حضرت یحیی علیه السلام

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۴ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۵۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

حضرت یحیی یکی از پیامبران الهی از قوم بنی اسرائیل بود. پدرش حضرت زکریا (ع) نیز پیامبر خدا بود. خداوند، حضرت یحیی را در سن پیری زکریا به او عطا کرد.

نام یحیی چندبار در قرآن آمده و از او به عنوان انسانی پارسا و باتقوا یاد شده که در کودکی به مقام نبوت رسید.

حضرت یحیی به دست یکی از حاکمان فلسطین به شهادت رسید. کشتن او به خواست زنی بدکاره بود که پادشاه عاشق او شده بود. سر یحیی را بریده و در طشت طلا نهادند و پیش آن زن بردند. در مسجد جامع دمشق، جایی است که به محل سر حضرت یحیی معروف است[۱].

ولادت و نیاکان

داستان ولادت یحیی(ع) و شمه‌ای از حالات آن بزرگوار در ضمن داستان پدرش حضرت زکریا گفته شد و نام آن بزرگوار نیز در قرآن بیشتر در ضمن داستان پدرش زکریا آمده است؛ مانند: سوره آل عمران، انعام، مریم و أنبیا و تنها در سوره مریم به طور جداگانه فضیلت‌هایی از یحیی(ع) ذکر شده و برخی از موهبت‌ها و الطاف الهی به آن حضرت نام برده شده است. در سوره آل عمران نیز ضمن بشارت زکریا به ولادت فرزندش یحیی، چند فضیلت از فضایل ایشان آمده و آنها – چنان‌که در احوالات زکریا گذشت - یکی موضوع تصدیق و ایمان آن حضرت است به حضرت عیسی، دیگری موضوع سیادت و آقایی یحیی، دیگری پارسایی آن حضرت از ازدواج و کناره‌گیری از همبستر شدن با زنان، و چهارمی مقام نبوت اوست. ﴿...مُصَدِّقًا بِكَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَسَيِّدًا وَحَصُورًا وَنَبِيًّا مِنَ الصَّالِحِينَ[۲].

و اما آیه‌ای که در سوره مریم است: ﴿يَا يَحْيَى خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا * وَحَنَانًا مِنْ لَدُنَّا وَزَكَاةً وَكَانَ تَقِيًّا * وَبَرًّا بِوَالِدَيْهِ وَلَمْ يَكُنْ جَبَّارًا عَصِيًّا * وَسَلَامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَيَوْمَ يَمُوتُ وَيَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا[۳]. ابن عباس در تفسیر جمله ﴿وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا گفته است: یحیی در سه سالگی به دریافت منصب نبوت نایل شد و در روایات اهل بیت درباره فرزانگی یحیی آمده، که همسالان یحیی بدو گفتند: بیا تا به بازی برویم. یحیی به آنها گفت: ما برای بازی آفریده نشده‌ایم، بلکه برای کوشش در کار بزرگی خلق شده‌ایم[۴].

در تفسیر جمله ﴿وَحَنَانًا مِنْ لَدُنَّا ابوحمزه ثمالی از امام باقر(ع) روایت کرده که فرمود: منظور رحمت و لطف خدا به یحیی است. ابوحمزه گوید: من عرض کردم که لطف و مهر خدا به یحیی تا چه اندازه بود؟ حضرت فرمود: به این اندازه‌ای که هرگاه یحیی می‌گفت: یارب! خدای تعالی در پاسخ می‌فرمود: «لَبَّيْكَ يَا يَحْيَى‌»[۵]. در تفسیر جمله ﴿وَلَمْ يَكُنْ جَبَّارًا عَصِيًّا محدثان شیعه و سنی از رسول خدا(ص) روایت کرده‌اند که فرمود: یحیی هیچ‌گاه در عمر خود گناهی نکرد. در حدیث دیگری است که فرمود: «هر کس در روز قیامت خدا را با گناهی دیدار کند، جز یحیی بن زکریا»[۶]. در تفسیر آیه ﴿وَسَلَامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَيَوْمَ يَمُوتُ وَيَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا شیخ صدوق در عیون و خصال از امام هشتم(ع) روایت کرده که آن حضرت فرمود: وحشتناک‌ترین هنگام برای این خلق سه جاست: یکی روزی که از شکم مادر زاییده می‌شود و به این دنیا قدم می‌گذارد؛ دیگر روزی که می‌میرد و سرای آخرت و اهل آن را دیدار می‌کند و سوم آن روزی است که برانگیخته شده و با اوضاع و احوال آن جهان رو به رو می‌شود و خدای تعالی به وسیله این آیه شریفه سلامتی و آسایش خاطر یحیی را در آن سه جا تضمین کرده و از وحشت آن سه روز خاطرش را آسوده ساخته، چنان که عیسی بن مریم(ع) را نیز از وحشت آن سه جا آسوده خاطر کرده و فرموده است[۷]: ﴿وَسَلَامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَيَوْمَ يَمُوتُ وَيَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا.[۸]

