حجر الاسود
مقدمه
حجرالاسود، مرکّب از "حَجَر" به معنای سنگ و "اسود" ـ از ماده "س ـ و ـ د" ـ به معنای سیاه است[۱]. سنگی به رنگ سیاهِ مایل به سرخ با نقطههای قرمز و خطهای زرد است که در ارتفاع یک و نیم متر از سطح زمین، بر رکن شرقی کعبه قرار دارد[۲].
تاریخ حجرالاسود
به گفته مشهور [۳] در زمان حضرت ابراهیم (ع) وی یا جبرئیل [۴] این سنگ را بر دیوار کعبه کار گذاشته است. ابراهیم (ع) برای مشخص کردن شروع طواف این سنگ را بر دیوار کعبه نهاد [۵] و بر اساس روایاتی از اهل بیت (ع) حجرالاسود در مکان فعلی نصب شد، زیرا خدا از انسانها در این مکان پیمان گرفته است [۶].
حجرالاسود پس از نصب بر دیوار کعبه چندین بار افتاده و نصب گردیده است. پنج سال پیش از بعثت، هنگام بازسازی کعبه که بر اثر سیل ویران شده بود، در قریش بر سر نصب حجرالاسود اختلاف شد [۷] و همگان پذیرفتند به داوری نخستین کسی تن دهند که به میان آنان میآید که پیامبر (ص) بود و به پیشنهاد آن حضرت (ص) حجرالاسود را درون پارچهای گذاشتند و هریک از سران طوایف، گوشهای از آن را گرفت و بلند کرد و پیامبر (ص) با دست خود آن را بر دیوار کعبه نهاد[۸]. در سال ۶۴ هجری، کعبه را سپاه یزید به فرماندهی "حصین بن نمیر" در جنگ با "عبدالله بن زبیر" ویران کرد و "ابن زبیر" هنگام تجدید بنای آن، حجرالاسودِ سه تکه شده را پس از بازسازی با نقره در جای خود گذاشت[۹]. در سال ۷۳ هجری "حجاج بن یوسف" در جنگ با "عبدالله بن زبیر" کعبه را ویران کرد و پس از کشته شدن "ابن زبیر" آن را دوباره ساخت و امام سجاد (ع) در جای اصلیاش نصب کرد[۱۰]. در سال ۳۱۷ هجری، قرامطه در حمله به مکه، حجرالاسود را با خود به بحرین بردند؛ آنگاه به دستور فضل بن مقتدر (المطیع للّه) بیست و سومین خلیفه عباسی در مسجد جامع کوفه به ستون هفتم آن آویختند. سپس آن را به مکه بردند و در جایش نصب کردند[۱۱]. در منابع تاریخی دیگر آمده است که خود قرامطه در سال ۳۳۹ به بازگرداندن حجرالاسود به مکه اقدام کردند[۱۲] و به اعتقاد شیعیان، این بار به دست حضرت مهدی (ع) در جایش نصب شد[۱۳].[۱۴]
حجرالاسود در تفاسیر
واژه "حجرالاسود" در قرآن به کار نرفته است؛ اما مفسران پارهای از آیات را به گونهای با آن مرتبط دانستهاند:
- قرآن، کعبه را نخستین پرستشگاه روی زمین میداند و از نشانههای روشنی در آن برای مردم گزارش میدهد: ﴿إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِلْعَالَمِينَ﴾[۱۵]، ﴿فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ﴾[۱۶] شماری از مفسران[۱۷] حجرالاسود را از مصادیق این نشانهها دانستهاند و پارهای از احادیث نیز مؤید این معنایند[۱۸].
