عزاداری برای اهل بیت در تاریخ اسلامی
عزاداری اهل بیت (ع) در مدینه
کاروان اسیران هر چند به وطن خود بازگشتهاند، وظیفه مهم و بزرگی بر عهده دارند که شاید از وظایفی که در کوفه و شام انجام دادند کمتر نباشد. آنان نه تنها نسل حاضر و سراسر کشور را باید از جنایات و وحشیگریهای بنی امیه آگاه سازند، بلکه باید این حقایق را با همه جزئیات آن به نسلهای آینده اسلامی و به تاریخ بشر تحویل دهند. برای رسیدن به این هدف راهی جز استفاده از سوگواری و عزاداری نبود. از اینرو آن بزرگواران پس از ورود به مدینه همواره به سوگواری و عزاداری مشغول بودند و هر یک به گونهای میکوشید خاطرههای جانسوز کربلا را زنده نگه دارد. از باب نمونه، وقتی زینب کبری کنار در مسجد پیامبر رسید، گریه جانسوزی کرد و فرمود: ای جد بزرگوار من! خبر شهادت برادرم حسین را آوردهام[۱]
او همچنان اشک میریخت و گریه میکرد و هرگاه چشمش به امام سجاد میافتاد داغش تازهتر میشد[۲]. آنان در کنار قبر پیامبر نیز دسته جمعی به مرثیه سرایی و سوگواری پرداختند.
از امام صادق (ع) نقل شده است: «بر امام حسین (ع) یک سال در هر روز و شب عزاداری شد، مدت سه سال از روزی که آن حضرت به شهادت رسید. مسور بن مخرمه[۳] و گروهی از اصحاب رسول خدا (ص) پنهانی و در حالی که نقاب به چهره میزدند، در این مجالس شرکت کرده، گوش میدادند و گریه میکردند»[۴]؛
چرا پنهانی و با نقاب؟ بدون تردید شرکت در مجالس حسینی، نوعی اعتراض به یزید و هواداران او به شمار میآمد و آنان از ترس این که از سوی حکومت شناسایی و برای آنها مزاحمت ایجاد شود، این گونه در عزای امام شرکت میکردند.[۵]
سوگواری مردم مدینه بر امام حسین (ع)
مدینه پس از شهادت امام حسین (ع) و یارانش و پیش از ورود اهل بیت به مدینه چند مرتبه دیگر غرق در ماتم و عزا شد:
- مرتبه نخست، هنگامی بود که ام سلمه، همسر پیامبر از شهادت امام حسین (ع) خبر داد. او نخستین کسی بود که هم زمان با شهادت امام حسین در مدینه برای آن بزرگوار عزاداری و مرثیهسرایی کرد. عصر روز عاشورا وقتی مردم مدینه، فریاد و ناله و گریه او را شنیدند به خانهاش رفتند و او از شهادت امام خبر داد. ابن عباس و دختران عقیل و دیگر زنان بنیهاشم از افرادی بودند که در خانه امّسلمه آمده بودند. بنا به نقل تاریخ پس از سخنان ام سلمه، چنان گریه و شیونی از مدینه برخاست که هرگز مانند آن دیده نشده بود[۶].
- مرتبه دوم زمانی بود که نمایندهای از سوی ابن زیاد به مدینه آمد و خبر شهادت امام و یارانش را اعلام کرد.
طبری از عبدالملک نماینده ابن زیاد نقل کرده است: او از سوی ابن زیاد به مدینه نزد عمرو بن سعید حاکم مدینه رفت و خبر کشته شدن امام و یارانش را به وی داد. او گفت: برو و این خبر را به مردم اعلام کن. وی میگوید: پس از آنکه خبر را اعلام کردم، چنان ضجه و گریهای از زنان بنی هاشم بر خاست که تا آن روز چنان شیون و ماتمی ندیده بودم. خانههای بنی هاشم غرق در ماتم و عزا شد. عمرو بن سعید، پس از آنکه خندهای کرد، شعر زیر را که از عمرو بن معدیکرب بود، خواند:
عَجَّتْ نِسَاءُ بَنِي زِيَادٍ عَجَّةً | كَعَجِيجِ نِسْوَتِنَا غَدَاةَ الْأَرْنَبِ |
سپس گفت: این شیون ونالهها که از خانه بنیهاشم بلند شد، به عوض شیونها و نالههایی است که از خانههای بنی امیه به هنگام کشته شدن عثمان بلند شد. او پس از آن به منبر رفت و مردم را از کشته شدن امام آگاه و برای یزید بن معاویه دعا کرد [۷].
