زندگی پیامبر خاتم در مدینه
اسلام در مدینه
یثرب که بعدها "مدینة النبی" نام گرفت، در شمال مکه و ۴۵۰ کیلومتری آن قرار دارد. ساکنان این شهر، جمعیتی از یهودیان و دو قبیله به نامهای اوس و خزرج بودند که این دو قبیله با آمدن رسول خدا(ص) به آن شهر، "انصار" نام گرفتند. مردم یثرب بیشتر کشاورز و به پرورش نخل مشغول بودند. تجارت در آن دیار رواجی نداشت[۱]، درباره اسباب و عوامل انتخاب این شهر به عنوان محل هجرت رسول خدا(ص)، وجوهی گفته شده است. از جمله اینکه دعوت رسول خدا(ص) با شهر مکه پیوستگی تمام داشت. از اینرو، لازم بود مکانی برای هجرت انتخاب شود که نزدیک به مکه باشد تا حضرت و مسلمانان بتوانند اوضاع آن شهر را مورد نظر قرار دهند و هنگام لزوم بر آن فشار سیاسی یا اقتصادی وارد آورند. مدینه چنین موقعیتی داشت؛ زیرا در مسیر بازرگانی قریش قرار گرفته بود. ضمن آنکه این شهر، از نظر زراعی بسیار غنی بود و میتوانست در برابر فشارهای اقتصادی دشمنان دوام آورد. مهمتر از همه مه این بود که مردم مدینه، خود از رسول خدا(ص) برای هجرت به این شهر دعوت کردند و متعهد شدند از وی دفاع کنند.
با توجه به نکات یاد شده، حضرت مدینه را که جایگاه مناسبی برای هجرت ارزیابی میکرد. هجرت به محل استقرار دیگر قبایل عرب فایدهای نداشت؛ زیرا آنان قدرت دفاع از رسول خدا(ص) و مقابله با قریش را در خود نمیدیدند؛ چنان که تجربه هجرت به شهر طائف نیز با موفقیت همراه نبود. مناطق دوردستی چون ایران، روم و حبشه، جایگاه مناسبی برای هجرت نبود؛ زیرا افزون بر دوری این مناطق از مکه، دولتهایی در آن مستقر بود که مانع آزادی رسول خدا(ص) در فعالیتهای خویش میگشت. افزون بر این، پیوستن مسلمانان به دولتهایی که عرب نبودند، همه قبایل عرب را به دلیل نژادی و عصبیت عربی، در کنار مکیان قرار میداد[۲].
درباره علل گرایش یثربیان به اسلام و گسترش سریع این آیین در آن دیار، دلایل گوناگونی گفته شده است، از جمله اینکه یثربیان به دلیل برخورداری از زندگی متوسط و اشتغال به کشاورزی، تضادی میان منافع خود و اسلام نمیدیدند؛ برخلاف مکیان که در عرصه تجارت، ثروت اندوزی، رباخواری و اشرافیت، اسلام را با منافع خویش در تضاد جدی میدیدند. دیگر اینکه وضعیت بحرانی یثرب در این زمان و جنگهای درگرفته و دامنهدار میان اوس و خزرج که آخرین آنها جنگ "بُعاث" بود، زمینه را برای استقبال از رسول خدا(ص) آماده کرد و آن حضرت مورد استقبال رؤسای قبایل قرار گرفت. یثربیان با اطلاع از بشارتهای اهل کتاب بر ظهور پیامبری در آن دیار، و با آگاهی یافتن از شخصیت و دعوت پیامبر، چنین استنباط میکردند که تازه واردی بیطرف همچون رسول خدا(ص) آن هم با قدرتی مبتنی بر دین، برای اجرای نقش حکمی بیطرف، از هر یک از اهالی مدینه برتر خواهد بود و در موقعیت بهتری قرار خواهد داشت[۳].
