مکارم اخلاق در معارف دعا و زیارات

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳۱ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۳۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

مکارم جمع مکرمت به معنای نوازش‌ها، بزرگواری‌ها، نیکی‌ها و خوبی‌هاست[۱]. اخلاق جمع خُلق و آن عبارت است از سیمای باطنی و هیئت راسخ نفسانی که به موحب آن افعال نیک و بد اختیاری، بدون تکلّف و تأمّل از انسان صادر شود[۲]. بنابراین مکارم اخلاق عبارت از خُلقیات، خصلت‌های روحی و کارهای بزرگ‌منشانه و نیکویی است که اتصاف به آنها باعث قرب انسان به خدا و نیل به درجات بالای سعادت است. ارزش مکارم اخلاق به حدی است که فلسفه بعثت پیامبر خاتم (ص) تکمیل و تتمیم آن شمرده شده است: «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ‏ مَكَارِمَ‏ الْأَخْلَاقِ‏»[۳]؛ من از طرف خدا برانگیخته شدم تا مکارم اخلاق را به کمال رسانم و تمام کنم. امام سجاد (ع) همین مضمون را از جدّ خود رسول خدا (ص) چنین نقل کرده است: «بُعِثْتُ بِمَكَارِمِ‏ الْأَخْلَاقِ‏ وَ مَحَاسِنِهَا»[۴].

تعالیم قرآن مجید و سنت و سیره پیامبر (ص) بهترین الگو و سرمشق برای شناخت و دست‌یابی به مکارم و محاسن اخلاقی است: ﴿لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا[۵]. در بین آیات قرآن آیات پایانی سوره فرقان (آیه ۶۲-۷۷) که به توصیف "عبادالرّحمن" می‌پردازد، بیانگر برخی ویژگی‌ها و مکارم اخلاقی بندگان خوب خداست، و بندگان خدای رحمان کسانی‌اند که روی زمین به نرمی و تواضع گام برمی‌دارند و چون نادانان ایشان را طرف خطاب قرار دهند با سلامت نفس و ملایمت پاسخ می‌دهند. و آنانند که در حال سجده یا ایستاده، شب را به روز می‌آورند... و کسانی‌اند که چون انفاق کنند نه ولخرجی می‌کنند و نه تنگ می‌گیرند... و کسانی‌اند که گواهی دروغ نمی‌دهند، و چون بر لغو بگذرند با بزرگواری می‌گذرند: ﴿وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا[۶].

در اندرزهایی که پیامبر (ص) به صحابی بزرگ ابن‌مسعود می‌آموزد، برخی از این مکرمت‌ها چنین بیان شده است: «هنگامی که به بلایی گرفتار آیند صبر پیشه کنند و چون چیزی به آنان عطا شود شکرگزارند و اگر حکمی داده و قضاوتی نمایند به عدل رفتار کنند و چون سخن گویند راست بگویند، و چنان‌چه وعده‌ای دهند وفا کنند، و اگر بد کنند استغفار نمایند، و چون کار نیکی به جا آورند شادمان گردند... و با مردم به نیکی سخن گویند»[۷]. در حدیث دیگری ده مورد از مکارم اخلاق بیان شده است: راستگویی، امانت‌داری، صله رحم یا پیوند با خویشان، مهمان‌نوازی، بخشش به سائل و نیازمند، پاداش در برابر خیررسانی دیگران، حمایت از همسایه، حمایت از همراه، و مهم‌تر از همه اینها یکی حیا داشتن و دیگری یاد خدا بودن[۸].

