عدالت‌خواهی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:


==مقدمه==
==مقدمه==
*در ادوار [[تاریخ]] [[ملت‌ها]]، همواره [[اغنیا]]، [[ستمگران]] و [[زورمداران]] باعث تضییع [[حقوق]] افراد [[ضعیف]] و [[بی‌بضاعت]] در [[جامعه]] بوده و آنان را به [[استعمار]]، [[استضعاف]] و [[بردگی]] می‌‌کشیدند و [[قدرت]] بهره‌گیری و [[دفاع]] از مزایای [[اجتماعی]]، فردی و [[زندگی]] سالم را از آنان سلب می‌‌نمودند. در [[حقیقت]] شرایط به گونه‌ای بود که افراد [[ناتوان]] خودشان را عاجز از مقابله و [[رویارویی با مستکبران]] می‌‌دیدند و این امر، خود موجب پرورش و [[ترویج]] [[ظلم]] و [[بی‌عدالتی]] گردیده و [[نظام]] طبقاتی و ظالمانه‌ای را در [[جامعه]] به وجود می‌‌آورد. [[علی]]{{ع}} برای از بین بردن این روند و ممانعت از [[گسترش ظلم]] و تبعیضات در [[جامعه اسلامی]]، تنها [[راه]] [[رهایی]] و [[نجات]] را [[مبارزه]] می‌‌دانست و می‌‌فرمود: {{متن حدیث|لَا يَمْنَعُ الضَّيْمَ الذَّلِيلُ وَ لَا يُدْرَكُ الْحَقُّ إِلَّا بِالْجِدِّ}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۹.</ref>؛ افراد [[ضعیف]] و [[ناتوان]]، هرگز نمی‌توانند [[ستم]] را از خود دور کنند، و [[حق]] جز با تلاش و کوشش به [[دست]] نمی‌آید.
در [[فرهنگ اسلامی]]، [[انسان]] دستی در [[دست خدا]] دارد تا [[سرمایه]] [[معنوی]] لازم را برای طی مسیر [[عبودیت]] کسب کند و دستی نیز در دست [[خلق]] دارد تا با رفع نیاز [[مردم]] در پیشگاه [[خداوند]] مقرب‌تر شود. خداوند که خود بزرگ‌ترین [[فریادرس]] [[مظلومان]] است، همه توانمندان را به فریادرسی فریادخواهان فراخوانده و حتی [[حکم جهاد]] را در [[دفاع]] از فریادخواهان مقرر نموده و انسان‌هایی را که نسبت به اینان [[احساس مسئولیت]] نمی‌کنند [[نکوهش]] کرده است<ref>{{متن قرآن| وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا}} «و چرا شما در راه خداوند نبرد نمی‌کنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که می‌گویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمش ستمگرند رهایی بخش و از سوی خود برای ما سرپرستی بگذار و از سوی خود برای ما یاوری بگمار» سوره نساء، آیه ۷۵.</ref>. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: «اگر [[مسلمانی]] بشنود که فریادخواهی، [[مسلمین]] را به [[یاری]] خود می‌خواند ولی به ندای او جواب مثبت ندهد [[مسلمان]] نیست»<ref>{{متن حدیث| مَنْ أَصْبَحَ لَا يَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلًا يُنَادِي يَا لَلْمُسْلِمِينَ فَلَمْ يُجِبْهُ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ}}؛ الکافی، ج۲، ص۱۶۴.</ref>.<ref>[[علی اکبر شایسته‌نژاد|شایسته‌نژاد، علی اکبر]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|مقاله «فریادرسی و فریادخواهی»، دانشنامه صحیفه سجادیه]]، ص ۳۵۲.</ref>
*از تعبیر [[امام]]{{ع}} به {{متن حدیث|وَ لَا يُدْرَكُ الْحَقُّ إِلَّا بِالْجِدِّ}} به خوبی استفاده می‌‌شود که [[حق]] در هر حال گرفتنی است و نه دادنی. پس هر فردی از افراد [[بشر]] اگر مورد [[ستم]] و تظلم واقع شود، [[وظیفه شرعی]] و [[اسلامی]] اش ایجاب می‌‌کند تا در مقابل [[ظالمین]] تنها نظاره‌گر صحنه نباشد و بلکه از خود واکنش نشان بدهد و ساکت ننشیند. [[مستضعفان]] و [[ستمدیدگان]] و محرومان [[جهان]] باید از این [[کلام]] [[زیبا]] و نغز [[امام]]{{ع}} نهایت استفاده را نموده و درس بگیرند و برای احقاق حقشان از [[جامعه جهانی]] [[متحد]] و یک‌دل شوند و به پاخیزند و [[قیام]] نمایند، به [[یقین]] بدانند که [[نصرت الهی]] شامل حال آنان خواهد شد.
 
