اثبات وجوب اطاعت از امام در حدیث: تفاوت میان نسخهها
(←مقدمه) |
(←منابع) |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
# [[پرونده:151733.jpg|22px]] [[احسان پورحسین|پورحسین، احسان]]، [[مبانی اطاعت از حاکم در اندیشه سیاسی شیعه (مقاله)|'''مبانی اطاعت از حاکم در اندیشه سیاسی شیعه''']]، [[علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم (نشریه)|فصلنامه علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم]] | # [[پرونده:151733.jpg|22px]] [[احسان پورحسین|پورحسین، احسان]]، [[مبانی اطاعت از حاکم در اندیشه سیاسی شیعه (مقاله)|'''مبانی اطاعت از حاکم در اندیشه سیاسی شیعه''']]، [[علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم (نشریه)|فصلنامه علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم]] | ||
# [[پرونده:IM010024.jpg|22px]] [[حافظ نجفی|نجفی، حافظ]]، [[وجوب اطاعت از ائمه از دیدگاه قرآن و سنت (مقاله)|مقاله «وجوب اطاعت از ائمه از دیدگاه قرآن و سنت»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۲۱ (کتاب)|'''موسوعه رد شبهات ج۲۱''']] | # [[پرونده:IM010024.jpg|22px]] [[حافظ نجفی|نجفی، حافظ]]، [[وجوب اطاعت از ائمه از دیدگاه قرآن و سنت (مقاله)|مقاله «وجوب اطاعت از ائمه از دیدگاه قرآن و سنت»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۲۱ (کتاب)|'''موسوعه رد شبهات ج۲۱''']] | ||
# [[پرونده:IM010259.jpg|22px]] [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[وظایف امت نسبت به قرآن و عترت (کتاب)|'''وظایف امت نسبت به قرآن و عترت''']] | |||
# [[پرونده:1100515.jpg|22px]] [[محمد کاظمی بنچناری|کاظمی بنچناری، محمد]]، [[اطاعت ۲ - کاظمی بنچناری (مقاله)|مقاله «اطاعت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|'''دانشنامه امام رضا ج۲''']] | |||
# [[پرونده:1100557.jpg|22px]] [[سید احمد حسینی|حسینی، سید احمد]]، [[نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه (کتاب)|'''نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
نسخهٔ ۳۱ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۲۶
مقدمه
روایاتی که بر "لزوم اطاعت از امام" دلالت دارد، در منابع حدیثی شیعه و اهل سنّت، به حدّی است که نقل همه آنها، ضرورتی ندارد و تنها به نقل چند روایت، بسنده میکنیم:
- ابن عباس از پیامبر اکرم (ص) نقل کرده که حضرت فرمودند: «اسْمَعُوا وَ أَطِيعُوا لِمَنْ وَلَّاهُ اللَّهُ الْأَمْرَ فَإِنَّهُ نِظَامُ الْإِسْلَامِ»[۱]؛ "بشنوید و پیروی کنید از کسیکه خداوند به او ولایت امر داده است؛ چرا که اطاعت از او (یا ولایت امر)، موجب استقرار و نظام بخشیدن و تحقّق اسلام است". آشکار است که این بیان، اختصاص به معصومان ندارد. گرچه ولایت الهی به آنان اعطا شده، امّا در عصر غیبت نیز که امکان اطاعت از ایشان نیست، طبعا، وجود حاکمانی که منصوب از ناحیه آنان بوده و منتسب به ایشان باشند و ولایتشان، ولایت الهی باشد، ضرورت دارد تا اسلام استقرار یابد؛ چرا که احتمال آنکه استقرار و تحقّق اسلام، تنها در عصر حضور مورد نظر خداوند و رسول او باشد، منتفی است.
- شیعه و سنی از امام علی (ع) نقل کردهاند که حضرت فرمودند: «حَقٌّ عَلَى الإمامِ أن يَحكُمَ بِما أنزَلَ اللّهُ و أن يُؤَدِّىَ الأَمانَةَ، فَإِذا فَعَلَ ذلكَ فَحَقٌّ عَلَى النَّاسِ أن يَسمَعوا لَهُ وأن يُطيعوا، وأن يُجيبوا إذا دُعوا»[۲]؛ "بر امام، لازم است که بر طبق قوانین الهی حکم کند و امانت را ادا کند و اگر چنین کند، بر مردم واجب است که به سخنانش گوش فرا داده و اطاعت کنند و هرگاه آنان را فرا خواند، اجابتش کنند". نکتهای که از روایت فوق استفاده میشود و در مباحث آینده مورد بحث قرار خواهد گرفت، این است که وظایف مردم، فرع بر وظایف حاکم است. اگر حاکم، به وظایف خود عمل نماید، آنگاه مردم، موظّف به اطاعت از او هستند.