بنابراین، یثربیان، در ابتدا اسلام را برای بهبود اوضاع داخلی خود و ایجاد امنیت و استقرار در آن پذیرا شدند و مصعب بن عمیر از سوی رسول خدا(ص) برای تبلیغ دین جدید و بررسی اوضاع به آن شهر آمد، در مدت کوتاهی، اسلام در آن شهر فراگیر شد و در میان اوس و خزرج کمتر خانهای یافت میشد که اسلام در آن وارد نشده باشد[۴]
ورود پیامبر خاتم به مدینه
رسول خدا(ص) پس از هجرت از مکه، ابتدا به قبا وارد شد که از مناطق اطراف مدینه بود و در مدخل ورودی یثرب قرار داشت. بیش از یک هفته در آنجا به انتظار امام علی(ع) ماند تا وی از مکه بدو ملحق شود و در این هنگام بود که مسجد قبا را بنا کرد[۵]. پس از رسیدن امام علی(ع)، رسول خدا(ص) وارد مدینه شد. هنگام ورود رسول خدا(ص) به یثرب، قبایل گوناگونی از ایشان دعوت میکردند که در میان آنان فرود آید، اما رسول خدا(ص) میفرمود: "راه شتر را باز گذارید که او مأمور است"[۶] آن حضرت در اندیشه یافتن محل مناسبی برای استقرار خود بود که مرکزیت و بر مناطق و محلههای دیگر یثرب اشراف داشته باشد. از اینرو، در پاسخ به اصرار بنی عمرو بن عوف میفرمود: "من مأمورم در محلی بمانم که محلههای دیگر را دربرگیرد"[۷]. محلی که سرانجام رسول خدا(ص) در آنجا فرود آمد. به لحاظ موقعیت جغرافیایی در میانه شهر یثرب قرار داشت و میتوانست مشغول به مناطق دیگر شهر باشد. بنابراین، این مکان آگاهانه از سوی رسول خدا(ص) انتخاب شد[۸] هجرت رسول خدا(ص) از مکه به مدینه، مبدأ تاریخ هجری قرار گرفت[۹]
اقدامات اولیه
رسول خدا(ص) در مدینه افزون به بر ترویج معارف دینی، اساس کار خویش را بر قانونگذاری، بنیانگذاری اجتماع مسلمانان و ترتیب تنظیم امور آنان قرار داد؛ بر خلاف دوران مکه که اساس فعالیت و دعوت رسول خدا(ص) در موضوع مبدأ و معاد و مبارزه با افکار شرکآلود بود.
رسول خدا(ص) پس از ورود به مدینه، مشکلاتی پیش روی خود داشت. از جمله این مشکلات، بافت قبیلهای ساکنان یثرب بود که پیش از این در قالب رقابتها و نزاعهای دو قبیله اوس و خزرج بارها خود را نمایانده بود؛ چنان که حضور گروههایی چون یهودیان، تنظیم روابط میان گروههای گوناگون را دشوار مینمود و تنظیم برنامهای از سوی رسول خدا(ص) در این زمینه، ضروری به نظر میرسید. مشکل دیگر رسول خدا(ص)، نداشتن نیروی نظامی و سازمان رزمی بود که اینک با توجه به دشمنان گستردهای که برای آن حضرت با هجرت پدید آمده بود، ضروری احساس میشد. اقدامات بعدی رسول خدا(ص) برای مقابله با این مشکلات بود.
نخستین کاری که پیامبر در مدیه انجام داد، تأسیس مرکزی به نام مسجد برای فعالیتهای خود بود.
از جمله اقدامات دیگر حضرت در ابتدای ورود به مدینه، برقراری پیوند برادری میان مهاجران و انصار بود. این کار افزون بر زدودن کینههای مربوط به تقسیمبندیهای طائفهای، مهاجران را در تقویت مالی و روحی که به دلیل دوری از خانه و کاشانه نیازمند آن بودند، کمک میکرد. مهاجران از این پس میان خانههای انصار پراکنده شدند و بر اساس این پیمان، برادر پیمانی از یکدیگر ارث میبردند و روابطشان عمیقتر میشد [۱۰].