- در سوره بروج، افزون بر آسمان و روز موعود، به شاهد و مشهود نیز سوگند یاد شده است که شکنجهگران مردان و زنان مؤمن کیفر خواهند شد: ﴿وَالسَّمَاء ذَاتِ الْبُرُوجِ وَالْيَوْمِ الْمَوْعُودِ وَشَاهِدٍ وَمَشْهُودٍ ﴾[۱۹]، ﴿إِنَّ الَّذِينَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَلَهُمْ عَذَابُ الْحَرِيقِ﴾[۲۰]. گروهی از مفسران حجرالاسود را از مصادیق "شاهد" و "مشهود" را حاجیان استلام کننده آن دانستهاند؛ با این توضیح که این سنگ روز قیامت به سود آنان گواهی میدهد[۲۱].[۲۲]
حجرالاسود در زمان ظهور
در برخی روایات حجرالاسود به عنوان تکیهگاه حضرت مهدی{{ع)) مطرح شده است مانند:
- امام باقر(ع) فرمود: به خدا سوگند! گویا میبینم قائم به حجر الاسود تکیه داده، از خداوند سبحانه و تعالی میخواهد به حق خود برسد... .»[۲۳].[۲۴]
- امام صادق (ع) فرمود: "نخستین چیزی که از عدالت قائم (ع) ظاهر میشود این است که منادی اعلام میکند، آنان که طواف مستحبّی میکنند، مطاف و حجر الاسود را برای کسانی که طواف واجب میکنند، خالی کنند"[۲۵].[۲۶]
فضایل حجرالاسود
گفتهاند: این سنگ در آب فرو نمیرود[۲۷] و با آتش گرم نمیشود[۲۸]. همچنین در احادیث شیعه و سنّی، فضایل فراوانی برای حجرالاسود یاد شده است؛ مانند محو گناهان بر اثر استلام آن[۲۹]، توبه آدم (ع) وسط حجرالاسود و دَرِ کعبه [۳۰] و مستجاب شدن دعا در آنجا[۳۱]، دفن ۷۰ پیامبر در میان رکن یمانی و حجرالاسود[۳۲]، جاری بودن ۴ نهر بهشتی در زیر آن[۳۳] و سپرده شدن میثاق خدا به آن[۳۴].[۳۵]
احکام فقهی حجرالاسود
بر اساس منابع فقهی، استلام و بوسیدن حجرالاسود مستحب مؤکّد است؛ حتی گفته شده است هنگام ازدحام با دست به سوی آن اشاره شود[۳۶]. بیشتر مذاهب اسلامی شیعه[۳۷] و سنّی[۳۸] آغاز طواف از حجرالاسود را واجب میدانند و برخی نیز مستحب[۳۹].
مستحب است انسان برای رفتن به صفا از مقابل حجرالاسود بیرون رود و هنگامی که بالای صفا رفت، در برابر رکن مقابل حجرالاسود بایستد[۴۰]؛ همچنین مستحب است هنگامی که در طواف به حجرالاسود میرسد، دستان خود را بالا برد و خدا را حمد و سپاس بگوید و آنگاه بر پیامبر (ص) و خاندانش (ع)درود فرستد [۴۱] یا تکبیر بگوید[۴۲].[۴۳]
منابع
پانویس
- ↑ مقاییس اللغه، ج ۳، ص ۱۱۴ «سود»؛ لسان العرب، ج ۴، ص ۱۶۵ «حجر».
- ↑ امیریان، مهدی، مقاله «حجرالاسود»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۰؛ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص ۲۷۱؛ هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۳، ص:۲۳۰.
- ↑ اخبار مکه، ج ۱، ص ۶۲؛ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۱۵۲.
- ↑ اخبار مکه، ج ۱، ص ۶۵.
- ↑ اخبار مکه، ج ۱، ص ۶۳.
- ↑ الکافی، ج ۴، ص ۱۸۴ ـ ۱۸۵؛ علل الشرایع، ج ۲، ص ۴۲۹؛ بحارالانوار، ج ۹۶، ص ۲۲۳.
- ↑ معجم البلدان، ج ۲، ص ۲۲۴؛ الموسوعة الذهبیه، ج ۱۳، ص ۱۶۶.
- ↑ اخبار مکه، ج ۱، ص ۶۲ و ۱۵۹؛ التفسیر الکبیر، ج ۴، ص ۴۶؛ دلائل النبوه، ج ۲، ص ۵۶.
- ↑ اخبار مکه، ج ۱، ص ۶۵؛ تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۲۶۰.
- ↑ الخرائج والجرائح، ج ۱، ص ۲۶۸؛ مدینة المعاجز، ج ۴، ص ۴۱۴؛ سفینة البحار، ج ۲، ص ۵۴۲.
- ↑ معجم البلدان، ج ۲، ص ۲۲۴؛ الموسوعة الذهبیه، ج ۱۳، ص ۱۶۶.
- ↑ تاریخ ابن خلدون، ج ۴، ص ۸۹ ـ ۹۰؛ البدایة والنهایه، ج ۱۱، ص ۱۸۲، ۲۵۲.
- ↑ الخرائج و الجرائح، ج ۳، ص ۴۷۵ ـ ۴۷۷؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۳۰۵.
