ربوبیت: تفاوت میان نسخهها
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
*هرچند [[هدایت]] در معنای اصلی یعنی {{عربی|الإرشاد إلى المطلوب}}، اما چون امری ذومراتب است، این تعریف ناظر بر ابتداییترین مرتبه [[هدایت]]، یعنی {{عربی|الإرشاد إلى المطلوب}} است. [[هدایت]] به [[توحید]] و مدارج کمال [[انسان]] هنگامی محقّق میگردد که [[مهتدی]] در [[هدایت]] ابتدایی، امر [[مولی]] را [[امتثال]] نموده باشد. | *هرچند [[هدایت]] در معنای اصلی یعنی {{عربی|الإرشاد إلى المطلوب}}، اما چون امری ذومراتب است، این تعریف ناظر بر ابتداییترین مرتبه [[هدایت]]، یعنی {{عربی|الإرشاد إلى المطلوب}} است. [[هدایت]] به [[توحید]] و مدارج کمال [[انسان]] هنگامی محقّق میگردد که [[مهتدی]] در [[هدایت]] ابتدایی، امر [[مولی]] را [[امتثال]] نموده باشد. | ||
*با این توضیحات، میتوان گفت که [[هدایت]]، به معنای [[مظهر]] ربوبیّت و [[لطف]] و [[رحمت الهی]]، در دو مرحله متجلّی میگردد: اوّل به [[صورت]] {{عربی|الإرشاد إلى المطلوب}} و در مرتبه دوّم به [[صورت]] {{عربی|ايصال إلى المطلوب}}. | *با این توضیحات، میتوان گفت که [[هدایت]]، به معنای [[مظهر]] ربوبیّت و [[لطف]] و [[رحمت الهی]]، در دو مرحله متجلّی میگردد: اوّل به [[صورت]] {{عربی|الإرشاد إلى المطلوب}} و در مرتبه دوّم به [[صورت]] {{عربی|ايصال إلى المطلوب}}. | ||
#'''[[هدایت]] | #'''[[هدایت ارشادی]]:''' [[هدایت]] در این مرحله، فقط به معنای ارائه طریق است؛ مثل آنکه فردی آدرس محلّی را با استفاده از نقشه [[راهنما]] بگیرد و بر اساس آن به سمت مقصد حرکت کند. [[بدیهی]] است که در چنین هدایتی، [[هادی]] هرگز در [[مشکلات]] راه به [[مهتدی]] کمک نمیکند؛ چنانکه در [[امور دینی]]، بعد از [[پیامبر اکرم]]{{صل}}، [[قرآن]] [[هادی]] [[امّت]] از نوع [[هدایت]] ارشادی است و نقشه [[سعادت]] [[انسانها]] را به ایشان ارائه مینماید. | ||
#'''[[هدایت]] | #'''[[هدایت ایصالی]]:''' در این مرحله، [[هادی]] علاوه بر ارائه طریق، [[مهتدی]] را دائماً [[همراهی]] میکند و او را در موانع و [[مشکلات]] [[راه هدایت]] و حتّی در چالشهای میدان عمل و [[کارزار]] مدد میرساند؛ چنانکه [[خداوند]] در [[هدایت تکوینی]] موجودات، نه تنها طریق [[زندگی]] را به آنها میآموزد، بلکه دائماً آنها را تا [[رسیدن به کمال]] نهایی [[خلقت]] [[همراهی]] میکند. [[شاهد]] بر این مطلب، [[آیات]] [[هدایت الهی]] در [[تربیت]] و [[هدایت]] [[زنبور عسل]] و یا [[جسم]] [[انسان]] است. [[خداوند]] در بیان قاعدهای کلّی میفرماید:{{متن قرآن|وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا}}<ref>«و در هر آسمانی کار آن را وحی کرد» سوره فصلت، آیه ۱۲.</ref>. و همچنین: {{متن قرآن|مَا مِنْ دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِنَاصِيَتِهَا إِنَّ رَبِّي عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«هیچ جنبندهای نیست مگر که او بر هستیش چیرگی دارد؛ به راستی پروردگار من بر راهی راست است» سوره هود، آیه ۵۶.</ref>. | ||
