بحث:اسوه در قرآن
اسوه، سرمشق، پیشوا و مقتدا؛ خصلتی که شخص با آن لایق مقتدایی و پیشوایی شود[۱]؛ حالتی که شخص هنگام پیروی از دیگری به خود میگیرد (اقتداکردن)[۲]. در این مدخل از واژههای «اسوه»، «اقتدا»، «شهداء» و «مَثَل» استفاده شده است[۳].
واژهشناسی لغوی
- اسوه، اسم ثلاثی مجرّد است که معنای مصدری نیز از آن فهمیده میشود[۴] و از ریشه “ا-س-و” و اسا به معانی مداوا، اصلاح[۵]، اندوه، مداوای جراحت و صبر[۶] آمده است.
- کلمه اسوه در لغت به معنای سرمشق، پیشوا[۷]، پیشوا در مهمّات، خصلتی که شخص بدان لایق مقتدایی شود[۸]، آنچه بدان شخص اندوهگین تسلی یابد[۹]، حالت و روشی که شایسته پیروی است[۱۰] و حالت پیروی انسان از دیگران آمده است؛ خواه پیروی، نیک و سودمند یا بد و زیانبار باشد[۱۱].
- در فرهنگ اسلامی، اسوه به معنای پیروی نیک و سودمند است. کاربرد اسوه در قرآن با وصف "حسنه" و در برخی از روایات بدون وصف حسنه در پیروی از الگوهای شایسته، مانند پیامبر(ص) میتواند گواه بر این معنا باشد چنانچه در روایتی از امام حسین(ع) نقل شده:«لِي وَ لِكُلِّ مُسْلِمٍ بِرَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ»[۱۲][۱۳].
اسوه در قرآن
- واژه اسوه در قرآنکریم سه بار آمده است: یک بار در آیه ﴿لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ﴾[۱۴] در مورد پیامبر اسلام(ص) و دو بار در آیات ﴿قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ﴾[۱۵] و ﴿لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ﴾[۱۶] درباره ابراهیم خلیل(ع) و همراهان او.
- برخی واژههای متقارب و مرتبط با اسوه در قرآن کریم عبارت است از: "اقتدا"، "امام"، "شهید"، "مثل". واژه "اقتدا" که از امر به آن در آیه ﴿أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ...﴾[۱۷]، امر به تأسی فهمیده میشود[۱۸] به مفهوم اسوه نزدیک است. در این آیه خداوند پس از نام بردن از چند پیامبر و برشماری صفات و ویژگیهای آنان، به رسول گرامی خویش میفرماید: به هدایت آنان اقتدا کن. افزون بر عنوان اسوه و اقتدا در برخی موارد از عناوین دیگری مفهوم اسوه برداشت میشود؛ مانند: "امام"﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا﴾[۱۹]؛ ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا﴾[۲۰] که در مورد حضرت ابراهیم و انبیا به کار رفته است و به مقتدا و پیشوا بودن آنان اشاره دارد[۲۱] و "شهید"﴿وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَى هَؤُلَاءِ﴾[۲۲]؛ ﴿وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا﴾[۲۳] که به یک معنا بر الگو اطلاق شده است، چنان که معنای دیگر آن گواه است[۲۴]. و نیز مواردی که خداوند متعال افرادی را به عنوان مَثَل و نمونه برای مؤمنان معرفی میکند﴿وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ وَمَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِنْ رُوحِنَا وَصَدَّقَتْ بِكَلِمَاتِ رَبِّهَا وَكُتُبِهِ وَكَانَتْ مِنَ الْقَانِتِينَ﴾[۲۵][۲۶].
راز ارائه الگو
- با توجه به اینکه حیات انسان از آغاز تا انجام با رنج و مشقت آمیخته است: ﴿لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي كَبَدٍ﴾[۲۷]، ﴿إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ﴾[۲۸] ارائه الگویی موفق که در مسیر زندگی بر مشکلات فائق آمده و راه سعادت را پیموده باشد میتواند مایه تأسی و موجب آرامش خاطر انسان شده و روح تلاش و کوشش را در او تقویت کند، چنانکه بررسی سیاق آیاتی که در آنها واژه اسوه به کار رفته و سخن از سختیها و ناملایمات جنگ و پیامدهای ناشی از بیزاری جستن از کافران به میان آمده میتواند مؤید این راز باشد.
