تنهایی امام علی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
امیرالمؤمنین علی {{ع}} با وجود [[فاطمه زهرا]] {{س}} بسیار دلگرم بود و برای [[مبارزه]] با [[غاصبین]] | امیرالمؤمنین علی {{ع}} با وجود [[فاطمه زهرا]] {{س}} بسیار دلگرم بود و برای [[مبارزه]] با [[غاصبین]] آمادگی بیشتری داشت، ولی فقدان آن بانوی گرامی، [[امیرالمؤمنین]] را [[مأیوس]] ساخت؛ زیرا [[فاطمه]] {{س}} رکن اساسی علی {{ع}} و پشتوانه [[ولایت]] بود. وقتی فاطمه زهرا {{س}} به [[شهادت]] رسید، امیرالمؤمنین او را [[دفن]] کرد. آنگاه خطاب به [[رسول خدا]] گفت: یا [[رسول الله]]! با [[شهادت فاطمه]] {{س}} [[صبر]] و شکیباییام کاسته شد. [[طاقت]] و [[توانایی]] از دست رفت. پس از این پیوسته در [[حزن]] و [[اندوه]] به سر میبرم و شبها را به [[بیداری]] میگذرانم<ref>ترجمه نهج البلاغه، سید علی نقی فیض الاسلام، ص۶۵۱، خطبه ۱۹۳.</ref>. [[زندگی]] این دو چنان به هم پیوسته بود که حتی [[مرگ]] هم آنها را از یکدیگر جدا نکرد. موضع زهرا {{س}} در قبال علی {{ع}} به گونهای بود که علی {{ع}} میفرمود: وقتی به [[خانه]] میآمدم و به زهرا {{س}} نگاه میکردم تمام [[غم]] و اندوهم برطرف میشد<ref>بیت الأحزان، شیخ عباس قمی، ص۸۶.</ref>. تا فاطمه {{س}} زنده بود او را به [[خشم]] نیاوردم و او نیز کاری نکرد که من به خشم آیم<ref>فاطمه، دختر محمد {{صل}}، سید جعفر شهیدی، ص۸۰.</ref>. من هیچگاه از فاطمه {{س}} کوتاهی ندیدم<ref>ریاحین الشریعة، شیخ ذبیح الله محلاتی، ج۱، ص۹.</ref>. پس از مرگش میفرمود: ای فاطمه! تو تسلیتبخش من بودی، پس از [[توبه]] که [[تسلیت]] جویم<ref>بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۴۳، ص۱۸۶.</ref>. در سر جنازهاش در حین دفن میفرماید: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ إِنِّي رَاضٍ عَنِ ابْنَةِ نَبِيِّكَ}}؛ خداوندا من از [[دختر پیامبر]] تو راضیام»<ref>در مکتب فاطمه {{س}}، علی قائمی، ص۱۱۹، به نقل از بحارالانوار، ج۴۳.</ref>. {{متن حدیث|حَبِيبٌ لَيْسَ يَعْدِلُهُ حَبِيبٌ}}<ref>در مکتب فاطمه {{س}}، علی قائمی، ص۱۱۹.</ref>. | ||
فاطمه {{س}} [[دوستی]] بود که کسی در دوستی معادل او نبود. فرمود:{{متن حدیث|وَ لَوْ لَا غَلَبَةُ الْمُسْتَوْلِينَ عَلَيْنَا لَجَعَلْتُ الْمُقَامَ عِنْدَ قَبْرِكَ لِزَاماً وَ التَّلَبُّثَ عِنْدَهُ مَعْكُوفاً وَ لَأَعْوَلْتُ إِعْوَالَ الثَّكْلَى عَلَى جَلِيلِ الرَّزِيَّةِ}}<ref>در مکتب فاطمه {{س}}، علی قائمی، ص۱۲۰، به نقل از نهج البلاغه.