گام دیگر رسول خدا(ص) در مدینه، تنظیم پیماننامه عمومی بود. مدینه پیش از حضور مسلمانان، افزون بر اینکه حکومت و دولت نداشت و رؤسای قبایل در آنجا حکمرانی میکردند، اختلافهای قبیلهای در آن سرزمین موج میزد. رسول خدا(ص) برای زدودن این کاستیها، پیمانی جامع و قانونی فراگیر که شامل تمام گروههای عرب ساکن مدینه میشد تنظیم کرد و ساکنان آن ملزم به رعایت آن شدند. متن پیماننامه را سیرهنویسان کهنی همچون ابن اسحاق[۱۱] آوردهاند که از جمله مواد آن، دفاع همه معاهدان از یثرب بود. بر اساس این پیمان، همه کسانی که در پیمان حضور داشتند، لازم بود حقوق اجتماعی یکدیگر را رعایت کنند.
رسول خدا(ص) افزون بر این پیمان، با یهودیان بنی قینقاع، بنی نضیر و بنی قریظه که از گروههای پرنفوذ مدینه بودند نیز پیمان بست. در این پیمان، یهودیان متعهد شدند، بر ضد رسول خدا(ص) اقدامی نکنند و کسی را بر ضد آن حضرت و اصحابش یاری ندهند و در صورت عهد شکنی، پیامبر در ریختن خون آنان و اسیر کردن زنان و فرزندان و ضبط اموال ایشان آزاد باشد[۱۲].
حضور مهاجران در مدینه، موجب پدید آمدن موقعیت و ترکیب اجتماعی ویژهای در این شهر شده بود و روز به روز بر جمعیت آن افزوده میشد؛ زیرا بنابر فرمان رسول خدا(ص)، هر مسلمانی باید به مدینه هجرت میکرد و در آن سکونت میگزید. به این ترتیب، مدینه در کنار مهاجران مسلمان قریش که همراه پیامبر آمده بودند، مهاجران دیگری را از قبایل گوناگون در خود جای داد. هر کسی از عرب که هجرت میکرد، او را به مردی از انصار میسپردند تا دستورات دین را به وی آموزش دهد و خواندن قرآن را به او بیاموزد[۱۳].
حضور مهاجران در مدینه برای رونق اقتصادی این شهر نیز مؤثر بود؛ زیرا تعدادی از مهاجران، دارای آگاهیهای لازم در زمینه تجارت و بازرگانی بودند. این افراد آگاهیهای خویش را در این زمینه در مدینه به کار گرفتند و شروع به کار بازرگانی کردند[۱۴].[۱۵]
منابع
پانویس
- ↑ اهل مکه برخلاف ایشان، اهل تجارت بودند و اصحاب زرع و ضرع نبودند، یاقوت حموی، ج۴، ص۳۳۶.
- ↑ جعفر مرتضی، الصحیح، ج۴، ص۱۶۰.
- ↑ وات، ص۷۹.
- ↑ داداش نژاد، منصور، مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۵۷-۵۸.
- ↑ کلینی، ج۸، ص۳۳۹.
- ↑ « خَلُّوا سَبِيلَهَا فَإِنَّهَا مَأْمُورَةٌ »
- ↑ «مِرْتُ بِقَرْيَةٍ تَأْكُلُ اَلْقُرَى»
- ↑ ر.ک: جعفریان، حکمت انتخاب، ج۱، ص۳۰۱.
- ↑ داداش نژاد، منصور، مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۵۸.
- ↑ ابن سعد، ج۱، ص۱۸۴؛ مقریزی، ج۱، ص۶۹.
- ↑ ابن هشام، ج۲، ص۱۴۷.
- ↑ طبرسی، إعلام الوری، ج۱، ص۱۵۷؛ و نیز ر.ک: صادقی، ص۷۱.
- ↑ ابن شبه، ج۲، ص۴۸۷.
- ↑ بیهقی، ج۶، ص۲۰۱؛ احمد العلی، ص۳۱۲.
- ↑ داداش نژاد، منصور، مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۵۸-۵۹.