- طبق آیه ﴿إِنَّ عَلَيْنَا لَلْهُدَى﴾[۲۹] و آیه ﴿وَعَلَى اللَّهِ قَصْدُ السَّبِيلِ﴾[۳۰]. خداوند سبحان هدایت انسانها و ارائه راه راست به آنان را بر عهده گرفته است و معرفی الگوی هدایت شده و راهنمای راه یافته میتواند از عوامل مؤثر در جهت هدایت انسانها محسوب گردد.
- خصلت تأثیرپذیری انسان از عوامل تأثیرگذار نیز میتواند راز دیگری جهت ارائه الگو برای او باشد، چنانکه قرآن کریم پشیمانی حسرتبار گروهی از ستمکاران را از عدم همراهی با رسول خدا(ص): ﴿يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا﴾[۳۱]. و از دوستی با انسانهای ناشایست: ﴿لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا﴾[۳۲] متذکر میشود. از نظر تربیتی نیز معرفی الگو از بهترین روشهای عملی تربیت به شمار میآید که برخی اثر بخشی آن را از سخنان زیبا فزونتر میدانند[۳۳][۳۴].
الگوهای شایسته
- خداوند هدایت انبیا را که همان هدایت خاص الهی است مقتدای رسول خویش دانسته و او را به اقتدای به این هدایت خاص مأمور کرده است: ﴿أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ﴾[۳۵][۳۶]. و در جای دیگر انبیا را "ائمه" به معنای الگو برای امتهایشان قرار داده است: ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا﴾[۳۷][۳۸]. و در مورد دیگر راجع به انبیا میفرماید: ﴿يَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ﴾[۳۹]. یکی از معانی "شهادت" در این آیه این است که پیامبر اسوه و قدوه مردم است؛ یعنی مردم او را میبینند و به او تأسی میکنند[۴۰]؛ لیکن تنها درباره دو تن از انبیا به سبب ویژگیهای خاص ایشان واژه اسوه حسنه به صراحت به کار رفته است:
پیامبر اسلام(ص)
- خداوند در آیه ۲۱ سوره احزاب درباره اسوه بودن پیامبر اسلام میفرماید: ﴿لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ﴾[۴۱]. معرفی رسول خدا(ص) به عنوان الگو و اسوه نیکو، بدون هیچ قید و استثنا دلیل اعتبار و حجیت همه افعال آن حضرت در تمام حالات است که از صدر اسلام به عنوان سنّت مورد استناد بوده است، چنانکه در روایات از اعمال عبادی و غیر عبادی پیامبر(ص) با تعبیر اسوه یاد شده است [۴۲]. البته برخی احکام، مانند جواز ازدواج دائم با بیش از ۴ همسر و... ویژه شخص رسول خداست [۴۳].
- درباره حکم اولیِ تأسی به رسول خدا نظرات گوناگونی است؛ برخی حکم اولی را وجوب تأسی به آن حضرت و پیروی از روش و منش ایشان دانستهاند. مگر آنکه دلیلی برخلاف آن، یا بر استحباب وارد شده باشد و برخی حکم اولی را استحباب تأسی دانستهاند، مگر دلیلی بر وجوب آن اقامه شود و گروهی دیگر قائل به تفصیل شده و تأسی به ایشان را در امور دینی واجب و در امور دنیایی مستحب میدانند[۴۴].
- اصولیان نیز ضمن استناد به آیه مذکور برای حجیت افعال پیامبر(ص) معتقدند اصل عمل معصوم تنها بر اباحه فعل، و استمرار آن بر استحباب فعل دلالت میکند[۴۵].
حضرت ابراهیم(ع) و همراهان او
- آیات ﴿قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ...﴾[۴۶] و ﴿لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ﴾[۴۷] به اسوه نیکو بودن ابراهیم و همراهان او تصریح میکند.