بسیاری از مورخان از اهل سنت و شیعه آوردهاند که مدینه پس از اعلام این خبر غرق در ماتم و عزا شد. شیخ مفید، شیخ طوسی و ابنشهرآشوب از ابی هیاج عبدالله بن عامر نقل کردهاند: ندیدیم روزی را که زنها و مردها همانند آن روز این قدر گریسته باشند[۸].
بلاذری، ابن کثیر و بسیاری از دیگر عالمان اهل سنت، گریه اهل مدینه و زنان بنیهاشم و واکنش عمرو بن سعید را آوردهاند[۹].
برخی گفتهاند: حاکم مدینه پس از اعلام کشته شدن امام حسین (ع) به قبر پیامبر (ص) اشاره کرد و گفت: «امروز در برابر روز بدر»[۱۰]
یعنی حسین به انتقام خون کسانی کشته شد که در بدر از سوی پیامبر کشته شدند. گروهی از انصار سخنان او را انکار کردند[۱۱].[۱۲]
منابع
پانویس
- ↑ «يَا جَدَّاهْ إِنِّي نَاعِيَةٌ إِلَيْكَ أَخِيَ الْحُسَيْنَ»
- ↑ بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۹۸؛ نفس المهموم، ترجمه شعرانی، ص۲۷۵.
- ↑ وی از اصحاب رسول خدا (ص) و یاران با وفای امام علی (ع) بود. او نامهای از علی (ع) برای معاویه برد که معاویه به آن نامه پاسخ نداد. وی پس از خلافت امام علی (ع) به مکه رفت و در آنجا اقامت گزید. او با یزید بیعت نکرد و پس از شهادت امام به سرزنش ابنزبیر پرداخت. وی در سال ۶۴ ق درگذشت. (تنقیح المقال، ج۳، ص۲۱۵؛ الاصابه، ج۶، ص۱۱۹؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱، ص۲۳۱؛ اسد الغابه، ج۴، ص۳۷۵).
- ↑ «نِيحَ عَلَى الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ سَنَةً فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ وَ ثَلَاثَ سِنِينَ مِنَ الْيَوْمِ الَّذِي أُصِيبَ فِيهِ وَ كَانَ الْمِسْوَرُ بْنُ مَخْرَمَةَ وَ جَمَاعَةٌ مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ (ص) يَأْتُونَ مُسْتَتِرِينَ مُتَقَنِّعِينَ فَيَسْتَمِعُونَ وَ يَبْكُونَ»بحارالانوار، ج۷۹، ص۱۰۲؛ دعائم الاسلام، ج۱، ص۲۲۷. در دعائم آمده است: «وَ كَانَ الْمِسْوَرُ بْنُ مَخْرَمَةَ وَ جَمَاعَةٌ مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ (ص)» که اشتباه است ابوهریره پیش از قضیه کربلا از دنیا رفته بود. بحارالانوار نیز از دعائم نقل کرده است، پس معلوم میشود نسخهای که علامه از آن نقل کرده درست بوده است.
- ↑ مزینانی، محمد صادق، نقش زنان در حماسه عاشورا، ص:۲۹۴-۲۹۶.
- ↑ در این باره در عنوان «امسلمه و عزاداری وی بر امام حسین (ع)» توضیح بیشتری خواهیم داد.
- ↑ تاریخ طبری، ج۴، ص۳۵۶.
- ↑ «فَمَا رَأَيْنَا بَاكِياً وَ لَا بَاكِيَةً أَكْثَرَ مِمَّا رَأَيْنَا ذَلِكَ الْيَوْمَ»امالی مفید، ص۳۱۹؛ امالی طوسی، ص۸۹؛ المناقب، ج۴، ص۱۱۶.
- ↑ انساب الاشراف، ج۳، ص۴۱۷؛ البدایة و النهایة، ج۸، ص۱۹۸.
- ↑ «يَا مُحَمَّدُ يَوْمٌ بِيَوْمِ بَدْرٍ»
- ↑ الغدیر، ج۱۰، ص۲۶۴.
- ↑ مزینانی، محمد صادق، نقش زنان در حماسه عاشورا، ص:۲۹۶-۲۹۸.