- عمر بن حنظله از امام صادق (ع) در خصوص "مراجعه به محاکم متعارف آن روز، یعنی قضات یا سلطان" سؤال میکند. حضرت ابتدا از مراجعه به آنان نهی کرده و آن را مصداق "مراجعه به طاغوت" میشمارند و سپس، افراد واجد صلاحیت را معرفی کرده، میفرمایند: «يَنْظُرَانِ إِلَى مَنْ كَانَ مِنْكُمْ قَدْ رَوَى حَدِيثَنَا وَ نَظَرَ فِي حَلَالِنَا وَ حَرَامِنَا وَ عَرَفَ أَحْكَامَنَا فَلْيَرْضَوْا بِهِ حَكَماً فَإِنِّي قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَيْكُمْ حَاكِماً فَإِذَا حَكَمَ بِحُكْمِنَا فَلَمْ يَقْبَلْهُ مِنْهُ فَإِنَّمَا اسْتَخَفَّ بِحُكْمِ اللَّهِ وَ عَلَيْنَا رَدَّ وَ الرَّادُّ عَلَيْنَا الرَّادُّ عَلَى اللَّهِ وَ هُوَ عَلَى حَدِّ الشِّرْكِ بِاللَّهِ»[۳]؛ "نگاه کنند و ببینند در میان شما، چه کسی حدیث ما را روایت کرده و در حلال و حرام ما نظر کرده و احکام ما را شناخته، باید او را به عنوان قاضی بپذیرد؛ چرا که من، او را حاکم بر شما قرار دادم. پس وقتیکه بر طبق حکم ما،حکم کرد و از او پذیرفته نشد، حکم خداوند، کوچک شمرده شده و ردّی بر ماست. (بدانید)، هر که ما را رد کند، خدا را رد کرده و حکم خدا را بر گردانده است و چنین شخصی تا حد شرک به خدا پیش رفته است". همانطور که ملاحظه میشود، در این روایت، رضایت به حکم و دستوری که حاکمان واجد شرایط، صادر میکنند، لازم دانسته شده و عدم پذیرش حکم آنان، تخفیف حکم الهی شمرده شده که نوعی مقابله با خداوند متعال است. نکتهای که در این روایت به چشم میخورد، این است که نافرمانی در برابر حاکم اسلامی که از سوی امامان معصوم، معرفی میشوند، نافرمانی خداست؛ نه صرفا سرپیچی از یک وظیفه ملّی.
- امام عصر (ع) در پاسخ سؤال و نامه محمد بن عثمان عمری، اینچنین مرقوم فرمودند: «وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ»[۴]. همینکه امام (ع) در حوادث و وقایعی که مردم با آن روبهرو میشوند، مراجعه به روات حدیث ایشان را لازم میشمارند و آنان را حجت خویش بر مردم معرفی میکنند، دلیلی بر لزوم اطاعت از ایشان است؛ در غیر اینصورت، این معرفی، بیاثر و لغو خواهد بود. استناد به این دسته از روایات، مبتنی بر شمول آنها نسبت به ولایت فقیه جامع الشرایط است تا لزوم اطاعت از حاکم اسلامی در عصر غیبت نیز ثابت شود[۵].