*'''نتیجه آنکه:''' اگر اصل اوّل در [[سنّت الهی]] بنا بر [[رحمت]] رحمانیّه او، [[هدایت]] ایصالی همه موجودات تا رسیدن به عالیترین مراتب کمال مقرّر در حداکثر ظرفیت [[استحقاق]] آنهاست، همین [[سنّت]] در [[هدایت تشریعی]] و ارائه [[رحمت]] [[هدایت الهی]] ([[رحمت]] رحیمیّه) برای [[مؤمنین]] وجود دارد. بر این مبنا، [[نزول قرآن]] از مصادیق [[هدایت]] ارشادی و [[پیامبر]] و [[امام]] از مصادیق [[هدایت]] ارشادی و ایصالی [[خداوند]] هستند که [[دلیل]] آن ذیلاً [[تبیین]] میگردد<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۱۸۴-۱۸۵.</ref>. | *'''نتیجه آنکه:''' اگر اصل اوّل در [[سنّت الهی]] بنا بر [[رحمت]] رحمانیّه او، [[هدایت]] ایصالی همه موجودات تا رسیدن به عالیترین مراتب کمال مقرّر در حداکثر ظرفیت [[استحقاق]] آنهاست، همین [[سنّت]] در [[هدایت تشریعی]] و ارائه [[رحمت]] [[هدایت الهی]] ([[رحمت]] رحیمیّه) برای [[مؤمنین]] وجود دارد. بر این مبنا، [[نزول قرآن]] از مصادیق [[هدایت]] ارشادی و [[پیامبر]] و [[امام]] از مصادیق [[هدایت]] ارشادی و ایصالی [[خداوند]] هستند که [[دلیل]] آن ذیلاً [[تبیین]] میگردد<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۱۸۴-۱۸۵.</ref>. | ||
نسخهٔ ۱۳ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۲۵
- اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل ربوبیت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
بررسی واژه رب در لغت
- در کتب لغت برای واژه "رب" معانی گوناگون نقل شده است، مانند: مصلح، مالک، صاحب، سید، مدبر، مربی، قیم، منعم و خالق که به نقل برخی از آنها میپردازیم:
- معجم مقاییس اللغه: "الراء و الباء يدلُّ على أُصولٍ. فالأول إصلاح الشىءِ والقيامُ عليه. فالرّبُّ: المالكُ، والخالقُ. والصَّاحب. والرّبُّ: المُصْلِح للشّىء. والرّبُّ: المُصْلِح للشّىء. واللَّه جلّ ثناؤُه الرَّبُّ؛ لأنه مصلحُ أحوالِ خَلْقه".
- المعجم الوسیط: " رب القوم: راسهم وساسهم، الرب اسم الله تعالى والمالك والسيد والمربي والقيم والمنعم والمدبر والمصلح"[۱]
- المصباح المنیر: " الرب: يطلق على مالك الشيء... و قد استعمل به معناي السيد"
- لسان العرب: " الرب هو الله عزوجل، هو رب كل شيء؛ اي مالكه ولا يقال الرب في غير الله الا بالاضافة. الرب يطلق في اللغة على المالك والسيد والمدبر والمربي والمنعم والقيم"
- خلاصه اینکه لفظ رب در معانی متعددی به کار رفته است که در تمام این معانی، مشترک معنوی است و جامع آنها کلمه " من بيده امر التدبير و الادارة و التصرف" استیاً کلمه " من فوض اليه امر الشيء المربي من حيث الاصلاح والتدبير والتربية".
- بنابراین، رب یعنی کسی که امر تدبیر امور و اداره آن و تصرف در امور، به دست اوست. یکی از محققان در این باره مینویسد: "معنی حقیقی و اصیل لفظ رب " من بيده امر التدبير والادارة والتصرف" است که یک مفهوم کلی است و معانی دیگر؛ مانند تربیت، اصلاح، حاکمیت، مالکیت و صاحبیت، همگی مصادیق این مفهوم کلی هستند" [۲][۳]
وجوب ربوبیت ذاتی خداوند
- "ربّ" در لغت به معنای اصلاح کردن امری و قیام بر مصالح آن است که دائماً همراه و ملازم با مربوب خود است و لذا به "مربّی" و مصلح یک امر، ربّ او گفته میشود[۴].
