ابوقره
مقدمه
ابوقره یکی از اصحاب امام رضا (ع) و از راویان او شمرده شده است[۱]، اما جستوجو در متون روایی نشان میدهد که این ادعا چندان قابل اثبات نیست. بر اساس دادههای روایی، نام ابوقره در دو دسته از روایات ذکر شده از امام رضا (ع) وجود دارد: در یکی نوع پرسش حاکی از اعتقاد اسلامی[۲] و حتی شیعی- البته برابر جملهای اثبات نشده - اوست[۳]، هر چند نام دقیق وی ذکر نشده و در دیگری حاکی از باور غیر اسلامی وی میباشد. در این دسته به عنوان دوست جاثلیق معرفی شده و خود نیز در پاسخ به پرسش امام از وی چیست، نامش را یوحنا ذکر میکند[۴]. نوع این روایات با یکدیگر شباهتهایی دارند، اما سلسله سند متفاوتی برای آنها آمده است. در گونه اول، احمد بن ادریس از محمد بن عبدالجبار از صفوان بن یحیی نقل مطلب میکند، اما در دومی احمد بن زیاد بن جعفر همدانی و حسین بن ابراهیم بن احمد بن هاشم مکتب و علی بن عبدالله وراق از علی بن ابراهیم بن هاشم از پدرش، از صفوان بن یحیی گزارش میدهد[۵].
در گفتوگوی ابوقره (یوحنا)، دوست جاثلیق، با امام، که نخستین بار در کتاب عیون اخبار الرضا (ع) آمده، پرسش از حقانیت دیانت الهی است. او به گفته صفوان، خواست تا به مجلس امام درآید. صفوان پس از کسب اجازه از آن حضرت، وی را وارد مجلس کرد. یوحنا پس از ورود و ادای احترام، درباره گروهی پرسید که دینی را ادعا کنند و سایر فرقهها به صحت مدعای ایشان شهادت دهند. حضرت فرمود: ادعای ایشان صحیح است. یوحنا گفت: پس نظرتان درباره گروهی دیگر چگونه است که دینی را ادعا میکنند و جز خودشان کسی شهادت به صحت ادعایی که میکنند، نمیدهد؟ حضرت فرمود ادعای این گروه باطل است، آنگاه یوحنا، بر اساس نظر امام، میگوید: اینک ما و شما؛ ما مدعی آن هستیم که عیسی روح خدا و کلمه اوست که به مریم القا شده و مسلمانان نیز آن را میپذیرند و ما را تصدیق میکنند، ولی مسلمانان ادعا دارند که محمد پیامبر و فرستاده خداست و ما آن را نمیپذیریم و طبعاً آنچه هر دو فرقه پذیرا هستند، بر آنچه صرفاً یک فرقه آن را ادعا میکند، برتری دارد. بدین گونه به حقانیت دین مسیح حکم میکند. امام در پاسخ میفرماید: ای یوحنا! ما به عیسی بن مریم و روحالله و کلمه خدائی ایمان داریم که به محمد (ص) ایمان داشته و مژده آمدن او را داده است و خود اقرار کرده باشد که بنده است و پروردگاری دارد. پس اگر آن عیسی که تو به او اقرار داری این چنین نیست که به محمد ایمان آورده باشد و اقرار به عبودیت کرده و خدا را پروردگار خود بداند، ما از او دوری میجوییم. پس کجا بر آن اجماع داریم؟ ابوقره بیآنکه نفعی ببرد، برخاست و رفت[۶].
در این روایت، چنان که روشن است، ابوقره صرفاً معاصر امام و مناظره کننده با اوست و ارتباط دیگری با آن حضرت ندارد، اما ابوقره دیگر، که مسلمان است، محل گفتو گوی بیشتری است.