*[[رسیدگی به مشکلات]] [[مردم]] از امور بسیار مهمی است که [[علی]]{{ع}} بر آن تاکید داشت و نهایت [[سعی]] خود را به کار می‌‌برد تا در قلمرو [[حکومت]] او بر کسی ظلمی نرود. اگر اطلاع پیدا می‌نمود، فردی و یا افرادی مورد [[ستم]] واقع شده‌اند، فوراً [[اقدام]] می‌‌کرد و عاملین آن را مورد [[عتاب]] و [[سرزنش]] قرار می‌‌داد و حتی از [[قدرت]] [[عزل]] می‌‌کرد. این نحوه از [[برخورد امام]]{{ع}} با افرادی که در پیرامونش گرد آمده بودند، حاکی از [[عشق]] و علاقه بیش از حد در نهاد [[علی]]{{ع}} برای تحقق [[عدالت]] در [[جامعه]] و از بین بردن [[ستم]]، [[تبعیض]]، [[حق‌کشی]] و اجحاف بود. [[رفتار]] [[علی]]{{ع}} با توده [[مردم]]، شاکیان و [[ستمدیدگان]]، الگوی [[عدل]] [[اسلامی]] است؛ زیرا هیچگاه [[بینوایی]] را از در خانه‌اش نراند و بلکه باوقار و [[متانت]] به درد [[دل]] تک تک افراد و [[مظلومان]] گوش فرا می‌‌داد و آنگاه برای [[دادخواهی]] و [[رسیدگی به مشکلات]] آنها شخصاً وارد میدان می‌‌شد. هرگاه می‌‌شنید که ستمی توسط یکی از عمالش بر مظلومی روا داشته شده، سخت برمی‌آشفت و از غصه اینکه در [[حکومت]] آن [[حضرت]] بر [[مسلمانی]] یا [[اهل]] کتابی، [[جور]] و [[تعدی]] صورت گرفته است [[گریه]] می‌‌کرد.
==معناشناسی==
*[[نقل]] کرده‌اند، روزی "[[سوده]]" دختر عماره [[همدانی]] به [[شکایت]] از مردی که [[علی]]{{ع}} او را [[مأمور]] جمع‌آوری مالیاتش کرده بود، به [[خدمت]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} رسید. [[حضرت]] با یک [[دنیا]] [[عطوفت]] و مهر از او پرسید: کاری داری؟ [[سوده]] [[شکایت]] خود را مطرح ساخت. [[علی]]{{ع}} بر ستمی که بر آن بانو رفته بود، بگریست و گفت: "بارخدایا! من آن را [[فرمان]] نداده‌ام تا به بندگانت [[ستم]] روا دارد و حقت را ترک گوید".آنگاه کاغذی از جیب خود درآورد و نامه‌ای بدین مضمون نوشت: "پیمانه و [[میزان]] را کامل کن و به [[مردم]] چیزی را کم نفروش و در [[زمین]] [[فساد]] برپا ننما؛ چون این [[نامه]] من به تو برسد، آنچه را که در [[اختیار]] داری، نگهدار تا کسی که آن را از تو تحویل خواهد گرفت، بیاید"<ref>بحارالانوار، ج ۴۱، ص ۱۱۹.</ref><ref>[[غلام سخی حلیمی|سخی حلیمی، غلام]]، [[فرهنگ کوثر (نشریه)|فصلنامه فرهنگ کوثر]]، [[امام علی و دفاع از مظلوم (مقاله)|امام علی و دفاع از مظلوم]]، ص30</ref>
"[[دادخواهی]]" به معنای عمل دادخواه و درخواست برداشتن [[ظلم]] از [[حاکم]] است. [[شکایت]] [[مظلوم]] نزد [[حاکم]] یا [[قاضی]] از [[ستم]] دیگری در حقش را [[دادخواهی]] نامند<ref>فرهنگ فارسی، ج ۲، ص ۱۴۷۹؛ لغت‌نامه، ج ۶، ص ۸۹۹۳، «دادخواهی».</ref>.
 