- شخصیت ابراهیم(ع) مورد پذیرش همه ملل است[۴۸]، تا آنجا که اهل کتاب ابراهیم(ع) را منسوب به خود و خود را پیرو او میدانستند[۴۹]. این اعتقاد اهل کتاب در آیاتی از قرآن گزارش و به تعبیرهای متفاوتی نفی شده است. در آیات ﴿مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَكِنْ كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَهَذَا النَّبِيُّ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ﴾[۵۰] و ﴿وَقَالُوا كُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُوا قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ﴾[۵۱] و ﴿أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطَ كَانُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى قُلْ أَأَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَتَمَ شَهَادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ﴾[۵۲] بر حنیف و مسلم بودن ابراهیم(ع) و عدم انتساب او به یهود و نصارا و مشرک نبودن وی تصریح و تأکید شده است. راز معرفی ابراهیم(ع) به عنوان الگویی نیکو از سوی قرآن با نگاهی به برجستگیهای زندگی الهی او روشن میشود.
- نشان دادن ملکوت آسمانها به وی، عدم پرستش بتها و اجرام آسمانی، بتشکنی و احتجاج با بتپرستان و تسلیم کامل او در برابر فرمانهای الهی از نشانههای روشن زندگی توحیدی آن حضرت به شمار میآید.
- قرآن ابراهیم را امتی تسلیم در برابر خدا شناسانده است: ﴿إِنَّ إِبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةً قَانِتًا لِلَّهِ﴾[۵۳]. با توجه به اینکه ادامه آیه ﴿قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ...﴾[۵۴] به وعده استغفار ابراهیم برای آزر اشاره میکند: ﴿إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ﴾[۵۵] برخی از مفسران با اعتقاد به پیوند این جمله با ابتدای آیه برآناند که استغفار ابراهیم برای آزر از محدوده اسوه بودن وی استثنا شده است[۵۶]، بر این اساس اسوه بودن ابراهیم(ع) با اسوه بودن رسول خاتم(ص) متفاوت است، زیرا هیچ موردی از گفتار و رفتار رسول گرامی اسلام از محدوده تأسی استثنا نشده است.
- در برابر نظر یاد شده برخی دیگر از مفسران، اسوه بودن ابراهیم را شامل همه اعمال وی دانستهاند. این گروه بر این باورند که جمله استثنا به صدر آیه و اسوه بودن وی ارتباطی ندارد[۵۷] و وعده استغفار برای آزر به سبب روشن و قطعی نبودن کفر او برای ابراهیم و امید به ایمان وی بوده است، ازاینرو هنگامی که کفر و دشمنی او با خدا برای ابراهیم روشن شد از او بیزاری جست﴿وَمَا كَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ إِلَّا عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ﴾[۵۸].
- درباره کسانی که به همراه ابراهیم(ع) در آیه ﴿قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ...﴾[۵۹] اسوه دانسته شدهاند سه احتمال مطرح شده است:
- شایان ذکر است که گرچه اسوه بودن پیامبر اسلام(ص) و ابراهیم(ع) با توجّه به جهانی بودن رسالتِ ایشان، برای گروهی خاص نیست؛ لیکن براساس آنچه در ادامه آیه ۲۱ سوره احزاب و آیه ۶ سوره ممتحنه آمده است: ﴿لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ﴾[۶۱] تنها کسانی از دو الگوی یاد شده بهرهمند میشوند که به خدا و روز واپسین امیدوار باشند، چنان که بهرهمندی از هدایت قرآن کریم ویژه پرواپیشگان است: ﴿هُدًى لِلْمُتَّقِينَ﴾[۶۲]، با اینکه قرآن کتاب هدایت همه مردم است: ﴿هُدًى لِلنَّاسِ﴾[۶۳].
- در آیه ۲۱ سوره احزاب ویژگی ذکر فراوان خداوند: ﴿وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا﴾[۶۴] نیز به امیدواری به خدا و روز واپسین افزوده شده است[۶۵]. افزون بر آیاتی که ابراهیم(ع) را اسوه دانسته، وی برای مردم از سوی خداوند "امام" به معنای مقتدا نیز قرار داده شده است[۶۶]: ﴿إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا﴾[۶۷].
امامان شیعه
- ائمه اهلبیت(ع) مصداق کامل اسوه حسنهاند، زیرا از یک سو این آیه که نزدیکترین مردم به ابراهیم(ع) را پیروان او میداند: ﴿إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ﴾[۶۸] بر امامان شیعه تطبیق شده است[۶۹] و از سوی دیگر ﴿وَالَّذِينَ مَعَهُ﴾ در آیه ﴿قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ...﴾[۷۰] که اسوه حسنه دانسته شدهاند بر مؤمنان به ابراهیم و پیروان وی تطبیق شده است[۷۱].
