پادشاهی در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
[[سلطان]] با [[وصف]] "نصیر" به معنای [[حکومت]] و [[سلطه]] است: {{متن قرآن|وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا}}<ref>«و بگو: پروردگارا مرا با درآوردنی درست (به هر کار) در آور و با بیرون بردنی درست (از هر کار) بیرون بر و از نزد خویش برای من برهانی یاریگر بگمار!» سوره اسراء، آیه ۸۰.</ref>. این [[آیه شریفه]] مکّی است و [[پیامبر]]{{صل}} از [[خداوند]] درخواست [[سلطه]] و [[حکومت]] میکند<ref>عبدالقادر حامد تیجانی، مبانی اندیشه سیاسی در آیات مکی، ص۲۷-۳۵.</ref>. این درخواست از سرِ شهوتِ [[قدرت]] و [[سلطه]] نیست؛ بلکه برای [[حمایت]] از [[حریم]] [[اسلام]] و [[مسلمانان]] است. [[همراهی]] و هماهنگی بیّنات و [[آیات]] [[هدایت الهی]] با [[قدرت]] و [[سلطه]] برای [[ترویج]] [[شریعت]] و اجرای آن [[ضرورت]] دارد: {{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ}}<ref>«ما پیامبرانمان را با برهانها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری میکند؛ بیگمان خداوند توانمندی پیروزمند است» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref>. [[خداوند تعالی]] در این [[آیه شریفه]] بین "رسالة و بیان" و "حدید و قدرت" مقارنت و [[همراهی]] برقرار کرده است که بر این ملازمه تأکید مینماید<ref>وهبة بن مصطفی زحیلی، التفسیر المنیر، ج۱۵، ص۱۴۸.</ref>.<ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص: ۳۴۳-۳۴۴.</ref> | [[سلطان]] با [[وصف]] "نصیر" به معنای [[حکومت]] و [[سلطه]] است: {{متن قرآن|وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا}}<ref>«و بگو: پروردگارا مرا با درآوردنی درست (به هر کار) در آور و با بیرون بردنی درست (از هر کار) بیرون بر و از نزد خویش برای من برهانی یاریگر بگمار!» سوره اسراء، آیه ۸۰.</ref>. این [[آیه شریفه]] مکّی است و [[پیامبر]]{{صل}} از [[خداوند]] درخواست [[سلطه]] و [[حکومت]] میکند<ref>عبدالقادر حامد تیجانی، مبانی اندیشه سیاسی در آیات مکی، ص۲۷-۳۵.</ref>. این درخواست از سرِ شهوتِ [[قدرت]] و [[سلطه]] نیست؛ بلکه برای [[حمایت]] از [[حریم]] [[اسلام]] و [[مسلمانان]] است. [[همراهی]] و هماهنگی بیّنات و [[آیات]] [[هدایت الهی]] با [[قدرت]] و [[سلطه]] برای [[ترویج]] [[شریعت]] و اجرای آن [[ضرورت]] دارد: {{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ}}<ref>«ما پیامبرانمان را با برهانها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری میکند؛ بیگمان خداوند توانمندی پیروزمند است» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref>. [[خداوند تعالی]] در این [[آیه شریفه]] بین "رسالة و بیان" و "حدید و قدرت" مقارنت و [[همراهی]] برقرار کرده است که بر این ملازمه تأکید مینماید<ref>وهبة بن مصطفی زحیلی، التفسیر المنیر، ج۱۵، ص۱۴۸.</ref>.<ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص: ۳۴۳-۳۴۴.</ref> | ||
==ملک در فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم== | |||
[[فرمانروایی]]، [[جهانداری]]، [[حاکم]] بودن<ref>بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژهنامه، ص۸۱۷.</ref>. اصل آن "ملک" به معنای [[قدرت]] و صحت در چیزی<ref>ابنفارس، معجم مقاییس اللغة، ج۵، ص۳۵۱-۳۵۲.</ref> یا تسلّط بر چیزی<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱۱، ص۱۶۳.</ref> که از [[زبان عبری]] و [[سریانی]] گرفته شده است. "مَلِک" یعنی [[پادشاه]] و [[فرمانروا]]<ref>بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژهنامه، ص۸۱۷.</ref>. | |||
{{متن قرآن|قَالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ}}<ref>«گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است، گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم » سوره بقره، آیه ۲۴۷.</ref>. | |||