نخستین بار کلینی در کتاب الکافی از مناظره وی با امام رضا (ع)، البته در قالب دو روایت با سند و صورت واحد، سخن به میان آورده است: یک بار در «باب ابطال رؤیت خداوند» که او پس از طرح پرسشهایی درباره حلال و حرام و احکام، از چگونگی خداوند صحبت میکند که امام به استناد دادههای قرآنی، اجماع مسلمانان و عدم تشابه خداوند با دیگر چیزها، بدو پاسخ میدهد[۷]. دیگر بار کلینی در «باب العرش و الکرسی» به مناظرهاش با امام اشاره میکند که در اینجا نیز چگونگی ملاقات به گونه پیشین است و ابوقره پس از راه یافتن به مجلس امام و طرح پرسشهایی درباره حلال و حرام و احکام، به مسأله محمول بودن و عرش خداوند اشاره میکند که آن حضرت در جواب وی، محمول بودن را دلیل بر مفعول بودن و آن را وصف مخلوقین میشمارد و ذات خداوند را از تغییر و دگر گونی منزه توصیف میکند[۸]. محدثان بعدی، مانند صدوق به نقل از کلینی و فتال نیشابوری بدون ذکر سند[۹]، عین روایت اول را و سیدمرتضی با تفصیل بیشتر[۱۰] آن را نقل کردهاند و روایت دوم نیز در برخی کتابهای بعدی راه یافته است[۱۱].
اما در این میان، شیخ طبرسی، در قالب رخداد واحدی به انعکاس خبر میپردازد، بیآنکه منبع روایتش معلوم باشد. در این روایت، وی با ذکر سند پیشگفته از زبان صفوان، محاجه ابوقره با امام را عرضه میکند، ولی گذشته از اینکه ابوقره را به عنوان دوست شبرمه معرفی میکند، آغاز گفتوگو با جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكَ از سوی اوست که حاکی از باور او به امام است[۱۲]، هر چند نوع پرسشها و اعتقادات وی چنین مطلبی را تأیید نمیکند. همچنین وی مطالب دو روایت پیشین را به اضافه دستهای از مباحث دیگر میآورد که مایه تردید در عقیده او میشود و نه تنها از تشیع، بلکه از باور اسلامی نیز جدا میافتد و طبعاً داوری درباره وی را با مشکل مواجه میسازد. به همین سبب، نمازی به چند ابوقره اشاره میکند که یکی را قطعاً از اصحاب امام رضا (ع)، دیگری را قطعاً نصرانی و سومی را که دوست شبرمه است، فاسد العقیده مینامد[۱۳]. اما واقعیت آن است که این دوست شبرمه، بر اساس داده طبرسی، در یک احتجاج با امام نشسته است و نمیتوان بخشی از گفتوگو را به صحابی امام رضا (ع) و بخشی دیگر را به فرد دوم نسبت داد. شاید همین تناقض موجب شد تا مازندرانی در شرح اصول الکافی، نام ابوقره را ابوالحسن علی و محدث ذکر کند که در اواخر عمر خویش مستبصر شد، به مذهب شیعه در آمد و از آن جهت که از ابوقره مسیحی متمایز باشد به وصف محدث شناخته شد[۱۴]. ولی این امر برای تستری مقبول نیفتاد.
تستری، ابوقره مذکور در روایت را از اصحاب امام نمیداند، بلکه فردی دارای عقیده نادرست ذکر میکند که با آن حضرت بر اساس پارهای از مجعولات به گفتوگو پرداخته است. تستری او را همانی میداند که ابنحجر با عنوان موسی بن طارق یمانی یاد کرده است[۱۵]. از مجموع دادهها، این نظر پذیرفتنیتر است. بنابراین، او صرفاً احتجاج کننده با امام بوده است.
موسی بن طارق زبیدی سکسکی (جَنَدی، لَحْجی، رَعْرَعی) مکنا به «ابومحمد» و ملقب به «ابوقره محدث»[۱۶]، محدث و فقیه اهل سنت بود[۱۷]. از زمان و مکان ولادت وی اطلاعی در دست نیست، اما از نسبتهای مختلفی که به وی در منابع داده شده، مانند جندی، لحجی، رعرعی (رعارع در لحج) و زبیدی، که همگی از شهرهای یمناند، بر میآید متولد یمن و تربیت یافته این دیار باشد[۱۸]. نسبت سَکسَکی نیز برگرفته از سکاسک، بطنی از کنده یمن میباشد[۱۹].