در روایات بسیاری، از امام با عنوان «مفترض الطاعه» یاد شده، یعنی کسی که اطاعت از او واجب است، مانند:
- امام صادق (ع) فرمودند: «أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً إِمَامٌ فَرَضَ اللَّهُ طَاعَتَه وَ أَنَّ الْحَسَنَ إِمَامٌ فَرَضَ اللَّهُ طَاعَتَه...»[۶]؛
- امام رضا (ع) واجب الاطاعه بودن را یکی از ویژگیهای امام میداند[۷]؛
- طبق روایتی که حضرت از پدرانشان از رسول خدا (ص) نقل کردهاند، اطاعت از ائمه (ع)، اطاعت از خداوند بوده و نافرمانی از آنان، نافرمانی از خداوند است[۸]؛
- از امام باقر (ع) پرسیده شد، حقّ امام بر مردم چیست؟ فرمودند: «حقّ امام بر مردم آن است که به سخنان او گوش فرا دهند و از او اطاعت کنند»[۹]؛
- امیرمؤمنان (ع) نیز میفرمایند: «یکی از حقوق من بر گردن شما اطاعت از من است»[۱۰]؛
- همچنین شخصی از امام صادق (ع) سؤال میکند: آیا اطاعت از شما واجب است؟ حضرت میفرماید: آری، راوی میپرسد: مثل اطاعت از علی بن ابی طالب (ع)؟ حضرت پاسخ میدهد: آری»[۱۱].[۱۲]
مستندات تاریخی دال بر لزوم اطاعت از ائمه (ع)
بر پایه مستندات تاریخی پیامبر اسلام(ص) امامت امامان اهل بیت(ع) و ضرورت پیروی از آنان را به مردم گوشزد کرده است. گزارشهای بسیاری در این زمینه وجود دارد که برای نمونه به چند مورد اشاره میشود:
- در اولین دعوت عمومی پیامبر(ص) پس از نزول آیه ﴿وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ﴾[۱۳] پیامبر اسلام(ص) گروهی از بنیهاشم را دعوت و از آنان پذیرایی کرد و فرمود: خداوند مرا برای ارشاد مردم مبعوث کرده و به من امر نموده که مخصوصاً شما را به اسلام و قرآن دعوت کنم. اگر شما دو کلمه شهادتین را بر زبان جاری سازید و به آن معتقد شوید، بر عرب و عجم فرمانروایی خواهید کرد و از آتش رهایی پیدا میکنید و به بهشت داخل میشوید. هر کس از شما در این امر از من پشتیبانی کند و پاسخ مرا بگوید، وی برادر و جانشین و وارث من پس از وفاتم خواهد بود. پیامبر(ص) سه بار این کلام را بیان کرد؛ ولی آنان در هر سه نوبت سکوت کردند و امیرالمؤمنین علی(ع) عرض کرد: «یا رسول الله، من در این امر از شما پشتیبانی خواهم کرد». پیغمبر فرمود: «اکنون بنشین. شما وصی و خلیفه و وارث من خواهی بود». پس از این جریان، فرزندان عبدالمطلب از منزل بیرون شدند و به ابوطالب گفتند اگر در دین برادرزادهات داخل شوی خود را حقیر و ذلیل میکنی؛ زیرا وی فرزندت را بر تو امیر قرار داد[۱۴].
- پیامبر اسلام(ص) با دستور خداوند، چندین نوبت مردم را فراخواند و علی(ع) را به عنوان امام و رهبر جامعه اسلامی پس از زمان خود معین و مردم را به اطاعت از ایشان دعوت کرد؛ از جمله اینکه در حضور گروهی از مردم به علی(ع) اشاره کرد و فرمود:
- این (علی) جانشین من است پس از من پس به او گوش فرا دهید و از او اطاعت کنید[۱۵].
- «این (علی) سرپرست هر مؤمن است بعد از من»[۱۶]. ایشان همچنین خطاب به علی(ع) فرمود: «أَنتَ أَخِي وَ وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي مِن بَعدِي وَ قاضِي دِينِي»[۱۷].
- تو برادر، وصی و جانشینم بعد من و قاضی دین من هستی. من سرور فرزندان آدم هستم یا علی تو و امامان پس از خودت، سروران امّت من هستید.... هر کس ما را اطاعت کند، خدارا اطاعت کرده است و هر کس ما را نافرمانی کند، پروردگار را نافرمانی کرده است[۱۸].
- پیامبر(ص) هنگام بازگشت از حجة الوداع و معرفی علی(ع) در غدیر خم به عنوان جانشین خود و امام المسلمین، فرمود: «من میان شما دو گوهر گرانمایه به یادگار میگذارم؛ چنانچه هر دو را حفظ کنید گمراه نخواهید شد یکی کتاب خداست که به منزله ریسمانی از آسمان به سوی زمین امتداد یافته و دیگری عترت و اهل بیت مناند و از هم جداناپذیرند»[۱۹].
مطابق این حدیث پیامبر(ص) گواهی دادند که اهل بیت گرامی ایشان(ع) چون همواره با قرآن هستند و از قرآن جدا نمیشوند، معصوم از خطا هستند و در نتیجه پیروی از آنان نیز همانند پیروی از قرآن لازم است؛ زیرا همانگونه که خطا و گرایش به باطل از ساحت قرآن به دور است[۲۰].
خاندان مطهر پیامبر(ص) نیز (که طبق حدیث ثقلین، عِدل قرآن هستند) از خطا مصونند و گرایش به باطل به ساحت آنان راه ندارد. برابر روایات متعدد، حقّ اطاعت اهل بیت(ع)، همانند حقّ معرفت و مودت آنان، خاستگاه الهی دارد؛ یعنی پیروی از اهل بیت(ع)، پیروی از خدا و نافرمانی از آنان نیز به منزله نافرمانی از خداوند است[۲۱].