در [[قرآن کریم]] مالک و فرمانروای [[حقیقی]] همه [[مخلوقات]] [[خداوند تعالی]] است: {{متن قرآن|لِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا فِيهِنَّ}}<ref>«فرمانفرمایی آسمانها و زمین و آنچه در آنهاست از آن خداوند است و او بر هر کاری تواناست» سوره مائده، آیه ۱۲۰.</ref>؛ امّا خداوند تعالی، [[سلطنت]] [[دنیایی]] و ظاهری را به برخی [[بندگان]] خود [[تفویض]] کرده است. بسیاری از افرادی که [[خداوند]] [[پادشاهی]] و سلطنت به آنها تفویض کرده، [[انبیا]] و و [[رسولان الهی]] بودهاند؛ مانند [[حضرت داوود]]{{ع}} که قرآن کریم درباره آن [[حضرت]] میفرماید: {{متن قرآن|وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاءُ}}<ref>«خداوند به وی پادشاهی و فرزانگی ارزانی داشت و آنچه خود میخواست بدو آموخت» سوره بقره، آیه ۲۵۱.</ref>. | |||
یک مورد از اقتداربخشی خداوند به فردی غیر از انبیا، مربوط به "[[طالوت]]" است. خداوند او را فرمانروا قرار داد و او را با [[صفت علم]] و قدرت [[فضیلت]] داد؛ درحالی که قومش از فرمانروایی او ناخشنود بودند: {{متن قرآن|وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است، گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی ندادهاند. گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است و خداوند پادشاهی خود را به هر که خواهد میدهد و خداوند نعمتگستری داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۷.</ref>. بررسی [[حاکمیت]] و فرمانروایی [[انبیای الهی]] در قرآن کریم از مباحث [[سیاسی]] مهمی است که باید در [[تاریخ پیامبران]] [[الهی]] مورد بررسی و [[تأمل]] قرار گیرد.<ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص: ۴۹۲-۴۹۳.</ref> | |||
==منابع== | ==منابع== |
نسخهٔ ۱۴ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۱۲
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل پادشاهی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
سلطان به کسی گویند که عهدهدار حاکمیت و اعمالکننده قدرت سیاسی باشد. در نصوص اسلامی نیز، به هر دو معنا آمده است[۱]. واژه سلطان در ابتدا، لقب وزرای دولت عباسی بود و اغلب بر والی بغداد و شام اطلاق میگردید. مقام سلطانی تا زمان محمود غزنوی، رتبه رسمی کشوری به شمار نمیآمد و وی به عنوان اولین سلطان رسمی در جامعه اسلامی مطرح شد[۲]. در اواخر قرن چهارم (ه.ق.) واژه سلطان، جایگزین واژه "امیرالامراء" شد و در گذر زمان، لقب پادشاهان ترک، کرد و مانند آن از سلاجقه گردید[۳]. سلاطین در دوره اسلامی، به خاطر کسب و حفظ وجهه دینی حکومتشان، به ظاهر از سوی خلفا منصوب میشدند[۴][۵].
سلطان در فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی
صاحب سلطه[۶]، والی و قدرت پادشاهی[۷]. اصل آن "سلط" به معنای قوت و زور[۸]، تمکن با برتری و تفوق (قهری یا غیر قهری)[۹].
﴿ٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا﴾[۱۰].
در قرآن کریم سلطان به دو معنا آمده است:
معمولاً به مناسبت حکم و موضوع یا قرینه لفظی یا معنوی، سلطان در معانی مختلف به کار رفته است. غالباً در آیاتی که سلطان با وصف "مبین" آمده، معنای برهان و حجت را دلالت دارد: ﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُبِينٍ﴾[۱۱].
سلطان با وصف "نصیر" به معنای حکومت و سلطه است: ﴿وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا﴾[۱۲]. این آیه شریفه مکّی است و پیامبر(ص) از خداوند درخواست سلطه و حکومت میکند[۱۳]. این درخواست از سرِ شهوتِ قدرت و سلطه نیست؛ بلکه برای حمایت از حریم اسلام و مسلمانان است. همراهی و هماهنگی بیّنات و آیات هدایت الهی با قدرت و سلطه برای ترویج شریعت و اجرای آن ضرورت دارد: ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ﴾[۱۴]. خداوند تعالی در این آیه شریفه بین "رسالة و بیان" و "حدید و قدرت" مقارنت و همراهی برقرار کرده است که بر این ملازمه تأکید مینماید[۱۵].[۱۶]
ملک در فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم
فرمانروایی، جهانداری، حاکم بودن[۱۷]. اصل آن "ملک" به معنای قدرت و صحت در چیزی[۱۸] یا تسلّط بر چیزی[۱۹] که از زبان عبری و سریانی گرفته شده است. "مَلِک" یعنی پادشاه و فرمانروا[۲۰].
﴿قَالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ﴾[۲۱].