وی قضاوت شهرهای جَنَد، زَبید (یا حَصیب) را نیز بر عهده داشت که از زمان و نحوه قضاوت وی چیزی بیان نشده است[۲۰]. موسی برای دریافت حدیث و انتشار آن بین شهرهای مختلف در تردد بود و در جند، عدن، مکه و زبید روایات و رواتی دارد[۲۱]. او قرائت را نزد یکی از قراء هفتگانه، یعنی نافع بن عبدالرحمن بن ابینعیم، از تابعین، در مدینه فراگرفت[۲۲]. وی از عده کثیری مانند ابوعبدالله مالک بن انس، عبدالمجید بن ابیرواد، ابیحنیفه نعمان بن ثابت، حنظلة بن ابیسفیان، ازهر بن صالح[۲۳]، موسی بن عقبه، ابنجریج، سفیان ثوری، عبدالله بن عمر و دیگران روایت نقل میکند[۲۴]. افرادی مثل أحمد بن حنبل، احمد و اسحاق بن ابراهیم بن راهویه[۲۵]، سعید بن سلیمان سقطی، حسن بن صالح ابیالدواهی و ابوحمه محمد بن یوسف زبیدی و دیگران که در مجموع فراواناند، از وی روایاتی نقل کردهاند[۲۶]، ابوقره از مالک، الموطأ را شنیده و نقل کرده [۲۷] و همچنین تألیفاتی در فقه مبنی بر شنیدههایش از مالک، ابوحنیفه، سفیان ثوری، ابنعیینه و دیگران دارد که علی بن زیاد حجبی (لحجی) آن را نقل کرده است[۲۸]. همچنین کتابی در سنن داشته که از علی بن ابیبکر عرشانی روایت کرده است. این کتاب چند باب داشته و ابنحجر آن را از نزدیک دیده و در توصیف آن گفته است: وی در ذکر حدیث نام روات را نیاورده و لفظ «ذکر فلان» را آورده است. دارقطنی علت را جویا شده و موسی گفته چون آفتی به کتابهایش رسیده، برای حفظ روایات این چنین کرده است[۲۹].
ابن حبان ابوقره را جزو ثقات دانسته[۳۰] و برخی در باب توثیق وی تعبیر «ثقة مأمون» و «ثقة قدیم» را آوردهاند[۳۱]. هیچ یک از منابع به زمان مرگ وی نپرداختهاند. تنها جندی وفات او را در زبید به سال ۲۰۳ ق میداند[۳۲]. وی به سبب احتجاج پیشگفته به منابع شیعی راه یافت و به زعم برخی جزو راویان و اصحاب آن حضرت قرار گرفت، اما در هیچ یک از منابع رجالی شیعی ذکری از وی به میان نیامده است[۳۳].
پرسشهایی که ابوقره با امام در میان نهاده، اساسیترین شبهات مطرح در آن زمان است که به دنبال شکوفایی تمدن اسلامی و رشد علوم و کثرت ترجمه کتابهای یونانی، رومی، ایرانی و سریانی به اضافه گسترش روایات ساختگی و پیدایش مکاتب گوناگون در جامعه اسلامی پدید آمده بود و پاسخ در خوری میطلبید. امام با بهرهگیری از فرصت فراخ پیش آمده در حوزه اجتماعی، دستهای از آنها را پاسخ گفت[۳۴]. این پرسشها اساسیترین مسائل زمانه بود که معتزلیان مطرح کرده بودند. چنان که روشن است، یکی از بنیادیترین عقاید آنان مقوله توحید خداوند بود که از دل آن چند امر نتیجه میشد: یکی انکار رؤیت الهی که آنان دیدن موجود بدون مکان و بدون زمان را ناممکن میدانستند، و دیگر اعتقاد به خلق قرآن که در تقابل با با ازلی بودن قرآن بروز یافته بود. معتزلیان بر این امر پافشاری داشتند که اگر قرآن قدیم باشد، اصل تعدد قدما پیش میآید و این خلاف توحید است. مسأله سوم، مقوله رضای الهی و غضب اوست که دو حالتاند و حالات متغیرند، حال آنکه ذات خدا تغییر ناپذیر است. این دو حالت را باید همان بهشت و دوزخ دانست[۳۵]. پرسشگر به دنبال آن بود تا رویکردهای موجود را با نظر امام ارزیابی کند و آن حضرت در پاسخ نظر اعتدالی خود را که متخذ از سنت راستین اسلامی است، بیان داشت که البته با دیدگاه عقلگرای معتزله همسویی بیشتری دارد تا با نظر حدیثگرای اشاعره.
