معاد در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۴۲: خط ۴۲:


==منابع==
==منابع==
* [[پرونده:13681049.jpg|22px]] [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۲''']]
* [[پرونده:13681040.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه دینی''']]
* [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|'''فرهنگ شیعه''']]
* [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|'''فرهنگ شیعه''']]
* [[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']]
* [[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']]

نسخهٔ ‏۲۹ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۸:۰۷

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث لشکریان شیطان است. "لشکریان شیطان" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل معاد (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

معاد در فرهنگ اصطلاحات علم کلام

معاد یا قیامت

  • در تعبیرات "قیامت"، کلمه معاد نداریم. هرچند معاد از همه اسم‌ها معروف‌تر است، این اصطلاح، اصطلاح شرعی نیست، بلکه اصطلاح متشرعه است. کلمه معاد را ظاهراً متکلمین جعل کرده‌اند؛ هرچند این کلمه می‌‌تواند با تعبیرات قرآن منطبق باشد. البته در قرآن کلمانی شبیه کلمه معاد ذکر شده است؛ مانند "مرجع" یا "مآب".
  • مبنای ایجاد این کلمه آن است که آنان قیامت را زمان عود ارواح به اجساد می‌دانستند. "عود" یعنی برگشت چیزی به اصل خود. "رجوع" نیز به همین معناست و در حقیقت باید یک آمدنی باشد تا بازگشت صدق کند. از این‌رو اگر در قرآن کریم درباره قیامت کلمه "رجوع" به کار رفته است، به معنای بازگشت به خداست: إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ[۱۹][۲۰].

معاد روحانی و جسمانی

معاد جسمانی محض

منابع

جستارهای وابسته

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. فرهنگ شیعه، ص 411.
  2. أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لا تُرْجَعُونَ ؛ سوره مؤمنون، آیه ۱۱۵.
  3. معاد، فلسفی/ ۱/ ۱۱/ ۱.
  4. فرهنگ شیعه، ص 411.
  5. دائرة المعارف فارسی‌، ۲/ ۲۷۹۹.
  6. معاد، فلسفی/ ۱/ ۱۴۷.
  7. وَأَنذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ الأَمْرُ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ وَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ؛ سوره مریم، آیه ۳۹.
  8. يَوْمَ لا يَنفَعُ مَالٌ وَلا بَنُونَ إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ ؛ سوره شعراء، آیه ۸۸ و ۸۹.
  9. فَتَوَلَّ عَنْهُمْ يَوْمَ يَدْعُ الدَّاعِ إِلَى شَيْءٍ نُّكُرٍ خُشَّعًا أَبْصَارُهُمْ يَخْرُجُونَ مِنَ الأَجْدَاثِ كَأَنَّهُمْ جَرَادٌ مُّنتَشِرٌ؛ سوره قمر، آیه ۶ و ۷.
  10. يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ وَتَكُونُ الْجِبَالُ كَالْعِهْنِ الْمَنفُوشِ؛ سوره قارعه، آیه ۴ و ۵.
  11. يَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَتَضَعُ كُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا وَتَرَى النَّاسَ سُكَارَى وَمَا هُم بِسُكَارَى وَلَكِنَّ عَذَابَ اللَّهِ شَدِيدٌ؛ سوره حج، آیه ۲.
  12. وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ وَلا تَمْنُن تَسْتَكْثِرُ وَلِرَبِّكَ فَاصْبِرْ ؛ سوره مدثر، آیه ۷۴.
  13. فَإِذَا جَاءَتِ الصَّاخَّةُ يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ وَأُمِّهِ وَأَبِيهِ وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِيهِ لِكُلِّ امْرِئٍ مِّنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُّسْفِرَةٌ ضَاحِكَةٌ مُّسْتَبْشِرَةٌ وَوُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْهَا غَبَرَةٌ تَرْهَقُهَا قَتَرَةٌ أُوْلَئِكَ هُمُ الْكَفَرَةُ الْفَجَرَةُ؛ سوره عبس، آیه ۳۳- ۴۲.
  14. فرهنگ شیعه، ص 412.
  15. سوره ابراهیم، آیه:۴۱ و سوره شعراء، آیه:۹۱ و سوره نوح، آیه:۱۸.
  16. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۷۲.
  17. «آیا پنداشته‌اید که ما شما را بیهوده آفریده‌ایم و شما به سوی ما بازگردانده نمی‌شوید؟» سوره مؤمنون، آیه ۱۱۵.
  18. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۷۳.
  19. «ما از آن خداوندیم و به سوی او باز می‌گردیم» سوره بقره، آیه ۱۵۶.
  20. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۷۳.
  21. «کسانی که لقای خداوند را دروغ شمردند» سوره انعام، آیه ۳۱.
  22. «بلکه آنان لقای پروردگارشان را منکرند» سوره سجده، آیه ۱۰.
  23. مطهری، معاد، ص۲۳ - ۱۵؛ همو، مقدمه‌ای بر جهان‌بینی اسلامی، ج۶، ص۶ - ۵، همو، آشنایی با قرآن، ج۶، ص۶۸ - ۶۵.
  24. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۷۳-۱۷۴.
  25. حتی بنابر بیان ملاصدرا، بسیاری از محققان و عالمان اسلامی معاد را صرفاً جسمانی می‌دانند. (صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیه، ج۹، ص۱۶۵)
  26. بنگرید به: سعیدی‌مهر، کلام اسلامی، ج۲، ص۲۵۵ - ۲۵۳.
  27. اتفق المسلمون کافة علی وجوب المعاد البدنی لانه لولاه لقبح التکلیف . (حلی، باب حادی عشر، ص۶۶) این ادعای علامه در اجماع مسلمین بر این نظر، با توجه به دو دیدگاه دیگر قابل تأمل است. البته بعید نیست که در عصر ایشان چنین اجماع و اتفاق رأیی وجود داشته است.
  28. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۷۵.