در قرآن کریم مالک و فرمانروای حقیقی همه مخلوقات خداوند تعالی است: ﴿لِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا فِيهِنَّ﴾[۲۲]؛ امّا خداوند تعالی، سلطنت دنیایی و ظاهری را به برخی بندگان خود تفویض کرده است. بسیاری از افرادی که خداوند پادشاهی و سلطنت به آنها تفویض کرده، انبیا و و رسولان الهی بودهاند؛ مانند حضرت داوود(ع) که قرآن کریم درباره آن حضرت میفرماید: ﴿وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاءُ﴾[۲۳].
یک مورد از اقتداربخشی خداوند به فردی غیر از انبیا، مربوط به "طالوت" است. خداوند او را فرمانروا قرار داد و او را با صفت علم و قدرت فضیلت داد؛ درحالی که قومش از فرمانروایی او ناخشنود بودند: ﴿وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ﴾[۲۴]. بررسی حاکمیت و فرمانروایی انبیای الهی در قرآن کریم از مباحث سیاسی مهمی است که باید در تاریخ پیامبران الهی مورد بررسی و تأمل قرار گیرد.[۲۵]
منابع
- فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژهنامه فقه سیاسی
- نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم
پانویس
- ↑ ﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُبِينٍ﴾ «و بیگمان ما موسی را با نشانههای خویش و با حجّتی روشن فرستادیم» سوره هود، آیه ۹۶؛ ﴿مَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا أَسْمَاءً سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ﴾ «شما به جای او جز نامهایی را نمیپرستید که خود و پدرانتان آنها را نامیدهاید و خداوند بر آنها هیچ حجّتی نفرستاده است، داوری جز از آن خداوند نیست، فرمان داده است که جز وی را نپرستید؛ این، دین پا برجاست اما بیشتر مردم نمیدانند» سوره یوسف، آیه ۴۰؛ نهج البلاغه، نامه ۳۱ و کلمات قصار ۳۳۲.
- ↑ از میان خلفای اسلامی، معاویه خود را به طورغیر رسمی سلطان نامید. ر.ک: خلفای راشدین؛ مصنف، ج۱۱، ص۱۴۷.
- ↑ وفیات الاعیان، ج۲، ص۴۷.
- ↑ تاریخ التمدن الاسلامی، ج۱، ص۱۵۶.
- ↑ فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژهنامه فقه سیاسی، ص ۱۲۲.
- ↑ حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۴۲۰.
- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، ج۷، ص۳۲۱.
- ↑ ابنفارس، معجم مقاییس اللغة، ج۳، ص۹۵.
- ↑ حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۵، ص۱۷۸.
- ↑ «و بگو: پروردگارا مرا با درآوردنی درست (به هر کار) در آور و با بیرون بردنی درست (از هر کار) بیرون بر و از نزد خویش برای من برهانی یاریگر بگمار!» سوره اسراء، آیه ۸۰.
- ↑ «و بیگمان ما موسی را با نشانههای خویش و با حجّتی روشن فرستادیم» سوره هود، آیه ۹۶.
- ↑ «و بگو: پروردگارا مرا با درآوردنی درست (به هر کار) در آور و با بیرون بردنی درست (از هر کار) بیرون بر و از نزد خویش برای من برهانی یاریگر بگمار!» سوره اسراء، آیه ۸۰.
- ↑ عبدالقادر حامد تیجانی، مبانی اندیشه سیاسی در آیات مکی، ص۲۷-۳۵.
- ↑ «ما پیامبرانمان را با برهانها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری میکند؛ بیگمان خداوند توانمندی پیروزمند است» سوره حدید، آیه ۲۵.
- ↑ وهبة بن مصطفی زحیلی، التفسیر المنیر، ج۱۵، ص۱۴۸.
- ↑ نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص: ۳۴۳-۳۴۴.
- ↑ بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژهنامه، ص۸۱۷.
- ↑ ابنفارس، معجم مقاییس اللغة، ج۵، ص۳۵۱-۳۵۲.
- ↑ حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱۱، ص۱۶۳.
- ↑ بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژهنامه، ص۸۱۷.
- ↑ «گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است، گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم » سوره بقره، آیه ۲۴۷.
- ↑ «فرمانفرمایی آسمانها و زمین و آنچه در آنهاست از آن خداوند است و او بر هر کاری تواناست» سوره مائده، آیه ۱۲۰.
- ↑ «خداوند به وی پادشاهی و فرزانگی ارزانی داشت و آنچه خود میخواست بدو آموخت» سوره بقره، آیه ۲۵۱.
- ↑ «و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است، گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی ندادهاند. گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است و خداوند پادشاهی خود را به هر که خواهد میدهد و خداوند نعمتگستری داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۷.
- ↑ نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص: ۴۹۲-۴۹۳.