ابن مغازلی شافعی به سند خود از رسول خدا(ص) نقل میکند: خداوند درباره علی عهدی با من بست. گفتم: «خدایا آن را برای من بیان نما». خداوند فرمود: «همانا علی پرچم هدایت و امام دوستان من است»... تا اینکه فرمود: «مَنْ أَحَبَّهُ أَحَبَّنِي وَ مَنْ أَطَاعَهُ أَطَاعَنِي فَبَشِّرْهُ بِذَلِكَ»؛ «هر کس علی را دوست بدارد من را دوست داشته و هر کس از علی اطاعت کند، از من اطاعت کرده است. پس به علی بشارت بده».
در روایت دیگری رسول الله(ص) فرمود: «حق علی بر مسلمانان مانند حق پدر بر فرزند است»[۲۲]. وجوب اطاعت فرزند از پدر، امری واضح و مبرهن است.
البته تصریح به امامت و وصایت ائمه(ع) و ضرورت پیروی از آنان، درباره بقیه امامان نیز به همین منوال صورت گرفته است؛ چنانکه امام باقر(ع) به ابوبصیر فرمود: «همانا رسول خدا(ص) به علی و حسن و حسین(ع) وصیت کرد و چون علی(ع) درگذشت، (زمان وفاتش فرارسید) به حسن و حسین وصیت کرد... و امام حسن نیز به امام حسین وصیت نمود».... امام باقر در ادامه سخن خود فرمود: «قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ هِيَ فِينَا وَ فِي أَبْنَائِنَا»[۲۳]؛ «خدای عزوجل فرماید: خویشاوندان، بعضی بر بعضی دیگر سزاوارترند. این آیه درباره ما و فرزندان ماست».
امام صادق(ع) فرمود: به راستی که خداوند دوستی و موالات ما را واجب کرد و اطاعت ما را فرض گردانید»[۲۴].
امام رضا(ع) از پدر و اجداد خود، سپس از رسول خدا(ص) نقل کرده است: امامان از فرزندان حسیناند. هر کس از آنان اطاعت کند و فرمان برد، از خدا اطاعت کرده و هر کس معصیت و نافرمانی آنان کند، خدای عزوجل را معصیت کرده است. آنان عروة الوثقی (چنگاویز محکم و دستگیره استوار) و وسیله و راهنمای به سوی خدای عز وجل هستند[۲۵].[۲۶]
منابع
- پورحسین، احسان، مبانی اطاعت از حاکم در اندیشه سیاسی شیعه، فصلنامه علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم
- نجفی، حافظ، مقاله «وجوب اطاعت از ائمه از دیدگاه قرآن و سنت»، موسوعه رد شبهات ج۲۱
- مقامی، مهدی، وظایف امت نسبت به قرآن و عترت
- کاظمی بنچناری، محمد، مقاله «اطاعت»، دانشنامه امام رضا ج۲
- حسینی، سید احمد، نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه
پانویس
- ↑ شیخ مفید، مجالس، ص۷.
- ↑ علاءالدین علی بن حسامالدین هندی، کنز العمال، ج۵، ص۷۶۴، ح۱۴۳۱۳.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۶۷. این روایت، معروف به "مقبوله عمر بن حنظله" است.
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین، ج۲، ص۴۸۳ (باب ۴۵، ح۴).
- ↑ پورحسین، احسان، مبانی اطاعت از حاکم در اندیشه سیاسی شیعه، فصلنامه علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم، ص۱۲۲-۱۲۷.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۱۸۶.
- ↑ «وَ الْإِمَامُ عَالِمٌ لَا یَجْهَل.... عَالِمٌ بِالسِّیَاسَةِ مَفْرُوضُ الطَّاعَةِ قَائِمٌ بِأَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۵۰۰؛ نعمانی، ابن ابی زینب، الغیبة، ص۲۲۲؛ شیخ صدوق، الأمالی، ص۶۷۹ و عیون أخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۲۲۱ و کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۶۸۰ و معانی الأخبار، ص۱۰۰.
- ↑ «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ (ع)مَنْ أَطَاعَهُمْ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ وَ مَنْ عَصَاهُمْ فَقَدْ عَصَی اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ هُمُ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَی وَ هُمُ الْوَسِیلَةُ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»؛ شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۵۸.