</ref>؛ «اگر [[بیم]] [[چیرگی]] [[ستمکاران]] نبود، به خاطر این [[مصیبت]] برای همیشه در کنار قبرت [[منزل]] میکردم و مانند [[مادر]] بچه مرده صدای خود را به [[گریه]] بلند میکردم». | فاطمه {{س}} [[دوستی]] بود که کسی در دوستی معادل او نبود. فرمود:{{متن حدیث|وَ لَوْ لَا غَلَبَةُ الْمُسْتَوْلِينَ عَلَيْنَا لَجَعَلْتُ الْمُقَامَ عِنْدَ قَبْرِكَ لِزَاماً وَ التَّلَبُّثَ عِنْدَهُ مَعْكُوفاً وَ لَأَعْوَلْتُ إِعْوَالَ الثَّكْلَى عَلَى جَلِيلِ الرَّزِيَّةِ}}<ref>در مکتب فاطمه {{س}}، علی قائمی، ص۱۲۰، به نقل از نهج البلاغه.</ref>؛ «اگر [[بیم]] [[چیرگی]] [[ستمکاران]] نبود، به خاطر این [[مصیبت]] برای همیشه در کنار قبرت [[منزل]] میکردم و مانند [[مادر]] بچه مرده صدای خود را به [[گریه]] بلند میکردم». |
نسخهٔ کنونی تا ۱۰ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۲۶
مقدمه
امیرالمؤمنین علی (ع) با وجود فاطمه زهرا (س) بسیار دلگرم بود و برای مبارزه با غاصبین آمادگی بیشتری داشت، ولی فقدان آن بانوی گرامی، امیرالمؤمنین را مأیوس ساخت؛ زیرا فاطمه (س) رکن اساسی علی (ع) و پشتوانه ولایت بود. وقتی فاطمه زهرا (س) به شهادت رسید، امیرالمؤمنین او را دفن کرد. آنگاه خطاب به رسول خدا گفت: یا رسول الله! با شهادت فاطمه (س) صبر و شکیباییام کاسته شد. طاقت و توانایی از دست رفت. پس از این پیوسته در حزن و اندوه به سر میبرم و شبها را به بیداری میگذرانم[۱]. زندگی این دو چنان به هم پیوسته بود که حتی مرگ هم آنها را از یکدیگر جدا نکرد. موضع زهرا (س) در قبال علی (ع) به گونهای بود که علی (ع) میفرمود: وقتی به خانه میآمدم و به زهرا (س) نگاه میکردم تمام غم و اندوهم برطرف میشد[۲]. تا فاطمه (س) زنده بود او را به خشم نیاوردم و او نیز کاری نکرد که من به خشم آیم[۳]. من هیچگاه از فاطمه (س) کوتاهی ندیدم[۴]. پس از مرگش میفرمود: ای فاطمه! تو تسلیتبخش من بودی، پس از توبه که تسلیت جویم[۵]. در سر جنازهاش در حین دفن میفرماید: «اللَّهُمَّ إِنِّي رَاضٍ عَنِ ابْنَةِ نَبِيِّكَ»؛ خداوندا من از دختر پیامبر تو راضیام»[۶]. «حَبِيبٌ لَيْسَ يَعْدِلُهُ حَبِيبٌ»[۷].
فاطمه (س) دوستی بود که کسی در دوستی معادل او نبود. فرمود:«وَ لَوْ لَا غَلَبَةُ الْمُسْتَوْلِينَ عَلَيْنَا لَجَعَلْتُ الْمُقَامَ عِنْدَ قَبْرِكَ لِزَاماً وَ التَّلَبُّثَ عِنْدَهُ مَعْكُوفاً وَ لَأَعْوَلْتُ إِعْوَالَ الثَّكْلَى عَلَى جَلِيلِ الرَّزِيَّةِ»[۸]؛ «اگر بیم چیرگی ستمکاران نبود، به خاطر این مصیبت برای همیشه در کنار قبرت منزل میکردم و مانند مادر بچه مرده صدای خود را به گریه بلند میکردم».
