت کننده او، و رخصت‌های ارزانی شده‌اش، و قوانین و احکام واجب گشته‌اش، بیان شده‌اند[۲۶]. از این روایات است نقلی از امام رضا (ع) که در آن، قرآن را شامل حلال و حرام و حدود و احکام و هر آنچه بندگان بدان نیاز دارند معرفی می‌کند. پس با توجه به این روایات، فهمیده می‌شود که تفصیل حلال و حرام و حدود و احکام و به طور کلی آنچه انسان بدان نیازمند است، در قرآن وجود دارد و به فرمایش امام صادق (ع) حتی حکم قضایی مربوط به اختلاف اشخاص[۲۷]. در روایتی از امام رضا (ع) ذیل آیه ﴿مَّا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِن شَيْءٍ، عدم تفریط چیزی در کتاب خدا این‌گونه توضیح داده شده است: «خداوند زمانی پیامبر اسلام را از این دنیا برد که دینش را کامل کرده بود؛ زیرا قرآنی را بر او نازل کرده که تبیان کل شیء است و در آن حلال و حرام و حدود و احکام و هر آنچه را که مردم بدان نیاز دارند، به صورت کامل بیان نموده است، آن‌گونه که خدا خود کرده است: ﴿مَّا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِن شَيْءٍ[۲۸].

یعنی عدم فروگذاری چیزی در قرآن، در راستای رسالت هدایتگری آن است، و حلال و حرام و حدود و احکام در روایت نیز اشاره به بیان محدودۀ نیازهای دینی و هدایتی دارد که هدف نزول قرآن است[۲۹].

جامعیت قرآن نسبت به دیگر کتب هدایتی در روایات

در روایتی از رسول اکرم (ص) آمده است: سوره‌های بلند، به جای تورات به من داده شده است، صدتایی‌ها، به جای انجیل، و دوگان‌ها به جای زبور. سوره‌های تفصیلی و کوتاه نیز که شصت و هشت سوره است، افزون، به من داده شده است. این قرآن، حاکم بر دیگر کتاب‌های آسمانی است. تورات، از آنِ موسی است و انجیل، از آنِ عیسی است و زبور، از آنِ داوود[۳۰]. در روایت دیگری آمده است: «واُعطیتُ جَوامِعَ الکَلِمِ»[۳۱] ابن عربی، در شرح این روایت آورده است که همه حقایق و معارف به پیامبر (ص) داده شده است و به همین دلیل، قرآن تمام معانی کتب انبیای سابق را جمع کرده است[۳۲]. امام خمینی مراد از جوامع الکلم را وجود تمام منازل، از اسفل ملکی تا اعلی مراتب روحانیت و ملکوت، در قرآن دانسته و در ادامه آورده است که با توجه به این که افراد در مدارک و معارف، مختلف و متفاوت‌اند قرآن به طوری نازل شده که هر کس به حسب کمال و ضعف ادراک و معارف و به حسب درجه‌ای که از علم دارد از آن استفاده می‌کند.[۳۳].[۳۴]