- امت وسط نیز که در آیه ﴿وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ﴾[۷۲] الگو دانسته شده، بر امامان شیعه تطبیق گردیده است[۷۳] و چون امامان شیعه از مقام عصمت برخوردار و از خطا مصوناند گفتار، رفتار و اخلاق آنها حجت بوده و بدون استثنا الگو و سرمشق کاملی برای همگان هستند. در روایات نیز به اسوه بودن امامان(ع) تصریح شده است [۷۴].
مریم(س)
- وی که در سراسر زندگی پاک خویش محل ظهور آیات و معجزات الهی قرار گرفته و منزلت مادری عیسی(ع) را به خود اختصاص داده است در آیات ﴿وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا وَمَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا...﴾[۷۵] برای مردم مؤمن نمونه قرار گرفته است.
آسیه همسر فرعون
- او با وجود نزدیکی به فرعون و برخورداری از زندگی اشرافی، با ایمان به موسی(ع) و بردباری در برابر دشواریهای زندگیِ مؤمنانه مَثَل و نمونهای برای مؤمنان شد: ﴿وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ...﴾[۷۶]. در آیه ﴿ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ﴾[۷۷] از همسر نوح و همسر لوط به عنوان کسانی که به رغم فراهم بودن همه زمینههای ایمان، از آن امتناع ورزیده و بیراهه کفر را در پیش گرفتند به مذمت یاد شده است.
امت اسلامی
- قرآن امت اسلامی را امتی متعادل، به دور از افراط و تفریط و الگو برای همه معرفی کرده است: ﴿وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ﴾[۷۸][۷۹]، زیرا زندگی جمعی مسلمانان تابع احکام و دستورات اجتماعی است که اگر عملی شود میتواند الگوی متعادل و جامعی برای جوامع بشری باشد، درحالیکه جوامع کوچک و بزرگ قبل از اسلام یا در مادیگرایی و گرایش به مادیات افراط کردهاند یا در ورطه تفریطِ پرداختن به روح و ترک مادیات غلتیدهاند[۸۰].
پانویس
- ↑ لغتنامه دهخدا.
- ↑ مفردات راغب.
- ↑ فرهنگ قرآن، واژه «اسوه».
- ↑ اعراب القرآن، ج۲۱-۲۲، ص۱۴۶.
- ↑ مقاییس اللغه، ج۱، ص۱۰۵، «اسو»؛ لسان العرب، ج۱، ص۱۴۶-۱۴۷، «اسا».
- ↑ لسان العرب، ج۱، ص۱۴۶-۱۴۷؛ شمس العلوم، ج۱، ص۲۶۲؛ القاموس المحیط، ج۲، ص۱۶۵۴، «اسا».
- ↑ لسان العرب، ج۱، ص۱۴۷، «اسا»؛ المصباح، ج۱، ص۱۵، «اسوه»؛ مقاییس اللغه، ج۱، ص۱۰۵، «اسو».
- ↑ لغتنامه، ج۲، ص۲۱۹۶، «اسوه».
- ↑ لغتنامه، ج۲، ص۲۱۹۶، «اسوه»؛ القاموس المحیط، ج۲، ص۱۶۵۴، «اسا».
- ↑ التحقیق، ج۱، ص۹۰-۹۱؛ الکشاف، ج۳، ص۵۳۱.
- ↑ مفردات، ص۷۶، «اسا».
- ↑ الارشاد، ج۲، ص۹۴؛ بحارالانوار، ج۴۵، ص۳.
- ↑ سادات فخر، سید محسن، اسوه، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۲.
- ↑ «بیگمان فرستاده خداوند برای شما نمونهای نیکوست» سوره احزاب، آیه ۲۱.
- ↑ «بیگمان برای شما ابراهیم و همراهان وی نمونهای نیکویند» سوره ممتحنه، آیه ۴.
- ↑ «بیگمان برای شما آنان نمونهای نیکویند» سوره ممتحنه، آیه ۶.
- ↑ «آنان کسانی هستند که خداوند رهنماییشان کرده است پس، از رهنمود آنان پیروی کن!» سوره انعام، آیه ۹۰.
- ↑ تفسیر موضوعی، ج۶، ص۸۴.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
- ↑ «و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.