تذکار این نکته لازم به نظر میرسد که نام ابوقره دیگری با پسوند اسدی صیداوی در میان راویان امام رضا (ع) وجود دارد[۳۶]. وی چنان که از لقبش بر میآید، فردی بادیهنشین از دیار صیدا بوده و از سعید بن مسیب حدیث شنیده و نضر بن شیمل از وی روایت نقل کرده است[۳۷]، اما از نظر رجالی فرد مجهولی است و با ابوقره محل بحث ارتباطی ندارد.[۳۸].[۳۹]
منابع
پانویس
- ↑ مستدرک سفینة البحار، ج۸، ص۴۹۹.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۹۵، ۱۳۰.
- ↑ الاحتجاج، ج۲، ص۱۸۴.
- ↑ عیون أخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۲۵۳.
- ↑ عیون أخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۲۵۴.
- ↑ عیون أخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۲۵۴؛ بحار الأنوار، ج۱۰، ص۳۴۱.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۹۰.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۱۳۰.
- ↑ روضة الواعظین، ج۱، ص۳۳.
- ↑ الأمالی، سیدمرتضی، ج۱، ص۱۰۴.
- ↑ بحارالأنوار، ج۱۰، ص۳۴۷، ۵۵، ۱۴؛ مسند الإمام الرضا (ع)، ج۱، ص۳۸.
- ↑ الاحتجاج، ج۲، ص۱۸۴.
- ↑ مستدرک سفینة البحار، ج۸ ص۴۹۹.
- ↑ شرح أصول الکافی، مازندرانی، ج۳، ص۱۶۵؛ قاموس الرجال، ج۱۱، ص۴۸۰.
- ↑ قاموس الرجال، ج۱۱، ص۴۸۰.
- ↑ ترتیب المدارک، ج۳، ص۱۹۶؛کتاب الوافی، ج۱، ص۴۹۸.
- ↑ سیر أعلام النبلاء، ج۹، ص۳۴۶؛ طبقات فقهاء الیمن، ص۶۹.
- ↑ معجم البلدان، ج۳، ص۱۳۱؛ الأنساب، سمعانی، ج۳، ص۳۵۱؛ ترتیب المدارک، ج۳، ص۱۹۶؛ طبقات فقهاء الیمن، ص۶۹.
- ↑ اللباب، ج۲، ص۱۲۳.
- ↑ ترتیب المدارک، ج۳، ص۱۹۶؛ معجم البلدان، ج۳، ص۱۳۱.
- ↑ السلوک فی طبقات الملوک، ج۱، ص۱۴۰؛ طبقات فقهاء الیمن، ص۶۹.
- ↑ جمال القراء و کمال الإقراء، ص۵۲۹.
- ↑ إکمال تهذیب الکمال، ج۱۲، ص۲۰.
- ↑ الجرح و التعدیل، ج۸، ص۱۴۸؛ تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۱۳، ص۴۱۶؛ فضائل المدینة، ج۱، ص۲۴- ۲۵، مشیخة ابنجماعة، ص۳۳۴.
- ↑ ترتیب المدارک، ج۳، ص۱۹۷.
- ↑ تهذیب التهذیب، ج۱۰، ص۳۴۹- ۳۵۰؛ الکنی و الأسماء، ج۲، ص۶۹۵.
- ↑ الموطأ، ج۱، ص۶، مقدمه.