- ↑ امیریان، مهدی، مقاله «حجرالاسود»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۰؛ حیدرزاده، عباس، فرهنگنامه آخرالزمان، ص۲۱۷؛ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص ۲۷۱.
- ↑ «بیگمان نخستین خانهای که برای (عبادت) مردم (بنا) نهاده شد همان است که در مکّه است، خجسته و رهنمون برای جهانیان» سوره آل عمران، آیه ۹۶.
- ↑ «در آن نشانههایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بیگمان خداوند از جهانیان بینیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۲، ص ۷۹۸؛ جامع البیان، ج ۴، ص ۱۶؛ تفسیر قرطبی، ج ۴، ص ۹۰.
- ↑ الکافی، ج ۴، ص ۲۲۳؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۲۳۲.
- ↑ «سوگند به آسمان که باروها دارد، و به روزی که آن را وعده کردهاند، و به گواهیدهنده و آنچه گواهی دهد (که از ستمکاران انتقام میکشیم)» سوره بروج، آیه ۱-۳.
- ↑ «به یقین آنان که مردان و زنان مؤمن را آزار دادند سپس توبه نکردند، عذاب دوزخ و عذاب آتش سوزان دارند» سوره بروج، آیه ۱۰.
- ↑ مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۷۰۸؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۹، ص ۱۸۹؛ زادالمسیر، ج ۸، ص ۲۱۷.
- ↑ امیریان، مهدی، مقاله «حجرالاسود»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۰.
- ↑ «وَ اللَّهِ لَكَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى الْقَائِمِ(ع) وَ قَدْ أَسْنَدَ ظَهْرَهُ إِلَى الْحَجَرِ ثُمَ يَنْشُدُ اللَّهَ حَقَّهُ ...»؛ نعمانی، الغیبة، ص ۱۸۱؛ با اندک تفاوتی: تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۵۶؛ تفسیر قمی، ج ۲، ص ۲۰۴
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۱۶۵.
- ↑ «أول ما يظهر القائم من العدل أن ينادي مناديه أن يسلم صاحب النافلة لصاحب الفريضة الحجر الأسود و الطواف»؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۷۴؛ الزام الناصب، ص ۲۲۳.
- ↑ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص ۲۷۱.
- ↑ معجم البلدان، ج ۲، ص ۲۲۴؛ شفاء الغرام، ج ۱، ص ۲۶۱.
- ↑ شفاء الغرام، ج ۱، ص ۲۶۱.
- ↑ السنن الکبری، ج ۷، ص ۱۷۵.
- ↑ علل الشرایع، ج ۲، ص ۴۲۶؛ وسائل الشیعه، ج ۵، ص ۲۷۴.
- ↑ احیاء علوم الدین، ج ۱، ص ۶۹.
- ↑ الکافی، ج ۴، ص ۲۱۴؛ بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۴۶۴.
- ↑ الخصال، ج ۴، ص ۶۲۵؛ بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۱۰۴.
- ↑ عللالشرایع، ج ۲، ص ۴۲۴؛ بحارالانوار، ج ۹۶، ص ۲۲۱.
- ↑ امیریان، مهدی، مقاله «حجرالاسود»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۰.
- ↑ الخلاف، ج ۲، ص ۳۲۰؛ النهایه، ص ۲۳۶؛ جواهر الکلام، ج ۱۹، ص ۳۴۰.
- ↑ الخلاف، ج ۲، ص ۳۲۵؛ مختلف الشیعه، ج ۴، ص ۲۲۱؛ جواهر الکلام، ج ۱۹، ص ۲۸۷.
- ↑ السنن الکبری، ج ۷، ص ۱۸۲؛ الفقه علی المذاهب الاربعه، ج ۱، ص ۶۵۵.
- ↑ جواهرالکلام، ج ۱۹، ص ۲۸۷؛ الفقه الاسلامی، ج ۳، ص ۲۲۱۴.
- ↑ وسائلالشیعه، ج ۱۳، ص ۴۷۵؛ جواهر الکلام، ج ۱۹، ص ۴۱۳ و ۴۱۴؛ الحدائق، ج ۱۶، ص ۲۶۰.
- ↑ النهایه، ص ۲۳۶؛ جواهر الکلام، ج ۱۹، ص ۳۴۰.
- ↑ صحیح البخاری، ج ۲، ص ۱۹۸؛ المغنی، ج ۳، ص ۳۹۶؛ احیاء علوم الدین، ج ۱، ص ۶۷.
- ↑ امیریان، مهدی، مقاله «حجرالاسود»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۰.