- با توجه به همین نکات است که دو واژه ربّ و مربّی، گرچه از دو ریشهاند، ولی از جهت معنا به هم نزدیک هستند؛ امّا تفاوت میان آنها در سه حیطه است:
- در تربیت، قید مالکیّت برای مربّی وجود ندارد؛
- درآن دوام و پیجویی نیست؛ در حالی که در معنای ربّ، مالکیّت و سیادت و سروری مربّی نسبت به مورد تربیت وجود دارد؛
- ربّ، آن مالکی است که مملوک خود را به سوی کمال لایقش دائماً هدایت میکند و مخلوق همیشه تحت پوشش رحمت واسعه خالق خود قرار دارد[۵].
- بنابراین، مقام ربوبیّت الهی، همه موجودات را به مقدار استعداد و ظرفیّتی که دارند، به سوی کمال لایقشان هدایت میکند:﴿قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى﴾[۶][۷].
لوازم ربوبیت علیالاطلاق خداوند
- ربوبیت ذاتی خداوند در مقام فعل، همه ابعاد هستی مخلوقات را تحت پوشش تربیت خود قرار میدهد[۸]، و ضمن آنکه به آنان همه ابزار رشد و کمال را تا رسیدن به عالیترین حدّ کمال لایق خودشان عنایت میکند، در مسیر رسیدن به کمال نهایی نیز آنان را از هدایت خود محروم نمینماید. چنانکه در زندگی تکوینی نباتات و حیوانات، ربوبیّت الهی آنها را در طریق لانهسازی، تهیّه غذا، تولید مثل، محافظت از خود در برابر دشمنان و... هدایت میکند؛ مثلاً درباره زنبور عسل میفرماید: ﴿وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ ثُمَّ كُلِي مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلًا يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِهَا شَرَابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِيهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ﴾[۹].
- و یا درباره انسان میفرماید: ﴿هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ يُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ ثُمَّ لِتَكُونُوا شُيُوخًا وَمِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى مِنْ قَبْلُ وَلِتَبْلُغُوا أَجَلًا مُسَمًّى وَلَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ﴾[۱۰][۱۱].
ربوبیّت خداوند در ابعاد مادّی و معنوی انسان
- در میان موجودات، انسان از دو بُعد جسم و روح تشکیل شده که هر یک نیازها و غایات کمالی خاصّ خود را دارد. جسم انسان، مثل سایر حیوانات، از مرحله نطفه تحت تربیت پروردگار و لطف ربوبیّت او قرارگرفته و مراحل مختلف کمالی را طی میکند، تا بدن کامل میشود و زندگی خود را تا بزرگسالی و سپس پیری ادامه میدهد. بُعد روحانی انسان نیز باید در عالم دنیا تکمیل شود و به سوی کمال انسانی خویش هدایت گردد. هدایت نوع اوّل، هدایت تکوینی و دومی هدایت تشریعی نامیده شده است. هر دوی این هدایتها، تحت اسم ربوبیّت پروردگار، انسان را به کمال لایق مادّی و معنوی خویش رهنمون میشوند[۱۲].
انواع هدایت انسان براساس ربوبیّت خداوند
- هرچند هدایت در معنای اصلی یعنی الإرشاد إلى المطلوب، اما چون امری ذومراتب است، این تعریف ناظر بر ابتداییترین مرتبه هدایت، یعنی الإرشاد إلى المطلوب است. هدایت به توحید و مدارج کمال انسان هنگامی محقّق میگردد که مهتدی در هدایت ابتدایی، امر مولی را امتثال نموده باشد.
- با این توضیحات، میتوان گفت که هدایت، به معنای مظهر ربوبیّت و لطف و رحمت الهی، در دو مرحله متجلّی میگردد: اوّل به صورت الإرشاد إلى المطلوب و در مرتبه دوّم به صورت ايصال إلى المطلوب.
