آزادی اندیشه: تفاوت میان نسخهها
(←منابع) |
(←مقدمه) |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
روزی شخصی به نام صفوان نزد [[رسول خدا]] {{صل}} آمد و خواست که ایشان اجازه دهد که دو ماه در [[مکه]] بماند و درباره [[اسلام]] تحقیق کند تا [[حقیقت]] و درستی این [[دین]] برایش روشن شود و [[ایمان]] آورد. [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: من چهار ماه به تو [[فرصت]] میدهم که آزادانه راه خود را [[انتخاب]] کنی<ref>تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۶۳، السیرة النبویه (ابن هشام، ج ۲، ص ۴۱۸، المغازی، ج ۲، ص ۸۵۴ و عیون الاثر، ج ۲، ص ۲۲۸.</ref>. | روزی شخصی به نام صفوان نزد [[رسول خدا]] {{صل}} آمد و خواست که ایشان اجازه دهد که دو ماه در [[مکه]] بماند و درباره [[اسلام]] تحقیق کند تا [[حقیقت]] و درستی این [[دین]] برایش روشن شود و [[ایمان]] آورد. [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: من چهار ماه به تو [[فرصت]] میدهم که آزادانه راه خود را [[انتخاب]] کنی<ref>تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۶۳، السیرة النبویه (ابن هشام، ج ۲، ص ۴۱۸، المغازی، ج ۲، ص ۸۵۴ و عیون الاثر، ج ۲، ص ۲۲۸.</ref>. | ||
[[سیره پیامبر]] {{صل}} این گونه بود که برای افکار و آرای دیگران [[احترام]] قائل بود و در عهدنامهای که در سال دوم [[هجرت]] برای [[مسیحیان]] نوشت، چنین آمده است: "من [[عهد]] میکنم کشیش و [[راهب]] شما را تغییر ندهم و از آنها کسی را که [[تارک دنیا]] است، از صومعه نرانم و هیچ تحقیری و تحمیلی بر آنها نخواهد شد و همچنین [[لشکریان]] ما زمینهای آنها را اشغال نخواهند کرد و آنهایی که [[عدالت]] بخواهند، به آنها اعطا خواهد شد..."<ref>فتوح البلدان، ص۷۲.</ref>.<ref>[[هادی اکبری | [[سیره پیامبر]] {{صل}} این گونه بود که برای افکار و آرای دیگران [[احترام]] قائل بود و در عهدنامهای که در سال دوم [[هجرت]] برای [[مسیحیان]] نوشت، چنین آمده است: "من [[عهد]] میکنم کشیش و [[راهب]] شما را تغییر ندهم و از آنها کسی را که [[تارک دنیا]] است، از صومعه نرانم و هیچ تحقیری و تحمیلی بر آنها نخواهد شد و همچنین [[لشکریان]] ما زمینهای آنها را اشغال نخواهند کرد و آنهایی که [[عدالت]] بخواهند، به آنها اعطا خواهد شد..."<ref>فتوح البلدان، ص۷۲.</ref>.<ref>[[هادی اکبری]]، [[فاطمه پهلوانپور]]، [[آزادی - اکبری و پهلوانپور (مقاله)|'''آزادی''']]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۹۰-۹۲.</ref> | ||
== پرسش وابسته == | == پرسش وابسته == |
نسخهٔ ۱۶ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۰۱
مقدمه
اسلام، دین اندیشه است و در آموزههای پیامبر (ص) آزادی اندیشه و بیان اهمیت والایی دارد. خداوند در قرآن در این باره میفرماید: کسانی که از نعمت عقل و حواسشان بهره نمیگیرند و در حکمت آفرینش انسان و جهان تدبر نمیکنند، از دیدگاه قرآن کریم، گمراهتر از چارپایان هستند[۱]. هم چنین از پیامبر اسلام نقل شده است: یک ساعت تفکر، بهتر از یک سال عبادت است[۲].
در سال چهارم هجرت که یهودیان بنی نضیر به سبب خیانت به پیامبر (ص) و مسلمانان، به ترک وطن مجبور شدند، انصار میخواستند به اجبار، پسران و برادران خود را به پذیرش اسلام مجبور کنند و مانع رفتن آنها بشوند و به آنها میگفتند: "باید بمانید و مسلمان شوید؛ اما آنها نمیپذیرفتند و میخواستند با آنها بروند. در این هنگام، این آیه نازل شد که در پذیرش اسلام و ایمان اجباری نیست؛ چون آنها به رشد رسیده، هدایت را از ضلالت تشخیص میدهند". پس پیامبر (ص) به انصار فرمود: پسران و برادران شما آزادند که یا شما را برگزینند، که در این صورت از شما هستند و یا آنها را انتخاب کنند، که در این صورت از یهودیان هستند؛ ولی آنان اسلام را نپذیرفتند و همراه یهودیان، مدینه را ترک گفتند[۳].
در سیره پیامبر (ص) هیچ گونه اجباری در پذیرش اسلام وجود نداشت و آن حضرت با شیوه تبلیغ آگاهانه دین با منطق موعظه و گفتگو و حسن خلق، مردم را به اسلام فرا میخواند.
روزی شخصی به نام صفوان نزد رسول خدا (ص) آمد و خواست که ایشان اجازه دهد که دو ماه در مکه بماند و درباره اسلام تحقیق کند تا حقیقت و درستی این دین برایش روشن شود و ایمان آورد. پیامبر (ص) فرمود: من چهار ماه به تو فرصت میدهم که آزادانه راه خود را انتخاب کنی[۴].
سیره پیامبر (ص) این گونه بود که برای افکار و آرای دیگران احترام قائل بود و در عهدنامهای که در سال دوم هجرت برای مسیحیان نوشت، چنین آمده است: "من عهد میکنم کشیش و راهب شما را تغییر ندهم و از آنها کسی را که تارک دنیا است، از صومعه نرانم و هیچ تحقیری و تحمیلی بر آنها نخواهد شد و همچنین لشکریان ما زمینهای آنها را اشغال نخواهند کرد و آنهایی که عدالت بخواهند، به آنها اعطا خواهد شد..."[۵].[۶]
پرسش وابسته
- آزادی اندیشه در فقه سیاسی چگونه ترسیم شده است؟ (پرسش)
- تفاوت آزادی عقیده با آزادی اندیشه چیست؟ (پرسش)
منابع
پانویس
- ↑ سوره اعراف، آیه۱۷۹ و سوره انفال، آیه۲۲.
- ↑ ابن ابی جمهور، عوالی اللآلی، ج ۲، ص ۵۶؛ امام صادق (ع)، مصالح الشریعه، ص ۱۷۱ و محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج ۲، ص ۱۰۵.
- ↑ محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج ۲، ص ۳۴۷؛ محمد بن جریر طبری، جامع البیان، ج ۳، ص ۱۰؛ ابن ابی الحاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج ۲، ص ۴۹۳ و عبدالله بن عمر بیضاوی، انوار التنزیل و اسرار التأویل، ج ۱، ص ۱۵۵.
- ↑ تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۶۳، السیرة النبویه (ابن هشام، ج ۲، ص ۴۱۸، المغازی، ج ۲، ص ۸۵۴ و عیون الاثر، ج ۲، ص ۲۲۸.
- ↑ فتوح البلدان، ص۷۲.
- ↑ هادی اکبری، فاطمه پهلوانپور، آزادی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۹۰-۹۲.