معادل عربی آن تظلّم، به معنای [[شکایت]] از [[ستم]] دیگری است<ref>لسان العرب، ج ۱۳، ص ۳۷۴، «ظلم»؛ مبسوط در ترمینولوژی حقوق، ج ۲، ص ۱۲۶۲.</ref>. اشتکا به معنای اظهار [[اندوه]] و [[گله]]<ref>لسان العرب، ج ۱۴، ص ۴۳۹، «شکا»؛ نیز نک: مفردات، ص ۲۶۶، «شکا».</ref> و [[وصف]] آنچه به او رسیده<ref>ترمینولوژی حقوق، ارجمند، ص ۲۲۸.</ref> نیز بیشتر به معنای [[دادخواهی]] است.
 
در اصطلاح [[حقوقی]]، به ادعای مدّعی در [[دادگاه]]<ref>ترمینولوژی حقوق، جعفری، ص ۲۹۰.</ref> برای خواستن چیزی به زیان دیگری<ref>دانشنامه حقوقی، ج ۳، ص ۴۹۷.</ref>، نوشتاری باشد یا گفتاری، [[دادخواهی]] گفته می‌شود<ref>ترمینولوژی حقوق، ارجمند، ص ۲۲۹.</ref>. بر این اساس، [[دادخواهی]] طرح دعوا در [[دادگاه]] برای احقاق [[حق]] است<ref>فرهنگ فقه، ج ۳، ص ۵۶۷.</ref>.<ref>[[محمود گودرزی|گودرزی، محمود]]، [[دادخواهی (مقاله)|دادخواهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۲.</ref>
 
==[[دادخواهی]] در [[قرآن]]==
دادخواهی در [[قرآن کریم]] صریحاً به کار نرفته است؛ اما معنای اصطلاح [[دادخواهی]] از برخی آیات قابل برداشت است:
#'''[[حکم]] و مشتقات آن:'''{{متن قرآن|مَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ فَإِنْ جَاءُوكَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَإِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ يَضُرُّوكَ شَيْئًا وَإِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ وَكَيْفَ يُحَكِّمُونَكَ وَعِنْدَهُمُ التَّوْرَاةُ فِيهَا حُكْمُ اللَّهِ ثُمَّ يَتَوَلَّوْنَ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ وَمَا أُولَئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«گوش سپارندگان به دروغ و بسیار حرام  خوارند پس اگر به نزد تو آمدند میان آنان داوری کن و یا از آنان رو بگردان؛ و اگر از ایشان رو بگردانی هرگز هیچ زیانی به تو نمی‌توانند رساند  و اگر میان آنان داوری کردی به داد داوری کن که خداوند دادگران را دوست می‌دارد چگونه تو را به داوری می‌گیرند در حالی که تورات نزد آنهاست که در آن حکم خداوند (آمده) است! سپس، بعد از آن، روی می‌گردانند و آنان مؤمن نیستند» سوره مائده، آیه ۴۲-۴۳.</ref>؛
#'''اشتکا و برخی مشتقات آن:''' {{متن قرآن|قَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّتِي تُجَادِلُكَ فِي زَوْجِهَا وَتَشْتَكِي إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ يَسْمَعُ تَحَاوُرَكُمَا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ}}<ref>«خداوند، سخن زنی را که با تو درباره همسرش چالش داشت و به خداوند شکوه می‌کرد شنیده است و خداوند گفت و گوی شما را می‌شنود که خداوند، شنوایی بیناست» سوره مجادله، آیه ۱.</ref>؛
#'''انتصار و [[استنصار]]:''' {{متن قرآن|إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَكَرُوا اللَّهَ كَثِيرًا وَانْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ مَا ظُلِمُوا وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}}<ref>«جز آنان که ایمان دارند و کارهای شایسته انجام می‌دهند و خداوند را بسیار یاد می‌کنند و پس از آنکه ستم دیده باشند داد می‌ستانند  و آنان که ستم ورزیده‌اند به زودی خواهند دانست که به کدام بازگشتگاه باز خواهند گشت» سوره شعراء، آیه ۲۲۷.</ref>؛
#'''[[تنازع]]:''' {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند  فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>،
#'''[[استغاثه]]:''' {{متن قرآن|وَدَخَلَ الْمَدِينَةَ عَلَى حِينِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِيهَا رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلَانِ هَذَا مِنْ شِيعَتِهِ وَهَذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِي مِنْ شِيعَتِهِ عَلَى الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَيْهِ قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِينٌ}}<ref>«و هنگام بی‌خبری مردم وارد شهر شد و در آن دو مرد را یافت یکی از گروه خویش و دیگری از دشمنانش  که با هم کارزار می‌کردند؛ آنکه از گروه (خود) او بود در برابر آنکه از دشمنانش  بود از وی یاری خواست، پس موسی مشتی بر او زد که او را کشت، (موسی) گفت: این از کار شیطان است که او دشمن گمراه‌کننده آشکاری است» سوره قصص، آیه ۱۵.</ref>،
#'''جهر:''' {{متن قرآن|لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا}}<ref>«خداوند بانگ برداشتن به بدگویی را دوست نمی‌دارد مگر (از) کسی که بر او ستم رفته است و خداوند شنوایی داناست» سوره نساء، آیه ۱۴۸.</ref> دربردارند<ref>[[محمود گودرزی|گودرزی، محمود]]، [[دادخواهی (مقاله)|دادخواهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۲.</ref>.
 