- ↑ المیزان، ج۱، ص۲۷۰-۲۷۲.
- ↑ «و (یاد کن) روزی را که در هر امّتی گواهی از خودشان بر آنان برانگیزیم و تو را بر اینان گواه آوریم» سوره نحل، آیه ۸۹.
- ↑ «و بدین گونه شما را امّتی میانه کردهایم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد» سوره بقره، آیه ۱۴۳.
- ↑ تفسیر موضوعی، ج۶، ص۱۱۱.
- ↑ «و خداوند برای مؤمنان، همسر فرعون را مثل زد هنگامی که گفت: پروردگارا! نزد خود در بهشت برای من خانهای بساز و مرا از فرعون و کردارش رهایی بخش و مرا از این قوم ستمگر آسوده گردان و (نیز) مریم دختر عمران را که پاکدامن بود و ما از روح خویش در آن دمیدیم؛ و سخنان و کتابهای پروردگارش را باور داشت و از فرمانبرداران بود» سوره تحریم، آیه ۱۱-۱۲.
- ↑ سادات فخر، سید محسن، اسوه، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۲.
- ↑ «که بیگمان انسان را در رنج آفریدهایم» سوره بلد، آیه ۴.
- ↑ «ای انسان! بیگمان تو به سوی پروردگارت سخت کوشندهای، پس به لقای او خواهی رسید» سوره انشقاق، آیه ۶.
- ↑ «بیگمان آنچه بر ما مقرّر است رهنمود است» سوره لیل، آیه ۱۲.
- ↑ «و (راهنمایی به) راه راست با خداوند است» سوره نحل، آیه ۹.
- ↑ «میگوید: ای کاش راهی با پیامبر در پیش میگرفتم!» سوره فرقان، آیه ۲۷.
- ↑ «ای وای! کاش فلانی را به دوستی نمیگرفتم!» سوره فرقان، آیه ۲۸.
- ↑ فلسفة التربیة فی القرآن، ص۲۱۷؛ سیری در تربیت اسلامی، ص۲۴۳.
- ↑ سادات فخر، سید محسن، اسوه، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۲.
- ↑ «آنان کسانی هستند که خداوند رهنماییشان کرده است پس، از رهنمود آنان پیروی کن!» سوره انعام، آیه ۹۰.
- ↑ تفسیر موضوعی، ج۶، ص۸۴.
- ↑ «و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.
- ↑ المیزان، ج۱، ص۲۷۰-۲۷۲.
- ↑ «و (یاد کن) روزی را که در هر امّتی گواهی از خودشان بر آنان برانگیزیم» سوره نحل، آیه ۸۹.
- ↑ تفسیر موضوعی، ج۶، ص۱۱۱.
- ↑ «فرستاده خداوند برای شما نمونهای نیکوست» سوره احزاب، آیه ۲۱.
- ↑ الدرالمنثور، ج۶، ص۵۸۳؛ روح المعانی، مج ۱۲، ج۲۱، ص۲۵۲؛ الفرقان، ج۲۱، ص۷۵-۷۶.
- ↑ روح المعانی، مج ۱۲، ج۲۱، ص۲۵۳.
- ↑ التبیان، ج۸، ص۳۲۸؛ تفسیر قرطبی، ج۱۴، ص۱۰۲-۱۰۳؛ البصائر، ج۳۲، ص۳۹۱.
- ↑ اصول الفقه، ج۲، ص۳۲۴-۳۲۵؛ اصطلاحات الاصول، ص۱۴۲.
- ↑ «بیگمان برای شما ابراهیم و همراهان وی نمونهای نیکویند» سوره ممتحنه، آیه ۴.
- ↑ «بیگمان برای شما آنان نمونهای نیکویند» سوره ممتحنه، آیه ۶.
- ↑ جامع البیان، مج ۱۲، ج۲۳، ص۱۰۶؛ التبیان، ج۸، ص۵۲۰.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج۴، ص۷۰.
- ↑ «ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درستآیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود بیگمان نزدیکترین مردم به ابراهیم همانانند که از وی پیروی کردند و نیز این پیامبر و مؤمنان؛ و خداوند سرپرست مؤمنان است» سوره آل عمران، آیه ۶۷-۶۸.
