قاتلان امام حسین

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط HeydariBot (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۴۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

سرنوشت قاتلان امام حسین(ع)، از مسائل عبرت‌آموز برای تمام ستمکاران عالم است. آنها به نفرین پیامبر اکرم(ص) و نیز انواع بیماری‌ها و عذاب‌ها گرفتار شدند؛ بسیاری از آنها توسط مختار کشته شدند و حتی کسانی که ساکت بودند به حکومت فردی همچون حجاج بن یوسف ثقفی مبتلا گردیدند.

مقدمه

یکی از مسائل بسیار مهم و قابل تأمّلِ واقعه عاشورا ـ که برای همه، به‌ویژه برای ستمگران و جنایتکاران تاریخ، عبرت‌آموز و تنبّه‌آفرین است ـ سرنوشت کسانی است که با امام حسین(ع) جنگیدند و یا ایشان را در برابر دشمن تنها گذاشتند و یاری ننمودند. آنان، نه تنها در آخرت، به میزان جرم خود، مجازات خواهند شد، بلکه بخشی از کیفر آنها در همین جهان، دامنگیرشان گردید[۱].

نفرین پیامبر(ص)

پیامبر خدا(ص) سال‌ها پیش از واقعه عاشورا، چنین رویداد هولناکی را می‌دید و بر پایه روایتی، کسانی را که با امام حسین(ع) جنگیدند یا او را یاری نکردند، بدین‌سان نفرین فرمود: «بار خدایا! هر که او را بی‌یاور گذاشت، بی‌یاورش بگذار و قاتل او را بکُش، و کسی را که سر او را بُرید، ذبح کن و خواستش را برآورده مکن»[۲].[۳]

سرنوشت فاجعه‌آفرینان کربلا

نفرین پیامبر خدا(ص) مستجاب شد و همه کسانی که به گونه‌ای در فاجعه خونبار کربلا نقش داشتند (چه کسانی که رو در رو با امام حسین(ع) جنگیدند و چه کسانی که با یاری نکردن امام(ع)، غیر مستقیم در این حادثه دردناک شریک بودند)، مجازات شدند.

زوال حکومت خاندان ابوسفیان

نخستین موج رویداد عاشورا، تنها سه سال پس از آن، پدیدار شد و موجب زوال حکومت خاندان ابوسفیان گردید. نقش این فاجعه در اُفول قدرت این خاندان، به قدری روشن بود که عبدالملک بن مروان، با اینکه خود، میراثخوار حکومتِ آنان بود، پس از رسیدن به قدرت، رسما به این واقعیتْ اعتراف کرد و به حجاج بن یوسف نوشت: مرا از ریختن خون فرزندان عبدالمطلب، دور بدار که در آنها راه نجاتی از جنگ نیست. من، فرزندان حَرب را دیدم که وقتی حسین بن علی را کُشتند، پادشاهی را از دست دادند[۴].[۵]

کوتاهی عمر و بیماری‌های خطرناک

عبداللّه بن بدر خطمی، از پیامبر خدا(ص) روایت کرده است که فرمود: «هر کس علاقه‌مند است عمرش طولانی شود و از آنچه خداوند متعال نصیب او کرده، بهره ببرد، جانشینی خوب برای من در خانواده‌ام باشد، و هر کس جانشینی مرا در خانواده‌ام به عهده نگیرد، عمرش کوتاه می‌شود و در قیامت، روسیاه نزد من می‌آید»[۶]. عبداللّه، سپس می‌گوید: همان‌گونه شد که پیامبر خدا(ص) فرموده بود. یزید بن معاویه، جانشین خوبی برای خانواده پیامبر نبود و عمرش نیز کوتاه شد و پس از شهادت امام حسین(ع) مدّت کمی زنده بود و همین‌طور عبیداللّه بن زیاد ـ که خدا، هر دوی آنها را لعنت کند ـ. یزید، در ۳۸ سالگی هلاک شد و ابن زیاد، در ۳۷ سالگی کشته شد. همچنین، بر پایه گزارش‌های معتبر جنایتکاران کربلا به انواع بیماری‌های خطرناک (مانند: جنون، جذام و پیسی) مبتلا شدند. ابن کثیر تصریح می‌کند که بیشتر گزارش‌هایی که بر سرنوشت شوم فاجعه‌آفرینان کربلا دلالت دارند، صحیح‌اند: اخباری که درباره گرفتار شدن قاتلان حسین(ع) روایت شده، بیشترشان درست‌اند؛ چه اینکه کمتر کسی از آنها که در کشتن او شرکت کردند، از آسیب و درد در همین دنیا، در امان مانْدند و از دنیا نرفتند، مگر اینکه به بیماری مبتلا شدند و بیشتر آنها دیوانه شدند[۷].[۸]

کشته شدن بسیاری از آنان در قیام مختار

بسیاری از کسانی که در فاجعه کربلا نقش داشتند، در قیام مختار، دستگیر و اعدام شدند. یعقوبی، در این باره می‌نویسد: مختار، قاتلان حسین(ع) را تعقیب کرد و جمع فراوانی از آنها را کُشت، به گونه‌ای که کم‌تر کسی از آنها زنده ماند[۹].[۱۰]