پدر و مادر

نام و نسب

کنیه‌ها و القاب

فرزندان

شمایل و صفات ظاهری

صفات و ویژگی‌های شخصیتی

قوم و محل سکونت

سرگذشت تاریخی

نبوت و رسالت

امامت و ولایت

علم ویژه الهی

عصمت

فضایل و مناقب

دیلمی در کتاب ارشاد القلوب گوید: یحیی(ع) جامه‌اش از لیف[۹] و خوراکش برگ درختان بود ابن اثیر در کامل التواریخ گوید: خوراک یحیی از علف‌های صحرا و برگ درختان تأمین می‌شد. برخی گفته‌اند: نان جو می‌خورد و جامه‌اش پشمین بود و هیچ درهم و دیناری و خانه و مسکنی هم که در آن سکونت گزیند، نداشت. در هر جا که شب فرا می‌رسید به سر می‌برد و همان نقطه سرای او بود. در حدیثی که کلینی از امام هفتم(ع) روایت کرده، آن حضرت فرمود: یحیی(ع) پیوسته می‌گریست و خنده نمی‌کرد[۱۰]. درباره عبادت او و گریه‌های زیادی که می‌کرد، داستان‌ها نوشته‌اند. در حدیثی از امام صادق(ع) نقل شده که یحیی(ع) آن قدر گریست که گوشت‌گونه‌اش آب شد. پدرش زکریا بدو گفت: فرزندم! من از خدای تعالی درخواست کردم تو را به من ببخشد تا دیده‌ام به وجود تو روشن گردد. یحیی گفت: پدر جان! در دوزخی که خدا دارد، پرت‌گاه‌هایی است که جز آن مردمانی که از ترس خدا بسیار گریه می‌کنند، دیگری از آن نمی‌گذرد و من ترس آن را دارم که از آنجا نگذرم. در این وقت زکریا(ع) آن قدر گریست که بی‌هوش شد[۱۱].[۱۲]

گفت‌وگوی یحیی(ع) با شیطان

در امالی شیخ طوسی حدیثی از امام هشتم(ع) از پدران بزرگوارش درباره گفت‌وگوی یحیی با شیطان نقل شده است. گزیده‌اش آن است که شیطان از زمان آدم(ع) تا زمان بعثت حضرت مسیح(ع) به نزد پیغمبران می‌آمد و با آنها سخن می‌گفت و از همه بیشتر با یحیی(ع) اُنس داشت. روزی یحیی(ع) بدو فرمود حاجتی با تو دارم. شیطان گفت: قدر و مقام تو نزد من به قدری است که هر چه خواهی انجام می‌دهم. یحیی فرمود: می‌خواهم دام‌ها و وسایلی که فرزندان آدم را با آنها گمراه و شکار می‌کنی به من نشان دهی. شیطان پذیرفت و روز دیگر با شکل مخصوص و ابزار و آلات بسیار و رنگ‌های گوناگونی به نزد یحیی آمد و خاصیت آن ابزار و رنگ‌ها را برای یحیی توضیح داد و کیفیت گمراه ساختن فرزندان آدم را به وسیله آنها شرح داد.

آن‌گاه یحیی بدو فرمود: آیا هیچ‌گاه بر من ظفر یافته و غالب گشته‌ای؟ نه، ولی در تو خصلتی است که من آن را خوش دارم. آن خصلت چیست؟ هنگامی که افطار می‌کنی، سیر غذا می‌خوری و همان سیری مانع قسمتی از نمازها و شب زنده داری تو می‌گردد (و همین موجب خوشحالی و سرور من است). یحیی که این سخن را شنید فرمود: من از این ساعت با خدا عهد می‌کنم که دیگر غذای سیر نخورم تا وقتی که او را دیدار کنم. شیطان نیز گفت: من نیز با خدا عهد می‌کنم که از این پس مسلمانی را نصیحت نکنم تا وقتی که خدا را دیدار کنم. پس از این گفتار برفت و دیگر به نزد یحیی نیامد[۱۳].[۱۴]

سیره

اصحاب

مخالفان و دشمنان

رحلت و محل دفن

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۲۵۳.
  2. «پس فرشتگان او را در حالی که در محراب به نماز ایستاده بود ندا دادند: خداوند تو را به (تولّد) یحیی نوید می‌دهد که «کلمه‌ای از خداوند» را راست می‌شمارد و سالار و (در برابر زنان) خویشتندار و پیامبری از شایستگان است» سوره آل عمران، آیه ۳۹.
  3. «ای یحیی، کتاب (آسمانی) را با توانمندی بگیر! و ما به او در کودکی (نیروی) داوری دادیم؛ * و از نزد خویش مهر و پاکیزگی ارزانی داشتیم و او پرهیزگار بود * و با پدر و مادرش نکوکار بود و گردنکشی سرکش نبود * و بر او روزی که زاده شد و روزی که خواهد مرد و روزی که او را زنده برانگیزند درود باد» سوره مریم، آیه ۱۲-۱۵.
  4. علل الشرائع، ص۳۸؛ کامل التواریخ، ج۱، ص۱۷۰ - ۱۷۵.
  5. مجمع البیان، ج۶، ص۵۰۶.
  6. مجمع البیان، ج۶، ص۵۰۶.
  7. عیون الاخبار، ص۴۲.
  8. رسولی محلاتی، سید هاشم، تاریخ انبیاء ص۵۶۹.
  9. پوست درخت خرما و نارگیل را - که به شکل طورهای سیمی است - لیف گویند.
  10. اصول کافی، ج۲، ص۶۶۵.
  11. بحارالانوار، ج۱۴، ص۱۶۷ به نقل از کتاب زهد الصادق.
  12. رسولی محلاتی، سید هاشم، تاریخ انبیاء ص۵۷۱.
  13. امالی طوسی، ص۲۱۶ و ۲۱۷.
  14. رسولی محلاتی، سید هاشم، تاریخ انبیاء ص۵۷۲.