- ↑ «و گفتند: یهودی یا مسیحی باشید تا راه یابید؛ بگو: (خیر) بلکه ما بر آیین ابراهیم درستآیین هستیم و او از مشرکان نبود» سوره بقره، آیه ۱۳۵.
- ↑ «یا میگویید که ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط، یهودی یا مسیحی بودند؛ بگو: شما داناترید یا خداوند؟ و کیست ستمکارتر از کسی که گواهییی را که از خداوند نزد اوست پنهان میدارد؟ و خداوند از آنچه انجام میدهید غافل نیست» سوره بقره، آیه ۱۴۰.
- ↑ «به راستی ابراهیم (به تنهایی) امتی فروتن برای خداوند و درستآیین بود و از مشرکان نبود» سوره نحل، آیه ۱۲۰.
- ↑ «بیگمان برای شما ابراهیم و همراهان وی نمونهای نیکویند» سوره ممتحنه، آیه ۴.
- ↑ «جز (این) گفتار ابراهیم که به پدرش گفت: برای تو از خداوند آمرزش خواهم خواست» سوره ممتحنه، آیه ۴.
- ↑ مجمع البیان، ج۹، ص۴۰۶؛ التبیان، ج۹، ص۵۸۰.
- ↑ جامع البیان، مج ۱۴، ج۲۸، ص۸۱؛ تفسیر قرطبی، ج۱۸، ص۳۸-۳۹؛ احسنالحدیث، ج۱۱، ص۱۲۲.
- ↑ «و آمرزش خواهی ابراهیم برای پدرش جز بنا به وعدهای نبود که به وی داده بود و چون بر او آشکار گشت که وی دشمن خداوند است از وی دوری جست؛ بیگمان ابراهیم دردمندی بردبار بود» سوره توبه، آیه ۱۱۴.
- ↑ «بیگمان برای شما ابراهیم و همراهان وی نمونهای نیکویند» سوره ممتحنه، آیه ۴.
- ↑ التبیان، ج۹، ص۵۷۹؛ البصائر، ج۴۵، ص۳۷۳.
- ↑ «برای آن کس (از شما) که به خداوند و به روز بازپسین امید دارد» سوره احزاب، آیه ۲۱؛ سوره ممتحنه، آیه ۶.
- ↑ «رهنمودی برای پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۲.
- ↑ «رهنمودی برای مردم» سوره بقره، آیه ۱۸۵.
- ↑ «و خداوند را بسیار یاد میکند» سوره احزاب، آیه ۲۱.
- ↑ من هدی القرآن، ج۱۰، ص۲۹۷؛ البصائر، ج۴۵، ص۳۷۳.
- ↑ المیزان، ج۱، ص۲۷۰.
- ↑ «من تو را پیشوای مردم میگمارم» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
- ↑ «بیگمان نزدیکترین مردم به ابراهیم همانانند که از وی پیروی کردند» سوره آل عمران، آیه ۶۸.
- ↑ نور الثقلین، ج۱، ص۳۵۳.
- ↑ «بیگمان برای شما ابراهیم و همراهان وی نمونهای نیکویند» سوره ممتحنه، آیه ۴.
- ↑ البصائر، ج۴۵، ص۳۷۳.
- ↑ «و بدین گونه شما را امّتی میانه کردهایم تا گواه بر مردم باشید» سوره بقره، آیه ۱۴۳.
- ↑ مجمع البیان، ج۱، ص۴۱۵.
- ↑ بحار الانوار، ج۴۸، ص۲۶۱.
- ↑ «و خداوند برای مؤمنان، همسر فرعون را مثل زد و (نیز) مریم دختر عمران را که پاکدامن بود» سوره تحریم، آیه ۱۱-۱۲.
- ↑ «و خداوند برای مؤمنان، همسر فرعون را مثل زد.».. سوره تحریم، آیه ۱۱.
- ↑ «خداوند برای کافران، زن نوح و زن لوط را مثل زد» سوره تحریم، آیه ۱۰.
- ↑ «و بدین گونه شما را امّتی میانه کردهایم تا گواه بر مردم باشید» سوره بقره، آیه ۱۴۳.
- ↑ تفسیر المنار، ج۲، ص۴؛ نمونه، ج۱، ص۴۸۸.
- ↑ سادات فخر، سید محسن، اسوه، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۲.