==[[امیرالمؤمنین]] {{ع}} و دادخواهی==
در ادوار [[تاریخ]] [[ملت‌ها]]، همواره [[اغنیا]]، [[ستمگران]] و [[زورمداران]] باعث تضییع [[حقوق]] افراد [[ضعیف]] و [[بی‌بضاعت]] در [[جامعه]] بوده و آنان را به [[استعمار]]، [[استضعاف]] و [[بردگی]] می‌‌کشیدند و [[قدرت]] بهره‌گیری و [[دفاع]] از مزایای [[اجتماعی]]، فردی و [[زندگی]] سالم را از آنان سلب می‌‌نمودند. در [[حقیقت]] شرایط به گونه‌ای بود که افراد [[ناتوان]] خودشان را عاجز از مقابله و [[رویارویی با مستکبران]] می‌‌دیدند و این امر، خود موجب پرورش و [[ترویج]] [[ظلم]] و [[بی‌عدالتی]] گردیده و [[نظام]] طبقاتی و ظالمانه‌ای را در [[جامعه]] به وجود می‌‌آورد. [[علی]]{{ع}} برای از بین بردن این روند و ممانعت از [[گسترش ظلم]] و تبعیضات در [[جامعه اسلامی]]، تنها [[راه]] [[رهایی]] و [[نجات]] را [[مبارزه]] می‌‌دانست و می‌‌فرمود: "افراد [[ضعیف]] و [[ناتوان]]، هرگز نمی‌توانند [[ستم]] را از خود دور کنند، و [[حق]] جز با تلاش و کوشش به [[دست]] نمی‌آید"<ref>{{متن حدیث|لَا يَمْنَعُ الضَّيْمَ الذَّلِيلُ وَ لَا يُدْرَكُ الْحَقُّ إِلَّا بِالْجِدِّ}}، نهج البلاغه، خطبه ۲۹.</ref>.
 