- ↑ ترتیب المدارک، ج۳، ص۱۹۷؛ التقیید، ج۱، ص۴۵۹.
- ↑ تهذیب التهذیب، ج۱۰، ص۳۵۰؛ طبقات فقهاء الیمن، ص۶۹.
- ↑ کتاب الثقات، ج۹، ص۱۵۹.
- ↑ إکمال تهذیب الکمال، ج۱۲، ص۲۱.
- ↑ السلوک فی طبقات الملوک، ج۱، ص۱۴۰.
- ↑ مسند الإمام الرضا (ع)، ج۲، ص۵۱۵.
- ↑ أضواء علی عقاید الشیعة الإمامیة، ص۱۹۳.
- ↑ تاریخ فلسفه در اسلام، ص۲۸۶-۲۸۷.
- ↑ راویان امام رضا (ع) در مسند الرضا (ع)، ص۴۵.
- ↑ تحفة الأحوذی، ج۲، ص۴۹۸.
- ↑ منابع: الاحتجاج علی أهل اللجاج، احمد بن علی طبرسی (قرن ۶ق)، تحقیق: سیدمحمد باقر خرسان، نجف، دار النعمان، ۱۳۸۶ق؛ أضواء علی عقائد الشیعة الإمامیة، جعفر بن محمد حسین سبحانی (معاصر)، قم، مؤسسة الإمام الصادق علی، اول، ۱۴۲۱ق؛ إکمال تهذیب الکمال فی أسماء الرجال، مغلطای بن قلیج بن عبدالله بکجری (۷۶۲ق)، تحقیق: عادل محمد - ابو محمد اسامة، قاهره، الفاروق الحدیثة، اول، ۱۴۲۲ق، الأمالی، علی بن حسین موسوی معروف به سید مرتضی (۴۳۶ق)، تحقیق: سیدبدرالدین نعسانی حلبی، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، اول، ۱۴۰۳ق؛ الأنساب، عبدالکریم بن محمد معروف به سمعانی (۵۶۲ق)، تعلیق: عبدالله عمر بارودی، بیروت، دار الجنان، اول، ۱۴۰۸ق؛ بحار الأنوار الجامعة الدرر أخبار الأئمة الأطهار علی، محمدباقر بن محمدتقی معروف به علامه مجلسی (۱۱۱۰ق)، تحقیق: جمعی از محققان، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق؛ تاریخ الإسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، محمد بن احمد معروف به ذهبی (۷۴۸ق)، تحقیق: عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دار الکتاب العربی، اول، ۱۴۰۷ق؛ تاریخ فلسفه در اسلام، میر محمد شریف (معاصر)، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۶۲ش؛ تحفة الأحوذی بشرح جامع الترمذی، محمد عبدالرحمن بن عبدالرحیم مبارکفوری (۱۳۵۳ق)، بیروت، دار الکتب العلمیة، اول، ۱۴۱۰ق؛ ترتیب المدارک و تقریب المسالک، عیاض بن موسی یحصبی معروف به قاضی عیاض (۵۴۴ق)، تحقیق: عبدالقادر صحراوی، مغرب، مطبعة الفضالة - المحمدیة، اول، ۱۹۶۶ - ۱۹۷۰م؛ التقیید لمعرفة رواة السنن و المسانید، محمد بن عبد الغنی معروف به ابن نقطة (۶۲۹ق)، تحقیق: کمال یوسف حوت، بیروت، دار الکتب العلمیة، اول، ۱۴۰۸ق؛ تهذیب التهذیب، احمد بن علی معروف به ابن حجر عسقلانی (۸۵۲ق)، حیدر آباد، دائرة المعارف النظامیة، اول، ۱۳۲۶ق، الجرح و التعدیل، عبدالرحمن بن محمد رازی معروف به ابن ابی حاتم (۳۲۷ق)، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، اول، ۱۳۷۱ق، جمال القراء و کمال الإقراء، علی بن محمد سخاوی (۶۴۳ق)، تحقیق: مروان عطیه - محسن خرابه، بیروت، دار المأمون للتراث، اول، ۱۴۱۸ق، راویان