معارف اهل‌بیت (ع) آکنده از مواعظ و نصایحی است که در ضمن آنها مکارم اخلاق و خصال عالی بیان شده است. پیامبر (ص) فرموده‌اند: «أَ لَا أَدُلُّكُمْ عَلَى خَيْرِ أَخْلَاقِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ تَصِلُ مَنْ قَطَعَكَ وَ تُعْطِي‏ مَنْ‏ حَرَمَكَ‏ وَ تَعْفُو عَمَّنْ ظَلَمَكَ»[۹]؛ «آیا شما را به برترین خلقیات دنیا و آخرت راهنمایی نکنم؟!" بپیوند با کسی که از تو بریده است، و عطا کن به آنکه تو را محروم داشته و از کسی که در حق تو ستم کرده درگذر». ‌چنانچه به کتاب خدا مراجعه کنیم می‌بینیم قرآن نیز ما را به همین سمت هدایت می‌کند: ﴿وَجَزَاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ[۱۰]. در جای دیگر می‌فرماید: ﴿وَيَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ[۱۱]. از نظر قرآن می‌توان بدی را با بدی همانند آن (نه بیشتر) پاسخ داد چرا که این عمل عادلانه و اخلاقی است اما مکارم اخلاق اقتضا می‌کند که از بدی درگذریم (عفو) و آن را به نیکی پاسخ دهیم. صحیفه سجادیه منبعی غنی برای شناسایی خصایل حمیده و مکارم اخلاقی و افعال پسندیده است. امام سجاد (ع) از خداوند متعال خُلق خوش[۱۲] و بلندای اخلاق نیکو را طلب می‌نماید: «وَ هَبْ‏ لِي‏ مَعَالِيَ‏ الْأَخْلَاقِ‏»[۱۳]؛ "و از اخلاق متعالی بهره‌ورم دار". آن حضرت قرآن را عاملی برای دوری‌جستن از اخلاق پست و فرودین (مدانی اخلاق) می‌داند[۱۴] و پیشتر بیان داشتیم که آموزه‌های قرآن (و عترت) انسان را به سوی مکارم و معالی اخلاق (نقطه مقابل مدانی اخلاق) راه می‌نماید.

در بین دعاهای صحیفه، دعای بیستم به ذکر مکارم اخلاق اختصاص یافته است. در این دعا ۱۹۳ ویژگی ممتاز بیان شده است. که در ضمن آن امام نوزده بار بر محمد و خاندان او درود می‌فرستد. این ویژگی‌ها مضامین گوناگونی را شامل می‌شود. برخی از آنها همچون ایمان کامل و یقین و حُسن‌نیّت به بُعد قلبی و روحی انسان مربوط می‌شود و بعضی دیگر مربوط به اعمال و رفتار ظاهری انسان است، مثل سخن‌گفتن به هدایت و انجام طاعات و کارهایی که مورد خشنودی خداوند است. هرچند هدف‌گیری امام در این دعا ذکر مواردی است که باعث اصلاح امر آخرت است اما در عین‌حال از درخواست‌هایی که باعث اصلاح حال دنیا می‌شود نیز غفلت ننموده است؛ زیرا عمران خانه آخرت جز با اصلاح امور دنیوی و تنظیم صحیح آنها صورت نمی‌بندد؛ از این‌رو در کنار رستگاری آخرت (فوز معاداقتصاد در زندگی را لازم می‌داند و از خداوند درخواست روزیِ بی‌حساب و صحّت و سلامت می‌نماید. در همین دعا تکمیل کرامت‌ها را می‌طلبد: «ای خداوند، هر خصلت بد که در من است، بر صلاح آور و هر زشتی که با من است و موجب نکوهش من، به زیبایی بدل نمای و هر کرامت کمال‌نایافته که در من است، کامل فرمای»[۱۵].

اینک عبارت‌هایی از این دعا را از نظر می‌گذرانیم: «بار خدایا، درود بفرست بر محمد و خاندانش و مرا به راه شایسته هدایت راه‌بنمای... و نیّتی صوابم ده و چنان کن که در آن تردید روا ندارم، و عمر مرا دراز نمای و چنان کن که در طاعت تو به سر شود و چون مرتع عمر من چراگاه اهریمن گردد، پیش از آن‌که خصومت تو بر من تازد یا خشم تو مرا به سر دراندازد، جان من بستان»[۱۶]. «بار خدایا، درود بفرست بر محمد و خاندانش و رستگاری بخش مرا تا کسی را که با من ناراستی کند، به اخلاص پاسخ دهم و کسی را که از من دوری گزیند به نیکویی جزا دهم و کسی را که مرا محروم می‌دارد به بذل و احسان بنوازم و با آن‌کس که رشته مودّت بریده است بپیوندم و کسی را که از من به بدی یاد کرده است، به نیکی یاد کنم و خوبی را سپاس گویم و از بدی چشم فروبندم»[۱۷].