از تعبیر [[امام]]{{ع}} به {{متن حدیث|وَ لَا يُدْرَكُ الْحَقُّ إِلَّا بِالْجِدِّ}} به خوبی استفاده می‌‌شود که [[حق]] در هر حال گرفتنی است و نه دادنی. پس هر فردی از افراد [[بشر]] اگر مورد [[ستم]] و تظلم واقع شود، [[وظیفه شرعی]] و [[اسلامی]]‌اش ایجاب می‌‌کند تا در مقابل [[ظالمین]] تنها نظاره‌گر صحنه نباشد و بلکه از خود واکنش نشان بدهد و ساکت ننشیند. [[مستضعفان]] و [[ستمدیدگان]] و محرومان [[جهان]] باید از این [[کلام]] [[زیبا]] و نغز [[امام]]{{ع}} نهایت استفاده را نموده و درس بگیرند و برای احقاق حقشان از [[جامعه جهانی]] [[متحد]] و یک‌دل شوند و به پاخیزند و [[قیام]] نمایند، به [[یقین]] بدانند که [[نصرت الهی]] شامل حال آنان خواهد شد.
 
[[رسیدگی به مشکلات]] [[مردم]] از امور بسیار مهمی است که [[علی]]{{ع}} بر آن تاکید داشت و نهایت [[سعی]] خود را به کار می‌‌برد تا در قلمرو [[حکومت]] او بر کسی ظلمی نرود. اگر اطلاع پیدا می‌نمود، فردی و یا افرادی مورد [[ستم]] واقع شده‌اند، فوراً [[اقدام]] می‌‌کرد و عاملین آن را مورد [[عتاب]] و [[سرزنش]] قرار می‌‌داد و حتی از [[قدرت]] [[عزل]] می‌‌کرد. این نحوه از [[برخورد امام]]{{ع}} با افرادی که در پیرامونش گرد آمده بودند، حاکی از [[عشق]] و علاقه بیش از حد در نهاد [[علی]]{{ع}} برای تحقق [[عدالت]] در [[جامعه]] و از بین بردن [[ستم]]، [[تبعیض]]، [[حق‌کشی]] و اجحاف بود. [[رفتار]] [[علی]]{{ع}} با توده [[مردم]]، شاکیان و [[ستمدیدگان]]، الگوی [[عدل]] [[اسلامی]] است؛ زیرا هیچگاه [[بینوایی]] را از در خانه‌اش نراند و بلکه باوقار و [[متانت]] به درد [[دل]] تک تک افراد و [[مظلومان]] گوش فرا می‌‌داد و آنگاه برای [[دادخواهی]] و [[رسیدگی به مشکلات]] آنها شخصاً وارد میدان می‌‌شد. هرگاه می‌‌شنید ستمی توسط یکی از عُمّالش بر مظلومی روا داشته شده، سخت برمی‌آشفت و از غصه اینکه در [[حکومت]] آن حضرت بر [[مسلمانی]] یا [[اهل]] کتابی، [[جور]] و [[تعدی]] صورت گرفته است [[گریه]] می‌‌کرد.
 
[[نقل]] کرده‌اند، روزی "[[سوده]]" دختر عماره [[همدانی]] به [[شکایت]] از مردی که [[علی]]{{ع}} او را [[مأمور]] جمع‌آوری مالیاتش کرده بود، به [[خدمت]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} رسید. حضرت با یک [[دنیا]] [[عطوفت]] و مهر از او پرسید: کاری داری؟ [[سوده]] [[شکایت]] خود را مطرح ساخت. [[علی]]{{ع}} بر ستمی که بر آن بانو رفته بود، بگریست و گفت: "بارخدایا! من آن را [[فرمان]] نداده‌ام تا به بندگانت [[ستم]] روا دارد و حقت را ترک گوید".آنگاه کاغذی از جیب خود درآورد و نامه‌ای بدین مضمون نوشت: "پیمانه و [[میزان]] را کامل کن و به [[مردم]] چیزی را کم نفروش و در [[زمین]] [[فساد]] برپا ننما؛ چون این [[نامه]] من به تو برسد، آنچه را که در [[اختیار]] داری، نگهدار تا کسی که آن را از تو تحویل خواهد گرفت، بیاید"<ref>بحارالانوار، ج ۴۱، ص ۱۱۹.</ref>.<ref>[[غلام سخی حلیمی|سخی حلیمی، غلام]]، [[فرهنگ کوثر (نشریه)|فصلنامه فرهنگ کوثر]]، [[امام علی و دفاع از مظلوم (مقاله)|امام علی و دفاع از مظلوم]]، ص۳۰.</ref>