- هدایت ارشادی: هدایت در این مرحله، فقط به معنای ارائه طریق است؛ مثل آنکه فردی آدرس محلّی را با استفاده از نقشه راهنما بگیرد و بر اساس آن به سمت مقصد حرکت کند. بدیهی است که در چنین هدایتی، هادی هرگز در مشکلات راه به مهتدی کمک نمیکند؛ چنانکه در امور دینی، بعد از پیامبر اکرم(ص)، قرآن هادی امّت از نوع هدایت ارشادی است و نقشه سعادت انسانها را به ایشان ارائه مینماید.
- هدایت ایصالی: در این مرحله، هادی علاوه بر ارائه طریق، مهتدی را دائماً همراهی میکند و او را در موانع و مشکلات راه هدایت و حتّی در چالشهای میدان عمل و کارزار مدد میرساند؛ چنانکه خداوند در هدایت تکوینی موجودات، نه تنها طریق زندگی را به آنها میآموزد، بلکه دائماً آنها را تا رسیدن به کمال نهایی خلقت همراهی میکند. شاهد بر این مطلب، آیات هدایت الهی در تربیت و هدایت زنبور عسل و یا جسم انسان است. خداوند در بیان قاعدهای کلّی میفرماید:﴿وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا﴾[۱۳]. و همچنین: ﴿مَا مِنْ دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِنَاصِيَتِهَا إِنَّ رَبِّي عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾[۱۴].
- نتیجه آنکه: اگر اصل اوّل در سنّت الهی بنا بر رحمت رحمانیّه او، هدایت ایصالی همه موجودات تا رسیدن به عالیترین مراتب کمال مقرّر در حداکثر ظرفیت استحقاق آنهاست، همین سنّت در هدایت تشریعی و ارائه رحمت هدایت الهی (رحمت رحیمیّه) برای مؤمنین وجود دارد. بر این مبنا، نزول قرآن از مصادیق هدایت ارشادی و پیامبر و امام از مصادیق هدایت ارشادی و ایصالی خداوند هستند که دلیل آن ذیلاً تبیین میگردد[۱۵].
استمرار ربوبیّت الهی پس از پیامبر اسلام(ص)
- با دقّت در قاعده عقلی لطف، روشن میشود که آنچه مؤدّای برهان است، اثبات هادی الهی و ضرورت وجود حجج الهی برای انسانها در همه زماناست؛ خواه مردم آنها را بپذیرند یا نپذیرند. ولی رحمت و ربوبیّت الهی ایجاب میکند که آنچه مقتضی هدایت است برای همه موجود و در دسترس باشد؛ حال اگر موانعی در مسیر هدایت مردم پدید آید از سوی خود آنهاست؛ چنانکه علی(ع) میفرمایند:«اللَّهُمَّ بَلَى لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَيِّنَاتُهُ»[۱۶][۱۷].
توحید در ربوبیت
- با توجه به معنای لغوی واژه رب، توحید در ربوبیت یعنی "اعتقاد به اینکه تنها خدای متعال است که میتواند استقلالا و بدون نیاز به هیچگونه اذن و اجازهای، در تمام شؤون مخلوقات و کل جهان تصرف کرده، آنها را تدبیر و اداره کند" [۱۸]
- طبق این تعریف، انسان بعد از آفرینش، تدبیرش به خود او تفویض نشده بلکه با تدبیر الهی زیست میکند. البته این بدان معنا نیست که هیچ عاملی در طول فاعلیت خدا، از چیز دیگر تأثیر نپذیرد بلکه خداوند چیزهای دیگر را واسطه سبب قرار میدهد و از راه آنها تأثیراتی در عالم تحقق پیدا میکند که تأثیرات حقیقی است.
منابع
- شاهدی، غفار، توحید و حکومت دینی
- فیاضبخش، محمد تقی و محسنی، فرید، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱
پانویس
- ↑ شاهدی، غفار، توحید و حکومت دینی، فصلنامه حکومت اسلامی، ص۳۲۹ تا ۳۶۹.
- ↑ سبحانی، جعفر، الاسماء الثلاثه؛ الاله و الرب و العباده، مؤسسه امام صادق(ع)، چاپ اول، قم، ۱۴۱۷، س۱۷.