در بعضی از اخبار وارد شده است که حضرت علی (ع) تا حضرت زهرا (س) زنده بودند، هرگز با خلیفه و هوادارانش بیعت نکردند. علمای اهل سنت نیز در کتابهای خود به این موضوع تصریح نمودهاند[۹]. فاطمه (س) همواره پشتیبان همسرش بود. هنگامی که حضرت علی (ع) را به مسجد بردند میان آن حضرت و حامیان سقیفه گفتگوهایی صورت گرفت. حضرت فاطمه (س) به مسجد رسید در حالی که دو پسرانش حسن و حسین (ع) و زنان بنیهاشم او را همراهی میکردند. وارد مسجد شدند و دیدند که حضرت علی (ع) را به کشتن تهدید میکنند. حضرت زهرا (س) جلو آمد و در حالی که گریه میکرد، فریاد زد: از پسرعمویم دست بردارید وگرنه سر را برهنه و گریبان چاک میکنم و نفرین میکنم. همه نصوص ما حاکی از آن است که وقتی علی (ع) را گرفتند، این فاطمه (س) بود که به دفاع از او پرداخت. از این رو او را زدند. فاطمه (س) در کنار در، بین شوهر و مهاجمان حایل شد و قنفذ با تازیانه او را میزد. سرانجام پسرعمویش را نجات داد. این جریان گویای حمایت همه جانبه او از علی (ع) است[۱۰].
«سید محمدکاظم قزوینی» مینویسد: فاطمه زهرا (س) به خانه برنگشت مگر آنکه همسرش را از دست آنان نجات داد. به این ترتیب مانع بیعت حضرت علی (ع) با آنان شد. حامیان سقیفه تا زمانی که حضرت زهرا (س) زنده بود، نتوانستند حضرت امام علی (ع) را وادار به بیعت نمایند[۱۱].
یعقوبی در تاریخ خود میگوید: همه بیعت کردند، اما علی (ع) پس از شش ماه و به قولی چهل روز بعد بیعت کرد[۱۲]. عالم بزرگ مقدس اردبیلی نیز نقل میکند که بعد از وفات حضرت زهرا (س)، پس از دو ماه و نیم حضرت علی (ع) بیعت کرد. از عایشه نیز روایت شده است که علی (ع) پس از شش ماه بیعت کرد[۱۳].
«ابن ابی الحدید» درباره وضعیت حضرت علی (ع) پس از شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) مینویسد: كَانَتْ وُجُوهُ النَّاسِ إِلَيْهِ (علی (ع)) وَ فَاطِمَةُ بَاقِیَّةٌ فَلَمَّا مَاتَتْ فَاطِمَةُ (س) انْصَرَفَتْ وُجُوهُ النَّاسِ عَنْهُ[۱۴]؛«بعد از پیامبر تا وقتی که فاطمه (س) زنده بود، توجه اصلی مردم به سوی امیرالمؤمنین دوخته شده بود، اما بعد از وفات آن بانوی عزیز اسلام، توجه آنان از علی (ع) برگشت».
حتی در عبارتی دیگر داد: «أَنَّ عَلِيّاً (ع) دَحَضَهُ الْأَوَّلَانِ وَ أَسْقَطَاهُ وَ كَسَرا نَامُوسَهُ بَيْنَ النَّاسِ، وَ صَارَ نَسْياً مَنْسِيّاً»[۱۵]؛ «آری شیخین جرئت و جسارت به علی (ع) را پس از فاطمه (س) آن چنان شدت بخشیده و شخصیت بینظیر او را چنان خرد کردند که در میان مردم به فراموشی سپرده شد».