امام رضا در مسند الرضا، عزیزالله بن محمد عطاردی قوچانی (معاصر)، تهران، انتشارات عطارد، اول، ۱۳۸۸ش؛ روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، محمد بن احمد فتال نیشابوری (۵۰۸ق)، تحقیق: سید حسن موسوی خرسان، قم، منشورات الرضی، اول، ۱۳۷۵ش؛ السلوک فی طبقات العلماء و الملوک، محمد بن یوسف جندی (۷۳۲ق)، تحقیق: محمد اکوع حوالی، صنعا، مکتبة الارشاد، دوم، ۱۹۹۵م؛ سیر أعلام النبلاء، محمد بن احمد معروف به ذهبی (۷۴۸ق)، تحقیق: شعیب ارنؤوط، بیروت، مؤسسة الرسالة، نهم، ۱۴۱۳ق، شرح أصول الکافی، محمدصالح بن احمد مازندرانی (۱۰۸۱ق)، تعلیق: ابو الحسن شعرانی، تصحیح: سید علی عاشور، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، اول، ۱۴۲۱ق، طبقات فقهاء الیمن، عمر بن علی جعدی (قرن ۶ق)، تحقیق: سید فؤاد، بیروت، دار القلم، بی تا، عیون أخبار الرضا علی، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق: حسین اعلمی، بیروت، مؤسسة الأعلمی، اول، ۱۴۰۴ق، فضائل المدینة، مفضل بن محمد کوفی جندی (۳۰۸ق)، تحقیق: محمد مطیح حافظ - غزوه بدیر، دمشق، دار الفکر، اول، ۱۴۰۷ق؛ قاموس الرجال، محمد تقی بن کاظم معروف به علامه تستری (۱۴۱۵ق)، تحقیق و نشر: مؤسسة النشر الإسلامی، قم، اول، ۱۴۱۹ق، الکافی، محمد بن یعقوب معروف به کلینی (۳۲۹ق)، تحقیق: علی اکبر غفاری، تهران، دار الکتب الإسلامیة، پنجم، ۱۳۶۳ش؛ کتاب الثقات، محمد بن حبان تمیمی (۳۵۴ق)، حیدر آباد، دائرة المعارف العثمانیة، اول، ۱۳۹۳ق؛ کتاب الوافی، محمد محسن بن مرتضی معروف به فیض کاشانی (۱۰۹۱ق)، تحقیق: ضیاء الدین حسینی، اصفهان، مکتبة الإمام أمیر المؤمنین، اول، ۱۴۰۶ق، الکنی و الأسماء، مسلم بن حجاج قشیری نیشابوری (۲۶۱ق)، تحقیق: عبدالرحیم محمداحمد قشقری، مدینه، عمادة البحث العلمی بالجامعة الإسلامیة، اول، ۱۴۰۴ق، اللباب فی تهذیب الأنساب، علی بن محمد شیبانی معروف به ابن اثیر جزری (۶۳۰ق)، تحقیق: احسان عباس، بیروت، دار صادر، ۱۴۰۰ق؛ مستدرک سفینة البحار، علی بن محمد نمازی شاهرودی (۱۴۰۵ق)، تحقیق: حسن نمازی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۱۸ق؛ مسند الإمام الرضا، عزیزالله بن محمد عطاردی قوچانی (معاصر)، مشهد، کنگره جهانی حضرت رضا، اول، ۱۴۰۶ق، مشیخة ابن جماعة، محمد بن ابراهیم کنانی (۷۳۳ق)، تحقیق: موفق عبدالقادر، بیروت، دار الغرب الإسلامی، اول، ۱۹۸۸م؛ معجم البلدان، یاقوت بن عبدالله رومی حموی (۶۲۶ق)، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۳۸۹ق، الموطأ، مالک بن انس (۱۷۹ق)، تحقیق: محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۶ق.
- ↑ واسعی، سید علی رضا و شریفی، مرضیه، مقاله «ابوقره»، دانشنامه امام رضا ص ۵۴۶.