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==
== جستارهای وابسته ==


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۲۴ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۴۹

اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل عدالت‌خواهی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

در فرهنگ اسلامی، انسان دستی در دست خدا دارد تا سرمایه معنوی لازم را برای طی مسیر عبودیت کسب کند و دستی نیز در دست خلق دارد تا با رفع نیاز مردم در پیشگاه خداوند مقرب‌تر شود. خداوند که خود بزرگ‌ترین فریادرس مظلومان است، همه توانمندان را به فریادرسی فریادخواهان فراخوانده و حتی حکم جهاد را در دفاع از فریادخواهان مقرر نموده و انسان‌هایی را که نسبت به اینان احساس مسئولیت نمی‌کنند نکوهش کرده است[۱]. پیامبر اکرم(ص) فرمود: «اگر مسلمانی بشنود که فریادخواهی، مسلمین را به یاری خود می‌خواند ولی به ندای او جواب مثبت ندهد مسلمان نیست»[۲].[۳]

معناشناسی

"دادخواهی" به معنای عمل دادخواه و درخواست برداشتن ظلم از حاکم است. شکایت مظلوم نزد حاکم یا قاضی از ستم دیگری در حقش را دادخواهی نامند[۴].

معادل عربی آن تظلّم، به معنای شکایت از ستم دیگری است[۵]. اشتکا به معنای اظهار اندوه و گله[۶] و وصف آنچه به او رسیده[۷] نیز بیشتر به معنای دادخواهی است.

در اصطلاح حقوقی، به ادعای مدّعی در دادگاه[۸] برای خواستن چیزی به زیان دیگری[۹]، نوشتاری باشد یا گفتاری، دادخواهی گفته می‌شود[۱۰]. بر این اساس، دادخواهی طرح دعوا در دادگاه برای احقاق حق است[۱۱].[۱۲]

دادخواهی در قرآن

دادخواهی در قرآن کریم صریحاً به کار نرفته است؛ اما معنای اصطلاح دادخواهی از برخی آیات قابل برداشت است:

  1. حکم و مشتقات آن:﴿مَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ فَإِنْ جَاءُوكَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَإِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ يَضُرُّوكَ شَيْئًا وَإِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ وَكَيْفَ يُحَكِّمُونَكَ وَعِنْدَهُمُ التَّوْرَاةُ فِيهَا حُكْمُ اللَّهِ ثُمَّ يَتَوَلَّوْنَ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ وَمَا أُولَئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ[۱۳]؛
  2. اشتکا و برخی مشتقات آن: ﴿قَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّتِي تُجَادِلُكَ فِي زَوْجِهَا وَتَشْتَكِي إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ يَسْمَعُ تَحَاوُرَكُمَا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ[۱۴]؛
  3. انتصار و استنصار: ﴿إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَكَرُوا اللَّهَ كَثِيرًا وَانْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ مَا ظُلِمُوا وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ[۱۵]؛
  4. تنازع: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا[۱۶]،
  5. استغاثه: ﴿وَدَخَلَ الْمَدِينَةَ عَلَى حِينِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِيهَا رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلَانِ هَذَا مِنْ شِيعَتِهِ وَهَذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِي مِنْ شِيعَتِهِ عَلَى الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَيْهِ قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِينٌ[۱۷]،
  6. جهر: ﴿لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا[۱۸] دربردارند[۱۹].

امیرالمؤمنین (ع) و دادخواهی

در ادوار تاریخ ملت‌ها، همواره اغنیا، ستمگران و زورمداران باعث تضییع حقوق افراد ضعیف و بی‌بضاعت در جامعه بوده و آنان را به استعمار، استضعاف و بردگی می‌‌کشیدند و قدرت بهره‌گیری و دفاع از مزایای اجتماعی، فردی و زندگی سالم را از آنان سلب می‌‌نمودند. در حقیقت شرایط به گونه‌ای بود که افراد ناتوان خودشان را عاجز از مقابله و رویارویی با مستکبران می‌‌دیدند و این امر، خود موجب پرورش و ترویج ظلم و بی‌عدالتی گردیده و نظام طبقاتی و ظالمانه‌ای را در جامعه به وجود می‌‌آورد. علی(ع) برای از بین بردن این روند و ممانعت از گسترش ظلم و تبعیضات در جامعه اسلامی، تنها راه رهایی و نجات را مبارزه می‌‌دانست و می‌‌فرمود: "افراد ضعیف و ناتوان، هرگز نمی‌توانند ستم را از خود دور کنند، و حق جز با تلاش و کوشش به دست نمی‌آید"[۲۰].