«ای خداوند، مرا سیمای صالحان ده و جامه پرهیزگاران، در گستردن عدل و فروخوردن خشم و خاموش کردن آتش دشمنی، و به‌هم پیوستن تفرقه‌جویان و آشتی دادن خصمان، و فاش‌کردن نیکی و پوشیدن عیب‌ها و نرم‌خویی و فروتنی و نیک‌سیرتی و بیرون‌راندن باد غرور از سر، و سبقت در فضیلت و ایثار در بخشش و دم فرو بستن از عیب دیگران... و گفتن سخنحق هرچند دشوار بود و اندک‌شمردن نیکی‌های خود در کردار و گفتار، هرچند بسیار بوَد و بسیار شمردن بدی‌های خود در کردار و گفتار، هرچند اندک بود»[۱۸]. «خدایا، درود بفرست بر محمد و خاندانش و مرا از میانه‌روی بهره‌مند ساز و در زمره اهل صواب در آور. مرا از راهنمایان طریق حق قرار ده و در شمار بندگان صالح در قیامت رستگاری را نصیب من فرمای و از آتش دوزخم در امان دار»[۱۹]. «خدایا، درود بفرست بر محمد و خاندانش و آبرویم به توان‌گری مصون دار و جاه و منزلتم را به بینوایی مکاه آن‌سان که از دیگر روزی‌خوارانت روزی بطلبم و دست پیش بندگان شریر تو دراز کنم، آنگاه به ستایش کسی که به من بخشیده است فریفته شوم و به نکوهش کسی‌که دست منع فراروی من داشته مبتلا گردم، و حال ان‌که کسی‌که توان بخشیدن و منعش هست تنها تویی و بس»[۲۰].

«خدایا، درود بفرست بر محمد و خاندانش و مرا تندرستی ده که تو را پرستش کنم و آسایش عطاکن تا دامن از جهان درچینم و علم مرا با عمل همراه فرمای، و پرهیزگاری‌ام را با میانه‌روی قرین نمای»[۲۱].[۲۲].[۲۳]

منابع

پانویس

  1. لغت‌نامه دهخدا.
  2. اخلاق و تربیت اسلامی، ص۶.
  3. مکارم الاخلاق، ج۱، ص۲۸.
  4. بحارالانوار، ج۶۶، ص۴۵.
  5. «بی‌گمان فرستاده خداوند برای شما نمونه‌ای نیکوست، برای آن کس (از شما) که به خداوند و به روز بازپسین امید دارد و خداوند را بسیار یاد می‌کند» سوره احزاب، آیه ۲۱.
  6. «و چون بر یاوه بگذرند بزرگوارانه می‌گذرند» سوره فرقان، آیه ۷۲.
  7. مکارم الاخلاق، ج۲، ص۴۷۴.
  8. ارشاد القلوب دیلمی، ج۱، ص۱۳۴.
  9. تحف العقول، ص۴۴.
  10. «و کیفر هر بدی بدی‌یی، مانند آن است پس هر که درگذرد و به راه آید پاداش وی بر خداوند است، بی‌گمان او ستمگران را دوست نمی‌دارد» سوره شوری، آیه ۴۰.
  11. «و به نیکی، بدی را دور می‌دارند؛» سوره رعد، آیه ۲۲.
  12. نیایش بیستم.
  13. نیایش بیستم.
  14. نیایش چهل‌ودوم.
  15. نیایش بیستم.
  16. نیایش بیستم.
  17. نیایش بیستم.
  18. نیایش بیستم.
  19. نیایش بیستم.
  20. نیایش بیستم.
  21. نیایش بیستم.
  22. ارشادالقلوب الی الصواب، حسن بن‌محمد دیلمی، نشر الشریف الرضی، ج۱، قم، ۱۴۱۲ق، چاپ اول؛ اخلاق و تربیت اسلامی، محمدتقی رهبر و محمدحسین رحیمیان، سمت، تهران، ۱۳۸۰، چاپ هفتم؛ تحف‌العقول عن آل‌الرسول؛ ابن‌شعبه حرانی، ترجمه آیت‌الله کمره‌ای و علی‌اکبر غفاری، انتشارات کتابچی، تهران، ۱۳۷۳، چاپ پنجم؛ صحیفه سجادیه، ترجمه عبدالمحمد آیتی، انتشارات سروش، تهران، ۱۳۹۴، چاپ نهم؛ قرآن مجید، ترجمه محمدمهدی فولادوند؛ و نیز ترجمه مهدی الهی‌قمشه‌ای؛ مکارم‌الاخلاق، حسن بن‌فضل طبرسی، ترجمه محمدحسین رحیمیان، جلد ۱ و ۲، نشر مؤمنین، ۱۳۸۶، چاپ اول؛ لغت‌نامه علی‌اکبر دهخدا، زیر نظر: دکتر محمد معین و دکتر سیدجعفر شهیدی، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، ۱۳۷۷، چاپ دوم از دوره جدید.
  23. خالقیان، فضل‌الله، مقاله «مکارم اخلاق»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۴۱۵.