- ↑ «مَا حَقُّ الْإِمَامِ عَلَی النَّاسِ قَالَ حَقُّهُ عَلَیْهِمْ أَنْ یَسْمَعُوا لَهُ وَ یُطِیعُوا»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۴۰۵.
- ↑ «وَ أَمَّا حَقِّی عَلَیْکُمْ... وَ الطَّاعَةُ حِینَ آمُرُکُم»؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج۳۴، ص۴۸.
- ↑ «سَأَلَ رَجُلٌ فَارِسِیٌّ أَبَا الْحَسَنِ (ع)فَقَالَ طَاعَتُکَ مُفْتَرَضَةٌ فَقَالَ نَعَمْ قَالَ مِثْلُ طَاعَةِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ (ع)فَقَالَ نَعَم»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۱۸۷.
- ↑ ر.ک: حسینی، سید احمد، نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه؛ کاظمی بنچناری، محمد، مقاله «اطاعت»، دانشنامه امام رضا ج۲، ص۲۶۸ ـ ۲۷۰؛ مقامی، مهدی، وظایف امت نسبت به قرآن و عترت، ص۹۷ـ ۹۸.
- ↑ «و نزدیکترین خویشاوندانت را بیم ده!» سوره شعراء، آیه ۲۱۴.
- ↑ قمی، تفسیر القمی، ج۲، ص۱۲۴؛ طبرسی، اعلام الوری، ص۱۶۲؛ حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۴۸۶؛ سیوطی، الدر المنثور، ج۵، ص۹۷؛ ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۶، ص۱۵۳.
- ↑ «هَذَا خَلِيفَتِي فِيكُمْ مِنْ بَعْدِي فَاسْمَعُوا لَهُ وَ أَطِيعُوهُ». ابن ابیالحدید، شرح نهجالبلاغة، ج۱۳، ص۲۱۱؛ حر عاملی إثبات الهداة، ج۳، ص۲۰۹.
- ↑ «هَذَا وَلِيُّ كُلِّ مُؤْمِنٍ بَعْدِي»، علم الهدی، رسائل المرتضی، ج۱، ص۳۳۹؛ مرعشی، إحقاق الحق، ج۱۵، ص۲۲۲؛ قندوزی ینابیع المودة، ج۱، ص۱۱ و ج۲، ص۷۸).
- ↑ علم الهدی، رسائل المرتضی، ج۱، ص۳۳۹.
- ↑ «أَنَا سَيِّدُ وُلْدِ آدَمَ وَ أَنْتَ يَا عَلِيُّ وَ الْأَئِمَّةُ مِنْ بَعْدِكَ سَادَةُ أُمَّتِي... مَنْ أَطَاعَنَا فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ وَ مَنْ عَصَانَا فَقَدْ عَصَى اللَّهَ»، شیخ صدوق، الأمالی، ص۴۷۶.
- ↑ خزاز رازی، کفایة الأثر، ص۱۲۸؛ شیخ صدوق، کمال الدین، ج۱، ص۲۳۸؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۵، ص۱۷۱؛ نسائی، السنن الکبری، ج۷، ص۳۱۰.
- ↑ ﴿لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ﴾ «در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستودهای است» سوره فصلت، آیه ۴۲.
- ↑ «مَنْ أَطَاعَهُمْ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ وَ مَنْ عَصَاهُمْ فَقَدْ عَصَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ». (شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۵۸).
- ↑ «حق علیّ علی المسلمین کحق الوالد علی ولده»، ابن مغازلی شافعی، المناقب، ص۹۴.
- ↑ «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ(ص) أَوْصَى إِلَى عَلِيٍّ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ فَلَمَّا مَضَى عَلِيٌّ(ع) أَوْصَى إِلَى الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ... وَ أَوْصَى الْحَسَنُ إِلَى الْحُسَيْنِ...»، کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۹۲.
- ↑ «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَوْجَبَ عَلَيْكُمْ حُبَّنَا وَ مُوَالاتَنَا وَ فَرَضَ عَلَيْكُمْ طَاعَتَنَا أَلَا فَمَنْ كَانَ مِنَّا فَلْيَقْتَدِ بِنَا»، شیخ مفید، الإختصاص، ص۲۴۱.
- ↑ «الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ(ع): مَنْ أَطَاعَهُمْ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ وَ مَنْ عَصَاهُمْ فَقَدْ عَصَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ هُمُ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى وَ هُمُ الْوَسِيلَةُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»، شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۵۸.
- ↑ نجفی، حافظ، مقاله «وجوب اطاعت از ائمه از دیدگاه قرآن و سنت»، موسوعه رد شبهات ج۲۱، ص۱۳۰.