زکات در معارف و سیره علوی
مقدمه
امام علی (ع) درست در چنین وضعیتی که نهاد رسمی زکات، آماج تهدید واقع شده بود، عهدهدار خلافت شد، و رسالت اصلی خود را در این زمینه، بازسازی اعتماد عمومی و احیای مجدد سنت نبوی قرار داد. رئوس سیاستهای امام را درباره زکات به شرح ذیل میتوان بیان داشت.
تقویت انگیزههای ایمانی مردم
زکات و نماز در قرآن همواره در کنار هم و به صورت دو رکن اصلی و عملی اسلام ذکر شدهاند. امام علی (ع) نیز التزام به این دو را در کنار هم، برای پذیرش عملی اسلام لازم میشمرد. در روایتی از حضرت نقل شده است: «الْمَاعُونُ الزَّكَاةُ الْمَفْرُوضَةُ وَ مَانِعُ الزَّكَاةِ كَآكِلِ الرِّبَا وَ مَنْ لَمْ يُزَكِّ مَالَهُ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ»[۱]؛ «ماعون همان زکات واجب است و کسی که زکات ندهد، مانند رباخوار است و کسی که زکات مالش را ندهد، مسلمان نیست».
در حدیث دیگری میفرماید: «لَا تُقْبَلُ الصَّلَاةُ مِمَّنْ مَنَعَ الزَّكَاةَ»[۲]؛ «نماز از کسی که زکات ندهد، پذیرفته نمیشود».
امیرمؤمنان (ع) با بیان پاداش آخرتی و برکات دنیایی زکات، مسلمانان را به پرداخت داوطلبانه آن تشویق میکرد و از این طریق، هزینه گردآوری زکات و فرار مالیاتی را کاهش میداد. در سخنان پرشماری که از حضرت رسیده، زکات مایه پاکی انسان از رذایل اخلاقی[۳] و تقویت روحیه تواضع و خشوع[۴] و از جمله برترین وسایل نزدیکی به خداوند به شمار آمده است[۵]. در همین زمینه، یکی از نکاتی که امام در نهج البلاغه بر آن تأکید کرده، این است که برخلاف تصور ابتدایی انسان، زکات نه تنها چیزی از دارایی مؤدی نمیکاهد، بلکه بر آن میافزاید[۶].
نمونهای از گفتار حضرت در ترغیب مردم به پرداخت داوطلبانه زکات چنین نقل شده است: بدانید که زکات، همراه نماز، مایه نزدیکی مسلمانان به خداوند است؛ بنابراین کسی که زکات را با طیب خاطر عطا کند، کفاره گناهان به شمار میرود و مانعی از آتش برای او خواهد بود؛ پس کسی نباید به دنبال آنچه پرداخته، چشم بدوزد و در ادای آن برای خویش مشقت ببیند یا برای آن حسرت بخورد؛ زیرا کسی که بدون طیب نفس برای دریافت مزد بیشتری آن را بپردازد، از سنت پیامبر آگاه نیست و از پاداش مغبون، و در عمل گمراه، و بسیار پشیمان خواهد شد[۷].[۸]
رعایت اصول اخلاقی در برخورد با مؤدیان
در آیین نامههایی که امام به مأموران گردآوری زکات نوشته، همواره بر رعایت نکاتی چون تأمین رضایت مؤدیان و عدم اجحاف بر آنان، حاکمیت مؤدیان در تعیین مقدار زکات خود و مالی که باید به صورت زکات از اموال جدا شود و خوشرویی و ملاطفت با آنان تأکید شده است[۹].[۱۰]
برخورد روانی و قانونی با مانعان زکات
همان طور که مؤدیان زکات از تشویقهای امیرمؤمنان (ع) بهره میبردند، متخلفان از پرداخت آن، با برخوردهای روانی و قانونی تنبیه میشدند. از نظر روانی، بدترین تنبیه برای مانعان این بود که عموم مردم در مسلمان بودنشان تردید کنند؛ به ویژه که حکایت خودداری ثعلبه از پرداخت زکات و برخورد روانی پیامبر که به نزول آیه ۷۵ سوره توبه و انزوای اجتماعی او منجر شد، هنوز به خوبی در خاطر مسلمانان جای داشت. گرچه با وجود سیاستهای تشویقی برای مؤدیان و برخوردهای روانی با مانعان، نیاز چندانی به برخوردهای قانونی باقی نمیماند، در موارد نادری، مجازاتهای قانونی نیز اعمال میشد. مجازاتی که در زمان پیامبر برای این منظور تجویز گردید و امیرمؤمنان (ع) مأمور اجرای آن شد، جنگ با مانعان زکات بود. امام در زمان حکومت خود نیز بر اِعمال مجازاتهای قانونی بر مانعان زکات تأکید میکرد. در نامهای که به عامل خود مخنف بن قیس برای گردآوری زکات نوشته است، میفرماید: پس هر کس از اهل طاعت ما، از اهالی جزیره و بین کوفه و شام، ادعا کرد که زکاتش را به عمال شام پرداخته است، در حالی که در حوزه امنیتی ما به سر میبرد، او را منع کن؛ چراکه سپاه ما او را حمایت کرده است. تو چنین اجازهای به او نده؛ اگرچه اعتقاد او به گمان خودش باشد. او چنین حقی ندارد که در سرزمینهای ما زندگی کند و زکاتش را به دشمنان ما بدهد[۱۱].