این عبارت نشان میدهد که حضرت فاطمه (س) چه نقش و تأثیری در شخصیت علی (ع) داشت که با آن همه صبر و ایمان این چنین کمطاقت شده بودند. بیدلیل نبود که حضرت امیر (ع) در آخرین لحظات زندگی به همسر باوفایش گفت: تو بالاتر از این حرفها هستی. تو «وَ أَبَرُّ وَ أَتْقَى وَ أَكْرَمُ وَ أَشَدُّ خَوْفاً مِنَ اللَّهِ» هستی، امروز فراق تو مصیبت پیامبر را برای من تجدید میکند[۱۶]. شهادت حضرت فاطمه (س) برای همه طاقتفرسا بود، اما علی (ع) با شنیدن خبر مرگ فاطمه (س) غش نمود و به روی زمین افتاد[۱۷].[۱۸]
ماتم علی (ع)
پس از شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)، علی (ع) سه روز از خانه بیرون نیامد. اصحاب که از این موضوع بسیار ناراحت و نگران بودند، عمار را نزد حضرت فرستادند. او وارد خانه شد و دید امیرالمؤمنین نشسته و امام حسن و امام حسین (ع) کنار او هستند و حضرت به آن دو نگاه میکند و اشک میریزد. عمار عرض کرد: آقای من شما ما را به صبر بر مصیبت دستور میدهید، اصحاب در انتظار شما هستند و طاقت دوری از شما را ندارند. حضرت فرمود: عمار راست میگویی؛ اما بدان که من با از دست دادن فاطمه (س)، پیامبر را نیز از دست دادم. فاطمه (س) برای من آرامش خاطر و تسلای مصیبت بود. ای عمار من درد مصیبت را احساس نکردم مگر با وفات فاطمه (س) و درد فراق را نفهمیدم مگر با فراق او و آنچه تحمل مصیبت را آسان میکند، این است که در محضر خداست. ای عمار هنگامی که فاطمه (س) را بر مکان غسل گذاشتم، دیدم یکی از استخوانهایش شکسته و میخ در، وارد سینهاش شده و آن را مجروح کرده و پهلویش از شدت ضربات سیاه شده است. ای عمار آنچه از قلبم بیرون نمیرود این است که او این جراحات را از من مخفی میکرد که مبادا زندگی به کام من تلخ شود. کلام امیرالمؤمنین عمار را به گریه انداخت و حضرت ادامه داد: ای عمار بدان که این بانوی از دست رفته و درگذشته دختر پیامبر است و من در مصیبت او به خاطر خدا صبر میکنم. آنگاه امیرالمؤمنین برخاست و برای ملاقات اصحاب حرکت کرد در حالی که اشک بر گونهاش جاری بود. اصحاب به استقبال آمدند و هر یک با زبانی تسلیت گفتند و حضرت فرمود: اگر مرا به خاطر گریه در فقدان دختر پیامبر مورد سؤال قرار میدهید، بدانید که به پیامبر اقتدا کردهام. آن حضرت بر خدیجه کبری (س) گریه میکرد در حالی که او دختر پیامبر نبود؛ اما فاطمه (س) بانوی بانوان و دختر اشرف پیامبران و مادر سیدالشهداء است[۱۹].[۲۰]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ ترجمه نهج البلاغه، سید علی نقی فیض الاسلام، ص۶۵۱، خطبه ۱۹۳.
- ↑ بیت الأحزان، شیخ عباس قمی، ص۸۶.
- ↑ فاطمه، دختر محمد (ص)، سید جعفر شهیدی، ص۸۰.
- ↑ ریاحین الشریعة، شیخ ذبیح الله محلاتی، ج۱، ص۹.
- ↑ بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۴۳، ص۱۸۶.
- ↑ در مکتب فاطمه (س)، علی قائمی، ص۱۱۹، به نقل از بحارالانوار، ج۴۳.
- ↑ در مکتب فاطمه (س)، علی قائمی، ص۱۱۹.
- ↑ در مکتب فاطمه (س)، علی قائمی، ص۱۲۰، به نقل از نهج البلاغه.
- ↑ حماسه کوثریه، مجید زجاجی کاشانی، ص۱۴۳.
- ↑ رنجهای حضرت زهرا (س)، سید جعفر مرتضی عاملی، ص۲۶۸.
- ↑ حماسه کوثریه، مجید زجاجی کاشانی، ص۶۰.
- ↑ تاریخ یعقوبی، أحمد بن أبی یعقوب، ج۱، ص۵۲۷.
- ↑ حماسه کوثریه، مجید زجاجی کاشانی، ص۵۲.
- ↑ شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید معتزلی، ج۹، ص۲۸.
- ↑ شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید معتزلی، ج۹، ص۲۸.
- ↑ بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج۴۳، ص۱۹۱.
- ↑ عوالم العلوم، شیخ عبدالله بن نورالله بحرانی اصفهانی، ج۱۱، ص۵۰۹.
- ↑ اسحاقی، سید حسین، فرهنگنامه فاطمی ج۵، ص ۱۶۵۳.
- ↑ تفسیر فرات الکوفی، فرات بن ابراهیم، ص۲۶۹؛ ناسخ التواریخ، زندگانی فاطمه زهرا (س)، محمدتقی سپهر، ص۳۰۵- ۳۰۷.
- ↑ اسحاقی، سید حسین، فرهنگنامه فاطمی ج۵، ص ۱۷۴۱.