از تعبیر امام(ع) به «وَ لَا يُدْرَكُ الْحَقُّ إِلَّا بِالْجِدِّ» به خوبی استفاده می‌‌شود که حق در هر حال گرفتنی است و نه دادنی. پس هر فردی از افراد بشر اگر مورد ستم و تظلم واقع شود، وظیفه شرعی و اسلامی‌اش ایجاب می‌‌کند تا در مقابل ظالمین تنها نظاره‌گر صحنه نباشد و بلکه از خود واکنش نشان بدهد و ساکت ننشیند. مستضعفان و ستمدیدگان و محرومان جهان باید از این کلام زیبا و نغز امام(ع) نهایت استفاده را نموده و درس بگیرند و برای احقاق حقشان از جامعه جهانی متحد و یک‌دل شوند و به پاخیزند و قیام نمایند، به یقین بدانند که نصرت الهی شامل حال آنان خواهد شد.

رسیدگی به مشکلات مردم از امور بسیار مهمی است که علی(ع) بر آن تاکید داشت و نهایت سعی خود را به کار می‌‌برد تا در قلمرو حکومت او بر کسی ظلمی نرود. اگر اطلاع پیدا می‌نمود، فردی و یا افرادی مورد ستم واقع شده‌اند، فوراً اقدام می‌‌کرد و عاملین آن را مورد عتاب و سرزنش قرار می‌‌داد و حتی از قدرت عزل می‌‌کرد. این نحوه از برخورد امام(ع) با افرادی که در پیرامونش گرد آمده بودند، حاکی از عشق و علاقه بیش از حد در نهاد علی(ع) برای تحقق عدالت در جامعه و از بین بردن ستم، تبعیض، حق‌کشی و اجحاف بود. رفتار علی(ع) با توده مردم، شاکیان و ستمدیدگان، الگوی عدل اسلامی است؛ زیرا هیچگاه بینوایی را از در خانه‌اش نراند و بلکه باوقار و متانت به درد دل تک تک افراد و مظلومان گوش فرا می‌‌داد و آنگاه برای دادخواهی و رسیدگی به مشکلات آنها شخصاً وارد میدان می‌‌شد. هرگاه می‌‌شنید ستمی توسط یکی از عُمّالش بر مظلومی روا داشته شده، سخت برمی‌آشفت و از غصه اینکه در حکومت آن حضرت بر مسلمانی یا اهل کتابی، جور و تعدی صورت گرفته است گریه می‌‌کرد.

نقل کرده‌اند، روزی "سوده" دختر عماره همدانی به شکایت از مردی که علی(ع) او را مأمور جمع‌آوری مالیاتش کرده بود، به خدمت امیرمؤمنان(ع) رسید. حضرت با یک دنیا عطوفت و مهر از او پرسید: کاری داری؟ سوده شکایت خود را مطرح ساخت. علی(ع) بر ستمی که بر آن بانو رفته بود، بگریست و گفت: "بارخدایا! من آن را فرمان نداده‌ام تا به بندگانت ستم روا دارد و حقت را ترک گوید".آنگاه کاغذی از جیب خود درآورد و نامه‌ای بدین مضمون نوشت: "پیمانه و میزان را کامل کن و به مردم چیزی را کم نفروش و در زمین فساد برپا ننما؛ چون این نامه من به تو برسد، آنچه را که در اختیار داری، نگهدار تا کسی که آن را از تو تحویل خواهد گرفت، بیاید"[۲۱].[۲۲]