در نمونه دیگری، امیرمؤمنان (ع) معقل بن قیس را مأمور ساخت تا با مانعان زکات که در اطراف خریت بن راشد اجتماع کرده بودند، بجنگد[۱۲].[۱۳]
وضع مالیاتهای شبیه زکات
افزون بر نکاتی که در عهد رسول خدا (ص) تشریع شده بود و بعدها نیز در قالب قانون ثابت مالیاتی اسلام به همان کیفیت ادامه یافت، امام مالیات مشابهی که تحت عنوان زکات از آن نام برده شده، وضع کرد؛ چنان که از امام باقر و امام صادق (ع) نقل شده: امیرمؤمنان (ع) بر اسبهای عتاق از نژاد اصیل سالانه دو دینار، و بر سایر اسبها، سالانه یک دینار زکات وضع کرد[۱۴].
از نظر فقهی، در این که این مالیات، زکات سنجی[۱۵]، تعمیم زکات واجب[۱۶] یا مالیات حکومتی به شمار میرود، اختلاف است؛ اما در هر حال، ظاهر روایت از الزامی بودن حکم آن حکایت دارد. روایت دیگری از امام میفرماید: خداوند سبحان غذا و نیاز نیازمندان را در اموال ثروتمندان معین کرده است؛ پس هیچ فقیری گرسنه نمیماند، مگر به واسطه اینکه ثروتمندان از حق آنان بهرهمند شدهاند، و خداوند آنان را برای این عمل مؤاخذه خواهد کرد[۱۷].
بنابر آنچه گذشت میتوان گفت حضرت به این اصل حقوقی اعتقاد داشته که مشمولان زکات تا آنجا که فقیران مانند بقیه مردم بینیاز شوند، باید زکات بپردازند. اثبات این اصل، به ولی امر امکان میدهد که در موارد عدم کفاف مالیاتهای ثابت، با استفاده از اختیارات قانونی خود در منطقة الفراغ، مالیاتهای بیشتری وضع کند. این نوع مالیات را در اصطلاح امروزی مالیات حکومتی مینامند[۱۸].[۱۹]
منابع
پانویس
- ↑ قاضی نعمان تمیمی، دعائم الاسلام. ج۱، ص۲۴۷.
- ↑ قاضی نعمان تمیمی، شرح الاخبار، ج۲، ص۴۴۳، ح۷۹۴.
- ↑ آمدی، عبدالواحد، غررالحکم، شرح خوانساری، ح۸۲۸۹.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۱۰؛ شیخ صدوق، کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۲۰۵، ح۶۱۳.
- ↑ «فَرَضَ اللَّهُ الزَّكَاةَ... تَسْبِيباً لِلرِّزْقِ»؛ (نهج البلاغه، حکمت ۲۵۲) همچنین: الزکاة نقص فی الصورة و زیادة فی المعنی. (ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲۰، ص۲۹۹، ح۴۱۶).
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۹۹.
- ↑ حسینی، سید رضا، مقاله «بیت المال»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۳۹۸.
- ↑ ر. ک: نهج البلاغه، نامه ۲۵ و ۲۶.
- ↑ حسینی، سید رضا، مقاله «بیت المال»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۴۰۰.
- ↑ قاضی نعمان تمیمی، دعائم الاسلام، ج۱، ص۲۵۹.
- ↑ ر. ک: طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۵، ص۱۲۴-۱۲۷.
- ↑ حسینی، سید رضا، مقاله «بیت المال»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۴۰۰.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۳، ص۵۳۰، ح۱.
- ↑ ر. ک: نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۵، ص۷۴.
- ↑ ر. ک: منتظری، حسین علی، دراسات فی ولایة الفقیه، ج۳، ص۲۷.
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۳۲۸.
- ↑ ر. ک: صدر، سیدمحمدباقر، اقتصاد ما، ترجمه عبدالعلی اسپهبدی، ج۲، ص۳۴۰-۳۵۰.
- ↑ حسینی، سید رضا، مقاله «بیت المال»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۴۰۱.