منابع

پانویس

  1. آریان، حمید، جامعیت قرآن در بیان مفسر المیزان، مجله قرآن‌شناخت، س۱، ش۱، ۱۳۸۷، ص ۱۳۲
  2. غضنفری، علی، پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن، ش ۱۰، ص ۱۱۳ ـ ۱۲۶.
  3. «انِّى لَأَعْلَمُ مَا فِى السَّماواتِ وَمَا فِى الاَرْضِ وَ أَعْلَمُ مَا فِى الْجَنَّةَ وَ أَعْلَمُ ما فِى النَّارِ وَ أَعْلَمُ ما کانَ وَ ما یکونُ قَالَ ثُمَّ مَکثَ هُنَیئَةً فَرَأَى انَّ ذَلِک کبُرَ عَلَى مَنْ سَمِعَهُ مِنْهُ فَقالَ عَلِمتُ ذَلِک مِنْ کتابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ انَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یقُولُ فِیهِ تِبْیانُ کلِّ شَىْءٍ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص ۲۶۱.
  4. تفسیر البرهان، ج۲، ص۳۸۰؛ کافی، ج ۲، ص ۲۲۲ و...
  5. غضنفری، علی، پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن، ش ۱۰، ص ۱۱۳ ـ ۱۲۶.
  6. «...اِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ لَمْ یقْبِضْ نَبِیهُ‌صلى الله علیه وآله حَتَّى اکمَلَ لهُ الدِّینَ وَ انْزَلَ عَلَیهِ الْقُرْآنَ فِیهِ تِبْیانُ کلِّ شَىْءٍ بَینَ فِیهِ الْحَلالَ وَ الْحَرامَ وَالْحُدُودَ وَالْاَحْکامَ وَ جَمِیعَ مایحْتاجُ الَیهِ النَّاس...»؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۷، ص ۲۶۰، نورالثقلین، ج ۴، ص ۲۹۷.
  7. محاسن برقی، ص ۲۶۷
  8. غضنفری، علی، پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن، ش ۱۰، ص ۱۱۳ ـ ۱۲۶.
  9. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۲، ص ۶۲۸.
  10. بحارالانوار، ج ۵۹، ص ۲۶۷.
  11. «کذبوا، لیس شىء الا جاء فى الکتاب و جاء فیه السنة»؛ بصائرالدرجات، ج ۱، ص ۳۰۱.
  12. غضنفری، علی، پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن، ش ۱۰، ص ۱۱۳ ـ ۱۲۶.
  13. غضنفری، علی، پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن، ش ۱۰، ص ۱۱۳ ـ ۱۲۶.
  14. «إنَّ اللَّهَ تَبارَکَ وتَعالی أنزَلَ فی القُرآنِ تِبیانَ کُلِّ شَی ءٍ، حَتّی وَاللَّهِ ما تَرَکَ اللَّهُ شَیئاً یَحتاجُ إلَیهِ العِبادُ، حَتّی لایَستَطیعَ عَبدٌ یَقولُ: لَو کانَ هذا اُنزِلَ فِی القُرآنِ، إلّا وقَد أنزَلَهُ اللَّهُ فیهِ»، صافی در شرح کافی، ج۱، ص ۴۳۲.
  15. «إنَّ العَزیزَ الجَبّارَ أنزَلَ عَلَیکُم کِتابَهُ وهُوَ الصّادِقُ البارُّ، فیهِ خَبَرُکُم وخَبَرُ مَن قَبلَکُم وخَبَرُ مَن بَعدَکُم، وخَبَرُ السَّماءِ وَالأَرضِ، ولَو أتاکُم مَن یُخبِرُکُم عَن ذلِکَ لَتَعَجَّبتُم»، الکافی، ج۲، ص۵۹۹.
  16. «إنَّ اللَّهَ عَزَّ ذِکرُهُ خَتَمَ بِنَبِیِّکُمُ النَّبِیّینَ فَلا نَبِیَّ بَعدَهُ أبَداً، وخَتَمَ بِکِتابِکُمُ الکُتُبَ فَلا کِتابَ بَعدَهُ أبَداً، وأنزَلَ فیهِ تِبیانَ کُلِّ شَی ءٍ وخَلْقَکُم وخَلْقَ السَّماواتِ وَالأَرض، ونَبَأَ ما قَبلَکُم وفَصْلَ ما بَینَکُم وخَبَرَ ما بَعدَکُم، وأمْرَ الجَنَّهِ وَالنّارِ وما أنتُم صائِرونَ إلَیهِ»، الکافی، ج۱، ص۲۶۹.
  17. بصائر الدرجات: ص ۲۱۴ - ۲۱۵.
  18. علی‌زاده موسوی، سید حامد، پژوهشی درباره جامعیت قرآن ص: ۱.
  19. ر. ک: التمهید فی علوم القرآن: ج ۶ ص ۱۹ - ۳۰.
  20. اکبری دستک، فیض الله، جامعیت قرآن از دیدگاه امام خمینی(ره)، متین، ش ۶۷، ص ۱ ـ ۲۲.
  21. التمهید فی علوم القرآن: ج ۶ ص ۳۰.
  22. ر. ک: التفسیر والمفسرون: ج ۲ ص ۴۶۹ - ۴۷۲.
  23. نهج البلاغه، خطبه ۱۸۳.
  24. انعام، آیه ۳۸.
  25. نهج البلاغه، خطبه ۱۸.
  26. «فیهِ تِبیانُ حُجَجِ اللَّهِ المُنَوَّرَهِ، ومَحارِمِهِ المَحدودَهِ، وفَضائِلِهِ المَندوبَهِ، وجُمَلِهِ الکافِیَهِ، ورُخَصِهِ المَوهوبَهِ، وشَرایِعِهِ المَکتوبَهِ»، من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۵۶۷.
  27. علی‌زاده موسوی، سید حامد، پژوهشی درباره جامعیت قرآن ص۵.
  28. کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۱۹۸-۱۹۹، باب نادر جامع فی فضل الامام و صفاته، روایت اول
  29. آریان، حمید، جامعیت قرآن در بیان مفسر المیزان، مجله قرآن‌شناخت، س۱، ش۱، ۱۳۸۷، ص ۱۴۹.
  30. «اُعطیتُ السُّوَرَ الطِّوالَ مَکانَ التَّوراهِ، واُعطیتُ المِئینَ مَکانَ الإِنجیلِ، واُعطیتُ المَثانِیَ مَکانَ الزَّبورِ، وفُضِّلتُ بِالمُفَصَّلِ؛ ثَمانٌ وسِتّونَ سورَهً، وهُوَ مُهَیمِنٌ عَلی سائِرِ الکُتُبِ، وَالتَّوراهِ لِموسی وَالإِنجیلِ لِعیسی وَالزَّبورِ لِداوودَ»، الکافی، ج۲، ص۶۰۱.
  31. «خدا به من کلمات جامع داده است» من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۲۴۱.
  32. شرح فصوص الحکم: ص ۱۱۵۶.
  33. آداب الصلوه: ص ۳۰۹ - ۳۱۰.
  34. علی‌زاده موسوی، سید حامد، پژوهشی درباره جامعیت قرآن ص۶.