نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Bahmani(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۱۲ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۹:۱۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۱۲ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۹:۱۰ توسط Bahmani(بحث | مشارکتها)
ابوهریره از پیامبرروایت میکند که فرمود: "در روز قیامت گروهی از اصحاب به نزدم میآیند. آنگاه در کنار حوض، از نزد من بازگردانده میشوند. میگویم: پروردگارا! اصحابم را دریاب! خداوند میفرماید: تو نمیدانی چه مسائل و بدعتهایی پس از تو پدید آوردند؟ آنان به گذشته جاهلیت خویش بازگشتند.[۱]؛ در صحیح بخاری چند روایت دیگر به همین مضمون آمده است. مخاطب این روایت همان صحابهاند؛ زیرا واژه "اصحاب" در روایات به گونه صحیح آمده، و تعریف ما از صحابه، این روایات را دربر میگیرد. از اینرو، کسی نمیتواند بگوید، مقصود از این روایاتمنافقان میباشند؛ چون که منافقان طبق نظر ما جزو اصحاب نمیباشند.
علأ بن مسیب از پدرش روایت میکند: من براء بن عازب را دیدم و به او گفتم: خوشا به حالت! تو هم صحبت پیامبر(ص) بودی و در زیر درخت با او بیعت کردی. براء گفت: "ای برادرزاده! تو نمیدانی ما پس از آن حضرت چه چیزهایی گناهان و بدعتهایی پدید آوردیم"[۳].
ابن مسعودروایت میکند که روزی رسول خدا در خطبهاش پس از ستایش خداوند فرمود: "برخی شما منافق هستید، پس من نام هر کسی را گفتم، بلند شود. سپس پیامبر نام سی و سه تن را گفت و به آنان فرمود: شما از خدا بترسید"[۴]؛
أم سلمه میگوید: پیامبر(ص) فرمود: "از یاران من کسی است که پس از مرگ هرگز مرا نخواهد دید و من او را نخواهم دید"[۵]؛ روایت دیگری نیز با این مضمون از أم سلمهنقل شده است[۶].
بخاری به نقل از ابن عباسروایت میکند: هنگام درگذشت رسول خدا(ص)، در خانه ایشان گروهی از صحابه و از جمله عمر بن خطاب بودند. پیامبر(ص) فرمود: "بیایید تا برایتان نامهای بنویسم تا پس از آن گمراه نشوید". عمر گفت: "درد بر پیامبر چیره شده، و قرآن نزد شماست؛ کتاب خدا ما را بس است". افراد حاضر در خانهاختلاف نظر پیدا کرده و به جدل پرداختند. گروهی میگفتند: قلم و دوات بیاورید تا سخن رسول خدا(ص) برای شما در نامهای نوشته شود تا پس از آن هرگز گمراه نشوید و گروهی نیز سخن عمر را تکرار کردند. چون گفت و گوی بیهوده و جدل نزد رسول خدا فراوان شد، رسول خدا(ص) فرمود: "برخیزید!" پس از آن رویداد، ابن عباس همواره میگفت: همه گرفتاریها از آنجا سرچشمه گرفت که آنان با اختلاف نظر و سخنان بیهوده میان رسول خدا و نامه او جدایی انداختند و نگذاشتند سخن پیامبر(ص) در نامهای برای آنان نوشته شود[۷]. در برخی روایاتنقل شده که برخی صحابه گفتند: رسول خداهذیان و پریشان میگوید. در مسند احمد نیز عبارت "لیهجر" آمده است[۸]. به کار بردن چنین واژههایی درباره رسول خدا(ص) اهانتآمیز بوده و کسانی که چنین سخنی را درباره پیامبر گفتهاند، از بزرگان صحابه بودهاند؛ چون در حال احتضاررسول خدا(ص) تنها بزرگان صحابه حضور داشتند. در تعبیر "رجال" آمده که دلالت دارد بر آنکه حاضران در خانه از چهرههای برجسته صحابه بودهاند. آیا کسانی که با بیان سخنان لغو و بیهوده از نوشتننامه سرنوشتساز رسول خدا(ص) جلوگیری کردند، دچار گناه نابخشودنی و خیانت نشدند؟ آیا این روایت، ادعای اهل سنت مبنی بر عدالت همه صحابه را نقض نمیکند؟ اگر درباره خلفای اهل سنت چنین تعبیری به کار برده میشد؛ مثلاً هنگام وصیتابوبکر برای جانشینی خود در حال احتضار که گاهی بیهوش میشد و گاهی به هوش میآمد؛ چگونه با گوینده این سخن رفتار میکردند و چه نوع قضاوتی داشتند؟
پیامبر(ص) در حدیث دیگری فرمود: حال افرادی که میگویند خویشاوندیرسول خدا(ص) در روز قیامت سودی ندارد، چگونه خواهد بود؟ آری، به خداسوگند، خویشاوندی من در دنیا و آخرت پیوسته است. ای مردم! همانا من پیش از شما در کنار حوض (کوثر) میآیم. پس وقتی شما نیز به کنار آن میآمدید، مردی از شما میگوید: ای رسول خدا! من فلان، پسر فلان هستم، دیگری نیز همین سخن را میگوید، آنگاه میگویم: من نسبها را شناختم، ولی شما پس از من بدعتها گذاردید و به عقب [به روزگار جاهلیت] باز گشتید. این حدیث، دلالت دارد که گروهی پس از پیامبر(ص)، اسلام را دگرگون و دستورات آن حضرت را فراموش میکنند[۱۰].
ام الفضل میگوید: من هنگام رحلت پیامبر(ص) نزد ایشان آمدم و گریه میکردم. حضرت(ص) سر خود را بلند کرده و فرمود: "چرا گریه میکنی؟" گفتم: میترسیم در حالی که نمیدانیم پس از شما چه چیزی از مردم خواهیم دید. پیامبر(ص) فرمود: "شما پس از من مستضعف خواهید شد"[۱۳].
↑«يرد علىّ يوم القيامة رهط من أصحابى فيجلون عن الحوض، فأقول: يا ربّ أصحابى، فيقول: إنّك لا علم لك بما أحدثوا بعدك انهم ارتدّوا على أدبارهم القهقرى»؛ صحیح بخاری، بخاری، ج۵، ص۲۰۸، باب فی الحوض.
↑الموطأ، مالک بن انس، ج۲، ص۴۶۱- ۴۶۲، ح۳۲، کتاب الجهاد، الشهداء فی سبیل الله.
↑مجمع الزوائد، هیثمی، ج۱، ص۱۱۲، کتاب الایمان، باب فی نیة المؤمن و المنافق و عملهما.
↑ان منکم منافقین فمن سمیت فلیقم. ثم قال: یا قم فلان، قم یافلان، حتی سمی ستة و ثلاثین رجلا قال ان فیکم أو منکم فاتقوالله؛ مجمع الزوائد، هیثمی، ج۱، ص۱۱۲، کتاب الایمان، باب فی نیة المؤمن و المنافق و عملهما.
↑«من أصحابی من لا أراه و لا یرانی بعد ان اموت ابدا...»
↑مجمع الزوائد، هیثمی، ج۱، ص۱۱۲، کتاب الایمان، باب فی نیة المؤمن و المنافق و عملهما.
↑صحیح بخاری، بخاری، کتاب المرضی، باب ۱۷؛ صحیح مسلم، مسلم، کتاب وصیت، باب ۵، ح۲۲.