- ↑ شاهدی، غفار، توحید و حکومت دینی، فصلنامه حکومت اسلامی، ص۳۲۹ تا ۳۶۹.
- ↑ معجم المقاییس اللغه (ط. مکتب الاعلام الاسلامی، ۱۴۰۴ ه.ق) ج۲، ص۳۸۱.
- ↑ مفردات الفاظ القرآن (ط. دارالقلم- الدار الشامیه، ۱۴۱۲ ه.ق) ص۳۳۶.
- ↑ «گفت: پروردگار ما کسی است که آفرینش هر چیز را به (فراخور) او، ارزانی داشته سپس راهنمایی کرده است» سوره طه، آیه ۵۰.
- ↑ فیاضبخش، محمد تقی و محسنی، فرید، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۱، ص:۱۸۱.
- ↑ صفات ذات آن دسته از اوصاف الهی است که مستقیماً از ذات باری تعالی بر میخیزد. و چون خداوند کمال مطلق است و صفات ذات با ذات متحد است، علامت این اوصاف آن است که مقابل ندارد؛ مانند علم، قدرت، حیات، بهاء، جمال و... الصفات الذاتيه هي ما یوصف الله بها ولا يوصف بضدّها نحو القدره والعزه والعظمه وغيرها. برخلاف اوصاف فعلی که از توجه به مخلوقات، که از افعال الهی هستند، بر میخیزد و در نتیجه، مقابل آنها نیز وصف باری قرار میگیرند: الصفات الفعليه هي ما يجوز أن يوصف الله بضدّه کالرضا والرحمة والسخط والغضب و نحوها. (کتاب التعریفات (ط. ناصر خسرو، ۱۴۱۲ ه.ق.)، ج۱، ص۵۸.) بنابراین، رابطه بین ربوبیّت ذاتی و فعلی خداوند آن است که خداوند ازلاً و ابداً رب است و از این رو مخلوقات را به تناسب استعداد آنان تربیت میکند و لذا انقطاع و عدم انقطاع و شدّت و ضعف ربوبیّت او در مقام فعل، به استعداد مخلوقات باز میگردد.
- ↑ «و پروردگارت به زنبور عسل الهام کرد که بر کوهها و بر درخت و بر داربستهایی که (مردم) میسازند لانه گزین! سپس از (گل) همه میوهها بخور و راههای هموار پروردگارت را بپوی! (آنگاه) از شکمش شهدی با رنگهای گوناگون برمیآید که در آن برای مردم درمانی است، بیگمان در این، نشانهای است برای گروهی که میاندیشند» سوره نحل، آیه ۶۸-۶۹.
- ↑ «اوست که شما را از خاک سپس از نطفه و آنگاه از خونی بسته آفرید، سرانجام شما را به گونه نوزادی برآورد سپس (توان میدهد) تا به رشد کاملتان برسید، پس از آن تا پیر گردید- و جان برخی از شما پیشتر (از پیری) گرفته میشود- و تا به زمانی معیّن برسید و باشد که شما» سوره غافر، آیه ۶۷.
- ↑ فیاضبخش، محمد تقی و محسنی، فرید، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۱، ص:۱۸۲.
- ↑ فیاضبخش، محمد تقی و محسنی، فرید، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۱، ص:۱۸۳.
- ↑ «و در هر آسمانی کار آن را وحی کرد» سوره فصلت، آیه ۱۲.
- ↑ «هیچ جنبندهای نیست مگر که او بر هستیش چیرگی دارد؛ به راستی پروردگار من بر راهی راست است» سوره هود، آیه ۵۶.
- ↑ فیاضبخش، محمد تقی و محسنی، فرید، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۱، ص:۱۸۴-۱۸۵.
- ↑ نهج البلاغه (للصبحی صالح) (ط. هجرت، ۱۴۱۴ ه.ق.)، ص۴۹۷.
- ↑ فیاضبخش، محمد تقی و محسنی، فرید، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۱، ص:۱۸۷-۱۸۸.
- ↑ مصباح یزدی، محمد تقی، معارف قرآن (۳ - ۱)، انتشارات مؤسسه در راه حق، ص۲۳.