پرسش‌های وابسته

منابع

پانویس

  1. ﴿ وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا «و چرا شما در راه خداوند نبرد نمی‌کنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که می‌گویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمش ستمگرند رهایی بخش و از سوی خود برای ما سرپرستی بگذار و از سوی خود برای ما یاوری بگمار» سوره نساء، آیه ۷۵.
  2. « مَنْ أَصْبَحَ لَا يَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلًا يُنَادِي يَا لَلْمُسْلِمِينَ فَلَمْ يُجِبْهُ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ»؛ الکافی، ج۲، ص۱۶۴.
  3. شایسته‌نژاد، علی اکبر، مقاله «فریادرسی و فریادخواهی»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۳۵۲.
  4. فرهنگ فارسی، ج ۲، ص ۱۴۷۹؛ لغت‌نامه، ج ۶، ص ۸۹۹۳، «دادخواهی».
  5. لسان العرب، ج ۱۳، ص ۳۷۴، «ظلم»؛ مبسوط در ترمینولوژی حقوق، ج ۲، ص ۱۲۶۲.
  6. لسان العرب، ج ۱۴، ص ۴۳۹، «شکا»؛ نیز نک: مفردات، ص ۲۶۶، «شکا».
  7. ترمینولوژی حقوق، ارجمند، ص ۲۲۸.
  8. ترمینولوژی حقوق، جعفری، ص ۲۹۰.
  9. دانشنامه حقوقی، ج ۳، ص ۴۹۷.
  10. ترمینولوژی حقوق، ارجمند، ص ۲۲۹.
  11. فرهنگ فقه، ج ۳، ص ۵۶۷.
  12. گودرزی، محمود، دادخواهی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۲.
  13. «گوش سپارندگان به دروغ و بسیار حرام خوارند پس اگر به نزد تو آمدند میان آنان داوری کن و یا از آنان رو بگردان؛ و اگر از ایشان رو بگردانی هرگز هیچ زیانی به تو نمی‌توانند رساند و اگر میان آنان داوری کردی به داد داوری کن که خداوند دادگران را دوست می‌دارد چگونه تو را به داوری می‌گیرند در حالی که تورات نزد آنهاست که در آن حکم خداوند (آمده) است! سپس، بعد از آن، روی می‌گردانند و آنان مؤمن نیستند» سوره مائده، آیه ۴۲-۴۳.
  14. «خداوند، سخن زنی را که با تو درباره همسرش چالش داشت و به خداوند شکوه می‌کرد شنیده است و خداوند گفت و گوی شما را می‌شنود که خداوند، شنوایی بیناست» سوره مجادله، آیه ۱.
  15. «جز آنان که ایمان دارند و کارهای شایسته انجام می‌دهند و خداوند را بسیار یاد می‌کنند و پس از آنکه ستم دیده باشند داد می‌ستانند و آنان که ستم ورزیده‌اند به زودی خواهند دانست که به کدام بازگشتگاه باز خواهند گشت» سوره شعراء، آیه ۲۲۷.
  16. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.
  17. «و هنگام بی‌خبری مردم وارد شهر شد و در آن دو مرد را یافت یکی از گروه خویش و دیگری از دشمنانش که با هم کارزار می‌کردند؛ آنکه از گروه (خود) او بود در برابر آنکه از دشمنانش بود از وی یاری خواست، پس موسی مشتی بر او زد که او را کشت، (موسی) گفت: این از کار شیطان است که او دشمن گمراه‌کننده آشکاری است» سوره قصص، آیه ۱۵.
  18. «خداوند بانگ برداشتن به بدگویی را دوست نمی‌دارد مگر (از) کسی که بر او ستم رفته است و خداوند شنوایی داناست» سوره نساء، آیه ۱۴۸.
  19. گودرزی، محمود، دادخواهی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۲.
  20. «لَا يَمْنَعُ الضَّيْمَ الذَّلِيلُ وَ لَا يُدْرَكُ الْحَقُّ إِلَّا بِالْجِدِّ»، نهج البلاغه، خطبه ۲۹.
  21. بحارالانوار، ج ۴۱، ص ۱۱۹.
  22. سخی حلیمی، غلام، فصلنامه فرهنگ کوثر، امام علی و دفاع از مظلوم، ص۳۰.