سلطه حجاج بن یوسف

در فاجعه کربلا، نه تنها کسانی که به طور مستقیم در آن نقش داشتند، کیفر طبیعیِ کردار زشت خود را پیش از مجازات آخرت، در دنیا دیدند؛ بلکه کسانی که با یاری نرساندن به امام حسین(ع) به طور غیر مستقیم در این فاجعه اثرگذار بودند، نیز به گونه‌ای گرفتار عقوبت‌های دنیوی شدند. برخی از آنها توبه کردند و «نهضت توّابین» را پدید آوردند و در این راه، کشته شدند و شمار دیگری، گرفتار حکومت مستبدّ حَجّاج بن یوسف گردیدند؛ همان حکومتی که امام علی(ع) آن را برای مردمی که از یاری کردن ایشان امتناع می‌کردند، پیشگویی کرده بود. در نهج البلاغه آمده که امام(ع) خطاب به آنها فرمود: «به خداوند سوگند که جوانی ثَقَفی (حَجّاج) بر شما تسلّط خواهد یافت؛ متکبّر و منحرفی که سبزه‌های (دارایی‌های) شما را می‌خورد و پیه‌هایتان را آب می‌کند! بس کن، ابو وَذحه[۱۱]»[۱۲]. آری! مردمی که از یاری رساندن به کسانی چون امام علی، امام حسن و امام حسین(ع) امتناع ورزند، سزاوار سلطه یافتن حَجّاج بن یوسف بر خویش‌اند. در سال ۷۵ هجری، یعنی چهارده سال پس از فاجعه کربلا، این پیشگویی امام علی(ع) تحقّق یافت. حَجّاج، در طول حکومتش، صد و بیست هزار نفر را کُشت[۱۳] و هشتاد هزار نفر را ـ که سی هزار نفر از آنها زن بودند ـ به زندان انداخت[۱۴].[۱۵]

سخت‌ترین کیفرها در آخرت

احادیث مربوط به شدّت کیفر (مجازاتِ) قاتلان امام حسین(ع) و یاران ایشان، بسیارند که در این جا تنها به ذکر یک نمونه بسنده می‌کنیم: شیخ صدوق از پیامبر خدا(ص) روایت کرده است که فرمود: «در جهنّم، جایگاهی است که بر هیچ کس روا نخواهد بود، جز با کشتن حسین بن علی ـ درود خدا بر آن دو ـ و یحیی بن زکریا(ع)»[۱۶].[۱۷]

منابع

پانویس

  1. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین ص۷۶۲.
  2. «اللَّهُمَ‏ اخْذُلْ‏ مَنْ‏ خَذَلَهُ‏ وَ اقْتُلْ مَنْ قَتَلَهُ وَ اذْبَحْ مَنْ ذَبَحَهُ وَ لَا تُمَتِّعْهُ بِمَا طَلَبَ»، کامل الزیارات، ص۱۳۱، ح۱۴۹.
  3. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص۷۶۲.
  4. العقد الفرید، ج۳، ص۳۸۲؛ المحاسن و المساوئ، ص۵۵؛ جواهر المطالب، ج۲، ص۲۷۸.
  5. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین ص۷۶۳.
  6. «مَنْ أَحَبَّ أَنْ يُبَارَكَ فِى أَجَلِهِ، وَ أَنْ يُمَتَّعَ بِمَا خَوَّلَهُ اللَّهُ تَعَالَى فَلْيَخْلُفْنِى فِى أَهْلِى خِلَافَةً حَسَنَةً، وَ مَنْ لَمْ يَخْلُفْنِى فِيهِمْ بُتِكَ عُمُرُهُ، وَ وَرَدَ عَلَىَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مُسْوَدّاً وَجْهُهُ»، مقتل الحسین(ع)، خوارزمی، ج۲، ص۸۵؛ بحار الأنوار، ج۲۳، ص۱۱۶، ح۳۱.
  7. البدایة و النهایة، ج۸، ص۲۰۱.
  8. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص۷۶۳.
  9. تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۵۹.
  10. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین ص۷۶۴.
  11. وَذحَه: جُعَل؛ سِرگینْ چرخان. ابو وَذحه، کُنیه‌ای است که بعدها، حَجّاج، به آن، شهرت یافت و اشاره است به داستان حَجّاج و وَذْحه که روزی، وی نشسته بود و وذحه‌ای با زحمت، پِشکِلی را می‌غلتانْد و به جانب او می‌آمد. حَجّاج گفت: این، سوسکی از سوسک‌های شیطان است.
  12. «أَمَا وَ اللَّهِ لَيُسَلَّطَنَّ عَلَيْكُمْ غُلَامُ‏ ثَقِيفٍ‏ الذَّيَّالُ‏ الْمَيَّالُ يَأْكُلُ خَضِرَتَكُمْ وَ يُذِيبُ شَحْمَتَكُمْ إِيهٍ أَبَا وَذَحَةَ»، نهج البلاغه، خطبه ۱۱۶.
  13. سنن الترمذی، ج۴، ص۴۹۹، ش۲۲۲۰؛ تهذیب التهذیب، ج۱، ص۵۱۰؛ تاریخ الطبری، ج۶، ص۳۸۲.
  14. تاریخ دمشق، ج۱۲، ص۱۸۵؛ تاریخ الإسلام، ج۶، ص۳۲۳؛ بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۵، ص۲۰۴۵.
  15. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین ص۷۶۴.
  16. «إِنَّ‏ فِي‏ النَّارِ مَنْزِلَةً لَمْ يَكُنْ يَسْتَحِقُّهَا أَحَدٌ مِنَ النَّاسِ إِلَّا بِقَتْلِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ وَ يَحْيَى بْنِ زَكَرِيَّا(ع)» (ثواب الأعمال، ص۲۵۷، ح۲؛ بحار الأنوار، ج۴۴، ص۳۰۱، ح۹).
  17. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص۷۶۵.